#تلنگر
🔻فرانسويها ضرب المثلى دارند كه می گوید:
"تنها احمق ها هستند كه عوض نميشوند."
با اين معنا نه تنها در زبان فارسى ضرب المثلى نيست ، بلكه برعكس ، ضرب المثلی هست كه مى گويد : "حرف مرد يكى است."
آيا آنجا كه مقاومت در برابر تغيير و لجبازى در پذيرش اشتباه ريشهاى فرهنگى مىيابد ، مىتوان به فردايى بهتر خوشبين بود؟
📚 امثال و حکم/ #علی_اکبر_دهخدا
@antioligarchie
🔻فرانسويها ضرب المثلى دارند كه می گوید:
"تنها احمق ها هستند كه عوض نميشوند."
با اين معنا نه تنها در زبان فارسى ضرب المثلى نيست ، بلكه برعكس ، ضرب المثلی هست كه مى گويد : "حرف مرد يكى است."
آيا آنجا كه مقاومت در برابر تغيير و لجبازى در پذيرش اشتباه ريشهاى فرهنگى مىيابد ، مىتوان به فردايى بهتر خوشبين بود؟
📚 امثال و حکم/ #علی_اکبر_دهخدا
@antioligarchie
#حکایت
🔻خواب خوش
شخصی در خواب دید که توانگری، مبلغی پول به او می دهد و او تقاضای بیشتر از آن را می کرد.
در همین گیر و دار از خواب بیدار شد و چون دید وجهی در کار نیست، چشم های خود را بر هم نهاده و گفت جهنم، هر چقدر دوست داری بده.
📚امثال و حکم / #علی_اکبر_دهخدا
@antioligarchie
🔻خواب خوش
شخصی در خواب دید که توانگری، مبلغی پول به او می دهد و او تقاضای بیشتر از آن را می کرد.
در همین گیر و دار از خواب بیدار شد و چون دید وجهی در کار نیست، چشم های خود را بر هم نهاده و گفت جهنم، هر چقدر دوست داری بده.
📚امثال و حکم / #علی_اکبر_دهخدا
@antioligarchie
#داستانک
🔻درعصر سليمان نبى، پرنده اى براى نوشيدن آب به سمت بركه اى پرواز كرد... اما چند كودك را بر سر بركه ديد... آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از بركه متفرق شدند. همينكه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اين بار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب به آن بركه مراجعه نمود... پرنده با خود انديشيد كه اين مردى باوقار و نيكوست و از سوى او آزارى به من متصور نيست. پس نزديك شد، ولی آن مرد سنگى به سويش پرتاب كرد و چشم پرنده معيوب و نابينا شد!
پرنده شكايت نزد سليمان برد... پیامبر آن مرد را احضار کرد و پس از محاكمه وی را به قصاص محكوم نمود و دستور به كور كردن چشم او داد... آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت: چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند، بلكه ريش او بود كه مرا فريب داد! من گمان می بردم كه ازسوى او ايمنم... پس به عدالت نزديكتراست اگر محاسنش را بتراشيد؛ تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند.
#علی_اکبر_دهخدا
@antioligarchie
🔻درعصر سليمان نبى، پرنده اى براى نوشيدن آب به سمت بركه اى پرواز كرد... اما چند كودك را بر سر بركه ديد... آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از بركه متفرق شدند. همينكه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اين بار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب به آن بركه مراجعه نمود... پرنده با خود انديشيد كه اين مردى باوقار و نيكوست و از سوى او آزارى به من متصور نيست. پس نزديك شد، ولی آن مرد سنگى به سويش پرتاب كرد و چشم پرنده معيوب و نابينا شد!
پرنده شكايت نزد سليمان برد... پیامبر آن مرد را احضار کرد و پس از محاكمه وی را به قصاص محكوم نمود و دستور به كور كردن چشم او داد... آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت: چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند، بلكه ريش او بود كه مرا فريب داد! من گمان می بردم كه ازسوى او ايمنم... پس به عدالت نزديكتراست اگر محاسنش را بتراشيد؛ تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند.
#علی_اکبر_دهخدا
@antioligarchie
#حکایت
🔻نفرین حاکم
دهقانی از مأمورِ مالیات به حاکم شکایت برد.
حاکم مأمور را نفرین کرد.
دهقان به خشم آمد و ناامید راه بازگشت در پیش گرفت.
حاکم گفت : کجا می روی؟
گفت : نزد مادرم، زیرا او بهتر از تو نفرین می کند!!
📚امثال و حکم/ #علی_اکبر_دهخدا
@antioligarchie
🔻نفرین حاکم
دهقانی از مأمورِ مالیات به حاکم شکایت برد.
حاکم مأمور را نفرین کرد.
دهقان به خشم آمد و ناامید راه بازگشت در پیش گرفت.
حاکم گفت : کجا می روی؟
گفت : نزد مادرم، زیرا او بهتر از تو نفرین می کند!!
📚امثال و حکم/ #علی_اکبر_دهخدا
@antioligarchie
#داستانک
🔻 مریدی مدعی شد که پیرِ او ( استاد او ) کامل است و در انواع فضایل بر سایر ابناء بشر برتری دارد.
شنونده بر سبیل انکار پرسید: آیا شیخ و مراد تو ، خط را نیز از "میرعماد" بهتر می نویسد؟
مرید گفت: البته چنین است. مشاجره [ بین آن دو نفر] به درازا کشید. داوری [ قضاوت این موضوع] را به خودِ مراد بردند. او انصاف داد که رجحان کتابت[ خطاطی] " میرعماد" مسلّم است. مریدِ ِمتعصب این معنی را حمل بر تواضع و فروتنی مرادش کرد و گفت: «آقا شکسته نفسی می کند، غلط می کند!»
📚چرند و پرند / #علی_اکبر_دهخدا
@antioligarchie
🔻 مریدی مدعی شد که پیرِ او ( استاد او ) کامل است و در انواع فضایل بر سایر ابناء بشر برتری دارد.
شنونده بر سبیل انکار پرسید: آیا شیخ و مراد تو ، خط را نیز از "میرعماد" بهتر می نویسد؟
مرید گفت: البته چنین است. مشاجره [ بین آن دو نفر] به درازا کشید. داوری [ قضاوت این موضوع] را به خودِ مراد بردند. او انصاف داد که رجحان کتابت[ خطاطی] " میرعماد" مسلّم است. مریدِ ِمتعصب این معنی را حمل بر تواضع و فروتنی مرادش کرد و گفت: «آقا شکسته نفسی می کند، غلط می کند!»
📚چرند و پرند / #علی_اکبر_دهخدا
@antioligarchie