آثار محمدکاظم کاظمی
1.74K subscribers
255 photos
76 videos
38 files
108 links
بایگانی شعرها و مطالب آموزشی محمدکاظم کاظمی

هشتگ #شعر_کاظمی برای شعرهاست
هشتگ #آموزشی_کاظمی برای مطالب آموزشی

کانال اصلی من که مطالب گوناگون را در آن منتشر می‌کنم، با این نشانی است
@mkazemkazemi

ارتباط با گرداننده
@mkkazemi
Download Telegram
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
در ضمن داکتر لارد اعمال برابر فشار، اگرچه برعکس، بر والی برای اطاعت مستقیم از کابل وارد می‌کرد.

🔹 نظر ویراستار
وقتی اجزای جمله سر جای معمول خود نیستند و جمله را پیچیده می‌سازی، خطا هم بیشتر رخ می‌دهد چنان که اینجا رخ داده است. یک بار «اعمال» داریم و یک بار «وارد می کرد». یا باید گفت «اعمال فشار می‌کرد» یا باید گفت «فشار وارد می‌کرد». دیگر «اعمال فشار وارد می کرد» نداریم.
خوب چرا باید اینقدر اجزای جمله را پریشان ساخت؟ من اجزای عبارت را دوباره به این شکل که می‌بینید چیدم.

حاصل ویرایش
در ضمن داکتر لارد برای اطاعت مستقیم والی از کابل، فشاری برابر، اگرچه برعکس، بر او وارد می‌کرد.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
وامبری، وزیر میرزا یعقوب را متهم به فروش رعایایش به بخارا می‌سازد.

🔹 نظر ویراستار
این یک متن تاریخی است. در متن تاریخی باید عبارت کاملاً روشن و شفاف و صریح باشد. اینجا عبارت دوپهلو است. در اصل منظور این است که این وزیر، میرزا یعقوب نام دارد. ولی ممکن است تصور کنیم «وزیرِ میرزا یعقوب» منظور است یعنی میرزا یعقوب، خودش وزیری دارد. کافی است جای اسم و لقب را عوض کنیم و درست شود.

حاصل ویرایش
وامبری، میرزا یعقوب وزیر را متهم به فروش رعایایش به بخارا می‌سازد.
و با یک ویرایش بیشتر
وامبری، میرزا یعقوب وزیر را به فروش رعایایش به بخارا متهم می‌کند.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi


#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
هدف اول آن‌ها ایجاد تفرقه و شقاق بین شیرعلی‌خان و برادر بزرگش افضل خان بود که خیلی موفق بود.

🔹 نظر ویراستار
مثل یادداشت قبل، یک نمونهٔ دیگر از عبارت‌های دوپهلو. اینجا معلوم نیست که آن «ایجاد تفرقه» موفق بود یا «افضل خان» موفق بود. من بر اساس فحوای کلام متوجه شدم که منظور این است که تلاش آن‌ها برای تفرقه موفق بود.

حاصل ویرایش
هدف اول آن‌ها ایجاد تفرقه و شقاق بین شیرعلی‌خان و برادر بزرگش افضل خان بود و در این امر خیلی موفق بودند.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
هدف اول آن‌ها ایجاد تفرقه و شقاق بین شیرعلی‌خان و تغییر موضع دو شهزادهٔ بانفوذ افغان، افضل خان را در موضع ضعیفی قرارداد، زیرا از جملهٔ چهار ولایت، سه ولایت ازدست‌رفته بود.

🔹 نظر ویراستار
خیلی وقت‌ها کسانی که تازه با نیم‌فاصله آشنا شده‌اند، در کاربرد آن افراط می‌کنند یا یک برخورد مکانیکی با آن دارند. شخص می‌بیند که صفت «ازدست‌رفته» را باید با نیم‌فاصله نوشت. بعد هر جا این عبارت را می‌بیند با نیم‌فاصله می‌نویسد در حالی که گاهی این صفت نیست، بلکه فعل است مثل همین مورد. ما یک وقت می‌گوییم «فرصت‌های ازدست‌رفته» و یک وقت می‌گوییم «این فرصت‌ها از دست رفته است». در حالت اول «ازدست‌رفته» صفت است و در حالت دوم فعل. نباید چشم بسته همه جا آن را با نیم‌فاصله بنویسیم.

حاصل ویرایش
تغییر موضع دو شهزادهٔ بانفوذ افغان، افضل خان را در موضع ضعیفی قرارداد، زیرا از جملهٔ چهار ولایت، سه ولایت از دست رفته بود.

🔸 در همین متن من بارها این مسئله را دیده‌ام. مثلاً شخص می‌بیند که «نام‌برده» (به معنی نام برده شده) با نیم‌فاصله است. بعد در اینجا هم آن را با نیم‌فاصله می‌نویسد: «فروش برده در میمنه ممنوع شود و من‌بعد هیچ اسیری به نام‌برده به فروش نرسد.» و حواسش نیست که اینجا منظور «بَرده» به معنی غلام است. می‌گوید هیچ اسیری به عنوان برده به فروش نرسد. این ربطی به «نام‌بُرده» ندارد. ما نباید مثل ماشین عمل کنیم. باید ببینیم که اقتضای عبارت چیست.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
هنگامی‌که عبدالرحمان خان به مزارشریف رسید، به مشکل توانست بدگمانی و نفرت شدید خود از کاکایش را پنهان کند.

🔹 نظر ویراستار
وقتی «هنگامی‌که»‌ را در ابتدا می‌آوریم که ادامهٔ جمله هم به آن زمان برگردد. مثلاً گفته شود که « هنگامی‌که عبدالرحمان خان به مزارشریف رسید، آن شهر در التهاب بود. یعنی اینجا آن «هنگام» مهم است.
ولی اگر قرار است ادامهٔ جمله به عبدالرحمان خان برگردد، باید اسم او در ابتدا بیاید.

حاصل ویرایش
عبدالرحمان خان هنگامی‌که به مزارشریف رسید، به مشکل توانست بدگمانی و نفرت شدید خود از کاکایش را پنهان کند.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
با رسیدن به شهر محمدعلی خان از حضورش در شهر عبدالرحمان خان را اطلاع داد، با اشاره اینکه شهزاده به احترام او باید حاضر شود.

🔹 نظر ویراستار
متنی را ویرایش می‌کنم که در آن، نویسنده گویا کلمات را داخل جعبه‌ای می‌ریزد، تکان می‌دهد و بعد خالی می‌کند. اجزای جمله معمولاً‌ پریشان و جابه‌جا هستند. و این کتاب حدود ۱۲۰۰ صفحه است. سال‌هاست که متنی چنین پریشان برای ویرایش بر سر دست نداشته‌ام.

حاصل ویرایش
محمدعلی خان با رسیدن به شهر، به عبدالرحمان خان از حضور خودش اطلاع داد، با اشارهٔ اینکه شهزاده باید به احترام او حاضر شود.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
🔹 مشکل این عبارت چیست؟
درعین‌حال کامران با ایران متحد شد و شش هزار مرد همراه با چهار تفنگ زیر فرمان ارغن میرزا برای رسیدگی به تهدید، از مسیر بادغیس روانه شد.

شش هزار مرد همراه با چهار تفنگ؟ معقول به نظر نمی‌رسد. احتمالا «چهار توپ» منظور بوده است و مترجم اشتباهی، «توپ» را «تفنگ» ترجمه کرده است. یا شاید «چهار هزار تفنگ» بوده و یک کلمه در تایپ افتاده است.
می‌خواهم این را بگویم که در ویرایش، ما فقط به عبارت از نظر نگارشی نگاه نکنیم. ببینیم که منطقی و درست هم به نظر می‌رسد یا نه؟ اگر نمی‌رسد شاید اشتباه تایپی در کار باشد و باید از مؤلف بپرسیم.


#نگارش

@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
چنانچه امام حسین علیه‌السلام در زمان معاویه و یزید، مصیبت‌آشنا زندگی کرد، فرزندش امام زین‌العابدین نیز انتخابی آن‌گونه داشت.

🔹 نظر ویراستار
یکی از کارهای من در ویراستاری، تبدیل «چنانچه»ها به «چنان‌که» است. از موارد معمول در نگارش و ویرایش است.
«چنانچه» یعنی «در صورتی که»
«چنان‌که» یعنی «آن گونه که»

و باید در هر مورد نگاه کنیم که عبارت به کدام‌یک نیاز دارد.

حاصل ویرایش
چنان‌که امام حسین علیه‌السلام در زمان معاویه و یزید، مصیبت‌آشنا زندگی کرد، فرزندش امام زین‌العابدین نیز انتخابی آن‌گونه داشت.

🔻 گفتنی است که اگر می‌بینید که «چنانچه» را سر هم نوشته‌ام و «چنان‌که» را با نیم‌فاصله، این اتفاقی یا بر اثر کم‌توجهی نبوده است. شکل درست نگارش این‌دو طبق شیوه‌نامهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی همین است.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
از این رو جناح نیز عدم شرکت خویش در این نشست را اعلان کرد.

🔹 نظر ویراستار
تعبیر «عدم چیزی» در نگارش ما بسیار رایج شده است و بسیار وقت‌ها نابه‌جا به کار می‌رود. «عدم» یعنی فقدان یا نبودن چیزی. یعنی چیزی می‌تواند وجود داشته باشد و یا نداشته باشد که اگر نداشته باشد، می‌گوییم عدم آن چیز. ولی شرکت کردن در یک نشست یک شیء نیست. این یک عمل است و بهتر است برای آن، از «انصراف» یا چیزی معادل آن استفاده کنیم.

حاصل ویرایش
از این رو جناح نیز انصراف خویش از شرکت در این نشست را اعلان کرد.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
در جریان جنگ دوم جهانی (۱۹۳۹ - ۱۹۴۵) به امر محمدهاشم خان صدراعظم، برای بررسی تمام افغانستان دستگاه جاسوسی انگلیس زیر نظر سفارت بریتانیه در کابل تأسیس شد و دو سال بعد، یعنی سال تأسیس کشور پاکستان، که انگلیس هند را ترک گفت و سفارت پاکستان در کابل فعال شد، دستگاه مذکور در اختیار پاکستان باقی ماند.

🔹 نظر ویراستار
یک پاراگراف کامل، چند جملهٔ به هم پیوسته است حاوی چند پیام. در چنین مواردی باید خواننده ابتدا عبارت را تا آخر بخواند و آنگاه همه پیام‌های آن را بگیرد. نمی‌تواند روی تک تک جدا تمرکز کند، چون توقف ندارد. می‌شود آن را سه جمله ساخت تا مجال تمرکز و درنگ روی هر پیام فراهم شود.

حاصل ویرایش
در جریان جنگ دوم جهانی (۱۹۳۹ - ۱۹۴۵) به امر محمدهاشم خان صدراعظم، برای بررسی تمام افغانستان، دستگاه جاسوسی انگلیس زیر نظر سفارت بریتانیه در کابل تأسیس شد. دو سال بعد، یعنی سال تأسیس کشور پاکستان دستگاه مذکور در اختیار پاکستان باقی ماند. این زمانی بود که انگلیس هند را ترک گفته بود و سفارت پاکستان در کابل فعال شده بود.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
انستیتوت مخصوصاً علاقه‌مند آن است که در تعداد دانشمندان امریکایی که تجربه و آگاهی دربارهٔ افغانستان دارند افزایش به عمل آید.

🔹 نظر ویراستار
می‌شود ساده‌تر بنویسیم. «افزایش به عمل آید» یعنی «بیشتر شود». خوب همین را می‌شود نوشت. یا اگر خواستیم «افزایش» را به کار بریم، می‌شود بگوییم «افزایش یابد». البته من همان اولی را ترجیح می‌دهم.

حاصل ویرایش
۱. انستیتوت مخصوصاً علاقه‌مند آن است که تعداد دانشمندان امریکایی که تجربه و آگاهی دربارهٔ افغانستان دارند بیشتر شود.
۲. انستیتوت مخصوصاً علاقه‌مند آن است که تعداد دانشمندان امریکایی که تجربه و آگاهی دربارهٔ افغانستان دارند افزایش یابد.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
در سال ۱۰۷۴ ق، بهادر خان و فیروز خان عموهای خوشحال خان، با او به مخالفت برخاستند.

🔹 نظر ویراستار
«با او به مخالفت برخاستند» ترکیب خوبی ندارد. یعنی همه با هم به مخالفت برخاستند. در واقع «با او» باید جابه‌جا شود.

حاصل ویرایش
در سال ۱۰۷۴ ق، بهادر خان و فیروز خان عموهای خوشحال خان، به مخالفت با او برخاستند.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
تصمیم اجازهٔ اقامت جمشیدی‌ها و فیروزکوهی‌ها در بالامرغاب، از سوی محمد خان و سایر رهبران هزاره‌های سنی به‌خوبی استقبال نشد زیرا آن‌ها نیز ارتباط طولانی تاریخی با منطقه داشتند.

🔹 نظر ویراستار
تا جایی که می‌توانیم، جملات را با فعل معلوم بنا کنیم. نگوییم که این چیز از سوی فلان شخص استقبال نشد، بلکه بگوییم که فلان شخص از این چیز استقبال نکرد. مگر جاهایی که عبارت به همان سیاق مجهول بلیغ‌تر باشد.

حاصل ویرایش
محمد خان و سایر رهبران هزاره‌های سنی از تصمیم اجازهٔ اقامت جمشیدی‌ها و فیروزکوهی‌ها در بالامرغاب به‌خوبی استقبال نکردند، زیرا آن‌ها نیز ارتباط طولانی تاریخی با منطقه داشتند.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
در هفته‌های اول ۱۸۸۸ گزارش‌های استخبارات از منابع با اعتماد ادعا می‌کردند که مقامات روسی اسحاق خان را دیده‌اند.

🔹 نظر ویراستار
منظور نویسنده این است که مقامات روسی با اسحاق‌ خان دیدار کرده‌اند. این «دیده‌اند» به جای «دیدار کرده‌اند» در افغانستان به خصوص رایج است. مثلاً می‌گویند «باید فلانی را ببینیم» یعنی با او ملاقات کنیم. ولی این یک متن تاریخی است و نباید ابهام‌ داشته باشد. باید صریح و واضح باشد. من خودم که ویراستار متن بودم در ابتدا متوجه نشدم که منظور از «دیده‌اند» ملاقات است.

حاصل ویرایش
در هفته‌های اول ۱۸۸۸ گزارش‌های استخبارات از منابع با اعتماد ادعا می‌کردند که مقامات روسی با اسحاق خان دیدار کرده‌اند.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
بدبختانه یکی از عواملی که در اوایل مانع اقدامات یا اقدامات مؤثر علیه امیر بود، این بود که برتانیه نمی‌خواست این واقعیت تلخ را بپذیرد که بهترین متحد و مدافع مرزهای هند آنها، زمامداری وحشت بی‌سابقه را در افغانستان آغاز نموده است.

🔹 نظر ویراستار
نوعی از درازنویسی که بسیار رخ می‌دهد، این است که شخص کلماتی مثل «عامل»، «توانستن» و... را به جمله می‌افزاید بدون این که لازم باشد. مثلاً می‌گوید «او بالاخره موفق شد که کار پیدا کند». خوب می‌شد گفت «او کار پیدا کرد». مگر این که سیاق عبارت طوری باشد که «موفقیت» در آن برجسته باشد و ضروری.
حالا در اینجا هم این «عوامل» لازم نیست. لازم بگوییم که این قضیه عامل ایجاد فلان مانع بود. می‌شود گفت که این قضیه مانع فلان چیز شد.

حاصل ویرایش
یکی از موانع اقدامات یا اقدامات مؤثر علیه امیر، این بود که بدبختانه برتانیه نمی‌خواست این واقعیت تلخ را بپذیرد که بهترین متحد و مدافع مرزهای هند آن‌ها، زمامداری وحشت بی‌سابقه‌ای را در افغانستان آغاز آغاز کرده است.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
اقدامات یک‌جانبهٔ این مأموران سبب خشم اهالی گردید و در نیمه‌شب مأموران امیر و محافظان آنها، از سوی میزبانانشان به قتل رسیدند.

🔹 نظر ویراستار
عبارت را می‌شود ساده ساخت و به زبان گفتار نزدیک کرد. فعل‌ها می‌تواند فعل معلوم باشد و عبارت‌هایی مثل «از سوی» در این صورت حذف می‌شوند.

حاصل ویرایش
اقدامات یک‌جانبهٔ این مأموران سبب خشم اهالی شد و آنان در نیمه‌شب، مأموران و محافظانشان را کشتند.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
اگر عبدالرحمان خان تزریق تجهیزات و کمک‌های مالی منظم و فراوان برتانیه را نمی‌داشت، هرگز نمی‌توانست برای بیشتر از دو دهه به حیث زمامدار افغانستان باقی بماند.

🔹 نظر ویراستار
عبارت دوپهلو است و دو معنی را می‌رساند.
۱. بدون این کمک‌ها، او فقط می‌توانست دو دهه زمامدار باشد نه بیشتر. یعنی زمامداری دو دهه، قطعی بود.
۲. بدون این کمک‌ها او نمی‌توانست زمامداری باشد که بیش از دو دهه حکومت کرد. در این حالت این «بیش از دو دهه» توصیفی است برای مدت زمامداری.
منظور از نویسنده، همین شکل دوم است. یعنی او نمی‌توانست مدتی طولانی حکومت کند.

حاصل ویرایش
روشن است که اگر عبدالرحمان خان تزریق تجهیزات و کمک‌های مالی منظم و فراوان برتانیه را نمی‌داشت، هرگز نمی‌توانست دو دهه و بلکه بیشتر، زمامدار افغانستان باقی بماند.

🔻 از نتیجه خیلی راضی نیستم. شاید می‌شد به شکل بهتری هم بیان شود ولی همین مقدار به عقلم رسید.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
برای امضای پیمان، نادر با ازدواج با دختر ابوالفیض موافقت کرد و خواهر او به برادرزاده‌اش داده شد.

🔹 نظر ویراستار
وقتی در جملهٔ اول چند نام داریم، بهتر است در جملهٔ دوم از ضمیر استفاده نکنیم، مگر این که واضح باشد که ضمیر به چه کسی برمی‌گردد. به خصوص در متن تاریخی که دقت و صراحت کامل می‌طلبد چون مورد مورد استناد واقع می‌شود.
در اینجا مشخص نیست که خواهر چه کسی به برادرزادهٔ چه کسی داده شده است. ظاهراً به نظر می‌رسد که منظور خواهر نادر باشد که به برادرزادهٔ ابوالفیض داده شده است، در حالی که چنین نیست، در واقع خواهرِ آن دختر منظور است، یعنی دختر دوم ابوالفیض به برادرزادهٔ نادر داده شد. چیزی که نمی‌‌شد حتی حدس زد و من این را با توضیحات نویسنده دریافتم.
یک نکتهٔ دیگر را هم بگویم. به نظر می‌رسد این تعبیر که یک دختر به فلان پسر یا مرد داده شد، جالب نیست، چون نوعی داد و ستد را می‌رساند. این نوع بیان از ازدواج در قدیم مرسوم بود ولی اکنون می‌شود عبارت دیگری گذاشت.


حاصل ویرایش
برای امضای پیمان، نادر با ازدواج با دختر ابوالفیض موافقت کرد و دختر دیگر ابوالفیض، به ازدواج برادرزادهٔ نادر درآمد

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi
✳️ نکته‌های نگارش

من دو بار این عبارت را خواندم و برایم قضیه مبهم بود.
«در واقع به نظر می‏‌رسد امر عبدالرحمان خان در دسمبر ۱۸۸۶ برای ملی‌‏ساختن شماری از وقفیه‌‏های زیارت علی، اسحاق خان را متقاعد ساخت تا کاری برای متوقف‌‏ساختن زیاده‌‏روی‏‌های امیر صورت بگیرد.»

قضیه این بود که من آن «امر عبدالرحمان» را به اشتباه، «امیر عبدالرحمان» می‌‌خواندم و می‌دیدم عبارت معنی نمی‌دهد. «امیر عبدالرحمان اسحاق خان را متقاعد ساخت تا کاری برای متوقف‌ساختن زیاده‌روی‌های امری صورت بگیرد»؟ یعنی چه؟

چرا من این کلمه را اینجا «امیر» می‌خواندم؟ چون در این متن، معمولاً کلمهٔ «امیر» در مورد او بسیار به کار رفته است و چشم من بر حسب عادت، آن را «امیر عبدالرحمان» می‌خواند.

می‌خواهم به این نکتهٔ ظریف اشاره کنم که گاهی کلمات ممکن است در هم‌نشینی با همدیگر، خواننده را به خطا بیندازند و در چنین مواردی می‌شود کلمه را تغییر داد. مثلاً می‌شد نوشت «فرمان عبدالرحمان خان...»

من از این قبیل موارد در متن‌هایی که ویرایش کرده‌ام، بسیار دیده‌ام. باز شاید مثال‌هایی دیگر هم نقل کنم. به هر حال نکته‌ای است که شاید کمتر به آن توجه شده است.

#نگارش
@asarkazemi
✳️ شریک ساختن

🔻در این سال‌ها کاربرد «شریک ساختن» به معنی به اشتراک گذاشتن یا حتی بیان کردن، بسیار مرسوم شده است و این از غلط‌های رایج روزگار ماست.

🔻شریک یعنی کسی که در امری با ما همدست یا سهیم است. معنی آن در قدیم هم همین بوده است. با این معنی، «شریک شدن» یعنی این که دو نفر در کاری با هم مشارکت یا همدستی می‌کنند. مثلاً شریک شدن در یک معامله یا تجارت یا تولید.

🔻پس شریک ساختن در مورد شخصی که در کاری یا چیزی با ما سهیم می‌شود یا مشارکت می‌کند، درست است. مثل این که بگوییم «در آن لحظات، انگار شریک تنهایی‌اش می‌شدم.» یا
«مرا شریک غم‌هایت بدان.»

🔻اما در مورد چیزی که به مشارکت گذاشته می‌شود یاارائه می‌شود، نمی‌شود گفت آن چیز را شریک ساختیم، بلکه باید بگوییم تقسیم کردیم یا قسمت کردیم، یا بیان کردیم.

🔻پس به جای «دوست نداشتم غصه‌هایم را با کسی شریک کنم.» می‌شود گفت «دوست نداشتم کسی را با غصه‌هایم شریک کنم.»

🔻یا به جای «پیشنهادهایم را با آنان شریک کردم.» می‌توانیم بنویسیم «پیشنهادهایم را به آنان بیان کردم» یا «پیشنهادهایم را به آنان مطرح کردم.»

🔻در پایان یک قاعده را بگویم. هر جا که می‌خواهید کلمهٔ «شریک» به کار برید، ببینید که اگر به جای آن «همدست» یا «سهیم» بیاوریم، درست است یا نه. در همان نمونه‌های بالا، آیا می‌شود گفت «پیشنهادهایم را با آنان همدست کردم» یا «غصه‌هایم را با کسی سهیم کردم»؟

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
@asarkazemi