⚜ پارسی را پاسداری کن اگر دانشوری...
https://t.me/IRAN_PAD
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
#ایران_پاد

⚜ پان و تروریسم ...
https://t.me/IRAN_PAD

⚜ #پاینده_ایران

نیروهایی که شام سیاه ملت ایران را رقم زدند، امروز می‌خواهند در نقش اپوزیسیون و آلترناتیو پذیرفته شوند. این امر محال است. مجاهدین و فداییان خلق شریک سیاسی یا آلترناتیو نیستند، آنها دشمن هستند. تروریست‌های سابق گروه آرمان مستضعفین نظیر علیجانی و تقی رحمانی آلترناتیو نیستند، آنها دشمن هستند. حامد اسماعیلیون و حسن داعی که درد فلسطین دارند، مرتد‌‌‌ و خصم سیاسی‌اند. نظایر علی افشاری شریک سیاسی نیستند، نجاست سیاسی‌اند. کسانی که قهرمان و الگوی سیاسی‌شان پول پوت و انور خوجه بوده، نمی‌توانند برای ما در نقش قهرمان حقوق بشر ظاهر شوند. خون و کثافت پنهان شده در خانه‌های تیمی هنوز می‌توانند شهادت دهند. آنها که رفاه را مونتاژ را و مصرف را به دشنام بدل کردند، آلترناتیو نیستند، جنایتکارند و باید حساب پس بدهند. آنها که کامپیوتر را دسیسه امپریالیسم دانسته و مخالف ورود آن به ایران بودند، شریک سیاسی آینده نیستند، دشمنان تاریخی ملت ایرانند. هم تباران سحابی‌ها که کاشت مارچوبه در ایران را توطئه امپریالیسم برای تجمل‌گرایی و نابودی کشت گندم دانسته و نمی‌فهمیدند که برای کشور کم آب ما مارچوبه که مصرف آب بسیار کم و ارز آوری بالا دارد، چه موهبتی است، صلاحیت شکل دادن به آینده ما را ندارند. به یک نکته کلیدی توجه ویژه داشته باشید: مشکل اصلی ما بسیار فراتر از شکاف دمکراسی و استبداد است. آنچه ما می‌خواهیم در درجه اول تجدد، ایران محوری و خرد محاسبه‌گر و توسعه‌گرا است و دمکراسی مطلوب تنها روی ثبات و رونق حاصل از این سازه‌های بنیادی می‌تواند استقرار یابد. در دوران ما بر خلاف گذشته، این استقرار می‌تواند همزمان و بدون تاخیر باشد.
✍ توس طهماسبی
https://t.me/IRAN_PAD

#ایران_پاد مستقل است و هیچ نهادی را جز نهاد ورجاوند شاهنشاهی ایران به رسمیت نمی‌شناسد.
به نام #ملت_ایران و در پدافند از #ایران_اهورایی به ایران‌پاد بپیوندید.
#جاوید_شاه

⚜#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
https://t.me/IRAN_PAD
آنچه که امروز مورد بحث ماست، پرداختن به خط مشی سازمان تروریستی مجاهدین خلق برای برقراری حکومت اسلامی تحت نام #جمهوری_دموکراتیک_اسلامی است!
و حتی این که حکومت دموکراتیک اسلامی چه تفاوتی‌ میتواند با حکومت جمهوری اسلامی آخوندی داشته باشد هم مورد بحث ما نیست! چرا که نکته مهم همان برقراری حکومت اسلامیست.
رجوی باید به این پرسش پاسخ دهد که اساسا دنبال برقراری چه نوع حکومت اسلامی است؟
نوع محمدی، نوع علی‌، نوع داعشی، نوع بوکو حرامی، نوع قجری یا دیگر انواع آن!؟

اگر از خیانتهای مجاهدین در کمک به جرثومه‌ای چون صدام حسین چشم بپوشیم، نمیتوانیم دشمنی و عناد آنها را با فرهنگ و تاریخ این سرزمین فراموش کنیم.

ما هنوز ارتقای ایدئولوژیک سازمان را نمیتوانیم درک کنیم که فردی چون مسعود رجوی،‌ چگونه ابریشمچی را وادار کرد همسر خویش، مریم عضدانلو را طلاق دهد و بلافاصله با او ازدواج کرد!!
اگرچه این نیز شاید از خصایص همان آموزه‌های تحریف شده‌ی دینی باشد که پس از تلفیق با مارکسیسم توسط سازمان، آسیب فراوانی توسط باورمندانش به ملت ایران زد.

به #ایران_پاد بپیوندید:
https://t.me/IRAN_PAD

🔻دگماتیسم🔻
https://t.me/IRAN_PAD/67

شاید در همون ابتدا که چندنفراز نیروهای نهضت آزادی مثل حنیف نژاد و بدیع زادگان و نیک بین جداشدند تا تشکیلات جدیدی رو شکل بدن حدس میزدن که راه دشواری رو در پیش دارند . اونا حتی بنا به اظهارات فرهاد آرام هنوز خط مشی خودشون رو کامل مشخص نکرده بودند . فقط اولین بار با کتاب "راه طی شده" بازرگان اقدام به تاسیس این سازمان کردند. که حتی صاحب اون کتاب یعنی بازرگان بهشون گفته بود شما دارید به بیراهه میروید.
وقتی در سال ۴۴ با جذب نیرو گروه ۱۵ نفره خودشون رو گفتند "سازمان" کاملا مشخص بود که عقیده اونها صرفا مخالفت با نظام شاهنشاهی بوده و به بهانه مبارزه با امپریالیسم که از چپها تقلید کرده بودند به سازمان کوچک خودشون صفت "آزادیبخش" دادند.
اظهارات ضدو و نقیض و توام با احساس اونها اونقدر قوی بود که مطئنم اگر سیستم اقتصادی شاه سوسیالیستی هم بود اینبار برای مبارزه با سوسیالیسم فریاد میکشیدند . یعنی هدف اصلی از مبارزه شون براندازی شاه بود نه تحقق عدالت خواهی.
تمامی ایدئولوژی خودشون رو با چشم راست از مارکسیسم و با چشم چپ از اسلام تقلید میکردند .
حنیف نژاد میگفت : جوهره اصلی ما ترویج اندیشه های مارکسیستی بود اما بخاطر اینکه مردم مذهبی بپذیرند میرفتیم قرآن رو ورق میزدیم تا یه آیه نزدیک پیدا کنیم بگیم بیا خدا هم همینو میگه و این یعنی اگر در امریکای لاتین بودیم حتما از انجیل بهره میگرفتیم.
دستورات آمرانه و تحکمی با پیش فرض صغیر بودن مردم باعث شد کاملا در راستای فاشیسم کار کنن اما یه فرق اساسی با فاشیسم داشتند و دارند
فاشیست دهه های ۲۰ تا ۴۰ باصراحت میگفت شما نمیفهمید اما سازمان مجاهدین با شیوه پوپولیستی این مطلب رو عملی میکنه .
مجاهدین اونقدر مقلد چپها بودن و هستن که شعار قبل از ۵۷ شون عدالت خواهی بود و شعار الان شون آزادی خواهی و رسیدن به دموکراسی...
بله درست شنیدین اونا با وقاحت از دموکراسی حرف میزنن درحالیکه تحمل آراء مخالف رو ندارن.
خوشبختانه دو الگوی مارکسیست و اسلام در طول این ۶۰ سال کاملا برای مردم روشن شده و من بشخصه برای ناکامی شون کاملا خیالم راحته
اما چون مثل نظام ج اسلامی نمیتونه بگه "راه طی شده " ما اشتباهه و فقط باعث قتل و کشتار خواهد بود.
واقعیت اینکه به یمن مصیبتهای نظام ج اسلامی ، مردم ایران از اندیشه های التقاطی متنفر و منزجر شدن و چنین اندیشه هایی باید به تاریخ بپیونده.

#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
از ایران باید دفاع کرد، به نام یا به ننگ.
تنها خویشکاری ما در ایران‌پاد، پدافند از ایران ورجاوند و نهاد پادشاهی فرهمند آن است.
به #ایران_پاد بپیوندید:
https://t.me/IRAN_PAD

‍ 🔻ارومیه و اتفاقات اخیر🔻

در دنیای معاصر مقوله هویت ملی و فرهنگی بعنوان یکی از مهمترین ارکان پایدار و بنیادین هر جامعه همواره موضوعی چالش برانگیز بوده است. در این میان نوروز این جشن باستانی که در تمام سرزمینهای ایران از هزاران سال پیش بعنوان نمادی از همبستگی یکپارچگی و همزیستی ساکنان نواحی مختلف این سرزمین برگزار میشود، علاوه بر مناسبت فرهنگی ، یک تجلی از قدرت هویت ایرانی در برابر تهدیدات بیرونی و درونی شناخته میشود. رژیم حاکم که خود را در قالب تئولوژی امت گرایی و به ویژه پیوندهای مذهبی جهان وطنی تعریف کرده است بجای حمایت از این نماد عظیم هویت ملی، به طور غیر مستقیم و گاه آشکارا تلاش میکند این مراسم را محدود یا به حاشیه براند .
این تضاد در سیاست گذاری رژیم در قبال نوروز و سایر سنتهای ایرانی که همزمان با تلاشهای آن برای به حاشیه راندن جشنهای ملی و مردمی ایران است تنها یک نمونه از بحران هویتی است که این نظام در آن گرفتار است .
وقتی رژیم با برگزاری نوروز بعنوان نماد اتحاد ملی مخالفت میکند نمیتواند از تناقض ذاتی خود در برابر هویت ایرانی و آنچه که به طور طبیعی باید سبب وحدت و همبستگی باشد فرار کند.
امت گرایی که مبنای ایدئولوژیک این رژیم است بر یک وحدت جهان وطنی متمرکز است که در آن هویتهای ملی باید در برابر این ایدئولوژی ذوب شوند. اما نوروز که نمادی از تاریخ و فرهنگ و هویت ایرانی است همچون سدی در برابر این تئولوژی جهان وطنی عمل میکند رژیم تلاش دارد تا با تقلیل ارزشهای ملی و فرهنگی ایران به سود منافع و اهداف فراملی خود ملت ایران را از ریشه های فرهنگی و تاریخی خویش بیگانه کند.
تئولوژی امت گرایی رژیم که بر آرمانهای فراملی تاکید میکند در تضاد با روند طبیعی تکامل فرهنگی و تاریخی ملت بزرگ ایران قرار دارد.
این نظام با نادیده گرفتن آنچه که به ملت ایران شخصیت و شناسنامه تاریخی و فرهنگی بخشیده است خود را در معرض بحران هویتی قرار داده و نمیتواند از نتایج این انکار هویت رهایی یابد.

نوروز بعنوان نمادی از این هویت زنده و جاویدان همچنان در دل مردم ایران زنده می ماند.

🔻جامعه عصیان زده🔻
https://t.me/IRAN_PAD/72
پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و تشکیل دولت لنین در ۱۹۲۲ که برپایه قرائت های مختلف از مانیفست کمونیست مارکس و انگلس ، وعده جامعه آرمانی عدالت محور درهاله ای از ابهام ماند
لنین قبل از مرگش در ۱۹۲۴ اقرار کرد که ما اشتباه کردیم اما جانشینی کودتاگونه استالین برای تحقق آرمانهای پدر معنوی شان مارکس عدالتش را با خونریزی و کشتار شروع کرد و سازمان مخوف" ان کاوده" را در سال ۱۹۳۶ به سرپرستی" لاورنتی بریا " تشکیل داد و هرآنچه موجبات نقد او میشد به جوخه تیرباران هدایت میکرد.
میلیونها نفر در راستای برقراری عدالتی کشته شدند که در زمان روس تزار حق زندگی کردن را داشتند. آنها براساس فهم نادرستی از مارکسیسم در روسیه دست به انقلاب پرولتاریایی زدند که پنجاه سال قبل از انقلاب ، مارکس هشدار داده بود که جامعه کمونیستی در روسیه بدلیل عدم وجود کارنجات صنعتی امکان پذیر نیست.
استالین اما با ایجاد کارخانجات صنعتی و برای تحقق جامعه پرولتاریا با پشت کردن به فئودالیسم نیروی انسانی را از روستاها به شهرها هدایت کرد. تا به تقلید از انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه ، جامعه بورژوایی را شکل دهد.
او پس از ۳۰ سال حاکمیت خفقان و جامعه بسته و با کشتار میلیون ها انسان در مسیر تحقق عدالت اجتماعی موفق نشد و پس از مرگش در ۱۹۵۳ رهبران پس از آن نیز با حفظ تک محوری و حاکمیت جابرانه هرآنچه برای آنها مهم بود حزب کمونیست بود که باید مردم را زیر پرچمش قربانی کنند . آخرین رهبر حزب ، گورباچف در مارس ۱۹۸۵ بقدرت رسید و پس از سفری به امریکا در دوره ریگان ، با مشاهده پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی ، دست به اصلاحاتی زد که جامعه شوروی ، کارشکنی های اعضای رادیکال حزب کمونیست و ضعف روبل واحد پول آنها در عدم قدرت رقابتی بازار بورس ، پذیرای حجم اصلاحات را نداشت و در ۱۹۹۱ شکست ۶۹ ساله جامعه کمونیستی را اعلام و موجبات فروپاشی آن اعلام شد.
جوامع تک حزبی به جز ایجاد جامعه بسته و خفقان و بدور از تعاملات اجتماعی ، علاوه بر سرمایه های ژئوپلتیک ، سرمایه های انسانی خود را نیز به باد خواهند داد و در نتیجه همانند رژیم جمهوری اسلامی هم کشورشان را نابود میکنند و هم مردم را.


مجموعه #ایران‌_پاد:
https://t.me/IRAN_PAD

‍ 🔻همسر در مقابل همسر🔻

‌انتقام رجوی از ابریشمچی


پرویز یعقوبی و مسعود رجوی زمانی باجناق بودند. همسر یعقوبی یعنی مینا ربیعی خواهر اشرف ربیعی، همسر رجوی بود.
پرویز یعقوبی در سال ۱۳۷۳ بیانیه‌ای منتشر کرد و در مورد حمله به مخفیگاه موسی خیابانی در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ که در آن همسر مسعود رجوی، اشرف ربیعی و موسی خیابانی و همسرش آذر رضایی به همراه حدود ۲۰ نفر دیگر کشته شدند سخن گفت.

یعقوبی در این بیانیه، مهدی ابریشمچی را عامل اصلی لو رفتن خانه تیمی موسی خیابانی در زعفرانیه تهران معرفی می‌کند و می‌گوید:

«در زمان وقوع فاجعه و ضربه ۱۹ بهمن سال ۶۰، مهدی ابریشمچی، ‌مسئول کل حفاظت سازمان بود… بعد از مدتی، محافظ مهدی ابریشمچی به نام علی اصفهانی نیز به خیل دستگیرشدگان اضافه می‌شود. با توجه به شناختی که وی از منازل و امکان استقرار مرکزیت باقیمانده در تهران داشت، سازمان موقتا تعدادی از محل های استقرار مرکزیت را که نامبرده می‌شناخت تخلیه می‌کند. ولی بعد از مدتی چون از هجوم پاسداران رژیم به خانه‌های مذکور خبری نمی‌شود، اینطور نتیجه‌گیری می‌کنند که علی اصفهانی اطلاعات را کور کرده و با مقاومت و یا با نشان دادن این که فرد بی اطلاعی است توانسته اطلاعات را حفظ کند.»

این امر موجب می‌شود که خانه‌های تیمی‌ ای که پس از دستگیری علی اصفهانی قرمز شناخته شده بود بار دیگر سبز شود.
مادر رضایی‌ها (احمد و رضا) در این مورد به مجاهدین اخطار می‌دهد که این بی احتیاطی و سهل‌انگاری می‌تواند موجب ضربه بزرگی به مجاهدین بشود اما ابریشمچی بر این نظر است که علی اصفهانی در بازجویی‌ها قوی بوده و چیزی را لو نداده است که اگر چنین بود پاسدارها تا کنون به آن‌ها حمله می‌کردند.

در واقع این لکه ننگ که بر دامن ابریشمچی می‌نشیند موجب می‌شود که او همواره در مورد کشته‌شدن همسر مسعود رجوی مقصر شناخته بشود. و این در دل مسعود رجوی ماند تا ابریشمچی را وادار کند که از زنش (مریم عضدانلو) جدا شود تا مسعود با او ازدواج کند.

اینکه ابریشمچی همسرش مریم را به عقد مسعود در می‌آورد و پای سفره عقدشان دست‌افشانی می‌کند شاید یک معنایش همین همسر در مقابل همسر باشد. همسر من را با بی‌احتیاطی به کشتن دادی و حالا باید همسرت را به من بدهی و نامش را هم می‌گذارند ضرورت ایدئولوژیک و مشیت انقلاب نوین مردم ایران.

مسعود و مریم در ۲۷ اسفندماه ۱۳۶۳ به عقد یکدیگر در می‌آیند و بیانیه‌ای را امضا می‌کنند که در آن آمده:
«در مسیر خدا و خلق با اختیار و رضای خاطر ضرورت ایدئولوژیک و تشکیلاتی و مشیت انقلاب نوین مردم ایران را که مظهر مشیت الهی است پذیرفته و با مراعات سیره نبوی و سلسله مراتب شرع محمدی تصمیم به ازدواج گرفتیم.»

ابریشمچی زنش را به مسعود داد تا جانش حفظ شود . نام مریم پس از عقد با مسعود از عضدانلو به رجوی تغییر پیدا کرد تا مریم پس از فیروزه بنی صدر و اشرف ربیعی ، سومین همسرش باشد.
تمام بغض و کینه های شخصی سازمان بنام مصلحت ایدئولوژی در زیر نقاب ناموس فروشی کارنامه درخشان این سازمان بود و ایدئولوژی پوسیده شان نیز هیچ ثمری جز نقاب دگماتیسم نداشت.


https://t.me/IRAN_PAD

⚜ #پاینده_ایران
https://t.me/IRAN_PAD/84
🔻سند چشم انداز ولایت🔻

در سایت رسمی علی خامنه ای که در آبان ۱۳۸۲ درج شده مطلبی با تیتر درشت نگارش شده بعنوان:
سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴
در این صفحه اعلام کرده که ج اسلامی طی ۲۰ سال به موقعیت برتر از لحاظ سیاسی ، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دست پیدا خواهد کرد یعنی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۴

و این سند به روسای سه قوه نیز ابلاغ شد
(خاتمی ، رفسنجانی ، یزدی)
که تا سال ۱۴۰۴ به جایگاه اول اقتصادی ، علمی و فناوری در بین کشورهای آسیایی و خصوصا آسیای میانه دست خواهد یافت و با اتکا به جنبش نرم افزاری از امارات و کویت و قطر و حتی ترکیه پیش رو خواهیم بود و مضافا اینکه براساس تعامل سازنده با جهان براساس اصول حکمت و مصلحت و عزت خواهیم داشت..
--------------------‐-------
جمهوری اسلامی طی ۴۶ سال اخیر نشان داده سیاست انعطاف در خارج و سختی در داخل را دنبال کرده است. در واقع، هر گاه تحت فشار بین المللی قرار بگیرد برای ادامه بقا به کشورهای خارجی امتیاز میدهد و در داخل سیاست مشت آهنین را به کار خواهد گرفت. آنچه که در حوزه عمومی رخ داده، محصول مقاومت مدنی جامعه بوده که در مقابل انواع سرکوبها ایستادگی کرده، اما در فضای سیاسی فاقد نمایندگی هست. به عنوان مثال، مجلس علی رغم خواست جامعه، قانون حجاب را تصویب می کند، پس مخالفان حجاب اجباری در سپهر سیاست رسمی کشور هیچ نماینده ای ندارند، اما به دلیل مقاومت مدنی، نظام توان اجرای این سیاست را نداشته و ندارد.
سناریوی سایت خامنه ای نشان دهنده شکست نظام در تحقق اهداف و برنامه هایش میباشد. و این یعنی ناکارآمدی سیستم و متوهمانه بودن اهداف و برنامه ها.
و این دقیقا در راستای وضعیت فعلی و اهداف مبارزاتی ملت ایران است.
بحث اتفاقات اخیر آذربایجان هم اتفاقا به همگان نشان داد که این خود نظام است که به بحث تجزیه طلبی دامن میزند و در راستای اهداف کشورهای بیگانه ای نظیر ترکیه و آذربایجان گام بر می دارد و دشمن اصلی ملت ایران نه بیگانگان، بلکه جمهوری اسلامی ست
ج اسلامی همواره برای بهبود اوضاع و یافتن راه حلی که رضایت عامه مردم را درپی داشته باشد ، دست به بحران سازی میزند تا زمان بخرد و اینبار در تقارن ماه رمضان و ایام عید ، سناریوی اختلاف قومی _قبیله ای را دامن زد که قطعا با سواستفاده کشورهای همسایه مواجه شدیم.
نمایش اول سال خامنه ای هم اگر در مقایسه با سند چشم انداز قرار بگیرد از قضا به طنزی سیاه تبدیل خواهدشد در حالی که طبق سند ابلاغی ایشان قرار بود در سال ۱۴۰۴ در همه ابعاد در منطقه اول باشیم، حالا در گرداب مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فرو رفتیم.
این مطلب که در سایت رسمی خامنه ای درج گردیده درواقع سند چشم انداز و تیرخلاص ناکامی های رژیم ج اسلامی در حوزه سیاست داخلی و خارجی ست
رژیم از بیست سال قبل به قصد خاموش کردن صدای اعتراض مردم مانیفیستی را از شخص اول کشور منتشر نمود تا هرسه قوه مجریه ، مقننه و قضائیه با همدلی همدیگر ، با توجه پتانسیل های دارای قابلیت ژئوپلتیک و وجود نخبگان ، به جایگاه واقعی خود برساند.
عدم توفیق به ادعاهای یاد شده نشان از عجز و ناتوانی و وجود فساد مالی و اداری در بین دولت و حتی حاکمان مذهبی موجبات افول زمامداری گردید و بزرگترین و کاملترین سند برای سرنگونی رژیم ج اسلامی رقم خورد.

-----------------------------

از ایران باید دفاع کرد؛ به نام یا به ننگ.
مجموعه #ایران_پاد مستقل است و هیچ نهادی را جز نهاد ورجاوند شاهنشاهی ایران به رسمیت نمی‌شناسد.
به نام #ملت_ایران و در پدافند از #ایران_اهورایی به ایران‌پاد بپیوندید:
https://t.me/IRAN_PAD
#جاوید_شاه

‍ ‍ ‍ 🔻نوروز ، شناسنامه ایران🔻



‍ ‍ کاری به شخصیت این دلقک نظام ندارم .خیلی بیسوادتر و سخیف تر از اونیه که ما بخوایم اسمش رو تایپ کنیم حتی کلیپش رو عکس گرفتم که حرفهای پوچ و خالی از اصالت ایرانی رو مجدد نشنوید که به یقین جاهای مختلف شنیدید
اما این اندیشه مشترک بین تمام حاکمان و مسولین مذهبی ماست که عید باستان رو بی ارزش و اعیاد تازی رو مهم میدونن و ادعا میکنن ما ایرانیان عید غدیر باید داشته باشیم
این ویژگی نظامهای فاشیستیه که بجای اینکه خودشون به نمایندگی از مردم ،صدای مردم باشند ، تاکید میکنند که مردم باید طوری بیندیشند که ما بگوییم.
اما اگر این حاکمان و مسولین بیغیرت پشت کرده به فرهنگ ناب ایرانی رو از عموم مردم جدا کنیم ، هیچوقت یک ایرانی ، مناسبت اعیاد تازی رو به فرهنگ و رسوم خودش برتری نمیده و تاریخ نشون داده که همچنان حفظ کرده

پرفسور #برادلی_اسمیت اسلام شناس بزرگ امریکایی در کتاب "ایران در پس پرده تاریخ" تحلیل جالبی راجب ایرانیان داره ومیگه :
ایران مانند زنی شاد و زیبا است که به زور به عقد اسلام درآمده اما اصلا عشق و علاقه ای به اسلام ندارد و اسلام را مانند شوهری میداند که به او تحمیل شده و انقدر از اسلام متنفر است که هر گاه فرصت کند به اسلام اجباری ضربه میزند

ژن ایرانیان با اسلام همخوانی ندارد و در طول تاریخ ایرانیان بارها به اسلام ضربه های مهلکی وارد کرده نمونه اش بابک خرم دین

بابک خرم دین از اسلام متنفر بود و معتقد بود دین ایرانیان دین خرمی و شادی و سبز است اما دین اسلام دین عزا و سیاهی و گریه و جنگ و ستیر است و با ژن ایرانیان اصلا همخوان نیست به همین دلیل نام جنبش بابک ، #خرم_دین بود

اسلامگرایان طی 1400 سال نتوانستند ایران را
اسلامی کنند به همین دلیل در دوران صفویان اخوندها را از لبنان و خاورمیانه امثال مجلسی و علامه حلی و حر عاملی و دیگر خرقه پوشان شیعه ، به ایران آوردند تا سنتهای باستانی ایرانی را کمرنگ و نابود کنند و سنتهای اسلامی را جایگزین کنند اما تا به اکنون موفق نشده اند و شکست خورده اند.
ایران ستیزی یکی از اصلی ترین برنامه های حاکمان مذهبی ست ... اصالت ایرانی با روایات غالی اخوندیسم های حکومتی در تضاد بود و راهی جز ستیزه جویی ندارند . نوروز یکی از اصیل ترین فرهنگ ایران و شناسنامه تاریخ ایران است .
اسکندر آمد، نوروز ماند، ایران ماند
اعراب آمدند، نوروز ماند، ایران ماند
چنگیز آمد، نوروز ماند، ایران ماند
اشرف افغان آمد، نوروز ماند، ایران ماند
روس و انگلیس آمدند، نوروز ماند، ایران ماند
دو جنگ جهانی شد، نوروز ماند، ایران ماند
نوروز می‌ماند، ایران می‌ماند
تا کور شود هر آنکه نتواند دید


https://t.me/IRAN_PAD

⚜ #پاینده_ایران
وطن‌فروشهای پنجاه و هفتی، لکه‌ی ننگ و مایه‌ی شرم تاریخ‌ ایران هستند. توده‌هایی که هرچند نام وطن را به زبان می‌آوردند اما در عمل جز خیانت و ویرانی چیزی بر جای نگذاشتند ...

#ساواک، سازمان ایران‌بان؛ با چنین جانوران خونریزی درگیر بود.
تروریست‌هایی که با تکیه بر فریب و لومپنیسم، از در و دیوار مدنیت دروغین مورد ادعایشان بالا رفتند و دولت ثباتمند، مدرن و توسعه‌گرای پهلوی را سرنگون کردند؛ مملکت ما را تحت اشغال خود در آوردند و ملک و ملت را به سیاهی و تباهی امروز مبتلا نمودند.
و ...
شگفتا که هنوز دست بردار از خیانت نیستند.
باید در دفاع از ایران و ایرانیت و در راستای احیاءِ ایران در برابر آنها ایستاد و سخت جنگید.

#جاوید_شاه
به #ایران‌_پاد بپیوندید:
https://t.me/IRAN_PAD

⚜ #پاینده_ایران
https://t.me/OfficialRezaPahlavi/1526
https://t.me/IRAN_PAD

ناسیونالیسم مکتبی فکری است که اوایل قرن نوزدهم در اروپا ابداع شد و قائل به این معنی است که بشریت طبیعتاً به ملتهایی تقسیم شده، و ملتها با خصلتهایی شناخته می شوند قابل تعیین، و تنها نوع مشروع حکومت، حکومت ملت است بر خویش، این تعریف نزدیکی با آرای فلسفی و سیاسی اواخر عصر روشنگری و با وقایع پرتلاطم انقلاب فرانسه و سالهای بین ۱۷۸۹ و ۱۸۱۵ دارد.ناسیونالیسم درگیر مبارزه ای بنیادی با طرز فکرهای غالب شد که اقتدار سیاسی را ناشی از وراثت، حقوق الهی یا قوانین طبیعی میدانستند. در هر حال، ناسیونالیسم " ملت" را به عنوان جایگاه حقوق سیاسی مطرح کرد. تعهد و وفاداری بیش از هر چیزی متوجه ملت می شد و آزادی، وحدت، یکپارچگی و خلوص آن پایه ای برای عمل سیاسی به دست می داد. لازمه این کار، ترسیم دوباره ساختارهای ایالتهای متفق، دوک نشین ها، قلمروهای "بی دولت" فئودالها و قبایل، و امپراتوریها طبق این الزامات جدید بود و الگوی سیاسی خاصی یعنی الگوی #ملت_دولت را به عنوان شکلی عام پدید آورد. در پایان قرن نوزدهم این مکتب فکری در اصلی کلی جای گرفته بود: اصل حق ملتها به تعیین سرنوشت خویش.
این نکته ناسیونالیسم را، از یک نظر، در مجموعه ای از اصول کلی لیبرال و دموکراسی جای می دهد.
مهمترین نیروهای محرک عقاید ناسیونالیستی را شاید بتوان در سه بخش جمع کرد: فکر ملت-دولت،اصل حاکمیت مردمی؛ و نظریه های رمانتیک فرهنگ.
اما اهمیت ناسیونالیسم و میهن دوستی از آنجا مشخص میشود که سردار فدوی در جایی گفت: در انتهای سپاه پاسداران هیچ نامی نیست حتی #ایران.
سپاه تروریستی پاسداران که معلول تفکر انترناسیونالیستی و فرزند خلف میلیشیای خلق تروریستهای خیانتکار مجاهدین خلق است؛ نماد ایرانستیزی این تفکر میباشد.
تنها آلترناتیو موجود برای مقابله با این تفکر خطرناک بازیابی هویت فرهنگی و حرکت جامعه از کثرت به وحدت است.
زمانی میتوانیم بر دژخیمان پیروز شویم که تک تک افراد ملت و تمام قومیت ها و پیروان تمام‌مذاهب و اندیشه ها زیر چتر ناسیونالیسم و منافع ملی گرد هم آیند تا در ایران فردا با تکیه بر حقوق شهروندی میهنی آزاد و آباد داشته باشیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از ایران باید دفاع کرد؛ به نام یا به ننگ.
مجموعه #ایران_پاد مستقل است و هیچ نهادی را جز نهاد ورجاوند شاهنشاهی ایران به رسمیت نمی‌شناسد.
به نام #ملت_ایران و در پدافند از #ایران_اهورایی به ایران‌پاد بپیوندید:
https://t.me/IRAN_PAD
#جاوید_شاه

⭕️خدمات
https://t.me/IRAN_PAD/92?single

حکومت جمهوری اسلامی ممکن است به مهاجران افغانستانی خدمات ویژه‌ای اعم از مسکن، بیمه، و اشتغال در نهادهای مختلف، از جمله نهادهای ارشادی، ارائه دهد. این سیاست‌ها به دلایل مختلفی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه به برخی از این دلایل اشاره می‌کنم:
🔻۱) ایجاد وابستگی به رژیم
▪️حمایت از مهاجران به‌عنوان یک پایگاه اجتماعی:
یکی از دلایل احتمالی این است که رژیم جمهوری اسلامی به ارائه خدمات ویژه به مهاجران افغانستانی، به‌ویژه به‌طور غیررسمی و بدون نیاز به مستندات قانونی، به‌عنوان ابزاری برای ایجاد وابستگی اقتصادی و اجتماعی آنها به رژیم استفاده می‌کند. این می‌تواند موجب شود که مهاجران در مواجهه با مشکلات اقتصادی و اجتماعی، به رژیم جمهوری اسلامی متکی باشند و از آن حمایت کنند.
▪️ایجاد پایگاه سیاسی و اجتماعی:
رژیم ممکن است در تلاش باشد تا از این خدمات به‌عنوان وسیله‌ای برای جلب حمایت مهاجران استفاده کند. این افراد می‌توانند به‌طور غیرمستقیم به‌عنوان گروهی از "حامیان" رژیم عمل کنند، به‌ویژه زمانی که شرایط اقتصادی ایران دشوار است.
🔻۲) کنترل جمعیت‌های خاص برای جلوگیری از اعتراضات داخلی
▪️کاهش اعتراضات و تحریکات داخلی:
ارائه خدمات ویژه به مهاجران افغانستانی می‌تواند به رژیم این امکان را بدهد که به‌طور غیرمستقیم به سرکوب اعتراضات داخلی و نارضایتی‌های اجتماعی بپردازد. با افزایش وابستگی اجتماعی مهاجران به دولت، رژیم ممکن است تلاش کند تا از این جمعیت‌ها به‌عنوان ابزاری برای کاهش فشارهای داخلی استفاده کند.

▪️مدیریت بحران‌های اجتماعی:
در شرایط بحران یا نارضایتی اجتماعی در داخل کشور، رژیم ممکن است از سیاست‌هایی مانند ارائه مسکن و بیمه برای مهاجران به‌عنوان ابزاری برای کاهش فشارها و توجه عمومی به مشکلات داخلی استفاده کند.
🔻۳)جذب نیروی کار ارزان و کنترل بازار کار
تامین نیروی کار برای بخش‌های مختلف اقتصادی:
رژیم ایران ممکن است برای تامین نیروی کار ارزان در بخش‌های مختلف اقتصادی، به‌ویژه در مشاغل کم‌مهارت و سخت مانند کشاورزی، ساخت‌وساز و خدمات، به مهاجران افغانستانی خدمات ویژه ارائه دهد. این خدمات می‌توانند شامل مسکن، بیمه و اشتغال در نهادهای مختلف باشد. مهاجران افغانستانی به‌طور معمول در مشاغل با دستمزد پایین‌تر و شرایط سخت‌تر مشغول به کار می‌شوند، که باعث کاهش هزینه‌های تولید و خدمات می‌شود.
▪️کاهش فشار بر بازار کار داخلی:
از آنجایی که ایرانی‌ها معمولاً تمایلی به پذیرش این مشاغل ندارند، ارائه خدمات به مهاجران می‌تواند برای رژیم راهی برای حل مشکل کمبود نیروی کار در این بخش‌ها باشد. علاوه بر این، این سیاست می‌تواند به‌طور غیرمستقیم بازار کار را برای کارگران ایرانی آزادتر کند.
🔻۴)تقویت نفوذ منطقه‌ای و سیاست‌های خارجی
▪️حمایت از افغانستان به‌عنوان ابزاری در سیاست خارجی:
جمهوری اسلامی ایران به‌طور سنتی به‌عنوان حامی مردم افغانستان شناخته می‌شود، به‌ویژه در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی. ارائه خدمات ویژه به مهاجران افغانستانی می‌تواند در راستای تقویت روابط ایران با افغانستان و سایر کشورهای منطقه‌ای باشد. این امر همچنین می‌تواند به ایران کمک کند تا نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد و خود را به‌عنوان کشوری حامی پناهندگان معرفی کند.
▪️رژیم ایران به‌عنوان قدرت حامی در منطقه:
این خدمات می‌تواند به ایران این فرصت را بدهد که در عرصه جهانی خود را به‌عنوان یک کشور با مسئولیت در قبال مهاجران و پناهندگان معرفی کند، که می‌تواند در سیاست‌های دیپلماتیک و اقتصادی مفید باشد.
🔻۵)استفاده از مهاجران در نهادهای ارشادی و نظارتی
▪️کنترل و نظارت بر جمعیت مهاجر:
در برخی موارد، رژیم ممکن است از حضور مهاجران در نهادهای ارشادی مانند کمیته‌های مذهبی، سازمان‌های دولتی یا حتی نهادهای فرهنگی برای نظارت بر رفتارهای اجتماعی آنها استفاده کند. این افراد می‌توانند در موقعیت‌هایی قرار گیرند که از آنها برای اعمال کنترل بیشتر بر جمعیت و جلوگیری از نارضایتی‌ها استفاده شود.‌‌

🔻۶)حمایت در جهت ایرانستیزی
جمهوری اسلامی ایران با حاکمان مذهبی خود همواره بمانند دیگر اسلامگرایان با ریشه تاریخی و باستانی ایران در ستیز بوده و این ریشه کدورت در تبیین استقلال فرهنگی کشور ما داشته که با وجود آئینهای سنتی و الگوهای باستانی ، تعارضی برای دستورات آسمانی و الگوپذیری شخصیت های مذهبی خواهد بود . ازین حیث اگرچه ریشه اصلی افغانیها به ایران برمیگردد اما بدلیل فاصله طولانی با هویت ایرانی و همچنین گرایش شدید مذهبی آنها ، هیچگونه تعصبی نسبت به شخصیتهای باستانی ما نداشته و حتی اقدام به توهین هم در برنانه های رسانه ای آنها دیده میشود.

https://t.me/IRAN_PAD

⭕️اهداف رژیم


رژیم جمهوری اسلامی ایران ممکن است چندین هدف استراتژیک و اقتصادی از ورود مهاجران افغانستانی به ایران داشته باشد. این اهداف می‌توانند شامل مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مختلفی باشند. در زیر برخی از مهم‌ترین اهداف رژیم جمهوری اسلامی از ورود مهاجران افغانستانی به ایران آورده شده است:

🔻۱)تامین نیروی کار ارزان:
یکی از دلایل اصلی پذیرش مهاجران افغانستانی توسط رژیم جمهوری اسلامی، نیاز به نیروی کار ارزان در بخش‌های مختلف اقتصادی است. بسیاری از مهاجران افغانستانی در مشاغل کم‌مهارت و سخت مانند کشاورزی، ساخت‌وساز و خدمات کار می‌کنند که معمولاً ایرانی‌ها تمایلی به پذیرش این شغل‌ها ندارند.
نیروی کار مهاجران افغانستانی به‌ویژه در شرایط اقتصادی دشوار ایران برای بخش‌هایی از اقتصاد که به نیروی کار ارزان نیاز دارند، حیاتی است. این کارگران اغلب با دستمزدهای پایین‌تر از حد استاندارد کار می‌کنند و این باعث کاهش هزینه‌های تولید برای برخی بخش‌ها می‌شود.

🔻۲)استفاده از مهاجران بعنوان ابزار فشار برجامعه

رژیم جمهوری اسلامی ممکن است به‌طور غیرمستقیم از مهاجران افغانستانی برای افزایش فشار بر بخش‌های مختلف جامعه ایرانی استفاده کند. این امر می‌تواند باعث شود که رقابت در بازار کار بیشتر شود و در نتیجه، برخی از اقشار ضعیف‌تر جامعه ایرانی مانند کارگران غیر ماهر و فقیر در شرایط سخت‌تری قرار بگیرند.
در شرایطی که اقتصاد ایران دچار مشکلات فراوان است، حضور مهاجران می‌تواند موجب نارضایتی اجتماعی و اقتصادی در جامعه میزبان شود و در عین حال، رژیم ممکن است این وضعیت را برای تقویت کنترل خود بر جامعه به کار گیرد.

🔻۳) توجیه سیاستهای خارجی:
جمهوری اسلامی ایران ممکن است از پذیرش مهاجران افغانستانی به عنوان یک ابزار در سیاست‌های خارجی خود استفاده کند. ایران در تلاش است که خود را به عنوان حامی کشورهای همسایه، به ویژه افغانستان، معرفی کند و این کار را می‌تواند در راستای تأثیرگذاری بر سیاست‌های داخلی و خارجی افغانستان و همچنین روابط با کشورهای غربی و منطقه‌ای انجام دهد.
همچنین، این اقدام می‌تواند به رژیم جمهوری اسلامی این امکان را بدهد که در سطح جهانی خود را به عنوان یک کشور مسئول و حامی حقوق بشر و پناهندگان معرفی کند، که ممکن است برای جلب حمایت بین‌المللی مفید باشد.

🔻۴)ایجاد جمعیتهای وابسته به رژیم:
حضور گسترده مهاجران افغانستانی در ایران، به ویژه در شرایطی که بسیاری از آن‌ها به دلیل وضعیت اقتصادی و اجتماعی نمی‌توانند وضعیت قانونی داشته باشند، می‌تواند رژیم را قادر سازد که از این جمعیت‌ها به‌عنوان یک "پایگاه اجتماعی" برای حمایت از خود استفاده کند.
رژیم ممکن است به طور غیرمستقیم تلاش کند از این جمعیت‌ها برای تقویت مشروعیت خود و افزایش نفوذ در مسائل داخلی استفاده کند، چرا که این جمعیت‌ها می‌توانند به دلایل اقتصادی و اجتماعی به رژیم وابسته شوند.

🔻۵)تقویت سیاستهای سرکوب و کنترل داخلی:

ورود مهاجران می‌تواند به رژیم این امکان را بدهد که فشار بیشتری بر اقشار مختلف جامعه داخلی وارد کند. در برخی موارد، رژیم ممکن است از این وضعیت برای ایجاد تفرقه میان گروه‌های مختلف اجتماعی استفاده کند و به‌وسیله تقسیم و تضعیف هماهنگی میان مخالفان خود، کنترل بیشتری بر جامعه داشته باشد.
استفاده از مهاجران در ایجاد نارضایتی اجتماعی و افزایش رقابت بر سر منابع می‌تواند به نوعی به رژیم کمک کند که تهدیدات داخلی را از سمت گروه‌های مختلف اجتماعی مدیریت کند. و حتی بلحاظ نیروی انسانی در جهت سرکوب معترضان داخلی استفاده کند.

🔻۶)کاهش اعتراضات و نارضایتی داخلی:
از آنجا که بسیاری از مهاجران افغانستانی به دلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ایران زندگی می‌کنند، رژیم ممکن است تلاش کند تا از آن‌ها به عنوان "سپر" یا پوششی برای مشکلات داخلی استفاده کند. به عبارت دیگر، ممکن است رژیم از مشکلات و بحران‌های مهاجران به‌عنوان بهانه‌ای برای کاهش فشارهای داخلی یا توجیه وضعیت خود استفاده کند.
رژیم همچنین می‌تواند با گسترش جمعیت مهاجران، گاهی بر این باور باشد که از این طریق می‌تواند نارضایتی‌های اجتماعی را کاهش دهد یا به‌طور مقطعی از تعهدات اجتماعی خود نسبت به مردم ایران شانه خالی کند.

🔻۷) رژیم ج اسلامی میتواند از جمعیت انسانی بر مشروعیت بخشی خود استفاده کند . جمعیت و نیروی انسانی برای حضور در تظاهرات و راهپیمایی ها برای نشان دادن توده انسانی و حجم انبوه جمعیت و همچنین در زمان اخذ آرا در زمان انتخابات و انعکاس آن در جوامع جهانی برای پروپاگاندای جعلی خود ، و همچنین در ایام سوگواری و عزاداری در حالیکه اعتقادات مذهبی مردم کشورش کاهش یافته است و نظایر آن ...
https://t.me/IRAN_PAD/93

⭕️پیامدها

مهاجرت بی‌رویه افغانستانی‌ها به ایران می‌تواند پیامدهای منفی زیادی برای جامعه و اقتصاد ایران داشته باشد. این مهاجرت معمولا به دلایل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رخ می‌دهد و می‌تواند چالش‌هایی برای کشور میزبان به همراه داشته باشد. در زیر به برخی از پیامدهای منفی این مهاجرت اشاره می‌کنم:

🔻۱) فشار برمنابع و خدمات عمومی

▪️حجم بالای تقاضا برای خدمات عمومی :
افزایش جمعیت به دلیل مهاجرت می‌تواند فشار زیادی بر منابع محدود خدمات عمومی وارد کند. این خدمات شامل بهداشت، آموزش، حمل و نقل عمومی و سایر خدمات اجتماعی است که ممکن است برای جمعیت فزاینده کافی نباشد.
▪️نظام بهداشتی و درمانی:
تعداد زیاد مهاجران می‌تواند منجر به فشار بر بیمارستان‌ها و مراکز درمانی شود و باعث کمبود منابع پزشکی و خدمات درمانی شود. این مسأله به ویژه در شرایط پاندمی یا بحران‌های بهداشتی می‌تواند مشکل‌ساز باشد.

🔻۲)بار اقتصادی برکشور میزبان

▪️ایجاد رقابت دربازار کار:
ورود تعداد زیاد مهاجر به ایران می‌تواند منجر به افزایش رقابت در بازار کار شود، به ویژه در مشاغل کم‌مهارت. این می‌تواند موجب کاهش دستمزدها و بیکاری برای نیروی کار داخلی شود، به خصوص برای اقشار کم‌درآمد و کارگران غیر ماهر.

▪️افزایش فشار بر تامین نظام اجتماعی:
مهاجران، به ویژه کسانی که فاقد مدارک قانونی هستند، ممکن است برای دریافت خدمات تأمین اجتماعی و دیگر مزایای رفاهی نیازمند حمایت دولت باشند که این امر می‌تواند منابع مالی کشور را تحت فشار قرار دهد.

🔻۳)تنشهای اجتماعی و فرهنگی:

▪️اختلافات قومی و فرهنگی:

مهاجرت گسترده ممکن است باعث بروز تنش‌های اجتماعی و فرهنگی شود. تفاوت‌های زبانی، مذهبی و فرهنگی میان مهاجران افغانستانی و ایرانی‌ها می‌تواند باعث نارضایتی و بی‌اعتمادی در میان بخش‌هایی از جامعه میزبان شود.

▪️ایجاد احساس بیگانگی:
حضور گروه‌های مهاجر بزرگ ممکن است باعث احساس بیگانگی در برخی از بخش‌های جامعه ایرانی شود که ممکن است به افزایش نارضایتی اجتماعی و حتی تبعیض علیه مهاجران منجر شود.

🔻۴) افزایش جرم و جنایت

▪️بی ثباتی اجتماعی و بزهکاری:
در شرایطی که مهاجران دسترسی محدودی به فرصت‌های شغلی و خدمات اجتماعی دارند، ممکن است به سمت فعالیت‌های غیرقانونی و بزهکاری سوق پیدا کنند. این موضوع می‌تواند موجب افزایش جرم و جنایت در برخی از مناطق شود.
▪️افزایش تنشهای اجتماعی:
مهاجرت بی‌رویه ممکن است موجب تنش‌های اجتماعی بین مهاجران و جامعه میزبان شود، که در نهایت می‌تواند منجر به بروز رفتارهای خشونت‌آمیز و دامن زدن به مشکلات امنیتی شود.
🔻۵)مشکلات محیط زیستی

▪️فشاربر منابع طبیعی:
افزایش جمعیت به دلیل مهاجرت می‌تواند منجر به فشار بیشتر بر منابع طبیعی کشور، مانند آب، انرژی، زمین‌های کشاورزی و دیگر منابع شود. این مسأله ممکن است موجب کاهش کیفیت زندگی برای شهروندان ایرانی و مهاجران گردد.

▪️افزایش آلودگی و ترافیک:
با گسترش جمعیت در مناطق شهری، مشکلاتی مانند آلودگی هوا، ترافیک و ناآرامی‌های شهری تشدید می‌شود. این فشار می‌تواند به محیط زیست و کیفیت زندگی آسیب بزند.


🔻۶)افزایش هزینه های دولت برای مدیریت بحرانها
▪️کمکهای مالی و انسانی به مهاجران:
برای مدیریت مهاجرت بی‌رویه و فراهم کردن شرایط انسانی برای مهاجران، دولت باید منابع زیادی را به مسائل نظیر اسکان، غذا، بهداشت و آموزش تخصیص دهد. این هزینه‌ها می‌تواند بار مالی بزرگی بر دوش کشور بگذارد
▪️سیاستهای کنترل مرزها و امنیت:
در شرایطی که مهاجرت به صورت غیرقانونی صورت گیرد، دولت ممکن است مجبور به اتخاذ سیاست‌های سختگیرانه‌تری برای کنترل مرزها و مدیریت جریان مهاجرت شود، که این نیز هزینه‌های امنیتی و انسانی بیشتری به دنبال خواهد داشت.

🔻۷)ایجاد شکاف در هویت ملی
▪️تاثیرات هویتی و فرهنگی:
مهاجرت گسترده می‌تواند به تغییرات در هویت فرهنگی و اجتماعی جامعه میزبان منجر شود. این مسأله ممکن است با برخی از نگرانی‌ها و مقاومت‌ها در برابر تغییرات فرهنگی مواجه شود، که به تبعات اجتماعی مانند تنش‌های قومی و فرهنگی دامن می‌زند.
https://t.me/IRAN_PAD/94

⭕️نتیجه‌گیری

🔻مهاجرت بی‌رویه افغانستانی‌ها به ایران به همراه خود چالش‌های مختلفی می‌آورد که می‌تواند تاثیرات منفی زیادی بر جامعه، اقتصاد و محیط زیست کشور داشته باشد. این چالش‌ها شامل فشار بر منابع، بیکاری، تنش‌های اجتماعی، افزایش جرم و جنایت، مشکلات محیط زیستی و هزینه‌های دولت برای مدیریت مهاجرت است. برای کاهش این پیامدها، نیاز است که سیاست‌های مهاجرتی هوشمندانه و منظم اجرا شوند تا حقوق مهاجران حفظ شده و در عین حال نیازهای جامعه میزبان نیز تأمین گردد.

🔺رژیم جمهوری اسلامی ایران ممکن است از مهاجرت افغانستانی‌ها به کشور به‌طور همزمان برای اهداف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی استفاده کند.
یکی ازین اهداف مهم مشروعیت بخشی در سطح جهانی و مشارکت در تظاهراتها و صندوق های آرا میباشد .دیگر اهداف شامل تامین نیروی کار ارزان، فشار بر جامعه داخلی، تقویت نفوذ در سیاست‌های خارجی، ایجاد جمعیت‌های وابسته به رژیم و تقویت کنترل داخلی می‌باشد. هرچند که این سیاست‌ها ممکن است برای رژیم مفید باشد، اما در بلندمدت می‌تواند موجب ایجاد مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور شود.

https://t.me/IRAN_PAD/95
----------------------------------
پایان

به #ایران‌_پاد بپیوندید:
https://t.me/IRAN_PAD