🖌مقاله‌،ویدیو آموزشی
557 subscribers
1.72K photos
1.08K videos
204 files
2.95K links
مجموعه‌ای متنوع از پژوهشها، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی و فرهنگی . جهت ارسال مقاله و مطلب با ما تماس بگیرید. مسؤولیت مطالب به عهده نویسنده است .آدرس سایت ما : www.eduarticle.me

تماس با ما :
@mh1342
Download Telegram
‌‎
📚 قصه‌خانه‌هايي براي امروز
—------------------
حدیث لزرغلامی / شاعر و نویسنده کودک

از آنجا که همه‌چيز با سرعتي باورنکردني در حال تغيير است، ديگر تصور مادربزرگ‌هاي قصه‌گو، کمي دور به‌نظر مي‌رسد. آن مادربزرگ‌ها که حتما در روزگاري دور با يک‌عالمه قصه زندگي مي‌کردند و حالا جايشان را به کتاب‌هاي صوتي و حضور نمادين در جشنواره‌ها داده‌اند! خوب البته اين‌ هم طعم روزگار ماست و کتاب‌هاي صوتي و قصه‌هاي شفاهي ضبط‌شده‌اي که بشود آنها را با موبايل هم گوش داد، چندان چيزهاي بدي نيستند اما هميشه و در هر کاري، فکر مي‌کنم، کمي خلاقيت لازم است!
* * *
زماني در انجمن نويسندگان کودک‌ و نوجوان در بزرگداشت هوشنگ مرادي‌کرماني که نامش با #قصه‌ عجين است، در خانه‌ هنرمندان، گالري کوچکي را به بچه‌هاي مدرسه‌ خرد اختصاص داديم. بچه‌ها شايد اول يا دوم راهنمايي، ششم‌ يا هفتم بودند. ايده‌ خلاقانه‌شان که بسيار به دل نشست و ترکيب قصه‌گويي، سنت و طعم روزگار امروز بود، مخاطبان زيادي جذب کرد و براي من نشانه‌اي شد از آنچه ما اين روزها به آن نياز داريم! اسم طرحشان برگرفته از يکي از کتاب‌هاي مرادي‌کرماني بود؛ «نازبالش»! آنها بالشتک‌هاي سفيد کوچکي درست کرده بودند، به تعداد‌ زياد و با پارچه‌هايي از ترمه، آن نازبالش‌ها را به ديوارهاي گالري چسبانده بودند به شکلي که شما با هر قدوقامتي که داشتي، مي‌توانستي ايستاده، گوشت را به نازبالشي بچسباني. چيپ‌هاي کوچکي از بازار خريده بودند، با صداي خودشان از داستان‌هاي کرماني که دوستش داشتند، قصه گفته، روی آنها ضبط کرده و اين چيپ‌ها در نازبالش‌ها جاسازي شده بودند. وقتي سرت را به بالشتک‌هاي سفيد مي‌چسباندي، مي‌توانستي قصه بشنوي و البته که براي انجام هر کاري، کمي خلاقيت لازم است.
* * *
بايد در کنار #کتابخانه‌ها، خانه‌هاي بازي، خانه‌هاي فرهنگ و در مال‌هاي بزرگ تهران و شهرستان‌ها، مراکز بزرگ و کوچک قصه‌گويي داشته باشيم. مراکز مدرني براي شنيدن #قصه؛ جاهايي مناسب طبع بچه‌ها که بتوانند با توجه به علاقه و سليقه‌شان قصه‌هاي تاريخي، عاشقانه، ترسناک و غمناک بشنوند. چه توي بغل مادربزرگ‌هايي که به مراکز قصه‌گويي مي‌آيند و چه سرگذاشته بر بالشتک‌هايي که با چيپ‌هاي کامپيوتري برايشان قصه مي‌گويند و چه رهاشده در فضايي که در آن به شکلي آزاد و صميمي، قصه‌اي براي گوش‌دادن پخش مي‌شود. قصه‌گويي بايد به‌رسميت شناخته شده و مثل يک روش ارزشمند، مدام بازسازي شود تا به کار بچه‌هاي امروز بيايد. جاي قصه‌خانه‌ها در شهرها خالي است؛ جاهايي که خانواده‌ها بتوانند ساعتي #بچه‌ها را تنها و تنها به قصد «شنيدن» قصه با امنيت و آرامش آنجا رها کنند يا بروند دنبال کارشان يا گاهي خودشان هم سرکي بکشند و خاطره‌ مادربزرگ‌هاي قصه‌گو را در «قصه‌خانه»هاي دائمي شهر زنده نگه‌دارند. وقایع اتفاقیه
—------------------------
↩️ کانال مقاله ها وخبرهای آموزشی فرهنگی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA