🖌مقاله‌،ویدیو آموزشی
588 subscribers
1.71K photos
1.07K videos
204 files
2.95K links
مجموعه‌ای متنوع از پژوهشها، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی و فرهنگی . جهت ارسال مقاله و مطلب با ما تماس بگیرید. مسؤولیت مطالب به عهده نویسنده است .آدرس سایت ما : www.eduarticle.me

تماس با ما :
@mh1342
Download Telegram
دغدغه‌های زنان معلم در آموزش‌وپرورش در گفت‌وگو با معلمان
برگزیده از متن
—----------------------
شرق: چند سالی است که چرخ زندگی بدون همراهی زنان، به‌ویژه در کلان‌شهرها به‌سختی می‌چرخد. وجود شرایط نامطمئن اقتصادی در کشور، #زنان بیشتری را روانه بازار کار کرده است. زنان شاغلی که علاوه بر دغدغه‌های مسئولیت روزانه زندگی (همسربودن و مادربودن) باید بتوانند هماهنگی خوبی بین زندگی خانوادگی و زندگی حرفه‌ای خود ایجاد کنند. شاهکار‌نامیدن این هماهنگی شاید اغراق باشد؛ اما برقراری این تعادل نشان از قدرت مدیریت یک زن و امتیاز ویژه آن نسبت به زنان شاغل دیگر یا حتی زنان خانه‌دار دارد. معلمی یکی از شغل‌هایی است که با توجه به بافت سنتی جامعه، برای زنان پذیرفته‌شده است و شاید شغلی است که می‌تواند زمینه‌های مشترک فکری جامعه سنتی و مدرن را به هم پیوند بزند. درحال‌حاضر ظرفیت بیش از نیمی از نیروی کار وزارت آموزش‌وپرورش را زنان تشکیل می‌دهند؛ ظرفیت بزرگی که حتی باید در اولویت‌های نیازسنجی‌های پژوهشی آموزش‌وپرورش قرار گیرد. در این گفت‌وگو به سراغ چند معلم رفته‌ایم و بیشتر از مشکلات خاص زنان در آموزش‌وپرورش و راهکارهای برخورد با آنان پرسیده و پاسخ آنها را شنیده‌ایم.

🔶به‌‌عنوان سؤال اول مشکل خاص #معلمان_زن چیست؟
نرگس ملک‌زاده: بسیاری از #فرهنگیان زن مجبور هستند برای تدریس به مناطق محروم یا منطقه‌ای به غیر از منطقه زندگی خود بروند که در دل این مسئله چند مشکل دیگر نهفته است. ممکن است معلمان بنا به دلایل متعدد از قبیل‌ نبودن امکانات و شرایط زندگی در مناطق محروم نتوانند در منطقه مربوطه اقامت داشته باشند که علاوه بر تحمیل هزینه رفت‌وآمد و هزینه روانی حاصل از این آمدوشدها ممکن است امنیت آنها هم به خطر بیفتد. یکی از مشکلات زنان شاغل همیشه مشکل تنظیم زمان برای زندگی شخصی و زندگی حرفه‌ای است؛ اما چرا باید تنظیم این مشارکت در زندگی طوری نباشد که زن -که همپای مرد در جامعه به فعالیت مشغول است- نتواند در شغل خود ارتقایی شایسته داشته باشد؟ منشأ این بی‌اعتمادی هم در افکار ماست که هنوز خود قبول نداریم یک زن می‌تواند یک مدیر یا یک کارمند موفق‌تر از مردان باشد و همیشه برتری را به مرد‌بودن داده‌ایم. محدودیت در پوشش را هم می‌توان به مشکلات خاص زنان اضافه کرد. در آموزش‌وپرورش درباره پوشش زنان، هیچ قانون یا بخش‌نامه‌ای نداریم. بخش‌نامه‌ای کلی وجود دارد؛ اما نوع پوشش را محدود نمی‌کند. کسی حق ندارد پوشش مناسب را به دلیل آراسته‌بودن نقد کند. پیامدهای این سختگیری‌های بی‌مورد وقتی بیشتر نمایان می‌شود که دقت داشته باشیم که فرسایش شغلی معلمان زن و حتی سلب آرامش روانی از آنها اثراتش را بر ۳۰ دانش‌آموز می‌گذارد و این چیزی است که برای زنان شاغل در ارگان‌های دیگر صدق نمی‌کند.
🔶فریبا ایازی: زنان ما از وقتی که دیده نشدند، غیرشاغل نامیده شدند. غافل از آنکه زنان همیشه شاغل بودند. مدیریت امور خانه، شغل کمی نبود؛ اما هرگز خانه‌داری شغل به حساب نیامد. چندی بعد هم‌زمان با تغییر رویکرد دنیا نسبت به حقوق زن و مرد، زنان اجازه یافتند درس بخوانند تا بتوانند وارد اجتماع شوند. پس از مدتی، زنان همپای مردان در تمام عرصه‌ها به فعالیت مشغول شدند؛ تا‌آنجا‌که عنوان زن شاغل و زن خانه‌دار زبانزد مردم جامعه شد؛ اما مردها همچنان مرد ماندند و وظایف مردانگی آنان نه کم شد و نه زیاد. زنان شاغل همسر شدند و مادر و همچنان عنوان کدبانوی خانه جزء وظایف لاینفک آنان تعریف می‌شد. زنان شاغل مادر می‌شدند و برای مراقبت از خود و فرزند، چهار ماه مرخصی به آنان داده می‌شد؛ هرچند امروز اخبار خوبی مبنی بر طول مدت مرخصی‌ها شنیده می‌شود؛ اما سخن ما درباره مشکلات خاص زنان شاغل است. با وجود آنکه امروز زنان، بخش مهمی از وظایف مربوط به همسرداری و فرزندان را برعهده دارند؛ ولی بند مربوط به حق اولاد و عائله‌مندی به مردان تعلق می‌گیرد. این توجیه که مرد سرپرست خانواده است عقلانی نيست زیرا شرایط اقتصادی و حقوقی مردان کارمند به‌گونه‌ای نیست که به‌تنهایی از مخارج زندگی برآیند.

🔶اگر بخواهید چالش اصلی خودتان را به ‌عنوان یک زن فرهنگی مطرح کنید به چه موردی اشاره می‌کنید؟ ادامه👇🏾
ضرورت توجهی ملی به آموزش و پرورش
—------------------—
** آموزش و پرورش و توسعه کشور
روزنامه «ایران» در یادداشتی با عنوان «ضرورت نگاه ملی به آموزش و پرورش» که به قلم فاطمه سعیدی عضو هیات رییسه کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نگاشته شد، آورده است: #آموزش و #پرورش ایران هم‌اکنون با چالش‌های متعددی دست و پنجه نرم می‌کند، بحران مدیریت منابع و نیروی انسانی، ساختار اداری بزرگ آموزش و پرورش و تمرکزگرایی بالای این وزارتخانه در واقع چالش‌هایی است که باید در یک محیط با ثبات و منطقی از سوی وزیر آموزش و پرورش حل و فصل شود و چالش‌های مقطعی از این دست می‌تواند بخش زیادی از وقت ستاد آموزش و پرورش را صرف امور سیاسی کند. علاوه بر این #فرهنگیان به عنوان یکی از مهم‌ترین اقشار فرهنگی در کشور هم اکنون نیاز به وزارتخانه باثباتی دارند که بتواند مسائل #معلمان را با طرح‌های مناسبی پیش ببرد. نگاهی که باید به آموزش و پرورش داشته باشیم نگاه ملی است.
در ادامه این یادداشت می خوانیم: آموزش و پرورش ایران هم ‌اکنون با چالش‌های متعددی دست و پنجه نرم می‌کند، بحران مدیریت منابع و نیروی انسانی، ساختار اداری بزرگ آموزش و پرورش و تمرکزگرایی بالای این وزارتخانه در واقع چالش‌هایی است که باید در یک محیط با ثبات و منطقی از سوی وزیر آموزش و پرورش حل و فصل شود و چالش‌های مقطعی از این دست می‌تواند بخش زیادی از وقت ستاد آموزش و پرورش را صرف امور سیاسی کند. علاوه بر این فرهنگیان به عنوان یکی از مهم‌ترین اقشار فرهنگی در کشور هم اکنون نیاز به وزارتخانه باثباتی دارند که بتواند مسائل معلمان را با طرح‌های مناسبی پیش ببرد.
روزنامه «شرق» با درج یادداشتی با عنوان «شبکه مفهومی در آموزش‌وپرورش با فاوا» نوشت: مسوولیت ‌های آموزش ‌وپرورش هر کشور و موسسه ‌ها و نهادهای آموزشی در عصر جهانی‌شدن دست ‌خوش تغییرات و دگرگونی ‌های عمیق فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فناوری‌های نوپدید و به‌خصوص پیدایش فضای مجازی شده که برای همه کشورها در زمره موضوعات با اولویت اصلی و جزء مسائل بسیار حساس است، چراکه آموزش‌وپرورش و نهادهای آموزشی و تربیتی از یک ‌سو باید نقش فعلی خود را برای پاسخ‌گویی به نیازها، ویژگی‌ها و اولویت‌های دولت و ملت حفظ کرده و از سوی دیگر برای دستیابی به توسعه و تربیت شهروندان امروزی و آینده در تراز کیفیت جهانی و پاسخ‌گویی به نیازهای بازار جهانی در یک فضای گسترده و کمتر مدیریت ‌پذیر اما با رویکرد فضای ایمن و سلامت یادگیری، با همه کشورها و سامانه‌های آموزشی همکاری و رقابت مستمر داشته باشند.
در ادامه این یادداشت که به قلم خسرو سلجوقی عضو هیات ‌عامل سازمان فناوری اطلاعات ایران نگاشته شد،‌ می خوانیم: چاره‌ای جز شناخت دقیق و عالمانه از وضعیت فعلی و پیش‌رو و نیز رصد آینده یا به‌عبارت بهتر آینده ‌پژوهی و آینده ‌نگاری در کسب و تولید دانش و اطلاعات، خلاقیت، نوآوری و تربیت نسل تمدن ‌ساز برای زمان حال و آینده نیست. یکی دیگر از چالش ‌های برنامه جهانی ‌هزاره سوم، حکمرانی جهانی فناوری اطلاعات است که از چالش‌های اصلی و تأثیرگذار جدی برای همه برنامه‌های توسعه به‌خصوص آموزش‌ وپرورش کشورها محسوب می‌شود.
روزنامه «اعتماد» در مطلبی با عنوان «ایفای نقش معلمی و ضرورت شناخت ابعاد و ساحت ‌های متعلمان»‌ به ارایه گزارشی درباره نقش آموزش و پرورش در #تربیت_کودکان و نوجوانان پرداخت و آورد: تربیت هر چند موضوع عام و فراگیر و مهمی است اما متاسفانه کمتر به تناسب این اهمیت مورد توجه قرار می‌گیرد؛ کم توجهی‌‌ای که هزینه‌ها و تبعات فراوانی را به‌دنبال داشته و دارد؛ بسیاری از #آسیب‌های_اجتماعی ریشه در دوران کودکی و نوجوانی دارد که فرد آسیب دیده یا در شرایط نامناسب تربیتی قرار داشته یا در معرض روش‌های نامناسب تربیتی بوده است لذا اگر مسائل و مشکلات را در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بخواهیم بررسی کنیم به یک نقطه مشترک می‌رسیم و آن نقطه این است که ریشه همه مشکلات در شرایط و روش‌های تربیتی نامناسب نهفته است.
در ادامه این گزارش آمده است: برای داشتن یک زندگی مطلوب «اینجا کمال مطلوب و آرمانی را نمی‌گویم»، نیاز به رفع بعضی مشکلات بیرونی و بعضی مشکلات درونی داریم. آموزش و پرورش می‌خواهد به دومی بپردازد. مقصودم نهاد آموزش و پرورش است که شامل وزارت آموزش و پرورش، وزارت آموزش عالی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رادیو، تلویزیون، مطبوعات، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، خطبا، سخنرانان، ائمه جمعه و همه کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته ما را آموزش و پرورش می‌دهند و روی ذهن و ضمیر مخاطبان تاثیر می‌گذارند، می‌شود. ایرنا 23/01/1396
—------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
معلمان و مکانیسم پیگیری مطالبات‌شان

در یک وضعیت مطلوب، #معلمان به عنوان مهمترین قشر فرهنگ‌ساز جامعه نباید دغدغۀ معیشت داشته باشند. درآمد آنها باید برای ادارۀ زندگی‌شان مکفی باشد. طبعاً فردی که حرفۀ معلمی را انتخاب می‌کند بنا به سرشت فرهنگی و معنوی این شغل، عملاً از خیر یک زندگی پرتجمل و همراه با رفاه بالا چشم پوشیده است، اما لازم است زندگی‌اش به عنوان عضوی از طبقۀ میانی جامعه کاملاً تأمین و بدون هرگونه دردسر باشد تا تمام فکر و ذکر خود را صرف تعلیم و تربیت فرزندان مردم کند.
در سال‌های اخیر تورم لگام گسیخته، درآمد عموم مردم را بی‌رحمانه می‌بلعد و در این میان، فرهنگیان کشور با حقوقی که معمولاً متناسب با نرخ تورم افزایش نمی‌یابد، دچار مشکلات معیشتی شده‌اند و صدای اعتراض‌شان بلند شده است.
از طرفی، حکومت هم با کسری بودجه و تحریم‌های اقتصادی روبروست و توفیقی در مهار تورم ندارد. قاعدتاً وظیفۀ حکومت در درجۀ نخست این است که در جهت لغو تحریم‌ها بکوشد، اقتصاد را پویا و پررونق کند، تورم را لگام زند و سطح زندگی عموم مردم بخصوص کارکنان خود را تا رفع دغدغه‌های ذهنی آنان بهبود بخشد.
صرف‌نظر از اینکه این کارها از حکومت برمی‌آید یا نمی‌آید، در حال حاضر فرهنگیان به جان آمده‌اند و دولت هم دچار کسری بودجه است. پس زورآزمایی آنها با یکدیگر تا حدودی گریزناپذیر است.
با این حال، این زورآزمایی اگر قرار به رسیدن به نتیجه باشد، ضوابطی دارد که از هر دو سوی ماجرا لازم است رعایت شود، در غیر این صورت چه بسا عواقبی خارج از ارادۀ هر دو طرف به بار آورد که وضع کلی کشور را از این هم که هست خرابتر کند.
در سوی #فرهنگیان، به نظرم آنان لازم است که نمایندگانی مورد اجماع، برای مذاکره و گفتگو با نهادهای رسمی انتخاب کنند. این نمایندگان باید با فن گفتگو و مذاکره کاملاً آشنا و از قدرتِ اقناع‌سازیِ طرف مقابل برخوردار باشند. این کار علاوه بر بیان و کلامی رسا و متقن، مستلزم شناخت مجموعۀ امکانات و محدودیت‌های هر دو طرف گفتگوست تا راه حلی عملی پیدا شود. افراد هیجانی و تندمزاج و ناآشنا به امکانات و محدودیت‌ها، معمولاً این قبیل چهره‌ها را به "سازشکاری" متهم و با بدنام کردن آنها از میدان خارج‌شان می‌کنند، حال آنکه خودشان هم توان مذاکرۀ معطوف به حل مشکل را ندارند و عملاً کار را به وخامت بیشتر می‌کشانند.
از این رو، نمایندگان فرهنگیان باید از طریق مصاحبه با رسانه‌ها، دانش و خردمندی و قدرت اقناع کنندگی خود را به نمایش بگذارند تا تمامیت جامعه نسبت به حقانیت مطالبات آنها قانع شود و از آنها حمایت کند. این حمایت طبعاً جنبۀ معنوی دارد و به مفهموم حضور دیگر اقشار جامعه در اعتراض‌های صنفی آنها نیست. بنابراین، فرهنگیان مانند دیگر گروه‌های صنفی و شغلی در این زمینه باید صرفاً به قدرت خود متکی باشند و کار خود را با تکیه به زانوی خویش به پیش ببرند.
در سوی نهادهای حاکم اما آنها باید پیش از هر چیز ،حق اعتراض و اعتصاب و هر کنش مسالمت‌جویانه و منضبط فرهنگیان و دیگر اقشار را به رسمیت شناسند. راهِ شکل‌گیری نهادهای مدنی و صنفی به نمایندگی از عموم آنان را در محیطی کاملاً امن و آزاد، هموار و تسهیل کنند و در هر موضوع مورد اختلاف با آنها وارد مذاکره و گفتگو شوند.
استفادۀ دولت از هر گونه ابزار زور و یا اعمال قدرت و خشونت در برابر فرهنگیان کاملاً نامشروع است و بازداشت فعالان این حوزه به هر دلیلی، محلی از اعراب ندارد و لازم است معلمان زندانی هرچه سریعتر آزاد شوند. همانطور اعتراض فرهنگیان هم باید مقید به ضوابط مدنی و مسالمت‌آمیز باشد و از این چارچوب گامی فراتر نگذارد زیرا در غیر این صورت، برخی نهادهای خوگرفته به اعمال زور با امنیتی نشان دادن تجمعات صنفی زمینۀ برخورد با آنها را فراهم می‌آورند و وضع را به تشنج می‌کشانند به گونه‌ای که اصلِ داستان به حاشیه می‌رود.
اگر این قبیل مکانیسم‌های حل اختلاف در کشور ما نهادینه شود، می‌توان برای کشورمان آینده‌ای متصور شد، اما بدبختانه، فرهنگ کشور ما در اغلب سطوح آن، با این نوع کنش‌ها بیگانه است؛ بخصوص در سطحِ نهادهای حاکم!
احمد زیدآبادی


🆔 @eduarticle