🖌مقاله‌،ویدیو آموزشی
556 subscribers
1.72K photos
1.08K videos
204 files
2.95K links
مجموعه‌ای متنوع از پژوهشها، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی و فرهنگی . جهت ارسال مقاله و مطلب با ما تماس بگیرید. مسؤولیت مطالب به عهده نویسنده است .آدرس سایت ما : www.eduarticle.me

تماس با ما :
@mh1342
Download Telegram
‌‌📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان
فصل ششم

در آداب غذا خوردن است.

زن باید بر سر سفره با روی گشاده و خوش بنشیند از بد و خوب هر چه باشد با روی گشاده بخورد. در سر سفره حرف نزند لقمه را کوچک بردارد و با سر انگشتان، بلکه با سر انگشت غذا بخورد. کم کم و نرم لقمه را بخورد که صدای ذهنش یک فرسنگ راه نرود بسیار قشنگ لقمه بردارد بعضی از خانمها چه دیدم و چه شنیدم که تمام اوقات تلخی­هاشان را جمع کرده در سفره بروز می­دهند. بر فرض هم اگر مرد برای بدبو بودن غذا تغیّر کند باید قسمی به زبان خوش رفع تغیّر از مرد کند که این دو لقمه غذا راحت از گلویش پایین برود. نه اینکه در سر سفره کاسه را به کوزه ، و کوزه را به کاسه زند، گاهی دوری( بشقاب ) را بشکند نان را به زمین بزند، گاهی سفره را پاره کند ،کنیز را بیاورید، دَده را بخواهید، لَلَه را ببرید، چوب را بیاورید فراش حاضر کنید گاهی به کله بچه­ های بیچاره بکوبد که درست بخور… اگر فی­ المثل یک بچه چهارساله معصوم چیزی بخواهد نفرین کند و بگرید آتشک (کرم شب تاب -کوفت ) بخوری و کوفت بخوری، چقدر دله و رودار هستی، خدا مرگت بدهد آنقدر گریه و ناملایم و نفرین کند… و به این حالت مرد بی­نوا لقمه در دهن می­ماند برای خلاصی خود آیه­ الکرسی می­ خواند و هزار مرتبه از خدا مرگ می­ خواهد که از گرسنگی بمیرد

حرامت بود نان آنکس چشید

سر سفره ابرو بهم در کشید

بدترین اخلاق اینست که زن در سر سفره بدخلقی کند این صفت از هرکسی مذموم است. زهر قاتل و درد بی­درمان از این غذا بهتر است.

ای دل از نور جان طمع داری

یک زمان لب ببند از گفتار

#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#معایب_الرجال

فصل ششم در غذا خوردن زنان است چنين گفته که باید زن در سر خوان و زیر سفره نان دو زانو نشيند و سه انگشتی غذا بخورد و حرف نزند و صدا نکند و جواب کسی را نگوید یعنی لال بازی درآورد. از روی مروت و انصاف بنگرید زنانی که با چندین طفل کوچک و بزرگ بر سر خوان و سفره نان این قسم رفتار عيان نمایند دیگر آن اطفال بر سر آن سفره ظرفی باقی ميگذارند یا فرصت به کسی در غذا خوردن ميدهند. اگر زن ساکت باشد آن بچه گان کاسه خورش را در افشره ریزند و یا افشره را بر سر پلو نثار کنند زن هيچ نگوید یا برود پيش سر را بگذارد در گوش بچه بگوید بابایت به قربانت آرام بنشين و حرف مزن، اطفال زندگانی را بر او و مرد او حرام و طعام را تمام ميکنند. باید زن و مرد با بعضی اطفال خورد گرسنه بمانند و ظروف شکسته. بلی اگر یکمرد با یک زن به رسم فرنگ بروند در مهمانخانه شاید بتوانند به دستورالعمل او رفتار نمایند اما فرنگ از قرار جغرافيای تاریخی و سياحتنامه های امم مختلفه تمام زن های نجيب تربيت شده عالم به چندین علم در سر ميز با مردان اجنبی مينشينند و وقت رقص دست مردان اجنبی را گرفته ميرقصند. اما آداب دین اسلام دیگر است. زن های ایران گرفتار خانه داری و خدمتگذاری ميباشند. علی الخصوص زن های رعيت. مصنف سليقه شخصی خود را دستور العمل داده. چنانچه گفته زن باید ازشوهر دور بنشيند. این هم همان فرض خدمتکاریست که پيش خود خيال کرده و سابقاً کمينه عرض نموده والا الفت و محبت عاشقی و معشوقی با این رسم و این قسم اختلاف کليه دارد که به هيچ قسم تصور نميتوان نمود. خداوند هوش کرامت فرماید.
#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌‏ ‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان
فصل هفتم :

در پاکیزه داشتن بدن و استعمال بعضی از عطریات است.

زن باید ابدا دست و صورت را چرب نکند. ابدا چربی به خود نزدیک نکند اگرچه موم و روغن باشد و هزار من گلاب داشته باشد همینکه چرب شد کثیف می­شود انسان. خود نمی­ داند چه بوی کثیف می­ دهد وقتی که چربی به کار می­برد.. هرگز به سرش چیزی که چرب باشد ننمالد از اصل، موی سر دراز (بلند) خصوصا موی کسانیکه کم پشت باشد خوب نیست، موی دراز، مثل دم اسب می­ ماند اگر گیس پرپشت باشد خوب است والا موی دراز باریک از آن طرف به آن طرف بافته و انداخته، خوبی ندارد و چرا سر موی را نزند؟ که گر کم باشد بهتر است و عیب ندارد که از روی بیفتد، و هر تارش دلی را در بند کند چناچه شاعر گفته

زلف را رها مکن که چنین در هم افتد

که آشوب حسن روی تو در عالم افتد

مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد

کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد

ولی عطریات بجا مرغوب است باید زن همیشه اوقات، رختهای خود را معطر نماید، بوی خوش دائم استعمال کند و اصل بوی خوش برای زیادتی میل محبت بالاترین جمیع زینت­هاست اما نه مثل عرب­ها که مشک میان رختهایشان می­کنند. بوی مشک صداع ( درد سر) می­ آورد و بوی عطر گل بهترین بوهاست بخصوص فتنه که فی­ الواقع فتنه می­ کند. حنا به سر بستن هم خیلی خوب است. گاهی، بی­ لذت نیست ولی به دست بستن بسیار بد است بعضی از مردان از سر انگشت و ناخن قرمز خوششان می­آید و بعضی برعکس میل ندارند، سلیقه­ ها مختلف (است) خوب است زن ملاحظه میل شوهر را نموده به هریک میل دارد رفتار نماید ولی به اعتقاد بنده هیچ رنگی بهتر از سفیدی دست و پا نیست. اگر دست قرمز خوب بود خداوند قرمز خلق می­کرد… حُکما روزی یک مرتبه دستها را به آب صابون بشوید صابون عطری، نه همه صابونی بدبو… همیشه باید دست را چنان نگاه دارد که جای بوسه باشد نه اینکه دست به چیزهایی زند که کسی رغبت نکند به او نگاه کند لامحاله دستکش ابریشمی به دست کند گرچه زیر کرسی نشسته باشد دست که ظاهر کثیف و چرب شد معلوم است که (قلب) را نفرتی حاصل می شود.

ساقی ار باده از این دست به جام اندازد

عارفان را همه در شرب مدام اندازد
#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌‏ ‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#معایب_الرجال
قسمت نهم
فصل هفتم در پاکیز ه گی و آرایش و زینت و نظافت و خو شبویی و خو شخویی و خوش رویی زنان گفته تمام مطابق سلیقه راوی خواص و عوام است اما به شرط آنکه اسبابهم از همه جهت فراهم بوده باشد. فقر و فلاکت که اسباب کثافت است مفقود باشد. غنا و ثروت که موجب انواع طهارت و نظافت موجود و مرد هم خوش خو و زن دوست نه اِمردباز، بهانه جو و خش نپوست که آنچه را زن در کمال دقت و معشوقیت بنماید و بجا بیارد مرد بدخوی بهانه جو به زبان حال گوید:

ملک الموتم از لقای تو // به عقربم گو بزن تو دست مَنِه

بسیار دیده و شنیده شده که زنان وجیهه معقوله دارند بدیشان میلی ندارند و فکر هرز ه گی خود هستند چنانچه یکی از اقوام که در انجام کتاب ممد و معین (کمک کننده و یاری رسان) بود این حکایت را به مناسبت خواهش نموده و خود نوشته است ربطی به این کمینه ندارد. حکایت کرد هاند که مردی زنی بسیار وجیهه داشت که به او هیچ میلی نداشت. هر روز بر آن بینوا ایرادی و بهانه میگرفت و از اندرونی خانه به بیرونی قهرکنان و جامه خواب کشان میرفت. شبی به ملازمی در نیمه شب امر فرمود که برو از هر جایی که است اِمردی حاضرنما. بیچاره نوکر در پی اِمرد آواره و دربدر شد. هرچه تفحص نمود نیافت. به خانه یکی از فواحش که برادری زیبا و قدی چون سرو رعنا داشت فرود آمد. جستجوی نمود.
خواهرش گفت برادرم به سفر رفته خودم حاضرم. نوکر بیچاره گفت آقای من اِمرد بازست تو را نخواهد. زن گفت لباس اِمردان پوشم و خود را مانند ایشان آرایش و نمایش دهم شاید نفهمد و میل نماید. به تو جایزه و انعام دهد.
نوکر از بیچاره گی و طمع راضی شد. زن خود را مانند پسران ساخته روانه گردیدند تا به خانه رسیده آقا صدای درشنیده سراسیمه و پا برهنه دوید، آن زن امردنما را چون جان شیرین در برگرفته بگمان اینکه او غلمانی از بهشت برین است از شور شوق و گرمی و وجد و ذوق رخت ناکنده بر روی تخت دمرش انداخت. چون زن عادی نبود راه
….. تنگ مینمود. آقا حکم به تر کردن فرمود. زن به جهت اشتباه کاری تر کردن را بهانه خوبی دید دست از اسافل نمی کشید. آقا چنان فشرد که نوکر پس در از حسرت بمرد. در حین زد و خورد و آور و برد، دست آقا فراز دست زن اِمردنما رسید به پس بردن دست او و مشت فشردن او آغاز نمود و جستجوی آلت رجولیت میفرمود. با دقت و زحمت معلوم کرد که مرد نیست و زن است و محل فشردن از پیش است نه از پس. تغیّری به شدت نمود که ذکر پکر شد
و بیت المال بیحال و از کمر بالمرّه گیر برفت. فریاد برآورد که ای نوکر مزوّر این تدبیر چیست و اینکه آورد ه ئی کیست.
نوکر متحیر و مضطرب گشته از روی اضطرار به گفتار آمد. عرض کرد که مقصود از هر دو به عمل می آید خود را رنجه مدار و اینهمه تغیر و تشدد به کار نیار. فرمود اینکه زن است. عرض کرد آنچه اِمرد دارد این نیز دارد چه فرق میکند. آقا فرمود اِمرد ذکر دارد اینکه ندارد. نوکر عرض کرد که در همچه وقتی ذکر را چه خواهی. گفت میخواهم وقتیکه به دٌبٌرش ۶٣ مینهم با ذکرش بازی کنم. نوکر عرض کرد که ذکر ذکر است و دبر دبر. دبر به دبر او نه و با ذکر این نوکر بازی فرما. آقا بی اختیار چنان خندان شد که دیگر طاقت اقامت نماند. از روی تخت بزیر یک درخت افتاد. از میخ تخت ذکرش برید و از شاخ درخت ….. درید. صیحه ای زد و بیهوش افتاد. فاحشه با نوکر بیچاره ترسان و لرزان
مصلحت در فرار دیدند آنچه از وزن سبک و از قیمت سنگین در آن خانه بود برداشتند بدر رفتند. خانه شاگردی از اندرون بیرون آمد. آقا را به این حالت دید. فریادکنان دوید و خانم را خبر کرد. خانم مضطربانه دوید تا بر سر شوهررسید. جامه درید و فریاد کشید. اشک بارید. همسایه ها جمع شدند طبیب و جراح آوردند تا آقا را بهوش آوردند بیچاره
آقا که از گه خوردن خود پشیمان با این صدمات و زحمات چنان رسوا گردید که دیگر جای و روی در وطن ماندن ندید.
لابداً سفر دور و درازی اختیار کرد. این است عاقبت حالات اکثر اِمردبازان و فاحشه بازان و قماربازان و کیمیاگران و
رفتارشان با زنان و رفتار زنانشان با ایشان. فاعتبرو یا اولی الابصار.
#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان
فصل هشتم :

در آداب لباس پوشیدن است.

زن باید همیشه لباس پاکیزه بپوشد وبا لباس چرب و کهنه به نظر مرد نیاید. دائم خود را مثل طاووس مست آرایش داده باشد. این نصیحت در صورتی مقبول است که مرد متمول باشد و صاحب دولت نه اینکه مرد اسباب خانه گرو گذاشته جهت زن رخت بگیرد. زن باید روزی یک مرتبه عوض کند، خاصه پیراهنی را ،که حکما روزی دوبار، و اگر نشود یک بار عوض کند. و به تقلید هرگز کار نکند که فلان خانم چنین کرد و من هم لامحاله باید چنین کنم. حق است تقلید. جایز است هرچه از هرکس می­بیند اخذ کند اگر به نظر مرد خوش آید آن را ترک نکند و اگر بد آمد به ترک آن خود را بکوشد. … منظور از خوبی و بدی رضای مرد است و تحصیل محبت. بعد از اینکه به نظر مرد نیاید هزار خوب باشد به دست بعضی خانمها دور از جان احمق دیدم که شوهر بیچاره­شان به زحمت رخت می­گیرد یراق (ساز و سامان و پوشاک و آلت و ابزار و زیور. (ناظم الاطباء ) درست می­کند و مادام­ العمر به تن زن نمی­بیند رختها یا بزک بقچه (دستمال بزرگ که در آن لباس یا چیز دیگر از جنس پارچه می‌پیچند؛ سارغ. ) است یا بزک مهمانی رفتن. آخر بی­ انصاف این بیچاره که به زحمت زیاد این لباس را درست می­کند لامحاله سالی دوبار برای خاطر شوهر بپوش که لذتی ببرد. … می­بینی مردی از لباس کوتاه خوشش می­آید مردی دیگر از لباس بلند زن این ، باید کوتاه بپوشد زن آن به هر لباس که در نظر مرد (خوش) بیاید، به همان لباس خود را آراسته کند…

اغلب مردان را دیده­ایم که در ظاهر چاره نداشته باشد از بیچارگی، بلی بلی گفته و تعریف و تصدیق حرکات خانم را کرده، ماشاالله به آسمان بلند کرده و اسفند به جهت چشم زخم خانم خواسته . و کهنه بند زیر جامه را چنانکه رسم است در آتش سوزانید.

در تعریف خانم اشعارهای خوب مناسب خوانده

یا چهره بپوش یا بسوزان

بر روی چو آتشت سپندی

خانم دور از مسئله که اینها همه اسباب استخلاص از دست خانم. اما از آن طرف که هر دو روگردان صورت شد شکرها می­کند که خوب خانم را گیس خند کردم و از شر خانم خلاص شدم و هزار ناملایم بر زبان می­ آورد و عیوبات ظاهری و باطنی خانم می ­شمارد. پس صرف ظاهر چه اعتبار دارد قلب باید تصدیق کند. و اگر کسی گوید من از زن نمی­ترسم، یا کم­عقل است، یا دروغ می­گوید. چرا که اولا آدم عاقل از خلقت

خفیف­العقل باید بترسد. ثانیا چگونه ملاحظه نکند که عصمت انسان، مال انسان، جان انسان، اولاد انسان، عیال انسان در دست زن است. هر ساعت هم که نمی­توان مثل پیراهن و زیرجامه عوض کرد لایه مونس عمر انسان است. پس باید از خداوند مسألت کرد که وضع حالشان و سلوکشان خوب باشد.

بیهوده لب ببند کین قیل و قال محض خیال است و حرف و وهم.

اللّهم اَصلح کُل فاسِدٍ مِن امور المسلمین.

زن خوش سلوک آنست که اگر یک مرتبه مرد اظهار سلامت و کراهت از چیزی یا لباس یا غیرلباسی کرد خود را رفع کند و شاد باشد، نه اینکه گره بر ابرو زند و چون برج زهرمار بنشیند و اگر کلامی ذکر شود که مثلا خانم زیر جامه شما قدری کوتاه است، فورا قهر و طرح کند کاسه به کوزه، کوزه به کاسه بزند، جواب ندهد یا جواب هم بدهد به هزار تندی که برو از جان من چه می­خواهی، زنی بگیر که خوب باشد من همین­ام، من بدم، خدا مرا بد کرده تو که نمی­توانی خوبی کنی. هزار مزخرف می­گوید که مرد بیچاره را از … (شکر) خوردن پشیمان می­کند. مرد پیش خود تصور می­کند که این چه … (شکری) بود خوردم رفتم که خوب کنم بدتر شد. ای وای که به نشد بدتر شد. خواستم که اصلاح زیرجامه خانم را بکنم فساد در کار خود نمودم و به توبه و استغفار مشغول می­شود. دریغ تغییر خانم را می­کند که خانم بد کردم، غلط کردم، نفهمیدم من زیرجامه شما را نمی­گفتم شما بد فهمیدید… البته حرارت خانم نمی­نشیند لابد یک مجلس تملقی از روی بی­میلی باید بکند آن وقت اطفاء حرارت خانم بلکه بشود اگر … واقع نشود نعوذبالله باید فرار کند.. خوشا دو دوست با هم دوست باشند چو دو بادام در یک پوست باشند حالا اگر حماقت در میان نباشد دوستی باشد و بفمد. البته باید بداند که مرد اگر عیبی برای زنش بگیرد از برای دوستی است نه دشمنی.

دوست آن کس بدان که عیب ترا (همچو) آینه روبرو گوید اگر شعور باشد. و آنچه رضای مرد است زن طالب باشد طرفین را هیچ وقت کدورتی و ملالی نسبت سالهای سال اگر گرسنه و تشنه هم باشد با نان جو و کوزه سفالین با محبت طرفین را پهار صباح عمر به خوبی و خوشی می­گذرد

که دنیا محفلش سودی ندارد

کشیدم باده­اش شوری ندارد

… اینها از بداخلاقی زن برخواسته می­شود زن باید مثل آهن ربا مرد را در محبت بسوی خود کشیده چنان تسخیر کند که ساعتی آرام نداشته باشد.

صد ملک دل به نیم­نظر می­توان خرید

خوبان در این معامله تقصیر می کنند. ادامه👇
‌‌‏ ‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#معایب_الرجال
معایب الرجال .قسمت دهم

فصل هشتم در لباس پوشیدن زنان گفته اگر زنها شلوار گشاد و بلند و عرقچین کلچه وار خوش آیند بپا کنند و به سر نهند خیلی خوبست. باز طریقه عناد و لجاج پیش نهاد خود نموده و سلیقه کج خویش را میزان قرار داده گویا این ابیات زشت از برای زن این مرد بی سلیقه گفته شده.

عرقچین سرت ترمهء رارا // زیرجامه چین چینت بلند بالا

تو همسر منی مثل عنی بی سر و بی پا// اگر کسی نخواد من میخوامت بفرما بالا.

حاصل اینکه هر زنی باید به طریقه و سلیقه مرد خود رفتار نماید و کردار خود را از قرار میل شوهر بنماید. بسیار از زنان که بفرموده مرد عمل نمایند از لباس و اساس باز طرف میل مرد نگردند به جهت خوی بد آن ناسپاس خدانشناس. و بسیار از زنان انواع لبا سهای قیمتی ظریف و لطیف از مال خود برای خود و شوهر خود میخرند و میدوزند میپوشند و میپوشانند، با وجود این هیچ در نظر مرد بدبخت نمیاید و آن زن بیچاره همیشه تباه کردار و سیاه روزگار در انظار ایشان خوار و زار است. پس هیچ چیز شرط هیچ چیز نیست بخصوص در این زمان که هیچ نظم و
نظامی در کار نیست. کارها همه به بخت و اتفاق است پس تکالیف غیرمعلوم و تألیف معدوم. نفاق و شقاق موجود و الفت و اتفاق مفقود.


#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌‏ ‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان /فصل نهم
در آداب خوابیدن است که عمده مطالب و این همه شرح و بسط ، در همین است. شب که بنای خواب شد، این باب، معظم ابواب است. همه مقدمات و هنگامه برای استراحت شب است. شب را خداوند عالم برای سکون و راحت آفریده اگر شب آن مثل روز باشد زهی بدبختی/
روز در کسب هنر کوش که می خوردن روز

دل چو آینه در زنگ ظلام اندازد

آن زمان وقت می صبح فروغ است که شب

گرد خرگاه افق پرده شام اندازد

شب باید مشغول باشد هر کس به هر عالمی که دارد و راحت خود را در آن می­داند، اشتغال داشته باشد و راحت کند. اجماع دوستان در شب می­شود، لذت عمر را شخص با معشوقه در شب می­برد. بهترین لذتهای دنیا خوابیدن است.
زنها که مایه محبت را در رختخواب خوابیدن دانسته­ اند. و ابتدای این امر قطعا از آن پیرزن­های منحوس شده ­است که چون نهنگ و اژدها مرد را فرو برده­اند. و به تقلیدی چنین مانده­ است، اگر زنی دور از شوهر بخوابد صبح خاله ها و سبزی پاک کن ها همه روبرو دو زانو نشسته اند و دستی به زیر زنخ (زنخدان-چانه ) نهاده آه­های سوزناک می­کشند و افسوسهای دردناک می­خورند که بمیرم برای دخترم که سیاه­بخت و سیاه­روز است. شبها تنها می­خوابد. خانه پدر و مادرش مگر لقمه نان قحط بود. و به این افسانه ها خانه بیچاره را خراب و ملک محبت را ویران می­ سازد. این غلط محض و خبط (اشتباه ) بزرگست اگر زن و مرد در محبت لیلی و مجنون باشند، یکجا خوابیدن را به موافق اقوال حکما و اطبا و تجربه مجربین و گفته اهل ذوق ، محبت را می­برد . و سبب عداوت می­شود . حکما در کتاب نوشته­ اند که از حکیمی سوال کردم که شخصی به کسی عشق دارد، و از همه امورات دست کشیده و امر معیشت او مختل مانده و پریشان گشته هرچه می کنم علاج پذیر نیست و ساعت به ساعت شوقش زیادتر می­شود، حکیم گفت هر دو را در یک رختخواب بخوابانید که نفسشان بهم بخورد و شوق کم بشود و آتش محبت خاموش گردد و سبب تنفر از هم بشود از قرار دستورالعمل حکیم رفتار کردند محبت طرفین زایل شد بخصوص نفس انسان که به هم رسید سبب نفرت می­شود و علاوه بر آن طبع انسانی را خداوند بر یک نهج خلق نکرده که با هم در یک آن بخوایند و یک آن بیدار شوند. هر دو یک مزاج باشند، یکی می­بینی خوابش می­گیرد، یکی بیدار می­شود. به آن بیدار، لامحاله بد می­گذرد. و یکی سردش می­شود یکی گرمش می­شود، یکی نفس می­زند، یکی دماغش می­گیرد یکی زود بیدار می­شود، یکی دیر، یکی سرفه می­کند یکی نمی­کند، … یک جا خوابیدن سبب اذیت و نفرت می­ شود.
اگر زن زنی است از آن زن­های کریه پیر بدشکل و قابل معشوقیت و محبوبیت ندارد بزور و اصرار و فحش و کتره (سخنان بی معنی و بی ترتیب که با هم ربطی ندارند ) و بدخلقی خود را به شوهر می­چسباند و همین قرار می­خواهد مرد مطیع امر و نهی او بلکه نوکر و زرخرید باشد، خواهد بخواهد، خواهد نخواهد، اگر مرد رو از خانم بگرداند که مشت به کله اش زند و سقلمه( ترکی : ضربتی که با مشت به پهلوی کسی زنند.) به پهلویش می­زند و از رختخواب بلکه از خانه بیرونش می­ کند.
…اگر از جانب مرد بیچاره فی­الجمله کرامتی بروز کند با تغیرات می­فرماید که اگر یک خشک گندیده باشد، از شب تا صبح بغل می­کردی به ما که می­رسد افاده می­کنی اصلا شما مردها پست فطرت هستید و از آدم با نجیب خوشتان می­ آید، با اینکه ندانسته­اند آن خشک گندیده­ ها به قول ایشان، صیغه باشند اگر شخص بگوید بخواب، می­ خوابند اگر بگوید برو، می ­روند و محض اینکه اطاعت می­ کنند.
.. قاعده اینست که رختخواب جداگانه پهلوی مرد نیندازد و لباس خود را عوض کرده زیاده از یک زیرجامه نپوشد پیرهن نرم نازک لطیف بپوشد ارخالق ) نیم تنه ای که مردان و زنان می پوشیدند و لای رویه و آستر آن پنبه قرار می دادند. ) نپوشد بهتر است اگر هم باید بپوشد ارخالق نرم و تنگ باشد و در جیبش چیزی نباشد.
خود را انبان ملاقطب قرار ندهد که هرچه بخواهی دست در جیب کرده درآورد. چارقد سر نکند سنجاق و سوزن و چیزهائیکه مثل این­هاست همراه نداشته باشد… نه آنکه روز بنشیند، تعریف شب را بکند… چنانکه رسم زنان این زمان است که گاهی گردن را نشان می­دهد و گاهی شکم را که یعنی من سفیدبختم. لعنت بر تو و بختت بیاید. بعضی از خانم­های نانجیب بدفطرت دیده شد که از این محله به آن محله می­نویسد امشب آقا همچه گفت یا… یا در حمام جمع می­شوند، با زنهای بیگانه و آشنا، قدری نان، ترشی بادمجان زهرمار کرده و می­گویند و دیشب شوهرفلان کار کرده و به قول خودشان حمام سرافرازی تشریف آورده­ اند.
صبح که از خواب برخواستند چنانچه در فصل دیگر عوض می­شود خانم قبل از بیداری مرد برود جای دیگر و رجوع به کار مرد نداشته باشد مرد را به خدمتکاران وا بگذارد تا خود سر و صورت را صفا داده تشریف شریف بیاورد
سعدیا بسیار گفتن عمر ضایع کردن است. #محمود_حسینی
@eduarticle
‌‌‏ ‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال -۱۰
—------------------—
#معایب_الرجال
قسمت یازدهم
فصل نهم در آداب خواب گفته. الحق درست و راست بدون کم و کاست گفته؛ باز به شرط غنا و عدم فقر و فراهم بودن اسباب زنده گانی از همه جهات. نه مثل ما مردم ایران فقیر و محتاج بنحویکه سی سال یک مرد و زن در زیر یک لحاف کرباس از سر شب تا به صبح از دو طرف بو کنند روایح کثیفه و عفینه با اصوات زیر و بم عجیب و غریب در زمستان و تابستان. تمام معایب از فقر و جهل است و جهل است و بس. والا هر ذی شعوری بد از خوب فرق کند و مرغوب از غیرمرغوب تمیز دهد. محتاج به این همه روده درازی نیست.

آنکه شیران را کند روبه مزاج // احتیاج است احتیاج است احتیاج

دیگر در سایر آداب و حرکات و تغمزات(احتمالا به معنای غمزه است) در جامه خواب که زن از برای شوهر باید بیاورد و بکند شرحی مخصوص و تفصیلی مفصل که تمام از روی سلیقه شخصیه خود مصنف میباشد بدون دلیل و حال آنکه اکثر و اغلب مردم برخلاف سلیقه او قسم دیگر حرکات و تغمزات می پسندند و به نحو دیگر از زنان طالبان و مایلانند که بر شخص منصف با شعور اظهر من الشمس و ابین من الامس است. اینکه شرط تأدیب و تربیت نیست چون انواع و اقسام از خواص و عوام زن و مرد خوب و بد هر دو می باشند. صفات حمیده و رذیله از همه به همه قسم مشاهده می شود. اگر باید تربیت بشوند باید همه بشوند. تربیت هم موقوف به تمام قوانین تمدن و تدین ملیته و دولتیه شرعیه و عرفیه کشوریه و لشکریه می باشد با این دو کلمه ها مردم به هیچ وجه من الوجوه تربیت نمی شوند. جناب مصنف کتاب تأدیب النسوان که اینهمه زحمت کشید ه اند، رنج بیهوده برده اند.


#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال
—------------------—
#تادیب_النسوان
در آداب صبح از خواب بیدار شدن


زن باید صبح از خواب بلند می­شود بعد از نماز، تلاوت قرآن و دعا را زیاد طول ندهد و بی­ تأمل و درنگ سر را شانه کرده و سرمه کشیده تغییر لباس دهد، گلابی بر رو و صورت زده با روی شکفته و خندان چون کبک خرامان و ماه تابان نزد مرد بیاید نه اینکه صبح برخواسته، سیاهی سرمه دور چشم را گرفته و کثافت سرخابی رو را نجس کرده، چرک دندان را فرو گرفته، بخار دهن یک فرسنگ راه را متعفن کرده، با لباس کثیف از رختخواب یک طرف افتاده، اوطاق جاروب نزده زانو به زانوی شوهر نشسته خمیازه­ های پیاپی کثافت منظر ،کسالت خواب، فِرط فِرط قلیان بوی سیر کند. شوهر بی­نوای فقیر باید صبح روشن شب تارش شود، همه این­ها متحمل و مشغول استعاذه و استغفار می­شود و در دل هزار لعنت بر آن صورت می­کند و به تعجیل اَین المَفر گویان راه بیرون و خلاصی از آن عین السقر (احتمالا عین الصقر= پرنده شاهین ) جویان می­ شود. خانم چنان تصور می­کند که مرد را احیا نموده، ، چه خوب کرده ساعتی از شوهر جدا نگشته و متوقع هم می­شود که مرد مرا نبویید و نبوسید. بارک الله ! خانم درست می­گویی جای آن دارد که مرد به آن احوال چرک گوشه لبت را عوض نبات و شیرینی صبح با زبان بلیسد و مثل سگ چرک کثافت تو را پاک کند و از تو ساعتی جدا نشود اگر دقیقه]ای[ جدا شود هیهات ! هیهات ! نفهمید به دست خود، به پای خود ، تیشه زده است و چنان مرد را ؟ نماید که صد سال ملاغفّار و شیخ موسی رفع آن را نتواند کرد.


… مجالست خانم نبایست مثل نشستن سر خلا (مستراح- توالت) ، و تحمل بوی دهنش مثل تحمل بوی خلا باشد بلکه باید به­ طوری باشد که مرد به شوق و ذوق و بدون اکراه مثل دسته گل زن خود را ببوید و ببوسد و هرچه زیاد ببوید شوقش زیادتر شود و میلش افزون­تر کرد…


به یک شستن رو و کشیدن مسواک و پوشیدن لباس و آرایش کردن رفع همه می­شود خود نداری کردن بی­ انصافی و عین حماقت است . هیچ عذری برای این کار نمی­ شود مگر از شدت احقی و نفهمی … اگر بخواهند که آداب و سلوک خانمها را عرض دهم کتابی مفصل. و این رساله گنجایش این فقرات را ندارد. و یکی از هزار و اندکی از بسیار آن را در این مختصر رساله معروض داشته می­دانم هر کدام از خوانین محترمه ملاحظه بفرمایند جز فحش چیزی دیگر نمی­ گویند،… حق را نزد عقلای قوم نمی توان زد چه رسد در این محل که نصف انسان عقل دارند. و الله خواهند گفت که برو مرتیکه احمق که بیکار هستی خدا روزیت را جای دیگر حواله کند تو اگر راست می­گویی برای مرد هم کتاب بنویس یا برو این نصیحت­ها را به زنهای خود کن. اگر خداوند بخواهد قدری انصاف بدهد این رساله را درست از روی بصیرت ملاحظه فرمایند ازاین قرار رفتار نمایند آن وقت می­دانند که درست عرض کردم و هیچ وقت بد نخواهید دید.. من آنچه شرط بلاغ است با تو می­گوید تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال. تمام شد کتاب تأدیب­ النسوان در روز یکشنبه دویم ماه شعبان المعظم .


#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
‌‌ 📚 بررسی تطبیقی دو کتاب #تادیب_النسوان و #معایب_الرجال -۱۱
—------------------—
#معایب_الرجال
قسمت دوازدهم
فصل دهم در آداب صبح از خواب برخواستن زنان گفته که باید زن صبح از خواب برخواست فوراً از اطاق برود بیرون و مرد را بگذارد به کنیزان و خدمتکاران. معلوم است که این نصیحت را برای چه کرده است. برای اینکه خانم که رفت آقا انگشتی به کنیزان و خدمتکاران برساند و این را برای خود عیشی قرار دهد. حال از روی انصاف و مروت بنگرید بعد از آنکه آقا با خدمه این قسم رفتار نماید آن خانم بیچاره دیگر چگونه میتواند با آن جماعت وحشی بیشعور ریاست و تحکم و خانه داری نماید. رسوم خانه داری برچیده و اوراق زند ه گی پیچیده یوم خراب البلاد و عذاب العباد هویدا و دیده خواهد گردید. اگر خانم بگوید خدمه فرمان نمیبرد یا اسباب دزدیده آقا گوید از غرض است. این همه عیب از یک شوخی با خدمه پیدا خواهد شد. اینها که عرض شد کار مردان خوبست افسانه مردان بد زیاد و بی حساب است. نعوذ بالله من غضب الله. همچه معلوم میشود که زنان بد این زمان بهتر از مردان بد این زمان هستند زیرا که ایشان محجوب و ممنوع از مراوده و مخالطه می باشند کمتر صفات رذیله و قساوت قلب دارند چون ضعیف الحسّ و الجسم و ضعیف اُلعقلند چندان شرارت از ایشان بروز نمی نماید. اگر هم بروز نماید تقصیر از مردان ایشان است بدلیل اینکه مردان تربیت کننده زنانند و زنان اسیر دست ایشان. از آنجاست که اینهمه معایب پیدا شده. خداوند صاحب ایشان را برساند. اللهم عجل فی الفرج مولانا و صاحبنا صاحب العصر و الزمان و خلیفته الرحمن و مروج القران.

#محمود_حسینی

----------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle