🔹 #آموزش_پرورش از دید #یونگ
ضمیر ناخودآگاه و #یادگیری
—-------------------------------
منیژه اسدی
کارل گوستاویونگ،روانپزشک و روانشناس بزرگ که همان کم و بیش،او را در چهارچوب عقاید و تئوریهای خاص خود می شناسند،در زمینه ی آموزش و پرورش،نظریات جالبی دارد که آگاهی از آنها،برای ما (معلمان)خالی از لطف نخواهد بود.
یکی از مهمترین نظریات او،مسئله ی ضمیر ناخودآگاه است؛اگر از این مسئله،تحت عنوان«نظریه»یاد میکنیم،از آن روست که چهارچوب بحث،آنچنان وسیع و گسترده میشود که هر روانشناس نظریه پرداز،در بستن محدودهی آن،به تردید افتاده است.
روانشناسان تجربه گرا،ناخودآگاه را انکار نمیکنند؛بلکه در حد و حدودی،که از سوی دیگر روانشناسان برای آن تعیین شده،ابراز تردید میکنند.بدیهی است که عرفا،به ویژه عرفای شرق،از منظر دیگری آن را میبینند؛البته این را ناگفته نگذاریم که عرفا،در صف مقابل روانشناسان تجربه گرا قرار نمیگیرند.آنها حدود «ناخودآگاه»را کاویده اند و چهارچوب آن را سنجیده اند؛اما با ابزار«این جهانی»قادر به توصیف آن نبوده اند!
روان شناسان تجربه گرا میگویند که حدود ناخودآگاه برای هر فرد،به صورت جداگانه تعیین میشود.دقیقا مانند غواصی که ۲۰ یا ۳۰ متر از عمق آب را تجربه میکند.غواصی که فشار ۱۰۰ متری عمق آب را احساس کرده است،نمیتواند تجارب خود را به دیگران منتقل سازد؛اگر از ماجرای سیر و سلوک خود را کنار بکشیم،درک یک تجربه ی خاص ولی غیرقابل انتقال برای عرفا،همیشه به عنوان یک مشکل اساسی مطرح بوده است.
وقتی سعدی میگوید:«آن را که خبر شد خبری باز نیاورد»،منظور وی صرفا پیش کشیدن مسئله ای به نام مرگ نبوده است؛بلکه کسب تجاربی است که انتقال آنها برای دیگران،غیرممکن به نظر میرسیده است.منظور از طرح این موضوعات،ورود به مبحث ناخودآگاه نیست؛فقط خواستیم اشاره ای به اصل محدوده ی ناخودآگاه داشته باشیم.
باید اعتراف کنیم که ناخودآگاه،محدودیت ندارد؛اگر از محدوده،صحبت میکنیم،قصد این است که میزان آگاهی خود را از ناخودآگاه،ابراز داریم.
به راستی آگاهی ما از محدودهی ناخودآگاه چه قدر است؟به زبان ساده تر، بر چه محدوده ای از ناخودآگاه میتوانیم اشراف داشته باشیم.
***
آموزش در نگاه یونگ
یونگ،تعریف بسیار ساده و در عین حال بسیار حکیمانه ای از «آموزش»ارائه میدهد.او میگوید:«همه،همه چیز را میدانند؛آنان فقط نیاز به یادآوری دارند.»
این تعریف،براساس یافته های یونگ از«ضمیر ناخودآگاه»ارائه شده است.در چنین شرایطی(به نظر نگارنده)بسیاری از تعاریفی که در آموزش و پرورش وجود دارد،باید مورد بازبینی قرار گیرد.
متأسفانه،چون صرفا قصد نگارش یک مقاله ی کوتاه را داریم، نمیتوانیم تمام مفاهیم را روشن سازیم؛مگر مواردی که یکراست به محور اصلی بحث ما،یعنی آموزش،مربوط میشود.
یونگ با طرح مسئله ی«ضمیر ناخودآگاه»،توانست انقلابی بزرگ در امر آموزش و پرورش به وجود آورد.
براساس نظریه ی یونگ،معلم، عاملی است برای انگیزش ذهنی که از پیش،خیلی چیزها را میدانسته است.در این میان وظیفه ی معلم، یادآوری آنها به اوست؛
البته این،یک اصل کهن عرفانی است.شاهکار یونگ،ارائه ی آنها به زبان علمی بوده است.
انتقال اطلاعات از حوزه ی ناخودآگاه،به حوزه ی خودآگاه، وظیفه ای است که باید معلم بر دوش گیرد.
براساس این تعریف ناچاریم خیلی از مفاهیم را تغییر دهیم.
آموزش و پرورش(به خصوص آموزش و پرورش ایران)،نسبت به تئوریهای یونگ،بسیار کم لطف بوده است؛اگر خواستار ایجاد یک تحول اساسی در ذهنیت افراد باشیم،باید این اقدام از آموزش و پرورش آغاز شود.
به عنوان حسن ختام،به جاست گفته ای از یونگ را در این زمینه مرور کنیم:
«عامل اصلی و منبع جوشان خلاقیت و ابتکار آدمی،در بخش ناخودآگاه ذهن جریان دارد،نه در آموزشهای آگاهانه».
پینوشت
(*) Carl Gustav yung
#فلسفه_تعلیم_تربیت
—-------------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
ضمیر ناخودآگاه و #یادگیری
—-------------------------------
منیژه اسدی
کارل گوستاویونگ،روانپزشک و روانشناس بزرگ که همان کم و بیش،او را در چهارچوب عقاید و تئوریهای خاص خود می شناسند،در زمینه ی آموزش و پرورش،نظریات جالبی دارد که آگاهی از آنها،برای ما (معلمان)خالی از لطف نخواهد بود.
یکی از مهمترین نظریات او،مسئله ی ضمیر ناخودآگاه است؛اگر از این مسئله،تحت عنوان«نظریه»یاد میکنیم،از آن روست که چهارچوب بحث،آنچنان وسیع و گسترده میشود که هر روانشناس نظریه پرداز،در بستن محدودهی آن،به تردید افتاده است.
روانشناسان تجربه گرا،ناخودآگاه را انکار نمیکنند؛بلکه در حد و حدودی،که از سوی دیگر روانشناسان برای آن تعیین شده،ابراز تردید میکنند.بدیهی است که عرفا،به ویژه عرفای شرق،از منظر دیگری آن را میبینند؛البته این را ناگفته نگذاریم که عرفا،در صف مقابل روانشناسان تجربه گرا قرار نمیگیرند.آنها حدود «ناخودآگاه»را کاویده اند و چهارچوب آن را سنجیده اند؛اما با ابزار«این جهانی»قادر به توصیف آن نبوده اند!
روان شناسان تجربه گرا میگویند که حدود ناخودآگاه برای هر فرد،به صورت جداگانه تعیین میشود.دقیقا مانند غواصی که ۲۰ یا ۳۰ متر از عمق آب را تجربه میکند.غواصی که فشار ۱۰۰ متری عمق آب را احساس کرده است،نمیتواند تجارب خود را به دیگران منتقل سازد؛اگر از ماجرای سیر و سلوک خود را کنار بکشیم،درک یک تجربه ی خاص ولی غیرقابل انتقال برای عرفا،همیشه به عنوان یک مشکل اساسی مطرح بوده است.
وقتی سعدی میگوید:«آن را که خبر شد خبری باز نیاورد»،منظور وی صرفا پیش کشیدن مسئله ای به نام مرگ نبوده است؛بلکه کسب تجاربی است که انتقال آنها برای دیگران،غیرممکن به نظر میرسیده است.منظور از طرح این موضوعات،ورود به مبحث ناخودآگاه نیست؛فقط خواستیم اشاره ای به اصل محدوده ی ناخودآگاه داشته باشیم.
باید اعتراف کنیم که ناخودآگاه،محدودیت ندارد؛اگر از محدوده،صحبت میکنیم،قصد این است که میزان آگاهی خود را از ناخودآگاه،ابراز داریم.
به راستی آگاهی ما از محدودهی ناخودآگاه چه قدر است؟به زبان ساده تر، بر چه محدوده ای از ناخودآگاه میتوانیم اشراف داشته باشیم.
***
آموزش در نگاه یونگ
یونگ،تعریف بسیار ساده و در عین حال بسیار حکیمانه ای از «آموزش»ارائه میدهد.او میگوید:«همه،همه چیز را میدانند؛آنان فقط نیاز به یادآوری دارند.»
این تعریف،براساس یافته های یونگ از«ضمیر ناخودآگاه»ارائه شده است.در چنین شرایطی(به نظر نگارنده)بسیاری از تعاریفی که در آموزش و پرورش وجود دارد،باید مورد بازبینی قرار گیرد.
متأسفانه،چون صرفا قصد نگارش یک مقاله ی کوتاه را داریم، نمیتوانیم تمام مفاهیم را روشن سازیم؛مگر مواردی که یکراست به محور اصلی بحث ما،یعنی آموزش،مربوط میشود.
یونگ با طرح مسئله ی«ضمیر ناخودآگاه»،توانست انقلابی بزرگ در امر آموزش و پرورش به وجود آورد.
براساس نظریه ی یونگ،معلم، عاملی است برای انگیزش ذهنی که از پیش،خیلی چیزها را میدانسته است.در این میان وظیفه ی معلم، یادآوری آنها به اوست؛
البته این،یک اصل کهن عرفانی است.شاهکار یونگ،ارائه ی آنها به زبان علمی بوده است.
انتقال اطلاعات از حوزه ی ناخودآگاه،به حوزه ی خودآگاه، وظیفه ای است که باید معلم بر دوش گیرد.
براساس این تعریف ناچاریم خیلی از مفاهیم را تغییر دهیم.
آموزش و پرورش(به خصوص آموزش و پرورش ایران)،نسبت به تئوریهای یونگ،بسیار کم لطف بوده است؛اگر خواستار ایجاد یک تحول اساسی در ذهنیت افراد باشیم،باید این اقدام از آموزش و پرورش آغاز شود.
به عنوان حسن ختام،به جاست گفته ای از یونگ را در این زمینه مرور کنیم:
«عامل اصلی و منبع جوشان خلاقیت و ابتکار آدمی،در بخش ناخودآگاه ذهن جریان دارد،نه در آموزشهای آگاهانه».
پینوشت
(*) Carl Gustav yung
#فلسفه_تعلیم_تربیت
—-------------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
Telegram
🖌مقاله،ویدیو آموزشی
مجموعهای متنوع از پژوهشها، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی و فرهنگی . جهت ارسال مقاله و مطلب با ما تماس بگیرید. مسؤولیت مطالب به عهده نویسنده است .آدرس سایت ما : www.eduarticle.me
تماس با ما :
@mh1342
تماس با ما :
@mh1342