Forwarded from مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ۶۰ درصد مسئولین در شمال شهر زندگی میکنند!
📌 #بازنشر/ صحبتهای #هادی_مسعودی، از اعضای جنبش عدالتخواه در برنامهی ثریا
🎬 @Mostazafin_TV
📌 #بازنشر/ صحبتهای #هادی_مسعودی، از اعضای جنبش عدالتخواه در برنامهی ثریا
🎬 @Mostazafin_TV
#بازنشر
🔴 گام هایی برای نجات تریبون نماز جمعه!
🔆 به مناسبت انتصاب آقای علی اکبری به مسئولیت ستاد نماز جمعه
....
.....
🔶وضعیت تریبون های نماز جمعه از دو جهت نگران کننده شده است.
🔴 اول از جهت محتوای خطبه های جمعه:
⬅️ حاکم بودن روح محافظه کاری
خطبه ها غالبا طوری هستند که مدافع وضع موجود و مخالف با تغییر سیاست ها و رویه حاکم بر نظام است.
از این فاجعه بارتر اینکه، حضرات امام جمعه تا در امری شخص رهبری ورود نکند، آنها نیز ورود نمی کنند، هر چند موضوع مهم و حیاتی باشد.
وقت ورود هم فقط یکپارچه سخنان رهبری را تکرار می کنند، بدون اینکه تحلیل خودشان را ارايه دهند.
⬅️ تقویمی بودن خطبه ها
بزرگواران ائمه جماعت، به طرز ملال انگیزی به مناسبت های تقویم متعهدند و به همان نسبت از حقایق جامعه دور.
⬅️خنثی بودن مطالب. یعنی اینکه غالب صحبت ها طوری است که به هیچ کس بر نمی خورد. بسیار کم پیش می آید، که مسئولین یک شهر یا استان از بابت سخنان امام جمعه پیرامون عملکردی سوء، نگرانی احساس کنند.
حتی جریان های فاسد هم از این امر مستثنی نیستند. انگار همه میدانند که تریبون نماز جمعه نسبت به آنها بی تفاوت است.
⬅️بی ربط بودن حرف ها به مسائل و مشکلات ملموس مردم.
در خطبه ها از روز جهانی شیرمادر سخن به میان می آید اما از مسائل مبتلا به جامعه خیر.
⬅️ تکراری و ملال انگیز بودن آنها به حدی که آدم احساس می کند تمام ائمه جمعه از روی یک متن واحد که از مرکزی خاص صادر می شود روخوانی می کنند!
کافی است شما نیز مطالب خطبه چند شهر مختلف(کوچک و بزرگ فرقی ندارد) با هم مقایسه کنید. به نتایج عجیبی می رسید که مهمترین آن عدم تفاوت مواضع است. یعنی دو نفر را پیدا نمی کنید که بر سر یک رویداد اجتماعی سیاسی، موضع متفاوت یا متضاد داشته باشند.
⬅️سیاست زدگی ائمه جمعه
این دیگر موضوعی فراگیر است که تریبون های نماز جمعه غالبا در خدمت یک جریان سیاسی بوده است. به نحوی که مثلا رئیس ستاد اقامه نماز جمعه کشور، هم زمان مسئول متحد کردن فلان جبهه سیاسی جناح راست بوده است. یا همیشه اصلاح طلبان را لولو معرفی کرده اند و اصولگرایان را ختم تفکر انقلابی!
🔴جهت دوم مشکلات تریبون نماز جمعه به شخص امام جمعه بر می گردد.
⬅️ غالب این بزرگواران بیست یا سی سال است در این مقام ابقا هستند. یعنی از وقتی امام (ره) اینها را منصوب کرده تا امروز مسئولیت دارند.
خوب این اصلا خوب نیست و خودش زمینه بسیاری از مشکلات و ناکارآمدی ها و حتی زمینه فساد را فراهم می آورد.
⬅️ دوم پیر بودن ائمه جمعه است. غالب این عزیزان در سنین بالای عمر خود هستند و با بیماری دست و پنجه نرم می کنند.
شاید ریشه محافظه کاری، خنثی بودن، بی رمق بودن، عدم جذابیت خطبه ها در این مسئله نهفته باشد.
از سوی دیگر این کهولت سن و مشکلات آن، سبب شده که حضرات اداره بیوت و یا مسائل و رسیدگی به مشکلات مردم را به فرزندان یا نزدیکان خودشان تفویض کنند که خود مشکلات و بدبینی ها و نارضایتی های بسیاری را در میان مردم فراهم آورده است.
غالب مردم این آقازاده ها را خوش نمی دارند و متاسفانه بنا بر آنچه دیده اند، به آنها خوشبین نیستند.
⬅️ مشکل بزرگتر این است که ائمه جمعه بنا بر انتصابشان توسط رهبری، همیشه خود را مصون از نقد دانسته اند. چنان که نقد آنها، نقد رهبری تلقی می گردد. که خود سبب ساز مشکلات عدیده از عدم پاسخگویی، عدم شفافیت، دوری از مردم و ... شده است.
✅ اما چه باید کرد:
🔵 اول اینکه مطالبه جدی صورت گیرد که سنت نمایندگی مادام العمر لغو شود. یعنی مدت نمایندگی ولی فقیه در یک استان، در بازه زمانی خاصی باشد. مثلا نهایتا ده ساله. بعد تعویض شود.
🔵 دوم اینکه اینکه جوان های پرانرژی، انقلابی و پاک، جایگزین این بزرگواران کهنسال گردند.
🔵 سوم و مهمتر اینکه، نمایندگان ولی فقیه و یا ائمه جمعه، که صلاحیت آنها مورد تایید است، #توسط_مردم انتخاب شوند. تا بر شفافیت و پاسخگویی و مردمی بودن آنها افزوده شود.
آیا اهمیت نماز جمعه از شورای شهر کمتر است؟
#سلمان_کدیور
.....
.....
@khamenism
🔴 گام هایی برای نجات تریبون نماز جمعه!
🔆 به مناسبت انتصاب آقای علی اکبری به مسئولیت ستاد نماز جمعه
....
.....
🔶وضعیت تریبون های نماز جمعه از دو جهت نگران کننده شده است.
🔴 اول از جهت محتوای خطبه های جمعه:
⬅️ حاکم بودن روح محافظه کاری
خطبه ها غالبا طوری هستند که مدافع وضع موجود و مخالف با تغییر سیاست ها و رویه حاکم بر نظام است.
از این فاجعه بارتر اینکه، حضرات امام جمعه تا در امری شخص رهبری ورود نکند، آنها نیز ورود نمی کنند، هر چند موضوع مهم و حیاتی باشد.
وقت ورود هم فقط یکپارچه سخنان رهبری را تکرار می کنند، بدون اینکه تحلیل خودشان را ارايه دهند.
⬅️ تقویمی بودن خطبه ها
بزرگواران ائمه جماعت، به طرز ملال انگیزی به مناسبت های تقویم متعهدند و به همان نسبت از حقایق جامعه دور.
⬅️خنثی بودن مطالب. یعنی اینکه غالب صحبت ها طوری است که به هیچ کس بر نمی خورد. بسیار کم پیش می آید، که مسئولین یک شهر یا استان از بابت سخنان امام جمعه پیرامون عملکردی سوء، نگرانی احساس کنند.
حتی جریان های فاسد هم از این امر مستثنی نیستند. انگار همه میدانند که تریبون نماز جمعه نسبت به آنها بی تفاوت است.
⬅️بی ربط بودن حرف ها به مسائل و مشکلات ملموس مردم.
در خطبه ها از روز جهانی شیرمادر سخن به میان می آید اما از مسائل مبتلا به جامعه خیر.
⬅️ تکراری و ملال انگیز بودن آنها به حدی که آدم احساس می کند تمام ائمه جمعه از روی یک متن واحد که از مرکزی خاص صادر می شود روخوانی می کنند!
کافی است شما نیز مطالب خطبه چند شهر مختلف(کوچک و بزرگ فرقی ندارد) با هم مقایسه کنید. به نتایج عجیبی می رسید که مهمترین آن عدم تفاوت مواضع است. یعنی دو نفر را پیدا نمی کنید که بر سر یک رویداد اجتماعی سیاسی، موضع متفاوت یا متضاد داشته باشند.
⬅️سیاست زدگی ائمه جمعه
این دیگر موضوعی فراگیر است که تریبون های نماز جمعه غالبا در خدمت یک جریان سیاسی بوده است. به نحوی که مثلا رئیس ستاد اقامه نماز جمعه کشور، هم زمان مسئول متحد کردن فلان جبهه سیاسی جناح راست بوده است. یا همیشه اصلاح طلبان را لولو معرفی کرده اند و اصولگرایان را ختم تفکر انقلابی!
🔴جهت دوم مشکلات تریبون نماز جمعه به شخص امام جمعه بر می گردد.
⬅️ غالب این بزرگواران بیست یا سی سال است در این مقام ابقا هستند. یعنی از وقتی امام (ره) اینها را منصوب کرده تا امروز مسئولیت دارند.
خوب این اصلا خوب نیست و خودش زمینه بسیاری از مشکلات و ناکارآمدی ها و حتی زمینه فساد را فراهم می آورد.
⬅️ دوم پیر بودن ائمه جمعه است. غالب این عزیزان در سنین بالای عمر خود هستند و با بیماری دست و پنجه نرم می کنند.
شاید ریشه محافظه کاری، خنثی بودن، بی رمق بودن، عدم جذابیت خطبه ها در این مسئله نهفته باشد.
از سوی دیگر این کهولت سن و مشکلات آن، سبب شده که حضرات اداره بیوت و یا مسائل و رسیدگی به مشکلات مردم را به فرزندان یا نزدیکان خودشان تفویض کنند که خود مشکلات و بدبینی ها و نارضایتی های بسیاری را در میان مردم فراهم آورده است.
غالب مردم این آقازاده ها را خوش نمی دارند و متاسفانه بنا بر آنچه دیده اند، به آنها خوشبین نیستند.
⬅️ مشکل بزرگتر این است که ائمه جمعه بنا بر انتصابشان توسط رهبری، همیشه خود را مصون از نقد دانسته اند. چنان که نقد آنها، نقد رهبری تلقی می گردد. که خود سبب ساز مشکلات عدیده از عدم پاسخگویی، عدم شفافیت، دوری از مردم و ... شده است.
✅ اما چه باید کرد:
🔵 اول اینکه مطالبه جدی صورت گیرد که سنت نمایندگی مادام العمر لغو شود. یعنی مدت نمایندگی ولی فقیه در یک استان، در بازه زمانی خاصی باشد. مثلا نهایتا ده ساله. بعد تعویض شود.
🔵 دوم اینکه اینکه جوان های پرانرژی، انقلابی و پاک، جایگزین این بزرگواران کهنسال گردند.
🔵 سوم و مهمتر اینکه، نمایندگان ولی فقیه و یا ائمه جمعه، که صلاحیت آنها مورد تایید است، #توسط_مردم انتخاب شوند. تا بر شفافیت و پاسخگویی و مردمی بودن آنها افزوده شود.
آیا اهمیت نماز جمعه از شورای شهر کمتر است؟
#سلمان_کدیور
.....
.....
@khamenism
🔶 حضرت آیت الله خامنه ای با صدور حکمی حجت الاسلام آقای حاج علی اکبری را به ریاست شورای سیاستگذاری ائمه جمعه منصوب و ضمن تقدیر از خدمات باارزش حجت الاسلام آقای سیّد رضا تقوی در دوران مسئولیت، اعضای جدید شورای سیاستگذاری ائمه جمعه را نیز منصوب کردند.
http://khl.ink/aj48vc
🔆به نظر می رسد با این تغییر و روی کار آمدن آقای علی اکبری، به تغییرات مثبت جایگاه نماز جمعه می توان امیدوار شد.
قبلا پیرامون مهمترین نقاط ضعف تریبون نماز جمعه نکاتی نوشته بودم
https://t.me/Khamenism/1527
....
....
@khamenism
http://khl.ink/aj48vc
🔆به نظر می رسد با این تغییر و روی کار آمدن آقای علی اکبری، به تغییرات مثبت جایگاه نماز جمعه می توان امیدوار شد.
قبلا پیرامون مهمترین نقاط ضعف تریبون نماز جمعه نکاتی نوشته بودم
https://t.me/Khamenism/1527
....
....
@khamenism
Telegram
خامنیسم||سلمان کدیور
#بازنشر
🔴 گام هایی برای نجات تریبون نماز جمعه!
🔆 به مناسبت انتصاب آقای علی اکبری به مسئولیت ستاد نماز جمعه
....
.....
🔶وضعیت تریبون های نماز جمعه از دو جهت نگران کننده شده است.
🔴 اول از جهت محتوای خطبه های جمعه:
⬅️ حاکم بودن روح محافظه کاری
خطبه ها…
🔴 گام هایی برای نجات تریبون نماز جمعه!
🔆 به مناسبت انتصاب آقای علی اکبری به مسئولیت ستاد نماز جمعه
....
.....
🔶وضعیت تریبون های نماز جمعه از دو جهت نگران کننده شده است.
🔴 اول از جهت محتوای خطبه های جمعه:
⬅️ حاکم بودن روح محافظه کاری
خطبه ها…
♦️ذهن متورم♦️
(برای بیصداترین فریادها)
(#بازنشر ِ مطلب به بهانهی گرانیها و بیارزششدن هر روزه و سرسامآور پول ملی و خرد شدن مداوم کمر مردمان سرزمینم و باز بی هیچ امیدی برای شنیدهشدنش)
▪️من دانشجوی جامعهشناسیام، نه اقتصاد یا رفاه و سیاستگذاری اجتماعی. از پیامدهای اقتصادی و رفاهی تورم سر در نمیآورم. اما برایم یک جنبهی دیگر از این گرانی همیشگی مهم است: تورم با ذهنهای ما چه میکند؟ آدمیزادی که از صبح تا شب به گرانی فکر میکند، چه بلایی سرش میآید؟
▪️به نظرم تورم، جدا از فقیر کردن و بیچاره کردن اقتصادی ما، یک کار دیگری هم میکند: نوع نگاه ما را به دنیا تغییر میدهد. گرانی، به خصوص وقتی که مقدارش قابل پیشبینی نیست، آرام آرام، ما را به جهان «بیاعتماد» میکند. ذهن تورمزده، به فردا بیاعتماد است. از فردا میترسد. فردا برایش چیزی ترسناک است. تورم، امنیت ِ روانی را از آدمیزاد میگیرد. یعنی وقتی خسته و کوفته به خانه میروی، به جای اینکه دیگر چند ساعتی آرامش داشتهباشی و برای کار فردا آماده شوی، باز هم حس ناامنی داری. از فردا میترسی. آدمیزاد تورمزده، ترسخوردهاست. از ریسمان سیاه و سفید میترسد. از آمدن فردا هراس دارد.
▪️گرانی مداوم و همیشگی، موقعیت روزمره را به موقعیت همیشه اضطراری تبدیل میکند. این عقربهی دور موتور ماشینها را دیدهاید؟ از یک جایی، دور موتور نباید بالاتر برود. حالا ممکن است استثنائاً برای یک معکوس کشیدن یا برای یک سربالایی، لازم باشد دور موتور بالا برود، اما نباید زیاد در آن وضعیت بماند. اگر در آن دور موتور بالا بماند و دنده عوض نکنی، موتور ِ بهترین ماشین دنیا هم باشد، میسوزد. تورم، موتورهای ما را روز و شب، در همان دور بالا نگه داشتهاست. ذهنهای ما، آزاد نمیشوند. مدام نگران فرداییم. مدام در اصطکاک. خلاص نمیشویم.
▪️ذهن تورمزده، خودخواه میشود. آدمیزاد، اهل حساب و کتاب است. در همه جا هم همین است. اما ذهن ِ ترسخوردهی ناامن، مستعد ِ خودخواه شدن است. چرا؟ چون هر جور حساب میکند، فردایش میتواند بدتر از امروزش باشد. ماه دیگرش میتواند فقیر تر و سال دیگرش، بیچارهتر. پس اصلاً فرصت و مجال و امکان فکر کردن به درد دیگران را ندارد. اضطرار دارد. خطر نزدیک است. پس ناخودآگاه شروع میکند به دو در کردن. به پیچاندن. به حقخوری. میل بقایش اقتضا میکند که بدزدد. که جمع کند. حریص باشد. برای آن فردای وحشتناک ِ همیشهی خودش و نهایتاً نزدیکانش، حرص بزند و به هر قیمتی شده، پول جمع کند. حالا میخواهد پول تمیز باشد یا کثیف. حقخوری باشد یا اختلاس. تخم مرغ دزدی باشد یا شتردزدی. همین است که ذهن تورمزده، تکخور میشود. طماع میشود. گور بابای بقیه!
▪️ذهن متورم، "میانبرطلب" میشود. میخواهد راههای کوتاهتر پیدا کند. راههای زودبازده. مسیرهای خلوت. چون زمان طولانی، ترسناک است. چون دیو گرانی لب به لب پاهایش است. پلهای پشت سرش مدام خراب میشود. پس باید بدود. باید زرنگبازی کند. اتوبان و خیابان اصلی جواب نمیدهد. همین است که مستعد گول خوردن میشود: زرنگترها، در باغ سبز نشان میدهند و میاندازنش توی کوچه پسکوچههای بن بست و هست و نیست سخت به دست آمدهاش را به جیب میزنند. دیندار و بیدین و حزباللهی و پیر و جوان و روستایی و شهری هم ندارد. "همه" میخواهند سه سوته میلیاردر شوند. شاید یک شب، یک ماه، یک سال، از این فشار وحشتناک دربیایند. یک نفس راحت بکشند. این است که خوراک ِ کاسپینها و بازاریابیهای شبکهای و سرمایهگذاریهای فیک میشوند. و قربانیتر. بیچارهتر. مستأصلتر.
▪️برای دانشجوی جامعهشناسی، خوب و بد بودن آدمها، روی پیشانیشان نوشته نشده. در ژنشان نیست. با جنم و زرنگ و تنبل و بیجربزه بودن و بیرحم و با اخلاق بودنشان نیست. «موقعیت»شان است. این موقعیت، کارخانهی بیاخلاقی است. جامعه اگر امروز «عاصی ِ خودخواه ِ مستأصل» است، نتیجه این موقعیت است. «موقعیت» را نه توصیه اخلاقی تغییر میدهد، نه دین، نه توصیه به صبر، نه بنر، نه سخنرانی، نه زور و بگیر و ببند. از استثناها بگذریم. برای ساختن ِ جامعهای اخلاقی، باید "موقعیت ِ امن" ایجاد کرد.
▪️حالا سؤالم از شمای مسوول صادق "انقلابی پیشین" این است: (اگر هنوز چندتایی باشند که نان در خون دل مردم نمیزنند) فکر میکردید اقتصاد را فدای اخلاق کردهاید؟ شب به خودتان دلداری دادید که: طوری نیست، دنیا ندارند اما آخرت دارند. با خودتان زمزمه کردید که: «خودمان انتخاب کردیم که طور دیگری زندگی کنیم». نه! والله نه! خسر الدنیا شدن، مقدمهی خسر الاخره شدن بود.
▪️در ذهنتان آخرتشان را میخواهید؟ دنیایشان را درست کنید.
#از_رنجی_که_میبریم|#جامعه
@raahiane
....
....
@Falaakhon
(برای بیصداترین فریادها)
(#بازنشر ِ مطلب به بهانهی گرانیها و بیارزششدن هر روزه و سرسامآور پول ملی و خرد شدن مداوم کمر مردمان سرزمینم و باز بی هیچ امیدی برای شنیدهشدنش)
▪️من دانشجوی جامعهشناسیام، نه اقتصاد یا رفاه و سیاستگذاری اجتماعی. از پیامدهای اقتصادی و رفاهی تورم سر در نمیآورم. اما برایم یک جنبهی دیگر از این گرانی همیشگی مهم است: تورم با ذهنهای ما چه میکند؟ آدمیزادی که از صبح تا شب به گرانی فکر میکند، چه بلایی سرش میآید؟
▪️به نظرم تورم، جدا از فقیر کردن و بیچاره کردن اقتصادی ما، یک کار دیگری هم میکند: نوع نگاه ما را به دنیا تغییر میدهد. گرانی، به خصوص وقتی که مقدارش قابل پیشبینی نیست، آرام آرام، ما را به جهان «بیاعتماد» میکند. ذهن تورمزده، به فردا بیاعتماد است. از فردا میترسد. فردا برایش چیزی ترسناک است. تورم، امنیت ِ روانی را از آدمیزاد میگیرد. یعنی وقتی خسته و کوفته به خانه میروی، به جای اینکه دیگر چند ساعتی آرامش داشتهباشی و برای کار فردا آماده شوی، باز هم حس ناامنی داری. از فردا میترسی. آدمیزاد تورمزده، ترسخوردهاست. از ریسمان سیاه و سفید میترسد. از آمدن فردا هراس دارد.
▪️گرانی مداوم و همیشگی، موقعیت روزمره را به موقعیت همیشه اضطراری تبدیل میکند. این عقربهی دور موتور ماشینها را دیدهاید؟ از یک جایی، دور موتور نباید بالاتر برود. حالا ممکن است استثنائاً برای یک معکوس کشیدن یا برای یک سربالایی، لازم باشد دور موتور بالا برود، اما نباید زیاد در آن وضعیت بماند. اگر در آن دور موتور بالا بماند و دنده عوض نکنی، موتور ِ بهترین ماشین دنیا هم باشد، میسوزد. تورم، موتورهای ما را روز و شب، در همان دور بالا نگه داشتهاست. ذهنهای ما، آزاد نمیشوند. مدام نگران فرداییم. مدام در اصطکاک. خلاص نمیشویم.
▪️ذهن تورمزده، خودخواه میشود. آدمیزاد، اهل حساب و کتاب است. در همه جا هم همین است. اما ذهن ِ ترسخوردهی ناامن، مستعد ِ خودخواه شدن است. چرا؟ چون هر جور حساب میکند، فردایش میتواند بدتر از امروزش باشد. ماه دیگرش میتواند فقیر تر و سال دیگرش، بیچارهتر. پس اصلاً فرصت و مجال و امکان فکر کردن به درد دیگران را ندارد. اضطرار دارد. خطر نزدیک است. پس ناخودآگاه شروع میکند به دو در کردن. به پیچاندن. به حقخوری. میل بقایش اقتضا میکند که بدزدد. که جمع کند. حریص باشد. برای آن فردای وحشتناک ِ همیشهی خودش و نهایتاً نزدیکانش، حرص بزند و به هر قیمتی شده، پول جمع کند. حالا میخواهد پول تمیز باشد یا کثیف. حقخوری باشد یا اختلاس. تخم مرغ دزدی باشد یا شتردزدی. همین است که ذهن تورمزده، تکخور میشود. طماع میشود. گور بابای بقیه!
▪️ذهن متورم، "میانبرطلب" میشود. میخواهد راههای کوتاهتر پیدا کند. راههای زودبازده. مسیرهای خلوت. چون زمان طولانی، ترسناک است. چون دیو گرانی لب به لب پاهایش است. پلهای پشت سرش مدام خراب میشود. پس باید بدود. باید زرنگبازی کند. اتوبان و خیابان اصلی جواب نمیدهد. همین است که مستعد گول خوردن میشود: زرنگترها، در باغ سبز نشان میدهند و میاندازنش توی کوچه پسکوچههای بن بست و هست و نیست سخت به دست آمدهاش را به جیب میزنند. دیندار و بیدین و حزباللهی و پیر و جوان و روستایی و شهری هم ندارد. "همه" میخواهند سه سوته میلیاردر شوند. شاید یک شب، یک ماه، یک سال، از این فشار وحشتناک دربیایند. یک نفس راحت بکشند. این است که خوراک ِ کاسپینها و بازاریابیهای شبکهای و سرمایهگذاریهای فیک میشوند. و قربانیتر. بیچارهتر. مستأصلتر.
▪️برای دانشجوی جامعهشناسی، خوب و بد بودن آدمها، روی پیشانیشان نوشته نشده. در ژنشان نیست. با جنم و زرنگ و تنبل و بیجربزه بودن و بیرحم و با اخلاق بودنشان نیست. «موقعیت»شان است. این موقعیت، کارخانهی بیاخلاقی است. جامعه اگر امروز «عاصی ِ خودخواه ِ مستأصل» است، نتیجه این موقعیت است. «موقعیت» را نه توصیه اخلاقی تغییر میدهد، نه دین، نه توصیه به صبر، نه بنر، نه سخنرانی، نه زور و بگیر و ببند. از استثناها بگذریم. برای ساختن ِ جامعهای اخلاقی، باید "موقعیت ِ امن" ایجاد کرد.
▪️حالا سؤالم از شمای مسوول صادق "انقلابی پیشین" این است: (اگر هنوز چندتایی باشند که نان در خون دل مردم نمیزنند) فکر میکردید اقتصاد را فدای اخلاق کردهاید؟ شب به خودتان دلداری دادید که: طوری نیست، دنیا ندارند اما آخرت دارند. با خودتان زمزمه کردید که: «خودمان انتخاب کردیم که طور دیگری زندگی کنیم». نه! والله نه! خسر الدنیا شدن، مقدمهی خسر الاخره شدن بود.
▪️در ذهنتان آخرتشان را میخواهید؟ دنیایشان را درست کنید.
#از_رنجی_که_میبریم|#جامعه
@raahiane
....
....
@Falaakhon