فلاخن||سلمان کدیور
11.3K subscribers
1.59K photos
667 videos
35 files
954 links
سلمان کدیور
نویسنده
دانش آموخته روابط بین الملل - گرایش کنترل تسلیحات

.
Download Telegram
Forwarded from همسایگی
🔴فریاد اعتراض
.......
.......
در روزگاری که مصر توسط امپراطوری فرانسه به اشغال و استعمار درآمده بود، ناپلئون بازرس ویژه خود را به آن دیار اعزام نمود.

هنوز ساعتی از ورود فرستاده به قاهره نگذشته بود، که جناب بازرس، با صدای فریادی از خواب پرید و هراسان بر بسترش نشست.

پیشکار مخصوصش، سراسیمه به سمتش دوید و گفت:«آه چه شده موسیو؟ کابوس دیده اید؟»

مرد با صدایی ترسیده گفت:«این صدا ... این صدای فریاد ... می شنوی؟ کسی فریاد می کشد.»

پیشکار کمی گوشش را تیز کرد و سپس با خنده گفت:«آه ... نترسید قربان ... این صدای اذان مسلمان ها است.»

-«اذان؟»

-«بله، اذان جناب بازرس. مسلمان ها با آن یکدیگر را به عبادت دعوت می کنند .... مثل ناقوس کلیسای نوتردام در روزهای یکشنبه قربان!»

-«یعنی برای ما خطری ندارد؟ این نشان شورش نیست؟»

-«خیر قربان. برای ما هیچ خطری ندارد.»

بازرس خود را بر تخت رها کرد و گفت:«آه ... پس بگذار آنقدر فریاد بزنند تا حنجرشان پاره شود»

#سلمان_کدیور
#داستان
.....
✌️به رسم همسایگی
@hamsayegi_shiraz
......
......
پسرک چوپان، کانال معرفی ادبیات و هنر انقلاب👇👇👇

https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ 🔴#داستان_کوتاه

اجازه هست به خانمتون نگاه کنم؟
...
...
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت: 

ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... خجالت نمی کشی؟

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد:

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم!

مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...

#سلمان_کدیور
خرداد 1390
لینک اصلی داستان:
http://pesarakechoopan.blogfa.com/post-45.aspx
...
...
@khamenism

https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ

داستانک اجازه، در رادیو میقات👇👇👇
#داستان_کوتاه: رجعت عبید الله
نویسنده: #سلمان_کدیور

🔵برگزیده بهترین داستان از جشنواره ملی رسول آفتاب

🔴عبیدالله ابن زیاد، پس از هزار و چهارصد سال به زمانه ما رجعت کرده و به مقام استانداری رسیده است.
شیعیان به رهبری شیخ سلیمان، بر عبیدالله شورش می کنند اما ...!

لینک دانلود داستان:

http://l1l.ir/oav
....
....

@khamenism

https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
#داستان_کوتاه: رجعت عبید الله
نویسنده: #سلمان_کدیور

🔵برگزیده بهترین داستان از جشنواره ملی #رسول_آفتاب، بخاطر نگاه نو به مسئله عاشورا

🔴عبیدالله ابن زیاد، پس از هزار و چهارصد سال به زمانه ما رجعت کرده و به حکومت رسیده است.
شیعیان به رهبری شیخ سلیمان، بر او شورش می کنند اما ...!

زمان مطالعه: ده دقیقه

لینک دانلود داستان:

http://l1l.ir/oav
....
....

@khamenism

https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
آن روز بر ساحل بهاری نیل که هر جنبنده ای از بوی گل و آب و علف، آمیخته با صدای چلچله ها و رقص نیزارها مست بود، خونم از گرمای عشق سرکشت جوشید. پس اختیار از کف دادم و به سوی آغوشت هجوم بردم، و تو ناگاه چون آهویی که از صیاد می گریزد، از کمند مهر من گریختی و پیراهنت از پشت چاک شد.

از آن روز تا به حال هیچ شب نخفتم تا این لباس، که هر تار و پودش به یاد تو به هم گره خورده اند را برایت ببافم، تا همه بدانند زلیخا پیرهنی از جنس عشق، بر قامت عزیز مصر پوشانده است.

پس چون این نامه را دریافت کردی، آن پیرهن چاک شده، که تمثیل دل شیدای من است را برایم بفرست، بلکه این تنها سهم آغوش من باشد.
.

🔵قسمتی از #داستان، عاشقانه های زلیخا
#سلمان_کدیور
....
....
@khamenism
https://telegram.me/joinchat/B2MpND7vXdj_QcOR9C0pCQ
Forwarded from اتچ بات
به مناسبت وفات حضرت زینب .س.

🔴 #داستان_کوتاه:
⬅️سپاه وحشت

🔵 نویسنده : #سلمان_کدیور
برگزیده جشنواره ملی شکوه شکیبایی

🔵 داستان وضعیت سپاه شام و کاروان #اسرا را در نخستین شب پس از واقعه #عاشورا روایت می کند.
کاروانی که هر لحظه در وحشت و ترس فرو می رود.
...
...
@khamenism

⬅️مدت مطالعه: 7 دقیقه
🔴 جستاری در اهمیت معاویه شناسی!
.....
.....
فلاسفه جمله مشهوری در بیان شناخت پدیده ها دارند که می گوید«تعرف الاشیاء به اضدادهم». یعنی اشیاء و پدیده ها را باید با اضدادش شناخت.

اگر می خواهی زیبایی را بشناسی، باید زشتی را تحلیل کنی، اگر می خواهی روز را معرفی کنی، شب را باید بفهمی.
اما من اعتقاد دارم این تئوری خاص فلسفه نظری نیست بلکه می شود آن را به علوم معرفتی و تاریخی و عرفانی نیز بسط داد.

همیشه تا بوده است برای معرفی #حق، آمده اند حقیقت را شرح داده اند و از شناخت #ستم، که ضد حق است، استنکاف ورزیده اند، هر گاه خواسته اند زندگی دینی را تبلیغ کنند، به احادیث حیات طیب استناد کرده اند و هیچ گاه زندگی منهای دین را برای ما تصویر نکرده اند.

برای همین است که #معرفت ما نسبت به آنچه خوب و بد، حلال و حرام، #حق و #باطل می پنداریم قشری و مقطعی و سطحی و غالبا التقاطی است.
یعنی تصور می کنیم فلان فعل حق است و سالها به آن مبادرت میکنیم، اما اگر حقیقت ستم را بشناسم خواهیم دید که آنچه حق است پوسته آن فعل است و مغزش مالامال از #ظلم و کژی است.

نسبت ما با شناخت #ائمه دین هم به همین نسبت است. شناختی کوته بینانه و سطحی و بسیار سلیقه ای.
مدتی که مشغول پژوهش در اراء و افکار معاویه هستم، به این نکته پی برده ام که اگر حقیقت این انسان را برای بسیاری روشن سازیم، در لعن او تشکیک خواهند کرد.

ما علی.ع. را می پرستیم، دیوانه اش هستیم، عاشقش هستیم بدون اینکه او را بشناسیم. و آن شیفتگی احتمالی به معاویه برای همین است که ما این دو پدیده متضاد را، یعنی علی (ع) و معاویه را، نسبت به هم نسنجیده و نشناخته ایم.

تا معاویه را نشناسیم، هرگز به حقیقت علی پی نخواهیم برد. چرا که یقین دارم اگر از حکومتی که معاویه در #شام تشکیل داده بود و سیستم مدیریتی او بگویم، بسیاری او را به برخی مسئولین حکومتی امروزی نیز ترجیح خواهند داد و آرزو خواهند کرد او نماینده مجلس یا نامزد ریاست جمهوری بشود.

به راستی که مردم آن زمانه حق داشتند که #علی را نفهمند و اوج #اندیشه انسانی او را درک نکنند، و به او ساده لوح بگویند، چرا که او، دشمنی چون #معاویه داشت.

یاد دارم وقتی #داستان رجعت عبیدالله را با همین دید نوشتم، برخی مخاطبین مذهبی برایشان سوال پیش آمده بود که، مشکل ما با عبیدالله چیست؟ او که از ما #مسلمان تر بوده است. چرا اباعبدالله به حق بوده است؟ #عبیدالله آنقدر هم بد نبوده است که می گویند.

🔴 بعد نوشت:
داستان کوتاه رجعت عبیدالله:

https://t.me/Khamenism/1201

....
....
@khamenism
خادم _کشور.pdf
76.1 KB
🔆 #داستان_کوتاه: خادم کشور
🖊نویسنده: #سلمان_کدیور
📍 مبارزه با فساد به روش خلاق !
⬅️مدت مطالعه: ده دقیقه
...
@Falaakhon
سپاه وحشت.pdf
327.8 KB
🔴 #داستان_کوتاه:
⬅️سپاه وحشت
🔵 نویسنده : #سلمان_کدیور
برگزیده بهترین داستان جشنواره ملی شکوه شکیبایی
🔵 احوال سپاه شام و کاروان #اسرا در نخستین شب پس از واقعه #عاشورا

:هفت دقیقه
...
@Falaakhon
ندای وجدان.pdf
476.2 KB
📝#داستان_کوتاه 🔸ندای وجدان
🔷 تقدیم به سربازان ربایش شده هنگ های مرزی
🖋نویسنده: #سلمان_کدیور
مدت مطالعه: ده دقیقه
...
...
@falaakhon
Forwarded from فلاخن||سلمان کدیور (سلمان کدیور)
سپاه وحشت.pdf
327.8 KB
🔴 #داستان_کوتاه:
⬅️سپاه وحشت
🔵 نویسنده : #سلمان_کدیور
برگزیده بهترین داستان جشنواره ملی شکوه شکیبایی
🔵 احوال سپاه شام و کاروان #اسرا در نخستین شب پس از واقعه #عاشورا

:هفت دقیقه
...
@Falaakhon