️ گــارد شـــاهــنــشــاهــی ️
طیف #روشنفکران_حکومتی که ۴۶ سال است بر سر سفره فتنه ۵۷ نشستهاند — از مهدی خلجی و صادق زیباکلام گرفته تا عباس عبدی، عبدالکریم سروش و مصطفی مهرآیین — همانهایی هستند که در ۵۷ آشی برای این سرزمین پختند و اکنون نهتنها مسئولیتی نمیپذیرند، بلکه با فرافکنی، بار…
خشونت نمادین زیر نقاب روشنفکری
پاسخی به گفتمان ضدملی مصطفی مهرآیین و همفکرانش
در سپهر فکری اکنون ايران، پدیدهای قابل تأمل در حال تثبیت است: بازتولید خشونت نمادین از سوی روشنفکران خودخوانده که خود را منتقد قدرت مینمایانند اما عملاً در خدمت تثبیت وضعیت موجود هستند. اینگونه گفتمانها، نه به نقد ساختار سلطه که به انکار رنج تاریخی ملت میپردازند. توییت اخیر #مصطفی_مهرآیین مصداق بارز چنین عملکردی است؛ گفتمانی که به جای شفافسازی مسئولیت ساختارها، مردم را متهم جلوه میدهد.
✅مهرآیین در موضعی بظاهر انتقادی، با استفاده از گزارههایی چون «ما خود این وضعیتایم»، کوشیده است بار تاریخی بحران 50 ساله ج.ا را بر دوش کلیت جامعه بیفکند؛ بیآنکه تحلیلی دقیق از ساخت قدرت، سازوکارهای سرکوب ایدئولوژیک، یا تبعات گسست نهاد ملت ارائه دهد. این نحوه سخن گفتن، دقیقاً منطبق است با آنچه #پیر_بوردیو #خشونت_نمادین مینامد: شکلی از سلطه که از طریق زبان، اعتبار فرهنگی و موقعیت آکادمیک اعمال میشود، بیآنکه نیازی به خشونت فیزیکی باشد.
در چارچوب نظری بوردیو، خشونت نمادین زمانی رخ میدهد که گویندهای با اعتبار نهادی، حقیقت اجتماعی را تحریف کند و بازنماییای نادرست از رابطه قدرت ارائه دهد، بهگونهای که قربانی، خود را مسئول وضعیت خود پندارد. مهرآیین با نفی عاملیت تاریخی حاکمیت، جای فاعل و مفعول را عوض میکند: ملت قربانی به جای دستگاه سلطه مینشیند و روشنفکر، بهجای تحلیل ساختاری، به تولید احساس گناه جمعی دامن میزند.
✅نکته بنیادی اینکه، فاجعه امروز ایران، دارای منشأیی مشخص و قابل ردیابی است: فتنه ۵۷، انهدام بنیانهای دولت مدرن پهلوی، سیطره گفتمان دینی–ایدئولوژیک، و چیرگی ساختار سرکوب فرهنگی و سیاسی. این فاجعه، نه محصول «روح جمعی ایرانیان» است و نه نتیجه گنگ و بیشکل از «ما». بلکه زاییده سازوکارهای مشخص قدرت، تصمیمهای تاریخی اشتباه، و بهویژه همکاری و همدستی بخش بزرگی از جریان روشنفکری با گفتمان ضدمدرن و ضدملیت است.
مگر همین طیف نبود که با تمجید از افرادی چون مصدق، خمینی، شریعتی، بازرگان، مطهری، جلال آلاحمد، و با نفی دستاوردهای نهادساز دوره پهلوی، به تخریب نمادهای وحدت ملی و مدرنیزاسیون فرهنگی دامن زدند؟ مگر آنان نبودند که انقلاب سفید، اصلاحات ارضی، سوادآموزی، برابری حقوقی زنان، توسعه صنعتی، و پیوندهای جهانی ایران را «غربزدگی» خواندند؟
اکنون که نتیجه آن گفتمانهای ویرانگر در برابر ماست، به جای مواجهه اخلاقی با گذشته و پذیرش مسئولیت تاریخی، همان چهرهها بار دیگر در نقش منتقد ظاهر میشوند و باز هم آدرس غلط میدهند. آنچه ارائه میشود نه تحلیل بلکه فرافکنیست؛ نه خودانتقادی که سرزنشگری؛ نه روشنگری که بازتولید سلطه در سطح زبان. و این، اوج خشونت نمادین است!
✅اما جامعه امروز دیگر آن ملت خاموش و مأیوس نیست. اکنون، اکثریت قاطع مردم ایران، با عبور از گفتمانهای تیره و فریبکارانه پنجاه سال گذشته، راهی روشن را پیش گرفتهاند: بازگشت به ریشههای تمدنی ایران نوین، احیای میراث خردمندانه #پهلویسم، و حرکت در سایهسار #پرچم_شیروخورشید و به مقصد #شکوه_جهانی_ایران. نسلی تازه برخاسته که نه مرعوب اسطورههای ضدامپریالیستیِ دهه پنجاه است، نه فریفته نالههای فلسفی روشنفکران بیریشه. بلکه نسلی است آگاه، تاریخشناس، میهنپرست و پرانگیزه، که صدای خود را در صدای #شاهزاده_رضا_پهلوی بازیافته و رهبری او را پاسخی به بنبست تاریخی رژیم و انحرافات روشنفکری دانسته است.
در برابر این خیزش امید و خرد، آن جریان روشنفکری که دههها از سفره قدرت تغذیه کرده و زیر لوای دانشگاه و تریبونهای رسمی به تحقیر ملت و تبرئه ساختارهای قدرت مشغول بوده، امروز دیگر مشروعیتی ندارد. آنانی که با تئوریهای بیهویت، علیه نهاد دولت مدرن و علیه تمدنسازی پهلوی قلم زدهاند، امروز دیگر شنوندهای ندارند. نه تنها تحلیلشان بیرمق است، بلکه استمرار حضورشان در عرصه عمومی، مانعی برای آگاهی، بازسازی و رهایی ملی به شمار میآید.
زمان آن رسیده است که این چهرهها، بهجای سرزنش ملت، دست به نگارش #اعترافنامه_گفتمانی بزنند و از صحنه عمومی کنار بروند. ایران امروز نیازمند پالایشی جدی در فضای فکری و رسانهای است؛ پالایشی از واژگان مسموم، مفاهیم تحریفشده، و خشونتهای نمادینی که در لفافه تحلیل آکادمیک به خورد جامعه داده شده است. نسل کنونی، با تکیه بر حافظه تاریخی، سرمایه بزرگ عصر پهلوی، و تعهد مدنی، در مسیر بازسازی ایران با ارادهای تاریخی گام مینهد.
آینده ایران نه با نظریهپردازیهای مهآلود شماها ساخته خواهد شد، نه با روشنفکری بیریشه و فرافکن، بلکه با بازگشت آگاهانه به پهلویسم، به دولت ملی، و به رهبری شاهزاده رضا پهلوی که صدای خرد ایرانی و امید ملی و #جهان_پیشارو در عصر کنونی است.
✍️جهان_ایرانی
پاسخی به گفتمان ضدملی مصطفی مهرآیین و همفکرانش
در سپهر فکری اکنون ايران، پدیدهای قابل تأمل در حال تثبیت است: بازتولید خشونت نمادین از سوی روشنفکران خودخوانده که خود را منتقد قدرت مینمایانند اما عملاً در خدمت تثبیت وضعیت موجود هستند. اینگونه گفتمانها، نه به نقد ساختار سلطه که به انکار رنج تاریخی ملت میپردازند. توییت اخیر #مصطفی_مهرآیین مصداق بارز چنین عملکردی است؛ گفتمانی که به جای شفافسازی مسئولیت ساختارها، مردم را متهم جلوه میدهد.
✅مهرآیین در موضعی بظاهر انتقادی، با استفاده از گزارههایی چون «ما خود این وضعیتایم»، کوشیده است بار تاریخی بحران 50 ساله ج.ا را بر دوش کلیت جامعه بیفکند؛ بیآنکه تحلیلی دقیق از ساخت قدرت، سازوکارهای سرکوب ایدئولوژیک، یا تبعات گسست نهاد ملت ارائه دهد. این نحوه سخن گفتن، دقیقاً منطبق است با آنچه #پیر_بوردیو #خشونت_نمادین مینامد: شکلی از سلطه که از طریق زبان، اعتبار فرهنگی و موقعیت آکادمیک اعمال میشود، بیآنکه نیازی به خشونت فیزیکی باشد.
در چارچوب نظری بوردیو، خشونت نمادین زمانی رخ میدهد که گویندهای با اعتبار نهادی، حقیقت اجتماعی را تحریف کند و بازنماییای نادرست از رابطه قدرت ارائه دهد، بهگونهای که قربانی، خود را مسئول وضعیت خود پندارد. مهرآیین با نفی عاملیت تاریخی حاکمیت، جای فاعل و مفعول را عوض میکند: ملت قربانی به جای دستگاه سلطه مینشیند و روشنفکر، بهجای تحلیل ساختاری، به تولید احساس گناه جمعی دامن میزند.
✅نکته بنیادی اینکه، فاجعه امروز ایران، دارای منشأیی مشخص و قابل ردیابی است: فتنه ۵۷، انهدام بنیانهای دولت مدرن پهلوی، سیطره گفتمان دینی–ایدئولوژیک، و چیرگی ساختار سرکوب فرهنگی و سیاسی. این فاجعه، نه محصول «روح جمعی ایرانیان» است و نه نتیجه گنگ و بیشکل از «ما». بلکه زاییده سازوکارهای مشخص قدرت، تصمیمهای تاریخی اشتباه، و بهویژه همکاری و همدستی بخش بزرگی از جریان روشنفکری با گفتمان ضدمدرن و ضدملیت است.
مگر همین طیف نبود که با تمجید از افرادی چون مصدق، خمینی، شریعتی، بازرگان، مطهری، جلال آلاحمد، و با نفی دستاوردهای نهادساز دوره پهلوی، به تخریب نمادهای وحدت ملی و مدرنیزاسیون فرهنگی دامن زدند؟ مگر آنان نبودند که انقلاب سفید، اصلاحات ارضی، سوادآموزی، برابری حقوقی زنان، توسعه صنعتی، و پیوندهای جهانی ایران را «غربزدگی» خواندند؟
اکنون که نتیجه آن گفتمانهای ویرانگر در برابر ماست، به جای مواجهه اخلاقی با گذشته و پذیرش مسئولیت تاریخی، همان چهرهها بار دیگر در نقش منتقد ظاهر میشوند و باز هم آدرس غلط میدهند. آنچه ارائه میشود نه تحلیل بلکه فرافکنیست؛ نه خودانتقادی که سرزنشگری؛ نه روشنگری که بازتولید سلطه در سطح زبان. و این، اوج خشونت نمادین است!
✅اما جامعه امروز دیگر آن ملت خاموش و مأیوس نیست. اکنون، اکثریت قاطع مردم ایران، با عبور از گفتمانهای تیره و فریبکارانه پنجاه سال گذشته، راهی روشن را پیش گرفتهاند: بازگشت به ریشههای تمدنی ایران نوین، احیای میراث خردمندانه #پهلویسم، و حرکت در سایهسار #پرچم_شیروخورشید و به مقصد #شکوه_جهانی_ایران. نسلی تازه برخاسته که نه مرعوب اسطورههای ضدامپریالیستیِ دهه پنجاه است، نه فریفته نالههای فلسفی روشنفکران بیریشه. بلکه نسلی است آگاه، تاریخشناس، میهنپرست و پرانگیزه، که صدای خود را در صدای #شاهزاده_رضا_پهلوی بازیافته و رهبری او را پاسخی به بنبست تاریخی رژیم و انحرافات روشنفکری دانسته است.
در برابر این خیزش امید و خرد، آن جریان روشنفکری که دههها از سفره قدرت تغذیه کرده و زیر لوای دانشگاه و تریبونهای رسمی به تحقیر ملت و تبرئه ساختارهای قدرت مشغول بوده، امروز دیگر مشروعیتی ندارد. آنانی که با تئوریهای بیهویت، علیه نهاد دولت مدرن و علیه تمدنسازی پهلوی قلم زدهاند، امروز دیگر شنوندهای ندارند. نه تنها تحلیلشان بیرمق است، بلکه استمرار حضورشان در عرصه عمومی، مانعی برای آگاهی، بازسازی و رهایی ملی به شمار میآید.
زمان آن رسیده است که این چهرهها، بهجای سرزنش ملت، دست به نگارش #اعترافنامه_گفتمانی بزنند و از صحنه عمومی کنار بروند. ایران امروز نیازمند پالایشی جدی در فضای فکری و رسانهای است؛ پالایشی از واژگان مسموم، مفاهیم تحریفشده، و خشونتهای نمادینی که در لفافه تحلیل آکادمیک به خورد جامعه داده شده است. نسل کنونی، با تکیه بر حافظه تاریخی، سرمایه بزرگ عصر پهلوی، و تعهد مدنی، در مسیر بازسازی ایران با ارادهای تاریخی گام مینهد.
آینده ایران نه با نظریهپردازیهای مهآلود شماها ساخته خواهد شد، نه با روشنفکری بیریشه و فرافکن، بلکه با بازگشت آگاهانه به پهلویسم، به دولت ملی، و به رهبری شاهزاده رضا پهلوی که صدای خرد ایرانی و امید ملی و #جهان_پیشارو در عصر کنونی است.
✍️جهان_ایرانی
👍66❤11👎3
پایان فریب، آغاز بیداری: فرصتی تاریخی برای رهایی از چنگال شرورانه ج.ا
در روزگار پرآشوب خاورمیانه، حملات دقیق اسرائیل به مواضع ج.ا، باید ما را به تأملی عمیق در ماهیت رژیمی وادارد که نهتنها با بیکفایتی خود ایران را به جولانگاه رقابتهای فرامنطقهای بدل کرده، بلکه بهطرز فاجعهباری توان دفاع از خود را نیز از میان برده است. برای هر ایرانی میهنپرست، دیدن آنکه خاک کشورش بهسادگی عرصه تسویهحسابهای ایدئولوژیک شده، مایه شرمساری ملی است. اما در همین شرمندگی، جرقه بیداری نیز نهفته است.
✅آنچه امروز بر ما روشن شده، نه صرفاً یک حمله نظامی، بلکه یک افشای راهبردی است: افشای بیدفاعی رژیمی که سالها با فریادهای توخالی «اقتدار منطقهای»، میلیونها دلار از ثروت ملت را صرف ساختارهای نیابتی و امنیتی در منطقه کرد، اما امروز توان دفاع از مواضع خود را نیز ندارد. با این حال، باید هوشمندانه از احساساتگرایی پرهیز کنیم و به دام مظلومنمایی ساختگی رژیم نیفتیم.
رسانه رسمی ج.ا، بهسرعت سازوکار تبلیغاتی خود را فعال کرد تا «حمله به مواضع نظامی» را به «کشتار مردم بیگناه» بدل سازد. این همان تاکتیک «مهندسی ادراک افکار عمومی در شرایط بحران» است؛ روشی که در آن، تصاویر احساسی از منازل مسکونی و بیمارستانها، در کنار روایتهای یکجانبه، تلاش میکنند واقعیت صحنه را جابهجا کنند و روایت رسمی را بر ذهن مخاطب تحمیل نمایند.
تحلیل دقیق تصاویر ویدیویی، عکسهای ماهوارهای و اطلاعات منابع مستقل نشان میدهد که حمله اسرائیل به صورت کاملاً هدفمند و با بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته، تنها طبقات مشخصی از یک ساختمان را هدف قرار داده؛ آن هم بدون تخریب کامل یا آسیب به محیط پیرامونی. این دقیقاً همان الگویی است که با نام «ضربه نقطهزن جراحیوار» شناخته میشود.
✅برخلاف ادعای رسانه رسمی که از «حمله کور» سخن میگوید، شواهد روشن میسازند که مراکز نظامی ج.ا در دل مناطق غیرنظامی پنهان شدهاند و این پنهانکاری هدفمند، خود نوعی نقض حقوق بشر و نقاب بر چهره تهدیدگری حکومت است. حتی در بازنمایی تلویزیونی، چهرههای حاضر در تجمعات ساختگی با پلاکاردهایی تکراری، از نظر پوشش، آرایش و بیان، هیچ سنخیتی با واقعیت اجتماعی مردم ایران ندارند. این «یگانگی تصویری تصنعی» از منظر نشانهشناسی رسانهای، بیانگر حضور نیروهای امنیتی در نقش تظاهرکنندگان فرمایشی است؛ همانهایی که تحت فرمان مستقیم نهادهای سرکوبگر، نقش «نمایندگان تصویری قدرت» را بازی میکنند.
این تلاش گسترده برای بازآفرینی واقعیت جعلی، در حالی صورت میگیرد که نسل جدید ایرانیان، مسلح به رسانههای شهروندپایه، از طریق تصاویر بیواسطه، روایتها را به چالش میکشد. جنگ روایتها اکنون به ضرر رژیم تغییر مسیر داده است. ناتوانی حکومت در کنترل جریان اطلاعات، شکاف مشروعیت رسانهای را روز به روز عمیقتر میکند.
✅در چنین بزنگاه تاریخی، بازگشت به هویت اصیل ایرانی، تنها مسیر بیداری و نجات ملی است. پرچم شیر و خورشید نهفقط یک نماد سنتی، بلکه یک ابزار مقاومت مدنی و رسانهای در برابر پروپاگاندای حکومتی است. نمادهایی چون شیر و خورشید قادرند معنای مشترک و انسجام اجتماعی در بطن بحرانها بازسازی کنند. شعارهای ایرانگرایانه و پادشاهیخواهانه نیز برخلاف شعارهای دیگر، دارای جهتگیری، هویت سیاسی و سابقه تاریخیاند. آنها نه تنها نقدی بر وضع موجودند، بلکه بدیلی معتبر و آزمودهشده را پیشروی ملت قرار میدهند.
واکنشهای هیجانی نهادهای امنیتی به این نمادها، خود سندی روشن بر تهدید وجودی بودن گفتمان پهلویگرایی برای رژیم اشغالگر است. آنها بهدرستی دریافتهاند که شعارهای ایرانگرایانه و پهلوی خواهانه، تنها یک حس نوستالژیک نیست، بلکه خواست صریح ملت برای بازگشت نظم، قانون، کرامت و مدرنیته به ایران است.
✅امروز، فرصتی بیسابقه در اختیار ملت ایران است. دشمن اصلی ملت، دیگر نه بیرون از مرزها، بلکه در درون خود نظامی است که سالها با دروغ، سرکوب، و فساد، شرافت ایرانی را به گروگان گرفته است. این رژیم نهتنها حاکم مشروع نیست، بلکه عامل اصلی بیثباتی، جنگافروزی و فقر در کشور است. حمله به مواضع نظامی این رژیم، بهرغم تلخی آن، میتواند گام نهایی در روند فروپاشی کلیت رژیم اشغالگر ج.ا باشد.
اکنون زمان آن رسیده که ایرانیان آزاده، با #پرچم_شیروخورشید در دست و با فریاد #کینگ_رضا_پهلوی، در شبکههای اجتماعی، تجمعات مدنی وگفتار عمومی، صدای ایران واقعی را به جهان برسانند. تنها در این صورت است که قدرتهای جهانی درمییابند که تنها نماینده مشروع ملت ایران، نه رژیم فاسد فعلی، بلکه شاهزادهای است که حامل سنت، مشروعیت، و آیندهای روشن برای ایران است.
این لحظه را نباید از دست داد. بگذارید فریب فرو ریزد و خورشید حقیقت، دوباره بر ایران بتابد که ایران شایسته #شکوه_جهانی است.
✍️جهان_ایرانی
در روزگار پرآشوب خاورمیانه، حملات دقیق اسرائیل به مواضع ج.ا، باید ما را به تأملی عمیق در ماهیت رژیمی وادارد که نهتنها با بیکفایتی خود ایران را به جولانگاه رقابتهای فرامنطقهای بدل کرده، بلکه بهطرز فاجعهباری توان دفاع از خود را نیز از میان برده است. برای هر ایرانی میهنپرست، دیدن آنکه خاک کشورش بهسادگی عرصه تسویهحسابهای ایدئولوژیک شده، مایه شرمساری ملی است. اما در همین شرمندگی، جرقه بیداری نیز نهفته است.
✅آنچه امروز بر ما روشن شده، نه صرفاً یک حمله نظامی، بلکه یک افشای راهبردی است: افشای بیدفاعی رژیمی که سالها با فریادهای توخالی «اقتدار منطقهای»، میلیونها دلار از ثروت ملت را صرف ساختارهای نیابتی و امنیتی در منطقه کرد، اما امروز توان دفاع از مواضع خود را نیز ندارد. با این حال، باید هوشمندانه از احساساتگرایی پرهیز کنیم و به دام مظلومنمایی ساختگی رژیم نیفتیم.
رسانه رسمی ج.ا، بهسرعت سازوکار تبلیغاتی خود را فعال کرد تا «حمله به مواضع نظامی» را به «کشتار مردم بیگناه» بدل سازد. این همان تاکتیک «مهندسی ادراک افکار عمومی در شرایط بحران» است؛ روشی که در آن، تصاویر احساسی از منازل مسکونی و بیمارستانها، در کنار روایتهای یکجانبه، تلاش میکنند واقعیت صحنه را جابهجا کنند و روایت رسمی را بر ذهن مخاطب تحمیل نمایند.
تحلیل دقیق تصاویر ویدیویی، عکسهای ماهوارهای و اطلاعات منابع مستقل نشان میدهد که حمله اسرائیل به صورت کاملاً هدفمند و با بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته، تنها طبقات مشخصی از یک ساختمان را هدف قرار داده؛ آن هم بدون تخریب کامل یا آسیب به محیط پیرامونی. این دقیقاً همان الگویی است که با نام «ضربه نقطهزن جراحیوار» شناخته میشود.
✅برخلاف ادعای رسانه رسمی که از «حمله کور» سخن میگوید، شواهد روشن میسازند که مراکز نظامی ج.ا در دل مناطق غیرنظامی پنهان شدهاند و این پنهانکاری هدفمند، خود نوعی نقض حقوق بشر و نقاب بر چهره تهدیدگری حکومت است. حتی در بازنمایی تلویزیونی، چهرههای حاضر در تجمعات ساختگی با پلاکاردهایی تکراری، از نظر پوشش، آرایش و بیان، هیچ سنخیتی با واقعیت اجتماعی مردم ایران ندارند. این «یگانگی تصویری تصنعی» از منظر نشانهشناسی رسانهای، بیانگر حضور نیروهای امنیتی در نقش تظاهرکنندگان فرمایشی است؛ همانهایی که تحت فرمان مستقیم نهادهای سرکوبگر، نقش «نمایندگان تصویری قدرت» را بازی میکنند.
این تلاش گسترده برای بازآفرینی واقعیت جعلی، در حالی صورت میگیرد که نسل جدید ایرانیان، مسلح به رسانههای شهروندپایه، از طریق تصاویر بیواسطه، روایتها را به چالش میکشد. جنگ روایتها اکنون به ضرر رژیم تغییر مسیر داده است. ناتوانی حکومت در کنترل جریان اطلاعات، شکاف مشروعیت رسانهای را روز به روز عمیقتر میکند.
✅در چنین بزنگاه تاریخی، بازگشت به هویت اصیل ایرانی، تنها مسیر بیداری و نجات ملی است. پرچم شیر و خورشید نهفقط یک نماد سنتی، بلکه یک ابزار مقاومت مدنی و رسانهای در برابر پروپاگاندای حکومتی است. نمادهایی چون شیر و خورشید قادرند معنای مشترک و انسجام اجتماعی در بطن بحرانها بازسازی کنند. شعارهای ایرانگرایانه و پادشاهیخواهانه نیز برخلاف شعارهای دیگر، دارای جهتگیری، هویت سیاسی و سابقه تاریخیاند. آنها نه تنها نقدی بر وضع موجودند، بلکه بدیلی معتبر و آزمودهشده را پیشروی ملت قرار میدهند.
واکنشهای هیجانی نهادهای امنیتی به این نمادها، خود سندی روشن بر تهدید وجودی بودن گفتمان پهلویگرایی برای رژیم اشغالگر است. آنها بهدرستی دریافتهاند که شعارهای ایرانگرایانه و پهلوی خواهانه، تنها یک حس نوستالژیک نیست، بلکه خواست صریح ملت برای بازگشت نظم، قانون، کرامت و مدرنیته به ایران است.
✅امروز، فرصتی بیسابقه در اختیار ملت ایران است. دشمن اصلی ملت، دیگر نه بیرون از مرزها، بلکه در درون خود نظامی است که سالها با دروغ، سرکوب، و فساد، شرافت ایرانی را به گروگان گرفته است. این رژیم نهتنها حاکم مشروع نیست، بلکه عامل اصلی بیثباتی، جنگافروزی و فقر در کشور است. حمله به مواضع نظامی این رژیم، بهرغم تلخی آن، میتواند گام نهایی در روند فروپاشی کلیت رژیم اشغالگر ج.ا باشد.
اکنون زمان آن رسیده که ایرانیان آزاده، با #پرچم_شیروخورشید در دست و با فریاد #کینگ_رضا_پهلوی، در شبکههای اجتماعی، تجمعات مدنی وگفتار عمومی، صدای ایران واقعی را به جهان برسانند. تنها در این صورت است که قدرتهای جهانی درمییابند که تنها نماینده مشروع ملت ایران، نه رژیم فاسد فعلی، بلکه شاهزادهای است که حامل سنت، مشروعیت، و آیندهای روشن برای ایران است.
این لحظه را نباید از دست داد. بگذارید فریب فرو ریزد و خورشید حقیقت، دوباره بر ایران بتابد که ایران شایسته #شکوه_جهانی است.
✍️جهان_ایرانی
👍67❤14👎2
ایران در آستانه رهایی؛ ندای شیر و خورشید از دل خاکستر
نوید آزادی از دل تاریکی برخاسته است. ضربات دقیق و هدفمند بر پیکر پوسیده نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی فرود آمده؛ سران جنایتپیشه آن یکی پس از دیگری در دل شب، در سایه خشم کشور دوست اسرائیل، که در حال ادای دین به حق کوروش بزرگ است، به سزای اعمال ننگینشان رسیدهاند و خواهند رسید. مراکز امنیتی و نظامی رژیم درهم شکسته، دیوارهای ترس ترک برداشته، و لرزه بر استخوانهای پوسیده استبداد دینی افتاده است.
از قلب پادگانها صدای مادران و پدرانی به گوش میرسد که با چشمانی نگران، فرزندانشان را از دامان دستگاه سرکوب و پادگانها بیرون میکشند. دیگر کسی حاضر نیست فرزند خود را سپر بلای رژیمی کند که تنها هنر آن، کشتار نوجوانان ۱۶ و ۲۰ ساله در خیابانهای وطن است. پادگانها خلوت شدهاند و صف مردم، صف دفاع از فرزندان ایران است، نه پاسداری از متولیان جهل و خشونت.
✅اکنون، ای ملت آزاده ایران، نوبت شماست. زمان آن فرارسیده که کوچهها و خیابانها را با حضور آگاهانه و بیخشونت خود زنده کنید. در محلهها گرد هم آیید، حلقههای دوستی و گفتوگو تشکیل دهید، به هم شجاعت و امید دهید. از دل هر جمع چند دهنفره، آتشی برخاسته از آگاهی برافروزید. حقایق را به یاد آورید، دردها را با هم مرور کنید، و از جنایات این نظام بر ضد انسان، خرد و ایراندوستی بگویید. از این بگویید که چگونه ۴۶ سال، بر طبل دشمنی ایدئولوژیک با اسرائیل کوبیدند، اما حتی یک پناهگاه برای مردم بیدفاع ایران نساختند.
دیگر زمان پردهدری رسیده است. فیلمهای آبان ۹۸، دی ۹۶ و مهر و آبان و آذر ۱۴۰۱ را بازنشر کنید. در گروههای خانوادگی، جمعهای دوستانه، شبکههای اجتماعی. بگذارید هر ایرانی در هر گوشه دنیا، به یاد بیاورد که در این سالها بر فرزندان ایران چه گذشت. بگذارید مردم دریابند که دفاع از این رژیم، دفاع از وطن نیست؛ بلکه خدمت به اشغالگران داخلی و مزدوران بیریشهایست که ایران را به گروگان گرفتهاند.
✅اگر منتظر فراخوان #شاهزاده_رضا_پهلوی هستید، بیدار شوید! شاهزاده، رهبر انقلاب است، نه تحریککننده احساسات. انقلاب، برخاسته از اراده ملت است، نه دیکته یک فرد— اگرچه آن فرد تبارش از کوروش و رضا شاه باشد. شما باید داوطلبانه و دموکراتیک و آگاهانه به صحنه بیایید. خیابان را با حضور شکوهمند و بیخشونت خود بازپس بگیرید. آنگاه خواهید دید که شاهزاده، همانند یک فرمانده فرزانه، با پشتوانه حمایت جهانی، ارتش ایران را برای صیانت از جان ملت و حراست از خاک وطن به میدان خواهد آورد.
اینک زمان طلایی فرارسیده است. دیوارهای ترس در حال فروریختناند. خودیهای نظام اشغالگر جمهوری اسلامی نیز از صفوف ظلم جدا شدهاند. بسیاری ریزش کردهاند، بسیاری پشیمان و ناپدید شدهاند. دستگاه امنیتی رژیم دیگر انسجام ندارد. نه ایمان دارد، نه انگیزه؛ تنها یک هراس کور بر دلشان مانده است. خیابانها منتظرند، کوچهها تشنهاند، ایران ما را میخواند.
✅آیا ندای تاریخ را نمیشنوید؟ آیا فریاد تمدن چند هزار ساله ایران را که از بند جهل و تعصب مینالد، حس نمیکنید؟ آیا صدای فردوسی، کوروش، زرتشت، و رضا شاه بزرگ را که در گوش ما فریاد میزنند «ای ایرانی، بیدار شو!» نمیشنوید؟ این لحظه، لحظه برخاستن است؛ برخاستنی برای پایان دادن به ۱۴۰۰ سال سیاهی که جمهوری اسلامی لوح فشرده آن است.
ما نه برای کینه، که برای کرامت، نه برای انتقام، که برای آزادی، نه برای قدرت، که برای سربلندی ایران به پا میخیزیم. انقلاب ما، انقلاب عشق به ایران است، نه نفرت از دشمنان. پرچم ما، #پرچم_شیروخورشید است، نه نشانههای تفرقه و نکبت. ما آمدهایم تا میراث نیاکان را از چنگال اهریمنان بازپس گیریم.
و این مأموریت بر دوش نسل امروز است. نسلی که دیگر فریب بازیهای ایدئولوژیک را نمیخورد. نسلی که میداند وطن، هیچ نسبتی با عمامه و تزویر ندارد. نسلی که به جای مرگ بر این و آن، زندگی را فریاد میزند. نسلی که آماده است تا آزادی را بازتعریف کند، تمدن را بازآفریند، و ایران را به قله #شکوه_جهانی بازگرداند.
برخیزید! بایستید! قدم در خیابان بگذارید! در شجاعت و آرامش، با صلابت و امید. بگذارید جهان بداند که ملت ایران دیگر زانو نمیزند. بگذارید دشمن بداند که پایانش نزدیک است. بگذارید شاهزاده بداند که ما آمادهایم، در صحنهایم، وفاداریم.
این خیزش، پایان ندارد. این آتش، خاموش نخواهد شد. این راه، راه بازگشت به عزت و شرافت است. راه بازگشت به ایرانِ آزاد، ایرانِ سکولار، ایرانِ شکوفا، ایرانِ ثروتمند، ایرانِ شاد، ایرانِ پهلوی.
زنده باد ایران!
پاینده باد ملت!
درود بر اعلیحضرت شاهزاده رضا پهلوی، پرچمدار آزادی و شکوه ملی!
✍️جهان_ایرانی
نوید آزادی از دل تاریکی برخاسته است. ضربات دقیق و هدفمند بر پیکر پوسیده نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی فرود آمده؛ سران جنایتپیشه آن یکی پس از دیگری در دل شب، در سایه خشم کشور دوست اسرائیل، که در حال ادای دین به حق کوروش بزرگ است، به سزای اعمال ننگینشان رسیدهاند و خواهند رسید. مراکز امنیتی و نظامی رژیم درهم شکسته، دیوارهای ترس ترک برداشته، و لرزه بر استخوانهای پوسیده استبداد دینی افتاده است.
از قلب پادگانها صدای مادران و پدرانی به گوش میرسد که با چشمانی نگران، فرزندانشان را از دامان دستگاه سرکوب و پادگانها بیرون میکشند. دیگر کسی حاضر نیست فرزند خود را سپر بلای رژیمی کند که تنها هنر آن، کشتار نوجوانان ۱۶ و ۲۰ ساله در خیابانهای وطن است. پادگانها خلوت شدهاند و صف مردم، صف دفاع از فرزندان ایران است، نه پاسداری از متولیان جهل و خشونت.
✅اکنون، ای ملت آزاده ایران، نوبت شماست. زمان آن فرارسیده که کوچهها و خیابانها را با حضور آگاهانه و بیخشونت خود زنده کنید. در محلهها گرد هم آیید، حلقههای دوستی و گفتوگو تشکیل دهید، به هم شجاعت و امید دهید. از دل هر جمع چند دهنفره، آتشی برخاسته از آگاهی برافروزید. حقایق را به یاد آورید، دردها را با هم مرور کنید، و از جنایات این نظام بر ضد انسان، خرد و ایراندوستی بگویید. از این بگویید که چگونه ۴۶ سال، بر طبل دشمنی ایدئولوژیک با اسرائیل کوبیدند، اما حتی یک پناهگاه برای مردم بیدفاع ایران نساختند.
دیگر زمان پردهدری رسیده است. فیلمهای آبان ۹۸، دی ۹۶ و مهر و آبان و آذر ۱۴۰۱ را بازنشر کنید. در گروههای خانوادگی، جمعهای دوستانه، شبکههای اجتماعی. بگذارید هر ایرانی در هر گوشه دنیا، به یاد بیاورد که در این سالها بر فرزندان ایران چه گذشت. بگذارید مردم دریابند که دفاع از این رژیم، دفاع از وطن نیست؛ بلکه خدمت به اشغالگران داخلی و مزدوران بیریشهایست که ایران را به گروگان گرفتهاند.
✅اگر منتظر فراخوان #شاهزاده_رضا_پهلوی هستید، بیدار شوید! شاهزاده، رهبر انقلاب است، نه تحریککننده احساسات. انقلاب، برخاسته از اراده ملت است، نه دیکته یک فرد— اگرچه آن فرد تبارش از کوروش و رضا شاه باشد. شما باید داوطلبانه و دموکراتیک و آگاهانه به صحنه بیایید. خیابان را با حضور شکوهمند و بیخشونت خود بازپس بگیرید. آنگاه خواهید دید که شاهزاده، همانند یک فرمانده فرزانه، با پشتوانه حمایت جهانی، ارتش ایران را برای صیانت از جان ملت و حراست از خاک وطن به میدان خواهد آورد.
اینک زمان طلایی فرارسیده است. دیوارهای ترس در حال فروریختناند. خودیهای نظام اشغالگر جمهوری اسلامی نیز از صفوف ظلم جدا شدهاند. بسیاری ریزش کردهاند، بسیاری پشیمان و ناپدید شدهاند. دستگاه امنیتی رژیم دیگر انسجام ندارد. نه ایمان دارد، نه انگیزه؛ تنها یک هراس کور بر دلشان مانده است. خیابانها منتظرند، کوچهها تشنهاند، ایران ما را میخواند.
✅آیا ندای تاریخ را نمیشنوید؟ آیا فریاد تمدن چند هزار ساله ایران را که از بند جهل و تعصب مینالد، حس نمیکنید؟ آیا صدای فردوسی، کوروش، زرتشت، و رضا شاه بزرگ را که در گوش ما فریاد میزنند «ای ایرانی، بیدار شو!» نمیشنوید؟ این لحظه، لحظه برخاستن است؛ برخاستنی برای پایان دادن به ۱۴۰۰ سال سیاهی که جمهوری اسلامی لوح فشرده آن است.
ما نه برای کینه، که برای کرامت، نه برای انتقام، که برای آزادی، نه برای قدرت، که برای سربلندی ایران به پا میخیزیم. انقلاب ما، انقلاب عشق به ایران است، نه نفرت از دشمنان. پرچم ما، #پرچم_شیروخورشید است، نه نشانههای تفرقه و نکبت. ما آمدهایم تا میراث نیاکان را از چنگال اهریمنان بازپس گیریم.
و این مأموریت بر دوش نسل امروز است. نسلی که دیگر فریب بازیهای ایدئولوژیک را نمیخورد. نسلی که میداند وطن، هیچ نسبتی با عمامه و تزویر ندارد. نسلی که به جای مرگ بر این و آن، زندگی را فریاد میزند. نسلی که آماده است تا آزادی را بازتعریف کند، تمدن را بازآفریند، و ایران را به قله #شکوه_جهانی بازگرداند.
برخیزید! بایستید! قدم در خیابان بگذارید! در شجاعت و آرامش، با صلابت و امید. بگذارید جهان بداند که ملت ایران دیگر زانو نمیزند. بگذارید دشمن بداند که پایانش نزدیک است. بگذارید شاهزاده بداند که ما آمادهایم، در صحنهایم، وفاداریم.
این خیزش، پایان ندارد. این آتش، خاموش نخواهد شد. این راه، راه بازگشت به عزت و شرافت است. راه بازگشت به ایرانِ آزاد، ایرانِ سکولار، ایرانِ شکوفا، ایرانِ ثروتمند، ایرانِ شاد، ایرانِ پهلوی.
زنده باد ایران!
پاینده باد ملت!
درود بر اعلیحضرت شاهزاده رضا پهلوی، پرچمدار آزادی و شکوه ملی!
✍️جهان_ایرانی
❤143👍14👏4🕊1🥴1
بیداری تمدنی با رهبری شاهزاده رضا پهلوی
در بزنگاه تاریخ، لحظاتی وجود دارد که آینده ملتی در دستان زمان میتپد؛ لحظاتی که وجدان جمعی ملت از مرز انفعال عبور میکند و وارد عرصه کنشگری آگاهانه میشود. اکنون ایران در آستانه چنین لحظهای است. حملات هدفمند اسرائیل به مراکز نظامی، امنیتی و زیرساختهای اطلاعاتی ج.ا، نه صرفاً یک رویداد ژئوپلیتیکی، بلکه فرصتی تاریخی برای ملت ایران است؛ فرصتی برای پایان دادن به چرخهای از دروغ، تاریکی، و اشغالگری ایدئولوژیک که ۱۴۰۰ سال است روح و تن این ملت را در بند کشیده است.
در جهانی که بهسرعت بهسوی شفافیت، تکثرگرایی، نوآوری و همگرایی جهانی پیش میرود، ایران هنوز اسیر چنبرهای از امتگرایی، خرافات، ایستایی تمدنی، انحصارطلبی فرهنگی و سیاسی، خشونت سیستماتیک، و استبداد مذهبی است. آنچه امروز ما تجربه میکنیم، یک «بحران گذار» نیست، بلکه فرصتی کمنظیر برای #انقلاب_تمدنی است؛ انقلابی که نه برای اصلاح ساختار فرسوده موجود، بلکه برای برچیدن آن از بن و پیریزی یک نظم نوین بر پایهی ارزشهای کهن ایرانی و معیارهای مدرن جهانی است.
✅ملت ایران قرنهاست که بین دو قطب انحرافی در نوسان است: از یکسو، اشغال فکری و فرهنگی توسط خلیفهمحوری، و از سوی دیگر، نسخههای تحریفشدهای از مدرنیته وابسته، و ج.ا فرزند پروژه اشغال تمدنی است که از دل شکست ساسانیان در برابر اعراب بیرون آمد و اکنون در قامت یک دیکتاتوری دینیِ تروریستپرور و طبیعتستیز قد علم کرده است.
در چنین وضعیتی، هرگونه توهم اصلاح این نظام، نه تنها سیاسیبودن ما را زیر سؤال میبرد، بلکه عقلانیت استراتژیک ملی را نیز تضعیف میکند. تاریخ معاصر، چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان، نشان داده است که نظامهای ایدئولوژیک تمامیتخواه، اصلاحناپذیرند. هیچ نهاد انتخابی، هیچ صندوق رأیی، و هیچ سازوکار قانونی نمیتواند در دل یک ساختار الهیاتی/استبدادی، دموکراسی و آزادی تولید کند. تنها راه نجات ایران، برچیدن کامل این ساختار و آغاز از نقطهای نو است؛ نقطهای که نه تقلیدی از غرب است و نه بازگشتی به انحرافات گذشته، بلکه بازآفرینی خویشتن تاریخی ملت ایران بر اساس اصل پادشاهی، قانونمحوری، خرد سیاسی و پیوند با ریشههای فرهنگی و تمدنی.
✅درین مسیر، وجود رهبری ملی، اخلاقمحور و مدرن یک مزیت راهبردی است. #شاهزاده_رضا_پهلوی نه تنها از حیث تبار پادشاهی، بلکه از منظر جامعهشناسی سیاسی، تجسم رهبری نمادین غیرمتمرکز و پاسخگو است. او سودای قدرت ندارد، بلکه خود را ناظر و راهبر یک حرکت تاریخی برای بازیابی اقتدار ملت ایران میداند. این نوع رهبری، در دنیای مدرن، پایهگذار نظامهای پادشاهی دموکراتیک، سکولار و مردمسالار است؛ نظامهایی که در آن شاه، تضمینکننده وحدت ملی، حافظ قانون اساسی، و ناظر بر توازن قوا است، نه فاعل اجرایی قدرت.
این روزها فرصتی برای تولد یک نظم نوین ملی است. بذرهایی که امروز در دل این خاک کاشته میشوند، اگر با آگاهی، شجاعت، و انسجام جمعی همراه شوند، در آیندهای نزدیک، درخت آزادی، آبادانی، عدالت و سربلندی را به بار خواهند آورد. اما این آینده تنها زمانی تحقق مییابد که ما از گذشته، آدمها و ساختارهایش قاطعانه فاصله بگیریم.
باید بهروشنی اعلام کرد: دیگر نباید وارد چرخه تکراری اصلاحات قلابی، چهرههای شکستخورده، ایدئولوژیهای پوسیده و وعدههای دروغین شد. این سرزمین نیاز به ساختاری کاملاً نوین دارد؛ ساختاری که در آن دین، از سیاست جدا باشد؛ محیط زیست، اولویت ملی باشد؛ حقوق بشر، غیرقابل مذاکره باشد؛ و آزادی بیان، نه امتیاز، بلکه حق طبیعی انسان ایرانی شمرده شود.
✅حمله به نهادهای سرکوب رژیم، اگرچه از خارج انجام شده، اما باید از داخل تکمیل شود. این لحظه بیداری ملی، نیازمند جنبشی است که با #پرچم_شیروخورشید، #درفش_کاویانی و آرمان «#ایران_برای_ایرانی» برخیزد. دیگر زمان آن رسیده که ما، نه با شعارهای ارتجاعی و بیاثر، بلکه با طرح روشن، هدفمند و مبتنی بر اصول خردمندی و ملتسازی نوین برخیزیم.
اکنون زمان آنست که اشغالگر ۱۴۰۰ ساله را—با همه دستگاههای سرکوب، نهادهای فساد، و شبکههای جهل و تفرقهاش—از خانه خود بیرون بریزیم. این اشغالگری نه فقط فیزیکی، که فکری و روانی است؛ باید با آگاهی و اراده، زنجیرهایش را در هم شکست.
ایران امروز نیاز به یک انقلاب اخلاقی، تمدنی و ملی دارد؛ نه انقلابی برای انتقام، بلکه برای بازیابی انسان ایرانی. و چه خوشاقبالیم که در این بزنگاه تاریخی، رهبری چون شاهزاده رضا پهلوی داریم؛ شخصیتی که نه از میان پروژههای حزبی و جناحی، بلکه از دل تاریخ، فرهنگ و خواست ملت برخاسته است.
به پیش، ای ملت بزرگ ایران؛
به سوی طلوع ایران نو؛
ایران آزاد، امن، آباد و مقتدر.
دوران ضحاکیان به پایان رسیده است.
ایرانِ فردا، در انتظار فریدونی نوین است.
✍️جهان_ایرانی
در بزنگاه تاریخ، لحظاتی وجود دارد که آینده ملتی در دستان زمان میتپد؛ لحظاتی که وجدان جمعی ملت از مرز انفعال عبور میکند و وارد عرصه کنشگری آگاهانه میشود. اکنون ایران در آستانه چنین لحظهای است. حملات هدفمند اسرائیل به مراکز نظامی، امنیتی و زیرساختهای اطلاعاتی ج.ا، نه صرفاً یک رویداد ژئوپلیتیکی، بلکه فرصتی تاریخی برای ملت ایران است؛ فرصتی برای پایان دادن به چرخهای از دروغ، تاریکی، و اشغالگری ایدئولوژیک که ۱۴۰۰ سال است روح و تن این ملت را در بند کشیده است.
در جهانی که بهسرعت بهسوی شفافیت، تکثرگرایی، نوآوری و همگرایی جهانی پیش میرود، ایران هنوز اسیر چنبرهای از امتگرایی، خرافات، ایستایی تمدنی، انحصارطلبی فرهنگی و سیاسی، خشونت سیستماتیک، و استبداد مذهبی است. آنچه امروز ما تجربه میکنیم، یک «بحران گذار» نیست، بلکه فرصتی کمنظیر برای #انقلاب_تمدنی است؛ انقلابی که نه برای اصلاح ساختار فرسوده موجود، بلکه برای برچیدن آن از بن و پیریزی یک نظم نوین بر پایهی ارزشهای کهن ایرانی و معیارهای مدرن جهانی است.
✅ملت ایران قرنهاست که بین دو قطب انحرافی در نوسان است: از یکسو، اشغال فکری و فرهنگی توسط خلیفهمحوری، و از سوی دیگر، نسخههای تحریفشدهای از مدرنیته وابسته، و ج.ا فرزند پروژه اشغال تمدنی است که از دل شکست ساسانیان در برابر اعراب بیرون آمد و اکنون در قامت یک دیکتاتوری دینیِ تروریستپرور و طبیعتستیز قد علم کرده است.
در چنین وضعیتی، هرگونه توهم اصلاح این نظام، نه تنها سیاسیبودن ما را زیر سؤال میبرد، بلکه عقلانیت استراتژیک ملی را نیز تضعیف میکند. تاریخ معاصر، چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان، نشان داده است که نظامهای ایدئولوژیک تمامیتخواه، اصلاحناپذیرند. هیچ نهاد انتخابی، هیچ صندوق رأیی، و هیچ سازوکار قانونی نمیتواند در دل یک ساختار الهیاتی/استبدادی، دموکراسی و آزادی تولید کند. تنها راه نجات ایران، برچیدن کامل این ساختار و آغاز از نقطهای نو است؛ نقطهای که نه تقلیدی از غرب است و نه بازگشتی به انحرافات گذشته، بلکه بازآفرینی خویشتن تاریخی ملت ایران بر اساس اصل پادشاهی، قانونمحوری، خرد سیاسی و پیوند با ریشههای فرهنگی و تمدنی.
✅درین مسیر، وجود رهبری ملی، اخلاقمحور و مدرن یک مزیت راهبردی است. #شاهزاده_رضا_پهلوی نه تنها از حیث تبار پادشاهی، بلکه از منظر جامعهشناسی سیاسی، تجسم رهبری نمادین غیرمتمرکز و پاسخگو است. او سودای قدرت ندارد، بلکه خود را ناظر و راهبر یک حرکت تاریخی برای بازیابی اقتدار ملت ایران میداند. این نوع رهبری، در دنیای مدرن، پایهگذار نظامهای پادشاهی دموکراتیک، سکولار و مردمسالار است؛ نظامهایی که در آن شاه، تضمینکننده وحدت ملی، حافظ قانون اساسی، و ناظر بر توازن قوا است، نه فاعل اجرایی قدرت.
این روزها فرصتی برای تولد یک نظم نوین ملی است. بذرهایی که امروز در دل این خاک کاشته میشوند، اگر با آگاهی، شجاعت، و انسجام جمعی همراه شوند، در آیندهای نزدیک، درخت آزادی، آبادانی، عدالت و سربلندی را به بار خواهند آورد. اما این آینده تنها زمانی تحقق مییابد که ما از گذشته، آدمها و ساختارهایش قاطعانه فاصله بگیریم.
باید بهروشنی اعلام کرد: دیگر نباید وارد چرخه تکراری اصلاحات قلابی، چهرههای شکستخورده، ایدئولوژیهای پوسیده و وعدههای دروغین شد. این سرزمین نیاز به ساختاری کاملاً نوین دارد؛ ساختاری که در آن دین، از سیاست جدا باشد؛ محیط زیست، اولویت ملی باشد؛ حقوق بشر، غیرقابل مذاکره باشد؛ و آزادی بیان، نه امتیاز، بلکه حق طبیعی انسان ایرانی شمرده شود.
✅حمله به نهادهای سرکوب رژیم، اگرچه از خارج انجام شده، اما باید از داخل تکمیل شود. این لحظه بیداری ملی، نیازمند جنبشی است که با #پرچم_شیروخورشید، #درفش_کاویانی و آرمان «#ایران_برای_ایرانی» برخیزد. دیگر زمان آن رسیده که ما، نه با شعارهای ارتجاعی و بیاثر، بلکه با طرح روشن، هدفمند و مبتنی بر اصول خردمندی و ملتسازی نوین برخیزیم.
اکنون زمان آنست که اشغالگر ۱۴۰۰ ساله را—با همه دستگاههای سرکوب، نهادهای فساد، و شبکههای جهل و تفرقهاش—از خانه خود بیرون بریزیم. این اشغالگری نه فقط فیزیکی، که فکری و روانی است؛ باید با آگاهی و اراده، زنجیرهایش را در هم شکست.
ایران امروز نیاز به یک انقلاب اخلاقی، تمدنی و ملی دارد؛ نه انقلابی برای انتقام، بلکه برای بازیابی انسان ایرانی. و چه خوشاقبالیم که در این بزنگاه تاریخی، رهبری چون شاهزاده رضا پهلوی داریم؛ شخصیتی که نه از میان پروژههای حزبی و جناحی، بلکه از دل تاریخ، فرهنگ و خواست ملت برخاسته است.
به پیش، ای ملت بزرگ ایران؛
به سوی طلوع ایران نو؛
ایران آزاد، امن، آباد و مقتدر.
دوران ضحاکیان به پایان رسیده است.
ایرانِ فردا، در انتظار فریدونی نوین است.
✍️جهان_ایرانی
👍59❤24👏4
ایران در حال مرگ است؛ اگر زندهای، فریاد بزن!
سپیدهدمی دیگر اگر برای ایران باقی مانده باشد، معجزهایست.
قم و اصفهان، پارههای تن نازنین ایران جان، اکنون در معرض تششعات مرگبار هستهایاند. این نه تصادف است، نه تقدیر؛ این نتیجه بیتفاوتی، بیمسئولیتی، و سکوت ماست در برابر جنایات جمهوری اشغالگر اسلامی.
✅ای ملت ایران!
بیپرده و با خشم میگویم: تا کی خواب؟ تا کی انتظار؟
مگر نه اینکه وقتی فریاد زدیم اعتصاب کنید، گوش نکردید؟
مگر نه اینکه دریاچه ارومیه خشک شد و هیچ صدایی از اصفهان برنخاست؟
مگر نه اینکه زایندهرود مُرد، و آذربایجان سکوت کرد؟
مگر نه اینکه در بلوچستان و کردستان جوانان را کشتند، و تهران فریاد نزد؟
مگر نه اینکه وقتی گفتیم مقابل کاخ سفید علیه مذاکرات ننگین اعتراض کنید، کمتر از هزار نفر آمدند؟
امروز، فاجعه از آسمان بر سرمان فرود آمده.
امروز، نه قم و اصفهان، که تاریخ ایران زیر آوار تششعات فرو میریزد.
چه میخواهید؟ نابودی کامل؟ مرگ خاموش؟ سقوط نسلی؟
آیا هنوز هم خیال میکنید جمهوری اسلامی اصلاحپذیر است؟
آیا هنوز به نجات از خارج دل بستهاید؟
✅ای بازاریان!
شما که در تاریخ ایران همیشه پیشقراول قیام بودید،
شما که در نهضت مشروطه همپای مردم بودید،
امروز کجایید؟
دلار را میشمارید یا وجدانتان را؟
چگونه شب میخوابید وقتی فردای کشورتان در دود هستهای میسوزد؟
شما اگر بازار را ببندید، رژیم سقوط میکند.
شما اگر برخیزید، ارتش جرئت مییابد.
شما اگر سکوت را بشکنید، خیابان میجوشد.
ولی اگر باز هم شریک جنایت باشید،
بدانید که تاریخ با شمشیر خشم، نامتان را خواهد نوشت نه با قلم احترام.
✅و شما، ای نظامیان،
ای ارتشیان!
ای کسانی که سوگند خوردهاید به ایران، نه به ولیفقیه،
این آخرین هشدار است!
نه برای دشمن، که برای شرف خودتان.
تا کی در لباس دفاع از وطن، در خدمت وطنفروشان میمانید؟
تا کی برادرکشی؟
تا کی سکوت در برابر جنایت؟
اگر امروز به ملت بپیوندید، نامتان به بزرگی در تاریخ خواهد ماند.
وگرنه فردا، همان ملتی که امروز بهدست شما سرکوب میشود، با خشم بیدار خواهد شد،
و دیگر بخششی در کار نخواهد بود.
✅و اما ای ملت ایران!
دیگر بهانهای باقی نمانده.
ما نه بیرهبر هستیم، نه بیجهت.
#شاهزاده_رضا_پهلوی فرزند پادشاهیست که ایران را از قرون وسطی بیرون کشید و در ردیف کشورهای نوین نشاند.
او سالهاست بیادعا، بیطمع، بیقدرت، در دل تبعید، #پرچم_شیروخورشید را افراشته نگه داشته.
نه دلبسته سلطنت، بلکه دلبسته ایران است.
نه تشنه قدرت، بلکه تشنه رهایی شماست.
او تنها نیست، شما تنهایید اگر پشت او نایستید.
دنیا با ملتهایی گفتگو میکند که رهبر و اراده دارند.
اگر خیابانها فریاد بزند «رضا شاه، روحت شاد؛ ایران شده آماده فرمان بده شاهزاده»،
اگر بازاری ببندد، سربازی بپیوندد، دانشگاهی برخیزد،
دیگر نه مذاکرهای خواهد بود و نه جنگی.
جهان مستقیم با ایران واقعی وارد گفتگو خواهد شد، با رهبری که نماینده تاریخ، شرافت، و عقلانیت ایرانیست.
اما اگر باز هم سکوت کنید،
اگر باز هم خیابانها را خالی بگذارید،
اگر باز هم خانهنشینی را بر قیام ترجیح دهید،
بدانید تششعات هستهای فقط آغاز است.
نه امیدی به آب خواهید داشت، نه نانی، نه آزادی، نه آیندهای.
من هم از جنس شما هستم، پس بیپرده بگویم، کاش مرده بودم و همزیست این نسل نمیبودم.
کاش زنده نمیماندم تا ببینم شهری از شعاع مرگ میلرزد،
و ملت، خونسرد، در صف مرغ و یارانه ایستاده است.
این درد از زلزله و جنگ سختتر است،
زیرا این درد، درد فروپاشی وجدان است.
✅اما هنوز هم فرصت هست، اگر بخواهید.
فرصتی که شاید آخرین باشد.
فرصتی برای رستاخیز،
برای بازگشت غرور،
برای فریاد، برای نبرد، برای رهایی.
ایران ما میسوزد.
و اگر امروز نجنبیم،
همه ما در گور خاموشی دفن خواهیم شد.
ایران را دریابید!
رضا پهلوی را فراخوانید!
به خیابان بیایید!
بازار را تعطیل کنید!
پادگانها را بشکنید!
و فریاد بزنید:
جمهوری اسلامی اشغالگر است، ما رهبر داریم، ما ملت ایرانیم!
این نبرد آخر است.
و اینبار،
یا ایران آزاد میشود، یا ما بیافتخار خواهیم مُرد.
✍️جهان_ایرانی
سپیدهدمی دیگر اگر برای ایران باقی مانده باشد، معجزهایست.
قم و اصفهان، پارههای تن نازنین ایران جان، اکنون در معرض تششعات مرگبار هستهایاند. این نه تصادف است، نه تقدیر؛ این نتیجه بیتفاوتی، بیمسئولیتی، و سکوت ماست در برابر جنایات جمهوری اشغالگر اسلامی.
✅ای ملت ایران!
بیپرده و با خشم میگویم: تا کی خواب؟ تا کی انتظار؟
مگر نه اینکه وقتی فریاد زدیم اعتصاب کنید، گوش نکردید؟
مگر نه اینکه دریاچه ارومیه خشک شد و هیچ صدایی از اصفهان برنخاست؟
مگر نه اینکه زایندهرود مُرد، و آذربایجان سکوت کرد؟
مگر نه اینکه در بلوچستان و کردستان جوانان را کشتند، و تهران فریاد نزد؟
مگر نه اینکه وقتی گفتیم مقابل کاخ سفید علیه مذاکرات ننگین اعتراض کنید، کمتر از هزار نفر آمدند؟
امروز، فاجعه از آسمان بر سرمان فرود آمده.
امروز، نه قم و اصفهان، که تاریخ ایران زیر آوار تششعات فرو میریزد.
چه میخواهید؟ نابودی کامل؟ مرگ خاموش؟ سقوط نسلی؟
آیا هنوز هم خیال میکنید جمهوری اسلامی اصلاحپذیر است؟
آیا هنوز به نجات از خارج دل بستهاید؟
✅ای بازاریان!
شما که در تاریخ ایران همیشه پیشقراول قیام بودید،
شما که در نهضت مشروطه همپای مردم بودید،
امروز کجایید؟
دلار را میشمارید یا وجدانتان را؟
چگونه شب میخوابید وقتی فردای کشورتان در دود هستهای میسوزد؟
شما اگر بازار را ببندید، رژیم سقوط میکند.
شما اگر برخیزید، ارتش جرئت مییابد.
شما اگر سکوت را بشکنید، خیابان میجوشد.
ولی اگر باز هم شریک جنایت باشید،
بدانید که تاریخ با شمشیر خشم، نامتان را خواهد نوشت نه با قلم احترام.
✅و شما، ای نظامیان،
ای ارتشیان!
ای کسانی که سوگند خوردهاید به ایران، نه به ولیفقیه،
این آخرین هشدار است!
نه برای دشمن، که برای شرف خودتان.
تا کی در لباس دفاع از وطن، در خدمت وطنفروشان میمانید؟
تا کی برادرکشی؟
تا کی سکوت در برابر جنایت؟
اگر امروز به ملت بپیوندید، نامتان به بزرگی در تاریخ خواهد ماند.
وگرنه فردا، همان ملتی که امروز بهدست شما سرکوب میشود، با خشم بیدار خواهد شد،
و دیگر بخششی در کار نخواهد بود.
✅و اما ای ملت ایران!
دیگر بهانهای باقی نمانده.
ما نه بیرهبر هستیم، نه بیجهت.
#شاهزاده_رضا_پهلوی فرزند پادشاهیست که ایران را از قرون وسطی بیرون کشید و در ردیف کشورهای نوین نشاند.
او سالهاست بیادعا، بیطمع، بیقدرت، در دل تبعید، #پرچم_شیروخورشید را افراشته نگه داشته.
نه دلبسته سلطنت، بلکه دلبسته ایران است.
نه تشنه قدرت، بلکه تشنه رهایی شماست.
او تنها نیست، شما تنهایید اگر پشت او نایستید.
دنیا با ملتهایی گفتگو میکند که رهبر و اراده دارند.
اگر خیابانها فریاد بزند «رضا شاه، روحت شاد؛ ایران شده آماده فرمان بده شاهزاده»،
اگر بازاری ببندد، سربازی بپیوندد، دانشگاهی برخیزد،
دیگر نه مذاکرهای خواهد بود و نه جنگی.
جهان مستقیم با ایران واقعی وارد گفتگو خواهد شد، با رهبری که نماینده تاریخ، شرافت، و عقلانیت ایرانیست.
اما اگر باز هم سکوت کنید،
اگر باز هم خیابانها را خالی بگذارید،
اگر باز هم خانهنشینی را بر قیام ترجیح دهید،
بدانید تششعات هستهای فقط آغاز است.
نه امیدی به آب خواهید داشت، نه نانی، نه آزادی، نه آیندهای.
من هم از جنس شما هستم، پس بیپرده بگویم، کاش مرده بودم و همزیست این نسل نمیبودم.
کاش زنده نمیماندم تا ببینم شهری از شعاع مرگ میلرزد،
و ملت، خونسرد، در صف مرغ و یارانه ایستاده است.
این درد از زلزله و جنگ سختتر است،
زیرا این درد، درد فروپاشی وجدان است.
✅اما هنوز هم فرصت هست، اگر بخواهید.
فرصتی که شاید آخرین باشد.
فرصتی برای رستاخیز،
برای بازگشت غرور،
برای فریاد، برای نبرد، برای رهایی.
ایران ما میسوزد.
و اگر امروز نجنبیم،
همه ما در گور خاموشی دفن خواهیم شد.
ایران را دریابید!
رضا پهلوی را فراخوانید!
به خیابان بیایید!
بازار را تعطیل کنید!
پادگانها را بشکنید!
و فریاد بزنید:
جمهوری اسلامی اشغالگر است، ما رهبر داریم، ما ملت ایرانیم!
این نبرد آخر است.
و اینبار،
یا ایران آزاد میشود، یا ما بیافتخار خواهیم مُرد.
✍️جهان_ایرانی
👍60❤21👎1
حجت کلاشی و بحران روشنفکری نیابتی در عصر نوبت ایران
یکی از برجستهترین معضلات معرفتی ایران کنونی، بحران بازنمایی هویت ملی در گفتمانهای نخبگانی است که در پوشش ایرانگرایی فرهنگی، عملاً در حال پیریزی نوعی ایرانزدایی معرفتی هستند. در این میان، #سیدجوادطباطبایی، علیرغم جایگاه والای علمیاش، بهعنوان معمار گفتمان موسوم به #ایرانشهری، سهم بسزایی در تحریف مفهومی از «ایران» و «هویت ایرانی» ایفا کرده است. او با همسانسازی هویت ملی با زبان فارسی، نهتنها از شاهنشاهی کهن ایرانی، که تنها نهاد تاریخی وحدتبخش در بطن تکثر قومی و زبانی ایران بوده است، عبور کرد، بلکه در تقلیل ایران به صرف زبان، عملاً راه را برای تجزیهطلبیهای نوین هموار ساخت.
طباطبایی با نادیدهانگاری نهاد تاریخی شاهنشاهی، بعنوان حافظ سهگانه جاودان ایرانی، یعنی اشه، خرد، و داد، یک انتقال مفهومی مشکوک انجام داد: از پروژه بازسازی دولت ملی بر محور شاهنشاهی، به پروژهای زبانیـهویتی که در آن ایران بدل به صِرف نشانهای ادبیـفلسفی میشود.
✅درین راستا، فاشیستیترین جمله پرتابشده از جانب طباطبایی، یعنی «ما باید به نام یا به ننگ از ایران دفاع کنیم»، زمینهساز پیدایش نسلی از روشنفکران نیابتی شده است که همچون #حجت_کلاشی، به بازتولید همان گسستهای تاریخی مشغولاند. موضعگیری اخیر کلاشی در مخالفت با عملیات نظامی ویژه اسرائیل علیه زیرساختهای رژیم اشغالگر ج.ا را باید در این بستر نظری تحلیل کرد: او نماینده نسلی است که ایران را در سطح "نماد" میفهمد نه در سطح "قدرت واقعی". ایران برای اینان یک مسئله زیباییشناختی و زبانشناختی است، نه یک پروژه ژئوپلیتیک و تمدنی.
✅حامیان اندیشه طباطبایی اما باید به این پرسش اساسی پاسخ دهند: پروژه موسوم به ایرانشهری دقیقاً کدام سنت تاریخی را بازتاب میدهد؟ چگونه میتوان بهطور همزمان سنتهای فکری_فلسفیای به غایت متعارض مانند سنت یونانی، سنت اسلامی، و سنت ایرانباستان را در یک «کلّ کلگرای» بهنام ایرانشهری ادغام کرد، بیآنکه گرفتار التقاط مفهومی و ابهام روششناختی شد؟ حتی نگاهی گذرا به سیر تاریخی ایران نشان میدهد که این سنتها نهتنها با یکدیگر سازگار نبودهاند، بلکه بسیاری از تعارضات بنیادین در تاریخ ایران، از ساسانیان تا مشروطه، دقیقاً از همین غیریتهای معرفتی ناشی شدهاند.
✅در آثار ششگانهام درباره #فلسفه_پهلویسم، کوشیدهام نشان دهم که اندیشه ایرانی، نه یک روایت التقاطی بلکه یک منظومه معرفتی مستقل، خودبسنده، و منسجم است که در تضاد ساختاری با اندیشه اسلامی، فلسفه یونانی، و جهانبینی ترکی_عشیرهای قرار دارد. به همین دلیل، نمیتوان خواجه نظامالملک طوسی را که تجسم توتالیتاریسم عباسی و مدافع سرسخت دولت_دین اجباری است، در جایگاه یک ایراناندیش قرار داد. همانطور که نمیتوان فارابی یونانی اندیش را، علیرغم اعتبار علمی بیچونوچرا، در درون منظومه اندیشه ایرانی گنجاند.
✅از این منظر، مخالفت حجت کلاشی با حملات نظامی هدفمند اسرائیل به مراکز نظامی ج.ا را باید نه یک موضعگیری استراتژیک، بلکه نشانهای از فروبستگی گفتمانی دانست. او قربانی دو خطای تاریخی است: نخست، وارونگی معرفتیای که طباطبایی در قالب پروژه «ایران فرهنگی» بنیان گذاشت؛ و دوم، ضعف گفتمانی و راهبردی ما پادشاهیخواهان در تبیین دکترین پیچیده و چندلایه «فروپاشی کنترلشده»ای که #شاهزاده_رضا_پهلوی طی سالهای اخیر بهدقت معماری کرده است.
✅شوربختانه، بسیاری از کنشگران سیاسی مدعی ایرانگرایی، هنوز درک درستی از ژرفای کلیدواژگان استراتژیک شاهزاده رضا پهلوی ندارند. عباراتی مانند «لحظه برلین»، «معبد ملی»، «خودفرمانی»، «نوبت ایران»، «ققنوس ایرانی»، «شکوفایی ایران» «بازسازی شکوه جهانی ایران» و «فروپاشی کنترلشده»، نه استعارههای شاعرانه، بلکه اجزای یک نظام معنایی و ساختارمند هستند که میکوشند گذار ایران از وضع موجود به وضعیت آینده را در قالب یک پروژه تمدنی تعریف کنند. درک و بازشناسی این نظام معنایی، نیازمند بازتعریف گفتمان ملی بر محور شاهنشاهی نوین ایرانی و رهبری شاهزاده بهمثابه قطبنمای #شکوه_جهانی_ایران است.
زمان آن فرارسیده است که در برابر موج مهآلود و مبهم ایرانگرایی زبانی و فرهنگی، ما پادشاهیخواهان با اتکا بر سنت خرد سیاسی ایرانی، ایده #انقلاب_تمدنی_ایرانی را حول محورهای معرفتی، نهادی و ژئوپلیتیکی بازتعریف کنیم. ما به یک پروژه روشنگری مدرن نیاز داریم که بهجای چسباندن برچسب ایرانشهری به هر متفکر اقتدارگرا یا التقاطی، تاریخ ایرانیت ایران (و نه تاریخ دیگران در جغرافیای ایران) را واکاوی کرده و رهایی ملی را از دل بازیابی مشروعیت شاهنشاهی مدرن تحقق بخشد.
و این رهایی، جز با همراهی با رهبر انقلاب تمدنی ایران، شاهزاده رضا پهلوی، در زیر سایه #پرچم_شیروخورشید ممکن نخواهد شد.
✍️جهان_ایرانی
یکی از برجستهترین معضلات معرفتی ایران کنونی، بحران بازنمایی هویت ملی در گفتمانهای نخبگانی است که در پوشش ایرانگرایی فرهنگی، عملاً در حال پیریزی نوعی ایرانزدایی معرفتی هستند. در این میان، #سیدجوادطباطبایی، علیرغم جایگاه والای علمیاش، بهعنوان معمار گفتمان موسوم به #ایرانشهری، سهم بسزایی در تحریف مفهومی از «ایران» و «هویت ایرانی» ایفا کرده است. او با همسانسازی هویت ملی با زبان فارسی، نهتنها از شاهنشاهی کهن ایرانی، که تنها نهاد تاریخی وحدتبخش در بطن تکثر قومی و زبانی ایران بوده است، عبور کرد، بلکه در تقلیل ایران به صرف زبان، عملاً راه را برای تجزیهطلبیهای نوین هموار ساخت.
طباطبایی با نادیدهانگاری نهاد تاریخی شاهنشاهی، بعنوان حافظ سهگانه جاودان ایرانی، یعنی اشه، خرد، و داد، یک انتقال مفهومی مشکوک انجام داد: از پروژه بازسازی دولت ملی بر محور شاهنشاهی، به پروژهای زبانیـهویتی که در آن ایران بدل به صِرف نشانهای ادبیـفلسفی میشود.
✅درین راستا، فاشیستیترین جمله پرتابشده از جانب طباطبایی، یعنی «ما باید به نام یا به ننگ از ایران دفاع کنیم»، زمینهساز پیدایش نسلی از روشنفکران نیابتی شده است که همچون #حجت_کلاشی، به بازتولید همان گسستهای تاریخی مشغولاند. موضعگیری اخیر کلاشی در مخالفت با عملیات نظامی ویژه اسرائیل علیه زیرساختهای رژیم اشغالگر ج.ا را باید در این بستر نظری تحلیل کرد: او نماینده نسلی است که ایران را در سطح "نماد" میفهمد نه در سطح "قدرت واقعی". ایران برای اینان یک مسئله زیباییشناختی و زبانشناختی است، نه یک پروژه ژئوپلیتیک و تمدنی.
✅حامیان اندیشه طباطبایی اما باید به این پرسش اساسی پاسخ دهند: پروژه موسوم به ایرانشهری دقیقاً کدام سنت تاریخی را بازتاب میدهد؟ چگونه میتوان بهطور همزمان سنتهای فکری_فلسفیای به غایت متعارض مانند سنت یونانی، سنت اسلامی، و سنت ایرانباستان را در یک «کلّ کلگرای» بهنام ایرانشهری ادغام کرد، بیآنکه گرفتار التقاط مفهومی و ابهام روششناختی شد؟ حتی نگاهی گذرا به سیر تاریخی ایران نشان میدهد که این سنتها نهتنها با یکدیگر سازگار نبودهاند، بلکه بسیاری از تعارضات بنیادین در تاریخ ایران، از ساسانیان تا مشروطه، دقیقاً از همین غیریتهای معرفتی ناشی شدهاند.
✅در آثار ششگانهام درباره #فلسفه_پهلویسم، کوشیدهام نشان دهم که اندیشه ایرانی، نه یک روایت التقاطی بلکه یک منظومه معرفتی مستقل، خودبسنده، و منسجم است که در تضاد ساختاری با اندیشه اسلامی، فلسفه یونانی، و جهانبینی ترکی_عشیرهای قرار دارد. به همین دلیل، نمیتوان خواجه نظامالملک طوسی را که تجسم توتالیتاریسم عباسی و مدافع سرسخت دولت_دین اجباری است، در جایگاه یک ایراناندیش قرار داد. همانطور که نمیتوان فارابی یونانی اندیش را، علیرغم اعتبار علمی بیچونوچرا، در درون منظومه اندیشه ایرانی گنجاند.
✅از این منظر، مخالفت حجت کلاشی با حملات نظامی هدفمند اسرائیل به مراکز نظامی ج.ا را باید نه یک موضعگیری استراتژیک، بلکه نشانهای از فروبستگی گفتمانی دانست. او قربانی دو خطای تاریخی است: نخست، وارونگی معرفتیای که طباطبایی در قالب پروژه «ایران فرهنگی» بنیان گذاشت؛ و دوم، ضعف گفتمانی و راهبردی ما پادشاهیخواهان در تبیین دکترین پیچیده و چندلایه «فروپاشی کنترلشده»ای که #شاهزاده_رضا_پهلوی طی سالهای اخیر بهدقت معماری کرده است.
✅شوربختانه، بسیاری از کنشگران سیاسی مدعی ایرانگرایی، هنوز درک درستی از ژرفای کلیدواژگان استراتژیک شاهزاده رضا پهلوی ندارند. عباراتی مانند «لحظه برلین»، «معبد ملی»، «خودفرمانی»، «نوبت ایران»، «ققنوس ایرانی»، «شکوفایی ایران» «بازسازی شکوه جهانی ایران» و «فروپاشی کنترلشده»، نه استعارههای شاعرانه، بلکه اجزای یک نظام معنایی و ساختارمند هستند که میکوشند گذار ایران از وضع موجود به وضعیت آینده را در قالب یک پروژه تمدنی تعریف کنند. درک و بازشناسی این نظام معنایی، نیازمند بازتعریف گفتمان ملی بر محور شاهنشاهی نوین ایرانی و رهبری شاهزاده بهمثابه قطبنمای #شکوه_جهانی_ایران است.
زمان آن فرارسیده است که در برابر موج مهآلود و مبهم ایرانگرایی زبانی و فرهنگی، ما پادشاهیخواهان با اتکا بر سنت خرد سیاسی ایرانی، ایده #انقلاب_تمدنی_ایرانی را حول محورهای معرفتی، نهادی و ژئوپلیتیکی بازتعریف کنیم. ما به یک پروژه روشنگری مدرن نیاز داریم که بهجای چسباندن برچسب ایرانشهری به هر متفکر اقتدارگرا یا التقاطی، تاریخ ایرانیت ایران (و نه تاریخ دیگران در جغرافیای ایران) را واکاوی کرده و رهایی ملی را از دل بازیابی مشروعیت شاهنشاهی مدرن تحقق بخشد.
و این رهایی، جز با همراهی با رهبر انقلاب تمدنی ایران، شاهزاده رضا پهلوی، در زیر سایه #پرچم_شیروخورشید ممکن نخواهد شد.
✍️جهان_ایرانی
❤61👍23👏4🔥1
از قرون وسطای اسلامی تا شکوه جهانی ایرانی؛ سکوت کن میرحسین!
در لحظهای که ایران در آستانۀ گذار تاریخی از شب تاریک به سپیدهدم #شکوه_جهانی خویش قرار گرفته، و در هنگامهای که #پرچم_شیروخورشید بار دیگر در افق آرزوهای یک ملت سرافراز در اهتزاز است، هنوز صدایی از اعماق واپسگرایی به گوش میرسد؛ صدایی لرزان، مندرس و آلوده به حافظهای خونین که نام خود را #میرحسین_موسوی نهاده است. او که سالها در سایه شبح ولایت فقیه زیست، اکنون از اعماق فراموشی تاریخی و غبار زوال عقل، تلاش میکند در نقش یک وطندوست، بار دیگر به عرصه عمومی بازگردد. اما مردم ایران دیگر فریب نمیخورند. حافظۀ تاریخی این ملت از مرگ تغذیه نمیکند، بلکه از حقیقت، شکوه، و آینده زنده است.
✅میرحسین موسوی نه یک چهرۀ اپوزیسیون است، نه یک کنشگر آزادیخواه. او بازمانده و عامل وفادار یکی از تاریکترین فصلهای تاریخ معاصر ایران است: قرون وسطای ایرانی، دهۀ شصت؛ زمانی که ج.ا با تکیه بر بنیادگرایی مذهبی، ایران را به قتلگاه اندیشه، فرهنگ، و انسانیت بدل کرد. و موسوی، نه تنها در آن دوران خاموش نماند، بلکه یکی از معماران رسمی این جنایت تاریخی بود. از قتلعام تابستان ۱۳۶۷ تا بستهشدن دانشگاهها، از سرکوب زنان و روزنامهنگاران تا سکوت مطلق در برابر اعدامهای خیابانی، هیچیک از جنایتهای رژیم، بدون امضای سیاسی و عقیدتی او ممکن نبود.
امروز اما، با جسارتی غمانگیز و زبانی پر از بازیهای دوپهلو، موسوی از «حق تعیین سرنوشت» سخن میگوید. از خطاهای نظامی که خود از بنیانگذاران آن بود. این همان خودفراموشی ملی میهنی است که بخشهایی از طبقه مدعی روشنفکری گرفتار آن شدهاند؛ گمان میبرند با چند جمله اصلاحطلبانه، میتوانند حافظه ملتی را تطهیر کنند. اما این مردم دیگر خاموش نیستند؛ آنان تاریخ را بازخوانی کردهاند و حقیقت را میشناسند.
✅اکنون، نوبت ایران است. نوبت بازسازی ملتی که دهههاست زیر سایۀ حکومت فقهی، از تنفس آزاد محروم مانده است. نوبت شکستن زنجیرهای تزویر و فریب اصلاحطلبی دروغین است. نوبت برپایی دوبارۀ پرچم شیروخورشید، نه فقط در نماد، که در ساحت سیاست، قانون، فرهنگ و زندگی روزمره ایرانیان.
در این لحظه سرنوشتساز، #انقلاب_تمدنی_ایران به رهبری #شاهزاده_رضا_پهلوی، نه بازگشت به گذشته، بلکه جهشی است به سوی آیندهای شکوهمند؛ آیندهای که در آن، سکولاریسم، حقوق بشر، آزادی زن، توسعه پایدار، تعامل جهانی، و فرهنگ کهن ایرانی در همافزایی خلاق، ایران را به الگویی برای خاورمیانه و حتی فراتر از آن بدل میسازد. این نه شعار، بلکه نقشه راه نسل نوین ایرانساز است.
✅در چنین بستری، میراث پهلویسم، که امروز با درایت، خردمندی، و فروتنی شاهزاده رضا پهلوی نمایندگی میشود، نه یک نوستالژی کهنه، بلکه گزینهای مدرن، اخلاقی، و ملی برای عبور از وضعیت فاجعهبار کنونی است. #پهلویسم یعنی پایبندی به ایران بهمثابه یک ملت تاریخی، نه امت عقیدتی؛ یعنی دولت مدرن، اقتدار ملی، دیپلماسی مستقل، نظام آموزشی سکولار، آزادی زنان، و آبادانی سرزمین.
✅در برابر این افق روشن، صدای موسوی پژواکی از گذشتهای تار است. صدای مردی که حافظۀ تاریخی ملت را به مسلخ توجیه برده و هنوز نمیخواهد مسئولیت شخصی خود را در فجایع دورانش بپذیرد. موسوی اگر حقیقتاً به وجدان رسیده بود، باید نخست با شهامت به نقش خود در دهۀ شصت اعتراف میکرد، از مردم پوزش میخواست، و برای همیشه سکوت میکرد؛ نه آنکه در پی تطهیر چهرۀ خود در قامت یک «مصلح خسته» باشد.
در واقع، حضور موسوی و امثال او در سپهر عمومی، تلاش واپسماندگان است برای جلوگیری از تحقق کامل شکوه جهانی ایرانی. آنان میدانند اگر این انقلاب تمدنی به ثمر برسد، نهتنها نظام کنونی فرو خواهد پاشید، بلکه تمام چهرههای خاکستریِ اصلاحطلبنما که در بزنگاههای حساس به نفع نظام سکوت کردند یا آن را تقویت نمودند، در دادگاه افکار عمومی محکوم خواهند شد.
اکنون دیگر با زبان استعاره نمیتوان سخن گفت. ایران بر لبه تیغ است؛ یا عبور کامل از ج.ا، با تمام شاخههایش یا گرفتارشدن در تکرار چرخه باطل.
و انتخاب مردم ایران روشن است. آنان در خیابانها فریاد زدند:
«رضا شاه روحت شاد»
و این تنها یک شعار نبود؛ این بیانیهای تاریخی بود. یک عهدنامه جمعی بود. این پیام، در دل خود، انتخاب یک مسیر است: راهی بهسوی آیندهای متمدن، آزاد، و ایرانی. مسیری که نه از قم و نجف، که از پاسارگاد میگذرد.
در چنین صحنهای، برای کسانی که حافظهشان در غبار زوال عقل فرومیلغزد، و هنوز گمان میبرند با بازی واژگان و ماسک وطنپرستی میتوان به عرصه بازگشت، تنها یک توصیه باقی میماند:
لب فرو بند که اکنون:
نوبت ایران است.
نوبت پرچم شیروخورشید است.
نوبت انقلاب تمدنی به رهبری شاهزاده رضا پهلوی است.
و نوبت شکوه جهانی ایران است.
✍️جهان_ایرانی
در لحظهای که ایران در آستانۀ گذار تاریخی از شب تاریک به سپیدهدم #شکوه_جهانی خویش قرار گرفته، و در هنگامهای که #پرچم_شیروخورشید بار دیگر در افق آرزوهای یک ملت سرافراز در اهتزاز است، هنوز صدایی از اعماق واپسگرایی به گوش میرسد؛ صدایی لرزان، مندرس و آلوده به حافظهای خونین که نام خود را #میرحسین_موسوی نهاده است. او که سالها در سایه شبح ولایت فقیه زیست، اکنون از اعماق فراموشی تاریخی و غبار زوال عقل، تلاش میکند در نقش یک وطندوست، بار دیگر به عرصه عمومی بازگردد. اما مردم ایران دیگر فریب نمیخورند. حافظۀ تاریخی این ملت از مرگ تغذیه نمیکند، بلکه از حقیقت، شکوه، و آینده زنده است.
✅میرحسین موسوی نه یک چهرۀ اپوزیسیون است، نه یک کنشگر آزادیخواه. او بازمانده و عامل وفادار یکی از تاریکترین فصلهای تاریخ معاصر ایران است: قرون وسطای ایرانی، دهۀ شصت؛ زمانی که ج.ا با تکیه بر بنیادگرایی مذهبی، ایران را به قتلگاه اندیشه، فرهنگ، و انسانیت بدل کرد. و موسوی، نه تنها در آن دوران خاموش نماند، بلکه یکی از معماران رسمی این جنایت تاریخی بود. از قتلعام تابستان ۱۳۶۷ تا بستهشدن دانشگاهها، از سرکوب زنان و روزنامهنگاران تا سکوت مطلق در برابر اعدامهای خیابانی، هیچیک از جنایتهای رژیم، بدون امضای سیاسی و عقیدتی او ممکن نبود.
امروز اما، با جسارتی غمانگیز و زبانی پر از بازیهای دوپهلو، موسوی از «حق تعیین سرنوشت» سخن میگوید. از خطاهای نظامی که خود از بنیانگذاران آن بود. این همان خودفراموشی ملی میهنی است که بخشهایی از طبقه مدعی روشنفکری گرفتار آن شدهاند؛ گمان میبرند با چند جمله اصلاحطلبانه، میتوانند حافظه ملتی را تطهیر کنند. اما این مردم دیگر خاموش نیستند؛ آنان تاریخ را بازخوانی کردهاند و حقیقت را میشناسند.
✅اکنون، نوبت ایران است. نوبت بازسازی ملتی که دهههاست زیر سایۀ حکومت فقهی، از تنفس آزاد محروم مانده است. نوبت شکستن زنجیرهای تزویر و فریب اصلاحطلبی دروغین است. نوبت برپایی دوبارۀ پرچم شیروخورشید، نه فقط در نماد، که در ساحت سیاست، قانون، فرهنگ و زندگی روزمره ایرانیان.
در این لحظه سرنوشتساز، #انقلاب_تمدنی_ایران به رهبری #شاهزاده_رضا_پهلوی، نه بازگشت به گذشته، بلکه جهشی است به سوی آیندهای شکوهمند؛ آیندهای که در آن، سکولاریسم، حقوق بشر، آزادی زن، توسعه پایدار، تعامل جهانی، و فرهنگ کهن ایرانی در همافزایی خلاق، ایران را به الگویی برای خاورمیانه و حتی فراتر از آن بدل میسازد. این نه شعار، بلکه نقشه راه نسل نوین ایرانساز است.
✅در چنین بستری، میراث پهلویسم، که امروز با درایت، خردمندی، و فروتنی شاهزاده رضا پهلوی نمایندگی میشود، نه یک نوستالژی کهنه، بلکه گزینهای مدرن، اخلاقی، و ملی برای عبور از وضعیت فاجعهبار کنونی است. #پهلویسم یعنی پایبندی به ایران بهمثابه یک ملت تاریخی، نه امت عقیدتی؛ یعنی دولت مدرن، اقتدار ملی، دیپلماسی مستقل، نظام آموزشی سکولار، آزادی زنان، و آبادانی سرزمین.
✅در برابر این افق روشن، صدای موسوی پژواکی از گذشتهای تار است. صدای مردی که حافظۀ تاریخی ملت را به مسلخ توجیه برده و هنوز نمیخواهد مسئولیت شخصی خود را در فجایع دورانش بپذیرد. موسوی اگر حقیقتاً به وجدان رسیده بود، باید نخست با شهامت به نقش خود در دهۀ شصت اعتراف میکرد، از مردم پوزش میخواست، و برای همیشه سکوت میکرد؛ نه آنکه در پی تطهیر چهرۀ خود در قامت یک «مصلح خسته» باشد.
در واقع، حضور موسوی و امثال او در سپهر عمومی، تلاش واپسماندگان است برای جلوگیری از تحقق کامل شکوه جهانی ایرانی. آنان میدانند اگر این انقلاب تمدنی به ثمر برسد، نهتنها نظام کنونی فرو خواهد پاشید، بلکه تمام چهرههای خاکستریِ اصلاحطلبنما که در بزنگاههای حساس به نفع نظام سکوت کردند یا آن را تقویت نمودند، در دادگاه افکار عمومی محکوم خواهند شد.
اکنون دیگر با زبان استعاره نمیتوان سخن گفت. ایران بر لبه تیغ است؛ یا عبور کامل از ج.ا، با تمام شاخههایش یا گرفتارشدن در تکرار چرخه باطل.
و انتخاب مردم ایران روشن است. آنان در خیابانها فریاد زدند:
«رضا شاه روحت شاد»
و این تنها یک شعار نبود؛ این بیانیهای تاریخی بود. یک عهدنامه جمعی بود. این پیام، در دل خود، انتخاب یک مسیر است: راهی بهسوی آیندهای متمدن، آزاد، و ایرانی. مسیری که نه از قم و نجف، که از پاسارگاد میگذرد.
در چنین صحنهای، برای کسانی که حافظهشان در غبار زوال عقل فرومیلغزد، و هنوز گمان میبرند با بازی واژگان و ماسک وطنپرستی میتوان به عرصه بازگشت، تنها یک توصیه باقی میماند:
لب فرو بند که اکنون:
نوبت ایران است.
نوبت پرچم شیروخورشید است.
نوبت انقلاب تمدنی به رهبری شاهزاده رضا پهلوی است.
و نوبت شکوه جهانی ایران است.
✍️جهان_ایرانی
👍96👌19❤14