گــارد شـــاهــنــشــاهــی
Photo
شاه
مرشد میگوید #مصدق را حرصش میکشد شاه چه تقصیر دارد. تو که
او را لخت کرده ای و باز برای شهوت به او چسبیده ای که او را باز لخت کئی مصدق یک دست نشاندهی اجنبی است. او با قوت دادن به توده ای ها مملکت را رو به خطر میبرد. خدا میداند چه بشود. برای اینکه رئیس جمهور شود حاضر است مملکت را به دست روسها تجزیه کند. مردم بیچاره اند. مردم عوام و گمراهند و باید به دست این پیرمرد هفتاد ساله از
بین بروند.» ۱۳۳۱ خورشیدی
از یادداشتهای روزانه ی نیما یوشیج، نشر رشدیه، ص ۱۰۷ در چاپ مروارید نام این یادداشت اینگونه است: «شاه مصدق نام را
وصلش میکند.»
#دکتر_مصدق
واقعن عجب مسخره دنیایی داشت شهر ما دختر بچه های شش ساله :گفتند ما قراردادهای دکتر مصدق را ستایش میکنیم و مردها
رادیو می
همین را به مسخره می گرفتند.
۱۳۳۲ خورشیدی
همان، ص ۱۲۲
در چاپ مروارید جمله ی پایانی چنین است و مردها چه مسخره هایی بودند که همین را میگفتند و همراهی میکردند.»
تجربه و فراموشی
اگر انسان فراموش نکند خیلی زود تجربه پیدا می کند. مسخره بازی ها و حقه بازیهای دکتر مصدق و دنیا با او که بچه های شش ساله در رادیو شب اظهار موافقت و حمایت میکردند و ندانم کاریهای او برای ریاست حتا ضدیت با شاه در صورتی که همه ی اموال ما را غارت کردند و باز دست از حرص برنداشتند مردم باز دست از پرستش او برنداشتند.
۱۳۳۳ خورشیدی
همان، ص۱۷۸
«پیشگوییهای من
.... در یوش که بودم محمد جعفر خسروی که مرید #مصدق شده بود چنانکه همه ی مردم شده بودند از من پرسید: «این مصدق چگونه کسی است؟ این قبل از موقعی بود که شاهنشاه با حال قهر از ملت به خارجه رفت. من به جعفر خسروی گفتم این مرد پا از گلیم خود به در کشیده است فواره چون بلند شود سرنگون شود این مرد احمقانه دارد کار می کند این حرف من یعنی بدگویی از مصدق در آن تاریخ کفر بود. یک روز پس از واقعه ی ۲۸ مرداد شد و من به این مرد گفتم: «دیدی چه گفتم. به من ایمان داری؟» در سنگ تپه ی سنگ سی #یوش بود.....
۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۵ همان، ص ۲۵۷
(احمد) اسفندیاری کتاب «درد دل «ملت» را نوشته است و سیاسی است و من نیستم من به او نصیحت کردم و گفتم که درباره ی توده ای ها مراقب باشد. درباره مصدق آنچه گفتم که به علی پاشاخان گفتم و آنچه را که باید بگویم جوان بیچاره که به شهرت رو آورده است دارد راهنمایی ملت را میکند. بهتر این است که او لااقل قرآن را هم بخواند و اسلام را بشناسد. نه اینکه بگوید شعر به چه دردی میخورد.
بهمن ۱۳۳۵
همان، ص ۳۸۸
ادکتر محمد مصدق و آیزنهاور
@gurd_shah
مرشد میگوید #مصدق را حرصش میکشد شاه چه تقصیر دارد. تو که
او را لخت کرده ای و باز برای شهوت به او چسبیده ای که او را باز لخت کئی مصدق یک دست نشاندهی اجنبی است. او با قوت دادن به توده ای ها مملکت را رو به خطر میبرد. خدا میداند چه بشود. برای اینکه رئیس جمهور شود حاضر است مملکت را به دست روسها تجزیه کند. مردم بیچاره اند. مردم عوام و گمراهند و باید به دست این پیرمرد هفتاد ساله از
بین بروند.» ۱۳۳۱ خورشیدی
از یادداشتهای روزانه ی نیما یوشیج، نشر رشدیه، ص ۱۰۷ در چاپ مروارید نام این یادداشت اینگونه است: «شاه مصدق نام را
وصلش میکند.»
#دکتر_مصدق
واقعن عجب مسخره دنیایی داشت شهر ما دختر بچه های شش ساله :گفتند ما قراردادهای دکتر مصدق را ستایش میکنیم و مردها
رادیو می
همین را به مسخره می گرفتند.
۱۳۳۲ خورشیدی
همان، ص ۱۲۲
در چاپ مروارید جمله ی پایانی چنین است و مردها چه مسخره هایی بودند که همین را میگفتند و همراهی میکردند.»
تجربه و فراموشی
اگر انسان فراموش نکند خیلی زود تجربه پیدا می کند. مسخره بازی ها و حقه بازیهای دکتر مصدق و دنیا با او که بچه های شش ساله در رادیو شب اظهار موافقت و حمایت میکردند و ندانم کاریهای او برای ریاست حتا ضدیت با شاه در صورتی که همه ی اموال ما را غارت کردند و باز دست از حرص برنداشتند مردم باز دست از پرستش او برنداشتند.
۱۳۳۳ خورشیدی
همان، ص۱۷۸
«پیشگوییهای من
.... در یوش که بودم محمد جعفر خسروی که مرید #مصدق شده بود چنانکه همه ی مردم شده بودند از من پرسید: «این مصدق چگونه کسی است؟ این قبل از موقعی بود که شاهنشاه با حال قهر از ملت به خارجه رفت. من به جعفر خسروی گفتم این مرد پا از گلیم خود به در کشیده است فواره چون بلند شود سرنگون شود این مرد احمقانه دارد کار می کند این حرف من یعنی بدگویی از مصدق در آن تاریخ کفر بود. یک روز پس از واقعه ی ۲۸ مرداد شد و من به این مرد گفتم: «دیدی چه گفتم. به من ایمان داری؟» در سنگ تپه ی سنگ سی #یوش بود.....
۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۵ همان، ص ۲۵۷
(احمد) اسفندیاری کتاب «درد دل «ملت» را نوشته است و سیاسی است و من نیستم من به او نصیحت کردم و گفتم که درباره ی توده ای ها مراقب باشد. درباره مصدق آنچه گفتم که به علی پاشاخان گفتم و آنچه را که باید بگویم جوان بیچاره که به شهرت رو آورده است دارد راهنمایی ملت را میکند. بهتر این است که او لااقل قرآن را هم بخواند و اسلام را بشناسد. نه اینکه بگوید شعر به چه دردی میخورد.
بهمن ۱۳۳۵
همان، ص ۳۸۸
ادکتر محمد مصدق و آیزنهاور
@gurd_shah
Forwarded from خودنویس (@Nima_aref65)
🖋 کدام کودتا؟
آیا ۲۸ مرداد، کودتا رخ داد؟
آنچه در رخداد ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با برچسب کودتا روایت میشود، خوانشی غلط از ارادهای ملی است.
در فرهنگ واژگان سیاسی، کودتا یعنی اقدام نظامی علیه دولتی قانونی و مردمی! پس برای پذیرفتن رخداد ملی ۲۸ مرداد علیه دولت مصدق و جبهه ملی، باید پذیرفت که:
1⃣اولا دولت مصدق، دولتی مردمی و برخواسته از رأی مردم و اراده مجلس ملی بوده است. این در حالی است که مردم علیه مصدق تظاهرات کردند و مجلس ملی رأی به برکناری مصدق داد و شاه حکم عزل او را صادر کرد! این همان برگشت اعتماد قانونی از مصدق بود در همان فرایندی که نخست وزیر شد. بعد اول کودتا پس بی معنی میشود.
2⃣ نظامیان به صورت مستقل با توسل به زور و خشونت، اقدام به سرنگونی دولت کنند. کدام بخش ارتش شاهنشاهی علیه دولت مصدق اقدام نظامی کرد؟ آیا دولت از آن مصدق بود یا « شاه و ملت»؟ شاه علی رغم این که طبق قانون مشروطه، حاکم کشور بود، اجازه دخالت ارتش در سرنگونی دولت مصدق نداد. پس بعد دوم کودتا هم صدق نمیکند.
3⃣ کودتاچیان حکومت را به دست میگیرند برای دیکتاتوری و پیشبرد امور از منافع ملی به منافع شخصی! ما پس از کودتا چه شد؟ مجلس نخستوزیر تعیین کرد و ستیزهای بینالمللی مصدق را پایان و حرکت به سمت جهانی شدن برای رشد و توسعه را آغاز کرد.
پس آنچه در بررسی رخداد ملی ۲۸ مرداد مشاهده میشود، ارادهای ملی و قانونی برای پایان دادن به دولتی ضدمنافع ملی و جهانستیز بوده است.
روایت دولت انگلیس که خود بانی اصلی به قدرت رسیدن #شاپور_بختیار و جبهه ملی که منجر به فتنه ۵۷ شد، هیچ اعتباری ندارد، چون هدف آن مشخص است! برچسب دیکتاتوری زدن به حکومت پهلوی با « کودتا خواندن ۲۸ مرداد»
و امروز همگان میتوانند قضاوت کنند که عناصر وابسته به #جبهه_ملی و #دکتر_مصدق در چه سمتی قرار دارند.
فرزندان دکتر مصدق و جبهه ملی در سازمان مجاهدین خلق و نهضت آزادی و عمار ملکیها در یک سوی سرکوب و انحراف انقلاب مردمی
انگلیس در یک سوی حمایت از رژیم جمهوری اسلامی و باند چپ فوق
اصلاحطلبان حکومتی دلبسته به مصدق در سوی دیگر جهنم حاضر
پس میتوان به صراحت گفت که « آنچه در ۲۸ مرداد رخداد، کودتا نبود و ارادهای ملی و قانونی علیه دولت ضد ملی مصدق بود» و اگر در ادبیات سیاسی مصدقیون و جمهوری اسلامی این کودتا نام دارد، بله! #ما_کودتاگر_هستیم و علیه فتنه ۵۷ هم کودتا خواهیم کرد با ارادهی مردم
#خودنویس
#یادداشتهای_یک_مشروطهخواه
آیا ۲۸ مرداد، کودتا رخ داد؟
آنچه در رخداد ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با برچسب کودتا روایت میشود، خوانشی غلط از ارادهای ملی است.
در فرهنگ واژگان سیاسی، کودتا یعنی اقدام نظامی علیه دولتی قانونی و مردمی! پس برای پذیرفتن رخداد ملی ۲۸ مرداد علیه دولت مصدق و جبهه ملی، باید پذیرفت که:
1⃣اولا دولت مصدق، دولتی مردمی و برخواسته از رأی مردم و اراده مجلس ملی بوده است. این در حالی است که مردم علیه مصدق تظاهرات کردند و مجلس ملی رأی به برکناری مصدق داد و شاه حکم عزل او را صادر کرد! این همان برگشت اعتماد قانونی از مصدق بود در همان فرایندی که نخست وزیر شد. بعد اول کودتا پس بی معنی میشود.
2⃣ نظامیان به صورت مستقل با توسل به زور و خشونت، اقدام به سرنگونی دولت کنند. کدام بخش ارتش شاهنشاهی علیه دولت مصدق اقدام نظامی کرد؟ آیا دولت از آن مصدق بود یا « شاه و ملت»؟ شاه علی رغم این که طبق قانون مشروطه، حاکم کشور بود، اجازه دخالت ارتش در سرنگونی دولت مصدق نداد. پس بعد دوم کودتا هم صدق نمیکند.
3⃣ کودتاچیان حکومت را به دست میگیرند برای دیکتاتوری و پیشبرد امور از منافع ملی به منافع شخصی! ما پس از کودتا چه شد؟ مجلس نخستوزیر تعیین کرد و ستیزهای بینالمللی مصدق را پایان و حرکت به سمت جهانی شدن برای رشد و توسعه را آغاز کرد.
پس آنچه در بررسی رخداد ملی ۲۸ مرداد مشاهده میشود، ارادهای ملی و قانونی برای پایان دادن به دولتی ضدمنافع ملی و جهانستیز بوده است.
روایت دولت انگلیس که خود بانی اصلی به قدرت رسیدن #شاپور_بختیار و جبهه ملی که منجر به فتنه ۵۷ شد، هیچ اعتباری ندارد، چون هدف آن مشخص است! برچسب دیکتاتوری زدن به حکومت پهلوی با « کودتا خواندن ۲۸ مرداد»
و امروز همگان میتوانند قضاوت کنند که عناصر وابسته به #جبهه_ملی و #دکتر_مصدق در چه سمتی قرار دارند.
فرزندان دکتر مصدق و جبهه ملی در سازمان مجاهدین خلق و نهضت آزادی و عمار ملکیها در یک سوی سرکوب و انحراف انقلاب مردمی
انگلیس در یک سوی حمایت از رژیم جمهوری اسلامی و باند چپ فوق
اصلاحطلبان حکومتی دلبسته به مصدق در سوی دیگر جهنم حاضر
پس میتوان به صراحت گفت که « آنچه در ۲۸ مرداد رخداد، کودتا نبود و ارادهای ملی و قانونی علیه دولت ضد ملی مصدق بود» و اگر در ادبیات سیاسی مصدقیون و جمهوری اسلامی این کودتا نام دارد، بله! #ما_کودتاگر_هستیم و علیه فتنه ۵۷ هم کودتا خواهیم کرد با ارادهی مردم
#خودنویس
#یادداشتهای_یک_مشروطهخواه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسعود رجوی
بستر و خواستگاه مجاهدین(مزاحمین خلق)
تاریخن همانی است که شما بیان کردید
یعنی
نهضت ملی مردم ایران
به رهبری پیشوای فقیدمان
#دکتر_مصدق
@gurd_shah
بستر و خواستگاه مجاهدین(مزاحمین خلق)
تاریخن همانی است که شما بیان کردید
یعنی
نهضت ملی مردم ایران
به رهبری پیشوای فقیدمان
#دکتر_مصدق
@gurd_shah
Forwarded from خودنویس (@Nima_aref65)
🖋 کدام کودتا؟
✍🏻آیا در ۲۸ مرداد، کودتا رخ داد؟
آنچه در رخداد ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با برچسب کودتا روایت میشود، خوانشی غلط از ارادهای ملی است.
در فرهنگ واژگان سیاسی، کودتا یعنی اقدام نظامی علیه دولتی قانونی و مردمی! پس برای پذیرفتن رخداد ملی ۲۸ مرداد علیه دولت مصدق و جبهه ملی، باید پذیرفت که:
1⃣اولا دولت مصدق، دولتی مردمی و برخواسته از رأی مردم و اراده مجلس ملی بوده است. این در حالی است که مردم علیه مصدق تظاهرات کردند و مجلس ملی رأی به برکناری مصدق داد و شاه حکم عزل او را صادر کرد! این همان برگشت اعتماد قانونی از مصدق بود در همان فرایندی که نخست وزیر شد. بعد اول کودتا پس بی معنی میشود.
2⃣ نظامیان به صورت مستقل با توسل به زور و خشونت، اقدام به سرنگونی دولت کنند. کدام بخش ارتش شاهنشاهی علیه دولت مصدق اقدام نظامی کرد؟ آیا دولت از آن مصدق بود یا « شاه و ملت»؟ شاه علی رغم این که طبق قانون مشروطه، حاکم کشور بود، اجازه دخالت ارتش در سرنگونی دولت مصدق نداد. پس بعد دوم کودتا هم صدق نمیکند.
3⃣ کودتاچیان حکومت را به دست میگیرند برای دیکتاتوری و پیشبرد امور از منافع ملی به منافع شخصی! ما پس از کودتا چه شد؟ مجلس نخستوزیر تعیین کرد و ستیزهای بینالمللی مصدق را پایان و حرکت به سمت جهانی شدن برای رشد و توسعه را آغاز کرد.
پس آنچه در بررسی رخداد ملی ۲۸ مرداد مشاهده میشود، ارادهای ملی و قانونی برای پایان دادن به دولتی ضدمنافع ملی و جهانستیز بوده است.
روایت دولت انگلیس که خود بانی اصلی به قدرت رسیدن #شاپور_بختیار و جبهه ملی که منجر به فتنه ۵۷ شد، هیچ اعتباری ندارد، چون هدف آن مشخص است! برچسب دیکتاتوری زدن به حکومت پهلوی با « کودتا خواندن ۲۸ مرداد»
و امروز همگان میتوانند قضاوت کنند که عناصر وابسته به #جبهه_ملی و #دکتر_مصدق در چه سمتی قرار دارند.
فرزندان دکتر مصدق و جبهه ملی در سازمان مجاهدین خلق و نهضت آزادی و عمار ملکیها در یک سوی سرکوب و انحراف انقلاب مردمی
انگلیس در یک سوی حمایت از رژیم جمهوری اسلامی و باند چپ فوق
اصلاحطلبان حکومتی دلبسته به مصدق در سوی دیگر جهنم حاضر
پس میتوان به صراحت گفت که « آنچه در ۲۸ مرداد رخداد، کودتا نبود و ارادهای ملی و قانونی علیه دولت ضد ملی مصدق بود» و اگر در ادبیات سیاسی مصدقیون و جمهوری اسلامی این کودتا نام دارد، بله! #ما_کودتاگر_هستیم و علیه فتنه ۵۷ هم کودتا خواهیم کرد با ارادهی مردم
#خودنویس
#یادداشتهای_یک_مشروطهخواه
✍🏻آیا در ۲۸ مرداد، کودتا رخ داد؟
آنچه در رخداد ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با برچسب کودتا روایت میشود، خوانشی غلط از ارادهای ملی است.
در فرهنگ واژگان سیاسی، کودتا یعنی اقدام نظامی علیه دولتی قانونی و مردمی! پس برای پذیرفتن رخداد ملی ۲۸ مرداد علیه دولت مصدق و جبهه ملی، باید پذیرفت که:
1⃣اولا دولت مصدق، دولتی مردمی و برخواسته از رأی مردم و اراده مجلس ملی بوده است. این در حالی است که مردم علیه مصدق تظاهرات کردند و مجلس ملی رأی به برکناری مصدق داد و شاه حکم عزل او را صادر کرد! این همان برگشت اعتماد قانونی از مصدق بود در همان فرایندی که نخست وزیر شد. بعد اول کودتا پس بی معنی میشود.
2⃣ نظامیان به صورت مستقل با توسل به زور و خشونت، اقدام به سرنگونی دولت کنند. کدام بخش ارتش شاهنشاهی علیه دولت مصدق اقدام نظامی کرد؟ آیا دولت از آن مصدق بود یا « شاه و ملت»؟ شاه علی رغم این که طبق قانون مشروطه، حاکم کشور بود، اجازه دخالت ارتش در سرنگونی دولت مصدق نداد. پس بعد دوم کودتا هم صدق نمیکند.
3⃣ کودتاچیان حکومت را به دست میگیرند برای دیکتاتوری و پیشبرد امور از منافع ملی به منافع شخصی! ما پس از کودتا چه شد؟ مجلس نخستوزیر تعیین کرد و ستیزهای بینالمللی مصدق را پایان و حرکت به سمت جهانی شدن برای رشد و توسعه را آغاز کرد.
پس آنچه در بررسی رخداد ملی ۲۸ مرداد مشاهده میشود، ارادهای ملی و قانونی برای پایان دادن به دولتی ضدمنافع ملی و جهانستیز بوده است.
روایت دولت انگلیس که خود بانی اصلی به قدرت رسیدن #شاپور_بختیار و جبهه ملی که منجر به فتنه ۵۷ شد، هیچ اعتباری ندارد، چون هدف آن مشخص است! برچسب دیکتاتوری زدن به حکومت پهلوی با « کودتا خواندن ۲۸ مرداد»
و امروز همگان میتوانند قضاوت کنند که عناصر وابسته به #جبهه_ملی و #دکتر_مصدق در چه سمتی قرار دارند.
فرزندان دکتر مصدق و جبهه ملی در سازمان مجاهدین خلق و نهضت آزادی و عمار ملکیها در یک سوی سرکوب و انحراف انقلاب مردمی
انگلیس در یک سوی حمایت از رژیم جمهوری اسلامی و باند چپ فوق
اصلاحطلبان حکومتی دلبسته به مصدق در سوی دیگر جهنم حاضر
پس میتوان به صراحت گفت که « آنچه در ۲۸ مرداد رخداد، کودتا نبود و ارادهای ملی و قانونی علیه دولت ضد ملی مصدق بود» و اگر در ادبیات سیاسی مصدقیون و جمهوری اسلامی این کودتا نام دارد، بله! #ما_کودتاگر_هستیم و علیه فتنه ۵۷ هم کودتا خواهیم کرد با ارادهی مردم
#خودنویس
#یادداشتهای_یک_مشروطهخواه