در چنین ساعاتی (حوالی ۱۶:۳۰) ۲۶ آبان ۹۸ ناصر رضایی با چهار گلوله جنایتکاران نیروی انتظامی (و احتمالا بسیج) بر زمین می‌افتد.
پیکر نیمه جان او را بر پرایدی سوار و به بیمارستان می‌رسانند ، دقایقی بعد راننده پراید موبایل ناصر را در عقب ماشین می یابد و تماس می‌گیرد با منصور برادر ناصر…
ساعتها می‌شود با همین مکالمه کوتاه گریست.
#ناصر_رضایی (زادهٔ ۱۳۶۲ در قروه ) شاعر بود، روی سنگ‌قبر ناصر، شعری از احمد شاملو که مورد علاقهٔ وی بود نوشته شده‌است: «مردی ز باد حادثه بنشست، مردی چو برق حادثه برخاست، آن ننگ را گزید و سپر ساخت، وین نام را بدون سپر خواست»
نهادهای امنیتی از خانوادهٔ رضایی خواسته بودند که در مصاحبه و اعتراف اجباری با تلویزیون حکومتی او را «رهگذر» معرفی کرده و بگویند که توسط «اشرار» کشته شده‌است.
همچنین به خانواده گفته بودند که او را «شهید» اعلام می‌کنیم و دیه می‌دهیم اما آن‌ها این پیشنهادها را نپذیرفتند.
#علیه_فراموشی #آبان_ادامه_دارد
‏
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing

تصاویر دیده نشده‌ای از #آبان_خونین_۹۸ از آرشیو ایران بریفینگ که به مرور در روزهای آتی خواهیم دید:
۲۶ آبان ۱۳۹۸ در کوچه‌های خیابان کاشانی اسلامشهر…
‏چقدر آدم می‌تواند در وطنش غریب باشد؟
‏ما حتی نام این جوان را هم نمی‌دانیم.
‏تا ساعتها پیکر خون چکانش بر زمین مانده بود، اینترنت را قطع کرده بودند که کسی نبیند جان چندتن مثل این جوان را گرفتند، اما چهار سال است که این تصویر و تصاویر بسیار سلاخی خامنه‌ای را جاویدان کرده.
‏تا می‌توانید به خون این جوان و غربتش نگاه کنید و یادتان نرود اینجا کثافتی است به نام ⁧ #جمهوری_اسلامی ⁩
‏⁧ #آبان_ادامه_دارد ⁩#آبان_پایان_ناپذیر_ایران

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing