بی بی اشرف نیکبخت، نامش بسیار کم گفته شده او از گمنامان جاوید نام اعتراضات سال ۱۴۰۱ و از شجاع‌ترین‌هاست.
متولد ۲ اردیبهشت ۴۶، مادر سه دختر است.اصالتا اهل ایذه است و از سال ۸۵ با همسر و فرزندانش در اصفهان زندگی می‌کرد.
در اصفهان، یک مغازه لباس فروشی زنانه داشت.
#بی_بی_اشرف_نیکبخت بسیار مهربان بود و محبت او در کل خانواده و فامیل زبانزد بود.
یکی از بزرگترین آرزوهایش پیشرفت فرزندانش بود و دلش می‌خواست فرزندانش زندگی خوبی داشته باشند.
در غروب ۲۵ آبان ۱۴۰۱، بی بی اشرف همراه با دختر و دامادش به سمت تالاری که قرار بود مراسم عروسی خواهرزاده‌اش در آن برگزار شود، حرکت کرد.
اما در خیابان حافظ جنوبی، پس از درگیری‌هایی که بوجود آمده بود، ماشین آنها توسط مزدوران سرکوبگر به گلوله بسته شد.
بی بی #اشرف_نیک_بخت در حالی که از خودرو پیاده شده بود و به سرکوبگران با صدای بلند می‌گفت نکشید مارا ما مگر دشمنیم ، اما خود به گلوله بسته شد، پنج گلوله جنگی به سینه و کتف و شکم بی بی اصابت کرد دختر و داماد بی بی اشرف با سختی از مهلکه عبور کردند و به بیمارستان ایذه رفتند، اما بی بی اشرف در حالیکه در دستان دخترش بود در راه بیمارستان جان سپرد.

یکی از بزرگترین آرزوهای بی بی اشرف، که همیشه به خانواده‌اش گفته بود جانباختن در راه ایران بود. او در آن روز،به آرزوی بزرگ خود رسید.
بی بی اشرف یک بانوی شجاع بختیاری بود و جاودانه شد…
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing

بی بی اشرف نیکبخت، نامش بسیار کم گفته شده او از گمنامان جاوید نام اعتراضات سال ۱۴۰۱ و از شجاع‌ترین‌هاست.
متولد ۲ اردیبهشت ۴۶، مادر سه دختر است.اصالتا اهل ایذه است و از سال ۸۵ با همسر و فرزندانش در اصفهان زندگی می‌کرد.
در اصفهان، یک مغازه لباس فروشی زنانه داشت.
#بی_بی_اشرف_نیکبخت بسیار مهربان بود و محبت او در کل خانواده و فامیل زبانزد بود.
یکی از بزرگترین آرزوهایش پیشرفت فرزندانش بود و دلش می‌خواست فرزندانش زندگی خوبی داشته باشند.
در غروب ۲۵ آبان ۱۴۰۱، #اشرف_نیکبخت همراه با دختر و دامادش به سمت تالاری که قرار بود مراسم عروسی خواهرزاده‌اش در آن برگزار شود، حرکت کرد.
اما در خیابان حافظ جنوبی، پس از درگیری‌هایی که بوجود آمده بود، ماشین آنها توسط مزدوران سرکوبگر به گلوله بسته شد.
بی بی #اشرف_نیک_بخت در حالی که از خودرو پیاده شده بود و به سرکوبگران با صدای بلند می‌گفت نکشید مارا ما مگر دشمنیم ، اما خود به گلوله بسته شد، پنج گلوله جنگی به سینه و کتف و شکم بی بی اصابت کرد دختر و داماد بی بی اشرف با سختی از مهلکه عبور کردند و به بیمارستان ایذه رفتند، اما بی بی اشرف در حالیکه در دستان دخترش بود در راه بیمارستان جان سپرد.
یکی از بزرگترین آرزوهای بی بی اشرف، که همیشه به خانواده‌اش گفته بود جانباختن در راه ایران بود. او در آن روز،به آرزوی بزرگ خود رسید.
بی بی اشرف یک بانوی شجاع بختیاری بود و جاودانه شد…
#علیه_فراموشی
‏
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing