امروز اولین سالگرد #داریوش_علیزاده از جانباختگان خیزش سراسری ۱۴۰۱ است. او در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات مردمی شهر سنندج بر اثر تیراندازی نیروهای نظامی-امنیتی کشته شد.
#خیزش_سراسری_مردم_ایران #مهسا_امینی #انقلاب_آزادی_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#خیزش_سراسری_مردم_ایران #مهسا_امینی #انقلاب_آزادی_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مادرش گفته بود ماکارونی لازم داریم، داریوش هم ماکارونی را خرید و به مادرش داد. مادرش گفته بود من ماکارونی را آماده میکنم تا تو برگردی. مادرش دیگر هیچ خبری از داریوش نداشت تا اینکه داماد خانواده به او خبر میدهد که داریوش کشته شده...
یک شاهد عینی که لحظه کشته شدن #داریوش_علیزاده را از نزدیک دیده بود، روایت تیراندازی نیروهای امنیتی به سوی او و دیگر معترضان را بازگو کرده است: «همه به سمت خیابان حرکت کردند،در همین حین نیروهای امنیتی تیر جنگی شلیک کردند و چند نفر زخمی شدند، صحنه هولناکی بود. مردم مجددا شعار دادند و مامورها دوباره تیراندازی کردند و یک تیر به داریوش اصابت کرد و زخمی شد، ندیدم دقیقا گلوله به کجا برخورد کرد. خونریزی شدیدی داشت و وقتی تیر خورد همانجا روی زمین افتاد و فریادی کشید. نیروهای امنیتی بالای سر داریوش رسیدند، او از شدت خونریزی جانی نداشت، اما یکی از مامورها با لگد محکم به شکم داریوش ضربه زد. هنوز جای خون رفته از بدن داریوش روی آن قسمت از کوچه مانده و پاک نشده. ماموری که بالای سر داریوش ایستاده بود داد میزد: “بلند شو بلند شو...”، سپس مامورها رفتند، ظاهرا فهمیدند که حال داریوش به حدی وخیم بود که کارش تمام است. داریوش همانجا بیهوش شد. همه میگفتند مامورها رفتند بیایید کمک کنید... گلوله به ران پای داریوش برخورد کرده بود. به قدری خونریزی داشت که در مسیر به دوستانش میگوید تشنه است، یعنی در مسیر بیمارستان هم توانسته حرف بزند. داریوش همان زمان که زخمی میشود با یکی از اعضای فامیل تماس میگیرند و میگوید به دادم برس تیر خوردهام... چون مسیرها شلوغ بوده نمیتواند سریع خودش را به او برساند، به همین خاطر با یکی از برادرهای داریوش تماس میگیرد و ماجرا را برایش توضیح میدهد. اما به موقع نمیرسند... به بیمارستان میروند و آنجا دیگر داریوش تمام کرده بود.»
در بیمارستان قبل از اینکه پیکر بیجان داریوش علیزاده را به سردخانه منتقل کنند، یک نفر به خانواده او میگوید بهتر است جنازه را هرچه سریعتر از بیمارستان خارج کنید، زیرا اگر به سردخانه منتقل شود ممکن است به راحتی جنازه به خانواده تحویل ندهند»
پیکر داریوش همان شنبهشب ۱۶ مهر در روستای خانوادگیاش به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
یک شاهد عینی که لحظه کشته شدن #داریوش_علیزاده را از نزدیک دیده بود، روایت تیراندازی نیروهای امنیتی به سوی او و دیگر معترضان را بازگو کرده است: «همه به سمت خیابان حرکت کردند،در همین حین نیروهای امنیتی تیر جنگی شلیک کردند و چند نفر زخمی شدند، صحنه هولناکی بود. مردم مجددا شعار دادند و مامورها دوباره تیراندازی کردند و یک تیر به داریوش اصابت کرد و زخمی شد، ندیدم دقیقا گلوله به کجا برخورد کرد. خونریزی شدیدی داشت و وقتی تیر خورد همانجا روی زمین افتاد و فریادی کشید. نیروهای امنیتی بالای سر داریوش رسیدند، او از شدت خونریزی جانی نداشت، اما یکی از مامورها با لگد محکم به شکم داریوش ضربه زد. هنوز جای خون رفته از بدن داریوش روی آن قسمت از کوچه مانده و پاک نشده. ماموری که بالای سر داریوش ایستاده بود داد میزد: “بلند شو بلند شو...”، سپس مامورها رفتند، ظاهرا فهمیدند که حال داریوش به حدی وخیم بود که کارش تمام است. داریوش همانجا بیهوش شد. همه میگفتند مامورها رفتند بیایید کمک کنید... گلوله به ران پای داریوش برخورد کرده بود. به قدری خونریزی داشت که در مسیر به دوستانش میگوید تشنه است، یعنی در مسیر بیمارستان هم توانسته حرف بزند. داریوش همان زمان که زخمی میشود با یکی از اعضای فامیل تماس میگیرند و میگوید به دادم برس تیر خوردهام... چون مسیرها شلوغ بوده نمیتواند سریع خودش را به او برساند، به همین خاطر با یکی از برادرهای داریوش تماس میگیرد و ماجرا را برایش توضیح میدهد. اما به موقع نمیرسند... به بیمارستان میروند و آنجا دیگر داریوش تمام کرده بود.»
در بیمارستان قبل از اینکه پیکر بیجان داریوش علیزاده را به سردخانه منتقل کنند، یک نفر به خانواده او میگوید بهتر است جنازه را هرچه سریعتر از بیمارستان خارج کنید، زیرا اگر به سردخانه منتقل شود ممکن است به راحتی جنازه به خانواده تحویل ندهند»
پیکر داریوش همان شنبهشب ۱۶ مهر در روستای خانوادگیاش به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
دو سال پیش در چنین روزی جنگیدند و شعله وجودشان راه آزادی را روشن و ماندگار کرد:
۱۶ مهر ۱۴۰۱
#آیناز_جواهری کرمانشاه
#یحیی_رحیمی سنندج
#محسن_موسوی تهران
#داریوش_علیزاده سنندج
#پیمان_منبری سنندج
#محمد_امینی سنندج
#سپهر_شریفی تهران
#نگین_صالحی تهران
#مریم_غواصی مشهد
#سجاد_جعفری شیراز
#سمیه_محمودی_نژاد کرمان
#سید_احمد_شکرالهی اصفهان
#ابوالفضل_آدینه_زاده مشهد
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۱۶ مهر ۱۴۰۱
#آیناز_جواهری کرمانشاه
#یحیی_رحیمی سنندج
#محسن_موسوی تهران
#داریوش_علیزاده سنندج
#پیمان_منبری سنندج
#محمد_امینی سنندج
#سپهر_شریفی تهران
#نگین_صالحی تهران
#مریم_غواصی مشهد
#سجاد_جعفری شیراز
#سمیه_محمودی_نژاد کرمان
#سید_احمد_شکرالهی اصفهان
#ابوالفضل_آدینه_زاده مشهد
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امروز دومین سالگرد #داریوش_علیزاده از جانباختگان خیزش سراسری ۱۴۰۱ است.
او در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات مردمی شهر سنندج بر اثر تیراندازی نیروهای نظامی-امنیتی کشته شد.
#خیزش_سراسری_مردم_ایران #مهسا_امینی #انقلاب_آزادی_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات مردمی شهر سنندج بر اثر تیراندازی نیروهای نظامی-امنیتی کشته شد.
#خیزش_سراسری_مردم_ایران #مهسا_امینی #انقلاب_آزادی_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
مادرش گفته بود ماکارونی لازم داریم، داریوش هم ماکارونی را خرید و به مادرش داد. مادرش گفته بود من ماکارونی را آماده میکنم تا تو برگردی. مادرش دیگر هیچ خبری از داریوش نداشت تا اینکه داماد خانواده به او خبر میدهد که داریوش کشته شده...
یک شاهد عینی که لحظه کشته شدن #داریوش_علیزاده را از نزدیک دیده بود، روایت تیراندازی نیروهای امنیتی به سوی او و دیگر معترضان را بازگو کرده است: «همه به سمت خیابان حرکت کردند،در همین حین نیروهای امنیتی تیر جنگی شلیک کردند و چند نفر زخمی شدند، صحنه هولناکی بود. مردم مجددا شعار دادند و مامورها دوباره تیراندازی کردند و یک تیر به داریوش اصابت کرد و زخمی شد، ندیدم دقیقا گلوله به کجا برخورد کرد. خونریزی شدیدی داشت و وقتی تیر خورد همانجا روی زمین افتاد و فریادی کشید. نیروهای امنیتی بالای سر داریوش رسیدند، او از شدت خونریزی جانی نداشت، اما یکی از مامورها با لگد محکم به شکم داریوش ضربه زد. هنوز جای خون رفته از بدن داریوش روی آن قسمت از کوچه مانده و پاک نشده. ماموری که بالای سر داریوش ایستاده بود داد میزد: “بلند شو بلند شو...”، سپس مامورها رفتند، ظاهرا فهمیدند که حال داریوش به حدی وخیم بود که کارش تمام است. داریوش همانجا بیهوش شد. همه میگفتند مامورها رفتند بیایید کمک کنید... گلوله به ران پای داریوش برخورد کرده بود. به قدری خونریزی داشت که در مسیر به دوستانش میگوید تشنه است، یعنی در مسیر بیمارستان هم توانسته حرف بزند. داریوش همان زمان که زخمی میشود با یکی از اعضای فامیل تماس میگیرند و میگوید به دادم برس تیر خوردهام... چون مسیرها شلوغ بوده نمیتواند سریع خودش را به او برساند، به همین خاطر با یکی از برادرهای داریوش تماس میگیرد و ماجرا را برایش توضیح میدهد. اما به موقع نمیرسند... به بیمارستان میروند و آنجا دیگر داریوش تمام کرده بود.»
در بیمارستان قبل از اینکه پیکر بیجان داریوش علیزاده را به سردخانه منتقل کنند، یک نفر به خانواده او میگوید بهتر است جنازه را هرچه سریعتر از بیمارستان خارج کنید، زیرا اگر به سردخانه منتقل شود ممکن است به راحتی جنازه به خانواده تحویل ندهند»
پیکر داریوش همان شنبهشب ۱۶ مهر در روستای خانوادگیاش به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
یک شاهد عینی که لحظه کشته شدن #داریوش_علیزاده را از نزدیک دیده بود، روایت تیراندازی نیروهای امنیتی به سوی او و دیگر معترضان را بازگو کرده است: «همه به سمت خیابان حرکت کردند،در همین حین نیروهای امنیتی تیر جنگی شلیک کردند و چند نفر زخمی شدند، صحنه هولناکی بود. مردم مجددا شعار دادند و مامورها دوباره تیراندازی کردند و یک تیر به داریوش اصابت کرد و زخمی شد، ندیدم دقیقا گلوله به کجا برخورد کرد. خونریزی شدیدی داشت و وقتی تیر خورد همانجا روی زمین افتاد و فریادی کشید. نیروهای امنیتی بالای سر داریوش رسیدند، او از شدت خونریزی جانی نداشت، اما یکی از مامورها با لگد محکم به شکم داریوش ضربه زد. هنوز جای خون رفته از بدن داریوش روی آن قسمت از کوچه مانده و پاک نشده. ماموری که بالای سر داریوش ایستاده بود داد میزد: “بلند شو بلند شو...”، سپس مامورها رفتند، ظاهرا فهمیدند که حال داریوش به حدی وخیم بود که کارش تمام است. داریوش همانجا بیهوش شد. همه میگفتند مامورها رفتند بیایید کمک کنید... گلوله به ران پای داریوش برخورد کرده بود. به قدری خونریزی داشت که در مسیر به دوستانش میگوید تشنه است، یعنی در مسیر بیمارستان هم توانسته حرف بزند. داریوش همان زمان که زخمی میشود با یکی از اعضای فامیل تماس میگیرند و میگوید به دادم برس تیر خوردهام... چون مسیرها شلوغ بوده نمیتواند سریع خودش را به او برساند، به همین خاطر با یکی از برادرهای داریوش تماس میگیرد و ماجرا را برایش توضیح میدهد. اما به موقع نمیرسند... به بیمارستان میروند و آنجا دیگر داریوش تمام کرده بود.»
در بیمارستان قبل از اینکه پیکر بیجان داریوش علیزاده را به سردخانه منتقل کنند، یک نفر به خانواده او میگوید بهتر است جنازه را هرچه سریعتر از بیمارستان خارج کنید، زیرا اگر به سردخانه منتقل شود ممکن است به راحتی جنازه به خانواده تحویل ندهند»
پیکر داریوش همان شنبهشب ۱۶ مهر در روستای خانوادگیاش به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing