🌹🌹رسول مهربانی🌹🌹

از رسول مهربان باید سرود
بر روان پاک پیغمبر درود

یا رسول الله قلم زنجیر نیست
تا دفاع واقعیت دیر نیست

ای فدایت هستی من جان من
روشنی بخش دل و ایمان من

نور بخش آفتابی نازنین
جوهر نص کتابی نازنین

ای جهان آدمی را آفتاب
ای فزون از طاقت صدها کتاب

گوهر اشکم نثارت میکنم
سینه را من بیقرارت میکنم

جبرئیل از آسمان آید فرود
تا بخواند در دفاع تو سرود

در دفاعت ماه کامل میشود
بار دیگر آیه نازل میشود

ریگ صحرا باز طوفان میکند
ذره اش تجدید ایمان میکند

نعره ی تکبیر می آید به گوش
در دفاع تو جهانی در خروش

آب دریاها سونامی میشود
ابر می غرد و حامی میشود

بار دیگر میشود شق القمر
دشمن از این حادثه خون جگر

برگ افتاده رود سوی درخت
قد علم کرده نهال بید سخت

ورد قمری روز و شب بر پشت بام
یا محمد الصلات والسلام

مکرون ای ناپاک نا اهل پلید
شرم کن از نص قرآن مجید

دست ما در دست هم محکم تراست
ماجرای عزت پیغمبر است

وحدت و توحید زنجیر من است
اعتقادم مثل شمشیر من است

باز گویم ای رسول خوش خصال
خون ما در راه تو بادا حلال


#عبدالصمد_اجباری

t.me/islahweb

#تسلیت

درگذشت دوستان بر جمع یاران تسلیت
این همه باران غم بر داغداران تسلیت

در عزای نازنینی تسلیت گفتن چه سود
جز تسلای دل این گلعذاران ، تسلیت

کاروان رفته را یادی و حمدی هدیه بس
اهل بیت رفتگان را اشکباران تسلیت

امتحانی سخت باشد مرگ و میر آدمی
بر سیه پوشان غمدیده هزاران تسلیت

بر خزان عمر بسیاری از این هم‌ میهنان
بر مزار مهربانان در بهاران تسلیت

در وداع دوستان رفته با اندوه دل
ماه میگوید به سوگ سوگواران تسلیت

قدر اقیانوس میخواهد دل ما گریه ای
هق هق بغضی مثال جویباران تسلیت

با قضای آسمانی جنگ نتوان کرد لیک
کوه غم برشهرودشت وکوهساران تسلیت

جسم یاری را که شبها خاک میگیرد بغل
خانه ی نو بر و جود مشکباران تسلیت

قصه این غصه ها از آن اوایل بوده است
آه و سوز عصر ما بر غصه داران تسلیت

این مقدر جمله جزدرچنته تقدیر نیست
بر جهان و بر تمام جان نثاران تسلیت

در کتاب آسمانی صبر تجویز آمده
این صبوری خود برای بی قراران تسلیت


#عبدالصمد_اجباری 😔
#بداهه
t.me/islahweb

عرفان

ذکرِ یا من هو و رحمان کرده‌ام
هر چه دلبر گفته من آن کرده‌ام

عمر اگر یاری کند خواهم سرود
از کُهن‌دردی که پنهان کرده‌ام

قابل گفتن ولی با واژه نیست
آنچه با روح و دل وجان کرده‌ام

سالها با درد عالَم زیستم
درد را در سینه مهمان کرده‌ام

خویش را با شستشو از خواهشات
غرقِ اقیانوس قرآن کرده‌ام

من گدای عشق بودم نازنین
یک نفس احساس سلطان کرده‌ام

در بهاران سبزه‌زارم دوستی ست
ترک فصل مِهر و آبان کرده‌ام

روزگاری شد که در خود نیستم
یاد مولانا و انسان کرده‌ام

در خیالم سالها دراِنزوا
سَیر، با بادِ سلیمان کرده‌ام

خدمت و احسان و تقوا بیشتر
مشق خود همچون دبستان کرده‌ام

با سلوک آیه‌های آسمان
جذبه‌های شوقِ عرفان کرده‌ام

مال و جان خویش را در راه دوست
صبح عید عشق قربان کرده‌ام

حلقه‌ی دل را نگینی بهتر از
پاره‌ی لعل بدخشان کرده‌ام

معجزاتی را به اَوزان غزل
طاعت قانونِ فرمان کرده‌ام


#عبدالصمد_اجباری
#حسان #شعر

t.me/islahweb/