🔖 آن بینی که در پیِ آنی!
گاو در بغداد آید ناگهان
بگذرد او زین سران تا آن سران
از همه عیش و خوشیها و مزه
او نبیند جز که قشر خربزه
👌طالب هر چیز، ای یار رشید
جز همان چیزی که میجوید ندید.
📍معنای روان:
✓ مولانا میگوید آدمی در این جهان، تنها همان چیزی را میبیند که بهدنبالش است. کسی که با نیت غلط و غرض آلود وارد دنیای حقیقت شود، هرچند در مرکز معرفت و معنا باشد، چیزی جز حاشیهها و پوستهها نخواهد دید. گاو، در قلب دانایی و نعمت یعنی بغداد، همچنان در پی پوست خربزه است.
📍مفهوم و درس زندگی:
✓ جهان پُر از صدا و حضور است؛ بیشتر افراد فقط برای گفتن آمدهاند، نه برای شنیدن. همه آمادهاند تا نظر خود را تحمیل کنند، و به هر قیمتی آن را بقبولانند، برای آن نیامده اند که از دیگری چیزی بیاموزند. هر گروهی در بند آتوریتهی فکری (مرجعیت فکری یا ذهنی) خویش است.
✓ و بدتر از آن، بسیاری با چشمی پر از پیشداوری و دلی سرشار از تعصب به سراغ قرآن و دین و معنویت میروند. سراسر قرآن را میخوانند، اما جز شبهه و اشکال نمیجویند. حقیقت در مقابلشان است، اما طالب آن نیستند. چون:
ای بسا کس رفته تا شام و عراق
او ندیده هیچ جز کفر و نفاق
وی بسا کس رفته تا هند و هری
او ندیده جز مگر بیع و شری
✓ قرآن خود میگوید: «پس هر کس چشم بدین آیات بگشاید به سود خود کار کرده است و هر کس چشم فرو بندد، ضرر آن بر خودش است…» (انعام: ۱۰۴)
اما دیدن آیات نیازمند «خالی بودن» است؛ از پیشداوری، از تعصب، از شهوت قدرت، از غرضهای نفسانی.
✓ یکی از بزرگترین موانع درک حقیقت، پیشداوری و ذهنیتهای تثبیتشدهای است که با خود به سراغ معنا میبریم. همین است که حتی در برابر کتاب خدا نیز نه به تدبر، بلکه به تأیید و تطبیق دانستههای پیشین خود مینشینیم. حال آنکه تدبر در قرآن یعنی آمادگی برای دست کشیدن از هر آنچه پیشتر “مسلم” میپنداشتهایم. گاه فهم درست آیهای، ما را ناگزیر میسازد که از اندیشهای رایج یا تفسیر متداول بگذریم و به نوری نو در دل آیه تن در دهیم. و مگر نه آن است که خداوند فرمود:
«أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ»
(آیا در این سخن نمیاندیشند؟ یا گمان دارند چیزی بر آنان نازل شده که بر پدرانشان نازل نشده بود؟)
این پرسش نهتنها اهل جاهلیت، بلکه هر ذهن مألوفزدهای را خطاب میگوید: آیا در پی دریافت تازهای از وحی هستی یا فقط به دنبال تطبیق آن با دانستههای پیشینی؟
✓ گاه راه سکوت است و تأمل، گاه طلب ملتمسانه از خدا که حق را به ما بنمایاند، و گاه راه، گفتوگوست. گفتوگویی از سر فهم و تماشا، نه مجادله و سلطه.
وقتی هرکس بخواهد که نه از موضع دلیل و برهان بل از موضع یقین حرف بزند، و چون پذیرفته نمیشود، به زور متوسل گردد،
حاصل این روند، چیزی جز خشونت و ویرانی نخواهد بود.
نردبانهاییست پنهان در جهان
پایهپایه تا عنان آسمان
هر یکی از حال دیگر بیخبر
ملک با پهنا و بیپایان و سر
✓ این جهان راههای پنهانی بسیار دارد. هرکس در نردبان خود بالا میرود، اما اگر اهل شنیدن نباشیم، تنها صدای خودمان را میشنویم.
قبله جان را چون پنهان کردهاند
هر کسی رو جانبی آوردهاند
✓ در پایان این تأملات، هیچ دعایی گویاتر و ضروریتر از این نیست که از خداوند بخواهیم: «اللهم أرِنا الحق حقّاً وارزقنا اتباعه، وأرِنا الباطل باطلاً وارزقنا اجتنابه، ولا تجعله ملتبساً علینا فنضلّ، واجعلنا للمتقین إماماً». دعایی که از صالحان امت نقل شده و ابنکثیر آن را در شرح آیه اختلاف میان انسانها (بقره: 213) یاد کردهاند. مولانا نیز در مثنوی این دعا را چنین آورده:
ای خدا بنمای تو هر چیز را
آن چنان که هست در خدعه سرا
✓در جهانی که هرکس از زاویهی میل و منفعت خویش مینگرد، این دعا التماس صادقانهای است برای دیدنِ حقیقت بهسانِ حقیقت و اجتناب از خلط باطل به جامهی حق.
تمنایی است برای پاکسازی درون از گرایشها، آتوریتهها، و تیرگیهایی که چشم جان را کور میسازند. در مسیر گفتوگو، درک، و دوری از خشونت، چنین دعایی نه فقط زبان دل بلکه قطبنمای روح انسان بیدار است.
✍ الحاق جوادی
#مثنوی #مولانا #تفکر_نقادانه #دیدن_عالم_معنی #گفتوگو #خشونت #یقین_کشنده #نردبان_پنهان #آگاهی #ادراک
https://t.me/islahweb
گاو در بغداد آید ناگهان
بگذرد او زین سران تا آن سران
از همه عیش و خوشیها و مزه
او نبیند جز که قشر خربزه
👌طالب هر چیز، ای یار رشید
جز همان چیزی که میجوید ندید.
📍معنای روان:
✓ مولانا میگوید آدمی در این جهان، تنها همان چیزی را میبیند که بهدنبالش است. کسی که با نیت غلط و غرض آلود وارد دنیای حقیقت شود، هرچند در مرکز معرفت و معنا باشد، چیزی جز حاشیهها و پوستهها نخواهد دید. گاو، در قلب دانایی و نعمت یعنی بغداد، همچنان در پی پوست خربزه است.
📍مفهوم و درس زندگی:
✓ جهان پُر از صدا و حضور است؛ بیشتر افراد فقط برای گفتن آمدهاند، نه برای شنیدن. همه آمادهاند تا نظر خود را تحمیل کنند، و به هر قیمتی آن را بقبولانند، برای آن نیامده اند که از دیگری چیزی بیاموزند. هر گروهی در بند آتوریتهی فکری (مرجعیت فکری یا ذهنی) خویش است.
✓ و بدتر از آن، بسیاری با چشمی پر از پیشداوری و دلی سرشار از تعصب به سراغ قرآن و دین و معنویت میروند. سراسر قرآن را میخوانند، اما جز شبهه و اشکال نمیجویند. حقیقت در مقابلشان است، اما طالب آن نیستند. چون:
ای بسا کس رفته تا شام و عراق
او ندیده هیچ جز کفر و نفاق
وی بسا کس رفته تا هند و هری
او ندیده جز مگر بیع و شری
✓ قرآن خود میگوید: «پس هر کس چشم بدین آیات بگشاید به سود خود کار کرده است و هر کس چشم فرو بندد، ضرر آن بر خودش است…» (انعام: ۱۰۴)
اما دیدن آیات نیازمند «خالی بودن» است؛ از پیشداوری، از تعصب، از شهوت قدرت، از غرضهای نفسانی.
✓ یکی از بزرگترین موانع درک حقیقت، پیشداوری و ذهنیتهای تثبیتشدهای است که با خود به سراغ معنا میبریم. همین است که حتی در برابر کتاب خدا نیز نه به تدبر، بلکه به تأیید و تطبیق دانستههای پیشین خود مینشینیم. حال آنکه تدبر در قرآن یعنی آمادگی برای دست کشیدن از هر آنچه پیشتر “مسلم” میپنداشتهایم. گاه فهم درست آیهای، ما را ناگزیر میسازد که از اندیشهای رایج یا تفسیر متداول بگذریم و به نوری نو در دل آیه تن در دهیم. و مگر نه آن است که خداوند فرمود:
«أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ»
(آیا در این سخن نمیاندیشند؟ یا گمان دارند چیزی بر آنان نازل شده که بر پدرانشان نازل نشده بود؟)
این پرسش نهتنها اهل جاهلیت، بلکه هر ذهن مألوفزدهای را خطاب میگوید: آیا در پی دریافت تازهای از وحی هستی یا فقط به دنبال تطبیق آن با دانستههای پیشینی؟
✓ گاه راه سکوت است و تأمل، گاه طلب ملتمسانه از خدا که حق را به ما بنمایاند، و گاه راه، گفتوگوست. گفتوگویی از سر فهم و تماشا، نه مجادله و سلطه.
وقتی هرکس بخواهد که نه از موضع دلیل و برهان بل از موضع یقین حرف بزند، و چون پذیرفته نمیشود، به زور متوسل گردد،
حاصل این روند، چیزی جز خشونت و ویرانی نخواهد بود.
نردبانهاییست پنهان در جهان
پایهپایه تا عنان آسمان
هر یکی از حال دیگر بیخبر
ملک با پهنا و بیپایان و سر
✓ این جهان راههای پنهانی بسیار دارد. هرکس در نردبان خود بالا میرود، اما اگر اهل شنیدن نباشیم، تنها صدای خودمان را میشنویم.
قبله جان را چون پنهان کردهاند
هر کسی رو جانبی آوردهاند
✓ در پایان این تأملات، هیچ دعایی گویاتر و ضروریتر از این نیست که از خداوند بخواهیم: «اللهم أرِنا الحق حقّاً وارزقنا اتباعه، وأرِنا الباطل باطلاً وارزقنا اجتنابه، ولا تجعله ملتبساً علینا فنضلّ، واجعلنا للمتقین إماماً». دعایی که از صالحان امت نقل شده و ابنکثیر آن را در شرح آیه اختلاف میان انسانها (بقره: 213) یاد کردهاند. مولانا نیز در مثنوی این دعا را چنین آورده:
ای خدا بنمای تو هر چیز را
آن چنان که هست در خدعه سرا
✓در جهانی که هرکس از زاویهی میل و منفعت خویش مینگرد، این دعا التماس صادقانهای است برای دیدنِ حقیقت بهسانِ حقیقت و اجتناب از خلط باطل به جامهی حق.
تمنایی است برای پاکسازی درون از گرایشها، آتوریتهها، و تیرگیهایی که چشم جان را کور میسازند. در مسیر گفتوگو، درک، و دوری از خشونت، چنین دعایی نه فقط زبان دل بلکه قطبنمای روح انسان بیدار است.
✍ الحاق جوادی
#مثنوی #مولانا #تفکر_نقادانه #دیدن_عالم_معنی #گفتوگو #خشونت #یقین_کشنده #نردبان_پنهان #آگاهی #ادراک
https://t.me/islahweb
Telegram
اصلاحوب | islahweb.org
✳️ اصلاحوب؛ کانال رسمی جماعت دعوت و اصلاح
Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.me/islahweb_k
Feqhi: t.me/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79
Web: www.islahweb.org
Insta: www.instagram.com/islahweb
Aparat: aparat.com/islahweb
Kurdi: t.me/islahweb_k
Feqhi: t.me/soal_feqhi
Contact: @Islahweb79