🧠 «وحی یا توهم؟»
تجربههای عرفانی در بیماران لوب گیجگاهی
آیا پیامبران، عارفان و مرتاضان واقعاً با جهان ماورایی در ارتباطاند؟
یا آنچه تجربه میکنند، فرآیندی عصبیست در عمق مغز؟
🧬 لوب گیجگاهی چیست و چه میکند؟
لوب گیجگاهی (Temporal Lobe) بخشی از مغز است که مسئول:
• حافظه
• پردازش زبان
• درک صدا
• و مهمتر از همه: تجربههای مذهبی و عرفانی است.
📍 مطالعات روی بیمارانی که به نوعی صرع لوب گیجگاهی مبتلا هستند نشان داده: آنها اغلب دچار تجربههای شدید عرفانی، احساس حضور خدا، اتصال به جهان، یا شنیدن صداهای آسمانی میشوند.
(منبع: Vilayanur Ramachandran, Michael Persinger)
👁️🗨️ تجربه عرفانی چطور ایجاد میشود؟ دکتر مایکل پرسینگر، با استفاده از «کلاه خدا» (God Helmet)، با تحریک الکتریکی لوب گیجگاهی افراد، توانست در بسیاری از داوطلبان:
تجربه حس حضور یک موجود برتر یا انرژی نامرئی
احساس خروج از بدن (out-of-body)
یا یگانگی با کل جهان را ایجاد کند. در حالی که هیچچیز بیرونی رخ نداده بود.
📖 آیا «وحی» میتواند نورولوژیک باشد؟
در کتاب انسان خردمند، یووال نوح هراری اشاره میکند که:
بسیاری از پیامبران یا رهبران مذهبی، سابقهی گوشهنشینی، روزهداری شدید، یا انزوای طولانی داشتهاند که همگی میتوانند باعث تحریک بیشازحد لوب گیجگاهی و بروز حالتهای توهمگونه معنوی شوند.
🧪 نمونه تاریخی:
سینت پل (Paul the Apostle) خود در نامههایش مینویسد که دچار «نور شدید» و «صدای آسمانی» شده است. پزشکان امروز آن را صرع لوب گیجگاهی میدانند.
(منبع: Ramachandran & Blakeslee – Phantoms in the Brain)
🧠 تجربههای معنوی، واقعیتاند یا مغزی؟
نوروساینس میگوید مغز ما توانایی خلق تجربهای شبیه به حضور خدا را بدون هیچ عامل بیرونی دارد.
📌 این یعنی:
«تجربههای مذهبی، بهجای نزول از آسمان، از اعماق مغز ما برخیزند.»
✅ نتیجه:
شاید وحی و توهم، دو کلمه متفاوت برای یک پدیده باشند ، پدیدهای که «واقعی» بهنظر میرسد، اما «از درون مغز» میآید، نه از آسمان.
📚 منابع:
• Michael Persinger – God Helmet Experiments
• Vilayanur Ramachandran – Phantoms in the Brain
• Yuval Noah Harari – Sapiens
• Oliver Sacks – Hallucinations
• Andrew Newberg – Why God Won’t Go Away
• Richard Dawkins – The God Delusion
• Daniel Dennett – Breaking the Spell
@islie
تجربههای عرفانی در بیماران لوب گیجگاهی
آیا پیامبران، عارفان و مرتاضان واقعاً با جهان ماورایی در ارتباطاند؟
یا آنچه تجربه میکنند، فرآیندی عصبیست در عمق مغز؟
🧬 لوب گیجگاهی چیست و چه میکند؟
لوب گیجگاهی (Temporal Lobe) بخشی از مغز است که مسئول:
• حافظه
• پردازش زبان
• درک صدا
• و مهمتر از همه: تجربههای مذهبی و عرفانی است.
📍 مطالعات روی بیمارانی که به نوعی صرع لوب گیجگاهی مبتلا هستند نشان داده: آنها اغلب دچار تجربههای شدید عرفانی، احساس حضور خدا، اتصال به جهان، یا شنیدن صداهای آسمانی میشوند.
(منبع: Vilayanur Ramachandran, Michael Persinger)
👁️🗨️ تجربه عرفانی چطور ایجاد میشود؟ دکتر مایکل پرسینگر، با استفاده از «کلاه خدا» (God Helmet)، با تحریک الکتریکی لوب گیجگاهی افراد، توانست در بسیاری از داوطلبان:
تجربه حس حضور یک موجود برتر یا انرژی نامرئی
احساس خروج از بدن (out-of-body)
یا یگانگی با کل جهان را ایجاد کند. در حالی که هیچچیز بیرونی رخ نداده بود.
📖 آیا «وحی» میتواند نورولوژیک باشد؟
در کتاب انسان خردمند، یووال نوح هراری اشاره میکند که:
بسیاری از پیامبران یا رهبران مذهبی، سابقهی گوشهنشینی، روزهداری شدید، یا انزوای طولانی داشتهاند که همگی میتوانند باعث تحریک بیشازحد لوب گیجگاهی و بروز حالتهای توهمگونه معنوی شوند.
🧪 نمونه تاریخی:
سینت پل (Paul the Apostle) خود در نامههایش مینویسد که دچار «نور شدید» و «صدای آسمانی» شده است. پزشکان امروز آن را صرع لوب گیجگاهی میدانند.
(منبع: Ramachandran & Blakeslee – Phantoms in the Brain)
🧠 تجربههای معنوی، واقعیتاند یا مغزی؟
نوروساینس میگوید مغز ما توانایی خلق تجربهای شبیه به حضور خدا را بدون هیچ عامل بیرونی دارد.
📌 این یعنی:
«تجربههای مذهبی، بهجای نزول از آسمان، از اعماق مغز ما برخیزند.»
✅ نتیجه:
شاید وحی و توهم، دو کلمه متفاوت برای یک پدیده باشند ، پدیدهای که «واقعی» بهنظر میرسد، اما «از درون مغز» میآید، نه از آسمان.
📚 منابع:
• Michael Persinger – God Helmet Experiments
• Vilayanur Ramachandran – Phantoms in the Brain
• Yuval Noah Harari – Sapiens
• Oliver Sacks – Hallucinations
• Andrew Newberg – Why God Won’t Go Away
• Richard Dawkins – The God Delusion
• Daniel Dennett – Breaking the Spell
@islie
❤36👍11🤣5👎1
🔻 این فهرست عبارتند از 👇
1. دورنُمای بد که شامل:
1) ترس
2) اضطراب
3) هول (ترس ناگهانی)
4) وحشت
5) دهشت
6) وحشتزدگی
7) هراس
8) زهرهترک شدن
2. بیحرمتی:
9) خشم
10) رنجش
11) تَغیُّر یا برآشفتگی
12) غیظ
13) ناکامی
14) تَکَدُّر یا دلخوری
3. خطا:
15) پشیمانی
16) احساس گناه یا تقصیر
17) توبه
4. عیب و نقص:
18) شرم
19) پریشانی
20) خوارشدگی
5. فقدان:
21) اندوه
22) سوگ
23) تأسف
24) سرخوردگی
25) افسردگی
26) نومیدی
27) کنارهگیری
28) مالیخولیای رومانتیک
29) بیتفاوتی
6. سنگینی زمان:
30) ملال
7. تضاد:
31) نفرت
32) کینه
33) اشمئزاز
34) بیاعتنایی
8. رقابت:
35) حسد
36) غبطه
9. برتری:
37) تحسین
38) احترام
39) تکریم
10. عالَم ماورایی:
40) خشیت
41) احساس وابستگی مطلق
11. خودافزایی:
42) عُجب
12. خوبی:
43) آسودگی
44) سُرور
45) خشنودی
46) حسرت گذشته
13. چشمداشت:
47) امید
48) انتظار
14. محبوب:
49) وابستگی
50) عشق جنسی
51) آگاپه
52) حقشناسی
53) شفقت
54) همدلی
55) نیکخواهی
56) رحمت
57) شیفتگی
15. سرگشتگی:
58) تعجب
59) حیرت
60) مشغولیت
61) رمیدگی
ممکن است فهم عرفی و زبان عادی ما، فرقی میان برخی از این هیجانات نبیند و اگر نبیند، نتواند آن را فهرست کند؛ اما روانشناسان به تفاوت این وجوه توجه داشتهاند و دارند.
- مقدمه بر کتاب من و دنیای احساساتم، انتشارات آسمان خیال!
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍13❤7🤣4
دروغها و خرافات اسلام
و ادامه... (بخش دوم)
چنانکه میبینید ما بیش از ۶۰ احساس و عاطفه و هیجان داریم، قریب به ۸۵ مورد، که البته با اکثر آنها بیگانهایم. عدهای که ادعاء میکنند احساسات زنان بر منطق ایشان غالب است یا نمیدانند یا ابراز نمیکنند که در انسان غیر از دلسوزی و ترحم و ترس و بخشش و سایر احساسات لطیفی که به زنان نسبت داده میشود، احساساتی مانند خشم و کینه و غرور و نفرت و انتقامجویی و حسد و شهوت و عُجب و اشمئزاز و غیظ و رنجش و... هم وجود دارند که اینها هم در مردان غالباند و در زنان ضعیفتر.
چنانکه زن مهربانتر و لطیفتر است و شاید لطافت و عطوفتش بر منطق و عقلش غلبه کند، مرد هم خشنتر و مغرورتر و کینهایتر و عصبیتر و... است که همه اینها میتوانند بر عقل و منطقش غلبه کنند و او را به فساد اخلاقی و قضاوتی بکشانند، حتی بدتر از زنان! در زنان احساسات حکم به لطف و خوبی میدهند و در مردان حکم به خشم و انتقام و نابودی و نفرت!
حالا اگر بنا بر قانونگذاری بر این مبناست، شما بگویید مرد عقل و منطقش مغلوب احساسات منفیاش هست یا زن مغلوب لطافت و خوبی و رحم و ترحم است؟
✈️ @islie
چنانکه میبینید ما بیش از ۶۰ احساس و عاطفه و هیجان داریم، قریب به ۸۵ مورد، که البته با اکثر آنها بیگانهایم. عدهای که ادعاء میکنند احساسات زنان بر منطق ایشان غالب است یا نمیدانند یا ابراز نمیکنند که در انسان غیر از دلسوزی و ترحم و ترس و بخشش و سایر احساسات لطیفی که به زنان نسبت داده میشود، احساساتی مانند خشم و کینه و غرور و نفرت و انتقامجویی و حسد و شهوت و عُجب و اشمئزاز و غیظ و رنجش و... هم وجود دارند که اینها هم در مردان غالباند و در زنان ضعیفتر.
چنانکه زن مهربانتر و لطیفتر است و شاید لطافت و عطوفتش بر منطق و عقلش غلبه کند، مرد هم خشنتر و مغرورتر و کینهایتر و عصبیتر و... است که همه اینها میتوانند بر عقل و منطقش غلبه کنند و او را به فساد اخلاقی و قضاوتی بکشانند، حتی بدتر از زنان! در زنان احساسات حکم به لطف و خوبی میدهند و در مردان حکم به خشم و انتقام و نابودی و نفرت!
حالا اگر بنا بر قانونگذاری بر این مبناست، شما بگویید مرد عقل و منطقش مغلوب احساسات منفیاش هست یا زن مغلوب لطافت و خوبی و رحم و ترحم است؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍17🤣3❤1
دروغها و خرافات اسلام
و ادامه... (بخش دوم) چنانکه میبینید ما بیش از ۶۰ احساس و عاطفه و هیجان داریم، قریب به ۸۵ مورد، که البته با اکثر آنها بیگانهایم. عدهای که ادعاء میکنند احساسات زنان بر منطق ایشان غالب است یا نمیدانند یا ابراز نمیکنند که در انسان غیر از دلسوزی و ترحم…
ادامه و نکتهی بعدی... (بخش سوم)
عقل در بند واقعیات یا بردهی احساسات؟
✍️ مصطفی ملکیان در درسگفتار تحلیل فلسفی:
- هیوم میگفت: تا زمان من، همه میگفتند عقل نیرویی است که کاشف واقع است و واقع را کشف میکند و واقعنما یا واقعنمون است؛ یعنی واقع را به ما نمایش میدهد یا آن را کشف میکند. تا زمان من، همه عقیده داشتند هرکس توسل به عقل پیدا کند، واقع را مییابد. هرکس میخواهد واقع را بیابد، باید به عقلش رجوع کند.
ولی من به این نتیجه رسیدم که عقل، خیلی بیشتر از آنکه در بند واقعیات باشد، در بند احساسات و عواطف است؛ چون عقل، بندهی احساس، عاطفه و هیجان است. انگار زبان حال فیلسوفان قبل از هیوم این بود که عقل به صاحب خودش واقعیات را نشان میدهد، چه خوشش بیاید و چه خوشش نیاید، و کاری به عواطف، احساس و هیجان ندارد.
اما من، هیوم، میگویم اینطور نیست که عقل کاری به عاطفه، احساس و هیجان نداشته باشد. عقل بردهی احساس، هیجان و عاطفه است؛ در واقع نوکر آنهاست، کلفت آنهاست، غلام آنهاست. یعنی اگر احساس، عاطفه و هیجان تو، از چیزی خوشش بیاید، عقل به زرادخانهاش رجوع میکند تا مصالحی پیدا کند و بگوید: واقعیت همین است که تو میگفتی.
شما خوشتان میآید که زندگی پس از مرگ وجود داشته باشد یا خیر؟ اگر خوشتان بیاید، عقل از زرادخانهاش مواد و مصالحی را بیرون میکشد تا بگوید زندگی پس از مرگ وجود دارد؛ و اگر خوشتان نیاید، عقل موادی را در اختیارتان میگذارد تا بگویید زندگی پس از مرگ وجود ندارد.
📖 تحلیل فلسفی | صفحات ۱۵۲ تا ۱۵۹
ادمین: به نظر بعضی از اعاظم فلاسفه، اصلاً عقل در انسان، چه مرد چه زن، مغلوب و بردهی احساسات است! یعنی هر چه عقل شما قویتر باشد، احساسات شما قویتر و نتیجهبخشتر است چون آلت و بردهی نیرومندتری دارد! و بردگی عقل برای احساس، اختصاص به زن ندارد و در مرد و زن مشترک است و در مرد قویتر هم هست... این نظریه از قویترین و پذیرفتهشدهترین نظریات معرفتشناختی است.
✈️ @islie
عقل در بند واقعیات یا بردهی احساسات؟
- هیوم میگفت: تا زمان من، همه میگفتند عقل نیرویی است که کاشف واقع است و واقع را کشف میکند و واقعنما یا واقعنمون است؛ یعنی واقع را به ما نمایش میدهد یا آن را کشف میکند. تا زمان من، همه عقیده داشتند هرکس توسل به عقل پیدا کند، واقع را مییابد. هرکس میخواهد واقع را بیابد، باید به عقلش رجوع کند.
ولی من به این نتیجه رسیدم که عقل، خیلی بیشتر از آنکه در بند واقعیات باشد، در بند احساسات و عواطف است؛ چون عقل، بندهی احساس، عاطفه و هیجان است. انگار زبان حال فیلسوفان قبل از هیوم این بود که عقل به صاحب خودش واقعیات را نشان میدهد، چه خوشش بیاید و چه خوشش نیاید، و کاری به عواطف، احساس و هیجان ندارد.
اما من، هیوم، میگویم اینطور نیست که عقل کاری به عاطفه، احساس و هیجان نداشته باشد. عقل بردهی احساس، هیجان و عاطفه است؛ در واقع نوکر آنهاست، کلفت آنهاست، غلام آنهاست. یعنی اگر احساس، عاطفه و هیجان تو، از چیزی خوشش بیاید، عقل به زرادخانهاش رجوع میکند تا مصالحی پیدا کند و بگوید: واقعیت همین است که تو میگفتی.
شما خوشتان میآید که زندگی پس از مرگ وجود داشته باشد یا خیر؟ اگر خوشتان بیاید، عقل از زرادخانهاش مواد و مصالحی را بیرون میکشد تا بگوید زندگی پس از مرگ وجود دارد؛ و اگر خوشتان نیاید، عقل موادی را در اختیارتان میگذارد تا بگویید زندگی پس از مرگ وجود ندارد.
ادمین: به نظر بعضی از اعاظم فلاسفه، اصلاً عقل در انسان، چه مرد چه زن، مغلوب و بردهی احساسات است! یعنی هر چه عقل شما قویتر باشد، احساسات شما قویتر و نتیجهبخشتر است چون آلت و بردهی نیرومندتری دارد! و بردگی عقل برای احساس، اختصاص به زن ندارد و در مرد و زن مشترک است و در مرد قویتر هم هست... این نظریه از قویترین و پذیرفتهشدهترین نظریات معرفتشناختی است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤13🤣4👍1
دروغها و خرافات اسلام
و ادامه... (بخش دوم) چنانکه میبینید ما بیش از ۶۰ احساس و عاطفه و هیجان داریم، قریب به ۸۵ مورد، که البته با اکثر آنها بیگانهایم. عدهای که ادعاء میکنند احساسات زنان بر منطق ایشان غالب است یا نمیدانند یا ابراز نمیکنند که در انسان غیر از دلسوزی و ترحم…
در این مقاله از PubMed، نویسندگان به تحلیل ثانویهای از یک مجموعه داده بینفرهنگی درباره تفاوتهای جنسیتی در ۶ احساس مختلف پرداختهاند؛ این دادهها از ۳۷ کشور مختلف جهان گردآوری شدهاند. هدف از این مطالعه، آزمون جهانشمولی الگوی جنسیتیای بود که در مطالعات انجامشده با پاسخدهندگان غربی مشاهده شده است؛ به این معنا که مردان بیشتر احساسات قدرتمند (مانند خشم) را گزارش میکنند، در حالیکه زنان بیشتر احساسات ناتوان (مانند غم، ترس) را تجربه میکنند و بروز میدهند.
نویسندگان انتظار داشتند که شدت این تفاوتهای جنسیتی، وابسته به وضعیت و نقش اجتماعی زنان در کشورهای مختلف باشد؛ این موضوع با استفاده از شاخص توانمندسازی جنسیتی (GEM) که توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد در گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۰۲ ارائه شده، عملیاتی شد.
در مجموع، الگوی جنسیتیِ خاصِ گزارش تجربه و ابراز بیشتر احساسات ناتوان از سوی زنان و احساسات قدرتمند از سوی مردان تأیید شد، و تنها برخی تعاملات ضعیف با شاخص GEM مشاهده شد.
⚠ ادمین:
چنانکه ملاحظه کردید، احساسات منفی و سرکوبگر و معطوف به قدرت و برتری در مردان غالباند و احساسات مربوط به لطف و ترحم و نرمی در زنان! یعنی هم در مردان و هم در زنان، احساسات غالباند اما در مردان احساسات منفی و خشن و در زنان احساسات مثبت و لطیف. حال در دادگاه و مقام قضاوت احساسات منفی مثل انتقامجویی و کینه و خشم و دشمنی نقش منفیتری دارند یا ترحم و لطافت و دلسوزی؟!
✈️ @islie
نویسندگان انتظار داشتند که شدت این تفاوتهای جنسیتی، وابسته به وضعیت و نقش اجتماعی زنان در کشورهای مختلف باشد؛ این موضوع با استفاده از شاخص توانمندسازی جنسیتی (GEM) که توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد در گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۰۲ ارائه شده، عملیاتی شد.
در مجموع، الگوی جنسیتیِ خاصِ گزارش تجربه و ابراز بیشتر احساسات ناتوان از سوی زنان و احساسات قدرتمند از سوی مردان تأیید شد، و تنها برخی تعاملات ضعیف با شاخص GEM مشاهده شد.
⚠ ادمین:
چنانکه ملاحظه کردید، احساسات منفی و سرکوبگر و معطوف به قدرت و برتری در مردان غالباند و احساسات مربوط به لطف و ترحم و نرمی در زنان! یعنی هم در مردان و هم در زنان، احساسات غالباند اما در مردان احساسات منفی و خشن و در زنان احساسات مثبت و لطیف. حال در دادگاه و مقام قضاوت احساسات منفی مثل انتقامجویی و کینه و خشم و دشمنی نقش منفیتری دارند یا ترحم و لطافت و دلسوزی؟!
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
PubMed
Gender and culture differences in emotion - PubMed
In this article, the authors report a secondary analysis on a cross-cultural dataset on gender differences in 6 emotions, collected in 37 countries all over the world. The aim was to test the universality of the gender-specific pattern found in studies with…
👍13🤣4❤1
«هیچ احدی نمیتواند از اصول و مبانی دین اسلام دفاع علمی - فلسفی بکند و مبانی و اصول این دین و به طریق اولیٰ فروع آن، هرگز قابل دفاع و اثبات توسط علم و فلسفه نیست. هیچ فیلسوفی نیست که بتواند از دین اسلام در حضور کارشناسان این مجموعه، دفاع عقلی و فلسفی بکند، در کل عالم نیست!»
⚠ خطابی به مدیران کانالهای اسلامی! مجتبی دریس، آرش SVD، مراد یوسفی، دانش پشابادی، محمد گیان، محمد خدابندهلو (اشراق)، صمیمیت، احمد پودینهئی، مهران بهرامی، اوسطی، آقای فرضی و دهها نفر دیگر! از همهی شما دعوت میکنیم اگر مخالف موضع رسمی این کانال هستید، برای هماهنگی مناظره (چه گفتاری، چه نوشتاری) در کانال خود اعلام آمادگی کنید! کانالهای شما را رصد میکنیم، به محض اینکه اعلام آمادگیتان را دیدیم، ادمینمان را برای هماهنگی با شما میفرستیم.
⚠ اسلام نمیتواند در مقابل عقل و علم مقاومت کند و هرگز این دو منبع شناخت با اسلام آشتی نخواهند کرد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍61🤣7❤6👎4
💢همراهان گرامی و فرهیخته
با سپاس بیکران از حضور ارزشمند شما در کانال«دروغها و خرافات اسلام»،مفتخریم که همراهیتان در مسیر آگاهیبخشی و ترویج گفتمان نقادانه،این فضا را به بستری برای خردورزی،روشنگری، نقد علمی،و افشای حقایق تاریک و ناگفته دین اسلام تبدیل کرده است.
محتوای این کانال با هدف ارتقای دانش و تحلیل انتقادی ارائه میشود،و حمایت شما میتواند ما را در این راه یاری دهد.
از شما دعوت میکنیم با بوست کردن کانال،به ما در دسترسی به امکانات ویژه تلگرام،مانند انتشار استوری، و گسترش دامنه تأثیرگذاری کمک کنید.
🔘اگر از اشتراک تلگرام پرمیوم برخوردار هستید،کافی است از طریق لینک زیر، گزینه Boost Channel را انتخاب کنید: https://t.me/boost/islie 🔗
هر بوست شما،گامی در جهت تقویت این فضای آگاهیبخش و گسترش گفتمانی مبتنی بر حقیقتجویی است. از مشارکت و همراهی صمیمانه شما سپاسگزاریم و امیدواریم همچنان در این مسیر با ما باشید.
با احترام، تیم مدیریت کانال«دروغها و خرافات اسلام»
@islie
با سپاس بیکران از حضور ارزشمند شما در کانال«دروغها و خرافات اسلام»،مفتخریم که همراهیتان در مسیر آگاهیبخشی و ترویج گفتمان نقادانه،این فضا را به بستری برای خردورزی،روشنگری، نقد علمی،و افشای حقایق تاریک و ناگفته دین اسلام تبدیل کرده است.
محتوای این کانال با هدف ارتقای دانش و تحلیل انتقادی ارائه میشود،و حمایت شما میتواند ما را در این راه یاری دهد.
از شما دعوت میکنیم با بوست کردن کانال،به ما در دسترسی به امکانات ویژه تلگرام،مانند انتشار استوری، و گسترش دامنه تأثیرگذاری کمک کنید.
🔘اگر از اشتراک تلگرام پرمیوم برخوردار هستید،کافی است از طریق لینک زیر، گزینه Boost Channel را انتخاب کنید: https://t.me/boost/islie 🔗
هر بوست شما،گامی در جهت تقویت این فضای آگاهیبخش و گسترش گفتمانی مبتنی بر حقیقتجویی است. از مشارکت و همراهی صمیمانه شما سپاسگزاریم و امیدواریم همچنان در این مسیر با ما باشید.
با احترام، تیم مدیریت کانال«دروغها و خرافات اسلام»
@islie
👍29❤11
🧕 حجاب: پاکی یا ابزار کنترل جنسی؟
نگاهی فرگشتی به ریشههای پوشش زنان در ادیان
در بیشتر فرهنگها و مذاهب، پوشش بدن زن بهعنوان «پاکی، شرافت یا تقدس» تعریف شده. اما از نگاه علم فرگشت و انسانشناسی تطبیقی، ماجرا چیز دیگریست.
کنترل بدن زنان، ابزاری برای تضمین ژنتیک پدر بوده ، نه تقوا.
🧬 چرا بدن زن برای جامعه «مقدس» شد؟
از دیدگاه زیستی، مردان هیچگاه ۱۰۰٪ مطمئن نبودند که فرزندی که بزرگ میکنند، از ژن خودشان باشد. این پدیده به نام “Paternal Uncertainty” در منابع تکاملی شناخته میشود.
📌 راهحل؟ کنترل رفتار جنسی زن، برای اطمینان از «خلوص نسب».
🔍 نتیجه:
• تأکید بر بکارت
• حبس خانگی
• حجاب
• قوانین سنگین علیه «زنان آزاد»
همه در راستای پاسداری از ژنِ پدر، نه تقدس زن.
📖 شواهد تاریخی و مردمشناسی:
✅ در جوامع شکارچی-گردآورنده، که مالکیت فردی کمتر بود، کنترل جنسی زنان بسیار کمتر مشاهده میشود.
✅ اما با ظهور کشاورزی و مالکیت زمین، ناگهان “زن” هم بهعنوان یک دارایی دیده شد. چیزی که باید «پنهان»، «محفوظ» و «مطیع» باشد.
📚 (منبع: Yuval Noah Harari – Sapiens)
🧠 تفسیر داوکینز چه بود؟
در The Selfish Gene، ریچارد داوکینز توضیح میدهد:
ژنها به هر قیمتی تلاش میکنند «تکثیر شوند» حتی اگر لازم باشد رفتارهای اجتماعی، فرهنگی یا مذهبی حول حفظ خلوص ژن طراحی شود. یعنی کنترل زنان، نه از اخلاق، بلکه از ژنتیک خودخواه میآید.
🧩 چرا فقط زن؟
زیرا در بیولوژی تولیدمثل:
• زنها ظرفیت محدود دارند (۹ ماه بارداری)
• مردها پتانسیل نامحدود برای گسترش ژن دارند
و در این رقابت، زنان ارزش ژنتیکی بالا دارند و هرگز نباید «ناشناس» باردار شوند. در نتیجه، بدن زن در بسیاری فرهنگها به عنوان «منبع قدرت»، ولی «محل کنترل» دیده شد.
✅ نتیجه:
حجاب، عفاف و تقدس زنانه، اگرچه امروزه با مفاهیم معنوی تعریف میشوند، اما این رفتار نامطبوع بیش از آنکه از آسمان آمده باشند، از ژنها و رقابت تولیدمثل آمدهاند.
📚 منابع:
• Yuval Noah Harari – Sapiens
• Richard Dawkins – The Selfish Gene
• Sarah Blaffer Hrdy – Mother Nature
• David Buss – Evolutionary Psychology
• Jared Diamond – Guns, Germs and Steel
• Robert Sapolsky – Behave
• Daniel Dennett – Breaking the Spell
@islie
نگاهی فرگشتی به ریشههای پوشش زنان در ادیان
در بیشتر فرهنگها و مذاهب، پوشش بدن زن بهعنوان «پاکی، شرافت یا تقدس» تعریف شده. اما از نگاه علم فرگشت و انسانشناسی تطبیقی، ماجرا چیز دیگریست.
کنترل بدن زنان، ابزاری برای تضمین ژنتیک پدر بوده ، نه تقوا.
🧬 چرا بدن زن برای جامعه «مقدس» شد؟
از دیدگاه زیستی، مردان هیچگاه ۱۰۰٪ مطمئن نبودند که فرزندی که بزرگ میکنند، از ژن خودشان باشد. این پدیده به نام “Paternal Uncertainty” در منابع تکاملی شناخته میشود.
📌 راهحل؟ کنترل رفتار جنسی زن، برای اطمینان از «خلوص نسب».
🔍 نتیجه:
• تأکید بر بکارت
• حبس خانگی
• حجاب
• قوانین سنگین علیه «زنان آزاد»
همه در راستای پاسداری از ژنِ پدر، نه تقدس زن.
📖 شواهد تاریخی و مردمشناسی:
✅ در جوامع شکارچی-گردآورنده، که مالکیت فردی کمتر بود، کنترل جنسی زنان بسیار کمتر مشاهده میشود.
✅ اما با ظهور کشاورزی و مالکیت زمین، ناگهان “زن” هم بهعنوان یک دارایی دیده شد. چیزی که باید «پنهان»، «محفوظ» و «مطیع» باشد.
📚 (منبع: Yuval Noah Harari – Sapiens)
🧠 تفسیر داوکینز چه بود؟
در The Selfish Gene، ریچارد داوکینز توضیح میدهد:
ژنها به هر قیمتی تلاش میکنند «تکثیر شوند» حتی اگر لازم باشد رفتارهای اجتماعی، فرهنگی یا مذهبی حول حفظ خلوص ژن طراحی شود. یعنی کنترل زنان، نه از اخلاق، بلکه از ژنتیک خودخواه میآید.
🧩 چرا فقط زن؟
زیرا در بیولوژی تولیدمثل:
• زنها ظرفیت محدود دارند (۹ ماه بارداری)
• مردها پتانسیل نامحدود برای گسترش ژن دارند
و در این رقابت، زنان ارزش ژنتیکی بالا دارند و هرگز نباید «ناشناس» باردار شوند. در نتیجه، بدن زن در بسیاری فرهنگها به عنوان «منبع قدرت»، ولی «محل کنترل» دیده شد.
✅ نتیجه:
حجاب، عفاف و تقدس زنانه، اگرچه امروزه با مفاهیم معنوی تعریف میشوند، اما این رفتار نامطبوع بیش از آنکه از آسمان آمده باشند، از ژنها و رقابت تولیدمثل آمدهاند.
📚 منابع:
• Yuval Noah Harari – Sapiens
• Richard Dawkins – The Selfish Gene
• Sarah Blaffer Hrdy – Mother Nature
• David Buss – Evolutionary Psychology
• Jared Diamond – Guns, Germs and Steel
• Robert Sapolsky – Behave
• Daniel Dennett – Breaking the Spell
@islie
❤33👍14👎1😁1
🔘خلافت اسلامی :ظهور،افول و سقوط
فصل چهارم:بازگشت اسامه و اعزام لشکرکشیها علیه قبایل مرتد در سراسر شبهجزیره
۱۱ هجری / ۶۳۲ میلادی
💢بازگشت اسامه،ماه ششم هجری،سپتامبر ۶۳2میلادی
اسامه سرانجام از یورش خود بازگشت و مدینه فورا از خطر بیشتر رهایی یافت.یکپنجم غنایم (که طبق حکم شرعی برای دولت ذخیره میشد)به خلیفه تحویل داده شد و او آن را میان مردم توزیع کرد.این لشکرکشی هدف خود را برآورده کرده بود:وجدان ابوبکر را آرام کرد و شاید با فریب بادیهنشینان متخاصم،آنها رابه این باور رساند که او قویتر از آن چیزی است که در واقعیت بود.
💢لشکرکشی علیه بنیعبس و ذبیان
ابوبکر در بهرهبرداری از برتری که پیشتر علیه شورشیان به دست آورده بود،درنگ نکرد.شورشیان پس از عقبنشینی از ذوالقصة به ربذه حمله کرده و خشم خود را با کشتن برخی از پیروان وفادار محمد که هنوز در میان آنها باقی مانده بودند،با مرگهایی بیرحمانه خالی کردند.ابوبکر که از سرنوشت آنها عمیقا متأثر شده بود،سوگند خوردکه به همان تعداد که آنها کشتهاند،یاحتی بیشتر،از آنها را به همان شیوه نابود خواهد کرد.
در نهایت ابوبکر با سپردن فرماندهی شهر و ارتش باقیمانده به اسامه برای تجدید قوا،با نیروی کوچکی بهسوی ربذه حرکت کرد.سران برجسته علیه حضور او در میدان نبرد اعتراض کردند.اگر فرماندهی در جنگ کشته میشد،جای او بهراحتی پرمیشد؛اما اگر خلیفه جان میداد،سرور و رهبرشان از دست میرفت. ابوبکر پاسخ داد:نه، من خود به میدان میروم و مانند یکی از شما همرزمتان خواهم بود.پس حرکت کردندو با رسیدن به دشمن،آنها را کاملا درهم شکستند،برخی را کشتند و برخی دیگر را اسیر کردند.بنیعبس و ذبیان بهسوی طلیحه در بزاخه گریختند و به ارتش او پیوستند.ابوبکر سپس مراتع آنها را مصادره کرد تا برای همیشه بهعنوان ذخیرهای برای اسبها و شتران دولت حفظ شود.شورشیان پس از مدتی تسلیم شدند و سرانجام درسرزمینهای فتحشدهی خارج از شبهجزیره،جبرانی فراوان یافتند.
💢بازگرداندن اسلام به سراسر شبهجزیره
ابوبکر بارضایت از این موفقیت به مدینه بازگشت.ارتش تا آن زمان بازسازی شده بود.زکات ازقبایل همسایه بهعنوان نشانهای از تسلیم شروع به رسیدن کرد.مدینه دیگر در خطر نبود و شهروندان آزادانه نفس کشیدند.اما بارسنگینی همچنان بر دوش خلیفه بود.جز اندکی اینجا و آنجا،ایمان در حال محو شدن بود و عربهای سراسرشبهجزیره به ارتداد روی میآوردند.با این حال، اسلام باید دین تمام شبهجزیره میبود؛در سراسر این سرزمین نباید آیینی جز اسلام باشد،وصیت محمد بر بستر مرگش بود. مدعیان پیامبری باید درهم شکسته میشدند؛شورشیان شکست میخوردند؛مرتدان یا بازمیگشتند یا نابود میشدند؛و برتری اسلام اثبات میگشت.بهاختصار، مأموریت ابوبکر این بود که کلام در حال مرگ پیامبر را به حقیقت بدل کند.
💢اعزام یازده لشکرکشی به نقاط مختلف شبهجزیره
ابوبکر با این هدف بزرگ،بار دیگر به ذوالقصة رفت و تمام نیروهای در دسترس اسلام و همهی سران وفادار را فراخواند.او این نیروها را به یازده ستون مستقل تقسیم کرد وبرای هر یک، رهبری برجسته برگزید و به رسم استادش،به هر کدام پرچمی داد. شبهجزیره تقسیم شد و به هر لشکر منطقهای برای بازپسگیری اختصاص یافت،با دستوراتی برای آغاز و مسیر حرکت.خالد برای سرکوب طلیحه، عکرمه و شرحبیل برای مسیلمه، مهاجر به یمن،علاء به بحرین،هذیفه به مَهرَه و عمرو علیه بنیقداع فرستاده شدند.با این طرح بزرگ،در نهایت هیچ نقطهای فتحنشده باقی نمیماند. نیروهای نگهداشتهشده درمدینه اندک بودند،اما اکنون به تعداد کمی نیاز بود.
💢اعلامیه برای مرتدان جهت توبه، ماه هشتم هجری،اکتبر ۶۳۲ میلادی
ابوبکر پس از اعزام لشکرکشیها به مدینه بازگشت.اولین دغدغهاش انتشار فراخوانی به قبایل مرتد بود که به آنها دستور میداد درهر کجا که هستند توبه کنند و تسلیم شوند،به شرطی که بخشیده شوند و به اسلام بازگردند. کسانی که امتناع میکردند،مورد حمله قرار میگرفتند،مردان جنگجویشان تکهتکه میشدند و زنان و کودکانشان اسیر میگشتند.این فراخوان از طریق فرستادگان به هر استان و قبیلهی شورشی ارسال شد.اذان، یا فراخوان به نماز، معیار ایمان بود:اگر شنیده و پاسخ داده میشد،نیک بود؛اگر نه، مردم مرتد تلقی میشدند و تا پایان تلخ مجازات میگشتند.
💢عدم انتصاب یاران برجسته به فرماندهی
چرایی انتصاب نکردن یاران برجستهتر به فرماندهیهای اصلی کاملاً روشن نیست.عمر نیز بعدها همین سیاست را دنبال کرد و میگفت از این کار خودداری کرده است،بخشی به این دلیل که مسئولیت پاسخگویی،با شأن آنها ناسازگار بود،اما عمدتاً برای تقویت قدرت خود با نگهداشتن آنها درکنارش برای مشورت.
با این حال،عجیب است که افرادی مانند علی و زبیر،که در جنگهای زمان محمد برجسته بودند،اکنون برای لحظهای ازعملیات میدانی غایب باشند.
▪️ادامه دارد
@islie
فصل چهارم:بازگشت اسامه و اعزام لشکرکشیها علیه قبایل مرتد در سراسر شبهجزیره
۱۱ هجری / ۶۳۲ میلادی
💢بازگشت اسامه،ماه ششم هجری،سپتامبر ۶۳2میلادی
اسامه سرانجام از یورش خود بازگشت و مدینه فورا از خطر بیشتر رهایی یافت.یکپنجم غنایم (که طبق حکم شرعی برای دولت ذخیره میشد)به خلیفه تحویل داده شد و او آن را میان مردم توزیع کرد.این لشکرکشی هدف خود را برآورده کرده بود:وجدان ابوبکر را آرام کرد و شاید با فریب بادیهنشینان متخاصم،آنها رابه این باور رساند که او قویتر از آن چیزی است که در واقعیت بود.
💢لشکرکشی علیه بنیعبس و ذبیان
ابوبکر در بهرهبرداری از برتری که پیشتر علیه شورشیان به دست آورده بود،درنگ نکرد.شورشیان پس از عقبنشینی از ذوالقصة به ربذه حمله کرده و خشم خود را با کشتن برخی از پیروان وفادار محمد که هنوز در میان آنها باقی مانده بودند،با مرگهایی بیرحمانه خالی کردند.ابوبکر که از سرنوشت آنها عمیقا متأثر شده بود،سوگند خوردکه به همان تعداد که آنها کشتهاند،یاحتی بیشتر،از آنها را به همان شیوه نابود خواهد کرد.
در نهایت ابوبکر با سپردن فرماندهی شهر و ارتش باقیمانده به اسامه برای تجدید قوا،با نیروی کوچکی بهسوی ربذه حرکت کرد.سران برجسته علیه حضور او در میدان نبرد اعتراض کردند.اگر فرماندهی در جنگ کشته میشد،جای او بهراحتی پرمیشد؛اما اگر خلیفه جان میداد،سرور و رهبرشان از دست میرفت. ابوبکر پاسخ داد:نه، من خود به میدان میروم و مانند یکی از شما همرزمتان خواهم بود.پس حرکت کردندو با رسیدن به دشمن،آنها را کاملا درهم شکستند،برخی را کشتند و برخی دیگر را اسیر کردند.بنیعبس و ذبیان بهسوی طلیحه در بزاخه گریختند و به ارتش او پیوستند.ابوبکر سپس مراتع آنها را مصادره کرد تا برای همیشه بهعنوان ذخیرهای برای اسبها و شتران دولت حفظ شود.شورشیان پس از مدتی تسلیم شدند و سرانجام درسرزمینهای فتحشدهی خارج از شبهجزیره،جبرانی فراوان یافتند.
💢بازگرداندن اسلام به سراسر شبهجزیره
ابوبکر بارضایت از این موفقیت به مدینه بازگشت.ارتش تا آن زمان بازسازی شده بود.زکات ازقبایل همسایه بهعنوان نشانهای از تسلیم شروع به رسیدن کرد.مدینه دیگر در خطر نبود و شهروندان آزادانه نفس کشیدند.اما بارسنگینی همچنان بر دوش خلیفه بود.جز اندکی اینجا و آنجا،ایمان در حال محو شدن بود و عربهای سراسرشبهجزیره به ارتداد روی میآوردند.با این حال، اسلام باید دین تمام شبهجزیره میبود؛در سراسر این سرزمین نباید آیینی جز اسلام باشد،وصیت محمد بر بستر مرگش بود. مدعیان پیامبری باید درهم شکسته میشدند؛شورشیان شکست میخوردند؛مرتدان یا بازمیگشتند یا نابود میشدند؛و برتری اسلام اثبات میگشت.بهاختصار، مأموریت ابوبکر این بود که کلام در حال مرگ پیامبر را به حقیقت بدل کند.
💢اعزام یازده لشکرکشی به نقاط مختلف شبهجزیره
ابوبکر با این هدف بزرگ،بار دیگر به ذوالقصة رفت و تمام نیروهای در دسترس اسلام و همهی سران وفادار را فراخواند.او این نیروها را به یازده ستون مستقل تقسیم کرد وبرای هر یک، رهبری برجسته برگزید و به رسم استادش،به هر کدام پرچمی داد. شبهجزیره تقسیم شد و به هر لشکر منطقهای برای بازپسگیری اختصاص یافت،با دستوراتی برای آغاز و مسیر حرکت.خالد برای سرکوب طلیحه، عکرمه و شرحبیل برای مسیلمه، مهاجر به یمن،علاء به بحرین،هذیفه به مَهرَه و عمرو علیه بنیقداع فرستاده شدند.با این طرح بزرگ،در نهایت هیچ نقطهای فتحنشده باقی نمیماند. نیروهای نگهداشتهشده درمدینه اندک بودند،اما اکنون به تعداد کمی نیاز بود.
💢اعلامیه برای مرتدان جهت توبه، ماه هشتم هجری،اکتبر ۶۳۲ میلادی
ابوبکر پس از اعزام لشکرکشیها به مدینه بازگشت.اولین دغدغهاش انتشار فراخوانی به قبایل مرتد بود که به آنها دستور میداد درهر کجا که هستند توبه کنند و تسلیم شوند،به شرطی که بخشیده شوند و به اسلام بازگردند. کسانی که امتناع میکردند،مورد حمله قرار میگرفتند،مردان جنگجویشان تکهتکه میشدند و زنان و کودکانشان اسیر میگشتند.این فراخوان از طریق فرستادگان به هر استان و قبیلهی شورشی ارسال شد.اذان، یا فراخوان به نماز، معیار ایمان بود:اگر شنیده و پاسخ داده میشد،نیک بود؛اگر نه، مردم مرتد تلقی میشدند و تا پایان تلخ مجازات میگشتند.
💢عدم انتصاب یاران برجسته به فرماندهی
چرایی انتصاب نکردن یاران برجستهتر به فرماندهیهای اصلی کاملاً روشن نیست.عمر نیز بعدها همین سیاست را دنبال کرد و میگفت از این کار خودداری کرده است،بخشی به این دلیل که مسئولیت پاسخگویی،با شأن آنها ناسازگار بود،اما عمدتاً برای تقویت قدرت خود با نگهداشتن آنها درکنارش برای مشورت.
با این حال،عجیب است که افرادی مانند علی و زبیر،که در جنگهای زمان محمد برجسته بودند،اکنون برای لحظهای ازعملیات میدانی غایب باشند.
▪️ادامه دارد
@islie
❤14👍10👎1
🔘محمد و حیوانات
✍️نویسنده:آرش
#بخش_اول
مقدمه
امروزه دین اسلام به دلیل خشونتهایش مدام در اخبار است. بسیاری از مردم میدانند که اسلام خشونتآمیز است، اما اطلاعات کمی درباره این دین دارند. برخی اطلاعات اندکی درباره محمد دارند: او رهبری موفق بود، آزار و اذیت شدیدی را تحمل کرد، فقر و قحطی را پشت سر گذاشت، در برابر مخالفان استوار ماند، پیروانش را عمیقاً دوست داشت و دومین دین بزرگ جهان را بنیان نهاد. اما جنبههای دیگری از اسلام و محمد وجود دارد که باید شناخته شود. محمد مجموعهای از باورهای خرافی و تا حدی عجیب داشت.
این مقاله شرح مختصری از باورهای خرافی محمد درباره حیوانات مختلف ارائه میدهد. برخی از این خرافات در جاهای دیگر به تفصیل بحث شدهاند. در اینجا، من اصول اولیه را ارائه میدهم و قضاوت را به شما واگذار میکنم. نکته تأسفبار این است که باورهای محمد، از جمله خرافاتش، اساس ایمان حدود دو میلیارد پیرو امروز را تشکیل میدهد. این افراد گرفتار سیستمی از باورها هستند که ذهنشان را با خرافات زنجیر کرده و مانع از شناخت جهان برای آنها میشود.
💢محمد و یهودیان: خوکها، میمونها، موشها و مارمولکها
قرآن شامل افسانههایی درباره یهودیان و مسیحیان است. سه آیه از قرآن که این افسانهها را منعکس میکنند، عبارتند از: سوره بقره، آیات ۶۳-۶۵، سوره مائده، آیه ۶۰ و سوره اعراف، آیه ۱۶۶. تمامی نقلقولها از «قرآن نفیس» است.
تفسیر مفسران قرآن کاملاً با محتوای این آیات همخوانی دارد (به بیضاوی، صفحه ۱۴؛ جلالین، صفحات ۱۰ و ۱۱؛ زمخشری، بخش ۱، صفحه ۲۸۶ مراجعه کنید). همچنین این واقعه در سوره اعراف، آیات ۱۶۳-۱۶۶ و سوره مائده، آیه ۶۰ ذکر شده است که در آن یهودیان به میمونها و خوکها تبدیل شدند.
💢حدیثهای صحیح (صحیح بخاری و مسلم): در حدیثهای معتبر آمده است که خدا یهودیان را به موجودات دیگری تبدیل کرد.
@islie
✍️نویسنده:آرش
#بخش_اول
مقدمه
امروزه دین اسلام به دلیل خشونتهایش مدام در اخبار است. بسیاری از مردم میدانند که اسلام خشونتآمیز است، اما اطلاعات کمی درباره این دین دارند. برخی اطلاعات اندکی درباره محمد دارند: او رهبری موفق بود، آزار و اذیت شدیدی را تحمل کرد، فقر و قحطی را پشت سر گذاشت، در برابر مخالفان استوار ماند، پیروانش را عمیقاً دوست داشت و دومین دین بزرگ جهان را بنیان نهاد. اما جنبههای دیگری از اسلام و محمد وجود دارد که باید شناخته شود. محمد مجموعهای از باورهای خرافی و تا حدی عجیب داشت.
این مقاله شرح مختصری از باورهای خرافی محمد درباره حیوانات مختلف ارائه میدهد. برخی از این خرافات در جاهای دیگر به تفصیل بحث شدهاند. در اینجا، من اصول اولیه را ارائه میدهم و قضاوت را به شما واگذار میکنم. نکته تأسفبار این است که باورهای محمد، از جمله خرافاتش، اساس ایمان حدود دو میلیارد پیرو امروز را تشکیل میدهد. این افراد گرفتار سیستمی از باورها هستند که ذهنشان را با خرافات زنجیر کرده و مانع از شناخت جهان برای آنها میشود.
💢محمد و یهودیان: خوکها، میمونها، موشها و مارمولکها
قرآن شامل افسانههایی درباره یهودیان و مسیحیان است. سه آیه از قرآن که این افسانهها را منعکس میکنند، عبارتند از: سوره بقره، آیات ۶۳-۶۵، سوره مائده، آیه ۶۰ و سوره اعراف، آیه ۱۶۶. تمامی نقلقولها از «قرآن نفیس» است.
سوره بقره، آیات ۶۳-۶۵: «و (ای فرزندان اسرائیل، به یاد آورید) هنگامی که ما از شما پیمان گرفتیم و کوه را بالای سرتان برافراشتیم (و گفتیم): آنچه به شما دادهایم، محکم نگه دارید و آنچه در آن است به خاطر آورید تا شاید پرهیزگار شوید. سپس پس از آن روی گرداندید. اگر لطف و رحمت خدا بر شما نبود، قطعاً از زیاندیدگان میبودید. و شما کسانی را از میان خود میشناختید که در امر سبت (روز شنبه) تجاوز کردند. به آنها گفتیم: میمونهایی باشید، خوار و طردشده.»
سوره مائده، آیه ۶۰: «بگو (ای محمد به اهل کتاب): آیا شما را از چیزی بدتر از این، درباره پاداش از سوی خدا، آگاه کنم؟ کسانی (یهودیان) که نفرین خدا و خشم او را بر خود خریدند، کسانی که برخی از آنها را خدا به میمونها و خوکها تبدیل کرد، کسانی که طاغوت (بتهای دروغین) را پرستیدند؛ اینان در جایگاه بدتری هستند (در روز قیامت در جهنم) و بسیار از راه راست گمراه شدهاند.»
سوره اعراف، آیه ۱۶۶: «پس هنگامی که از آنچه منع شده بودند، تجاوز کردند، به آنها گفتیم: میمونهایی باشید، خوار و طردشده.» (این هشداری سخت به بشریت است که نباید از آنچه خدا فرمان داده نابود کنند و از آنچه او منع کرده دوری کنند).
همچنین، میخوانیم که علما و مفسران تاریخی اسلام با تفسیر تحتاللفظی این آیات موافق بودند:
الف. یهودیان به میمون تبدیل شدند خدا این یهودیان را به میمون تبدیل کرد، زیرا از فرمان او سرپیچی کردند و در روز شنبه به صید ماهی رفتند. این یهودیان در شهری ساحلی زندگی میکردند (به سوره بقره، آیه ۶۵ مراجعه کنید). قرآن میگوید: «و شما از کسانی که سبت را شکستند آگاهید، چگونه به آنها گفتیم: میمونهایی باشید، خوار و منفور!»
تفسیر مفسران قرآن کاملاً با محتوای این آیات همخوانی دارد (به بیضاوی، صفحه ۱۴؛ جلالین، صفحات ۱۰ و ۱۱؛ زمخشری، بخش ۱، صفحه ۲۸۶ مراجعه کنید). همچنین این واقعه در سوره اعراف، آیات ۱۶۳-۱۶۶ و سوره مائده، آیه ۶۰ ذکر شده است که در آن یهودیان به میمونها و خوکها تبدیل شدند.
💢حدیثهای صحیح (صحیح بخاری و مسلم): در حدیثهای معتبر آمده است که خدا یهودیان را به موجودات دیگری تبدیل کرد.
بخاری، جلد ۴، حدیث ۵۲۴: ابوهریره نقل کرد: پیامبر گفت: «گروهی از بنیاسرائیل گم شدند. کسی نمیداند چه کردند. اما من آنها را جز این نمیبینم که نفرین شدند و به موش تبدیل شدند، زیرا اگر شیر شتر را جلوی موش بگذارید، آن را نمینوشد، اما اگر شیر گوسفند را جلوی آن بگذارید، مینوشد.» من این را به کعب گفتم، او از من پرسید: «آیا این را از پیامبر شنیدی؟» گفتم: «بله.»
مسلم، کتاب ۲۱، حدیث ۴۸۰۰: ابوسعید نقل کرد که عرب بادیهنشینی نزد پیامبر خدا آمد و گفت: من در سرزمینی زندگی میکنم که پر از مارمولک است و این غذای رایج خانوادهام است، اما او (پیامبر) پاسخی نداد. ما به او گفتیم: دوباره بگو، پس او دوباره گفت، اما پاسخی نداد. (سه بار تکرار شد) سپس پیامبر خدا او را در بار سوم صدا کرد و گفت: ای مرد بادیهنشین، بهراستی خدا قبیلهای از بنیاسرائیل را نفرین کرد یا خشم خود را بر آنها نشان داد و آنها را به حیواناتی که روی زمین راه میروند تبدیل کرد. نمیدانم، شاید این (مارمولک) یکی از آنها باشد. پس من آن را نمیخورم و خوردنش را هم ممنوع نمیکنم.
@islie
😁20❤14👍6🤣4
🌙 چرا خواب میبینیم؟
خواب، خیال یا تمرین بقا؟
آیا رویاها فقط تصاویری بیمنطق هستند؟
یا ابزارهایی تکاملی برای زنده ماندن؟
علم امروز نشان میدهد:
رویاها، محصول فرعی مغز نیستند ، بلکه ابزار بقا و یادگیریاند.
🧠 مغز در خواب چه میکند؟
در مرحله REM (خواب رؤیا)، مغز بهشدت فعال میشود؛
اما عضلات فلج میشوند. یعنی: بدن خواب است، ولی مغز در حال شبیهسازی زندگیست.
📌 اسکنهای fMRI نشان میدهند که هنگام رؤیا:
نواحی مربوط به حافظه بلندمدت، ترس و تجسم فضایی فعال هستند. (منبع: Harvard Sleep Lab)
🔍 نظریه «تمرین تهدید» (Threat Simulation Theory)
بر اساس این نظریه:
رؤیاها محیطهایی شبیهسازیشده هستند برای تمرین واکنش به خطرات. مثل: فرار، پنهان شدن، فریاد زدن، یا حفظ فرزند.
📚 (منبع: Revonsuo et al., 2000 – Evolution and Human Behavior)
🧬 خواب = حافظه + خلاقیت
مطالعات نشان میدهند:
• خواب باعث تحکیم حافظه (Memory Consolidation)
• و حتی حل مسئلههای خلاقانه میشود
(مثل ساختار مولکولی بنزن که در خواب کشف شد!)
📚 (منبع: Walker – Why We Sleep)
👶 چرا کودکان بیشتر خواب میبینند؟
چون مغز در حال یادگیری سریع است و رویا، بخشی از سیستم پردازش دادههای تازه است.
🤯 آیا رویاها واقعیت را شبیهسازی میکنند؟
بله. رویاها در مغز، دقیقاً از همان مسیرهای حسی و احساسی عبور میکنند که تجربههای واقعی. به همین دلیل ممکن است بیدار شویم و حس کنیم چیزی «واقعاً» اتفاق افتاده.
✅ نتیجه:
رویاها نه خیال محضاند، نه بیفایده.
بلکه میراثی فرگشتی از مغزی هستند که در تاریکی شب، با تهدیدها مبارزه میکرد، آینده را تمرین میکرد، و خود را برای زنده ماندن فردا آماده میساخت.
📚 منابع:
• Matthew Walker – Why We Sleep
• Antti Revonsuo – Threat Simulation Theory
• Yuval Noah Harari – Sapiens
• David Eagleman – The Brain
• Francis Crick – Dreams and Memory
• Richard Dawkins – The Selfish Gene (در تحلیل «ذهن درون مغز»)
@islie
خواب، خیال یا تمرین بقا؟
آیا رویاها فقط تصاویری بیمنطق هستند؟
یا ابزارهایی تکاملی برای زنده ماندن؟
علم امروز نشان میدهد:
رویاها، محصول فرعی مغز نیستند ، بلکه ابزار بقا و یادگیریاند.
🧠 مغز در خواب چه میکند؟
در مرحله REM (خواب رؤیا)، مغز بهشدت فعال میشود؛
اما عضلات فلج میشوند. یعنی: بدن خواب است، ولی مغز در حال شبیهسازی زندگیست.
📌 اسکنهای fMRI نشان میدهند که هنگام رؤیا:
نواحی مربوط به حافظه بلندمدت، ترس و تجسم فضایی فعال هستند. (منبع: Harvard Sleep Lab)
🔍 نظریه «تمرین تهدید» (Threat Simulation Theory)
بر اساس این نظریه:
رؤیاها محیطهایی شبیهسازیشده هستند برای تمرین واکنش به خطرات. مثل: فرار، پنهان شدن، فریاد زدن، یا حفظ فرزند.
📚 (منبع: Revonsuo et al., 2000 – Evolution and Human Behavior)
🧬 خواب = حافظه + خلاقیت
مطالعات نشان میدهند:
• خواب باعث تحکیم حافظه (Memory Consolidation)
• و حتی حل مسئلههای خلاقانه میشود
(مثل ساختار مولکولی بنزن که در خواب کشف شد!)
📚 (منبع: Walker – Why We Sleep)
👶 چرا کودکان بیشتر خواب میبینند؟
چون مغز در حال یادگیری سریع است و رویا، بخشی از سیستم پردازش دادههای تازه است.
🤯 آیا رویاها واقعیت را شبیهسازی میکنند؟
بله. رویاها در مغز، دقیقاً از همان مسیرهای حسی و احساسی عبور میکنند که تجربههای واقعی. به همین دلیل ممکن است بیدار شویم و حس کنیم چیزی «واقعاً» اتفاق افتاده.
✅ نتیجه:
رویاها نه خیال محضاند، نه بیفایده.
بلکه میراثی فرگشتی از مغزی هستند که در تاریکی شب، با تهدیدها مبارزه میکرد، آینده را تمرین میکرد، و خود را برای زنده ماندن فردا آماده میساخت.
📚 منابع:
• Matthew Walker – Why We Sleep
• Antti Revonsuo – Threat Simulation Theory
• Yuval Noah Harari – Sapiens
• David Eagleman – The Brain
• Francis Crick – Dreams and Memory
• Richard Dawkins – The Selfish Gene (در تحلیل «ذهن درون مغز»)
@islie
👍36❤11👎3😍1
🔘خلافت اسلامی :ظهور،افول و سقوط
فصل پنجم: بازپسگیری شبهجزیره و لشکرکشی خالد
#بخش_اول
۱۱ هجری / ۶۳۲-۶۳۳ میلادی
💢نبرد یکساله برای بازپسگیری شبهجزیره
زمان اقدام قاطع فرا رسیده بود. چند هفته پیش، کل شبهجزیره به ادعاهای محمد بهعنوان پیامبر و پادشاه تسلیم بود. اما ناگهان همهچیز تغییر کرد و عربها با انکار اسلام، بهسرعت بهسوی ارتداد و استقلال بازگشتند. یک سال نبرد سخت و مقاومت سرسختانه در هر گوشهی سرزمین طول کشید تا شبهجزیره بازپس گرفته شود.
عربها سرانجام با اکراه و قدمهایی ناخواسته،به اعتراف به ایمان محمد و تسلیم به جانشین او وادار شدند.
💢جزئیات اندک و مبهم
شرح مختصری از کارزار دوازدهماهه کافی است؛ زیرا روایات که تا زمان مرگ محمد روشن و مفصل بودند، ناگهان کوتاه، مبهم و پراکنده میشوند.صحنهی آشوب سراسر سرزمین، در خطوطی کمرنگ و مهآلود به ما نمایانده میشود. در حالی که اسلام برای بقای خود میجنگید، پیروانش در آن لحظه تنها به نیزه و شمشیر میاندیشیدند؛و هنگامی که نبرد پایان یافت، جز حس رهایی از خطری وحشتناک، چیز زیادی باقی نماند.تاریخ دقیقی برای نبردهای متعدد این سال ذکر نشده است.تنها میتوان ترتیب وقایع را حدس زد.
با توجه به این موضوع، ابتدا به کارزار خالد در شمال و شرق میپردازیم و سپس به دیگر مناطق، از بحرین در خلیج فارس تا یمن در دریای سرخ، به ترتیب میرسیم.
💢کارزار خالد
۱. علیه طلیحه
خالد بن ولید
پس از ابوبکر و عمر، برجستهترین چهره در روزهای آغازین اسلام بیتردید خالد بن ولید است. بیش از هر کس، او بود که باعث شد اسلام بهسرعت جایگاه خود را بازیابد و سپس با سرعتی شگفتانگیز گسترش یابد. عملکرد او در میدانهای نبرد که سرنوشت امپراتوری پارسی و سلطهی بیزانس در شام را رقم زد.
از کشتارهایش لقب «شمشیر خدا» گرفت؛ و چنان به مرگ بیاعتنا بود که با بیرحمی، بیوهی دشمنش را در میدانی که هنوز از خون سربازانش خیس بود، به همسری میگرفت.او پیشتر در تاریخ اسلام خود را متمایز کرده بود. هنگامی که در کنار قریش میجنگید، شکست محمد در احد عمدتاً بهدلیل دلاوری او بود.پس از گرویدن به اسلام، در فتح مکه،ستون تحت فرمانش تنها ستونی بود که با ریختن خون نافرمانی کرد؛و اندکی بعد، قتلعام بیرحمانهی قبیلهای بیگناه، سرزنش شدید محمد را برایش به ارمغان آورد.در میدان موته، هنگامی که ارتش مسلمانان از لژیونهای رومی شکست خورد و رهبرانش یکی پس از دیگری کشته شدند، او با تاکتیکهای ماهرانه و شجاعانه، بقایای متلاشیشدهی ارتش را از نابودی نجات داد و نشانهای از آیندهی بزرگ خود داد. اکنون ابوبکر این خالد را علیه مدعیان دروغین طلیحه و مسیلمه فرستاد.
💢خالد علیه طلیحه حرکت میکند
ستون او، که بهمراتب قویترین بود، از نخبگان مهاجران و انصار مدینه تشکیل شده بود. برای منحرف کردن توجه دشمن، ابوبکر مقصد او را خیبر اعلام کرد و برای ایجاد وحشت بیشتر، شایعه کرد که خود خلیفه با نیروی جدیدی به او خواهد پیوست. اما خالد بهزودی مسیر شمالی را ترک کرد و بهسمت رشتهکوههای محل سکونت بنیطای، که چندان از صحنهی شورش طلیحه در میان بنیاسد دور نبود، حرکت کرد.
💢طلیحه
از عقاید طلیحه و دیگر مدعیان نبوت اطلاعات کمی داریم و هیچچیز نشان نمیدهد که راز نفوذشان در چه بود. تا آنجا که پیداست، عبادت آنها صرفاً تقلیدی مضحک از اسلام بود. چند بیت شعر بیارزش و گفتههای کودکانه تنها چیزهایی است که صدای تحقیرآمیز روایات از تعالیم آنها منتقل کرده است. اینکه چهار مدعی (زیرا سجاح پیامبرزاده نیز یکی از آنها بود) در آن زمان در نقاط مختلف شبهجزیره ظهور کردند و تودهها را به دنبال خود کشیدند، حاکی از چیزی عمیقتر از اشعار بیمعنا و تفاوتهای جزئی در آیینهای اسلامی است. منطقی است که فرض کنیم حس معنوی شبهجزیره با تبلیغ محمد بیدار شده بود و نمونهی او هم ادعاهای دیگران را برانگیخته و هم به موفقیت سریع آنها کمک کرده بود.
💢حسادت بادیهنشینان به مکه و مدینه
علاوه بر این، حسادت به مکه و مدینه و بیتابی در برابر محدودیتهای اسلام، انگیزههای قدرتمندی برای قبایل بادیهنشین بود تا به مدعیان نبوت بپیوندند. بنابراین، بنیغطفان که پیشتر با بنیاسد متحد بودند، اخیراً با آنها اختلاف پیدا کرده و بخشی از مراتع خود را از دست داده بودند. عیینه، رئیس آنها، اکنون پیشنهاد بازگشت به اتحاد قدیمی را داد: «بیایید به اتحادی که پیش از اسلام با بنیاسد داشتیم بازگردیم، زیرا از زمان ترک آن، مراتع خود را بازنیافتهام.
▪️ادامه دارد
@islie
فصل پنجم: بازپسگیری شبهجزیره و لشکرکشی خالد
#بخش_اول
۱۱ هجری / ۶۳۲-۶۳۳ میلادی
💢نبرد یکساله برای بازپسگیری شبهجزیره
زمان اقدام قاطع فرا رسیده بود. چند هفته پیش، کل شبهجزیره به ادعاهای محمد بهعنوان پیامبر و پادشاه تسلیم بود. اما ناگهان همهچیز تغییر کرد و عربها با انکار اسلام، بهسرعت بهسوی ارتداد و استقلال بازگشتند. یک سال نبرد سخت و مقاومت سرسختانه در هر گوشهی سرزمین طول کشید تا شبهجزیره بازپس گرفته شود.
عربها سرانجام با اکراه و قدمهایی ناخواسته،به اعتراف به ایمان محمد و تسلیم به جانشین او وادار شدند.
💢جزئیات اندک و مبهم
شرح مختصری از کارزار دوازدهماهه کافی است؛ زیرا روایات که تا زمان مرگ محمد روشن و مفصل بودند، ناگهان کوتاه، مبهم و پراکنده میشوند.صحنهی آشوب سراسر سرزمین، در خطوطی کمرنگ و مهآلود به ما نمایانده میشود. در حالی که اسلام برای بقای خود میجنگید، پیروانش در آن لحظه تنها به نیزه و شمشیر میاندیشیدند؛و هنگامی که نبرد پایان یافت، جز حس رهایی از خطری وحشتناک، چیز زیادی باقی نماند.تاریخ دقیقی برای نبردهای متعدد این سال ذکر نشده است.تنها میتوان ترتیب وقایع را حدس زد.
با توجه به این موضوع، ابتدا به کارزار خالد در شمال و شرق میپردازیم و سپس به دیگر مناطق، از بحرین در خلیج فارس تا یمن در دریای سرخ، به ترتیب میرسیم.
💢کارزار خالد
۱. علیه طلیحه
خالد بن ولید
پس از ابوبکر و عمر، برجستهترین چهره در روزهای آغازین اسلام بیتردید خالد بن ولید است. بیش از هر کس، او بود که باعث شد اسلام بهسرعت جایگاه خود را بازیابد و سپس با سرعتی شگفتانگیز گسترش یابد. عملکرد او در میدانهای نبرد که سرنوشت امپراتوری پارسی و سلطهی بیزانس در شام را رقم زد.
از کشتارهایش لقب «شمشیر خدا» گرفت؛ و چنان به مرگ بیاعتنا بود که با بیرحمی، بیوهی دشمنش را در میدانی که هنوز از خون سربازانش خیس بود، به همسری میگرفت.او پیشتر در تاریخ اسلام خود را متمایز کرده بود. هنگامی که در کنار قریش میجنگید، شکست محمد در احد عمدتاً بهدلیل دلاوری او بود.پس از گرویدن به اسلام، در فتح مکه،ستون تحت فرمانش تنها ستونی بود که با ریختن خون نافرمانی کرد؛و اندکی بعد، قتلعام بیرحمانهی قبیلهای بیگناه، سرزنش شدید محمد را برایش به ارمغان آورد.در میدان موته، هنگامی که ارتش مسلمانان از لژیونهای رومی شکست خورد و رهبرانش یکی پس از دیگری کشته شدند، او با تاکتیکهای ماهرانه و شجاعانه، بقایای متلاشیشدهی ارتش را از نابودی نجات داد و نشانهای از آیندهی بزرگ خود داد. اکنون ابوبکر این خالد را علیه مدعیان دروغین طلیحه و مسیلمه فرستاد.
💢خالد علیه طلیحه حرکت میکند
ستون او، که بهمراتب قویترین بود، از نخبگان مهاجران و انصار مدینه تشکیل شده بود. برای منحرف کردن توجه دشمن، ابوبکر مقصد او را خیبر اعلام کرد و برای ایجاد وحشت بیشتر، شایعه کرد که خود خلیفه با نیروی جدیدی به او خواهد پیوست. اما خالد بهزودی مسیر شمالی را ترک کرد و بهسمت رشتهکوههای محل سکونت بنیطای، که چندان از صحنهی شورش طلیحه در میان بنیاسد دور نبود، حرکت کرد.
💢طلیحه
از عقاید طلیحه و دیگر مدعیان نبوت اطلاعات کمی داریم و هیچچیز نشان نمیدهد که راز نفوذشان در چه بود. تا آنجا که پیداست، عبادت آنها صرفاً تقلیدی مضحک از اسلام بود. چند بیت شعر بیارزش و گفتههای کودکانه تنها چیزهایی است که صدای تحقیرآمیز روایات از تعالیم آنها منتقل کرده است. اینکه چهار مدعی (زیرا سجاح پیامبرزاده نیز یکی از آنها بود) در آن زمان در نقاط مختلف شبهجزیره ظهور کردند و تودهها را به دنبال خود کشیدند، حاکی از چیزی عمیقتر از اشعار بیمعنا و تفاوتهای جزئی در آیینهای اسلامی است. منطقی است که فرض کنیم حس معنوی شبهجزیره با تبلیغ محمد بیدار شده بود و نمونهی او هم ادعاهای دیگران را برانگیخته و هم به موفقیت سریع آنها کمک کرده بود.
💢حسادت بادیهنشینان به مکه و مدینه
علاوه بر این، حسادت به مکه و مدینه و بیتابی در برابر محدودیتهای اسلام، انگیزههای قدرتمندی برای قبایل بادیهنشین بود تا به مدعیان نبوت بپیوندند. بنابراین، بنیغطفان که پیشتر با بنیاسد متحد بودند، اخیراً با آنها اختلاف پیدا کرده و بخشی از مراتع خود را از دست داده بودند. عیینه، رئیس آنها، اکنون پیشنهاد بازگشت به اتحاد قدیمی را داد: «بیایید به اتحادی که پیش از اسلام با بنیاسد داشتیم بازگردیم، زیرا از زمان ترک آن، مراتع خود را بازنیافتهام.
▪️ادامه دارد
@islie
👍22❤11👎1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤16👍9👏1
🧠 تکامل خرافات
چرا مغز ما دنبال معنا در تصادفها میگردد؟
میافتیم روی یک عدد خاص،
تصادفی عطسه میکنیم،
یا توی خیابون یه گربه سیاه میبینیم،
یک صدای عجیب از پنجره میآید، ما فوراً فکر میکنیم: «جن!»
ساعت، 11:11 میشود، حس میکنیم «نشانهای» در کار است
و ناگهان مغز ما فکر میکنه:
“این یه نشونهست!”
اما چرا؟
چرا مغز انسان تا این حد حساسه به معنا، حتی وقتی هیچ معنایی وجود نداره؟
🔍 مغز انسان = ماشین تشخیص الگو
مغز ما در طول میلیونها سال فرگشت، طوری برنامهریزی شده که بهجای حقیقت، به دنبال الگو بگرده.
این یعنی: «اگر بین دو چیز ارتباطی نیست، مغز ترجیح میده اشتباهاً فکر کنه هست.»
💡 اسم علمی این پدیده: Apophenia
یا Illusory Pattern Detection
📚 (منبع: Shermer, The Believing Brain | Kahneman, System 1 Thinking)
🧬 چرا این “اشتباه کردن” سودمند بود؟
✅ در دنیای شکارچیگردآورنده، اگر سایهای روی بوتهها دیدی و فکر کردی ببره ولی نباشه؟ اشتباه بیضرر کردی.
❌ اما اگر سایه رو نادیده گرفتی و واقعاً ببر بود؟ میمیری.
🔍 نتیجه؟
ژنهایی که بیشتر «اشتباه معنا پیدا میکردند»، بقای بیشتری داشتند.
این بهنام “خطای نوع اول” یا false positive bias شناخته میشود.
📚 (منبع: Pascal Boyer – Religion Explained)
🧪 مطالعات مدرن:
🔹 مطالعه 2014 – University of Amsterdam:
افرادی که سطح اضطراب بالاتری داشتند، بیشتر در تصاویر تصادفی، چهره یا معنا میدیدند.
(منبع: Van Elk et al., Cognitive, Affective & Behavioral Neuroscience)
🔹 مطالعه fMRI – University of Helsinki:
تشخیص الگوی غلط (false pattern detection) با فعالیت در لوب فرونتال راست و قشر پیشپیشانی میانی مرتبط بود. یعنی دقیقاً همانجایی که مغز تصمیمات سریع احساسی میگیرد.
🧠 مغز از “بینظمی” میترسد.
مغز انسان نمیتواند «بینظمی کامل» را تحمل کند. پس الگو میسازد؛ حتی اگر الگو واقعی نباشد.
📌 این رفتار، توسط نوروساینتیستها بهعنوان apophenia شناخته میشود یعنی: دیدن الگو و معنا در چیزهای کاملاً تصادفی.
🧬 خرافه + اضطراب = آرامش ذهن
در شرایط ناپایدار (جنگ، فقر، بیماری)، باورهای خرافی بیشتر میشن. چرا؟ چون مغز میخواد احساس کنترل رو حفظ کنه، حتی اگر کنترل واقعی نداشته باشیم.
📚 (منبع: Whitson & Galinsky, Journal of Experimental Social Psychology)
📌 نتیجه:
مغز انسان برای بقا طراحی شده، نه برای درک حقیقت مطلق.
ساختن معنا از تصادفها، گاهی ما رو فریب میده اما برای هزاران سال، همون فریب، ما رو زنده نگه داشت.
📚 منابع:
• Michael Shermer – The Believing Brain
• Richard Dawkins – The Selfish Gene
• Yuval Noah Harari – Sapiens
• Pascal Boyer – Religion Explained
• Daniel Kahneman – Thinking, Fast and Slow
• B.F. Skinner – Superstition in the Pigeon
• Van Elk et al. (2014) – CABN Journal
• Whitson & Galinsky (2008) – Illusion of Control Study
@islie
چرا مغز ما دنبال معنا در تصادفها میگردد؟
میافتیم روی یک عدد خاص،
تصادفی عطسه میکنیم،
یا توی خیابون یه گربه سیاه میبینیم،
یک صدای عجیب از پنجره میآید، ما فوراً فکر میکنیم: «جن!»
ساعت، 11:11 میشود، حس میکنیم «نشانهای» در کار است
و ناگهان مغز ما فکر میکنه:
“این یه نشونهست!”
اما چرا؟
چرا مغز انسان تا این حد حساسه به معنا، حتی وقتی هیچ معنایی وجود نداره؟
🔍 مغز انسان = ماشین تشخیص الگو
مغز ما در طول میلیونها سال فرگشت، طوری برنامهریزی شده که بهجای حقیقت، به دنبال الگو بگرده.
این یعنی: «اگر بین دو چیز ارتباطی نیست، مغز ترجیح میده اشتباهاً فکر کنه هست.»
💡 اسم علمی این پدیده: Apophenia
یا Illusory Pattern Detection
📚 (منبع: Shermer, The Believing Brain | Kahneman, System 1 Thinking)
🧬 چرا این “اشتباه کردن” سودمند بود؟
✅ در دنیای شکارچیگردآورنده، اگر سایهای روی بوتهها دیدی و فکر کردی ببره ولی نباشه؟ اشتباه بیضرر کردی.
❌ اما اگر سایه رو نادیده گرفتی و واقعاً ببر بود؟ میمیری.
🔍 نتیجه؟
ژنهایی که بیشتر «اشتباه معنا پیدا میکردند»، بقای بیشتری داشتند.
این بهنام “خطای نوع اول” یا false positive bias شناخته میشود.
📚 (منبع: Pascal Boyer – Religion Explained)
🧪 مطالعات مدرن:
🔹 مطالعه 2014 – University of Amsterdam:
افرادی که سطح اضطراب بالاتری داشتند، بیشتر در تصاویر تصادفی، چهره یا معنا میدیدند.
(منبع: Van Elk et al., Cognitive, Affective & Behavioral Neuroscience)
🔹 مطالعه fMRI – University of Helsinki:
تشخیص الگوی غلط (false pattern detection) با فعالیت در لوب فرونتال راست و قشر پیشپیشانی میانی مرتبط بود. یعنی دقیقاً همانجایی که مغز تصمیمات سریع احساسی میگیرد.
🧠 مغز از “بینظمی” میترسد.
مغز انسان نمیتواند «بینظمی کامل» را تحمل کند. پس الگو میسازد؛ حتی اگر الگو واقعی نباشد.
📌 این رفتار، توسط نوروساینتیستها بهعنوان apophenia شناخته میشود یعنی: دیدن الگو و معنا در چیزهای کاملاً تصادفی.
🧬 خرافه + اضطراب = آرامش ذهن
در شرایط ناپایدار (جنگ، فقر، بیماری)، باورهای خرافی بیشتر میشن. چرا؟ چون مغز میخواد احساس کنترل رو حفظ کنه، حتی اگر کنترل واقعی نداشته باشیم.
📚 (منبع: Whitson & Galinsky, Journal of Experimental Social Psychology)
📌 نتیجه:
مغز انسان برای بقا طراحی شده، نه برای درک حقیقت مطلق.
ساختن معنا از تصادفها، گاهی ما رو فریب میده اما برای هزاران سال، همون فریب، ما رو زنده نگه داشت.
📚 منابع:
• Michael Shermer – The Believing Brain
• Richard Dawkins – The Selfish Gene
• Yuval Noah Harari – Sapiens
• Pascal Boyer – Religion Explained
• Daniel Kahneman – Thinking, Fast and Slow
• B.F. Skinner – Superstition in the Pigeon
• Van Elk et al. (2014) – CABN Journal
• Whitson & Galinsky (2008) – Illusion of Control Study
@islie
👍29❤6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔘بررسی ابعاد کوچکترین ذرات زیر اتمی تاکنون شناخته شده تا دورترین و بزرگترین کهکشانها در جهان هستی
💢در این ویدیو به سفری علمی از مقیاسهای کوانتومی تا کیهانی میپردازیم؛
از ذراتی مانند کوارکها و نوترینوها با ابعادی در حد 10^{-18} متر،
تا سیارات، ستارگان، خوشههای کهکشانی، و نهایتاً ساختارهای عظیم کیهان با مقیاسهایی در حدود میلیاردها سال نوری.
این تفاوتهای ابعادی ،فهم ما از فیزیک بنیادی، نظریه نسبیت عام و مکانیک کوانتومی را نیز به چالش میکشد.
در این مقایسه تصویری، رابطهی میان «ریزترین اجزای ماده» و «بزرگترین ساختارهای هستی» را بررسی میکنیم — سفری بین دو کرانِ ناپیدای جهان: درون ماده و گسترهی کیهان.
@islie
💢در این ویدیو به سفری علمی از مقیاسهای کوانتومی تا کیهانی میپردازیم؛
از ذراتی مانند کوارکها و نوترینوها با ابعادی در حد 10^{-18} متر،
تا سیارات، ستارگان، خوشههای کهکشانی، و نهایتاً ساختارهای عظیم کیهان با مقیاسهایی در حدود میلیاردها سال نوری.
این تفاوتهای ابعادی ،فهم ما از فیزیک بنیادی، نظریه نسبیت عام و مکانیک کوانتومی را نیز به چالش میکشد.
در این مقایسه تصویری، رابطهی میان «ریزترین اجزای ماده» و «بزرگترین ساختارهای هستی» را بررسی میکنیم — سفری بین دو کرانِ ناپیدای جهان: درون ماده و گسترهی کیهان.
@islie
❤18👍5
رنج زایمان؛ قیمت ایستاده راه رفتن انسان
از لگن باریک تا مغز بزرگ: تضاد تکامل و درد
زایمان در انسان، یکی از دردناکترین فرآیندهای طبیعی در میان همهی پستانداران است.
ولی چرا؟ آیا «درد زایمان» یک اشتباه زیستیست؟ یا نتیجهای ضروری از فرگشت ما؟
پاسخ علمی روشن است:
ما ایستاده راه میرویم و مغز بزرگی داریم. همین کافیست تا زایمان به بحرانیترین لحظهٔ زندگی تبدیل شود.
🦴 لگن باریک = ایستاده راه رفتن
حدود ۴ میلیون سال پیش، اجداد ما شروع به راه رفتن روی دو پا کردند.
برای تعادل و حرکت مؤثر، لگنها کوچکتر و جمعوجورتر شدند.
📌 اما یک مشکل: نوزاد باید از کانالی باریکتر عبور کند.
این اولین تضاد!
🧠 مغز بزرگ = انسان هوشمند
در طول تکامل، انسانها مغزهای بسیار بزرگتری نسبت به سایر گونهها پیدا کردند. بیش از ۳ برابر اندازه مغز شامپانزهها.
📌 اما: مغز بزرگ = سر بزرگ = عبور سختتر از لگن باریک.
این دومین تضاد!
🤯 نتیجه؟ زایمان در انسان یک بحران تکاملی است
• زایمان در اکثر پستانداران، سریع و نسبتاً بدون درد است.
• ولی در انسان، طولانی، دردناک و با ریسک بالاست.
این تضاد در زیستشناسی به اسم “Obstetric Dilemma” شناخته میشود.
(یعنی: «معمای زایمان» بین لگن باریک و نوزاد بزرگسر)
📚 (منبع: Rosenberg & Trevathan, Evolutionary Anthropology, 1995)
👶 راهحل تکاملی مغز؟ تولد زودتر!
برای فرار از مرگ و فشار لگنی، نوزاد انسان نارستر از سایر گونهها به دنیا میآید:
• نوزاد انسان نمیتواند بایستد
• نمیتواند بخزد یا خودش را تغذیه کند
• تا سالها نیاز به مراقبت کامل دارد
📌 یعنی: مغز کامل هنوز رشد نکرده چون نمیتوانست از لگن عبور کند!
🧬 فرگشت درد را پنهان نکرد ، با آن کنار آمد
زنان در طول فرگشت:
• سیستم تحمل درد قویتری پیدا کردند
• و کمک زایمانی (Midwifery) بهصورت اجتماعی شکل گرفت
یعنی زایمان از ابتدا یک فرآیند جمعی بوده، نه فردی.
📚 (منبع: Sarah Blaffer Hrdy – Mother Nature)
✅ نتیجه:
درد زایمان در انسان، نه مجازات آسمانی است و نه نقص زیستی، بلکه هزینهایست که بشر برای ایستاده راه رفتن و مغز قدرتمندش پرداخته.
📚 منابع:
• Yuval Noah Harari – Sapiens
• Richard Dawkins – The Selfish Gene
• Sarah Hrdy – Mother Nature
• Rosenberg & Trevathan – Obstetric Dilemma Hypothesis
• Robert Martin – How We Do It
• Jonathan Haidt – The Righteous Mind
@islie
از لگن باریک تا مغز بزرگ: تضاد تکامل و درد
زایمان در انسان، یکی از دردناکترین فرآیندهای طبیعی در میان همهی پستانداران است.
ولی چرا؟ آیا «درد زایمان» یک اشتباه زیستیست؟ یا نتیجهای ضروری از فرگشت ما؟
پاسخ علمی روشن است:
ما ایستاده راه میرویم و مغز بزرگی داریم. همین کافیست تا زایمان به بحرانیترین لحظهٔ زندگی تبدیل شود.
🦴 لگن باریک = ایستاده راه رفتن
حدود ۴ میلیون سال پیش، اجداد ما شروع به راه رفتن روی دو پا کردند.
برای تعادل و حرکت مؤثر، لگنها کوچکتر و جمعوجورتر شدند.
📌 اما یک مشکل: نوزاد باید از کانالی باریکتر عبور کند.
این اولین تضاد!
🧠 مغز بزرگ = انسان هوشمند
در طول تکامل، انسانها مغزهای بسیار بزرگتری نسبت به سایر گونهها پیدا کردند. بیش از ۳ برابر اندازه مغز شامپانزهها.
📌 اما: مغز بزرگ = سر بزرگ = عبور سختتر از لگن باریک.
این دومین تضاد!
🤯 نتیجه؟ زایمان در انسان یک بحران تکاملی است
• زایمان در اکثر پستانداران، سریع و نسبتاً بدون درد است.
• ولی در انسان، طولانی، دردناک و با ریسک بالاست.
این تضاد در زیستشناسی به اسم “Obstetric Dilemma” شناخته میشود.
(یعنی: «معمای زایمان» بین لگن باریک و نوزاد بزرگسر)
📚 (منبع: Rosenberg & Trevathan, Evolutionary Anthropology, 1995)
👶 راهحل تکاملی مغز؟ تولد زودتر!
برای فرار از مرگ و فشار لگنی، نوزاد انسان نارستر از سایر گونهها به دنیا میآید:
• نوزاد انسان نمیتواند بایستد
• نمیتواند بخزد یا خودش را تغذیه کند
• تا سالها نیاز به مراقبت کامل دارد
📌 یعنی: مغز کامل هنوز رشد نکرده چون نمیتوانست از لگن عبور کند!
🧬 فرگشت درد را پنهان نکرد ، با آن کنار آمد
زنان در طول فرگشت:
• سیستم تحمل درد قویتری پیدا کردند
• و کمک زایمانی (Midwifery) بهصورت اجتماعی شکل گرفت
یعنی زایمان از ابتدا یک فرآیند جمعی بوده، نه فردی.
📚 (منبع: Sarah Blaffer Hrdy – Mother Nature)
✅ نتیجه:
درد زایمان در انسان، نه مجازات آسمانی است و نه نقص زیستی، بلکه هزینهایست که بشر برای ایستاده راه رفتن و مغز قدرتمندش پرداخته.
📚 منابع:
• Yuval Noah Harari – Sapiens
• Richard Dawkins – The Selfish Gene
• Sarah Hrdy – Mother Nature
• Rosenberg & Trevathan – Obstetric Dilemma Hypothesis
• Robert Martin – How We Do It
• Jonathan Haidt – The Righteous Mind
@islie
❤56👍34
🧠 توهم کنترل
چرا فکر میکنیم دنیا دست ماست؟
دکمه آسانسور رو چند بار میزنی، انگار که “سریعتر” بیاد؟
یا وقتی اوضاع بهم میریزه، فکر میکنی «من مقصرم» چون یه تصمیم اشتباه گرفتی؟
✅ به این میگن: توهم کنترل
و مغز ما برای داشتنش، طی میلیونها سال فرگشت کرده.
🔍 مغز ما دنبال الگوست، نه حقیقت
مغز انسان طوری طراحی شده که به جای واقعیت پیچیده و تصادفی، دنبال الگوهای ساده و علتدار بگرده.
📌 چرا؟ چون در دنیای وحشی، تصادف خطرناک بود، و الگو نجاتبخش.
حتی اگر الگویی وجود نداشت، تصورش باعث میشد:
• آماده باشی
• خطر رو پیشبینی کنی
• احساس کنی همهچیز تحت کنترله
📚 (منبع: Daniel Kahneman – Thinking, Fast and Slow)
🧬 توهم کنترل = استراتژی بقا
ریچارد داوکینز در The Selfish Gene اشاره میکنه که بسیاری از «اشتباهات ذهنی»،
در واقع ابزاری بودند برای افزایش شانس بقا — نه درک درست از جهان.
🔹 کسی که فکر میکرد صدای بوته نشونه خطره،
حتی اگر اشتباه میکرد، زنده میموند.
🧪 مثال کلاسیک علمی:
در مطالعهای (Langer, 1975)، از افراد خواسته شد در قرعهکشی شرکت کنند. افرادی که خودشان عدد را انتخاب کرده بودند، حاضر بودند بیشتر برای نگهداشتن بلیتشان پول بدهند با اینکه شانسِ برنده شدن همه برابر بود!
📌 یعنی: کنترل توهمی = حس قدرت = امنیت روانی
🧠 اسکن مغز چه میگوید؟
مطالعات fMRI نشان میدهند:
وقتی افراد حس کنترل دارند (حتی توهمی)، فعالیت قشر پیشپیشانی و نواحی پاداش مغز (dopamine circuits) افزایش پیدا میکند.
(منبع: Leotti et al., Trends in Cognitive Sciences)
⚠️ ولی این توهم همیشه هم مفید نیست!
در دنیای مدرن، توهم کنترل میتونه منجر بشه به:
• احساس گناه بیمورد
• وسواس
• اضطراب در برابر چیزهایی که واقعاً خارج از کنترل ما هستن (مثل مرگ، بیماری، اقتصاد، احساسات دیگران)
✅ نتیجه:
ما جهان را کنترل نمیکنیم.
ما فقط یاد گرفتیم فکر کنیم که کنترل داریم،
تا مغزمان کمتر از ترس دیوانه شود.
📚 منابع:
• Daniel Kahneman – Thinking, Fast and Slow
• Richard Dawkins – The Selfish Gene
• Michael Shermer – The Believing Brain
• Ellen Langer – Illusion of Control Study, 1975
• Leotti et al. – Perceived Control and Brain Reward
• Yuval Noah Harari – Sapiens
• Robert Sapolsky – Behave
@islie
چرا فکر میکنیم دنیا دست ماست؟
دکمه آسانسور رو چند بار میزنی، انگار که “سریعتر” بیاد؟
یا وقتی اوضاع بهم میریزه، فکر میکنی «من مقصرم» چون یه تصمیم اشتباه گرفتی؟
✅ به این میگن: توهم کنترل
و مغز ما برای داشتنش، طی میلیونها سال فرگشت کرده.
🔍 مغز ما دنبال الگوست، نه حقیقت
مغز انسان طوری طراحی شده که به جای واقعیت پیچیده و تصادفی، دنبال الگوهای ساده و علتدار بگرده.
📌 چرا؟ چون در دنیای وحشی، تصادف خطرناک بود، و الگو نجاتبخش.
حتی اگر الگویی وجود نداشت، تصورش باعث میشد:
• آماده باشی
• خطر رو پیشبینی کنی
• احساس کنی همهچیز تحت کنترله
📚 (منبع: Daniel Kahneman – Thinking, Fast and Slow)
🧬 توهم کنترل = استراتژی بقا
ریچارد داوکینز در The Selfish Gene اشاره میکنه که بسیاری از «اشتباهات ذهنی»،
در واقع ابزاری بودند برای افزایش شانس بقا — نه درک درست از جهان.
🔹 کسی که فکر میکرد صدای بوته نشونه خطره،
حتی اگر اشتباه میکرد، زنده میموند.
🧪 مثال کلاسیک علمی:
در مطالعهای (Langer, 1975)، از افراد خواسته شد در قرعهکشی شرکت کنند. افرادی که خودشان عدد را انتخاب کرده بودند، حاضر بودند بیشتر برای نگهداشتن بلیتشان پول بدهند با اینکه شانسِ برنده شدن همه برابر بود!
📌 یعنی: کنترل توهمی = حس قدرت = امنیت روانی
🧠 اسکن مغز چه میگوید؟
مطالعات fMRI نشان میدهند:
وقتی افراد حس کنترل دارند (حتی توهمی)، فعالیت قشر پیشپیشانی و نواحی پاداش مغز (dopamine circuits) افزایش پیدا میکند.
(منبع: Leotti et al., Trends in Cognitive Sciences)
⚠️ ولی این توهم همیشه هم مفید نیست!
در دنیای مدرن، توهم کنترل میتونه منجر بشه به:
• احساس گناه بیمورد
• وسواس
• اضطراب در برابر چیزهایی که واقعاً خارج از کنترل ما هستن (مثل مرگ، بیماری، اقتصاد، احساسات دیگران)
✅ نتیجه:
ما جهان را کنترل نمیکنیم.
ما فقط یاد گرفتیم فکر کنیم که کنترل داریم،
تا مغزمان کمتر از ترس دیوانه شود.
📚 منابع:
• Daniel Kahneman – Thinking, Fast and Slow
• Richard Dawkins – The Selfish Gene
• Michael Shermer – The Believing Brain
• Ellen Langer – Illusion of Control Study, 1975
• Leotti et al. – Perceived Control and Brain Reward
• Yuval Noah Harari – Sapiens
• Robert Sapolsky – Behave
@islie
❤26👍11