📌دوباره زنان!
- از آن زمانهای قدیم (یکی بود، یکی نبود) که مشرکان کاوکاو میکرده اند و الله هم حوصله وافری داشته و با آنها کلکل می کرده، داستانهای بامزهای به یادگار مانده است. خیلی از شما نخوانده اید پس برایتان نقل میکنم. این مشرکان چیزهایی میگفتند و الله قصه ما را سخت آشفته و پریشان و حالش را بکلی دگرگون میکردند. البته ذهنتان جاهای دور نرود، هیچوقت حرف از عقلانیت و استدلالگرایی و اخلاق و حقوق و این مزخرفات - بقول آن نیچه دیوانه - انسانی زیاده انسانی نبود؛ جرها و بحثهایی میکرده اند بسی عمیقتر و وزینتر. برای نمونه جایی این مشرکان فرزندانی را به الله نسبت میدادند از جنس مقدس «زن»؛ شاید فکر میکنید الله مثل آن دکارت عقلش کم بود که بیاید و قبل از هر چیز «زاییدن» را متمایز و واضح کند و بعد استدلالاتی بیاورد که چرا نمیشود گفت کمال مطلق هم گاهی میزاید و امتناع فلان دارد و استحاله بهمان، نه الله این قارت و قورتها و شارت و شورتها و هارت و هورتهای بیقدر و قیمت را بر عهده فلاسفه و آن پاهای چوبین و بیتمکینشان نهاد و ناظر به صنعت ایجازاللفظ و اشباع المعنی چنان کشیدهای بر صورت مشرکان زد که سرخیِ آن تا همین امروز بر گونههای ما باقی مانده است (البته سرخیِ ناشی از شرم). حال که شما را به نهایت اشتیاق رسانده ام، جواب پرعمق الله قصه را میآورم.
۱
۲
۳
❗️دختران فرزند من اند؟!! همانها که در زیورآلات لول میخورند و عرضه یک استدلالکردن و دلیلآوردن هم ندارند؟!! (۱۸ زخرف).
- بله! انتظار چه چیزی را داشتید؟ خب پاسخ الهی و حکیمانه بود، فوراً باز با آن عقول گنجشکی غرغر و لندلند را شروع نکنید. پذیرشش سخت نیست الا برای کسانی که به فرهنگ منحوس مدرنیته علاقه دارند و فریب وسوسههای شیطان لعین را خورده و مقام زن را خیلی بیش از اندازه بالا کشیده اند! نه هر چه لعنت خداست نثار شیطان و پیروانش کنید و زن را دوباره به جایگاه شایستهاش که همین زیرمیرهاست برگردانید. البته این وسط مفسران هم کم نگذاشته اند و توجیهات و تفسیراتی آورده اند و - بقول منتسب به ابن سینا - یک غلط را هزار و یک غلط کرده اند. مثلاً علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میگوید: «اين دو صفت كه براى زنان آورده، براى اين است كه زن بالطبع داراى عاطفه و شفقت بيشترى و تعقل ضعيفترى از مرد است، و به عكس مرد بالطبع داراى عواطف كمترى و تعقل بيشترى است. و از روشنترين مظاهر قوت عاطفه زن علاقه شديدى است كه به زينت و زيور دارد و 👈 از تقرير حجت و دليل كه اساسش قوه عاقله است ضعيف است».
- یا مثلاً در تفسیر اثنی عشری آمده است که: «آيا مىگردانيد و فرا مىگيريد براى خدا كسى را كه نشو و نما نمايد و بزرگ شود در پيرايه، يعنى به زيب و زينت و ناز و نعمت پرورش يافته باشد، وَ هُوَ فِي الْخِصامِ: و او در وقت مخاصمه و مجادله و سخن ورى، غَيْرُ مُبِينٍ: آشكار كننده حجت نباشد، يعنى در وقت محاجه تقرير حجت نتواند كرد بلكه به جهت نقصان عقل و ضعف رأى، تقرير حجت بر خود كند نه بر غير... آيه شريفه نكتهاى را تذكر فرمايد به اينكه: زنى كه در ناز و نعمت و زيب و زينت تربيت يافته، با اين وصف در مقام اقامه حجت عاجز و ناتوان است، زيرا اثبات برهان در مقام مجادله و مخاصمه منوط به كمال عقل است، و زنان داراى نقصان عقل و ايمانند، چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمايد: «انّ النّساء نواقص الأيمان و نواقص الحظوظ و نواقص العقول».
- زین پس به محض اینکه بفهمم کسی که در گروه از خدا و دین و اینها دفاع میکند، زن است، اول یک لیچار قرآنی برایش قالب میزنم و بعد او را درجا اخراج میکنم به دلیل عدم قدرت کافی بر اثبات مقصود خود به هنگام مناظره و مخاصمه. باورتان شد؟ شوخی میکنم! من در ایمان به الله این قصهها توفیقی نیافته ام.
@islie
- از آن زمانهای قدیم (یکی بود، یکی نبود) که مشرکان کاوکاو میکرده اند و الله هم حوصله وافری داشته و با آنها کلکل می کرده، داستانهای بامزهای به یادگار مانده است. خیلی از شما نخوانده اید پس برایتان نقل میکنم. این مشرکان چیزهایی میگفتند و الله قصه ما را سخت آشفته و پریشان و حالش را بکلی دگرگون میکردند. البته ذهنتان جاهای دور نرود، هیچوقت حرف از عقلانیت و استدلالگرایی و اخلاق و حقوق و این مزخرفات - بقول آن نیچه دیوانه - انسانی زیاده انسانی نبود؛ جرها و بحثهایی میکرده اند بسی عمیقتر و وزینتر. برای نمونه جایی این مشرکان فرزندانی را به الله نسبت میدادند از جنس مقدس «زن»؛ شاید فکر میکنید الله مثل آن دکارت عقلش کم بود که بیاید و قبل از هر چیز «زاییدن» را متمایز و واضح کند و بعد استدلالاتی بیاورد که چرا نمیشود گفت کمال مطلق هم گاهی میزاید و امتناع فلان دارد و استحاله بهمان، نه الله این قارت و قورتها و شارت و شورتها و هارت و هورتهای بیقدر و قیمت را بر عهده فلاسفه و آن پاهای چوبین و بیتمکینشان نهاد و ناظر به صنعت ایجازاللفظ و اشباع المعنی چنان کشیدهای بر صورت مشرکان زد که سرخیِ آن تا همین امروز بر گونههای ما باقی مانده است (البته سرخیِ ناشی از شرم). حال که شما را به نهایت اشتیاق رسانده ام، جواب پرعمق الله قصه را میآورم.
۱
۲
۳
❗️دختران فرزند من اند؟!! همانها که در زیورآلات لول میخورند و عرضه یک استدلالکردن و دلیلآوردن هم ندارند؟!! (۱۸ زخرف).
- بله! انتظار چه چیزی را داشتید؟ خب پاسخ الهی و حکیمانه بود، فوراً باز با آن عقول گنجشکی غرغر و لندلند را شروع نکنید. پذیرشش سخت نیست الا برای کسانی که به فرهنگ منحوس مدرنیته علاقه دارند و فریب وسوسههای شیطان لعین را خورده و مقام زن را خیلی بیش از اندازه بالا کشیده اند! نه هر چه لعنت خداست نثار شیطان و پیروانش کنید و زن را دوباره به جایگاه شایستهاش که همین زیرمیرهاست برگردانید. البته این وسط مفسران هم کم نگذاشته اند و توجیهات و تفسیراتی آورده اند و - بقول منتسب به ابن سینا - یک غلط را هزار و یک غلط کرده اند. مثلاً علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میگوید: «اين دو صفت كه براى زنان آورده، براى اين است كه زن بالطبع داراى عاطفه و شفقت بيشترى و تعقل ضعيفترى از مرد است، و به عكس مرد بالطبع داراى عواطف كمترى و تعقل بيشترى است. و از روشنترين مظاهر قوت عاطفه زن علاقه شديدى است كه به زينت و زيور دارد و 👈 از تقرير حجت و دليل كه اساسش قوه عاقله است ضعيف است».
- یا مثلاً در تفسیر اثنی عشری آمده است که: «آيا مىگردانيد و فرا مىگيريد براى خدا كسى را كه نشو و نما نمايد و بزرگ شود در پيرايه، يعنى به زيب و زينت و ناز و نعمت پرورش يافته باشد، وَ هُوَ فِي الْخِصامِ: و او در وقت مخاصمه و مجادله و سخن ورى، غَيْرُ مُبِينٍ: آشكار كننده حجت نباشد، يعنى در وقت محاجه تقرير حجت نتواند كرد بلكه به جهت نقصان عقل و ضعف رأى، تقرير حجت بر خود كند نه بر غير... آيه شريفه نكتهاى را تذكر فرمايد به اينكه: زنى كه در ناز و نعمت و زيب و زينت تربيت يافته، با اين وصف در مقام اقامه حجت عاجز و ناتوان است، زيرا اثبات برهان در مقام مجادله و مخاصمه منوط به كمال عقل است، و زنان داراى نقصان عقل و ايمانند، چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمايد: «انّ النّساء نواقص الأيمان و نواقص الحظوظ و نواقص العقول».
- زین پس به محض اینکه بفهمم کسی که در گروه از خدا و دین و اینها دفاع میکند، زن است، اول یک لیچار قرآنی برایش قالب میزنم و بعد او را درجا اخراج میکنم به دلیل عدم قدرت کافی بر اثبات مقصود خود به هنگام مناظره و مخاصمه. باورتان شد؟ شوخی میکنم! من در ایمان به الله این قصهها توفیقی نیافته ام.
@islie
📌حقوق طبیعیِ بشر!
- در دنیای غرب، از قرن هفدهم به بعد، پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی، نهضتی در زمینه مسائل اجتماعی و به نام «حقوق بشر» صورت گرفت. نویسندگان و متفکران قرن هفدهم و هجدهم افکار خویش را درباره حقوق طبیعی و فطری و غیر قابل سلب بشر با پشتکار قابل تحسینی در میان مردم پخش کردند. ژان ژاک روسو و ولتر و منتسکیو از این گروه نویسندگان و متفکران اند. این گروه حق عظیمی بر جامعه بشریت دارند، شاید بتوان ادعاء کرد که حق اینها بر جامعه بشریت از حق مکتشفان و مخترعان بزرگ کمتر نیست.
✍ مرتضی مطهری
❕ویلیام جیمز نقل به معنا میگوید که بسیاری از اوقات در باب هر مدعا ما باید نظر خود را از همه استدلالات و معادلات و نظریات و نشریات آن قطع کنیم و به ثمرات و آثار و نتایجش بدوزیم؛ چون وضع و رنگ میوهها و ثمرات خبر میدهد از سِر ریشهها و اصول. به وجدان و تجربه و تاریخ رجوع کنید، آنچه انبیاء کاشته اند را مقایسه کنید با آنچه فلاسفه و علماء قرون هفدهم و هجدهم کاشته اند. من ساکتم، خودتان اول انصاف بدهید و بعد بگویید. به من و بقیه هم نه، به خودتان بگویید. کیها چی کاشتند و چی داشتند و ما چیها برداشتیم. دیگر باید چقدر خون بریزد، چند عمر دیگر بسوزد، تا رابطه علی و معلولی بین آن کاشتهها و این داشتهها بر ما معلوم شود؟ کِی میفهمیم که سمیت و فساد تکراری و دائمیِ این میوهها اتفاقی نیست؟ نیوتن فهمید سقوط میوهها علت دارد، تعلیل کرد و جهان را تغییر داد. در عالم فیزیک و ماده همین که یک نفر از ما چیزی را متوجه بشود برای تغییر جهان کافی است. گوشی و ماشین شما کارش را میکند چه شما بدانید و چه ندانید. اما عالم انسان و معنا اینطور نیست. در این عوالم دانستن یک نفر برای تغییر جهان کافی نیست. ما همه باید بدانیم، همه باید بخوانیم. ذهن و روان و اخلاق شما گوشی و ماشین نیستند که چه شما بدانید و چه ندانید کارشان را بکنند، نه اگر میخواهید کار کنند و درست کار کنند، باید بدانید. جامعه هم چیزی نیست بجز یکیک اعضاء و افرادش، پس همه باید بدانیم، هر عضو باید بداند.
@islie
- در دنیای غرب، از قرن هفدهم به بعد، پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی، نهضتی در زمینه مسائل اجتماعی و به نام «حقوق بشر» صورت گرفت. نویسندگان و متفکران قرن هفدهم و هجدهم افکار خویش را درباره حقوق طبیعی و فطری و غیر قابل سلب بشر با پشتکار قابل تحسینی در میان مردم پخش کردند. ژان ژاک روسو و ولتر و منتسکیو از این گروه نویسندگان و متفکران اند. این گروه حق عظیمی بر جامعه بشریت دارند، شاید بتوان ادعاء کرد که حق اینها بر جامعه بشریت از حق مکتشفان و مخترعان بزرگ کمتر نیست.
✍ مرتضی مطهری
❕ویلیام جیمز نقل به معنا میگوید که بسیاری از اوقات در باب هر مدعا ما باید نظر خود را از همه استدلالات و معادلات و نظریات و نشریات آن قطع کنیم و به ثمرات و آثار و نتایجش بدوزیم؛ چون وضع و رنگ میوهها و ثمرات خبر میدهد از سِر ریشهها و اصول. به وجدان و تجربه و تاریخ رجوع کنید، آنچه انبیاء کاشته اند را مقایسه کنید با آنچه فلاسفه و علماء قرون هفدهم و هجدهم کاشته اند. من ساکتم، خودتان اول انصاف بدهید و بعد بگویید. به من و بقیه هم نه، به خودتان بگویید. کیها چی کاشتند و چی داشتند و ما چیها برداشتیم. دیگر باید چقدر خون بریزد، چند عمر دیگر بسوزد، تا رابطه علی و معلولی بین آن کاشتهها و این داشتهها بر ما معلوم شود؟ کِی میفهمیم که سمیت و فساد تکراری و دائمیِ این میوهها اتفاقی نیست؟ نیوتن فهمید سقوط میوهها علت دارد، تعلیل کرد و جهان را تغییر داد. در عالم فیزیک و ماده همین که یک نفر از ما چیزی را متوجه بشود برای تغییر جهان کافی است. گوشی و ماشین شما کارش را میکند چه شما بدانید و چه ندانید. اما عالم انسان و معنا اینطور نیست. در این عوالم دانستن یک نفر برای تغییر جهان کافی نیست. ما همه باید بدانیم، همه باید بخوانیم. ذهن و روان و اخلاق شما گوشی و ماشین نیستند که چه شما بدانید و چه ندانید کارشان را بکنند، نه اگر میخواهید کار کنند و درست کار کنند، باید بدانید. جامعه هم چیزی نیست بجز یکیک اعضاء و افرادش، پس همه باید بدانیم، هر عضو باید بداند.
@islie
📌پزشک یا سرباز؟!
▫️امروز - یکم شهریورماه - به یمن تولد ابن سینای طبیب، مقام پزشک و علوم پزشکی را گرامی میداریم. آمد ابن سینای طبیب چون ابن سینا فقط طبیب نبود، امروزه آراء و آثاری که در علم منطق دارد بسی وزینتر و گرانتر از آنهایی است که در طب سنتی دارد؛ اما به هر حال در این روز ما از ایشان از آن رو که پزشک است، یاد میکنیم.
▫️در جهان سنت - یعنی قبل از مدرنیته و در قرون وسطی و حتی اسبق از آن - انسان با طبیعت بطور دائم در نزاع بوده و از آن میگریخته است، و چون طبیعت بنحو کامل بر او محیط بود، در خارج از ذهن هیچ مفری نداشت لذا بدون اینکه بخواهد یا بداند به درون ذهن خودش فرار، و درونگرایی میکرد. در ذهنش به موجودی متعالی پناه میبرد که نه تنها رقیب قدر طبیعت، بلکه خالق آن بود. طبیعت زبان نمیفهمید اما خالقش چرا. میشد با خالق معامله کرد و امان گرفت. معامله این بود: ایمان بیاور و امان بستان. کلمه ایمان هم از ریشه «أمن» گرفته شده و عبارت است از: «خود یا دیگری را در امنیت و آرامش قرار دادن». مؤمِن هم اسم فاعل از ایمان است. در این دوران انسان نجات خود را در معامله و بده و بستان با خدا و انبیاء و ائمه و نمایندگانش میدید. برترینِ مقامها و پایگاهها از آن خاخامها و کشیشها و آخوندها بود و علوم دینی هم در آن صدر جداول میدرخشیدند. این زرهی بسیار قوی و نیرومند بود؛ انسان را از چنگ و دندان طبیعت وحشی و نفهم نجات نمیداد اما چنان فریبش میداد که گمان میکرد به مکان و مقری بسیار امن رسیده و نجات یافته است. این زره محافظ و این پناهگاه خودش به هیولایی عظیم و ترسناک مبدل شد که در کنار هیولای قبلی بیرحمانه به جان و معنای انسانها افتاد. این انسان کودک بیپناهی بود که با ظهور مدرنیته بسی به بلوغ نزدیک شد. در روزگار مدرن، انسان هنوز با طبیعت در نزاع است اما دیگر از آن به درون خود فرار نمیکند و هیولای درونی نمیآفریند. انسان مدرن به مدد فلسفه و فیزیک مدرن با هیولای بیرونی و هیولای درونیِ خود رویارو میشود، میجنگد و آنها را شکست میدهد. در جهان جدید برترینِ مقامها به دانشمندان علوم تجربی واگذار شده است و اکنون این علوم تجربی اند که در صدر نشسته اند. غایت قصوای جوانان سنتی ازدواج و تولید مثل و باقیات صالحات و تشبه به انبیاء و اولیاء خدا بود، یعنی همان معامله با خالق طبیعت وحشی. اما آرزو و آرمان جوانان جدید تحصیل در علوم پزشکی، داروسازی و مهندسی، و خریدن ماشین و سلاح و خلاصه مبارزه با و غلبه بر طبیعت متخاصم است؛ مبارزهای بلاواسطه نیروهای ماورائی و غیر مادی. هیولای طبیعت در اشکال متعدد و متنوعی بر انسان تجلی و ظهور میکند. یکی از تجلیات و مظاهر سخت آن، بیماری است. در اینجا پزشکان سربازان خط مقدم جنگ با طبیعت اند. خیلی بیش از آن که تصور میکنیم پشتمان گرم است به پزشکان مدرن و نمیدانیم. چه بدانیم چه ندانیم چه بخواهیم چه نخواهیم در این جهان مدرن زندگیِ ما از صدر تا ذیل و من المهد الی اللحد (از گهواره تا گور) ابتناء و اتکاء دارد بر علوم مدرن و عالمان آنها؛ فیزیک، شیمی، زیستشناسی، جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد و سیاست.
▫️این علوم سلاح و سپر انسان مدرن اند در جنگ با طبیعت، سلاح و سپری که جایگزین «کودکبودن» شده است. پونه مقیمی در «تکههایی از یک کل منسجم» آورده است: «کودکبودن زمانی که کودک هستیم شبیه یک زره محافظ عمل میکند. این زره آرامآرام ما را با دنیای واقعی آشنا میکند، دنیایی که خیلی دلپذیر و ارضاءکننده برای یک کودک نیست. پس وقتی بزرگتر میشویم و آماده دیدن دنیای واقعی، این زره را باید از تن درآوریم... زرهی که قبلترها به ما کمک میکرد تا با دردهایی روبهرو شویم و با دنیای واقعی کنار بیاییم، حالا خود درد دیگری شده است. زرهی تنگ، کوچک و غیر منطقی که لحظهای نمیتواند بدون آسیب به ما در کنارمان باقی بماند. ماندن در نقش کودک همیشه ما را ناامید میکند، خشمهایمان بصورت غیر منطقی زیادتر میشوند چون در دنیای واقعی اتفاقاتی میوفتند که کودک نمیتواند درکشان کند در نتیجه عصبانی و کلافه میشود... برای یک بزرگسال مدتهاست که نجاتدهنده در گور خفته، بهتر است اجازه دهیم فعلاً خفته باشد تا برویم و بدون رؤیا و توهم دنیا را کشف کنیم».
👩⚕💊روز پزشک را به همه پزشکان و انسانهای مدرن تبریک عرض میکنیم.
@islie
▫️امروز - یکم شهریورماه - به یمن تولد ابن سینای طبیب، مقام پزشک و علوم پزشکی را گرامی میداریم. آمد ابن سینای طبیب چون ابن سینا فقط طبیب نبود، امروزه آراء و آثاری که در علم منطق دارد بسی وزینتر و گرانتر از آنهایی است که در طب سنتی دارد؛ اما به هر حال در این روز ما از ایشان از آن رو که پزشک است، یاد میکنیم.
▫️در جهان سنت - یعنی قبل از مدرنیته و در قرون وسطی و حتی اسبق از آن - انسان با طبیعت بطور دائم در نزاع بوده و از آن میگریخته است، و چون طبیعت بنحو کامل بر او محیط بود، در خارج از ذهن هیچ مفری نداشت لذا بدون اینکه بخواهد یا بداند به درون ذهن خودش فرار، و درونگرایی میکرد. در ذهنش به موجودی متعالی پناه میبرد که نه تنها رقیب قدر طبیعت، بلکه خالق آن بود. طبیعت زبان نمیفهمید اما خالقش چرا. میشد با خالق معامله کرد و امان گرفت. معامله این بود: ایمان بیاور و امان بستان. کلمه ایمان هم از ریشه «أمن» گرفته شده و عبارت است از: «خود یا دیگری را در امنیت و آرامش قرار دادن». مؤمِن هم اسم فاعل از ایمان است. در این دوران انسان نجات خود را در معامله و بده و بستان با خدا و انبیاء و ائمه و نمایندگانش میدید. برترینِ مقامها و پایگاهها از آن خاخامها و کشیشها و آخوندها بود و علوم دینی هم در آن صدر جداول میدرخشیدند. این زرهی بسیار قوی و نیرومند بود؛ انسان را از چنگ و دندان طبیعت وحشی و نفهم نجات نمیداد اما چنان فریبش میداد که گمان میکرد به مکان و مقری بسیار امن رسیده و نجات یافته است. این زره محافظ و این پناهگاه خودش به هیولایی عظیم و ترسناک مبدل شد که در کنار هیولای قبلی بیرحمانه به جان و معنای انسانها افتاد. این انسان کودک بیپناهی بود که با ظهور مدرنیته بسی به بلوغ نزدیک شد. در روزگار مدرن، انسان هنوز با طبیعت در نزاع است اما دیگر از آن به درون خود فرار نمیکند و هیولای درونی نمیآفریند. انسان مدرن به مدد فلسفه و فیزیک مدرن با هیولای بیرونی و هیولای درونیِ خود رویارو میشود، میجنگد و آنها را شکست میدهد. در جهان جدید برترینِ مقامها به دانشمندان علوم تجربی واگذار شده است و اکنون این علوم تجربی اند که در صدر نشسته اند. غایت قصوای جوانان سنتی ازدواج و تولید مثل و باقیات صالحات و تشبه به انبیاء و اولیاء خدا بود، یعنی همان معامله با خالق طبیعت وحشی. اما آرزو و آرمان جوانان جدید تحصیل در علوم پزشکی، داروسازی و مهندسی، و خریدن ماشین و سلاح و خلاصه مبارزه با و غلبه بر طبیعت متخاصم است؛ مبارزهای بلاواسطه نیروهای ماورائی و غیر مادی. هیولای طبیعت در اشکال متعدد و متنوعی بر انسان تجلی و ظهور میکند. یکی از تجلیات و مظاهر سخت آن، بیماری است. در اینجا پزشکان سربازان خط مقدم جنگ با طبیعت اند. خیلی بیش از آن که تصور میکنیم پشتمان گرم است به پزشکان مدرن و نمیدانیم. چه بدانیم چه ندانیم چه بخواهیم چه نخواهیم در این جهان مدرن زندگیِ ما از صدر تا ذیل و من المهد الی اللحد (از گهواره تا گور) ابتناء و اتکاء دارد بر علوم مدرن و عالمان آنها؛ فیزیک، شیمی، زیستشناسی، جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد و سیاست.
▫️این علوم سلاح و سپر انسان مدرن اند در جنگ با طبیعت، سلاح و سپری که جایگزین «کودکبودن» شده است. پونه مقیمی در «تکههایی از یک کل منسجم» آورده است: «کودکبودن زمانی که کودک هستیم شبیه یک زره محافظ عمل میکند. این زره آرامآرام ما را با دنیای واقعی آشنا میکند، دنیایی که خیلی دلپذیر و ارضاءکننده برای یک کودک نیست. پس وقتی بزرگتر میشویم و آماده دیدن دنیای واقعی، این زره را باید از تن درآوریم... زرهی که قبلترها به ما کمک میکرد تا با دردهایی روبهرو شویم و با دنیای واقعی کنار بیاییم، حالا خود درد دیگری شده است. زرهی تنگ، کوچک و غیر منطقی که لحظهای نمیتواند بدون آسیب به ما در کنارمان باقی بماند. ماندن در نقش کودک همیشه ما را ناامید میکند، خشمهایمان بصورت غیر منطقی زیادتر میشوند چون در دنیای واقعی اتفاقاتی میوفتند که کودک نمیتواند درکشان کند در نتیجه عصبانی و کلافه میشود... برای یک بزرگسال مدتهاست که نجاتدهنده در گور خفته، بهتر است اجازه دهیم فعلاً خفته باشد تا برویم و بدون رؤیا و توهم دنیا را کشف کنیم».
👩⚕💊روز پزشک را به همه پزشکان و انسانهای مدرن تبریک عرض میکنیم.
@islie
📌براهین وجودیِ آنسلم و والت دیزنی!
◾️این براهین بیان میدارند:
- مقدمه ۱ (از برهان آنسلم): خدا موجودی است که کاملتر از او نمیتوان تصور کرد.
-- مقدمه ۱ (از برهان والت دیزنی): حدا یکی از شخصیتهای دیزنی است که کاملتر از او نمیتوان تصور کرد.
❕سایر مقدمات مشترک اند:
- مقدمه ۲: اگر فرض کنیم که خدا (حدا) در خارج وجود نداشته باشد، یعنی فقط در ذهن انسان موجود است.
- مقدمه ۳: موجودی (شخصیتی) که فقط در ذهن وجود دارد، نسبت به موجودی (شخصیتی) که هم در ذهن است و هم در خارج، ناقصتر است.
- مقدمه ۴: بنابراین اگر خدا (حدا) در خارج موجود نباشد، یعنی خدا (حدا) کاملترین موجودی (شخصیتی) که قابل تصور است نیست و از او کاملتر نیز میتوان تصور کرد.
- بنابراین، خدا (حدا) باید در خارج از ذهن ما موجود باشد، وگرنه خلاف تعریف ما خواهد بود. در برهان آنسلم کمال موجودات، و در برهان والت دیزنی کمال شخصیتهای کارتونی منظور برهان است. عجله نکنید به شخصیتهای شاهنامه و هزار و یک شب و شازده کوچولو هم خواهیم رسید؛ شما هم اگر در کارتونها و رمانها و قصهها شخصیت مورد علاقهای دارید کافی است کامنت بگذارید تا در اسرع وقت وجود خارجیش را برایتان اثبات کنیم (با کمترین هزینه و بیشترین آبروریزی).
@islie
◾️این براهین بیان میدارند:
- مقدمه ۱ (از برهان آنسلم): خدا موجودی است که کاملتر از او نمیتوان تصور کرد.
-- مقدمه ۱ (از برهان والت دیزنی): حدا یکی از شخصیتهای دیزنی است که کاملتر از او نمیتوان تصور کرد.
❕سایر مقدمات مشترک اند:
- مقدمه ۲: اگر فرض کنیم که خدا (حدا) در خارج وجود نداشته باشد، یعنی فقط در ذهن انسان موجود است.
- مقدمه ۳: موجودی (شخصیتی) که فقط در ذهن وجود دارد، نسبت به موجودی (شخصیتی) که هم در ذهن است و هم در خارج، ناقصتر است.
- مقدمه ۴: بنابراین اگر خدا (حدا) در خارج موجود نباشد، یعنی خدا (حدا) کاملترین موجودی (شخصیتی) که قابل تصور است نیست و از او کاملتر نیز میتوان تصور کرد.
- بنابراین، خدا (حدا) باید در خارج از ذهن ما موجود باشد، وگرنه خلاف تعریف ما خواهد بود. در برهان آنسلم کمال موجودات، و در برهان والت دیزنی کمال شخصیتهای کارتونی منظور برهان است. عجله نکنید به شخصیتهای شاهنامه و هزار و یک شب و شازده کوچولو هم خواهیم رسید؛ شما هم اگر در کارتونها و رمانها و قصهها شخصیت مورد علاقهای دارید کافی است کامنت بگذارید تا در اسرع وقت وجود خارجیش را برایتان اثبات کنیم (با کمترین هزینه و بیشترین آبروریزی).
@islie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سوءتفاهم در مورد #فرگشت
توضیحات #ریچارد_داوکینز
.
#جهش_ژنتیکی یک تغییر تصادفی در #ژن است. از این نظر تصادفی است که به سمت پیشرفت و بهبودی خاصی انجام نمیشود.
چیزی که به سمت اصلاح و پیشرفت انجام میشود #انتخاب_طبیعی است. انتخاب طبیعی بعد از جهش ژنتیکی وارد کار میشود و از تغییرات و خطاهای تصادفی (حاصل از جهش ژنتیکی)، آنهایی را انتخاب میکند که میتوانند باعث بهبودی و پیشرفت شوند.
به همین دلیل است که پلنگها اینقدر خوب شکار میکنند و آهوها اینقدر خوب از دست پلنگها فرار میکنند و زنبورها اینقدر در پیدا کردن گرده گلها و شهد آنها خوب عمل میکنند.
توضیحات #ریچارد_داوکینز
.
#جهش_ژنتیکی یک تغییر تصادفی در #ژن است. از این نظر تصادفی است که به سمت پیشرفت و بهبودی خاصی انجام نمیشود.
چیزی که به سمت اصلاح و پیشرفت انجام میشود #انتخاب_طبیعی است. انتخاب طبیعی بعد از جهش ژنتیکی وارد کار میشود و از تغییرات و خطاهای تصادفی (حاصل از جهش ژنتیکی)، آنهایی را انتخاب میکند که میتوانند باعث بهبودی و پیشرفت شوند.
به همین دلیل است که پلنگها اینقدر خوب شکار میکنند و آهوها اینقدر خوب از دست پلنگها فرار میکنند و زنبورها اینقدر در پیدا کردن گرده گلها و شهد آنها خوب عمل میکنند.
◽️دُروغــها و خُــرافــاتِ اســلام◽️
◾️ســلســله مناظرات فلسفی
◾️مــوضــوع: اثبات وجود خدا(برهان علیت)
◾️زمــان: جمعه۲۱دی ؛ ساعت 20بهوقت تهــران
◾️طرفین:
• جناب آرش (دگرانديش) نماینده گروه دروغ ها و خرافات اسلام
• جناب محمد صادق غفرانی (مسلمان،مستقل)
◽️لینکِ عضویَّت:
https://t.me/Islie_Group
◾️ســلســله مناظرات فلسفی
◾️مــوضــوع: اثبات وجود خدا(برهان علیت)
◾️زمــان: جمعه۲۱دی ؛ ساعت 20بهوقت تهــران
◾️طرفین:
• جناب آرش (دگرانديش) نماینده گروه دروغ ها و خرافات اسلام
• جناب محمد صادق غفرانی (مسلمان،مستقل)
◽️لینکِ عضویَّت:
https://t.me/Islie_Group
🔘مجازات دزدی در اسلام
💢طبق قرآن
آیه ۳۸ سوره مائده
وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
دست زن و مرد دزد را به کیفر اعمالشان ببُرید، این عقوبتی است که خدا مقرر کرده و خدا مقتدر و به مصالح خلق داناست.
💢قرآن میگوید که دزد باید دستش قطع شود؛ این قطع کردن دست به عنوان انتقام از هر گونه سود یا منفعتی که دزد به دست آورده و همچنین به عنوان مجازات از سوی الله است.
علمای مسلمان بعدها تأکید کردند که این مجازات تنها در جامعهای که نیازهای اساسی شهروندانش به طور کافی تأمین شده باشد، میتواند اجرا شود.
🔘طبق حدیث
💢قرآن میگوید که دست دزد باید قطع شود، اما حدیث اضافه میکند که محمد این نوع مجازات را در زمان خود اجرا کرده است، همانطور که در مجموعهای از حوادث حدیث مشخص است. (ما فرض میکنیم که شهروندان تحت رهبری او به اندازه کافی تأمین میشدند).
1️⃣_جابر بن عبداللَّه انصارى گزارش داده است که دزدی را به پیامبر آوردند که دستور داد “دستش را قطع کنید” و این کار انجام شد. او برای بار دوم آورده شد و پیامبر گفت: “دستش را قطع کنید” و این کار انجام شد. سپس او برای بار سوم آورده شد. باز هم پیامبر گفت: “دستش را قطع کنید.” سپس دست او قطع شد. بعدها او برای بار چهارم آورده شد و زمانی که پیامبر گفت: “دستش را قطع کنید” پای او قطع شد. وقتی او برای بار پنجم آورده شد، پیامبر گفت: “او را بکشید.” پس او را گرفتیم و کشتیم و سپس او را کشان کشان به چاه انداختیم و سنگها را بر روی او انداختیم.
2️⃣_فوزالهبنعبید گزارش داده که دزدی را به پیامبر آوردند و دست او قطع شد و در دستور دیگر پیامبر، دست او را به گردنش آویختند.
3️⃣_عایشه گزارش داده است که پیامبر دست دزد را برای یک چهارم دینار و بالاتر قطع کرده است.
4️⃣_ابوهریره گزارش داده که پیامبر گفته است: “لعنت خدا بر دزدی که تخممرغی دزدیده و دستش قطع شده و طنابی دزدیده و دستش قطع شده است.”
5️⃣_در شریح سنت روایت شده که صفوانبنامیه به مدینه آمد و در مسجد با استفاده از پتو به عنوان بالش خوابید. دزدی آمد و پتو را دزدید. صفوان او را گرفت و به همراه او به نزد پیامبر آورد. محمد دستور داد که دست دزد قطع شود. صفوان گفت: “من نمیخواستم چنین مجازاتی باشد؛ من این پتو را به او صدقه میدهم.” پیامبر از او پرسید: “چرا قبل از اینکه با او بیایی، این کار را نکردی؟”
به عبارت دیگر، خیلی دیر است و دست مرد باید قطع شود.
6️⃣_طبری، در تفسیر آیه 38 گزارش میدهد که حادثهای را ذکر کرده که از این آموزش پشتیبانی میکند: “زنی جواهراتی دزدید که مردم آن را به پیامبر آوردند. او دستور داد که دست راست او قطع شود. زن سپس از او پرسید که آیا جایی برای توبه هست که او پاسخ داد: “امروز [یعنی پس از اینکه دستت قطع شد] از گناهت پاک میشوی مانند روزی که متولد شدی.
@islie
💢طبق قرآن
آیه ۳۸ سوره مائده
وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
دست زن و مرد دزد را به کیفر اعمالشان ببُرید، این عقوبتی است که خدا مقرر کرده و خدا مقتدر و به مصالح خلق داناست.
💢قرآن میگوید که دزد باید دستش قطع شود؛ این قطع کردن دست به عنوان انتقام از هر گونه سود یا منفعتی که دزد به دست آورده و همچنین به عنوان مجازات از سوی الله است.
علمای مسلمان بعدها تأکید کردند که این مجازات تنها در جامعهای که نیازهای اساسی شهروندانش به طور کافی تأمین شده باشد، میتواند اجرا شود.
🔘طبق حدیث
💢قرآن میگوید که دست دزد باید قطع شود، اما حدیث اضافه میکند که محمد این نوع مجازات را در زمان خود اجرا کرده است، همانطور که در مجموعهای از حوادث حدیث مشخص است. (ما فرض میکنیم که شهروندان تحت رهبری او به اندازه کافی تأمین میشدند).
1️⃣_جابر بن عبداللَّه انصارى گزارش داده است که دزدی را به پیامبر آوردند که دستور داد “دستش را قطع کنید” و این کار انجام شد. او برای بار دوم آورده شد و پیامبر گفت: “دستش را قطع کنید” و این کار انجام شد. سپس او برای بار سوم آورده شد. باز هم پیامبر گفت: “دستش را قطع کنید.” سپس دست او قطع شد. بعدها او برای بار چهارم آورده شد و زمانی که پیامبر گفت: “دستش را قطع کنید” پای او قطع شد. وقتی او برای بار پنجم آورده شد، پیامبر گفت: “او را بکشید.” پس او را گرفتیم و کشتیم و سپس او را کشان کشان به چاه انداختیم و سنگها را بر روی او انداختیم.
2️⃣_فوزالهبنعبید گزارش داده که دزدی را به پیامبر آوردند و دست او قطع شد و در دستور دیگر پیامبر، دست او را به گردنش آویختند.
3️⃣_عایشه گزارش داده است که پیامبر دست دزد را برای یک چهارم دینار و بالاتر قطع کرده است.
4️⃣_ابوهریره گزارش داده که پیامبر گفته است: “لعنت خدا بر دزدی که تخممرغی دزدیده و دستش قطع شده و طنابی دزدیده و دستش قطع شده است.”
5️⃣_در شریح سنت روایت شده که صفوانبنامیه به مدینه آمد و در مسجد با استفاده از پتو به عنوان بالش خوابید. دزدی آمد و پتو را دزدید. صفوان او را گرفت و به همراه او به نزد پیامبر آورد. محمد دستور داد که دست دزد قطع شود. صفوان گفت: “من نمیخواستم چنین مجازاتی باشد؛ من این پتو را به او صدقه میدهم.” پیامبر از او پرسید: “چرا قبل از اینکه با او بیایی، این کار را نکردی؟”
به عبارت دیگر، خیلی دیر است و دست مرد باید قطع شود.
6️⃣_طبری، در تفسیر آیه 38 گزارش میدهد که حادثهای را ذکر کرده که از این آموزش پشتیبانی میکند: “زنی جواهراتی دزدید که مردم آن را به پیامبر آوردند. او دستور داد که دست راست او قطع شود. زن سپس از او پرسید که آیا جایی برای توبه هست که او پاسخ داد: “امروز [یعنی پس از اینکه دستت قطع شد] از گناهت پاک میشوی مانند روزی که متولد شدی.
@islie
◽️دُروغــها و خُــرافــاتِ اســلام◽️
◾️ســلســله مناظرات فلسفی
◾️مــوضــوع: اثبات وجود
خدا(برهان علیت)
◾️جلسه دوم
◾️زمــان: جمعه۲۸دی ؛ ساعت 19 به وقت تهــران
◾️طرفین:
• جناب آرش (دگرانديش) نماینده گروه دروغ ها و خرافات اسلام
• جناب محمد صادق غفرانی (مسلمان،مستقل)
◽️لینکِ عضویَّت:
https://t.me/Islie_Group
◾️ســلســله مناظرات فلسفی
◾️مــوضــوع: اثبات وجود
خدا(برهان علیت)
◾️جلسه دوم
◾️زمــان: جمعه۲۸دی ؛ ساعت 19 به وقت تهــران
◾️طرفین:
• جناب آرش (دگرانديش) نماینده گروه دروغ ها و خرافات اسلام
• جناب محمد صادق غفرانی (مسلمان،مستقل)
◽️لینکِ عضویَّت:
https://t.me/Islie_Group
🔘یکی از وحشتناکترین و بیرحمانهترین اعمالی که توسط محمد انجام شد، شکنجه خونین و قتل مردان قبیله اُکل یا اورینه بود. طبق منابع مسلمانان، تعدادی از مردان به اسلام گرویدند و به مدینه سفر کردند. به دلیل شرایط آبوهوایی مدینه، این افراد بیمار شدند و محمد به آنها توصیه کرد که برای درمان بیماریشان ادرار و شیرشتر بنوشند. منابع اسلامی ادعا میکنند که این مردان پس از آن مرتد شدند، چوپان را کشتند و گله را دزدیدند. محمد گروهی را فرستاد تا آنها را دستگیر کنند، و هنگامی که آنها دستگیر شدند، محمد دستور داد تا به طرز وحشیانهای شکنجه شوند.
💢نقل قول از صحیح بخاری:
انس بن مالک روایت کرده است: گروهی از هشت مرد از قبیله اکل نزد پیامبر آمدند و از شرایط آبوهوایی مدینه شکایت کردند.
پس گفتند: «ای پیامبر خدا، به ما مقداری شیر بدهید.»پیامبر خدا فرمود: «پیشنهاد میکنم که به گله شترها ملحق شوید.» پس آنها رفتند و از ادرار و شیر شتر نوشیدند تا زمانی که سالم شدند.
سپس چوپان را کشتند و شترها را بردند و پس از اینکه مسلمان بودند، کافر شدند.
هنگامی که پیامبر از طریق فریاد کمک آگاهی یافت، تعدادی مرد را برای تعقیب آنها فرستاد و قبل از اینکه خورشید بالا بیاید، آنها دستگیر شدند. پیامبر دستور داد دستها و پاهایشان قطع شود. سپس دستور داد میخهایی داغ کنند و بر چشمانشان بگذارند. سپس در سرزمینی سنگلاخی (حرّه) رها شدند. آنها درخواست آب کردند، اما هیچکس به آنها آب نداد تا از تشنگی مردند. (ابو قلابه، یکی از راویان گفت: «آنها قتل و دزدی کردند و با خدا و پیامبر او جنگیدند و در زمین فساد کردند.»)
💢مسلمانان روشهایی برای توجیه بیرحمی و سردمزاجی محمد ابداع کردهاند.
یک مسلمان این شکنجه شرورانه و مرگبار را با این استدلال دفاع میکند که این مردان سزاوار چنین مجازاتی بودند؛ نوعی “چشم در برابر چشم” (با قصد بازی با کلمات).
💢وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ ﴿۱۲۶﴾
و هر گاه خواستيد مجازات كنيد تنها به مقداري كه به شما تعدي شده كيفر دهيد. و اگر شكيبائي پيشه كنيد اينكار براي شكيبايان بهتر است. (۱۲۶)
💢بنابراین، مجازاتی که برای آنها دستور داده شد، اگر عادلانه و منصفانه چرا آنها را فقط نکشت و به بدترین شکل شکنجه کرد؟
یک مسلمان دیگر دفاع مشابهی ارائه میدهد:
با این حال، در یکی از روایاتی که در کتاب المنتقیٰ از ابن الجارود گزارش شده است، انس توضیحی درباره دلیل این مجازات داده است.
همراه محمد روایت کرده است:
پیامبر چشمانشان را داغ کرد زیرا آنها چشمان چوپان را داغ کرده بودند. (جلد 1، ص. 216)
این توضیح بهطور کامل روشن میکند که محمد دستور داغ کردن چشمان گناهکاران را مطابق با دستور قرآنی قصاص (بقره: 178، مائده: 45) برای مجازات قتل و آسیب جسمانی صادر کرده است.
💢نکته ای که این دو مسلمان بهطور راحت از گفتن آن به خوانندگان خود اجتناب میکنند این است که الله خودش چنین مجازاتی را در قرآن تایید نکرده و ظاهراً آیه 33 سوره مائده
را بهعنوان اصلاحی برای آینده فرستاد که در آن مجازات دقیق برای چنین جرایمی مشخص شده است.
متن اینگونه حکم میکند:
«مجازات کسانی که با خدا و پیامبرش جنگ میکنند و در زمین فساد میکنند، تنها این است که کشته شوند یا به صلیب کشیده شوند یا دستها و پاهایشان از طرفهای مخالف قطع شود یا تبعید شوند؛ این برای آنان رسوایی در این دنیا است و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت. مگر کسانی که قبل از اینکه شما بر آنها غلبه کنید، توبه کنند؛ بدانید که خداوند آمرزنده و مهربان است.»
(ترجمه شاکر)
نسخه دیگری متن را اینگونه ترجمه میکند:
«این است جزای کسانی که علیه خدا و پیامبرش جنگ میکنند و در زمین به فساد میپردازند: آنها باید کشته شوند، یابه صلیب کشیده شوند، یا دست و پایشان از طرفهای مخالف قطع شود، یا از زمین تبعید شوند. این برای آنها خفتی در این دنیاست؛ و در آخرت عذابی بزرگ در انتظار آنهاست. مگر کسانی که قبل از اینکه شما بر آنها قدرت پیدا کنید، توبه کنند؛ پس بدانید که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.» (ترجمه آربری)
💢بنابر این مرجع به مسلمانان میگوید که آنها فقط میتوانند یکی از مجازاتهای غیراخلاقی را انتخاب کنند چرا که محمد در خشونت گوی سبقت را از قرآن هم ربوده بود:
1. کشتن فرد.
2. به صلیب کشیدن فرد.
3. قطع دست و پای مخالف (یعنی یکی از دستها و یکی از پاها قطع شود
4.زندانی کردن فرد یا تبعید از سرزمین.
@islie
💢نقل قول از صحیح بخاری:
انس بن مالک روایت کرده است: گروهی از هشت مرد از قبیله اکل نزد پیامبر آمدند و از شرایط آبوهوایی مدینه شکایت کردند.
پس گفتند: «ای پیامبر خدا، به ما مقداری شیر بدهید.»پیامبر خدا فرمود: «پیشنهاد میکنم که به گله شترها ملحق شوید.» پس آنها رفتند و از ادرار و شیر شتر نوشیدند تا زمانی که سالم شدند.
سپس چوپان را کشتند و شترها را بردند و پس از اینکه مسلمان بودند، کافر شدند.
هنگامی که پیامبر از طریق فریاد کمک آگاهی یافت، تعدادی مرد را برای تعقیب آنها فرستاد و قبل از اینکه خورشید بالا بیاید، آنها دستگیر شدند. پیامبر دستور داد دستها و پاهایشان قطع شود. سپس دستور داد میخهایی داغ کنند و بر چشمانشان بگذارند. سپس در سرزمینی سنگلاخی (حرّه) رها شدند. آنها درخواست آب کردند، اما هیچکس به آنها آب نداد تا از تشنگی مردند. (ابو قلابه، یکی از راویان گفت: «آنها قتل و دزدی کردند و با خدا و پیامبر او جنگیدند و در زمین فساد کردند.»)
💢مسلمانان روشهایی برای توجیه بیرحمی و سردمزاجی محمد ابداع کردهاند.
یک مسلمان این شکنجه شرورانه و مرگبار را با این استدلال دفاع میکند که این مردان سزاوار چنین مجازاتی بودند؛ نوعی “چشم در برابر چشم” (با قصد بازی با کلمات).
💢وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ ﴿۱۲۶﴾
و هر گاه خواستيد مجازات كنيد تنها به مقداري كه به شما تعدي شده كيفر دهيد. و اگر شكيبائي پيشه كنيد اينكار براي شكيبايان بهتر است. (۱۲۶)
💢بنابراین، مجازاتی که برای آنها دستور داده شد، اگر عادلانه و منصفانه چرا آنها را فقط نکشت و به بدترین شکل شکنجه کرد؟
یک مسلمان دیگر دفاع مشابهی ارائه میدهد:
با این حال، در یکی از روایاتی که در کتاب المنتقیٰ از ابن الجارود گزارش شده است، انس توضیحی درباره دلیل این مجازات داده است.
همراه محمد روایت کرده است:
پیامبر چشمانشان را داغ کرد زیرا آنها چشمان چوپان را داغ کرده بودند. (جلد 1، ص. 216)
این توضیح بهطور کامل روشن میکند که محمد دستور داغ کردن چشمان گناهکاران را مطابق با دستور قرآنی قصاص (بقره: 178، مائده: 45) برای مجازات قتل و آسیب جسمانی صادر کرده است.
💢نکته ای که این دو مسلمان بهطور راحت از گفتن آن به خوانندگان خود اجتناب میکنند این است که الله خودش چنین مجازاتی را در قرآن تایید نکرده و ظاهراً آیه 33 سوره مائده
را بهعنوان اصلاحی برای آینده فرستاد که در آن مجازات دقیق برای چنین جرایمی مشخص شده است.
متن اینگونه حکم میکند:
«مجازات کسانی که با خدا و پیامبرش جنگ میکنند و در زمین فساد میکنند، تنها این است که کشته شوند یا به صلیب کشیده شوند یا دستها و پاهایشان از طرفهای مخالف قطع شود یا تبعید شوند؛ این برای آنان رسوایی در این دنیا است و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت. مگر کسانی که قبل از اینکه شما بر آنها غلبه کنید، توبه کنند؛ بدانید که خداوند آمرزنده و مهربان است.»
(ترجمه شاکر)
نسخه دیگری متن را اینگونه ترجمه میکند:
«این است جزای کسانی که علیه خدا و پیامبرش جنگ میکنند و در زمین به فساد میپردازند: آنها باید کشته شوند، یابه صلیب کشیده شوند، یا دست و پایشان از طرفهای مخالف قطع شود، یا از زمین تبعید شوند. این برای آنها خفتی در این دنیاست؛ و در آخرت عذابی بزرگ در انتظار آنهاست. مگر کسانی که قبل از اینکه شما بر آنها قدرت پیدا کنید، توبه کنند؛ پس بدانید که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.» (ترجمه آربری)
💢بنابر این مرجع به مسلمانان میگوید که آنها فقط میتوانند یکی از مجازاتهای غیراخلاقی را انتخاب کنند چرا که محمد در خشونت گوی سبقت را از قرآن هم ربوده بود:
1. کشتن فرد.
2. به صلیب کشیدن فرد.
3. قطع دست و پای مخالف (یعنی یکی از دستها و یکی از پاها قطع شود
4.زندانی کردن فرد یا تبعید از سرزمین.
@islie
🔘آیا محمد پیامبر اسلام یک سوپر من جنسی بود؟
💢روایات اسلامی بیان میکنند که محمد در مسائل جنسی فوقالعاده و بسیار فعال بوده است
قتاده روایت میکند:
انس بن مالک گفت: «پیامبر در طول روز و شب به همه همسرانش سر میزد و تعداد آنها یازده نفر بود.» از انس پرسیدم، «آیا پیامبر توانایی این کار را داشت؟» انس پاسخ داد، «ما میگفتیم که پیامبر قدرت سی مرد را داشت.» و سعید به نقل از قتاده گفت که انس به او درباره نه همسر (نه ،یازده) گفته بود. (صحیح بخاری، جلد ۱، کتاب ۵، شماره ۲۶۸)
💢انس بن مالک روایت میکند:
پیامبر در یک شب به همه همسرانش سر میزد و در آن زمان نه همسر داشت. (صحیح بخاری، جلد ۱، کتاب ۵، شماره ۲۸۲؛ همچنین احادیث مشابه در جلد ۷، کتاب ۶۲، شمارههای ۶ و ۱۴۲)
💢 پرسشی مطرح میشود که این روایات تا چه حد قابل اعتماد هستند؟ توجه داشته باشید که محمد در آن زمان جوانی بیست یا بیست و پنج ساله نبود و حتی در آن سن نیز چنین چیزی بسیار شگفتانگیز میبود؛ بلکه حدود ۶۰ سال سن داشت وقتی همه این نه همسر را داشت.
علاوه بر این، این روایات میگویند که این اتفاق فقط یک بار نبوده، بلکه بهطور مرتب رخ میداده است.
حدیث دیگری ممکن است توضیحی در مورد چگونگی درک این روایات ارائه دهد:
عایشه روایت میکند: جادو بر پیامبر خدا اثر گذاشته بود، بهطوریکه او فکر میکرد با همسرانش رابطه جنسی داشته است در حالیکه در واقع اینطور نبود. (صحیح بخاری، جلد ۷، کتاب ۷۱، شماره ۶۶۰؛ همچنین شماره ۶۶۱)
💢حدیثی که میگوید محمد تصور میکرد با همسرانش رابطه جنسی داشته است ،در حالیکه در واقع اینطور نبوده ، توجه داشته باشید که این روایت (که از همسر و شریک جنسی محبوب محمد نقل شده) نیز تأکید میکند که این اتفاق نه تنها یکبار بلکه بهطور مکرر رخ داده است.
💢حتی اگر محمد احتمالاً تمام روابط جنسیای که فکر میکرد انجام داده است را نداشته باشد، روایات فوق همچنان بخشی از شواهدی را ارائه میدهند که نشان میدهند مسائل جنسی در ذهن او بسیار برجسته بوده است.
💢پیامدهای گسترده
پیامدهای این مشاهده بسیار فراتر از درک واضحتر زندگی جنسی محمد است.
بهنظر میرسد که احادیث بهاصطلاح معتبر و قابلاعتماد، توهمات و خیالات پایدار محمد را بهعنوان واقعیت گزارش میدهند!
اگر این موضوع در این مسئله صحیح باشد، سؤال بعدی بهطور طبیعی مطرح میشود: چه تعداد دیگر از احادیث موجود در مجموعههای اصلی سنتها و احادیث اسلامی ممکن است در این دسته قرار گیرند؟
بسیاری از آموزههای اسلام، هم در زمینه الهیات و هم دستورالعملهای عملی زندگی، بر اساس این احادیث هستند.
آیا مسلمانان ایمان و زندگی خود را بر اساس چیزی بنا میکنند که ممکن است چیزی بیش از نتایج توهمات محمد نبوده باشد؟
💢اگرچه توهمات محمد بهعنوان واقعیت در احادیث نقل شده است، این موضوع همچنین تردیدهایی را در مورد قرآن ایجاد میکند.
اگر برخی یا همه دیدارهای ادعایی فرشته جبرئیل و وحیهایی که توسط او آورده شده محصول یک ذهن ناپایدار بوده و در واقع توهم به جای واقعیت بوده باشند، آن وقت چه؟
@islie
💢روایات اسلامی بیان میکنند که محمد در مسائل جنسی فوقالعاده و بسیار فعال بوده است
قتاده روایت میکند:
انس بن مالک گفت: «پیامبر در طول روز و شب به همه همسرانش سر میزد و تعداد آنها یازده نفر بود.» از انس پرسیدم، «آیا پیامبر توانایی این کار را داشت؟» انس پاسخ داد، «ما میگفتیم که پیامبر قدرت سی مرد را داشت.» و سعید به نقل از قتاده گفت که انس به او درباره نه همسر (نه ،یازده) گفته بود. (صحیح بخاری، جلد ۱، کتاب ۵، شماره ۲۶۸)
💢انس بن مالک روایت میکند:
پیامبر در یک شب به همه همسرانش سر میزد و در آن زمان نه همسر داشت. (صحیح بخاری، جلد ۱، کتاب ۵، شماره ۲۸۲؛ همچنین احادیث مشابه در جلد ۷، کتاب ۶۲، شمارههای ۶ و ۱۴۲)
💢 پرسشی مطرح میشود که این روایات تا چه حد قابل اعتماد هستند؟ توجه داشته باشید که محمد در آن زمان جوانی بیست یا بیست و پنج ساله نبود و حتی در آن سن نیز چنین چیزی بسیار شگفتانگیز میبود؛ بلکه حدود ۶۰ سال سن داشت وقتی همه این نه همسر را داشت.
علاوه بر این، این روایات میگویند که این اتفاق فقط یک بار نبوده، بلکه بهطور مرتب رخ میداده است.
حدیث دیگری ممکن است توضیحی در مورد چگونگی درک این روایات ارائه دهد:
عایشه روایت میکند: جادو بر پیامبر خدا اثر گذاشته بود، بهطوریکه او فکر میکرد با همسرانش رابطه جنسی داشته است در حالیکه در واقع اینطور نبود. (صحیح بخاری، جلد ۷، کتاب ۷۱، شماره ۶۶۰؛ همچنین شماره ۶۶۱)
💢حدیثی که میگوید محمد تصور میکرد با همسرانش رابطه جنسی داشته است ،در حالیکه در واقع اینطور نبوده ، توجه داشته باشید که این روایت (که از همسر و شریک جنسی محبوب محمد نقل شده) نیز تأکید میکند که این اتفاق نه تنها یکبار بلکه بهطور مکرر رخ داده است.
💢حتی اگر محمد احتمالاً تمام روابط جنسیای که فکر میکرد انجام داده است را نداشته باشد، روایات فوق همچنان بخشی از شواهدی را ارائه میدهند که نشان میدهند مسائل جنسی در ذهن او بسیار برجسته بوده است.
💢پیامدهای گسترده
پیامدهای این مشاهده بسیار فراتر از درک واضحتر زندگی جنسی محمد است.
بهنظر میرسد که احادیث بهاصطلاح معتبر و قابلاعتماد، توهمات و خیالات پایدار محمد را بهعنوان واقعیت گزارش میدهند!
اگر این موضوع در این مسئله صحیح باشد، سؤال بعدی بهطور طبیعی مطرح میشود: چه تعداد دیگر از احادیث موجود در مجموعههای اصلی سنتها و احادیث اسلامی ممکن است در این دسته قرار گیرند؟
بسیاری از آموزههای اسلام، هم در زمینه الهیات و هم دستورالعملهای عملی زندگی، بر اساس این احادیث هستند.
آیا مسلمانان ایمان و زندگی خود را بر اساس چیزی بنا میکنند که ممکن است چیزی بیش از نتایج توهمات محمد نبوده باشد؟
💢اگرچه توهمات محمد بهعنوان واقعیت در احادیث نقل شده است، این موضوع همچنین تردیدهایی را در مورد قرآن ایجاد میکند.
اگر برخی یا همه دیدارهای ادعایی فرشته جبرئیل و وحیهایی که توسط او آورده شده محصول یک ذهن ناپایدار بوده و در واقع توهم به جای واقعیت بوده باشند، آن وقت چه؟
@islie
🔘آیا قرآن الله را فریبکار و مکار میداند؟
#بخش_اول
💢 در واقع ،قرآن الله را به عنوان بهترین فریبکار توصیف میکند، دروغگویی که از استفاده از همان نقشههای شیطانی و شرورانه مخالفانش ابایی ندارد.
به عنوان مثال، قرآن الله را «مَکر» مینامد، در واقع بهترین مَکر:
1️⃣{وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ} (آل عمران آیه 54)؛ «و آنان [یهودیان] نیرنگ زدند و الله [نیز] نیرنگ زد و الله بهترین نیرنگبازان است.
💢متون دیگری که الله را به عنوان مَکر معرفی میکنند شامل این آیات هستند:
2️⃣{أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ ۚ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ} (اعراف آیه 99)؛ «آیا آنان از نیرنگ الله در امانند؟ پس تنها گروه زیانکاران از نیرنگ الله در امانند.»
3️⃣{وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ} (نمل آیه 50)؛ «و دست به نيرنگ زدند و [ما نيز] دست به نيرنگ زديم و خبر نداشتند.
💢کلمهای که برای فریب/فریبکار/نیرنگ استفاده شده است، «مَکر» است. منابع لغوی این اصطلاح را اینگونه تعریف میکنند:
میم-کاف-را = به معنای فریب یا حیله یا دور زدن، عمل به سیاست، استفاده از حیله یا نیرنگ، عمل با سیاست یا تدبیر.
💢 از مفسر مشهور مسلمان، رازی، نقل شده که نوشته است:
«نیرنگ (مَکر) در واقع عملی است که با هدف ایجاد شر انجام میشود. نسبت دادن فریب به خدا ممکن نیست.
💢و اینجا نیز نحوه تفسیر یکی از قدیمیترین منابع درباره زندگی محمد آمده است:
«زمانی که مردم علیه رسول نقشه کشیدند تا او را بکشند، یا زخمی کنند، یا او را بیرون کنند؛ و آنان نیرنگ زدند و الله نیرنگ زد، و او بهترین نیرنگبازان است.»
یعنی من آنان را با حیله محکم خود فریب دادم تا تو را از آنان نجات دهم. (زندگی محمد: ترجمه سیره رسول الله ابن اسحاق، با مقدمه و یادداشتهای آلفرد گیوم [انتشارات دانشگاه آکسفورد، کراچی، چاپ دهم ۱۹۹۵]، ص. ۳۲۳)
💢بنابراین، قرآن بدون شرم، خدای محمد را بهترین دروغگو و فریبکار معرفی میکند! حتی جرات میکند بگوید که تمام فریبکاریها کاملاً متعلق به الله است:
4️⃣{وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا ۖ يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ ۗ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ} (رعد آیه 42)
«كسانى كه پيش از اينان بودند مكرها كردند، ولى همه مكرها نزد خداوند است. مىداند كه هر كسى چه مىكند. و كافران به زودى خواهند دانست كه سراى آخرت از آن كيست..»
در واقع، قرآن بیان میکند که الله در واقع افراد شرور را برمیانگیزد تا فریب دهند و نیرنگ بزنند:
5️⃣{وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا ۖ وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ} (انعام آیه 123)
«و اینگونه در هر شهری بزرگان مجرمانش را قرار دادیم تا در آن نیرنگ کنند، ولی آنان جز به خود نیرنگ نمیزنند و نمیفهمند.»
💢و حتی فرمان میدهد که مردم کارهای شریرانه انجام دهند تا او بتواند دلیلی برای نابودی آنان داشته باشد!
6️⃣{وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا} (اسراء آیه16)
«و هنگامی که بخواهیم شهری را هلاک کنیم، به ثروتمندانش فرمان میدهیم و آنان در آن فسق میکنند، پس فرمان [عذاب] بر آن واجب میشود و آن را کاملاً نابود میکنیم.»
@islie
#بخش_اول
💢 در واقع ،قرآن الله را به عنوان بهترین فریبکار توصیف میکند، دروغگویی که از استفاده از همان نقشههای شیطانی و شرورانه مخالفانش ابایی ندارد.
به عنوان مثال، قرآن الله را «مَکر» مینامد، در واقع بهترین مَکر:
1️⃣{وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ} (آل عمران آیه 54)؛ «و آنان [یهودیان] نیرنگ زدند و الله [نیز] نیرنگ زد و الله بهترین نیرنگبازان است.
💢متون دیگری که الله را به عنوان مَکر معرفی میکنند شامل این آیات هستند:
2️⃣{أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ ۚ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ} (اعراف آیه 99)؛ «آیا آنان از نیرنگ الله در امانند؟ پس تنها گروه زیانکاران از نیرنگ الله در امانند.»
3️⃣{وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ} (نمل آیه 50)؛ «و دست به نيرنگ زدند و [ما نيز] دست به نيرنگ زديم و خبر نداشتند.
💢کلمهای که برای فریب/فریبکار/نیرنگ استفاده شده است، «مَکر» است. منابع لغوی این اصطلاح را اینگونه تعریف میکنند:
میم-کاف-را = به معنای فریب یا حیله یا دور زدن، عمل به سیاست، استفاده از حیله یا نیرنگ، عمل با سیاست یا تدبیر.
💢 از مفسر مشهور مسلمان، رازی، نقل شده که نوشته است:
«نیرنگ (مَکر) در واقع عملی است که با هدف ایجاد شر انجام میشود. نسبت دادن فریب به خدا ممکن نیست.
💢و اینجا نیز نحوه تفسیر یکی از قدیمیترین منابع درباره زندگی محمد آمده است:
«زمانی که مردم علیه رسول نقشه کشیدند تا او را بکشند، یا زخمی کنند، یا او را بیرون کنند؛ و آنان نیرنگ زدند و الله نیرنگ زد، و او بهترین نیرنگبازان است.»
یعنی من آنان را با حیله محکم خود فریب دادم تا تو را از آنان نجات دهم. (زندگی محمد: ترجمه سیره رسول الله ابن اسحاق، با مقدمه و یادداشتهای آلفرد گیوم [انتشارات دانشگاه آکسفورد، کراچی، چاپ دهم ۱۹۹۵]، ص. ۳۲۳)
💢بنابراین، قرآن بدون شرم، خدای محمد را بهترین دروغگو و فریبکار معرفی میکند! حتی جرات میکند بگوید که تمام فریبکاریها کاملاً متعلق به الله است:
4️⃣{وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا ۖ يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ ۗ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ} (رعد آیه 42)
«كسانى كه پيش از اينان بودند مكرها كردند، ولى همه مكرها نزد خداوند است. مىداند كه هر كسى چه مىكند. و كافران به زودى خواهند دانست كه سراى آخرت از آن كيست..»
در واقع، قرآن بیان میکند که الله در واقع افراد شرور را برمیانگیزد تا فریب دهند و نیرنگ بزنند:
5️⃣{وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا ۖ وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ} (انعام آیه 123)
«و اینگونه در هر شهری بزرگان مجرمانش را قرار دادیم تا در آن نیرنگ کنند، ولی آنان جز به خود نیرنگ نمیزنند و نمیفهمند.»
💢و حتی فرمان میدهد که مردم کارهای شریرانه انجام دهند تا او بتواند دلیلی برای نابودی آنان داشته باشد!
6️⃣{وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا} (اسراء آیه16)
«و هنگامی که بخواهیم شهری را هلاک کنیم، به ثروتمندانش فرمان میدهیم و آنان در آن فسق میکنند، پس فرمان [عذاب] بر آن واجب میشود و آن را کاملاً نابود میکنیم.»
@islie
🔘فریبکاری و حیله گر بودن الله، در قرآن.
#بخش_دوم
💢قرآن از کلمه دیگری به نام «کَید» استفاده میکند تا نشان دهد که الله یک دروغگو و نیرنگباز است که از استفاده از حیله و فریب ابایی ندارد. به عنوان مثال:
1️⃣{وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ * وَأُمْلِي لَهُمْ ۚ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ} (اعراف آیه ۱۸۲و ۱۸۳)؛ «و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج آنان را از جایی که نمیدانند به سوی عذاب میکشانیم * و به آنان مهلت میدهم، زیرا نیرنگ من استوار است.»
2️⃣*{وَأُمْلِي لَهُمْ ۚ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ} (قلم ۶۸:۴۵)؛ «و به آنان مهلت میدهم، زیرا نیرنگ من استوار است.»
لغتنامهها تعاریف زیر را برای این کلمه ارائه میدهند:
کاف-یا-دال = به معنای قصد کردن، نزدیک بودن به انجام کاری، آرزو کردن، طراحی کردن، نقشه کشیدن، کار کردن بر روی چیزی، انجام کاری به صورت پنهانی، فریب دادن/حیله کردن/دور زدن، وسیلهای برای فرار/گریز، استفراغ کردن، آتش افروختن، قاعدگی داشتن، جان دادن.
💢قرآن نمونههای زیادی ارائه میدهد که جنبه منفی و طبیعت این اصطلاح را نشان میدهد، به عنوان مثال کسانی که از کَید استفاده میکنند، قصد انجام کاری شریرانه را دارند که منجر به مجازات آنان برای استفاده از چنین نقشههای شیطانی میشود:
3️⃣أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا ۖ أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا ۖ أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا ۖ أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۗ قُلِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنْظِرُونِ} (اعراف آیه ۱۹۵)؛ «آیا برای آنان پاهایی است که با آن راه میروند، یا دستهایی که با آن میگیرند، یا چشمانی که با آن میبینند، یا گوشهایی که با آن میشنوند؟ بگو: شریکان خود را بخوانید، سپس بر من نیرنگ بزنید و به من مهلت ندهید
ندهید] تا برای شما ثابت شود که هیچ کاری در هیچ زمینه ای از غیر خدا بر نمی آید.]
4️⃣{فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا ۚ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَىٰ} (طه آیه ۶۴)؛ «پس نیرنگ خود را گرد آورید، سپس به صفآرایی بیایید. امروز هر کس برتری یابد، رستگار شده است.»
5️⃣{يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ} (طور آیه ۴۶)؛ «روزی که نیرنگ آنان هیچ سودی به حالشان نخواهد داشت و یاری نخواهند شد.»
الله حتی به سطح فریبکاران و دروغگویان تنزل میکند و مانند آنان از حیله استفاده میکند:
6️⃣{إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا * وَأَكِيدُ كَيْدًا} (طارق آیات ۱۵،۱۶)؛ «آنان نیرنگی میچینند * و من [نیز] نیرنگی میچینم.»
💢این آیات نشان میدهند که قرآن الله را به عنوان موجودی توصیف میکند که از فریب و نیرنگ برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکند، حتی اگر این به معنای تقلید از روشهای شریرانه مخالفانش باشد
بله، داستان بیشتر از این هم ادامه دارد. قرآن از کلمه دیگری به نام «خِداع» یا «خَدَع» برای توصیف فریبکاری الله استفاده میکند. به عنوان مثال:
7️⃣{إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ ۖ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا} (نساء آیه ۱۴۲)؛ «به راستی منافقان میخواهند الله را فریب دهند، ولی اوست که آنان را فریب میدهد. و هنگامی که به نماز میایستند، با تنبلی میایستند و برای نمایش به مردم نماز میخوانند و الله را جز اندکی یاد نمیکنند.»
در اینجا نیز معنای لغوی این کلمه خاص آورده شده است:
خ-د-ع = به معنای پنهان کردن/مخفی کردن، دو برابر کردن یا تا کردن، فریب دادن یا زیرکانه عمل کردن، تظاهر کردن، وارد شدن، تغییر حالت/شرایط، خودداری کردن یا امتناع کردن، رها کردن، کم تقاضا بودن، از مسیر درست منحرف شدن، مقاومت کردن/سرسخت بودن/ناسازگاری، روی گرداندن و با تکبر رفتار کردن.
💢برای اینکه هیچ شکی باقی نماند که این کلمه به معنای فریبکاری الله است، توجه کنید که این اصطلاح در آیات زیر چگونه استفاده شده است:
8️⃣{يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ} (بقره،آیه ۹)؛ «آنان [منافقان] میخواهند الله و مؤمنان را فریب دهند، ولی تنها خود را فریب میدهند و نمیفهمند.»
9️⃣{وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ ۚ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ} (انفال آیه ۶۲)؛ «و اگر بخواهند تو را فریب دهند، پس الله برای تو کافی است. اوست که تو را با یاری خود و مؤمنان تقویت میکند.»
💢آیا شکی وجود دارد که کافران از فریب استفاده میکردند تا محمد و همراهانش را فریب دهند؟ همانطور که هیچ شکی نیست که الله نیز از فریب استفاده میکند تا آنان را فریب دهد!
@islie
#بخش_دوم
💢قرآن از کلمه دیگری به نام «کَید» استفاده میکند تا نشان دهد که الله یک دروغگو و نیرنگباز است که از استفاده از حیله و فریب ابایی ندارد. به عنوان مثال:
1️⃣{وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ * وَأُمْلِي لَهُمْ ۚ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ} (اعراف آیه ۱۸۲و ۱۸۳)؛ «و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج آنان را از جایی که نمیدانند به سوی عذاب میکشانیم * و به آنان مهلت میدهم، زیرا نیرنگ من استوار است.»
2️⃣*{وَأُمْلِي لَهُمْ ۚ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ} (قلم ۶۸:۴۵)؛ «و به آنان مهلت میدهم، زیرا نیرنگ من استوار است.»
لغتنامهها تعاریف زیر را برای این کلمه ارائه میدهند:
کاف-یا-دال = به معنای قصد کردن، نزدیک بودن به انجام کاری، آرزو کردن، طراحی کردن، نقشه کشیدن، کار کردن بر روی چیزی، انجام کاری به صورت پنهانی، فریب دادن/حیله کردن/دور زدن، وسیلهای برای فرار/گریز، استفراغ کردن، آتش افروختن، قاعدگی داشتن، جان دادن.
💢قرآن نمونههای زیادی ارائه میدهد که جنبه منفی و طبیعت این اصطلاح را نشان میدهد، به عنوان مثال کسانی که از کَید استفاده میکنند، قصد انجام کاری شریرانه را دارند که منجر به مجازات آنان برای استفاده از چنین نقشههای شیطانی میشود:
3️⃣أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا ۖ أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا ۖ أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا ۖ أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۗ قُلِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنْظِرُونِ} (اعراف آیه ۱۹۵)؛ «آیا برای آنان پاهایی است که با آن راه میروند، یا دستهایی که با آن میگیرند، یا چشمانی که با آن میبینند، یا گوشهایی که با آن میشنوند؟ بگو: شریکان خود را بخوانید، سپس بر من نیرنگ بزنید و به من مهلت ندهید
ندهید] تا برای شما ثابت شود که هیچ کاری در هیچ زمینه ای از غیر خدا بر نمی آید.]
4️⃣{فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا ۚ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَىٰ} (طه آیه ۶۴)؛ «پس نیرنگ خود را گرد آورید، سپس به صفآرایی بیایید. امروز هر کس برتری یابد، رستگار شده است.»
5️⃣{يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ} (طور آیه ۴۶)؛ «روزی که نیرنگ آنان هیچ سودی به حالشان نخواهد داشت و یاری نخواهند شد.»
الله حتی به سطح فریبکاران و دروغگویان تنزل میکند و مانند آنان از حیله استفاده میکند:
6️⃣{إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا * وَأَكِيدُ كَيْدًا} (طارق آیات ۱۵،۱۶)؛ «آنان نیرنگی میچینند * و من [نیز] نیرنگی میچینم.»
💢این آیات نشان میدهند که قرآن الله را به عنوان موجودی توصیف میکند که از فریب و نیرنگ برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکند، حتی اگر این به معنای تقلید از روشهای شریرانه مخالفانش باشد
بله، داستان بیشتر از این هم ادامه دارد. قرآن از کلمه دیگری به نام «خِداع» یا «خَدَع» برای توصیف فریبکاری الله استفاده میکند. به عنوان مثال:
7️⃣{إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ ۖ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا} (نساء آیه ۱۴۲)؛ «به راستی منافقان میخواهند الله را فریب دهند، ولی اوست که آنان را فریب میدهد. و هنگامی که به نماز میایستند، با تنبلی میایستند و برای نمایش به مردم نماز میخوانند و الله را جز اندکی یاد نمیکنند.»
در اینجا نیز معنای لغوی این کلمه خاص آورده شده است:
خ-د-ع = به معنای پنهان کردن/مخفی کردن، دو برابر کردن یا تا کردن، فریب دادن یا زیرکانه عمل کردن، تظاهر کردن، وارد شدن، تغییر حالت/شرایط، خودداری کردن یا امتناع کردن، رها کردن، کم تقاضا بودن، از مسیر درست منحرف شدن، مقاومت کردن/سرسخت بودن/ناسازگاری، روی گرداندن و با تکبر رفتار کردن.
💢برای اینکه هیچ شکی باقی نماند که این کلمه به معنای فریبکاری الله است، توجه کنید که این اصطلاح در آیات زیر چگونه استفاده شده است:
8️⃣{يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ} (بقره،آیه ۹)؛ «آنان [منافقان] میخواهند الله و مؤمنان را فریب دهند، ولی تنها خود را فریب میدهند و نمیفهمند.»
9️⃣{وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ ۚ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ} (انفال آیه ۶۲)؛ «و اگر بخواهند تو را فریب دهند، پس الله برای تو کافی است. اوست که تو را با یاری خود و مؤمنان تقویت میکند.»
💢آیا شکی وجود دارد که کافران از فریب استفاده میکردند تا محمد و همراهانش را فریب دهند؟ همانطور که هیچ شکی نیست که الله نیز از فریب استفاده میکند تا آنان را فریب دهد!
@islie
🔘فهرست کشتارها به نام اسلام در ۳۰ روز گذشته.
این بخشی از فهرست کشتارهایی است که به نام اسلام انجام شده و توسط وبسایت زیر گرد آوری شده.
https://www.thereligionofpeace.com/attacks/attacks.aspx?Yr=Last30
💢بیشتر این حوادث، حملات تروریستی هستند. تعداد کمی از آنها نیز قتلهای ناموسی یا اعدامهای تحت شریعت هستند.
در این بازه زمانی ۳۰ روزه
۱۲۹ حمله اسلامی،در ۲۵ کشور،رخ داده است که در آنها ،۶۱۶ نفر کشته،و ۵۲۷ نفر زخمی شدهاند.
این لیست شامل مجموعهای از حوادث خشونتآمیزی است که به نام اسلام انجام شدهاند.
در اینجا چند نکته کلیدی برای در نظر گرفتن وجود دارد:
1️⃣زمینههای خشونت:
اعمال خشونتآمیزی که به نام هر دینی، از جمله اسلام، انجام میشوند، اغلب توسط گروهها یا افراد افراطی صورت میگیرند که متون دینی را به صورت اصلي آن تفسیر میکنند.
2️⃣اسلام یک دین متنوع با بیش از ۱.۹ میلیارد پیرو در سراسر جهان است. اکثریت قاطع مسلمانان پیرو تروریسم و خشونت نیستند چرا که خیلی از آنان حتی قرآنشان را هم نخوانده اند و حقیقت اسلام واقعی را نمیدانند.
بسیاری از حوادثی که به عنوان "حملههای اسلامی" برچسب میخورند، در مناطقی رخ میدهند که دارای زمینههای سیاسی، اجتماعی و تاریخی پیچیدهای هستند.
3️⃣قتلهای ناموسی و اجرای شریعت
اقداماتی مانند قتلهای ناموسی یا مجازاتهای سختگیرانه تحت برخی تفسیرهای شریعت، به طور گسترده یکی از قتل های اسلامی محسوب میشود و توسط سازمانهای حقوق بشر محکوم شدهاند.
@islie
این بخشی از فهرست کشتارهایی است که به نام اسلام انجام شده و توسط وبسایت زیر گرد آوری شده.
https://www.thereligionofpeace.com/attacks/attacks.aspx?Yr=Last30
💢بیشتر این حوادث، حملات تروریستی هستند. تعداد کمی از آنها نیز قتلهای ناموسی یا اعدامهای تحت شریعت هستند.
در این بازه زمانی ۳۰ روزه
۱۲۹ حمله اسلامی،در ۲۵ کشور،رخ داده است که در آنها ،۶۱۶ نفر کشته،و ۵۲۷ نفر زخمی شدهاند.
این لیست شامل مجموعهای از حوادث خشونتآمیزی است که به نام اسلام انجام شدهاند.
در اینجا چند نکته کلیدی برای در نظر گرفتن وجود دارد:
1️⃣زمینههای خشونت:
اعمال خشونتآمیزی که به نام هر دینی، از جمله اسلام، انجام میشوند، اغلب توسط گروهها یا افراد افراطی صورت میگیرند که متون دینی را به صورت اصلي آن تفسیر میکنند.
2️⃣اسلام یک دین متنوع با بیش از ۱.۹ میلیارد پیرو در سراسر جهان است. اکثریت قاطع مسلمانان پیرو تروریسم و خشونت نیستند چرا که خیلی از آنان حتی قرآنشان را هم نخوانده اند و حقیقت اسلام واقعی را نمیدانند.
بسیاری از حوادثی که به عنوان "حملههای اسلامی" برچسب میخورند، در مناطقی رخ میدهند که دارای زمینههای سیاسی، اجتماعی و تاریخی پیچیدهای هستند.
3️⃣قتلهای ناموسی و اجرای شریعت
اقداماتی مانند قتلهای ناموسی یا مجازاتهای سختگیرانه تحت برخی تفسیرهای شریعت، به طور گسترده یکی از قتل های اسلامی محسوب میشود و توسط سازمانهای حقوق بشر محکوم شدهاند.
@islie
Thereligionofpeace
List of Islamic Terror Attacks
List of Islamic terror attacks from TheReligionofPeace.com