Forwarded from پیوست
📄نگاهی بر آزادىخواهان پس از سقوط دولت ساسانیان [۱-٩] | اسماعیل بن یسارنسائی
❃نخستین اقدام آزادیخواهانه ایرانیان -همانطور که قبلتر نیز اشاره کردیم- جنبش ادبی بود. همچنانکه عرب، به شعر و ادب و حفظ انساب مباهات میکرد، ایرانیان نیز شروع به سرودن شعر عربىکردند و فخر به انساب را در اشعار خود جاىدادند، چنانچه حماسیات شعرای ایرانی به زبان تازى، از جمله دلکش ترین آثار فکر ایرانى و نماینده حسیات عالى وطن پرستی ایرانیان آن روزگار است. در این بین نخستین کسى که این صدا را بلند کرد و قائد نهضت ادبىایرانیان در عصر بنىامیه به شمار آمد، اسماعیل فرزند یسار نسائی{متوفی ۱۱۵ هجری} بود.
❃ابوالفرج اصفهانی روایت میکند: [(...) اسماعیل بن یسار گفت: ما مروان را دشمن میداریم، زنم مطلقه باد اگر دروغ بگویم که؛ مادرم همه روز بامداد به جای نیایش و تسبیح، مروان را لعن میکند؛ و به پدرم به هنگام سپردن جان گفتند، بگو: (لااله الاالله) گفت: (خدا مروان لعنت کند) و محض رضای خدا نفرین را عوض کلمه توحید به زبان آورد زیرا لعن مروان را مانند کلمه توحید میدانست.] این خود نمونه اىاز احساس ایرانیان نسبت به حکومت اسلامی وقت بود و بر این قیاس، نوع ایرانیان در آن زمان، حکام و خلفای اسلامی-اموی- را دشمن مىداشتند و در نتیجه نخستین جنبش خود را به صورت مفاخرت برعرب آشکار ساختند. حکومت وقت به هر وسیله که میشد این صداهای حق طلبانه را با قهر و فشار و آزار خاموش مىکردند و گلوی صاحبان این نغمه ها را بیرحمانه مىفشردند. چنانچه اسماعیل و برادرانش محمد و ابراهیم که هر سه شاعر و دارای غرور ملی بودند: همواره با بیچارگی زندگى مىکردند و مصون از تعقیب و تعذیب خلافت اسلامی نبودند.
❃ابوالفرج مىنویسد: [روزی اسماعیل بن یسار، بر هشام بن عبدالملک وارد شد و این قصیده را که در مفاخر نسبی خود سروده بود و دلایل مجد و عظمت ایران را دربرداشت، براىاو خواند: {انی ما عودی بذی خور / عندالحافظ و لاحوضی بمهدوم \ اصلی کریم و مجدی لایقاس به \ و لی لسان کحدالسیف مسموم \ احمی به مجد اقوام ذوی حسب \ من کل قوم بتاج المل» معموم \ جحاجح سادة بلج مرازبةجرد عتاق مسامیح مطاعیم \ من مثل کسری و سابورالجنود معا \ و الهرمزان لفخر او لتعظیم ....}
#ترجمه_شعر:(...) کسی قادر نیست جایگاه و منزلم را ویران کند نژادمن نیکو و عظمت قوم من با مفاخر اقوام دیگر قابل مقایسه نیست، زبانی دارم که مانند شمشیر زهرآگین است و با همین زبان از عظمت ملت خودکه سراسر کرامت است دفاع مىکنم و پادشاهىرا که همه تاجدار و کشورگشا هستند با زبان حفظ میکنم. آنها کریم و آقا، سفیدرو و مرزبان ، نجیب و چابک، سخی و مهمان نواز بودند، آیا کسی در عظمت و مفاخرت مانند خسرو و شاپور لشکر کش و هرمزان هست؟ آنها به هنگام ستیز اگر حمله کنند به سان شیران لشکرند. آنجاست که اگر بپرسىبه تو خبر دهند که دارای اصل و نژادی هستیم که عزت تمام نژاد هارو پایمال کرده است.
❃ هشام از شنیدن این اشعار به خشم شد و گفت: (بر من مفاخرت مىکنی و مدایح و مناقب نیاکان خویش را در حضور من مىخوانی؟) پس فرمان داد که اورا در برکه اى انداختند به طوری که نزدیک بود خفه شود؛ آنگاه امر کرد وی را بیرون کشیدند و به حجاز تبعیدش کردند. اسماعیل بن یسار، مانند این اشعار همه جا مىسرود و بدون پروا، شرافت حسب و نسب خود را ذکر مىکرد و آشکارا عرب را تحقیر مىنمود. ابوالفرج در مورد او مىنویسد: [انه کان مبتلی بالعصبیه العجم والفخر بهم فکان لایزال مضروبا، محروما، مطرودا (اغانی ج۴؛ص۱٢۱] -
◼️ترجمه: { اسماعیل به تعصب و ایراندوستی و تفاخر و مباهات بر ایرانیان مشهور بود، تفاخر او موجب آوارگی و ضرب و طرد او (توسط حکومت اسلامی) شده بود }
#پس_از_سقوط #قیام_ملت #شعرا #ایران #افتخار #تاریخ #آزادی #اسماعیل #اسماعیل_بن_یسار_نسائی
🏴@ISLIE
❃نخستین اقدام آزادیخواهانه ایرانیان -همانطور که قبلتر نیز اشاره کردیم- جنبش ادبی بود. همچنانکه عرب، به شعر و ادب و حفظ انساب مباهات میکرد، ایرانیان نیز شروع به سرودن شعر عربىکردند و فخر به انساب را در اشعار خود جاىدادند، چنانچه حماسیات شعرای ایرانی به زبان تازى، از جمله دلکش ترین آثار فکر ایرانى و نماینده حسیات عالى وطن پرستی ایرانیان آن روزگار است. در این بین نخستین کسى که این صدا را بلند کرد و قائد نهضت ادبىایرانیان در عصر بنىامیه به شمار آمد، اسماعیل فرزند یسار نسائی{متوفی ۱۱۵ هجری} بود.
❃ابوالفرج اصفهانی روایت میکند: [(...) اسماعیل بن یسار گفت: ما مروان را دشمن میداریم، زنم مطلقه باد اگر دروغ بگویم که؛ مادرم همه روز بامداد به جای نیایش و تسبیح، مروان را لعن میکند؛ و به پدرم به هنگام سپردن جان گفتند، بگو: (لااله الاالله) گفت: (خدا مروان لعنت کند) و محض رضای خدا نفرین را عوض کلمه توحید به زبان آورد زیرا لعن مروان را مانند کلمه توحید میدانست.] این خود نمونه اىاز احساس ایرانیان نسبت به حکومت اسلامی وقت بود و بر این قیاس، نوع ایرانیان در آن زمان، حکام و خلفای اسلامی-اموی- را دشمن مىداشتند و در نتیجه نخستین جنبش خود را به صورت مفاخرت برعرب آشکار ساختند. حکومت وقت به هر وسیله که میشد این صداهای حق طلبانه را با قهر و فشار و آزار خاموش مىکردند و گلوی صاحبان این نغمه ها را بیرحمانه مىفشردند. چنانچه اسماعیل و برادرانش محمد و ابراهیم که هر سه شاعر و دارای غرور ملی بودند: همواره با بیچارگی زندگى مىکردند و مصون از تعقیب و تعذیب خلافت اسلامی نبودند.
❃ابوالفرج مىنویسد: [روزی اسماعیل بن یسار، بر هشام بن عبدالملک وارد شد و این قصیده را که در مفاخر نسبی خود سروده بود و دلایل مجد و عظمت ایران را دربرداشت، براىاو خواند: {انی ما عودی بذی خور / عندالحافظ و لاحوضی بمهدوم \ اصلی کریم و مجدی لایقاس به \ و لی لسان کحدالسیف مسموم \ احمی به مجد اقوام ذوی حسب \ من کل قوم بتاج المل» معموم \ جحاجح سادة بلج مرازبةجرد عتاق مسامیح مطاعیم \ من مثل کسری و سابورالجنود معا \ و الهرمزان لفخر او لتعظیم ....}
#ترجمه_شعر:(...) کسی قادر نیست جایگاه و منزلم را ویران کند نژادمن نیکو و عظمت قوم من با مفاخر اقوام دیگر قابل مقایسه نیست، زبانی دارم که مانند شمشیر زهرآگین است و با همین زبان از عظمت ملت خودکه سراسر کرامت است دفاع مىکنم و پادشاهىرا که همه تاجدار و کشورگشا هستند با زبان حفظ میکنم. آنها کریم و آقا، سفیدرو و مرزبان ، نجیب و چابک، سخی و مهمان نواز بودند، آیا کسی در عظمت و مفاخرت مانند خسرو و شاپور لشکر کش و هرمزان هست؟ آنها به هنگام ستیز اگر حمله کنند به سان شیران لشکرند. آنجاست که اگر بپرسىبه تو خبر دهند که دارای اصل و نژادی هستیم که عزت تمام نژاد هارو پایمال کرده است.
❃ هشام از شنیدن این اشعار به خشم شد و گفت: (بر من مفاخرت مىکنی و مدایح و مناقب نیاکان خویش را در حضور من مىخوانی؟) پس فرمان داد که اورا در برکه اى انداختند به طوری که نزدیک بود خفه شود؛ آنگاه امر کرد وی را بیرون کشیدند و به حجاز تبعیدش کردند. اسماعیل بن یسار، مانند این اشعار همه جا مىسرود و بدون پروا، شرافت حسب و نسب خود را ذکر مىکرد و آشکارا عرب را تحقیر مىنمود. ابوالفرج در مورد او مىنویسد: [انه کان مبتلی بالعصبیه العجم والفخر بهم فکان لایزال مضروبا، محروما، مطرودا (اغانی ج۴؛ص۱٢۱] -
◼️ترجمه: { اسماعیل به تعصب و ایراندوستی و تفاخر و مباهات بر ایرانیان مشهور بود، تفاخر او موجب آوارگی و ضرب و طرد او (توسط حکومت اسلامی) شده بود }
#پس_از_سقوط #قیام_ملت #شعرا #ایران #افتخار #تاریخ #آزادی #اسماعیل #اسماعیل_بن_یسار_نسائی
🏴@ISLIE
Telegram
📎
❃ یکی از اشعار آزادىخواه ایرانی اسماعیل بن یسار نسائی {متوفی ۱۱۵ هجری} در دوران پس از سقوط دولت ساسانیان :
▪️[تاريخ مدينة دمشق ابن عساکر]-|٩٧٣٣|:{(...)- یا امام علینا و اترکی الجور - و انطقی بالصواب و اسألی ان جهلت عناو عنکم - کیف کنا فی سالف الاحقاب - اذ نُرَبّی بناتنا و تُدَسّو- ن سفاهاً بناتکم فی التراب}
◼️ترجمه: لفظ فوارس [سواران] بدین علت از ماده فرس گرفته شد تا با انتساب به نژاد ارجمند ما برتری یابند. اینک (...) به راستی سخن بگو، اگرهم از گذشته ما و شما در روزگارهای پیش بىخبری بپرس تا بدانى ما و شما چگونه بودیم: ما دختران خود را تربیت و شما دختران خود را زنده به گور مىکردید
#پس_از_سقوط #اسماعیل_بن_یسار_نسائی
🏴@ISLIE
▪️[تاريخ مدينة دمشق ابن عساکر]-|٩٧٣٣|:{(...)- یا امام علینا و اترکی الجور - و انطقی بالصواب و اسألی ان جهلت عناو عنکم - کیف کنا فی سالف الاحقاب - اذ نُرَبّی بناتنا و تُدَسّو- ن سفاهاً بناتکم فی التراب}
◼️ترجمه: لفظ فوارس [سواران] بدین علت از ماده فرس گرفته شد تا با انتساب به نژاد ارجمند ما برتری یابند. اینک (...) به راستی سخن بگو، اگرهم از گذشته ما و شما در روزگارهای پیش بىخبری بپرس تا بدانى ما و شما چگونه بودیم: ما دختران خود را تربیت و شما دختران خود را زنده به گور مىکردید
#پس_از_سقوط #اسماعیل_بن_یسار_نسائی
🏴@ISLIE