Forwarded from borobalatar
خمینی با آن که بمدت 14 سال در عراق زندگی می کرد ،نمی توانست و هنوز هم نمی تواند به زبان عربی صحبت کند! او مثل بقیه #ملاهای ایران فقط قرآن خوانی بلد است و به همین سبب در تمام مدت اقامت #خمینی در #عراق ، #سید محمود دعایی سمت مترجم او را داشت و حتی وقتی در جریان همکاری خمینی با دولت عراق و بر ضد حکومت #شاه یک فرستنده رادیویی به توصیه #سپهبد تیمور بختیار در اختیار خمینی قرار گرفت ، سید محمود دعایی برنامه های این رادیو را که به زبان فارسی پخش می شد، گویندگی و اداره می کرد. #شیخ مهدی کروبی برای من تعریف کرد که یک بار بهنگام گفتگوی یکی از مقامات امنیتی عراق با #خمینی ، مقام عراقی که به فارسی آشنایی کامل داشته است، متوجه می شود که سید محمود دعایی خباثت از خود نشان می دهد و ضمن ترجمه ، هرچه که خود می خواهد به آن اضافه می کند. کروبی می گفت که با دیدن این صحنه، مامور عراقی سر انجام به فارسی تکلم می کند و #خمینی را در جریان این حقه بازی دعایی قرار می دهد . به هر حال این #سید محمود دعایی و پس از ورود به پاریس ، هر روز به #گالری لافایت می رفته و هر بار مقداری اشیای کم قیمت از این فروشگاه بزرگ پاریس، سرقت می کرده است، سر انجام یک روز وقتی که شیء گرانقیمتی را بر می دارد ، ماموران حفاظتی فروشگاه متوجه می شوند و درست بهنگام خروج از فروشگاه او را دستگیر می کنند و به کمیسریای محل می برند . #دعایی از آنجا تلفن زد و با بنی صدر صحبت کرد و اشکریزان می خواست که بفریادش برسیم وگرنه بزندان خواهد رفت . #بنی صدر قضیه را باطلاع خمینی رساند و خمینی به #شیخ ملا شهاب #اشراقی دستور داد که هر طور شده او را نجات دهند. #سلامتیان و #حبیبی و غضنفر پور راهی پاریس شدند و با پرداخت چهل هزار فرانک فرانسه بعنوان وجه الغمان ، حجه الاسلام را از زندانی شدن نجات# دادند . از آن پس سید محمود #دعایی تبدیل شد ہه «دعایی لافایت »، نامی که هنوز هم روی او مانده است . من بارها بگوش خودم در ایران شنیدم که #هاشمی رفسنجانی، شبستری و #خامنه ای او را به این عنوان صدا می زدند. آسان می شود تصور کرد که چنین موجوداتی وقتی بقدرت برسند، چه کارها که نخواهند کرد . من خود از کسانی بودم که حالا دیگر می دانید از کجا به کجا رسیدم و نه همه چیز برایم در پول و قدرت خلاصه می شد، اما فراموش نکنید که من یک بچه قصاب کم سواد بودم و اینها هر یک #ملا و عمامه به سری که دم از بهشت و جهنم می زدند و خیلی تفاوت ها میان ما بود . بیش از دو هفته از ورود #خمینی به پاریس می گذشت که یک شب اقبال احمد مرا صدا زد و گفت آماده باشم که برای یک ماموریت شبانه، باید به خارج از نوفل لوشاتو بروم. #اقبال احمد توصیه کرد که مسلح باشم و به هر قیمتی که شده از شخصیت هایی که بهمراهشان خواهم بود، محافظت کنم .
یک کلت کمری که مارک دولت #سوریه را داشت ، به من تحویل داد. پرسیدم ، اجازه تیراندازی خواهم داشت ؟ اقبال احمد گفت : البته که نه ! مگر اینکه جان آیت الله زاده براستی در معرض خطر باشد!.به این ترتیب معلوم شد که شخصیت مهم این ماموریت #سید احمد خمینی است . آن شب از شبهای شلوغ نوفل لوشاتو بود. اعتصاب کارکنان نفت در ایران شروع شده بود و هیئت هایی برای جلب رضایت #خمینی به #نوفل لوشاتو می آمدند تا پیرمرد را راضی به صدور یک اعلامیه مبنی بر شکستن اعتصاب کنند، تلویزیونها، فیلمهایی نشان می داد که مردم ایران را در صفهای طویل ، پشت مغازه های #نفت فروشی نشان می داد.
تلاشها، بی ثمر بود. کسانی که در #نوفل لوشاتو نشسته بودند، خوش خیال تر از آن بودند که بفکر سرمای تهران و دوستداران انقلاب باشند و یکی از آنها، همین آیت الله زاده #سید احمد خمینی بود. ساعت ده شب ، وقتی که با یک هیئت تازه از تهران رسیده ، به دیدار خمینی رفتند، اقبال احمد به من ماموریت داد که در معیت صادق قطب زاده بسوی انجام وظیفه بشتابم . https://goo.gl/w2Am3z ادامه مطلب در سایت بروبالاتر https://goo.gl/yhXrLj عکس پیوست شناسنامه مصری سید احمد خمینی
یک کلت کمری که مارک دولت #سوریه را داشت ، به من تحویل داد. پرسیدم ، اجازه تیراندازی خواهم داشت ؟ اقبال احمد گفت : البته که نه ! مگر اینکه جان آیت الله زاده براستی در معرض خطر باشد!.به این ترتیب معلوم شد که شخصیت مهم این ماموریت #سید احمد خمینی است . آن شب از شبهای شلوغ نوفل لوشاتو بود. اعتصاب کارکنان نفت در ایران شروع شده بود و هیئت هایی برای جلب رضایت #خمینی به #نوفل لوشاتو می آمدند تا پیرمرد را راضی به صدور یک اعلامیه مبنی بر شکستن اعتصاب کنند، تلویزیونها، فیلمهایی نشان می داد که مردم ایران را در صفهای طویل ، پشت مغازه های #نفت فروشی نشان می داد.
تلاشها، بی ثمر بود. کسانی که در #نوفل لوشاتو نشسته بودند، خوش خیال تر از آن بودند که بفکر سرمای تهران و دوستداران انقلاب باشند و یکی از آنها، همین آیت الله زاده #سید احمد خمینی بود. ساعت ده شب ، وقتی که با یک هیئت تازه از تهران رسیده ، به دیدار خمینی رفتند، اقبال احمد به من ماموریت داد که در معیت صادق قطب زاده بسوی انجام وظیفه بشتابم . https://goo.gl/w2Am3z ادامه مطلب در سایت بروبالاتر https://goo.gl/yhXrLj عکس پیوست شناسنامه مصری سید احمد خمینی
Forwarded from borobalatar
خمینی با آن که بمدت 14 سال در عراق زندگی می کرد ،نمی توانست و هنوز هم نمی تواند به زبان عربی صحبت کند! او مثل بقیه #ملاهای ایران فقط قرآن خوانی بلد است و به همین سبب در تمام مدت اقامت #خمینی در #عراق ، #سید محمود دعایی سمت مترجم او را داشت و حتی وقتی در جریان همکاری خمینی با دولت عراق و بر ضد حکومت #شاه یک فرستنده رادیویی به توصیه #سپهبد تیمور بختیار در اختیار خمینی قرار گرفت ، سید محمود دعایی برنامه های این رادیو را که به زبان فارسی پخش می شد، گویندگی و اداره می کرد. #شیخ مهدی کروبی برای من تعریف کرد که یک بار بهنگام گفتگوی یکی از مقامات امنیتی عراق با #خمینی ، مقام عراقی که به فارسی آشنایی کامل داشته است، متوجه می شود که سید محمود دعایی خباثت از خود نشان می دهد و ضمن ترجمه ، هرچه که خود می خواهد به آن اضافه می کند. کروبی می گفت که با دیدن این صحنه، مامور عراقی سر انجام به فارسی تکلم می کند و #خمینی را در جریان این حقه بازی دعایی قرار می دهد . به هر حال این #سید محمود دعایی و پس از ورود به پاریس ، هر روز به #گالری لافایت می رفته و هر بار مقداری اشیای کم قیمت از این فروشگاه بزرگ پاریس، سرقت می کرده است، سر انجام یک روز وقتی که شیء گرانقیمتی را بر می دارد ، ماموران حفاظتی فروشگاه متوجه می شوند و درست بهنگام خروج از فروشگاه او را دستگیر می کنند و به کمیسریای محل می برند . #دعایی از آنجا تلفن زد و با بنی صدر صحبت کرد و اشکریزان می خواست که بفریادش برسیم وگرنه بزندان خواهد رفت . #بنی صدر قضیه را باطلاع خمینی رساند و خمینی به #شیخ ملا شهاب #اشراقی دستور داد که هر طور شده او را نجات دهند. #سلامتیان و #حبیبی و غضنفر پور راهی پاریس شدند و با پرداخت چهل هزار فرانک فرانسه بعنوان وجه الغمان ، حجه الاسلام را از زندانی شدن نجات# دادند . از آن پس سید محمود #دعایی تبدیل شد ہه «دعایی لافایت »، نامی که هنوز هم روی او مانده است . من بارها بگوش خودم در ایران شنیدم که #هاشمی رفسنجانی، شبستری و #خامنه ای او را به این عنوان صدا می زدند. آسان می شود تصور کرد که چنین موجوداتی وقتی بقدرت برسند، چه کارها که نخواهند کرد . من خود از کسانی بودم که حالا دیگر می دانید از کجا به کجا رسیدم و نه همه چیز برایم در پول و قدرت خلاصه می شد، اما فراموش نکنید که من یک بچه قصاب کم سواد بودم و اینها هر یک #ملا و عمامه به سری که دم از بهشت و جهنم می زدند و خیلی تفاوت ها میان ما بود . بیش از دو هفته از ورود #خمینی به پاریس می گذشت که یک شب اقبال احمد مرا صدا زد و گفت آماده باشم که برای یک ماموریت شبانه، باید به خارج از نوفل لوشاتو بروم. #اقبال احمد توصیه کرد که مسلح باشم و به هر قیمتی که شده از شخصیت هایی که بهمراهشان خواهم بود، محافظت کنم .
یک کلت کمری که مارک دولت #سوریه را داشت ، به من تحویل داد. پرسیدم ، اجازه تیراندازی خواهم داشت ؟ اقبال احمد گفت : البته که نه ! مگر اینکه جان آیت الله زاده براستی در معرض خطر باشد!.به این ترتیب معلوم شد که شخصیت مهم این ماموریت #سید احمد خمینی است . آن شب از شبهای شلوغ نوفل لوشاتو بود. اعتصاب کارکنان نفت در ایران شروع شده بود و هیئت هایی برای جلب رضایت #خمینی به #نوفل لوشاتو می آمدند تا پیرمرد را راضی به صدور یک اعلامیه مبنی بر شکستن اعتصاب کنند، تلویزیونها، فیلمهایی نشان می داد که مردم ایران را در صفهای طویل ، پشت مغازه های #نفت فروشی نشان می داد.
تلاشها، بی ثمر بود. کسانی که در #نوفل لوشاتو نشسته بودند، خوش خیال تر از آن بودند که بفکر سرمای تهران و دوستداران انقلاب باشند و یکی از آنها، همین آیت الله زاده #سید احمد خمینی بود. ساعت ده شب ، وقتی که با یک هیئت تازه از تهران رسیده ، به دیدار خمینی رفتند، اقبال احمد به من ماموریت داد که در معیت صادق قطب زاده بسوی انجام وظیفه بشتابم . https://goo.gl/w2Am3z ادامه مطلب در سایت بروبالاتر https://goo.gl/yhXrLj عکس پیوست شناسنامه مصری سید احمد خمینی
یک کلت کمری که مارک دولت #سوریه را داشت ، به من تحویل داد. پرسیدم ، اجازه تیراندازی خواهم داشت ؟ اقبال احمد گفت : البته که نه ! مگر اینکه جان آیت الله زاده براستی در معرض خطر باشد!.به این ترتیب معلوم شد که شخصیت مهم این ماموریت #سید احمد خمینی است . آن شب از شبهای شلوغ نوفل لوشاتو بود. اعتصاب کارکنان نفت در ایران شروع شده بود و هیئت هایی برای جلب رضایت #خمینی به #نوفل لوشاتو می آمدند تا پیرمرد را راضی به صدور یک اعلامیه مبنی بر شکستن اعتصاب کنند، تلویزیونها، فیلمهایی نشان می داد که مردم ایران را در صفهای طویل ، پشت مغازه های #نفت فروشی نشان می داد.
تلاشها، بی ثمر بود. کسانی که در #نوفل لوشاتو نشسته بودند، خوش خیال تر از آن بودند که بفکر سرمای تهران و دوستداران انقلاب باشند و یکی از آنها، همین آیت الله زاده #سید احمد خمینی بود. ساعت ده شب ، وقتی که با یک هیئت تازه از تهران رسیده ، به دیدار خمینی رفتند، اقبال احمد به من ماموریت داد که در معیت صادق قطب زاده بسوی انجام وظیفه بشتابم . https://goo.gl/w2Am3z ادامه مطلب در سایت بروبالاتر https://goo.gl/yhXrLj عکس پیوست شناسنامه مصری سید احمد خمینی
Forwarded from اتچ بات
🔴مرگ طبیعی و سکته نیست، اتفاقی افتاده است
غلامعلی رجایی مشاور مرحوم آیت الله #هاشمی_رفسنجانی در مصاحبه با انصاف نیوز در در رابطه با مرگ هاشمی گفت: میدانم اتفاقی افتاده است، و آن اتفاق مرگ طبیعی و سکته نیست
🔸سوال: در مورد فوت آقای هاشمی شایعاتی وجود دارد و اعضای خانواده هم این همه تشکیک میکنند، ماجرا چیست؟
🔹رجایی: من اشرافی بر چیزی بیشتر از آنچه که بچهها گفتهاند ندارم؛ ولی میدانم اتفاقی افتاده است، و آن اتفاق مرگ طبیعی و سکته نیست، نه من آدم امنیتی هستم که بتوانم جزییات واقعه را تجزیه و تحلیل کنم و نه اطلاعات لازم را دارم، تنها میدانم که اتفاقی افتاده است.
🔸از زبان خانم آقای هاشمی شایعه شده بود که هاشمی ۱۰ روز پیش از مرگش، با نام بردن از کسانی، گفته است که روزی آنها مرا خواهند کشت…
🔹من هم شنیدهام ولی با واسطه، از حاجیه خانم نشنیدهام. بر حسب قاعده آقای هاشمی شاید خود را در معرض ترور میدیده است. فاطمه خانم هم یک بار چیزی گفت: «یک کسی با موتور نزدیک شده و گفته است که به پدرتان بگوید که میخواهند بزنندش» و بعد هم رفته است… حالا آن شخص چه کسی بوده، و از کجا گفته این حرفها را من نمیدانم.
🔹فرزندانشان هم در مراسم جماران، هم آن شب اول میگفتند و هم بعدتر بحث رادیو اکتیو را مطرح کردند…
🔹به نظر من باید منتظر باشیم مقامات امنیتی اظهارنظر بکنند؛ چون در این قضیه نظر دادن من مبنای کارشناسی ندارد. حالا به هرحال ابهاماتی وجود دارد، نکاتی هست که به طور حتم در چند دههی دیگر روشن خواهد شد. ولی آن چیزی که ما از آقای هاشمی سراغ داشتیم که آخرین روز را هم من فیلمش را منتشر کردم… فیلمش را دیدهاید؟
🔸فیلم آخرین روز زندگیش؟
🔹فیلم آخرین روز هاشمی را من منتشر کردم. دوربینهای مدار بسته گرفته بودند. ما صحبت کردیم، یک مکثی کردند و مثل همیشه پلهها را طی کردند و دویدند. من هم در فیلم برمیگردم و پشت سرم را نگاه میکنم…
🔹آن هاشمی که ما دیدیم ده، پانزده سال دیگر همین هاشمی بود، ایشان پلهها را میدوید. ما مشهد چند جا برای بازدید رفتیم و واقعاً ایشان در سن هشتاد و یک سالگی پلهها را میدوید و سالم بود.
@khabargar
غلامعلی رجایی مشاور مرحوم آیت الله #هاشمی_رفسنجانی در مصاحبه با انصاف نیوز در در رابطه با مرگ هاشمی گفت: میدانم اتفاقی افتاده است، و آن اتفاق مرگ طبیعی و سکته نیست
🔸سوال: در مورد فوت آقای هاشمی شایعاتی وجود دارد و اعضای خانواده هم این همه تشکیک میکنند، ماجرا چیست؟
🔹رجایی: من اشرافی بر چیزی بیشتر از آنچه که بچهها گفتهاند ندارم؛ ولی میدانم اتفاقی افتاده است، و آن اتفاق مرگ طبیعی و سکته نیست، نه من آدم امنیتی هستم که بتوانم جزییات واقعه را تجزیه و تحلیل کنم و نه اطلاعات لازم را دارم، تنها میدانم که اتفاقی افتاده است.
🔸از زبان خانم آقای هاشمی شایعه شده بود که هاشمی ۱۰ روز پیش از مرگش، با نام بردن از کسانی، گفته است که روزی آنها مرا خواهند کشت…
🔹من هم شنیدهام ولی با واسطه، از حاجیه خانم نشنیدهام. بر حسب قاعده آقای هاشمی شاید خود را در معرض ترور میدیده است. فاطمه خانم هم یک بار چیزی گفت: «یک کسی با موتور نزدیک شده و گفته است که به پدرتان بگوید که میخواهند بزنندش» و بعد هم رفته است… حالا آن شخص چه کسی بوده، و از کجا گفته این حرفها را من نمیدانم.
🔹فرزندانشان هم در مراسم جماران، هم آن شب اول میگفتند و هم بعدتر بحث رادیو اکتیو را مطرح کردند…
🔹به نظر من باید منتظر باشیم مقامات امنیتی اظهارنظر بکنند؛ چون در این قضیه نظر دادن من مبنای کارشناسی ندارد. حالا به هرحال ابهاماتی وجود دارد، نکاتی هست که به طور حتم در چند دههی دیگر روشن خواهد شد. ولی آن چیزی که ما از آقای هاشمی سراغ داشتیم که آخرین روز را هم من فیلمش را منتشر کردم… فیلمش را دیدهاید؟
🔸فیلم آخرین روز زندگیش؟
🔹فیلم آخرین روز هاشمی را من منتشر کردم. دوربینهای مدار بسته گرفته بودند. ما صحبت کردیم، یک مکثی کردند و مثل همیشه پلهها را طی کردند و دویدند. من هم در فیلم برمیگردم و پشت سرم را نگاه میکنم…
🔹آن هاشمی که ما دیدیم ده، پانزده سال دیگر همین هاشمی بود، ایشان پلهها را میدوید. ما مشهد چند جا برای بازدید رفتیم و واقعاً ایشان در سن هشتاد و یک سالگی پلهها را میدوید و سالم بود.
@khabargar
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🔴 اسمش را چه بگذاریم؛ موزه عبرت یا موزه غارت!
📌سخنی با ملت آزادی خواه ایران
⬅️ موزه ی عبرت؛
🔹چندروزی است خانواده قدرت و ثروت اکبر هاشمی رفسنجانی از سران خیانتکار و ظالم حکومت ایران، دست به تاسیس موزه ای برای هاشمی رفسنجانی با بهانه یادمان وی زده است!
🔹اگرچه در نگاه اول، این کار برای مردم تلخ و ناخوشایند است امّا بد هم نشد تا عبرتی باشد برای همه که دیگر نسنجیده دست به اقدامی نزنیم تا در آینده برایمان عبرت شود!
🔹در آینده ای نزدیک و فردای آزادی ایران، نباید این موزه ها را تخریب کرد. بگذارید بماند و آینه ای باشد برای عبرت همگان.
⬅️موزه ی غارت؛
🔹اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از غارتگران بیت المال در 4 دهه حکومت ظالمانه رژیم ج.ا بوده است که اکنون این مافیای قدرت و ثروت آخوندی از پدر به فرزندان به ارث رسیده و آنها برای فخرفروشی و به بهانه یادمان ساده زیستی خود، اینگونه موزه ای را درست کرده اند!
🔹بد نیست همه سران ج.ا به همراه فرزندانشان موزه هایی نیز برای قدرت و ثروت اندوخته خود به نمایش بگذارند تا درس عبرتی شود برای مردم و طبل رسوایی باشد برای حاکمان ظالم ایران!
📎 نگاهی به برخی از غارت ها و ثروت های بادآورده خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی !!!
- پرداخت سالیانه 5.000.000 دلار به مدت 13 سال به مهدی هاشمی رفسنجانی به عنوان پورسانت توسط شرکت نفتی استات اویل!
- فعالیت اقتصادی ویژه فائزه هاشمی رفسنجانی در کانادا ( وی دارای یکی از بزرگترین و مجهزترین شرکتهای ساختمانی است که در مناطق جنگلی اقدام به ساخت ویلاهای بسیار شیک می نماید.)
- یاسرهاشمی با استفاده از نفوذ پدر در شهرداری تهران توانست 45.000 متر مربع از اراضی پارک چیتگر را تحت عنوان فدراسیون سوارکاری کشور در اختیار بگیرد.
- مهدی و محسن هاشمی دارای شرکت های تجهیزات نفتی در انگلستان و نیز برخی از کشورهای آفریقایی می باشند که از مهمترین شرکت ها در مناقصه های نفتی ایران و خاورمیانه محسوب می شوند.
- فاطمه هاشمی رفسنجانی درحال حاضر حدود 200.000 مترمربع از گرانترین زمین های منطقۀ آزاد تجاری کیش را در اختیار دارد که با شراکت عمویش محمد هاشمی، سرمایه گذاری های کلانی را در این منطقه انجام داده اند.
و ...
#موزه_عبرت
#موزه_غارت
#ثروت_قدرت_خیانت
#هاشمی_رفسنجانی
#رژیم_چپاولگر
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#اعتراضات_اعتصابات
@khabargar
📌سخنی با ملت آزادی خواه ایران
⬅️ موزه ی عبرت؛
🔹چندروزی است خانواده قدرت و ثروت اکبر هاشمی رفسنجانی از سران خیانتکار و ظالم حکومت ایران، دست به تاسیس موزه ای برای هاشمی رفسنجانی با بهانه یادمان وی زده است!
🔹اگرچه در نگاه اول، این کار برای مردم تلخ و ناخوشایند است امّا بد هم نشد تا عبرتی باشد برای همه که دیگر نسنجیده دست به اقدامی نزنیم تا در آینده برایمان عبرت شود!
🔹در آینده ای نزدیک و فردای آزادی ایران، نباید این موزه ها را تخریب کرد. بگذارید بماند و آینه ای باشد برای عبرت همگان.
⬅️موزه ی غارت؛
🔹اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از غارتگران بیت المال در 4 دهه حکومت ظالمانه رژیم ج.ا بوده است که اکنون این مافیای قدرت و ثروت آخوندی از پدر به فرزندان به ارث رسیده و آنها برای فخرفروشی و به بهانه یادمان ساده زیستی خود، اینگونه موزه ای را درست کرده اند!
🔹بد نیست همه سران ج.ا به همراه فرزندانشان موزه هایی نیز برای قدرت و ثروت اندوخته خود به نمایش بگذارند تا درس عبرتی شود برای مردم و طبل رسوایی باشد برای حاکمان ظالم ایران!
📎 نگاهی به برخی از غارت ها و ثروت های بادآورده خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی !!!
- پرداخت سالیانه 5.000.000 دلار به مدت 13 سال به مهدی هاشمی رفسنجانی به عنوان پورسانت توسط شرکت نفتی استات اویل!
- فعالیت اقتصادی ویژه فائزه هاشمی رفسنجانی در کانادا ( وی دارای یکی از بزرگترین و مجهزترین شرکتهای ساختمانی است که در مناطق جنگلی اقدام به ساخت ویلاهای بسیار شیک می نماید.)
- یاسرهاشمی با استفاده از نفوذ پدر در شهرداری تهران توانست 45.000 متر مربع از اراضی پارک چیتگر را تحت عنوان فدراسیون سوارکاری کشور در اختیار بگیرد.
- مهدی و محسن هاشمی دارای شرکت های تجهیزات نفتی در انگلستان و نیز برخی از کشورهای آفریقایی می باشند که از مهمترین شرکت ها در مناقصه های نفتی ایران و خاورمیانه محسوب می شوند.
- فاطمه هاشمی رفسنجانی درحال حاضر حدود 200.000 مترمربع از گرانترین زمین های منطقۀ آزاد تجاری کیش را در اختیار دارد که با شراکت عمویش محمد هاشمی، سرمایه گذاری های کلانی را در این منطقه انجام داده اند.
و ...
#موزه_عبرت
#موزه_غارت
#ثروت_قدرت_خیانت
#هاشمی_رفسنجانی
#رژیم_چپاولگر
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#اعتراضات_اعتصابات
@khabargar
Telegram
attach 📎
Forwarded from آپوزيت Upozit (Afshin Nariman)