▫️ دگردیسیهای خدا
▫️ پیرامون پیوستگی درونی دین و سرمایهداری
5 ژوئیه 2023
نوشتهی: نوربرت ترنکله
ترجمهی: کمال خسروی
🔸 افکار عمومی چپ و لیبرال-دمکرات، نخست با شگفتزدگی بزرگی با نیرومند شدن شکلهای آگاهی نو-دینی و جنبشها و بنیادگراییهای دهههای اخیر روبهرو شد. تا دههی 80 و 90 سدهی بیستم این تصور غالب بود که با عمومیت یافتن شیوهی زیست و تولید سرمایهدارانه، دین و اندیشهورزی دینی نیز گامبهگام پس رانده شده است. پسِ پشت این تصور، نظریهی کلاسیک مدرنیزاسیون قرار داشت که بر اساس آن، سرمایهداریْ سراسر نظامی عقلایی تصور میشد که با شیوهای از زندگی سکولار همراه و همساز است که در نهایت به ناپدید شدن دین میانجامد. بنا بر این پسزمینه، قابلفهم است که آنچه «بازگشت دین» نامیده میشود، بهمثابهی ظهور شکلهای اندیشهورزی و آگاهی پیشامدرن و سنتی در فرآیند دوران مدرن ادراک شود.
🔸 لیبرالها و بخشی از چپ سنتی این وضع را مناسبتی تلقی میکنند برای آنکه دقیقاً امروز و دقیقاً به همین دلیلْ سرافرازانه بر آنچه دستاوردهای کانونی دوران مدرن تلقی میکنند، تأکید کنند: همانا بر سکولارسیون و «ارزشهای دوران روشنگری». بنا بر این رویکرد، در صورت لزوم باید از این دستاوردها در برابر آن نیروهایی که بهظاهر نمایندهی سقوط به دوران پیشامدرن و الگوی عتیقاند، بهویژه در برابر «اسلام» ــ که بهمثابهی تهدیدی خاص برشناخته میشود ــ با تمام قوا دفاع کرد.
🔸 اما در سویهی دیگر، موقعیت آنهایی نیز تقویت شده است که نسبت به پیشتازی شیوههای اندیشهورزی و ایدئولوژیهای دینی و ظاهراً پیشامدرن در اساس رویکرد مثبتی دارند، زیرا در آنها تصدیق تصویر ضدمدرنیستی خویش از جهان را بازمیشناسند، که بر اساس آن، عقلانیت مدرن چیزی است «بیروح» و «بیریشه» و جایش زبالهدان تاریخ است. مخالفتشان با «اسلام» (یا آنچه از اسلام میفهمند) نیز فقط از اینروست که در اسلام تهدیدی برای «غرب» میبینند. آنها رویارویی با اسلام را بیدارباشی میدانند که سرانجام بار دیگر هستهی دگرگونیناپذیر فرهنگ و تمدن «خویش» (یعنی فرهنگ مسیحی-غربی، آلمانی، لهستانی، مجاری، روسی و غیره) را پاس دارند.
🔸 کار هر دو نگرش به پدیدهی بنیادگرایی دینی، هریک بهشیوهی خویش، ایدئولوژیک کردن آن است. در حقیقت شکلهای مدرن دینمداری رجعت به الگوهای رفتاری و اندیشهورزی سنتی نیستند و فقط میتوانند از طریق شکل تاریخاً مشخص اجتماعیت یافتنِ سرمایهدارانه تبیین شوند...
🔹 نکتهی قابلتوجه در این نوشتهی کوتاه، و انگیزهی ترجمهی آن، تأکیدش بر ماهیت سرمایهدارانه و «مدرن» ایدئولوژیها و بنیادگراییهای دینی، بهرغم شیوههای انسانستیزانه و سرکوبگرانهی آنهاست. از این دید، نمیتوان با دستاویز پیشاتاریخی بودنِ هنجارهای این جریانها، هویتی «ضدسرمایهدارانه»، و بنابراین، «چپ»، «رادیکال» یا «ضدامپریالیستی» برای آنها دستوپا کرد. متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3yp
#نوربرت_ترنکله #کمال_خسروی
#نقد_دین #نقد_ایدئولوژی #نقد_بتوارگی
#سرمایهداری
https://t.me/khabargar
▫️ پیرامون پیوستگی درونی دین و سرمایهداری
5 ژوئیه 2023
نوشتهی: نوربرت ترنکله
ترجمهی: کمال خسروی
🔸 افکار عمومی چپ و لیبرال-دمکرات، نخست با شگفتزدگی بزرگی با نیرومند شدن شکلهای آگاهی نو-دینی و جنبشها و بنیادگراییهای دهههای اخیر روبهرو شد. تا دههی 80 و 90 سدهی بیستم این تصور غالب بود که با عمومیت یافتن شیوهی زیست و تولید سرمایهدارانه، دین و اندیشهورزی دینی نیز گامبهگام پس رانده شده است. پسِ پشت این تصور، نظریهی کلاسیک مدرنیزاسیون قرار داشت که بر اساس آن، سرمایهداریْ سراسر نظامی عقلایی تصور میشد که با شیوهای از زندگی سکولار همراه و همساز است که در نهایت به ناپدید شدن دین میانجامد. بنا بر این پسزمینه، قابلفهم است که آنچه «بازگشت دین» نامیده میشود، بهمثابهی ظهور شکلهای اندیشهورزی و آگاهی پیشامدرن و سنتی در فرآیند دوران مدرن ادراک شود.
🔸 لیبرالها و بخشی از چپ سنتی این وضع را مناسبتی تلقی میکنند برای آنکه دقیقاً امروز و دقیقاً به همین دلیلْ سرافرازانه بر آنچه دستاوردهای کانونی دوران مدرن تلقی میکنند، تأکید کنند: همانا بر سکولارسیون و «ارزشهای دوران روشنگری». بنا بر این رویکرد، در صورت لزوم باید از این دستاوردها در برابر آن نیروهایی که بهظاهر نمایندهی سقوط به دوران پیشامدرن و الگوی عتیقاند، بهویژه در برابر «اسلام» ــ که بهمثابهی تهدیدی خاص برشناخته میشود ــ با تمام قوا دفاع کرد.
🔸 اما در سویهی دیگر، موقعیت آنهایی نیز تقویت شده است که نسبت به پیشتازی شیوههای اندیشهورزی و ایدئولوژیهای دینی و ظاهراً پیشامدرن در اساس رویکرد مثبتی دارند، زیرا در آنها تصدیق تصویر ضدمدرنیستی خویش از جهان را بازمیشناسند، که بر اساس آن، عقلانیت مدرن چیزی است «بیروح» و «بیریشه» و جایش زبالهدان تاریخ است. مخالفتشان با «اسلام» (یا آنچه از اسلام میفهمند) نیز فقط از اینروست که در اسلام تهدیدی برای «غرب» میبینند. آنها رویارویی با اسلام را بیدارباشی میدانند که سرانجام بار دیگر هستهی دگرگونیناپذیر فرهنگ و تمدن «خویش» (یعنی فرهنگ مسیحی-غربی، آلمانی، لهستانی، مجاری، روسی و غیره) را پاس دارند.
🔸 کار هر دو نگرش به پدیدهی بنیادگرایی دینی، هریک بهشیوهی خویش، ایدئولوژیک کردن آن است. در حقیقت شکلهای مدرن دینمداری رجعت به الگوهای رفتاری و اندیشهورزی سنتی نیستند و فقط میتوانند از طریق شکل تاریخاً مشخص اجتماعیت یافتنِ سرمایهدارانه تبیین شوند...
🔹 نکتهی قابلتوجه در این نوشتهی کوتاه، و انگیزهی ترجمهی آن، تأکیدش بر ماهیت سرمایهدارانه و «مدرن» ایدئولوژیها و بنیادگراییهای دینی، بهرغم شیوههای انسانستیزانه و سرکوبگرانهی آنهاست. از این دید، نمیتوان با دستاویز پیشاتاریخی بودنِ هنجارهای این جریانها، هویتی «ضدسرمایهدارانه»، و بنابراین، «چپ»، «رادیکال» یا «ضدامپریالیستی» برای آنها دستوپا کرد. متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3yp
#نوربرت_ترنکله #کمال_خسروی
#نقد_دین #نقد_ایدئولوژی #نقد_بتوارگی
#سرمایهداری
https://t.me/khabargar
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دگردیسیهای خدا
پیرامون پیوستگی درونی دین و سرمایهداری نوشتهی: نوربرت ترنکله ترجمهی: کمال خسروی از این لحاظ میتوان گفت که نهادهای نودینی، از هر رنگ و قماشی، حفرههایی را پر میکنند که دولتِ غایب برجای نهاده اس…
▫️ زنان کارگر و سناریوهای سرمایهداری:
▫️ ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی
28 می 2023
نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 «ما رؤیای این را داریم که وقتی سخت کار میکنیم بتوانیم لباس مناسب به فرزندانمان بپوشانیم و باز هم کمی وقت و پول برای خودمان باقی بماند. میخواهیم وقتی مانند دیگران کار میکنیم، رفتار یکسانی با ما داشته باشند، و چون شبیه آنها نیستیم ما را تحقیر نکنند. بعد از خود میپرسیم ”چگونه میتوانیم این چیزها را محقق کنیم؟“ و تا الان فقط به دو تا پاسخ ممکن رسیدهام: برنده شدن در بختآزمایی یا سازماندهی. چه میتوانم بگویم جز اینکه هرگز در مورد اعداد خوششانس نبودهام. بنابراین در کتاب خود بگویید: ممکن است طول بکشد که مردم باور کنند شانس ندارند، بنابراین باید سازماندهی کنند! … زیرا تنها راه برای به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که آنرا بهصورت جمعی و با پشتیبانی سایر افرادی انجام دهید که همان نیازهای شما را دارند.» (ایرما، کارگری فیلیپینی در سیلیکونولی، کالیفرنیا)
🔸 رؤیاهای ایرما در مورد یک زندگی آبرومندانه برای فرزندانش و خودش، تمایل او به دیدن رفتاری برابر و کرامت بر اساس کیفیت و شایستگی کارش، اعتقاد او به این که مبارزهی جمعی وسیلهای برای «به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی» خود است، بهطور خلاصه مبارزات زنان کارگر فقیر را در عرصهی جهان سرمایهداری به تصویر میکشد. در این مقاله میخواهم بر استثمار زنان فقیر جهان سوم، بر عاملیت آنها بهعنوان کارگر، بر منافع مشترک زنان کارگر بر اساس درک موقعیت و نیازهای مشترک، و بر استراتژیها/روشهای سازماندهی که هدف استوار و نتیجهی آنها دگرگونی زندگی روزمرهی زنان کارگر است، بهطور جدی تمرکز کنم.
🔸 این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته میکند: ۱) گروه خاصی از زنان کارگر را در تاریخ و در حوزهی عملکرد اقتدار سرمایهداری معاصر تشریح و ثبت میکند؛ ۲) پیوندها و پتانسیلِ همبستگی بین زنان کارگر در سراسر مرزهای دولت-ملتها را بر اساس ابهامزدایی از ایدئولوژی مذکرانگاشتنِ کارگر ترسیم میکند؛ ۳) تعریفی بومی شده از کار زنان جهان سوم به نمایش میگذارد که در واقع استراتژی استعمار مجدد سرمایهداری جهانی است؛ ۴) نشان میدهد که زنان بهعنوان کارگر دارای منافعی مشترک هستند، نه فقط در جهت تحول زندگی کاری و محیطهایشان، بلکه در بازتعریف فضاهای خانه بهگونهای که شغل خانگی بهعنوان کاری برای کسب معاش به رسمیت شناخته شود نه بهعنوان فعالیتی مکمل در اوقات فراغت؛ ۵) نیاز به دانش رهاییبخش فمینیستی را بهعنوان مبنای سازماندهی فمینیستی و مبارزات جمعی برای عدالت اقتصادی و سیاسی ایدهآل و بسیار مهم میداند؛ ۶) تعریفی کاربردی از منافع مشترک زنان کارگر جهان سوم بر مبنای نظریهپردازی هویت اجتماعی مشترک زنان جهان سوم بهعنوان زن/کارگر ارائه میکند و در نهایت ۷) عادات مقاومت، اشکال مبارزهی جمعی و راهبردهای سازماندهی زنان کارگر فقیر جهان سوم را بررسی میکند. ایرما درست میگوید که «تنها راه برای بهدست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که این کار را بهصورت جمعی و با حمایت سایر افرادی انجام دهیم که نیازهای مشترکی با ما دارند.»...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3uK
#فمینیسم #جنسیت #زنان_کارگر #سرمایهداری
#فرزانه_راجی #چاندرا_تالپاد_موهانتی
https://t.me/khabargar
▫️ ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی
28 می 2023
نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 «ما رؤیای این را داریم که وقتی سخت کار میکنیم بتوانیم لباس مناسب به فرزندانمان بپوشانیم و باز هم کمی وقت و پول برای خودمان باقی بماند. میخواهیم وقتی مانند دیگران کار میکنیم، رفتار یکسانی با ما داشته باشند، و چون شبیه آنها نیستیم ما را تحقیر نکنند. بعد از خود میپرسیم ”چگونه میتوانیم این چیزها را محقق کنیم؟“ و تا الان فقط به دو تا پاسخ ممکن رسیدهام: برنده شدن در بختآزمایی یا سازماندهی. چه میتوانم بگویم جز اینکه هرگز در مورد اعداد خوششانس نبودهام. بنابراین در کتاب خود بگویید: ممکن است طول بکشد که مردم باور کنند شانس ندارند، بنابراین باید سازماندهی کنند! … زیرا تنها راه برای به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که آنرا بهصورت جمعی و با پشتیبانی سایر افرادی انجام دهید که همان نیازهای شما را دارند.» (ایرما، کارگری فیلیپینی در سیلیکونولی، کالیفرنیا)
🔸 رؤیاهای ایرما در مورد یک زندگی آبرومندانه برای فرزندانش و خودش، تمایل او به دیدن رفتاری برابر و کرامت بر اساس کیفیت و شایستگی کارش، اعتقاد او به این که مبارزهی جمعی وسیلهای برای «به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی» خود است، بهطور خلاصه مبارزات زنان کارگر فقیر را در عرصهی جهان سرمایهداری به تصویر میکشد. در این مقاله میخواهم بر استثمار زنان فقیر جهان سوم، بر عاملیت آنها بهعنوان کارگر، بر منافع مشترک زنان کارگر بر اساس درک موقعیت و نیازهای مشترک، و بر استراتژیها/روشهای سازماندهی که هدف استوار و نتیجهی آنها دگرگونی زندگی روزمرهی زنان کارگر است، بهطور جدی تمرکز کنم.
🔸 این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته میکند: ۱) گروه خاصی از زنان کارگر را در تاریخ و در حوزهی عملکرد اقتدار سرمایهداری معاصر تشریح و ثبت میکند؛ ۲) پیوندها و پتانسیلِ همبستگی بین زنان کارگر در سراسر مرزهای دولت-ملتها را بر اساس ابهامزدایی از ایدئولوژی مذکرانگاشتنِ کارگر ترسیم میکند؛ ۳) تعریفی بومی شده از کار زنان جهان سوم به نمایش میگذارد که در واقع استراتژی استعمار مجدد سرمایهداری جهانی است؛ ۴) نشان میدهد که زنان بهعنوان کارگر دارای منافعی مشترک هستند، نه فقط در جهت تحول زندگی کاری و محیطهایشان، بلکه در بازتعریف فضاهای خانه بهگونهای که شغل خانگی بهعنوان کاری برای کسب معاش به رسمیت شناخته شود نه بهعنوان فعالیتی مکمل در اوقات فراغت؛ ۵) نیاز به دانش رهاییبخش فمینیستی را بهعنوان مبنای سازماندهی فمینیستی و مبارزات جمعی برای عدالت اقتصادی و سیاسی ایدهآل و بسیار مهم میداند؛ ۶) تعریفی کاربردی از منافع مشترک زنان کارگر جهان سوم بر مبنای نظریهپردازی هویت اجتماعی مشترک زنان جهان سوم بهعنوان زن/کارگر ارائه میکند و در نهایت ۷) عادات مقاومت، اشکال مبارزهی جمعی و راهبردهای سازماندهی زنان کارگر فقیر جهان سوم را بررسی میکند. ایرما درست میگوید که «تنها راه برای بهدست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که این کار را بهصورت جمعی و با حمایت سایر افرادی انجام دهیم که نیازهای مشترکی با ما دارند.»...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3uK
#فمینیسم #جنسیت #زنان_کارگر #سرمایهداری
#فرزانه_راجی #چاندرا_تالپاد_موهانتی
https://t.me/khabargar
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
زنان کارگر و سناریوهای سرمایهداری
ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی ترجمهی: فرزانه راجی این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته …