▫️ «چهرهی عریان زن عرب»
▫️ بهبهانهی مرگ نوال سعداوی
نوشتهی: شکیبا عسگرپور
3 آوریل 2021
🔸 متن پیشرو بیش از آنکه سعی در پرداخت به کارنامهی درخشان نوال السعداوی، پزشک، نویسنده و فمینیستی قدرتمند در تابوشکنیها بر سر مسئلهی زن و جنسیت در جامعهی مصر داشته باشد، خواهان نقد بیچون و چرای ابعاد سیاسی زندگی سعداوی در بازه بهار عربی ۲۰۱۱ و روزهای پسا کودتای ۳۰ ژوئن ۲۰۱۳ است. سعداوی، صدای رسای فریاد برابری و مقابله با ارتجاع بود، اما چنین کارنامهای به معنای آن نیست که او تنها سوژهی سیاسی رادیکال در فضای مبارزاتی مصر بوده است. در واقعیت امر، با گذار از دهمین سال انقلاب مصر و با اتکا بر مرور بیانیههای صریح فعالان سوسیالیست حاضر در آن، میتوان با دست بازتری به بررسی علل ناکامیهای سیاسی، جهتگیریهای شتابزده و فقدان تحلیلی کارآمد از پیوند زنجیرهوار سلسله اعتراضات و اعتصابات زنان و مردان کارگر و نقش آن در انقلاب ۲۰۱۱ مصر پرداخت. چرا که اهرم پیشبَرندهی روشنگری، جز با نقد بیواسطهی علل عقبنشینی نیروهای چپ، آن هم در بزنگاههای تاریخیْ میسر نخواهد شد و بدینترتیب، ساخت آلترناتیو رهاییبخشِ اتحاد مبارزاتی زنان فمینیست منطقه را در هالهای از تمجیدها و چشمپوشانیها محصور نگاه نخواهد داشت.
🔸 اگر کرونولوژی بیش از ۵۰ اثر تالیفی سعداوی، پیرامون دامنهی تبعات ارتجاع مذهبی علیه جان، معیشت و حق بر بدن زنان را در یکسو بگذاریم، میتوانیم کارنامهی فعالیتی او را در سه گزارهی ورود به مذهب، جنسیت و سیاستْ مورد بررسی قرار دهیم.
🔸 سعداوی در طول حیات خود، بهصورت پیوسته علیه مذهب و آپارتاید جنسیتی علیه زنانْ دست به تالیف آثار گوناگون زد، از کشور رانده شد و با خطر مرگی هر روزه زندگی کرد. از این روست که نمیتوان تلاشهای وی جهت پایاندادن به مثلهسازی اندام جنسی زنان (ختنه کودکان دختر) را تنها در حوزهی جنسیت بررسی کرد. شاید تجسد عینی این فعالیتها در کتابهای «زن و سکس» و یا «خاطرات یک زن پزشک» جای گرفته باشند. او که هرگز لبخند بر لب مادر و داغِ مثلهسازی خود در شش سالگی را از خاطر نبرد، با تجمیع مشاهداتش در قالب پزشک و بررسی سیطرهی قوانین و سنتهای جنسیتزده علیه کودکان دختر و زنان، همواره مورد غضب، تهدید و شکایات رسمی نهاد مذهبی الازهر قرار داشت. درجشدن نام سعداوی در فهرست کسانیکه میبایست از سوی اسلامگرایان تندرو ترور میشدند هم، مانع از آن نشد که او مبارزه علیه «بنیادگرایی اسلامی» را رها کند. به باور سعداوی، مذهب ابزاری در دست قدرتمندان و نهادی در خدمت طبقات حاکم برای ممانعت و بیاثر ساختن کوششهای روشنفکران در جوامع سنتی بوده است. در این بین تاسیس «اتحادیهی همبستگی زنان عرب» و «اتحادیهی عربی حقوقبشر» در راستای اعتقاد وی به ایجاد جنبش رهاییبخش فراطبقاتی زنان بازمیگشت. برای ایجاد مخرج مشترک مطالباتی با محوریت فراطبقاتی نیز، دو گزارهی «مذهب» (و قوانین جنسیتزدهی برآمده از آن) و «حجاب اجباری» مورد تاکید سعداوی بود، که زیر سایهی تهدیدهای روزمرهی اسلامگرایان به بسط آن میپرداخت...
🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-26G
#شکیبا_عسگرپور #نوال_سعداوی
#فمینیسم #مبارزه_طبقاتی #جنبش_کارگری #جنبش_زنان
https://t.me/khabargar
▫️ بهبهانهی مرگ نوال سعداوی
نوشتهی: شکیبا عسگرپور
3 آوریل 2021
🔸 متن پیشرو بیش از آنکه سعی در پرداخت به کارنامهی درخشان نوال السعداوی، پزشک، نویسنده و فمینیستی قدرتمند در تابوشکنیها بر سر مسئلهی زن و جنسیت در جامعهی مصر داشته باشد، خواهان نقد بیچون و چرای ابعاد سیاسی زندگی سعداوی در بازه بهار عربی ۲۰۱۱ و روزهای پسا کودتای ۳۰ ژوئن ۲۰۱۳ است. سعداوی، صدای رسای فریاد برابری و مقابله با ارتجاع بود، اما چنین کارنامهای به معنای آن نیست که او تنها سوژهی سیاسی رادیکال در فضای مبارزاتی مصر بوده است. در واقعیت امر، با گذار از دهمین سال انقلاب مصر و با اتکا بر مرور بیانیههای صریح فعالان سوسیالیست حاضر در آن، میتوان با دست بازتری به بررسی علل ناکامیهای سیاسی، جهتگیریهای شتابزده و فقدان تحلیلی کارآمد از پیوند زنجیرهوار سلسله اعتراضات و اعتصابات زنان و مردان کارگر و نقش آن در انقلاب ۲۰۱۱ مصر پرداخت. چرا که اهرم پیشبَرندهی روشنگری، جز با نقد بیواسطهی علل عقبنشینی نیروهای چپ، آن هم در بزنگاههای تاریخیْ میسر نخواهد شد و بدینترتیب، ساخت آلترناتیو رهاییبخشِ اتحاد مبارزاتی زنان فمینیست منطقه را در هالهای از تمجیدها و چشمپوشانیها محصور نگاه نخواهد داشت.
🔸 اگر کرونولوژی بیش از ۵۰ اثر تالیفی سعداوی، پیرامون دامنهی تبعات ارتجاع مذهبی علیه جان، معیشت و حق بر بدن زنان را در یکسو بگذاریم، میتوانیم کارنامهی فعالیتی او را در سه گزارهی ورود به مذهب، جنسیت و سیاستْ مورد بررسی قرار دهیم.
🔸 سعداوی در طول حیات خود، بهصورت پیوسته علیه مذهب و آپارتاید جنسیتی علیه زنانْ دست به تالیف آثار گوناگون زد، از کشور رانده شد و با خطر مرگی هر روزه زندگی کرد. از این روست که نمیتوان تلاشهای وی جهت پایاندادن به مثلهسازی اندام جنسی زنان (ختنه کودکان دختر) را تنها در حوزهی جنسیت بررسی کرد. شاید تجسد عینی این فعالیتها در کتابهای «زن و سکس» و یا «خاطرات یک زن پزشک» جای گرفته باشند. او که هرگز لبخند بر لب مادر و داغِ مثلهسازی خود در شش سالگی را از خاطر نبرد، با تجمیع مشاهداتش در قالب پزشک و بررسی سیطرهی قوانین و سنتهای جنسیتزده علیه کودکان دختر و زنان، همواره مورد غضب، تهدید و شکایات رسمی نهاد مذهبی الازهر قرار داشت. درجشدن نام سعداوی در فهرست کسانیکه میبایست از سوی اسلامگرایان تندرو ترور میشدند هم، مانع از آن نشد که او مبارزه علیه «بنیادگرایی اسلامی» را رها کند. به باور سعداوی، مذهب ابزاری در دست قدرتمندان و نهادی در خدمت طبقات حاکم برای ممانعت و بیاثر ساختن کوششهای روشنفکران در جوامع سنتی بوده است. در این بین تاسیس «اتحادیهی همبستگی زنان عرب» و «اتحادیهی عربی حقوقبشر» در راستای اعتقاد وی به ایجاد جنبش رهاییبخش فراطبقاتی زنان بازمیگشت. برای ایجاد مخرج مشترک مطالباتی با محوریت فراطبقاتی نیز، دو گزارهی «مذهب» (و قوانین جنسیتزدهی برآمده از آن) و «حجاب اجباری» مورد تاکید سعداوی بود، که زیر سایهی تهدیدهای روزمرهی اسلامگرایان به بسط آن میپرداخت...
🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-26G
#شکیبا_عسگرپور #نوال_سعداوی
#فمینیسم #مبارزه_طبقاتی #جنبش_کارگری #جنبش_زنان
https://t.me/khabargar
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
«چهرهی عریان زن عرب»
بهبهانهی مرگ نوال سعداوی نوشتهی: شکیبا عسگرپور سعداوی در طول حیات خود، بهصورت پیوسته علیه مذهب و آپارتاید جنسیتی علیه زنانْ دست به تالیف آثار گوناگونی زد، از کشور رانده شد و با خطر مرگی هر روزه…
خبرگر
#فمینیسم #مردسالاری #زن_زندگی_آزادی https://t.me/khabargar
📝 چرا «زنان علیه زنان» نشان از بدفهمی فمینیسم است؟
✍️رضوانه محمدی
📍طی سالهای اخیر در شبکههای اجتماعی برای توصیف برخی از رویدادهای مردسالارانه و یا ضد زن از عبارت «زنان علیه زنان» استفاده میشود. مفهومی که برای توصیف ستم «زنان بر زنان» کاربرد دارد. به نظر میرسد، در ادبیات این افراد تبعیض علیه یک گروه زمانی شرمآورتر است که فاعل آن نیز فردی از همان گروه باشد.
▫️آیا تمامی زنان، متعلق به یک گروه اجتماعی هستند؟ درواقع زنان از طبقات اقتصادی و با پیشزمینههای متفاوت فرهنگی و مذهبی و یا گرایشهای متفاوت جنسی در یک گروه جای نمیگیرند. همانگونه که روشن است زنان متعلق به گروههای مختلف میتوانند ستم مضاعفی را علاوه بر تبعیض جنسیتی تجربه کنند. پس نه تنها هر زن لایههای متفاوتی از تبعیض را تجربه میکند، بلکه میتواند خود نیز عامل این تبعیضها باشد؛ اما چه چیز سبب میشود که برخی تبعیض جنسیتی را هم ردهی دیگر تبعیضها ندانند؟ و یا چرا برخی مسئولیت زنان را برای آگاهی نسبت به آن بیشتر میدانند؟
📍آن چه در تبعیض علیه زنان مورد توجه است، رخ دادن این ستم است و نه فاعلان آن. تبعیض و ستم جنسیتی حاصل یک فرهنگ مردسالار است. زنان و مردان هر دو قربانی مردسالاری هستند اما ازآن جاییکه ستم بر زنان نظاممند و حتی خشنتر است، بیشتر از آن صحبت میشود و یا گاهی این تصور نیز به وجود میآید که مردان علیه زنان ایستادهاند؛ اما درواقع این مردسالاری است که دو جنسیت را مقابل هم قرار داده است. فاعل این ستم جنسیتی میتواند مرد و یا زن باشد و همچنین به شکل معکوس، کسی که مورد ستم قرار میگیرد نیز میتواند زن باشد و یا مرد.
▫️از سوی دیگر بسیاری از مردان نیز کلیشههای جنسیتی را بر دیگر مردان تحمیل میکنند، مردانی که نقش نانآور اصلی را ایفا نمیکنند در مظان این اتهام قرار دارند که بهاندازه کافی «مردانه» نیستند، مردانی که گریه میکنند و یا مردانی که گرایش جنسی غیر دگرجنس خواهانه دارند از سوی دیگر مردان مورد تبعیض و خشونت قرار میگیرند. هرچند برای هیچ یک از موارد فوق یک عبارت جدید خلق نشده است. هیچ فعالی عبارت «مردان علیه مردان» را به کار نمیبرد؛ اما از زنان حتی در موقعیت دست پایین نیز این انتظار میرود که عالیترین نمونه از مبارزه علیه تبعیض جنسیتی را ارایه کنند. زنان باید بهصورت خودجوش از میانگین جامعه نه تنها یک سر و گردن آگاهتر باشند بلکه مقابل این ستم نیز بایستند.
📍درواقع «زنان علیه زنان» خود بر خواسته از یک فرهنگ مردسالار و نشان از درکی ناقص از فمینیسم است. سلسله مراتب قدرت در میان فرودستان و یا اقلیتها نیز خود امری تاریخی و مسبوق به سابقه است. برخی از آن با عنوان نردبان تفاوتها یاد میکنند که افراد سهم نابرابری از نظر قدرت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارند. برای مثال در سال ۱۹۹۵ زمانی که روزنامه واشنگتن پست از جامعه آفریقایی-آمریکاییها درباره تبعیض نژادی بهعنوان مهمترین عامل مؤثر بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی این جامعه پرسیده بود، ۸۸ درصد از سیاهپوستان طبقهی متوسط با این گزاره مخالف کرده بودند، در مقابل ۶۶ درصد از سیاهپوستان طبقه کارگر موافق این عبارت بودند. این تصور اشتباه که تمامی رنگینپوستان منافع مشترکی دارند، ناشی از یک بدفهمی از سلسله مراتب اقتصادی است. همچنین این باور که رنگین پوستان نمیتوانند نژادپرست باشند، چون قدرت اعمال آن را ندارند بارها به چالش کشیده شده است. به طریق اولی این استدلال درباره تبعیض جنسیتی نیز قابل استفاده است.
#فمینیسم
#مردسالاری
#زن_زندگی_آزادی
https://t.me/khabargar
✍️رضوانه محمدی
📍طی سالهای اخیر در شبکههای اجتماعی برای توصیف برخی از رویدادهای مردسالارانه و یا ضد زن از عبارت «زنان علیه زنان» استفاده میشود. مفهومی که برای توصیف ستم «زنان بر زنان» کاربرد دارد. به نظر میرسد، در ادبیات این افراد تبعیض علیه یک گروه زمانی شرمآورتر است که فاعل آن نیز فردی از همان گروه باشد.
▫️آیا تمامی زنان، متعلق به یک گروه اجتماعی هستند؟ درواقع زنان از طبقات اقتصادی و با پیشزمینههای متفاوت فرهنگی و مذهبی و یا گرایشهای متفاوت جنسی در یک گروه جای نمیگیرند. همانگونه که روشن است زنان متعلق به گروههای مختلف میتوانند ستم مضاعفی را علاوه بر تبعیض جنسیتی تجربه کنند. پس نه تنها هر زن لایههای متفاوتی از تبعیض را تجربه میکند، بلکه میتواند خود نیز عامل این تبعیضها باشد؛ اما چه چیز سبب میشود که برخی تبعیض جنسیتی را هم ردهی دیگر تبعیضها ندانند؟ و یا چرا برخی مسئولیت زنان را برای آگاهی نسبت به آن بیشتر میدانند؟
📍آن چه در تبعیض علیه زنان مورد توجه است، رخ دادن این ستم است و نه فاعلان آن. تبعیض و ستم جنسیتی حاصل یک فرهنگ مردسالار است. زنان و مردان هر دو قربانی مردسالاری هستند اما ازآن جاییکه ستم بر زنان نظاممند و حتی خشنتر است، بیشتر از آن صحبت میشود و یا گاهی این تصور نیز به وجود میآید که مردان علیه زنان ایستادهاند؛ اما درواقع این مردسالاری است که دو جنسیت را مقابل هم قرار داده است. فاعل این ستم جنسیتی میتواند مرد و یا زن باشد و همچنین به شکل معکوس، کسی که مورد ستم قرار میگیرد نیز میتواند زن باشد و یا مرد.
▫️از سوی دیگر بسیاری از مردان نیز کلیشههای جنسیتی را بر دیگر مردان تحمیل میکنند، مردانی که نقش نانآور اصلی را ایفا نمیکنند در مظان این اتهام قرار دارند که بهاندازه کافی «مردانه» نیستند، مردانی که گریه میکنند و یا مردانی که گرایش جنسی غیر دگرجنس خواهانه دارند از سوی دیگر مردان مورد تبعیض و خشونت قرار میگیرند. هرچند برای هیچ یک از موارد فوق یک عبارت جدید خلق نشده است. هیچ فعالی عبارت «مردان علیه مردان» را به کار نمیبرد؛ اما از زنان حتی در موقعیت دست پایین نیز این انتظار میرود که عالیترین نمونه از مبارزه علیه تبعیض جنسیتی را ارایه کنند. زنان باید بهصورت خودجوش از میانگین جامعه نه تنها یک سر و گردن آگاهتر باشند بلکه مقابل این ستم نیز بایستند.
📍درواقع «زنان علیه زنان» خود بر خواسته از یک فرهنگ مردسالار و نشان از درکی ناقص از فمینیسم است. سلسله مراتب قدرت در میان فرودستان و یا اقلیتها نیز خود امری تاریخی و مسبوق به سابقه است. برخی از آن با عنوان نردبان تفاوتها یاد میکنند که افراد سهم نابرابری از نظر قدرت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارند. برای مثال در سال ۱۹۹۵ زمانی که روزنامه واشنگتن پست از جامعه آفریقایی-آمریکاییها درباره تبعیض نژادی بهعنوان مهمترین عامل مؤثر بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی این جامعه پرسیده بود، ۸۸ درصد از سیاهپوستان طبقهی متوسط با این گزاره مخالف کرده بودند، در مقابل ۶۶ درصد از سیاهپوستان طبقه کارگر موافق این عبارت بودند. این تصور اشتباه که تمامی رنگینپوستان منافع مشترکی دارند، ناشی از یک بدفهمی از سلسله مراتب اقتصادی است. همچنین این باور که رنگین پوستان نمیتوانند نژادپرست باشند، چون قدرت اعمال آن را ندارند بارها به چالش کشیده شده است. به طریق اولی این استدلال درباره تبعیض جنسیتی نیز قابل استفاده است.
#فمینیسم
#مردسالاری
#زن_زندگی_آزادی
https://t.me/khabargar
Telegram
خبرگر
#خبرگرصدای_بیصدایان_وستمدیدگان_دادخواه
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
▫️ زنان کارگر و سناریوهای سرمایهداری:
▫️ ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی
28 می 2023
نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 «ما رؤیای این را داریم که وقتی سخت کار میکنیم بتوانیم لباس مناسب به فرزندانمان بپوشانیم و باز هم کمی وقت و پول برای خودمان باقی بماند. میخواهیم وقتی مانند دیگران کار میکنیم، رفتار یکسانی با ما داشته باشند، و چون شبیه آنها نیستیم ما را تحقیر نکنند. بعد از خود میپرسیم ”چگونه میتوانیم این چیزها را محقق کنیم؟“ و تا الان فقط به دو تا پاسخ ممکن رسیدهام: برنده شدن در بختآزمایی یا سازماندهی. چه میتوانم بگویم جز اینکه هرگز در مورد اعداد خوششانس نبودهام. بنابراین در کتاب خود بگویید: ممکن است طول بکشد که مردم باور کنند شانس ندارند، بنابراین باید سازماندهی کنند! … زیرا تنها راه برای به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که آنرا بهصورت جمعی و با پشتیبانی سایر افرادی انجام دهید که همان نیازهای شما را دارند.» (ایرما، کارگری فیلیپینی در سیلیکونولی، کالیفرنیا)
🔸 رؤیاهای ایرما در مورد یک زندگی آبرومندانه برای فرزندانش و خودش، تمایل او به دیدن رفتاری برابر و کرامت بر اساس کیفیت و شایستگی کارش، اعتقاد او به این که مبارزهی جمعی وسیلهای برای «به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی» خود است، بهطور خلاصه مبارزات زنان کارگر فقیر را در عرصهی جهان سرمایهداری به تصویر میکشد. در این مقاله میخواهم بر استثمار زنان فقیر جهان سوم، بر عاملیت آنها بهعنوان کارگر، بر منافع مشترک زنان کارگر بر اساس درک موقعیت و نیازهای مشترک، و بر استراتژیها/روشهای سازماندهی که هدف استوار و نتیجهی آنها دگرگونی زندگی روزمرهی زنان کارگر است، بهطور جدی تمرکز کنم.
🔸 این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته میکند: ۱) گروه خاصی از زنان کارگر را در تاریخ و در حوزهی عملکرد اقتدار سرمایهداری معاصر تشریح و ثبت میکند؛ ۲) پیوندها و پتانسیلِ همبستگی بین زنان کارگر در سراسر مرزهای دولت-ملتها را بر اساس ابهامزدایی از ایدئولوژی مذکرانگاشتنِ کارگر ترسیم میکند؛ ۳) تعریفی بومی شده از کار زنان جهان سوم به نمایش میگذارد که در واقع استراتژی استعمار مجدد سرمایهداری جهانی است؛ ۴) نشان میدهد که زنان بهعنوان کارگر دارای منافعی مشترک هستند، نه فقط در جهت تحول زندگی کاری و محیطهایشان، بلکه در بازتعریف فضاهای خانه بهگونهای که شغل خانگی بهعنوان کاری برای کسب معاش به رسمیت شناخته شود نه بهعنوان فعالیتی مکمل در اوقات فراغت؛ ۵) نیاز به دانش رهاییبخش فمینیستی را بهعنوان مبنای سازماندهی فمینیستی و مبارزات جمعی برای عدالت اقتصادی و سیاسی ایدهآل و بسیار مهم میداند؛ ۶) تعریفی کاربردی از منافع مشترک زنان کارگر جهان سوم بر مبنای نظریهپردازی هویت اجتماعی مشترک زنان جهان سوم بهعنوان زن/کارگر ارائه میکند و در نهایت ۷) عادات مقاومت، اشکال مبارزهی جمعی و راهبردهای سازماندهی زنان کارگر فقیر جهان سوم را بررسی میکند. ایرما درست میگوید که «تنها راه برای بهدست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که این کار را بهصورت جمعی و با حمایت سایر افرادی انجام دهیم که نیازهای مشترکی با ما دارند.»...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3uK
#فمینیسم #جنسیت #زنان_کارگر #سرمایهداری
#فرزانه_راجی #چاندرا_تالپاد_موهانتی
https://t.me/khabargar
▫️ ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی
28 می 2023
نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 «ما رؤیای این را داریم که وقتی سخت کار میکنیم بتوانیم لباس مناسب به فرزندانمان بپوشانیم و باز هم کمی وقت و پول برای خودمان باقی بماند. میخواهیم وقتی مانند دیگران کار میکنیم، رفتار یکسانی با ما داشته باشند، و چون شبیه آنها نیستیم ما را تحقیر نکنند. بعد از خود میپرسیم ”چگونه میتوانیم این چیزها را محقق کنیم؟“ و تا الان فقط به دو تا پاسخ ممکن رسیدهام: برنده شدن در بختآزمایی یا سازماندهی. چه میتوانم بگویم جز اینکه هرگز در مورد اعداد خوششانس نبودهام. بنابراین در کتاب خود بگویید: ممکن است طول بکشد که مردم باور کنند شانس ندارند، بنابراین باید سازماندهی کنند! … زیرا تنها راه برای به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که آنرا بهصورت جمعی و با پشتیبانی سایر افرادی انجام دهید که همان نیازهای شما را دارند.» (ایرما، کارگری فیلیپینی در سیلیکونولی، کالیفرنیا)
🔸 رؤیاهای ایرما در مورد یک زندگی آبرومندانه برای فرزندانش و خودش، تمایل او به دیدن رفتاری برابر و کرامت بر اساس کیفیت و شایستگی کارش، اعتقاد او به این که مبارزهی جمعی وسیلهای برای «به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی» خود است، بهطور خلاصه مبارزات زنان کارگر فقیر را در عرصهی جهان سرمایهداری به تصویر میکشد. در این مقاله میخواهم بر استثمار زنان فقیر جهان سوم، بر عاملیت آنها بهعنوان کارگر، بر منافع مشترک زنان کارگر بر اساس درک موقعیت و نیازهای مشترک، و بر استراتژیها/روشهای سازماندهی که هدف استوار و نتیجهی آنها دگرگونی زندگی روزمرهی زنان کارگر است، بهطور جدی تمرکز کنم.
🔸 این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته میکند: ۱) گروه خاصی از زنان کارگر را در تاریخ و در حوزهی عملکرد اقتدار سرمایهداری معاصر تشریح و ثبت میکند؛ ۲) پیوندها و پتانسیلِ همبستگی بین زنان کارگر در سراسر مرزهای دولت-ملتها را بر اساس ابهامزدایی از ایدئولوژی مذکرانگاشتنِ کارگر ترسیم میکند؛ ۳) تعریفی بومی شده از کار زنان جهان سوم به نمایش میگذارد که در واقع استراتژی استعمار مجدد سرمایهداری جهانی است؛ ۴) نشان میدهد که زنان بهعنوان کارگر دارای منافعی مشترک هستند، نه فقط در جهت تحول زندگی کاری و محیطهایشان، بلکه در بازتعریف فضاهای خانه بهگونهای که شغل خانگی بهعنوان کاری برای کسب معاش به رسمیت شناخته شود نه بهعنوان فعالیتی مکمل در اوقات فراغت؛ ۵) نیاز به دانش رهاییبخش فمینیستی را بهعنوان مبنای سازماندهی فمینیستی و مبارزات جمعی برای عدالت اقتصادی و سیاسی ایدهآل و بسیار مهم میداند؛ ۶) تعریفی کاربردی از منافع مشترک زنان کارگر جهان سوم بر مبنای نظریهپردازی هویت اجتماعی مشترک زنان جهان سوم بهعنوان زن/کارگر ارائه میکند و در نهایت ۷) عادات مقاومت، اشکال مبارزهی جمعی و راهبردهای سازماندهی زنان کارگر فقیر جهان سوم را بررسی میکند. ایرما درست میگوید که «تنها راه برای بهدست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که این کار را بهصورت جمعی و با حمایت سایر افرادی انجام دهیم که نیازهای مشترکی با ما دارند.»...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3uK
#فمینیسم #جنسیت #زنان_کارگر #سرمایهداری
#فرزانه_راجی #چاندرا_تالپاد_موهانتی
https://t.me/khabargar
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
زنان کارگر و سناریوهای سرمایهداری
ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی ترجمهی: فرزانه راجی این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته …