📝 عدالت باروری و حق کنترل زنان بر بدنشان
🔴 عدالت باروری به دنبال آن است تا تضمینی بر آن باشد که تمامی افراد، بدون اجبار و تبعیض، در زمینه باروریشان حق تصمیمگیری آگاهانه داشته باشند.
🔸«زنی که از حق کنترل بر بدنش محروم شده از حفاظت برابر زیر چتر قانون هم محروم میشود.»
از قطعنامه «راهپیمایی برای زندگی زنان»، سال ۲۰۰۴
🔺در سال ۱۹۹۴، گروهی از زنان سیاهپوست از جمله «لورتا راس» و دیگر اعضای گروه «مجموعهی عدالت باروری زنان رنگینپوست سیستسرسانگ»، در پاسخ به محدودیتهای جنبش حقوق باروری (اغلب محدود به حق سقط جنین بود) و نیاز به پرداختن به ظلمهای درهمتنیدهای که جوامع به حاشیه رانده شده با آن مواجهاند، گزاره «عدالت باروری» را ابداع کردند. این فعالان معتقد بودند که مسائل باروری از دیگر دغدغههای عدالت اجتماعی جدا نبوده و بدون پرداختن به نابرابریهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ جوامع به حاشیه رانده شده، تحقق کامل حقوق باروری ممکن نیست. عدالت باروری چهارچوبی گستردهتر و فراتر از تعریف سنتی حقوق باروری داشته و در برگیرنده طیف وسیعتری از مسائل عدالت اجتماعیِ مرتبط با تولید مثل است.
◽️ عدالت باروری به دنبال آن است تا تضمینی بر آن باشد که تمامی افراد، بدون اجبار و تبعیض، در زمینه باروریشان حق تصمیمگیری آگاهانه داشته باشند. فعالان عدالت باروری معتقدند که عواملی همچون هویتهای درهمتنیده و بیعدالتی، بر دسترسی و تجربه افراد به حقوق باروری تاثیر مستقیم داشته و تجربهی افراد به میزان قابلتوجهی تخت تاثیر مستقیم عواملی همچون نژاد، جنسیت، وضعیت اجتماعی-اقتصادی (طبقه)، وضعیت مهاجرت و... است. شناخت این درهمتنیدگیها برای درک و پرداختن به چالشهای منحصر به فرد جوامع مختلف حیاتی است.
🟨 حقوق اساسی در عدالت باروری
◽️عدالت باروری از سه اصل اساسی «حق داشتن فرزند»، «حق نداشتن فرزند» و «حق فرزندپروری در محیط امن و سالم» حمایت میکند.
🔺«حق نداشتن فرزند» هم یکی از اصول اساسی عدالت باروری است که استقلال افرادی که تصمیم به نداشتن فرزند دارند یا میخواهند والد شدن را به تأخیر بیندازند، به رسمیت شناخته و به آن احترام میگذارد. بر مبنای این اصل افراد، بدون مواجهه با موانع یا تبعیض، باید آزادی تصمیمگیری آگاهانه در مورد زندگی باروریشان، از جمله تصمیم به بچه دار نشدن را داشته باشند. عدالت باروری از اصل خودمختاری و تعیین سرنوشت افراد، شامل حق تصمیمگیری در مورد بچهدار شدن یا نشدن بر اساس شرایط شخصی، ارزشها و ترجیحات پشتیبانی میکند. و در جهت اطمینان از حصول این حق، برای افرادی که مایل به جلوگیری از بارداری هستند، از دسترسی به گزینههای آسان، فراگیر و مقرون به صرفهی پیشگیری از بارداری مانند قرصهای ضد بارداری، دستگاههای داخل رحم (IUD)، چسبها، تزریقها و ... حمایت میکند. خدمات تنظیم خانواده هم جزء ضروری عدالت باروری است. این خدمات به افراد اطلاعات، مشاوره و پشتیبانی داده تا در مورد آیندهی باروریشان تصمیم بگیرند. دسترسی به سقط جنین امن و قانونی هم جزء حیاتی عدالت باروری است. این از حق افراد برای تصمیم گیری در عدم ادامه بارداری و دسترسی به خدمات سقط جنین حمایت میکند.
◽️«انگزدایی از انتخابهای والدین» جنبه مهمی دیگری از عدالت باروری است که هدف آن به چالش کشیدن هنجارها و انتظارات اجتماعی پیرامون ساختار خانواده و نقشهای باروری است. بر مبنای این اصل افراد باید آزادی «انتخابهای متنوع والدین»، بدون مواجهه با قضاوت یا انگ از سوی اجتماع را داشته باشند. بر مبنای این اصل طرفداران عدالت باروری هنجارهای سنتی و اغلب محدود اجتماعی که مواردی همچون «عادی» و یا «قابل قبول» را که به ساختار خانواده دیکته میشود را به چالش می کشند. این هنجارها اغلب بر اساس فرضیاتی که در مورد نقشهای جنسیتی، وضعیت تاهل یا تعداد فرزندانی که هر خانواده باید داشته باشد شکل گرفته و به صورت پیشفرض به عنوان ارزش در نظر گرفته میشود. در چهارچوب عدالت باوروی این هنجارها لزوما ارزش شمرده نشده و هیچ مدل واحدی برای زندگی خانوادگی وجود نداشته و افراد باید آزادی انتخاب داشته باشند.
🔺نمونهای از انگزدایی انتخابهای والدین را میتوان در گفتمان عمومی پیرامون تصمیم به نداشتن فرزند مشاهده کرد. در بسیاری از جوامع این انتظار فرهنگی وجود دارد که افراد، به ویژه زنان، «باید» بچه بخواهند. از این رو کسانی که تصمیم میگیرند بچهدار نشوند ممکن است با انگ و یا با سوالات و قضاوت دیگران مواجه شوند. فعالان عدالت باروری با به چالش کشیدن این انگ، به ترویج آزادی پذیرش انتخاب زندگی بدون کودک میپردازند./رادیو زمانه
#مادری
#فرزند_آوری
#حق_بر_بدن
#عدالت_باروری
https://t.me/khabargar
🔴 عدالت باروری به دنبال آن است تا تضمینی بر آن باشد که تمامی افراد، بدون اجبار و تبعیض، در زمینه باروریشان حق تصمیمگیری آگاهانه داشته باشند.
🔸«زنی که از حق کنترل بر بدنش محروم شده از حفاظت برابر زیر چتر قانون هم محروم میشود.»
از قطعنامه «راهپیمایی برای زندگی زنان»، سال ۲۰۰۴
🔺در سال ۱۹۹۴، گروهی از زنان سیاهپوست از جمله «لورتا راس» و دیگر اعضای گروه «مجموعهی عدالت باروری زنان رنگینپوست سیستسرسانگ»، در پاسخ به محدودیتهای جنبش حقوق باروری (اغلب محدود به حق سقط جنین بود) و نیاز به پرداختن به ظلمهای درهمتنیدهای که جوامع به حاشیه رانده شده با آن مواجهاند، گزاره «عدالت باروری» را ابداع کردند. این فعالان معتقد بودند که مسائل باروری از دیگر دغدغههای عدالت اجتماعی جدا نبوده و بدون پرداختن به نابرابریهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ جوامع به حاشیه رانده شده، تحقق کامل حقوق باروری ممکن نیست. عدالت باروری چهارچوبی گستردهتر و فراتر از تعریف سنتی حقوق باروری داشته و در برگیرنده طیف وسیعتری از مسائل عدالت اجتماعیِ مرتبط با تولید مثل است.
◽️ عدالت باروری به دنبال آن است تا تضمینی بر آن باشد که تمامی افراد، بدون اجبار و تبعیض، در زمینه باروریشان حق تصمیمگیری آگاهانه داشته باشند. فعالان عدالت باروری معتقدند که عواملی همچون هویتهای درهمتنیده و بیعدالتی، بر دسترسی و تجربه افراد به حقوق باروری تاثیر مستقیم داشته و تجربهی افراد به میزان قابلتوجهی تخت تاثیر مستقیم عواملی همچون نژاد، جنسیت، وضعیت اجتماعی-اقتصادی (طبقه)، وضعیت مهاجرت و... است. شناخت این درهمتنیدگیها برای درک و پرداختن به چالشهای منحصر به فرد جوامع مختلف حیاتی است.
🟨 حقوق اساسی در عدالت باروری
◽️عدالت باروری از سه اصل اساسی «حق داشتن فرزند»، «حق نداشتن فرزند» و «حق فرزندپروری در محیط امن و سالم» حمایت میکند.
🔺«حق نداشتن فرزند» هم یکی از اصول اساسی عدالت باروری است که استقلال افرادی که تصمیم به نداشتن فرزند دارند یا میخواهند والد شدن را به تأخیر بیندازند، به رسمیت شناخته و به آن احترام میگذارد. بر مبنای این اصل افراد، بدون مواجهه با موانع یا تبعیض، باید آزادی تصمیمگیری آگاهانه در مورد زندگی باروریشان، از جمله تصمیم به بچه دار نشدن را داشته باشند. عدالت باروری از اصل خودمختاری و تعیین سرنوشت افراد، شامل حق تصمیمگیری در مورد بچهدار شدن یا نشدن بر اساس شرایط شخصی، ارزشها و ترجیحات پشتیبانی میکند. و در جهت اطمینان از حصول این حق، برای افرادی که مایل به جلوگیری از بارداری هستند، از دسترسی به گزینههای آسان، فراگیر و مقرون به صرفهی پیشگیری از بارداری مانند قرصهای ضد بارداری، دستگاههای داخل رحم (IUD)، چسبها، تزریقها و ... حمایت میکند. خدمات تنظیم خانواده هم جزء ضروری عدالت باروری است. این خدمات به افراد اطلاعات، مشاوره و پشتیبانی داده تا در مورد آیندهی باروریشان تصمیم بگیرند. دسترسی به سقط جنین امن و قانونی هم جزء حیاتی عدالت باروری است. این از حق افراد برای تصمیم گیری در عدم ادامه بارداری و دسترسی به خدمات سقط جنین حمایت میکند.
◽️«انگزدایی از انتخابهای والدین» جنبه مهمی دیگری از عدالت باروری است که هدف آن به چالش کشیدن هنجارها و انتظارات اجتماعی پیرامون ساختار خانواده و نقشهای باروری است. بر مبنای این اصل افراد باید آزادی «انتخابهای متنوع والدین»، بدون مواجهه با قضاوت یا انگ از سوی اجتماع را داشته باشند. بر مبنای این اصل طرفداران عدالت باروری هنجارهای سنتی و اغلب محدود اجتماعی که مواردی همچون «عادی» و یا «قابل قبول» را که به ساختار خانواده دیکته میشود را به چالش می کشند. این هنجارها اغلب بر اساس فرضیاتی که در مورد نقشهای جنسیتی، وضعیت تاهل یا تعداد فرزندانی که هر خانواده باید داشته باشد شکل گرفته و به صورت پیشفرض به عنوان ارزش در نظر گرفته میشود. در چهارچوب عدالت باوروی این هنجارها لزوما ارزش شمرده نشده و هیچ مدل واحدی برای زندگی خانوادگی وجود نداشته و افراد باید آزادی انتخاب داشته باشند.
🔺نمونهای از انگزدایی انتخابهای والدین را میتوان در گفتمان عمومی پیرامون تصمیم به نداشتن فرزند مشاهده کرد. در بسیاری از جوامع این انتظار فرهنگی وجود دارد که افراد، به ویژه زنان، «باید» بچه بخواهند. از این رو کسانی که تصمیم میگیرند بچهدار نشوند ممکن است با انگ و یا با سوالات و قضاوت دیگران مواجه شوند. فعالان عدالت باروری با به چالش کشیدن این انگ، به ترویج آزادی پذیرش انتخاب زندگی بدون کودک میپردازند./رادیو زمانه
#مادری
#فرزند_آوری
#حق_بر_بدن
#عدالت_باروری
https://t.me/khabargar
Telegram
خبرگر
#خبرگرصدای_بیصدایان_وستمدیدگان_دادخواه
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
🔖 نبرد جنسی-جنسیتی در عرصه خصوصی؛ بیفرزندی داوطلبانه
✍ دریا موسوی
📍از ابتدای رابطهمان، به صراحت گفتم که هرگز نمیخواهم بچهدار شوم. معتقد بودم که بیان صادقانه اصول و خطقرمزهایم پایه و اساس یک رابطه معنادار و سالم را ایجاد میکند. اما نمیدانستم که انتخاب من به میدان نبردی تبدیل خواهد شد که خودمختاری و هویت من را در معرض خطر قرار خواهد داد.
▫️در چند ماه اول رابطه که معمولا به «ماه عسل» معروف است، من را غرق عشق و محبت میکرد و سعی داشت با تاکتیکی به نام «بمباران عشق» تصمیم من را تحتتاثیر قرار دهد. یکبار وقتی با او در مورد سختیهای بارداری و زایمان و اینکه چقدر به بدن زن آسیب میرساند حرف میزدم، با خنده گفت «باید با زن جوری رفتار کرد که حاضر بشه بچهدار بشه و باز هم این کار را تکرار کنه.» من متوجه این نکته بودم که این حرفها و رفتار فریبکارانه است، اما باور داشتم که اینها تاثیری در من نخواهند داشت و او توانایی دستکاری در اعتقادات و اصول من را ندارد، چرا که خودم را زنی قوی و مستقل و با اصولی مستحکم میدیدم.
📍در طول رابطهمان، صحبت در مورد بچه چندینبار به میان آمد و من هربار دلایلام را برای انتخاب یک زندگی بدون فرزند به اشتراک گذاشتم. مادربودن را از نقطهنظر تقاطعی (اینترسکشنالیتی) برایش توصیف کردم. اینکه چگونه هویت من به عنوان یک زن مهاجر و طبقه فرودست، که همواره دو تا سه شیفت کار میکردم و در کنارش درس میخواندم، دیدگاه من نسبت به فرزندآوری را شکل داده است. چگونه اصول اعتقادی من اعم از فمینیسم و وگانیسم، و سبک زندگیای که برای خودم برگزیدم این تصمیم را هدایت میکند و چقدر این اصول و اعتقادات برای من ارزشمند هستند. برایش از مسئولیت عظیم و سنگین فرزندآوری گفتم و این حقیقت که من حاضر نیستم انسان دیگری را به این دنیا اضافه کنم. حتی برایش توضیح دادم که این تصمیم بسیار شخصی هم هست. اینکه سلامتی بدنم چقدر برایم اهمیت دارد، و با علم به اینکه بارداری و زایمان به بدن زن بهشدت آسیب میزند، حاضر نیستم بدنم را مورد این حجم از آسیب قرار دهم، چرا که با این بدن است که جهان را تجربه میکنم و میخواهم سالها از این بدن و این جهان لذت ببرم.
▫️با تمام وجود میخواستم که عمق اهمیت مسئله و تصمیم آگاهانه من را درک کند. اما هر چقدر سعی کردم به او کمک کنم، او نتوانست دیدگاه و موقعیت اجتماعی من را درک کند. به باور من، امتیازات مادی و اجتماعیاش این توانایی را از او گرفته بود تا با موقعیت اجتماعی و تصمیم من همدلی کند. او امتناع من از بچهدارشدن را بهمنزله رد خواستههایش و به قول خودش «میل ذاتی انسان به تولیدمثل» میدید، امتناع از ایفای نقشی که معتقد بود من بهعنوان یک زن باید ایفا کنم.
📍نقطه گسست زمانی بود که او «زنانگی» و «حس مادرانگی» در من را زیر سوال برد. او با گفتن اینکه حس «مراقبت و نگهداری» و «ازخودگذشتگی» در من وجود ندارد و این باعث میشود که به مادرشدن تمایلی نداشته باشم، به من این برچسب را زد که بهعنوان یک زن «ناقص و ناکافی» هستم. او انتخاب آگاهانهام را ندیده گرفت و تصمیم من برای بیفرزندبودن را علیه من و در راستای تخریب شخصیت و «انسانزدایی» از من استفاده کرد. با آنکه در تمام طول آن چند ماه به مسمومبودن حرفها و رفتارهایش آگاه بودم، اما شنیدن این حرفها ضربه بسیار شدید و عمیقی بر ارزشها و عزتنفسام وارد کرد. میدانستم که صحبتهای او پژواک زنستیزیای است که در طول تاریخ هنوز ادامه دارد- این تصور که ارزش یک زن بهطور ذاتی به توانایی او برای بچهدارشدن وابسته است. من از پذیرش این دیدگاه واپسگرایانه که استقلال، اصول، و سلامت شخصیام را نادیده میگرفت، خودداری کردم. سعی کردم برایش توضیح دهم که شنیدن چنین حرفهای زنستیزانهای در میانه قیام «زن، زندگی، آزادی» چقدر دردآور است.
▫️مسیرهای ما در نهایت از هم جدا شد. با اینکه جدایی دردناک بود، اما در عین حال رهاییبخش نیز بود. من توانستم خودم را از سنگینی توقعات دیگری رها کنم، خودم، اصول و ارزشهایم را بازیابی کنم، و در حقیقت خودم به آرامش برسم. من از درونیکردن باورهای زنستیزانه او امتناع کردم. این تصور را که مادربودن غایت یک زن است را رد کردم. خودم را از هجمههای جامعه برای انطباق با ایدهآل مادری که عمیقاً در ساختارهای مردسالارانه ریشه دارد و سعی در کنترل و محدودکردن انتخابها و خودمختاری زنان دارد، رها کردم. و توانستم قدرتم را در استقلالم، عشقی که به خودم دارم و تعهد تزلزلناپذیرم به اصول و ارزشهایم بازیابی کنم./دیدبان آزار
#مادری
#بدن_زن
#فرزند_آوری
#حق_بر_بدن
https://t.me/khabargar
✍ دریا موسوی
📍از ابتدای رابطهمان، به صراحت گفتم که هرگز نمیخواهم بچهدار شوم. معتقد بودم که بیان صادقانه اصول و خطقرمزهایم پایه و اساس یک رابطه معنادار و سالم را ایجاد میکند. اما نمیدانستم که انتخاب من به میدان نبردی تبدیل خواهد شد که خودمختاری و هویت من را در معرض خطر قرار خواهد داد.
▫️در چند ماه اول رابطه که معمولا به «ماه عسل» معروف است، من را غرق عشق و محبت میکرد و سعی داشت با تاکتیکی به نام «بمباران عشق» تصمیم من را تحتتاثیر قرار دهد. یکبار وقتی با او در مورد سختیهای بارداری و زایمان و اینکه چقدر به بدن زن آسیب میرساند حرف میزدم، با خنده گفت «باید با زن جوری رفتار کرد که حاضر بشه بچهدار بشه و باز هم این کار را تکرار کنه.» من متوجه این نکته بودم که این حرفها و رفتار فریبکارانه است، اما باور داشتم که اینها تاثیری در من نخواهند داشت و او توانایی دستکاری در اعتقادات و اصول من را ندارد، چرا که خودم را زنی قوی و مستقل و با اصولی مستحکم میدیدم.
📍در طول رابطهمان، صحبت در مورد بچه چندینبار به میان آمد و من هربار دلایلام را برای انتخاب یک زندگی بدون فرزند به اشتراک گذاشتم. مادربودن را از نقطهنظر تقاطعی (اینترسکشنالیتی) برایش توصیف کردم. اینکه چگونه هویت من به عنوان یک زن مهاجر و طبقه فرودست، که همواره دو تا سه شیفت کار میکردم و در کنارش درس میخواندم، دیدگاه من نسبت به فرزندآوری را شکل داده است. چگونه اصول اعتقادی من اعم از فمینیسم و وگانیسم، و سبک زندگیای که برای خودم برگزیدم این تصمیم را هدایت میکند و چقدر این اصول و اعتقادات برای من ارزشمند هستند. برایش از مسئولیت عظیم و سنگین فرزندآوری گفتم و این حقیقت که من حاضر نیستم انسان دیگری را به این دنیا اضافه کنم. حتی برایش توضیح دادم که این تصمیم بسیار شخصی هم هست. اینکه سلامتی بدنم چقدر برایم اهمیت دارد، و با علم به اینکه بارداری و زایمان به بدن زن بهشدت آسیب میزند، حاضر نیستم بدنم را مورد این حجم از آسیب قرار دهم، چرا که با این بدن است که جهان را تجربه میکنم و میخواهم سالها از این بدن و این جهان لذت ببرم.
▫️با تمام وجود میخواستم که عمق اهمیت مسئله و تصمیم آگاهانه من را درک کند. اما هر چقدر سعی کردم به او کمک کنم، او نتوانست دیدگاه و موقعیت اجتماعی من را درک کند. به باور من، امتیازات مادی و اجتماعیاش این توانایی را از او گرفته بود تا با موقعیت اجتماعی و تصمیم من همدلی کند. او امتناع من از بچهدارشدن را بهمنزله رد خواستههایش و به قول خودش «میل ذاتی انسان به تولیدمثل» میدید، امتناع از ایفای نقشی که معتقد بود من بهعنوان یک زن باید ایفا کنم.
📍نقطه گسست زمانی بود که او «زنانگی» و «حس مادرانگی» در من را زیر سوال برد. او با گفتن اینکه حس «مراقبت و نگهداری» و «ازخودگذشتگی» در من وجود ندارد و این باعث میشود که به مادرشدن تمایلی نداشته باشم، به من این برچسب را زد که بهعنوان یک زن «ناقص و ناکافی» هستم. او انتخاب آگاهانهام را ندیده گرفت و تصمیم من برای بیفرزندبودن را علیه من و در راستای تخریب شخصیت و «انسانزدایی» از من استفاده کرد. با آنکه در تمام طول آن چند ماه به مسمومبودن حرفها و رفتارهایش آگاه بودم، اما شنیدن این حرفها ضربه بسیار شدید و عمیقی بر ارزشها و عزتنفسام وارد کرد. میدانستم که صحبتهای او پژواک زنستیزیای است که در طول تاریخ هنوز ادامه دارد- این تصور که ارزش یک زن بهطور ذاتی به توانایی او برای بچهدارشدن وابسته است. من از پذیرش این دیدگاه واپسگرایانه که استقلال، اصول، و سلامت شخصیام را نادیده میگرفت، خودداری کردم. سعی کردم برایش توضیح دهم که شنیدن چنین حرفهای زنستیزانهای در میانه قیام «زن، زندگی، آزادی» چقدر دردآور است.
▫️مسیرهای ما در نهایت از هم جدا شد. با اینکه جدایی دردناک بود، اما در عین حال رهاییبخش نیز بود. من توانستم خودم را از سنگینی توقعات دیگری رها کنم، خودم، اصول و ارزشهایم را بازیابی کنم، و در حقیقت خودم به آرامش برسم. من از درونیکردن باورهای زنستیزانه او امتناع کردم. این تصور را که مادربودن غایت یک زن است را رد کردم. خودم را از هجمههای جامعه برای انطباق با ایدهآل مادری که عمیقاً در ساختارهای مردسالارانه ریشه دارد و سعی در کنترل و محدودکردن انتخابها و خودمختاری زنان دارد، رها کردم. و توانستم قدرتم را در استقلالم، عشقی که به خودم دارم و تعهد تزلزلناپذیرم به اصول و ارزشهایم بازیابی کنم./دیدبان آزار
#مادری
#بدن_زن
#فرزند_آوری
#حق_بر_بدن
https://t.me/khabargar
Telegram
خبرگر
#خبرگرصدای_بیصدایان_وستمدیدگان_دادخواه
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999