خبرگر
2.25K subscribers
25K photos
19K videos
165 files
36.1K links
#خبرگرصدای_بیصدایان_وستمدیدگان_دادخواه
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
Download Telegram
خبرگر
#زن_زندگی_آزادی https://t.me/khabargar
🔹نبرد جنسی-جنسیتی در عرصه خصوصی؛ بی‌فرزندی داوطلبانه

نویسنده: دریا موسوی

از ابتدای رابطه‌مان، به صراحت گفتم که هرگز نمی‌خواهم بچه‌دار شوم. معتقد بودم که بیان صادقانه اصول و خط‌قرمزهایم پایه و اساس یک رابطه معنادار و سالم را ایجاد می‌کند. اما نمی‌دانستم که انتخاب من به میدان نبردی تبدیل خواهد شد که خودمختاری و هویت من را در معرض خطر قرار خواهد داد.

در چند ماه اول رابطه که معمولا به «ماه عسل» معروف است، من را غرق عشق و محبت می‌کرد و سعی داشت با تاکتیکی به نام «بمباران عشق» تصمیم من را تحت‌تاثیر قرار دهد. یک‌بار وقتی با او در مورد سختی‌های بارداری و زایمان و اینکه چقدر به بدن زن آسیب می‌رساند حرف می‌زدم، با خنده گفت «باید با زن جوری رفتار کرد که حاضر بشه بچه‌دار بشه و باز هم این کار را تکرار کنه.» من متوجه این نکته بودم که این حرف‌ها و رفتار فریبکارانه است، اما باور داشتم که اینها تاثیری در من نخواهند داشت و او توانایی دستکاری در اعتقادات و اصول من را ندارد، چرا که خودم را زنی قوی و مستقل و با اصولی مستحکم می‌دیدم.

در طول رابطه‌مان، صحبت در مورد بچه چندین‌بار به میان آمد و من هربار دلایل‌ام را برای انتخاب یک زندگی بدون فرزند به اشتراک گذاشتم. مادر‌بودن را از نقطه‌نظر تقاطعی (اینترسکشنالیتی) برایش توصیف کردم. اینکه چگونه هویت من به عنوان یک زن مهاجر و طبقه فرودست، که همواره دو تا سه شیفت کار می‌کردم و در کنارش درس می‌خواندم، دیدگاه من نسبت به فرزندآوری را شکل داده است. چگونه اصول اعتقادی من اعم از فمینیسم و وگانیسم، و سبک زندگی‌ای که برای خودم برگزیدم این تصمیم را هدایت می‌کند و چقدر این اصول و اعتقادات برای من ارزشمند هستند. برایش از مسئولیت عظیم و سنگین فرزندآوری گفتم و این حقیقت که من حاضر نیستم انسان دیگری را به این دنیا اضافه کنم. حتی برایش توضیح دادم که این تصمیم بسیار شخصی هم هست. اینکه سلامتی بدنم چقدر برایم اهمیت دارد، و با علم به اینکه بارداری و زایمان به بدن زن به‌شدت آسیب می‌زند، حاضر نیستم بدنم را مورد این حجم از آسیب قرار دهم، چرا که با این بدن است که جهان را تجربه می‌کنم و می‌خواهم سال‌ها از این بدن و این جهان لذت ببرم.

با تمام وجود می‌خواستم که عمق اهمیت مسئله و تصمیم آگاهانه من را درک کند. اما هر چقدر سعی کردم به او کمک کنم، او نتوانست دیدگاه و موقعیت اجتماعی من را درک کند. به باور من، امتیازات مادی و اجتماعی‌اش این توانایی را از او گرفته بود تا با موقعیت اجتماعی و تصمیم من همدلی کند. او امتناع من از بچه‌دارشدن را به‌منزله رد خواسته‌هایش و به قول خودش «میل ذاتی انسان به تولیدمثل» می‌دید، امتناع از ایفای نقشی که معتقد بود من به‌عنوان یک زن باید ایفا کنم.

نقطه گسست زمانی بود که او «زنانگی» و «حس مادرانگی» در من را زیر سوال برد. او با گفتن اینکه حس «مراقبت و نگهداری» و «ازخودگذشتگی» در من وجود ندارد و این باعث می‌شود که به مادر‌شدن تمایلی نداشته باشم، به من این برچسب را زد که به‌عنوان یک زن «ناقص و ناکافی» هستم. او انتخاب آگاهانه‌ام را ندیده گرفت و تصمیم من برای بی‌فرزند‌بودن را علیه من و در راستای تخریب شخصیت و «انسان‌زدایی» از من استفاده کرد. با آنکه در تمام طول آن چند ماه به مسموم‌بودن حرف‌ها و رفتارهایش آگاه بودم، اما شنیدن این حرف‌ها ضربه بسیار شدید و عمیقی بر ارزش‌ها و عزت‌نفس‌ام وارد کرد. می‌دانستم که صحبت‌های او پژواک زن‌ستیزی‌ای است که در طول تاریخ هنوز ادامه دارد- این تصور که ارزش یک زن به‌طور ذاتی به توانایی او برای بچه‌دار‌شدن وابسته است. من از پذیرش این دیدگاه واپس‌گرایانه که استقلال، اصول، و سلامت شخصی‌‌ام را نادیده می‌گرفت، خودداری کردم. سعی کردم برایش توضیح دهم که شنیدن چنین حرف‌های زن‌ستیزانه‌ای در میانه قیام «زن، زندگی، آزادی» چقدر دردآور است.

مسیرهای ما در نهایت از هم جدا شد. با اینکه جدایی دردناک بود، اما در عین حال رهایی‌بخش نیز بود. من توانستم خودم را از سنگینی توقعات دیگری رها کنم، خودم، اصول و ارزش‌هایم را بازیابی کنم، و در حقیقت خودم به آرامش برسم. من از درونی‌کردن باورهای زن‌ستیزانه او امتناع کردم. این تصور را که مادربودن غایت یک زن است را رد کردم. خودم را از هجمه‌های جامعه برای انطباق با ایده‌آل مادری که عمیقاً در ساختارهای مردسالارانه ریشه دارد و سعی در کنترل و محدود‌کردن انتخاب‌ها و خودمختاری زنان دارد، رها کردم. و توانستم قدرتم را در استقلالم، عشقی که به خودم دارم و تعهد تزلزل‌ناپذیرم به اصول و ارزش‌هایم بازیابی کنم./دیدبان آزار

#زن_زندگی_آزادی
#عدالت_برابری
#حق_انتخاب
#حق_بر_بدن


https://t.me/khabargar
⭕️ روایتی از بی‌حقی زنان بر بدن خود؛ چه در پوشاندن آن چه نپوشاندن آن

داستان زنی که برای مبارزه با یه قانون ظالمانه، سینه های خودش رو برید شاید زیاد معروف نباشه. در زمان اشغال هند توسط بریتانیا، در فسمتی از هندوستان، حاکم محلی مالیاتی برای زنان پایین طرین طبقات هند وضع کرده بود به اسم مالیات سینه.

🔺 زنهای این طبقات، از ۱۴ سالگی حق پوشوندن سینه‌های خودشون رو نداشتن و باید با سینه برهنه در اجتماع حاضر میشدن که معلوم بشه متعلق به چه طبقه‌ای هستن. هر زنی که این قانون رو رعایت نمیکرد، باید مالیات سنگینی به حاکم میداد.

▫️خانم Nangeli یکی از زنان این طبقات پایین بود که تصمیم گرفت با این قانون مبارزه کنه و بی پروا برای مخالفت سینه های خودش رو میپوشوند. مامور مالیات که از این نافرمانی خبر پیدا کرد، به در خونه Nangeli رفت و درخواست مالیات کرد. در جواب، زن معترض سینه های خودش رو برید و در اثر خونریزی مرد و شوهرش هم با پریدن در اتشی که جنازه زنش رو میسوزوند خودکشی کرد. حرکت Nangeli ولی در انتها منجر به از بین رفتن اون قانون ظالمانه شد...


#بدن_زن
#حق_بر_بدن




https://t.me/khabargar
⚠️ تلاش برای تسلط تام و تمام بر بدن زنان


🔺سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد که برنامه جامع مقابله با سقط غیرقانونی جنین، با کار کارشناسی دقیق از طرف معاونت حقوقی و امور مجلس قوه قضاییه تهیه شده و به ریاست قوه قضاییه ارسال شده است. مسعود ستایشی در مورد این برنامه جزئیات بیشتری را اعلام نکرد.

▫️همزمان با آن خبرگزاری ایرنا روز گذشته از قول مجید محبی معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی قم نوشت که مطب یک ماما در قم به دلیل فراهم آوردن خدمات سقط خودخواسته جنین بسته شده و تمامی اموال او مصادره شده است.

🔺او همچنین گفته که دانشگاه علوم‌پزشکی قم ضمن توقیف تمام دارایی‌های این ماما، اجازه فعالیت به وی نخواهد داد. طبق قانون، مجازات ماما یا پزشکی که اقدام به سقط جنین غیرپزشکی بکند، دو تا پنج‎سال حبس و پرداخت دیه است و ابطال پروانه نیز به عنوان مجازات درنظر گرفته خواهد شد. با این حال در هیچ کجای قانون سخنی از توقیف یا مصادره اموال ماما یا پزشک نیامده است.

▫️چند روز پیش نیز عباس مسجدی رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور گفت در سال گذشته هزار و ۴۳۷ شکایت با موضوع سقط جنین از سوی اشخاص حقیقی به قوه قضائیه رسیده و در ۵۰۰ مورد از این تعداد، حکم محکومیت صادر شده است.

▫️تشدید مجازات‎های سقط خودخواسته جنین درحالی اتفاق می‌افتد که با اجرایی‎شدن قانون جوانی جمعیت، دسترسی به داروهای ضدبارداری نیز در مناطق کم‌برخوردار بسیار محدود و یا تقریبا ناممکن شده است. مناطقی که در آن زنان تا پیش از این از طریق خانه‏های بهداشت به‌طور رایگان به وسایل پیشگیری از بارداری دسترسی داشتند و همچنین آموزش‌های پیشگیری از بارداری نیز دریافت می‎کردند.

🔺چند روز پیش کاربری در توییتر که پزشک مناطق محروم است، نوشته بود که زن مراجعی داشته که برای پنجمین‌بار ناخواسته باردار شده بود. نبود آموزش و همچنین عدم دسترسی به وسایل پیشگیری از بارداری باعث شده بود تا این زن برخلاف میل باطنی‏اش باردار شده و به دکتر التماس کند تا برای خاتمه دادن به بارداری کمکش کند.

▫️به بیان دیگر زنانی که در مناطق غیر شهری زندگی ‎می‌کنند و یا شرایط مالی دسترسی به داروهای پیشگیری از بارداری را ندارند، با اجرایی‎شدن قوانین جدید هم در معرض بارداری ناخواسته هستند و هم محکومند تا بارداری‎شان را ادامه دهند. تلاش برای تسلطی تام‎و تمام بر بدن زنانی از فرودست‎ترین طبقات اجتماع.

#بدن_زن
#حق_بر_بدن
#سقط_جنین
#طرح_جوانی_جمعیت
#پایان_خودخواسته_بارداری




https://t.me/khabargar
📝 عدالت باروری و حق کنترل زنان بر بدن‌شان


🔴 عدالت باروری به دنبال آن است تا تضمینی بر آن باشد که تمامی افراد،‌ بدون اجبار و تبعیض،‌ در زمینه‌ باروری‌شان حق تصمیم‌گیری آگاهانه داشته باشند.

🔸«زنی که از حق کنترل بر بدنش محروم شده از حفاظت برابر زیر چتر قانون هم محروم می‌شود.»
از قطعنامه‌ «راهپیمایی برای زندگی زنان»،‌ سال ۲۰۰۴

🔺در سال ۱۹۹۴،‌ گروهی از زنان سیاهپوست از جمله «لورتا راس» و دیگر اعضای گروه «مجموعه‌ی عدالت باروری زنان رنگین‌پوست سیستسرسانگ»، در پاسخ به محدودیت‌های جنبش حقوق باروری (اغلب محدود به حق سقط جنین بود) و نیاز به پرداختن به ظلم‌های درهم‌تنیده‌ای که جوامع به حاشیه رانده شده با آن مواجه‌اند، گزاره‌ «عدالت باروری» را ابداع کردند. این فعالان معتقد بودند که مسائل باروری از دیگر دغدغه‌های عدالت اجتماعی جدا نبوده و بدون پرداختن به نابرابری‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ جوامع به حاشیه رانده شده، تحقق کامل حقوق باروری ممکن نیست. عدالت باروری چهارچوبی گسترده‌تر و فراتر از تعریف سنتی حقوق باروری داشته و در برگیرنده‌ طیف وسیع‌تری از مسائل عدالت اجتماعیِ مرتبط با تولید مثل است.

◽️ عدالت باروری به دنبال آن است تا تضمینی بر آن باشد که تمامی افراد،‌ بدون اجبار و تبعیض،‌ در زمینه‌ باروری‌شان حق تصمیم‌گیری آگاهانه داشته باشند. فعالان عدالت باروری معتقدند که عواملی همچون هویت‌های درهم‌تنیده و بی‌عدالتی،‌ بر دسترسی و تجربه‌ افراد به حقوق باروری تاثیر مستقیم داشته و تجربه‌ی افراد به میزان قابل‌توجهی تخت تاثیر مستقیم عواملی همچون نژاد، جنسیت، وضعیت اجتماعی-اقتصادی (طبقه)، وضعیت مهاجرت و... است. شناخت این درهم‌تنیدگی‌ها برای درک و پرداختن به چالش‌های منحصر به فرد جوامع مختلف حیاتی است.

🟨 حقوق اساسی در عدالت باروری

◽️عدالت باروری از سه اصل اساسی «حق داشتن فرزند»، «حق نداشتن فرزند» و «حق فرزندپروری در محیط امن و سالم» حمایت می‌کند.

🔺«حق نداشتن فرزند» هم یکی از اصول اساسی عدالت باروری است که استقلال افرادی که تصمیم به نداشتن فرزند دارند یا می‌خواهند والد شدن را به تأخیر بیندازند، به رسمیت شناخته و به آن احترام می‌گذارد. بر مبنای این اصل افراد،‌ بدون مواجهه با موانع یا تبعیض، باید آزادی تصمیم‌گیری آگاهانه در مورد زندگی باروری‌شان، از جمله تصمیم به بچه دار نشدن را داشته باشند. عدالت باروری از اصل خودمختاری و تعیین سرنوشت افراد،‌ شامل حق تصمیم‌گیری در مورد بچه‌دار شدن یا نشدن بر اساس شرایط شخصی، ارزش‌ها و ترجیحات پشتیبانی می‌کند. و در جهت اطمینان از حصول این حق، برای افرادی که مایل به جلوگیری از بارداری هستند، از دسترسی به گزینه‌های آسان، فراگیر و مقرون به صرفه‌ی پیشگیری از بارداری مانند قرص‌های ضد بارداری، دستگاه‌های داخل رحم (IUD)، چسب‌ها، تزریق‌ها و ... حمایت می‌کند. خدمات تنظیم خانواده هم جزء ضروری عدالت باروری است. این خدمات به افراد اطلاعات، مشاوره و پشتیبانی داده تا در مورد آینده‌ی باروری‌شان تصمیم بگیرند. دسترسی به سقط جنین امن و قانونی هم جزء حیاتی عدالت باروری است. این از حق افراد برای تصمیم گیری در عدم ادامه بارداری و دسترسی به خدمات سقط جنین حمایت می‌کند. 

◽️«انگ‌زدایی از انتخاب‌های والدین» جنبه مهمی دیگری از عدالت باروری است که هدف آن به چالش کشیدن هنجارها و انتظارات اجتماعی پیرامون ساختار خانواده و نقش‌های باروری است. بر مبنای این اصل افراد باید آزادی «انتخاب‌های متنوع والدین»،‌ بدون مواجهه با قضاوت یا انگ از سوی اجتماع را داشته باشند. بر مبنای این اصل طرفداران عدالت باروری هنجارهای سنتی و اغلب محدود اجتماعی که مواردی همچون «عادی» و یا «قابل قبول» را که به ساختار خانواده دیکته می‌شود را به چالش می کشند. این هنجارها اغلب بر اساس فرضیاتی که در مورد نقش‌های جنسیتی، وضعیت تاهل یا تعداد فرزندانی که هر خانواده باید داشته باشد شکل گرفته و به صورت پیش‌فرض به عنوان ارزش در نظر گرفته می‌شود. در چهارچوب عدالت باوروی این هنجارها لزوما ارزش شمرده نشده و هیچ مدل واحدی برای زندگی خانوادگی وجود نداشته و افراد باید آزادی انتخاب داشته باشند. 

🔺نمونه‌ای از انگ‌زدایی انتخاب‌های والدین را می‌توان در گفتمان عمومی پیرامون تصمیم به نداشتن فرزند مشاهده کرد. در بسیاری از جوامع این انتظار فرهنگی وجود دارد که افراد، به ویژه زنان، «باید» بچه بخواهند. از این رو کسانی که تصمیم می‌گیرند بچه‌دار نشوند ممکن است با انگ و یا با سوالات و قضاوت دیگران مواجه شوند. فعالان عدالت باروری با به چالش کشیدن این انگ، به ترویج آزادی پذیرش انتخاب زندگی بدون کودک می‌پردازند./رادیو زمانه




#مادری
#فرزند_آوری
#حق_بر_بدن
#عدالت_باروری





https://t.me/khabargar
🔖 نبرد جنسی-جنسیتی در عرصه خصوصی؛ بی‌فرزندی داوطلبانه

دریا موسوی


📍از ابتدای رابطه‌مان، به صراحت گفتم که هرگز نمی‌خواهم بچه‌دار شوم. معتقد بودم که بیان صادقانه اصول و خط‌قرمزهایم پایه و اساس یک رابطه معنادار و سالم را ایجاد می‌کند. اما نمی‌دانستم که انتخاب من به میدان نبردی تبدیل خواهد شد که خودمختاری و هویت من را در معرض خطر قرار خواهد داد.

▫️در چند ماه اول رابطه که معمولا به «ماه عسل» معروف است، من را غرق عشق و محبت می‌کرد و سعی داشت با تاکتیکی به نام «بمباران عشق» تصمیم من را تحت‌تاثیر قرار دهد. یک‌بار وقتی با او در مورد سختی‌های بارداری و زایمان و اینکه چقدر به بدن زن آسیب می‌رساند حرف می‌زدم، با خنده گفت «باید با زن جوری رفتار کرد که حاضر بشه بچه‌دار بشه و باز هم این کار را تکرار کنه.» من متوجه این نکته بودم که این حرف‌ها و رفتار فریبکارانه است، اما باور داشتم که اینها تاثیری در من نخواهند داشت و او توانایی دستکاری در اعتقادات و اصول من را ندارد، چرا که خودم را زنی قوی و مستقل و با اصولی مستحکم می‌دیدم.

📍در طول رابطه‌مان، صحبت در مورد بچه چندین‌بار به میان آمد و من هربار دلایل‌ام را برای انتخاب یک زندگی بدون فرزند به اشتراک گذاشتم. مادر‌بودن را از نقطه‌نظر تقاطعی (اینترسکشنالیتی) برایش توصیف کردم. اینکه چگونه هویت من به عنوان یک زن مهاجر و طبقه فرودست، که همواره دو تا سه شیفت کار می‌کردم و در کنارش درس می‌خواندم، دیدگاه من نسبت به فرزندآوری را شکل داده است. چگونه اصول اعتقادی من اعم از فمینیسم و وگانیسم، و سبک زندگی‌ای که برای خودم برگزیدم این تصمیم را هدایت می‌کند و چقدر این اصول و اعتقادات برای من ارزشمند هستند. برایش از مسئولیت عظیم و سنگین فرزندآوری گفتم و این حقیقت که من حاضر نیستم انسان دیگری را به این دنیا اضافه کنم. حتی برایش توضیح دادم که این تصمیم بسیار شخصی هم هست. اینکه سلامتی بدنم چقدر برایم اهمیت دارد، و با علم به اینکه بارداری و زایمان به بدن زن به‌شدت آسیب می‌زند، حاضر نیستم بدنم را مورد این حجم از آسیب قرار دهم، چرا که با این بدن است که جهان را تجربه می‌کنم و می‌خواهم سال‌ها از این بدن و این جهان لذت ببرم.

▫️با تمام وجود می‌خواستم که عمق اهمیت مسئله و تصمیم آگاهانه من را درک کند. اما هر چقدر سعی کردم به او کمک کنم، او نتوانست دیدگاه و موقعیت اجتماعی من را درک کند. به باور من، امتیازات مادی و اجتماعی‌اش این توانایی را از او گرفته بود تا با موقعیت اجتماعی و تصمیم من همدلی کند. او امتناع من از بچه‌دارشدن را به‌منزله رد خواسته‌هایش و به قول خودش «میل ذاتی انسان به تولیدمثل» می‌دید، امتناع از ایفای نقشی که معتقد بود من به‌عنوان یک زن باید ایفا کنم.

📍نقطه گسست زمانی بود که او «زنانگی» و «حس مادرانگی» در من را زیر سوال برد. او با گفتن اینکه حس «مراقبت و نگهداری» و «ازخودگذشتگی» در من وجود ندارد و این باعث می‌شود که به مادر‌شدن تمایلی نداشته باشم، به من این برچسب را زد که به‌عنوان یک زن «ناقص و ناکافی» هستم. او انتخاب آگاهانه‌ام را ندیده گرفت و تصمیم من برای بی‌فرزند‌بودن را علیه من و در راستای تخریب شخصیت و «انسان‌زدایی» از من استفاده کرد. با آنکه در تمام طول آن چند ماه به مسموم‌بودن حرف‌ها و رفتارهایش آگاه بودم، اما شنیدن این حرف‌ها ضربه بسیار شدید و عمیقی بر ارزش‌ها و عزت‌نفس‌ام وارد کرد. می‌دانستم که صحبت‌های او پژواک زن‌ستیزی‌ای است که در طول تاریخ هنوز ادامه دارد- این تصور که ارزش یک زن به‌طور ذاتی به توانایی او برای بچه‌دار‌شدن وابسته است. من از پذیرش این دیدگاه واپس‌گرایانه که استقلال، اصول، و سلامت شخصی‌‌ام را نادیده می‌گرفت، خودداری کردم. سعی کردم برایش توضیح دهم که شنیدن چنین حرف‌های زن‌ستیزانه‌ای در میانه قیام «زن، زندگی، آزادی» چقدر دردآور است.

▫️مسیرهای ما در نهایت از هم جدا شد. با اینکه جدایی دردناک بود، اما در عین حال رهایی‌بخش نیز بود. من توانستم خودم را از سنگینی توقعات دیگری رها کنم، خودم، اصول و ارزش‌هایم را بازیابی کنم، و در حقیقت خودم به آرامش برسم. من از درونی‌کردن باورهای زن‌ستیزانه او امتناع کردم. این تصور را که مادربودن غایت یک زن است را رد کردم. خودم را از هجمه‌های جامعه برای انطباق با ایده‌آل مادری که عمیقاً در ساختارهای مردسالارانه ریشه دارد و سعی در کنترل و محدود‌کردن انتخاب‌ها و خودمختاری زنان دارد، رها کردم. و توانستم قدرتم را در استقلالم، عشقی که به خودم دارم و تعهد تزلزل‌ناپذیرم به اصول و ارزش‌هایم بازیابی کنم./دیدبان آزار


#مادری
#بدن_زن
#فرزند_آوری
#حق_بر_بدن




https://t.me/khabargar