اندیشکده خرد جنسی
11.2K subscribers
1.79K photos
682 videos
31 files
927 links
تلاش برای توصیف، تحلیل و تولید گفتمان با تکیه برجمهوریت، در حوزه زیست جنسی مان.

ارتباط با ادمین
@Yek_pishnahad_sade
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برش دوم از ارائه ی دکتر اعظم آهنگر سله بنی

اعلامِ آمار پژوهش در سطح دبیرستان و دانشگاه با موضوع برقراری رابطه جنسی بین نوجوانان از سال 85!
@kherad_jensi

لینک گفتگوی کامل:
https://www.aparat.com/v/ItYrJ
جوان ناکام
✍️یاسر عرب

دیر زمانی سنگ قبر صورت اجمالی زندگی آدمی بوده. نام، نام خانوادگی، تولد، مرگ و احیانا شغل، به شرط آنکه متوفی پیش کسوتی چرب دست باشد.

تفاوتی ندارد روحانی برجسته ای باشیم یا بازیگری سرشناس، پرستاری خوش نام باشیم یا مهندسی کار بلد. برای کسانی که ازدواج نکرده اند این وصف نوشته می شود: «جوان ناکام»

ماجرای #کامش را بخاطر دارید. یکی از واژه هایی که معادل فارسی نداشت و از واژه انگلیسی آن در زبان محاوره استفاده می شد (و می شود) واژه ی #سکس بود (و هست). فرهنگستان لغت برای واژه ی سکس، واژه ی جدید فارسی کامش را پیشنهاد داد. ریشه کامش، کلمه ی کام است که به معنی آرزو و مراد و مقصود آمده. از کلمه ی کام کلمات دیگری مانند کامروا، به معنی فردی که به آرزویش رسیده نیز ساخته شده است.

یکی از تکالیف عرف، هنجار سازی و یکسان پردازی است. عرف می گوید شما به هر نوع خوشبختی یا دستاورد و مهارت علمی، هنری، ورزشی، اخلاقی و ... که رسیده باشید اما باز هم تا رابطه جنسی بر قرار نکرده باشید، در زیست جهانِ خود "ناکام" هستید!

دینِ عرفی هم البته در این میان به کمک آمده و ازدواج را (به مثابه تنها راه صحیح برای برقراری رابطه جنسی) چنان ضریب داده که از یک باب کسی که این سنت حسنه را پاس نداشته و عمل نکند از منِ پیامبر نیست. (فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی) و از بابی دیگر ،تنها با ازدواج است که دین فرد کامل می شود!

نکته ی جالب دیگر اینکه عرف دینی شده نیز، متقابلا با زیرکی در این دایره مینا نقشی منحصر به فرد بازی کرده تا آنجا که اگر متوفی صد هزار رابطه جنسی غیر مشروع داشته و با مخاطبان بسیاری همبستر شده باشد باز هم هنگام مرگ "ناکام" لقب می گیرد! (و حتی تر، اگر این روابط در بستر ازدواج موقت رقم خورده باشد) زیرا به صورتی غایت اندیش و کارکرد گرایانه و پر معنی کام جستن یا کامروا بودن را نه در بر قراری رابطه جنسی، بلکه در "تشکیل خانواده" معنی می کند.

برای عرف اهمیتی ندارد که متوفی بعد از ازدواج زندگی بانشاط و موفقی داشته، افسرده و نالان بوده، و یا حتی طلاق گرفته و دیگر هیچگاه ازدواج نکرده است! همین که در یک فرایند دینی-عرفی-قانونی در چار چوب تشکیل خانواده شب زفافی را پشت سر نهاده، کامیاب شده است!

در واقع عرف، با زیرکی تمام رابطه جنسی را به عنوان "عطش" به چیزی نمی گیرد. اما همان لذت لیبیدو را به عنوان "هدف" مهر تاییدی جانانه می زند.

در جهان معاصر اما، ابر چالش "اصالت لذت" آمده طوفانی به راه انداخته تا نسخه ی عرفیات را بپیچد و منسوخ کند. رابطه جنسی در این ابر گفتمان "کارکرد" و "غایت" بر نمی تابد! شرایط نابسامان اقتصادی و فرهنگی هم البته مزید بر علت قدرت حرکت اش را مضاعف کرده و کامروا بودن را نیز به تناسب، تنها در معادل انگلیسی خود بر می تابد. سکس!

این دهکده ی جهانی نیز یک عرف غیر رسمی برای ما ساخته که رابطه جنسی درون خانواده را دُم به تله دادن و ساده لوحانه زیر بار مسئولیت رفتن می داند. «برای خوردن یک لیوان شیر چرا باید گاو خرید؟»

نمونه بارز بازنمایی این عرف غیر رسمی در ایران، (اواخر دهه چهل شمسی) نامی است که اسدالله میرزا عموی سعید در رمان و سریال دایی جان ناپلئون بر روی رابطه جنسی به عنوان اسم رمز گذاشته است (سانفرانسیسکو) و نگاهی است که اصالت را به لذت می دهد!

امروزه دوگانگی و جنگ عرف رسمی با عرف غیر رسمی (عرف علیه عرف!) مسئله اساسی جامعه ماست. جنگ هنجارهای آزادی خواهِ سکس است با ارزشهای عرفیِ کامش! جدال سکس پرفکت با واقعیت رابطه ی جنسی، کشمکشِ رابطه ی کم ضابطه ی سکس گروپ با ازدواج در بستر ضوابط بسیار...

در این میان هر چه مشاهده می شود (علی رغم فریادهای بلند پایداری و بادهای در غبغب مسئولان امر، و بگیر و ببند ها) در نهایت نرمش قهرمانانه ی کامش گرایان است در عرفی کردنِ سکس!

پ.ن: با همین دست فرمان به زودی نوشتن عبارت "جوان ناکام" منسوخ خواهد شد چرا که هنجار سازیِ کامش گرایی ایرانی اسلامی با تکیه بر همین عرف رسمی در زمین اقتصاد و اخلاقِ سرمایه داری محال ممکن است!

پ.ن2: تصویر متعلق به مراسم خاک سپاری بانویی که شب عقد تصادف و فوت کرده است.
@kherad_jensi

http://uupload.ir/files/sa7o_508172761.jpg
کودکان سیستان ‌و بلوچستان زمین‌گیر ازدواج‌های آسمانی
✍️زهرا روستا

اسمش ناف بريد است. سنتي همه گير در استان سيستان و بلوچستان. دختران و پسراني كه بريده شدن ناف شان، يعني اتصال سرنوشت شان به يكديگر. عقدشان در آسمان ها بسته مي شود تا كودكان شان، جمعيت طايفه شان را افزايش دهند. غافل از اينكه بسياري از اين ازدواج هاي تودرتوي فاميلي، تولدهايي را در پي دارند كه هزينه هاي فراواني را به دولت و خانواده وارد مي كند.

فرزندان حاصل از اين ازدواج ها، قربانياني هستند كه يا در همان سال هاي اوليه تولد جان خود را از دست مي دهند يا تا پايان عمر درد و رنج معلوليت هاي جسمي و ذهنی را تحمل می‌کنند. بيش از 40 درصد ازدواج هاي صورت گرفته در استان سيستان و بلوچستان، ازدواج هاي فاميلي است. بيماري هاي متابوليك و نا هنجاري هاي مادرزادي شايع ترين بيماري هاي ژنتيك در استان هستند و منشا مرگ ومير بسياري از كودكان.

بيماري هاي ژنتيكي از مهم‌ترین عوامل مرگ ومير كودكان زير پنج سال در #سیستان‌وبلوچستان است. ايجاد تغيير در فرهنگ ازدواج فاميلي به سادگي امكان پذير نيست، اما راه موثر براي كاهش اين بيماري ها، انجام مشاوره هاي قبل از ازدواج است. متاسفانه اكثر خانواده ها بعد از گرفتن تصميم قطعي ازدواج براي انجام آزمايش هاي ژنتيكي مراجعه مي كنند و تقريبا در همه موارد توصيه پزشكان نتيجه يي در ازدواج آنها ندارد.

@kherad_jensi
Forwarded from یاسر عرب
عورت و سیاست
✍️ یاسر عرب

تمِ غالب افسانه های تاریخی ما یک حریم (عورت) و یک سلطان (سیاست) است. گاه در روایت زندگی یک "فرد" جمع می شود (راسپوتین) و بعضی وقتها خود را به شکلِ دو سطح از ادبیات عامیانه در "توده" نشان می دهد. نمونه بارز اش دایی جان ناپلئون است. تلفیقِ بریدنِ عضو شریف دوست علی خان، خوابیدن اکثر مردان با زنِ شیرعلی قصاب،حامله شدنِ قمر از ناپدری، و.. با حضور متوهم گونه ی انگلیسی ها در همه ی ابعاد داستان! (تاجایی که دایی جان ناپلئون بالا آمدنِ شکمِ قمر را هم کار انگلیسی ها می داند)

چند روز گذشته دومین جشن بزرگ آپارت بود. از بین حدود سیصد برنامه دو برنامه ای که (درکنار بعضی آثار تولیدی دیگر) با همین دست فرمان ضریب گرفته و برگزیده شد یکی فیت در خصوص بدنسازی با یک اصطلاح مبهم و نمادین که با تکرار مجری بر سر زبانِ مخاطبین اش افتاد (الان کجاتُ میتونم ببینم؟) و دیگری برنامه ی رو در رو وابسته به تیم فکری جناب سعید جلیلی با مضامینِ داغِ سیاسی همچون مطالبه از اصلاح طلبان نقد روحانی، برجام و تحلیلهای سیاسی بود. این فضا نه مختص آپارات که اساسا دوگانه ی مورد طبع در فضای مجازی است.

لحظه ای مردم کف خیابان رها کنیم که از حصیر باف توقعی نیست! بیا سری به حریر بافان دانشگاه بزنیم و ببینیم پر رونق ترین نشستها متعلق به کدام یک از عرصه های ادبی، فرهنگی، تکنولوژی و .. است؟تجربه شخصی نگارنده نشان داده پر استقبال ترین نشستهای دانشگاهی نیز در همین دو کفه نمایان شده است. جایی میانِ فریاد های سیاسیون و آیین های همسریابی.

برگردیم به هوای رسانه که تنفس در آن برایم سهل تر است. صدا و سیما هم در این سالها با همین دست فرمان خود را به این عرصه ی دوگانه ی عورت و سیاست واگذار کرده است. برای من نماد عرصه ی عورت طعنه های جنسی در نوشته های نویسندگان سریالهای طنز و اشارات در لفافه ی استند آپ کمدی هایی است که ایهامِ خود را به خورد مخاطب داده و خنده زورکی می گیرند. و عرصه سیاست هم که تا دلت بخواهد مناظرات و گفتگوهای سیاسی! (البته تلفیق این هر دو در رسانه ای رسمی "بانوی عمارت" و در سریال های غیر رسمی سیاسی-عاشقانه های چون "شهر زاد" است!) اینجاست که به زعم نگارنده، شبکه ی جم تی وی، و صدا و سیما، و شبکه پخش محصولات خانگی و سینما و همایش ها و نمایش های دانشگاهی عمدتا در یک راستا قرار می گیرند! فربه ساختن خودشان بر سر سفره ی عورت و سیاست!

در صدا و سیما این باز بودگی! در عرصه ی عورت (علی رغم تاکید بر حجاب سفت و سخت زنانِ مقابل دوربین) به نحوی جبرانِ آن بسته بودگی در عرصه ی سیاسی است. به زبان ساده وقتی در عرصه سیاسی صدا و سیما به هیچ عنوان نمی تواند نقش اپوزسیون و همراه مردم را بازی کند، در عرصه فرهنگی با یک وا دادگی تاکتیکی سعی می کند به فرهنگ عامه نزدیک شود تا استراتژی جذب مخاطب همچنان در دستور کار قرار داشته باشد.

این روش فهم درستی از فرهنگ عامه است. فرهنگی که هنوز پشت در توالتهای عمومی اش همین دو نماد جولان می دهد. سکس نوشته هایی از جنس اسافل اعضاء، قیمتِ رابطه جنسیِ سر پایی، سکس موتوری همراه با شماره و در کنار اش سیاسی نوشته هایی در دشنام به نظام حکومتی و سرانِ آن.

رد پای عورت و سیاست را می توان به تفصیل در فرهنگ عامه پی گرفت و شاید یکی از مهمترین دلایل آن علاقه ی مردم به کشف پشت پرده سیاست و به صحنه آوردنِ امر پنهانِ جنسی است. در کنار این ردپا (مردم به مثابه شکار) نیز می توان رد پای اصحاب قدرت و ثروت را (به مثابه شکارچی) دنبال کرد. به عنوان مثال یک کاندید انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما وعده های بیشمار و مهمی می دهد اما خوب می داند آنچه بین مردم، مورد توجه قرار گرفته و برساخت می شود یا جمع کردنِ گشت ارشاد است و یا برداشتن حصر!


و حال چند سوال؛ چرا از چشم انداز نخبگانِ سیاسی ما، مهمترین عرصه فرهنگی حوزه زیست جنسی است؟ چرا نظام در انرژی هسته ای نرمش قهرمانانه می کند اما بر روی حجاب اجباری مصرانه ایستاده است؟ چرا وقتی در محضر رهبری و در همایشهای راهبردی اعلام می شود پاشنه آشیل نظام سیاسی ما مسئله جنسی است ایشان تایید می کند؟ ارتباط مستقیم فساد اخلاقی و فساد سیاسی از کجا ناشی می شود؟ چرا در کشور ما هنوز موثر ترین حربه برای بیرون راندنِ رقیب سیاسی چسباندنِ وصله ی فساد جنسی است؟ آیا بن بست نظام سیاسی کنونی ربطی به بحران های حوزه اخلاق جنسی ما دارد؟ یا به عکس؟ اگر این دو با هم سر ارتباط ندارند، (مثال داخلی که نمیتوانیم در حد سونای زغفرانیه و قتل های زنجیره ای بزنیم ولی) چگونه ترامپ نمادین ترین صورتِ تلفیقِ سکسِ بی اخلاق و سیاست بی قاعده است؟ شما مخاطب گرامی از کسانی که در زیست رسانه ای امروز ،بر این دو موج سوار، و به جای روشنگری برای ملتِ قطبی شده، از جامعه ی توده ای و احساسی، چنین سواری می گیرند، گمراه تر می شناسید؟
@yaser_arab57
پُر بازدیدترین مقالات ویکی‌پدیای فارسی در سال گذشته میلادی (۲۰۱۸)

فهرست کامل و منبع:

https://tools.wmflabs.org/topviews/?project=fa.wikipedia.org&platform=all-access&date=last-year


@kherad_jensi
سیاست و پورن
✍️احسان عزیزی

سیاست چیزی شبیه به صحنه‌های پورن است که بازیگران آن دقیقاً می‌دانند چه چیز را چگونه به نمایش بگذارند تا تماشاگران آن تا سر حد ممکن برای انجام کاری که آن‌ها می‌خواهند ترغیب شوند. هر دو پدیده‌ای ظاهراً موجه‌اند که سعی در برآورده سازی نیازهای مخاطبان خود دارند؛ هم در امر سیاسی و هم در پورنوگرافی دروغ‌های بزرگی نهفته است و برای بازیگران آن‌ها نقش‌ها و کنش‌هایی از پیش تعیین شده در نظر گرفته شده است.

هم سیاست و هم هرزه‌نگاری سعی در پر حرارت کردن صحنه‌های نمایش خود دارند، ایجاد شور و گرمایی در مخاطب جهت انجام امور و رسیدن به اهدافی که هر یک مد نظر دارند؛ هر دو مقوله بر نیازمندی و نقاط تحریک آمیز مخاطبان خود دست می‌گذارند، برانگیختن احساسات و شور و هیجان که باید به انجام کنش مطلوب و مورد نظر آن‌ها بی‌انجامد. هردو مقوله سعی دارند زشتی‌ها و پلشتی‌های بشر را به زیباترین نحو ممکن جلوه دهند، هرزه‌نگاری با نمایش دروغین لذت‌های جنسی، و امر سیاسی با نمایش دروغین لذت‌های معنوی و شور انقلابی.

برای هر دو پدیده کمیت‌ها معیار است نه کیفیت‌ها، چرا که هر دوی آن‌ها فارغ از هر درون‌مایه‌ و محتوای حقیقی در پی کسب بیشترین مخاطب و تماشاگر، جمع کردن بیشترین طرفدار و ترغیب بیشترین سوژه‌ها برای انجام کنش‌ها و رسیدن به اهداف مورد نظرشان هستند. برای هر دو هدف وسیله را توجیه می‌کند، هر دو به سرابی می‌مانند که در آن‌ها رضایت‌مندی و ارضای نیازی در کار نیست؛ بلکه عطش و نیاز را روز افزون می‌کنند. فریب مهم‌ترین وجه اشتراک آن‌هاست و پول زیربنای تعیین کننده و هدف غایی هریک.

به راستی میان شعارهای پر آب و تاب سیاسی، تجمع‌های پرهیاهوی یک حزب یا جریان سیاسی و سخنرانی‌های پر شور سیاست‌مداران از یک سو و سروصداها و تصاویر اغراق شده‌ی صحنه‌ها و فیلم‌های پورن از سوی دیگر تشابهی وجود ندارد؟!

@kherad_jensi
سایت آپارات این امکان را دارد تا علاوه بر تعداد کلیک روی یک ویدئو مجموع دقیقه ی دیده شدن یک برنامه را نیز به شکل اختصاصی برای ادمین کانال به نمایش در آورد.

تشبیه فضای مجازی و تلویزیون به دوی مارتن و سرعت زیباست! نمونه اینکه ارائه ی جناب محسن مالجو بعد از یک ماه به یک میلیون دقیقه! رسیده است...

ممنون محبت و حمایت همه ی شما عزیزان که صدای خرد جنسی را چنین رسانده اید، هستیم🌺

راستی!
فردا نوبه ی ارائه ی برنامه ی دکتر حسن محدثی با یک تیتر خاص است؛
محرومیت جنسی در هنگام تاهل!

@kherad_jensi
با توصیفِ جامعه شناس دگر اندیش چه کنیم؟
✍️ یاسر عرب

به قسمت هفتم مجموعه ی خرد جنسی رسیده ایم. میهمان اما حضوری خلاف آمدِ عادت است. می پرسم: «برای حفظ قداست خانواده چه باید کرد؟» می گوید: «کدام قداست؟ خانواده اساسا مقدس نیست!» می پرسم: «راهکار تثبیت ارضای نیاز جنسی در خانواده چیست؟» می گوید: «آمده ام از محرومیت جنسی حین تاهل بگویم!» می پرسم:«چرا خیانت های زناشویی در حال گسترش است؟» می گوید: «نگوییم خیانت! بگوییم روابط ، و بار ارزشی به رابطه فرا زناشویی ندهیم!»

من هر چه از زمین عرف و رسم و هنجار می پرسم، دکتر حسن محدثی میز گفتگو را وارونه،و از خرق عادات می گوید و بر جامعه شناسی محافظه کار می تازد! جامعه و خانواده ی آشفته، جامعه شناس دگر اندیش ما را بر آشفته تا آنجا که حفظ کیان خانواده و رابطه ی تام اجتماعی در این بستر را در تقابل با نظام مدرنِ جدید به سخره می گیرد! او آمده است تا ذهنیت مخاطب را دگرگون کند و در این راه وقتی به کلیشه های رسانه ای می رسد هیچ ابایی ندارد که رسما عنوان کند: «می خواهم این نگاه (نظریه) را تحقیر کنم».

با خودم می گویم شاید جناب محدثی نمی داند که با این شیوه ی ارائه برچسب های زیادی خواهد خورد! پس به ناچار میان برنامه و در مقابل دوربین این نکته را به ایشان تذکر می دهم اما ظاهرا او جای پا در منظومه ی فکری خود محکم و دل در ارائه اش قرص داشته و قضاوت مخاطب را در مقابل رسالت روشنفکری خویش به هیچ گرفته و درادامه از تلاش مذبوحانه ی دون کیشوتها برای حفظ خانواده سنتی می گوید! این است که حالا دکتر حسن محدثی در نگاه من نه تنها یک جامعه شناس دگر اندیش بلکه یک نظریه پرداز شهر آشوب در حوزه زیست جنسی نمایان می شود. اگر شک دارید می توانید مخاطب توصیف، تحلیل و ارائه ی ایشان در قسمت هفتم مجموعه خرد جنسی باشید!
@kherad_jensi


https://www.aparat.com/v/lNrq0
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برشی از ارائه ی دکتر حسن محدثی در نقد سیاستگذاری های جنسی و جنسیتی در ساختار کنونی
تحلیل رفتار فرا زناشویی و نقد به جامعه شناسی محافظه کار
@kherad_jensi
-من گاهی شک می کنم که سیاست حجاب یک نوع سیاست امنیتی برای کنترل مردم باشد!

لینک گفتگوی کامل:
https://www.aparat.com/v/lNrq0
داریم چکار می کنیم؟
✍️یاسر عرب

همیشه تامین هزینه های تولید یک اثر رسانه ای جزو اولین دغدغه ی کارگردان است. هزینه ای که باید به اندازه ای معقول برای حفظ حداقل کیفیت های یک اثر استاندارد باشد.

در روزگار کنونی تامین چنین هزینه ای با حفظ آزاد اندیشی کاری بسیار دشوار است. نهادهای سرمایه گذار که تقریبا همه ی آنها از جانب حاکمیت به تولید فیلم می پردازند یا پول ندارند و یا با موضوع فیلم مشکل دارند و یا در بهترین حالت با نحوه ی نگاه غیر سیاسی به موضوع مشکل دارند.


در چنین شرایطی سودای ساخت آثار مستقل فارغ از این دغدغه ها دور از دسترس می نماید. جالب اینکه نه تنها در ایران که در بسیاری جوامع حتی کشورهای ثروتمند هم چنین مشکلاتی کم و بیش و با موضوعاتی متفاوت وجود دارد.

برای رفع این مشکل، از جمله به روزترین، گسترده ترین و موفق ترین این روشها تحت عنوان کراد فاندینگ (Crowd Funding) یا همان تامین مالی جمعی است.

در این روش تولیدکنندگان آثار رسانه ای در بستری از فضای مجازی با مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده و به بیان ایده های هنری خود و توجیه مخاطبان برای کمک و همراهی می پردازند.

گردش مالی این روش در سال 2015 به بیش از 35 میلیارد دلار در جهان رسیده این روند سالانه در حال ادامه است.

در کشور ما مجموعه قبلی «یک پیشنهاد ساده» (آموزش جنسی به والدین جهت رشد جنسی کودکان) و مجموعه فعلی «خرد جنسی» با همین روش استارت خورد و با یاری شما عزیزان تا کنون ادامه داشته است یعنی تهیه کننده ی این مجموعه شما مردم خوب ایران هستید.
این پست حمایت طلبی پنجم است.🌺


پ.ن: پست حمایت طلبی چهارم تاکنون 3751 بار دیده شده و 37 نفر کمک مالی داشته اند. کمترین 5، و بیشترین 200 هزار، و مجموع کمکها یک میلیون و سیصد و چهل و هشت هزار بوده است.


برای ادامه مسیر نیازمند یاری تان هستیم
شماره کارت:
6104337763773460

@kherad_jensi
شوهرم ‌جوری بود که مرا شکنجه می‌کرد: مصداقی از خانواده در ایران
(در تأیید محتوای مصاحبه با هنرمند اندیشه‌ورز یاسر عرب)

دکتر حسن محدثی
(بخش اول)

https://www.aparat.com/v/lNrq0

🔻قسمتی از یکی از داستان‌های شوهرکشی از کتاب در حال انتشار
"زن، عشق، جنایت" از حسن محدثی گیلوایی و هم‌کاران

"چهل ساله‌ام. در هفده سالگی ازدواج کردم. پنجاه روز هست که به زندان آمده‌ام. من جای خاصی ندارم. طالقان / تهران، تهران / طالقان. یعنی همیشه‌ی خدا سیار بودم. دو سال تهران دو سال طالقان. شوهرم چون ناراحتی اعصاب داشت، وقتی آنجا می‌آمد اعصاب‌‌اش به هم می‌ریخت. طالقان می‌رفتیم، کار نبود. دوباره جمع می‌کردیم می‌آمدیم تهران. تهران هم که می‌دانید چه جوری است. تهران مشکل اعصابش بدتر می‌شد. بیش‌تر حال روحی‌اش خراب می‌شد و کتک‌کاری‌اش بالا می‌گرفت. این جور مشکلاتی هست برای آدم روانی.

ما چهار بچه بودیم. من فرزند بزرگ‌تر بودم. رابطه‌ی ما خیلی خوب بود. مامانم مریض بود و پدرم ناراحتی کلیه داشت. او کشاورز بود. وضع‌مان خوب بود. الان‌ چهار فرزند دارم. فرزند بزرگم الان بیست ساله است. یک از آن‌ها 17 ساله و یکی هم 15 ساله است. فکر می‌کردم زندگی مشترک یعنی آرامش. چیزی که هیچ وقت نبود توی زندگی‌مان. من 20 سال با یک دیوانه زندگی کردم؛ 20 سال عذاب و شکنجه. از آن لحظه‌ای که من به عقد این مرد درآمدم، همیشه توی اضطراب بودم؛ توی ترس بودم، توی نگرانی. هر موقع شوهرم از در می‌آمد تو، حس ترس تمام وجودم را فرا می‌گرفت. شوهرم ‌جوری بود که مرا شکنجه می‌کرد. خیلی ناجور کتک می‌زد که هیچ، شب‌هایی که سرد بود توی حیاط (در شهرستان که خانه‌هایش ویلایی است) حبسم می‌کرد. تابستان که گرم بود، توی دستشویی حبسم می کرد. بعد هر موقع به هم می‌ریخت ، مرا می‌زد و تا مرا از پا در نمی‌آورد آرام نمی‌شد. هر موقع شوهرم می‌آمد، من استرس می‌گرفتم که این الآن شروع می‌کند و مرا خواهد زد.

سه بار رفتم طلاق بگیرم. دایم می‌گفتند بچه‌هایت گناه دارند. به خاطر بچه‌هایت گذشت کن! گذشتم باعث شد الان این‌جا بیفتم! خانواده‌اش می‌گفتند بچه‌هایت آواره می‌شوند. بی‌مادر می‌شوند. هر سه دفعه طوری بود که خانواده‌ام دفعه‌ی آخر برایم وکیل گرفته بود. پدرم گفت: «دلم نمی‌خواد حتی یک لحظه زیر سایه‌ی این مرد باشی و زیر یه سقف باشین». من هم می‌گفتم نه. ولی دوسال پیش دیگر طوری شده بود که همه‌ی کار طلاقم تمام شده بود. دفتر گرفتیم، وکیل گرفتیم. ولی دخترم را به زور شوهر داد و دختر بزرگم را در 17 سالگی به زور شوهر داد، به خاطر اینکه خودش راحت باشد. شب نامزدی دخترم هیچ‌کس نبود. مادر نبود و پدرش‌ هم تازه برای نامزدی آمده بود و گذاشته بود رفته بود توی پارک نشسته بود.

دیدم واقعاً این بچه خُرد می‌شود. برگشتم و به خانواده‌ی همین نامزد دخترم گفتم که شاید من طلاق بگیرم. بعداً خودم کارهای ازدواج‌اش را انجام دادم. طوری شده بود که شوهرم می‌دانست که من جدا می‌شوم. پارسال برج 12 بود. سه ماه بود که بیکار بود. چون ناراحتی اعصاب داشت نمی‌توانست کار کند. هر جا که می‌رفت توی جیبش دارو بود. دارو مصرف می‌کرد. ده سالی بود که من او را پیش دکتر می‌بردم. دارو می‌خورد و آرام می‌شد. حتی پزشک هم به او گفته بود هر موقع دارو را قطع می‌کنی به من بگو. بیا پیشم تحت نظر من داروها را قطع کن.

برج 10 پارسال بود که اول زمستان از کار اخراجش کردند. از آن موقع دیگر دارو نخورد. ما شهرستان بودیم؛ طالقان. برج 11 جمع کرد و آمد کرج. کرج بودیم و هر قدر برایش کار پیدا می‌کردم که آقا سر کار برود، شب می‌گفت باشد می‌روم، اما صبح بلند می‌شد و می‌گفت نمی‌روم. برای چه بروم سر کار؟ تقریباً حدود ساعت دوازده یا یک بعد از ظهر بود بلند شد و صبحانه خورد. لباسش را پوشید و تریاک ‌کشید. مدتی ماند و دوباره تریاک کشید و بلند شد و افتاد به جان من و بچه‌ام. کتاب‌های او را پاره کرد که من بیکارم و این نباید به مدرسه برود. بچه‌ام را کتک زد و پرت کرد توی اتاق و در را به رویش بست و آمد و مرا به باد کتک گرفت. خیلی بد و وحشت‌ناک کتکم زد و تمام بدنم را کبود کرد. گفت: «تو مثل سگ می‌شی، من می‌خوام تو رو از پا در آرم.»

بلند شد و رفت. چسبید به کارد آشپزخانه و آمد که به من حمله کند. دیدم واقعاً در حال چه کاری است و واقعاً حرفی بزند تا انتها می‌رود. ما تازه اسباب‌کشی کرده بودیم. من هم میله رو برداشتم و آمدم طرفش. آمدم چاقو را از دستش بگیرم میله رفت و خورد به گیجگاهش. افتاد زمین و راحت جان داد."

(ادامه دارد.)👇
@kherad_jensi
@NewHasanMohaddesi
👍1
شوهرم جوری بود که مرا شکنجه می کرد:
(در تایید محتوای مصاحبه با هنرمند اندیشه‌ورز یاسر عرب)

دکتر حسن محدثی
(بخش دوم و پایانی)

دخترم که دید که آرام شده‌ام، فکر کرد بابا سر و صدایش افتاده و فکر کرد آشتی کردیم. من هر قدر صدایش کردم، دیدم تکان نمی‌خورد. بلند شدم و او را پیچیدم توی پتو و کشان کشان برداشتم بردم پایین. بردم توی پارکینگ و نزدیک ماشین. همین‌طور کشان کشان بردم و او را انداختم صندلی عقب. زورم نمی‌رسید بندازم توی صندوق عقب. رفتم بالا و در را باز کردم و با دخترم او را بردیم توی جاده‌ی چالوس انداختیم. بعد هفت هشت ماه، شوهرم را پیدا و خاکش کردند، اما الان فهمیدند که من این کار را کرده‌ام.

الان دوماه است که فهمیدند من شوهر بیچاره‌ام را کشته‌ام. خودم هم رفتم آگاهی و اعتراف کردم. الان دیه برای من بریدند. فرزندانم الان مستاجرند و خرجی ندارند. من هم اسیرم. دو بچه‌ی محصل پنجاه تومان از این می‌گیرند و پنجاه تومان از آن. مثلاً خواهرم گاهی به آن‌ها پولی می‌دهد یا گاهی مادرم از شهرستان می‌آید به آنان خرجی می‌دهد. الان حتی یارانه‌مان هم به اسم شوهرم است. دفترچه‌مان هم به اسم شوهرم است که آن را هم به جای قسط‌مان برمی‌دارند. شوهرم متولد سال 1346 بود. من ازدواج دومش بودم. یک بار ازدواج می‌کند و همسرش می‌فهمد که مشکل دارد، جدا می‌شود. بعد از 24 یا 25 سالگی بود که با من ازدواج کرد. بیست سال من با این آدم زندگی کردم. سرجمع او ده سال سر کار رفته است. مدتی راننده بود، بعد توی مترو کار کرد و بعد هم توی اداره‌ی برق بود و بعد از آن هم رفت توی پیک و از پیک هم درآمد؛ یعنی خیلی شغل‌های متعددی را تجربه کرد. توی صد چیز مختلف کار کرده بود. این آخرین شغلش بود که اخراجش کردند. تا می‌رفت سر کار، وضع‌مان خوب بود. نه خودم توقع زیادی داشتم نه بچه‌هایم. فقط آرامش می‌خواستیم که آن را از ما دریغ می‌کرد. خانه‌ی اجاره‌ای داشتم اما به خاطر بیکاری خودش خانه را فروختیم.

در حین نامزدی چون از ازدواج قبلی تجربه داشت، چند مدتی توی این دوران خیلی خودش را نگه می‌داشت، ولی از همون شبی که به قولی پایم را گذاشتم خانه، شروع کرد به کتک‌کاری و ناسازگاری. من هم نمی‌توانستم به کسی چیزی بگویم؛ برادر که نداشتم، پدرم هم دیالیز می‌شد. من هم چنین جسارتی نداشتم. هر دفعه فقط توی دلم نگه می‌داشتم. ازدواج کردم آمدم تهران؛ یعنی یک هفته بعد از عروسی ما را آوردند تهران توی یک شهر غریب.

یک دو سالی که بودم صاحبخانه‌ام خیلی اذیت می‌شد. دو سال بعد از ازدواجم زنگ زد به خانواده‌ام که بیایید این دختر را از دست این آدم نجات بدهید. آقا می‌رفت سر کار و بعد شب که می‌آمد، فکر می‌کرد حالا که آمده باید به‌نحوی خودش را خالی کند. کابل را گره می‌زد و شروع می‌کرد به کتک زدن. دلیلی هم نداشت. فکر می‌کرد این مثلاً آرامش می‌کند. یکی از فرزندانم یک سال بعد از ازدواج به‌دنیا آمد. با یک بچه‌ی غریب توی یک شهر غریب. جایی هم نبود که بروم. وقتی به هم می‌ریخت بچه‌هایم را کتک می‌زد. کتاب‌های مدرسه را پاره می‌کرد. می‌دانید وقتی شوهر من یکی را کتک می‌زد، آرام می‌شد. یک‌دفعه مرا در دوران نامزدی توی خانه‌ی مادرش کتک زد. گفتم حتماً جلوی جمع حالا چیزی شده و مرا زده است. فکر نمی‌کردم بعد ازدواج این‌جوری بشود. مثلاً توهین می‌کرد به مادرش یا خواهرش. رفتم خانه‌شان و نمی‌دانستم و فکر می‌کردم اختلاف خانوادگی است. اصلاً دخالت نمی‌کردم.

دوره‌ی نامزدی‌ام اگر جدا شده بودم الان بچه‌هایم آن‌قدر زجر نمی‌کشیدند. الان دو تا از بچه‌هایم ناراحتی اعصاب گرفته‌اند. یکی‌شان که ازدواج کرده افسردگی گرفته. فقط به خاطر اشتباه من. وقتی از طریق همسایگی، برادرش آمد خواستگاریم، آن روزها دوستش داشتم. ولی از وقتی شروع کرد به کتک زدنم از او متنفر شدم. حتی وقتی حامله بودم کتکم می‌زدم.

من وقتی کتک می‌خوردم چیزی نمی‌گفتم. همیشه به من می‌گفتند تو چقدر احمقی و از خودت دفاع نمی‌کنی. من فقط یک بار برای اولین‌بار از خودم دفاع کردم، آن هم همان‌ موقع بود که به رویم چاقو گرفت. همین بار هم اون‌جوری شد که الآن من این‌جا توی زندان هستم. کاش نمی‌مرد. فقط از این افسوس می‌خورم که مرده است و من بدبخت باید این‌جا عذاب بکشم. باید بچه‌هایم آن سوی زندان عذاب بکشند.

شوهر من نباید آن‌جوری می‌مرد. شوهر من باید هزار دفعه مرگش را از خدا می‌خواست نه‌ که راحت فقط چیزی بخورد توی سرش و با یک ضربه بمیرد. همان شکنجه‌هایی که مرا می‌داد، همان‌جوری خدا باید او را می‌کشت."

حسن محدثی گیلوایی / 20 دی 1397
@kherad_jensi
@NewHasanMohaddesi
روابط فرا خانوادگی یا خیانتهای زناشویی؟
نقدی بر ارائه ی دکتر حسن محدثی در مجموعه خرد جنسی
✍️ محمد حسین شریفی ساعی
(بخش اول)
و باز هم جنگ واژه ها؛ آشفتگی های مفهومی در جامعه شناسی خانواده

یاسر عرب، دکتر حسن محدثی را به گفتگویی دو نفره دعوت کرده تا او برایمان از «محرومیت جنسی در بین متأهلین» بگوید. مردی که خود اذعان می کند تا به حال، تحقیقی مشخص در مورد «خیانت زناشویی» انجام نداده است (دقیقه 55 گفتگو) و دایره اطلاعاتش از این حوزه، مربوط به رساله های دانشجویانش است که عمدتاً با روش کیفی و آن هم در قالب موضوعات دیگر انجام گرفته است که در برخی قسمت های یافته های آنها، اشاره هایی به این پدیده شده است! صادقانه بگویم؛ حسن محدثی را همیشه فردی دقیق و سنجیده گو در این حوزه می دانستم و از راه دور به او ارادت داشتم اما با صحبت هایش در این گفتگوی دو نفره، باورهای قبلی ام نسبت به او تا حدی فروریخت.

جناب محدثی، در این گفتگو، «دست دادن با نامحرم» توسط دختران را نوعی برقراری «رابطه جنسی» تلقی کرد و با این کار، مرزهای «تعریف رابطه جنسی» در جهان را جابجا کرد (دقیقه 70)! اما کار به اینجا نیز ختم نشد. او به یکی از رساله های دانشجوهایش اشاره کرد که در پژوهش اش نمونه هایی یافته بود که از «روابط همجنس گرایانه» بین دختران خبر می داد (دقیقه 71) و عجیب تر اینکه یافتن چند نمونه کیفی و غیرقابل تعمیم از همجنس¬گرایی را به شکلی محیرالعقول به «کلیت جامعه ایرانی» تعمیم داد و نتیجه گرفت که «اینها» نشانگر آن است که حتی تعبیر «انقلاب» (جنسی) هم کلمه خوبی نیست برای میزان تغییراتی که در این حوزه رخ داده و این تعبیر، برای توصیف تحولات، «کم» است!!! (دقیقه 71)

از طرفی، جناب محدثی در این گفتگو، در پاسخ به این سوال یاسر عرب که نظر شما در مورد «خیانت زناشویی» چیست می گوید: نگویید «خیانت زناشویی»؛ چرا که این واژه، بار عاطفی و ارزشی دارد بلکه بگویید «روابط فراخانوادگی»! (دقیقه 54).
برای همچو منی که سالهاست در حوزه روابط جنسی پیش از ازدواج و اکنون خیانت زناشویی کار می کنم پاسخ ایشان، بر حیرتم افزود. به خودم گفتم یعنی صدها محققی که در دانشگاه های آمریکا و اروپا در آثار و مقالاتشون دائما از واژه خیانت زناشویی (Marital Infidelity) استفاده می کنند و نه روابط فراخانوادگی، یعنی آنها هم مثل ما، در کلامشان بار ارزشی دارند!؟
راستش، تعمیم های محدثی (همان نمونه گیری های محدود، هدفمند و غیرتعمیمی پژوهش های کیفی شاگردان او و سپس تعمیم آن چند مصاحبه محدود به کل جامعه ایران)، واضح تر و ضعیف تر از آن بود که برایش وقتی بگذارم و نقدش کنم چرا که اولیات روش شناسی را هم رعایت نکرده بود اما این تعبیر آخر محدثی (کاربرد «روابط فراخانوادگی» به جای «خیانت زناشویی» و آن هم به نام دوری از ارزش گذاری) را نتوانستم سکوت کنم. به همین دلیل، اندکی در این باره می نویسم:
@kherad_jensi
ادامه در پست بعدی👇
روابط فرا خانوادگی یا خیانتهای زناشویی؟
نقدی بر ارائه ی دکتر حسن محدثی در مجموعه خرد جنسی
✍️ محمد حسین شریفی ساعی
(بخش دوم و پایانی)

برخی محققان در حوزه مطالعات خانواده در ایران، گاه بین مفاهیم «خیانت زناشویی» با مفاهیمی چون «روابط فراخانوادگی» / «روابط فرازناشویی» (Extramarital Involvement) جابجا می شوند و آنها را یکسان پنداشته و به جای هم به کار می برند.
برخی دیگر نیز همچون «دکتر حسن محدثی« پا را فراتر گذاشته و معتقدند که اساساً تعبیر «خیانت زناشویی» دارای بار «عاطفی و ارزشی» است و به کلی باید آن را کنار گذاشت و به جای آن از تعابیری چون «روابط فراخانوادگی» بهره گرفت که بار غیرعاطفی و غیرارزشی دارند (دقیقه 54 مصاحبه ایشان با یاسر عرب).
اما جناب محدثی شاید نمی داند که «روابط فراخانوادگی»، به جای اینکه دقت مفهومی ما را بیافزایند بیشتر ما را سردرگم می کنند؛ چرا که بین مفهوم «خیانت زناشویی» و «روابط فراخانوادگی»، تفاوت از زمین است تا آسمان.

در اینجا چند مثال می تواند راهگشا باشد:
خیانت زناشویی، همیشه در یک «رابطه متعهدانه» (Committed Relationship) رخ می دهد؛ یعنی اگر «تعهدی» بین طرفین نباشد، هیچ خیانتی رخ نداده است. به طور مثال، رابطه جنسی پیش از ازدواج یک مرد با یک زن روسپی، نوعی «روابط فراخانوادگی» است اما خیانت نیست. همچنین رابطه جنسی یک دختر مجرد در یک مهمانی شبانه با یکی از مهمانان مرد نیز مصداق «روابط فراخانوادگی» است اما خیانت نیست؛ چرا که در هردوی مثال، آنها مجرد هستند و هیچکدامشان، «شریکی عاطفی» ندارند که رابطه جنسی آنها، «خیانت به آن شریک» تلقی شود.

از طرفی خیانت زناشویی، نوعی رابطه عاطفی یا جنسی با فردی بیرون از زندگی زناشویی است که از همسر، «پنهان» می گردد و بدون «آگاهی و رضایت» او انجام می شود و به همین دلیل باعث نقض «هنجارهای توافق شده» (Violation of Agreed-upon Norms) بین طرفین می شود. به عبارتی اگر رابطه با فردی غیر از همسر رسمی، به صورت «آشکار» (و نه پنهان از همسر) و با «توافق و رضایت» طرفین رخ داده باشد، این کار هم خیانت نیست اما همچنان روابط فراخانوادگی هست. به طور مثال، سکس های ضربدری (Swinging) توسط یک «زن و شوهر» با «زن و شوهری» دیگر در کنار هم و با آگاهی و رضایت یکدیگر مصداق «روابط فراخانوادگی» است اما مصداق خیانت نیست؛ چرا که با «آگاهی» و «رضایت» شریک زندگی رخ داده است. همچنین زنی که به دلیل بیماری حاد یا هر مشکل دیگری نمی تواند با همسرش رابطه جنسی برقرار کند و به او «اجازه» می دهد که با زنی دیگر وارد رابطه جنسی شود و صرفاً نیازهای جنسی اش را تأمین کند (بی آنکه به او دل ببندد)، در این صورت هم عمل آن مرد، مصداق رابطه فراخانوادگی است اما مصداق خیانت نیست.

به عبارتی، ورود به هر رابطه سومی (حتی بعد از ازدواج) مصداق خیانت نیست. خیانت، همیشه در خفا و «بدون اطلاع» و همچنین «بدون رضایت قلبی» شریک زندگی رخ می دهد. بنابراین، اگر شریک زندگی از رابطه جدید، مطلع و نسبت به آن رضایت قلبی داشته باشد آن رابطه، هرچند رابطه فراخانوادگی محسوب می شود اما مصداق خیانت نیست.
اینها همه نشان می دهد که واژه «خیانت زناشویی» چقدر واژه دقیق و اتفاقاً فارغ از ارزش و بار عاطفی است. خیانت به نوع خاصی از «نقض پنهانی تعهد» در رابطه زناشویی اشاره دارد و همین نقض پنهانی است که خیانت را خیانت کرده است اما برخی محققان در حوزه خانواده (همچون حسن محدثی) به خیال آنکه این واژه، بار ارزشی و عاطفی دارد، آن را غلط پنداشته و تعابیر غلط خود را به جامعه علمی توصیه می کنند.

به همین دلایلی که در بالا گفته شد، محققان مختلف در سراسر جهان نیز در حوزه مطالعات خانواده، به طور فراوان از تعبیر خیانت (Infidelity) استفاده می کنند و تعابیری چون «روابط فراخانوادگی» در این حوزه از مطالعه، واژه ای مهجور در ادبیات علمی انگلیسی زبان است.
@kherad_jensi
554 - Blow and Hartnet (1) .pdf
292.1 KB
✍️محمد حسین شریفی ساعی

دوستانی که علاقه مندند در این زمینه مطالعاتی داشته باشند به عنوان مقدمه، یک مقاله مهم و مرجع در حوزه خیانت زناشویی که محققان دانشگاه سنت لوئیس آمریکا (نه حوزه علمیه قم!) انجام دادند و از تعبیر «خیانت» (آن هم بدون بار ارزشی) استفاده کردند رو اینجا 👆آوردم که بتوانند بیشتر مطالعه کنند و خود ببیند که محققان جهان از چه تعابیری در این حوزه استفاده می کنند؟

@kherad_jensi
👍1
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️جامعه‌شناسی برای مردم در گفت‌وگوی مربوط به مجموعه‌ی "خرد جنسی"

🔻مدّتی است ایده‌ی جامعه‌شناسی برای مردم را دنبال می‌کنم و کوشیدم برخی آثار را در این قلمرو از فعالیت جامعه‌شناسانه پدید بیاورم.

🔻گفت‌وگویی که با هنرمند فهیم و اندیشه‌ورز کشورمان آقای یاسر عرب (در مهرماه 1397) انجام داده‌ام و اخیراً در پای‌گاه مجازی آپارات (به نشانی زیر) منتشر شده است، مصداقی از جامعه‌شناسی برای مردم است.

https://www.aparat.com/v/lNrq0

🔻این گفت‌وگو به‌نحو جالب توجّهی دیده و شنیده شده است و حتّا نقدی بر آن منتشر شده است. امیدواراَم مجال بیش‌تری برای تولید آثاری از این دست پیدا کنیم و دانش جامعه‌شناسی را به‌نحو همه‌جانبه‌ای به درون مردم و حوزه‌ی عمومی ببریم.

🔻در ادامه، ضمن تشکر از ناقد محترم نظر مخاطبان گرامی را به نقد وارده جلب می‌کنم.

🔻من در اولین فرصت به این نقد پاسخ خواهم داد.

حسن محدثی گیلوایی / 21 دی 1397

@NewHasanMohaddesi
13 میلیون مجرد!

علی اکبر محزون مدیرکل دفتر جمعیت نیروی کار مرکز آمار ایران و مدیرکل سابق اطلاعات و آمار جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور اظهار داشت: طبق آخرین سرشماری، ۹ میلیون و ۷۶۹ هزار نفر در سن متعارف ازدواج و هرگز ازدواج نکرده داریم!

وی گفت: ۱۱ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مجرد هرگز ازدواج نکرده در کشور داریم که با احتساب افراد بدون همسر در اثر فوت یا طلاق، جمعیت مجردان ایران به رقم ۱۳ میلیون و ۳۲ هزار می رسد.

محزون در ادامه با بیان اینکه پدیده های نوظهور در خانواده های ایرانی همچون تجردگرایی در حال شکل گرفتن است. اضافه کرد: در سال های اخیر سیاست های کلی خانواده ابلاغ شده که بند چهارم آن به ایجاد نهضت فراگیر ملی برای تسهیل ازدواج موفق و آسان تأکید دارد و به واژه نفی تجرد اشاره می کند.

وی با اشاره به افزایش سن ازدواج درکشور در سال های مختلف گفت: طی چند دهه گذشته سن ازدواج آقایان از ۲۴ به ۲۸ سال و برای خانم ها از ۱۹ به ۲۳ سال رسیده است.

@kherad_jensi
پ.ن:
مجموعه مستند یک پیشنهاد ساده کاری از یاسر عرب
تولید 1391-4 در قسمت دوم و سوم خود به بررسی این موضوع در کشور پرداخته است.

http://uupload.ir/files/fsb9_cd_22222cover.jpg
توضیح واضحات + درخواست همکاری

کانال خرد جنسی بستری است برای ارائه ی رنگین کمان نظرات اندیشمندان، و کنش گران حوزه زیست جنسی. از همه مخاطبینی که سوالات تشخیصی و موردی و مصداقی داشته و از ادمین نسخه ی عملی یا نظری به عنوان راهکار می خواهند پوزش می طلبیم که نمی توانیم پاسخگوی سوالات ایشان باشیم.

راهبرد ما در این بستر به حوزه جامعه شناسی نزدیک است و البته به صورت موردی اگر مقدور باشد کارشناس حوزه روانشناسی یا روانپزشکی در این کانال معرفی شده و باز هم در صورت نیاز خواهد شد.

در این چند هفته مخاطبین متفاوت پیامهای گوناگونی ارسال کرده و از دعوت برخی مهمانان تشکر و در عین حال به علت حضور برخی اساتید انتقاد کرده اند! بعضی از انتقاد ها به اعتراض البته شباهت بیشتری دارد! چرا که درخواست حذف برخی اساتید یا گلایه از دعوت نشدن کارشناس دیگری را عنوان می فرمایند.

در خصوص دعوت میهمانان دیگر باید نوشت؛
به روی چشم! امیدواریم دوستان کمی حوصله ی بیشتری به خرج دهند و متوجه باشند ما در حد بضاعت اندک خود سعی داریم راهی را روشن نماییم. ولی در خواست درک متقابل داریم در شرایطی که دولت با پول بیت المال کار شخصی خود اش را می کند و ما با سرمایه شخصی خودمان باید وظیفه دولت را به دوش بکشیم!

اما در مورد حذف یا نقد به حضور برخی اساتید باید عرض کرد؛ «ما برای وصل کردن آمدیم!» ما بنای سانسور هیچ نگاه و حذف ارائه ای هیچ یک از گفتمان ها را نداریم.

مخاطبینی که مایلند عضو شورای سر دبیری برنامه خرد جنسی باشند می توانند رزومه ی مرتبط خود را برای ادمین کانال ارسال کنند تا از حضور و پیشنهادات شان در تولید استفاده نماییم. ما به #جمهوریت در توصیف زیست جنسی مان قائل هستیم.

در قسمت بعد با ارائه سرکار خانم آذر تشکر در خدمت شما خواهیم بود. عنوان ارائه ایشان "قدرت و زیست جنسی" است.
شاد و سربلند باشید.🌺

@kherad_jensi