اندیشکده خرد جنسی
11.2K subscribers
1.79K photos
682 videos
31 files
927 links
تلاش برای توصیف، تحلیل و تولید گفتمان با تکیه برجمهوریت، در حوزه زیست جنسی مان.

ارتباط با ادمین
@Yek_pishnahad_sade
Download Telegram
فرشاد اسماعیلی:
رومینا فقط ۲ سالش بود که لایحه حمایت از کودکان تدوین شد، رومینا ۱۳ سالش شد و به قتل رسید. لایحه "حمایت از حقوق کودکان" ولی هنوز قانون نشده.
@kherad_jensi
عاشق 35 ساله!

دکتر فردین علیخواه

فعالان مدنی و کاربران شبکه های اجتماعی درباره قتل فجیع رومینا بسیار گفتند و نوشتند که این واکنش ها کاملا درست، ستودنی و قابل دفاع است. این نشانه زنده بودن جامعه و تجدید میثاق بر روی ارزش هایی است که نهادهای رسمی هنوز آنطور که شایسته است پا به پای جامعه این ارزشها را جدی نگرفته اند. امیدوارم نهادهای رسمی نقد و عواطف جامعه را بشنوند و درک کنند و زمینه تدوین و تنظیم قوانینی سختگیرانه‌تر را فراهم آورند تا دیگر شاهد بروز چنین رویدادهایی نباشیم.

قتل رومینا اشرفی توسط پدرش، آن هم در خواب دل هر انسانی را به درد می آورد، این رفتار بیانگر نهایت قساوت و بی رحمی پدر این دختر بی نواست. ولی طرف دیگر ماجرا(به گفته رسانه ها) مردی 35 ساله به نام بهمن است که در مصاحبه اش گفته« چند سالی بود که عاشق هم بودیم و...»

رومینا اشرفی به گفته رسانه ها تنها سیزده یا چهارده سال سن داشته است. این آقای محترم از چه سنی عاشق این دختر شده بود؟ ده سالگی؟ یازده سالگی؟ به نظر می رسد که علاوه بر تحلیل رفتار ضدانسانی پدر رومینا اشرفی، باید پرونده ای اجتماعی برای این مرد 35 ساله نیز باز کرد. امروزه با گسترش شبکه های اجتماعی و تسهیل ارتباط، متأسفانه شاهد مردان میانسالی هستیم که به دختران نوجوان گرایش دارند.

یادمان نرود که جامعه فعلی ایران و به ویژه طبقه متوسط نسبت به گرایش مردان میانسال به دختران نوجوان هم حساسیت هایی دارد و لازم است در این زمینه هم مجددا بر ارزش های اجتماعی خود پافشاری کند تا شاید عده ای عبرت گیرند.
@kherad_jensi
@fardinalikhah
.................................................................

https://bit.ly/3cae9E4
Bio تصویری که با عنوان
مرحوم رومینا اشرفی shared شده است!

آیا دختر و پدر هر دو قربانی ساختارهای تولید جهل، خرافات و تعصب نشدند؟
آیا کمترین آموزشهای فرزند پروری در کشور ما به شکل سیستماتیک وجود دارد؟

@kherad_jensi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مجموعه ی #خشونت های سیال
(گفتگوهای عمیق با مجرمین جرائم خشونت در زندان عادل آباد شیراز)

یاسر عرب
در سال 1395 از سوی بهزیستی استان فارس دعوت شدم که مجموعه ای راجع به خشونت خانگی (که بیشترین آمار را در این استان دارد) تولید نمایم.

در طول تولید با 30 زندانی جرائم خشونت خانگی گفتگو و در نهایت 13 روایت برای تدوین نهایی و بازسازی محدود انتخاب شدند.

این مجموعه 13 قسمتی که رویکردی آموزشی و پیشگیرانه برای خانواده ها داشت بعد از تدوین نهایی به سمع و نظر مسئولین بهزیستی شیراز رسید و اصلاحات ایشان نیز در نهایت اعمال و کار تمام شد.

اما بعد گذشت چهار سال، این مجموعه که با پول بیت المال تهیه شده است درون بایگانی بهزیستی استان فارس خاک میخورد و مدیر کل بهزیستی استان اجازه ی پخش آن را در رسانه ها نداده است!

چرا؟
به گفته ی سرکار خانم کدیور کارمند بهزیستی شیراز مدیر کل «اصلاح طلب» بهزیستی استان (سید مرتضی موسوی) در جلسه خصوصی عنوان کرده است: «می ترسم با پخش این مجموعه دردسری از سمت مقامات بالاتر برای ام ایجاد شود!»

خون پاک امثال رومینا در،دریای وقاحت چنین مسئولانی در جمهوری اسلامی گم می شود!

#خشونت_خانگی

@kherad_jensi
رومینا تکرار سارا و نیکای سریال پایتخت بود که کسی به آنها توجه نکرد!!


سید هاشم فیروزی (روانشناس)

«این یادداشت به بهانه فاجعه قتل رومینا تکرار می شود. »

بحث بر سر سن ازدواج تینیجری در ایران مخالفان و موافقان جدی خود را دارد عده ای آن را کودک همسری می دانند و عده ای دیگر آن را امری طبیعی.

در گذشته در یادداشتی مبسوط فرمول مناسب برای ازدواج را کسب نمره قبولی در بلوغ جسمی و فکری مکفی که ماحصل = اقلیم جفرافیایی + فرهنگ بومی + تغذیه + تربیت خانوادگی + وراثت + حمایت + کفایت است، دانسته ام.

برخی آمارها نشان از کاهش اولین تجربه جنسی در بین نوجوانان و جوانان به حدود ۱۴ سال می دهد. هر چند با یک عدد الزام ازدواج زود هنگام تایید نمی شود اما آیا از آن سو تفکر پر طرفدار هنوز بچه است رد نخواهد شد!؟

اصلا بیایید با واقعیتها زندگی کنیم.

1️⃣در جامعه ای زندگی می کنیم که محیط اصلی زیستمان یعنی آپارتمان های ۷۰ متری با دیوارهای نازک، حمام درون پذیرایی، آشپزخانه های اوپن و جدیدا جزیره ای هیچگونه حریم امنی را برای والدین و تمام خانواده باقی نمی گذارد.
دیگر نه صندوق خانه ای هست نه طبقه بالایی نه زیر زمینی و نه حیاطی که در برخی موارد فرزندان را روانه آن جا کرد و یا در موارد خاص خود راهی آنجا شد.

(قطر دیوارهای خانه پدریم بین۳۰ تا ۵۰ سانت بود)

2️⃣زندگی در عصر تکنولوژی و الکترون تمامی قواعد و چارچوبهای زندگی گذشته را به بند کشیده است و زمام امور را تا حدودی از دست والدین خارج کرده است.
یکی از مهمترین عوامل در بیداری جنسی نوجوان دیتاهای دیداری و شنیداری اوست که متاسفانه در جامعه ایران تقریبا تمام تصور و خیال فرد نسبت به واقعیت های رابطه عاشقانه، سکس و رابطه جنسی از طریق فانتزی های بسیار محرک و تماما خیالی رسانه ساخته می شود.

اینستاگرام به عنوان یک رسانه تولیدی زنان و مصرفی در مردان، سریالهای پر طرفدار آمریکایی همچون بازی تاج و تخت، فیلمهای سینمایی خودمان، اکثر فیلمهای هالیوودی و در حالتهای بدبینانه فیلمهای پورن ورودیهای ناسالم عصر الکترون هستند که عامل بیداری جنسی در سنین پائین می باشند.

3️⃣سبک زندگی مبتنی بر تغذیه ناسالم و نمو ذیل خوراکیهای هورمونی و Fast آیا بلوغ جنسی را تسریع نمی کند؟
(جوزف نیکولاسی روانشناس صادق و فقید در کتابش از پذیرش و طبیعی شدن عادت ماهانه در دخترهای سیاه پوست آمریکایی در سنین حدود ۹ سالگی در مدارس این کشور می گوید.)

از بین رفتن الگو خانواده گسترده که متعلق به دهه ۶۰ و ۷۰ بود، فرزندان امروزی را بیش از پیش تنها و نیازمند رابطه عاطفی و طبیعی با همجنس و جنس مخالف می کند.

برادر، خواهر، دایی، عمه، عمو، خاله، دختر خاله، پسر عمو، دختر دایی، پسر عمه و.. همه مفاهیمی بودند که فقدان نسبی شان در امروز کودک و نوجوان را تنها و عرصه را برای مجازهای غیر واقعیت باز کرده است.

آیا فقدان روابط کنترل شده با جنس مخالف در بستر خانواده که بیشتر عامل شناخت حداقلی در گذشته بود، امروز نوجوان را بسمت بیرون و روابط پرخطر سوق نمی دهد؟ این نکات و نکاتی از این جنس فرصتی برای تفکر است تا به اسم امل و متحجر بودن پا بر روی واقعیتها نگذاشت.

همان واقعیتهایی که امروز بواسطه #سارا و #نیکای سریال #پایتخت در قالب دو کلیپ، بخوبی معرف بخشی از جامعه تینیجری ایران است و تمام زحمت های نقی معمولی را بر باد داد!

تعصب کاذب #نقی_معمولی در فصل ۵ سریال پایتخت بر روی ازدواج سارا و نیکا و گداختگی هما سعادت از واژه خواستگاری بعنوان نماد والدین این سرزمین اکنون با پارادوکسی بنام شخصیتهای حقیقی سارا و نیکا در ستیز است!

بیاید با فهم و پذیرش واقعیتهای زیست جنسی جامعه امروز تا حد توان پاسدار حریم ارزشها و فرهنگهای خانواده خویش باشیم و حال که توان مقابله و ایستادگی کامل در برابر بیداری جنسی را نداریم بجای پاک کردن صورت مسئله با واژه مزخرف هنوز کودک است به رسالت خود برای رشد و تعالی و تربیت فرزندمان از عنفوان کودکی جهت پذیرش نقش همسری در آینده تلاش کنیم تا آن روز که متوجه بیداری جنسی غیر قابل کنترل در او شدیم صلاحیت و کفایت لازم برای همسر شدن را نیز داشته باشد.

✳️تربیت فرزند جهت پذیرش نقش همسری در آینده یعنی:
نهادینه سازی مفاهیم عشق، تعهد، وفاداری، صبر، ایثار، سخت کوشی، خانواده دوستی، توکل، عقلانیت، رضایت از نقش پدر و مادر بودن و...
@kherad_jensi
@seyyedhashemfirouzi
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتگویی که در شبکه های اجتماعی پخش شده است با تیتر
«اولین مصاحبه صوتی با دوست پسر رومینا»
با دریافت اطلاعات بیشتر این پست ادیت و تکمیل خواهد شد.

پ.ن: عقل سلیم می پذیرد که صرفا با شنیدن روایت یک طرف نمی توانیم قضاوت نهایی داشته باشیم

@kherad_jensi
1_5073867672488247580.pdf
443.7 KB
«فاجعه خاموش، قتل‌های ناموسی»

✍️زنده یاد پروین بختیار نژاد

📎کتاب «فاجعه خاموش، قتل‌های ناموسی» پروین بختیار نژادکه حاصل یک سال تحقیق و سیر و سفر مؤلف در شهرهای ایران و گفت و گوهای او با متخصصان جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، اسلام‌شناسی، روزنامه‌نگاران، مقام‌های محلی و خانوادهٔ برخی از قربانیان قتل‌های ناموسی است.

این کتاب در سال ۱۳۸۹ و پس از آن‌که ۹ ماه در وزارت ارشاد برای سانسور منتظر ماند، مجوز انتشار نگرفت. بختیارنژاد در همان سال این کتاب را در سایت مدرسهٔ فمینیستی منتشر کرد. «فاجعه خاموش، قتل‌های ناموسی» سرانجام در سال ۱۳۹۲ توسط انتشارات «آرش» در استکهلم به چاپ رسید.

@kherad_jensi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 رفتار رباب صدر خواهر امام موسی صدر با دختر دانش‌آموزی که به همراه پسر مورد علاقه‌اش فرار کرد!



#موسسات_امام_موسی_صدر
#برای_انسان_گرد_آمده_ایم
@kherad_jensi
@imammoussasadr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 مادر رومینا: پدر رومینا برای‌اش مرگ‌موش خریده‌بود و از من می‌خواست به او آموزش حلق‌آویزشدن بدهم

👈 نخستین گفت‌وگوی رعنا دشتی، مادر رومینا

▪️رعنا دشتی، مادر رومینا اشرفی، دختر مقتول تالشی، به وب‌سایت فراز، گفته از قبل میان رومینا و پدرش اختلاف بوده و همسرش بارها رومینا را به قتل تهدید کرده‌بود یا تشویق‌اش می‌کرد که خودکشی کند.

▫️یک‌روز، شوهرخاله‌ رومینا گفت یک نفر می‌خواهد به خواستگاری رومینا بیاید و گفته اگر شما رضایت ندهید، با رومینا فرار می‌کند.

▫️پدرش مرگ موش خرید. به رومینا گفت خودت را بکش؛ نگذار من تو را بکشم. بارها به من گفت به رومینا یاد بدهم خودش را حلق‌آویز کند. اما من این کار را نکردم.

▫️وقتی فهمیدیم با بهمن فرار کرده، پدر رومینا داس را برداشت و به خانه بهمن رفت. گفت می‌روم آن‌ها را بکشم.

▫️من قصاص می‌خواهم. دیگر نمی‌توانم به او نگاه کنم. نمی‌توانم او را ببینم.»
@kherad_jensi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صوت اظهارات تکان دهنده مادر رومینا، از لحظات پیش از قتل

مادر رومینا در گفتگو با روزنامه اینترنتی فراز می‌گوید که پدر رومینا از او خواسته بود که به دخترش یاد دهد چگونه خود را حلق آویز کند

خبرنگار: سونیا قنبری
@kherad_jensi
‏روزنامه جام‌جم زحمت کشیده حجاب رومینا قربانی قتل ناموسی را در عکس اصلاح کرده. خوب نکنید. مگر مجبورید عکس چاپ کنید؟ کاش می‌توانستید با فوتوشاپ زنده‌اش کنید.

علی ملیحی.

@kherad_jensi
انسان‌شناسیِ انزجار
درباره ما و رومینا

✍️⁩ دکتر مرتضی کریمی

انزجار یا تهوع یکی از حس‌ها یا عواطف مشترک انسانی (یکی از هفت حس) در سطح جهانی است. انزجار و تهوع از جمله جاهایی است که رابطه میان ذهن، بدن، تخیل از طرفی و رابطه میان امر فرهنگی و امر فردی از طرف دیگر را به خوبی نمایان می‌کند.

انزجار و تهوع با لمس کردن، دیدن، بوییدن، چشیدن و شنیدن ایجاد می‌شود یا با ظاهر یا رفتار یا حتی فکر به چیزی. در برخی موارد، حتی تجسم یک فکر، یک ایده، یک خاطره یا تصویر می‌تواند مانند لمس‌کردنِ یک چیزِ بویناک و گندیده که به تن کسی چسبیده است انزجارآور باشد. اینجاست که بدن و ذهن و در واقع تمام ابعاد وجودی یک فرد متحد می‌شوند تا آن چیز را از خود دور کنند.

یکی از کارکردهای تهوع در واقع همین دور کردن سریع امرِ فاسد و تهوع‌آور قبل از آمیخته‌شدن با بدن، وارد شدن به معده و قرار گرفتن کامل در مدار دید یا بویایی و چشایی است.

با وجود این، انزجار و تهوع اموری فرهنگی و تاریخی هم هستند. مثلاً در مورد خوردن غذا، این ذائقه فرهنگی به خوبی آشکار است، برای ایرانی‌ها سخت است که خرچنگ زنده بخورند،‌ برای فرانسوی‌ها خوردن کله‌پاچه و برای هندی‌ها خوردن گوشت گاو یا جگر اردک آسان نیست.

مصادیق انزجار و تهوع از جامعه‌ای به جامعه دیگر متفاوت است. با این وجود،‌ «ریخته‌شدن خون» به شکل خشونت‌بار در همه جوامع، انزجار آور تلقی می‌شود.

باز هم باید توجه داشت که هر جامعه‌ای ریختنِ خون را به گونه‌ای خاص طبقه‌بندی و تعریف می‌کند. مثلاً قمه‌زنی -که در جامعه سنتی ایران امری رایج بود- به مرور زمان از منظر عمومی دور نگه داشته شد.

این روزها انسان مدرن، که بیشترین میزان مصرف گوشت و بنابراین ریختنِ خون را در میان تمام جانداران داراست چشمِ دیدنِ قربانی‌شدنِ حیوانات در مراسم مذهبی را ندارد و ممکن است دچار تهوع بشود.

اما انگار مسئله فقط جلوی چشم نبودن خون است و نه ریخته‌نشدن آن. بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های پر بیننده‌ای که امروزه در دسترس جوانان و حتی نوجوانان و کودکان است ریخته‌شدن خون را عادی جلوه می‌دهند. صحنه‌هایی که دیدنش گاه برای یک قمه‌زن حرفه‌ای هم دشوار است. بعضی کسانی که امروز در فضای مجازی پرچم مبارزه با خون‌پاشی برداشته‌اند، همین سریال‌ها را تبلیغ می‌کنند.

جامعه و رسانه‌ها به ما یاد می‌دهند که نسبت به ریخته‌شدن کدام خون حساس،‌ و نسبت به ریخته شدن کدام خون بی‌تفاوت و حتی خوشحال باشیم. ریخته‌شدن خونِ دشمن و گرفتن انتقام‌های سخت ممکن است باعث مسرت برخی شود. یا ریخته‌شدن خون کسانی که از ما دور یا با ما همزبان نیستند، کسانی در عراق،‌ سوریه،‌ افغانستان یا حتی سیستان و بلوچستان آنقدرها خون ما را به جوش نمی‌آورد. بنابرین ما عموماً جایی حساسیت بیشتری نشان می‌دهیم که احساس خطر کرده و خشونتِ خون‌بار را به خود نزدیک احساس کنیم.

تمرکز فضای مجازی و کابران بر فرد قاتل، این عجله برای محکوم کردن، استفاده از این کلمات تیز و برنده، پاره‌کردن و دریدنِ لباس کلمات با داس‌هایی که روی هوا چرخ می‌زنند، استفاده از کلمات سرخ، این خون‌پاشی و خون‌خواهی به جز احساس خطر شخصی، کارکرد دیگری هم دارد: ایجاد نهایت فاصله میان کاربر و قاتل.

ما در میان خون زندگی می‌کنیم، از اعدام‌های دهه شصت تا کشته‌های هشتاد و هشت، از خون‌های آبان و دی تا سقوط هواپیما... از آن دو دختر اصفهانی که از پل پریدند تا آن دخترک کرمانشاهی که خودکشی کرد، تا رومینا... و این احساسِ خلع ید، این احساس که ما مسئولیم اما کاری نمی‌توانیم انجام دهیم، اینکه بدمان می‌آید از دروغ اما خودمان هم مجبوریم دروغ بگوییم و در برابر دروغ‌گو سکوت کنیم.

ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که فساد در آن همگانی شده و در حالِ بدل‌شدن به همان چیزی هستیم که از آن منزجریم. در این شرایط تهوع‌آور هو کردن عمومی یک مجرم، به ما یک آن، یک لحظه هم که شده، احساس خوب‌بودن، انسان‌بودن، روشنفکر بودن، مسئولیت‌پذیر بودن و اخلاقی‌بودن می‌دهد.

اما این خودِخون نیست که امروز این سطح از انزجار عمومی را ایجاد کرده است. این برخورد حاکمان، اظهار نظر مسئولین، طرز فکر سیاست‌گذاران است که انزجار و تهوع را به حد نهایی خود رسانده و باعث می‌شود خشم و خشونت نمادین تا این حد در فضای عمومی بالا برود.

انگار که گوشت گندیده مرداری در گلوی آدمی گیر کرده باشد و بخواهد آن را به سرعت تمام بالا بیاورد. با اینکه حکومت مقصر است، با اینکه قتل بد است، خوب است قبل از پرتاب سنگ، به دستانِ خود، به سنگِ خود، به سهمِ خود نگاه کنیم.
@kherad_jensi
@mortezakarimi77
پنج نکته راجع به قتل دختر ایران

محمد سجاد زاده
(پژوهشگر و فعال حوزه خانواده)

سالهاست که قتل های ناموسی تبدیل شده است به مساله ای لاینحل برای دستگاه قضایی کشور و پرونده هایش بلاتکلیف همچنان روزها را می‌گذرانند.


1_سالهاست دلسوزان حوزه خانواده و مسایل اجتماعی فریاد می زنند که اصلاح کنید این قوانین ناکارآمد و آسیب زا را.
قوانین حوزه خانواده بویژه جرایم خشونت خانگی باید اصلاح شوند و این فقط کار مجلس، قوه قضاییه و پیگیری نهادهای مدنی نیست. کار مطالبه ی عمومی مردم است.

تا وقتی قوانین ناکارآمد اصلاح نشود و ایجاد بازدارندگی نکند، بازهم نبض فاجعه دارد می زند.

2_ تا وقتی دستگاه های امنیتی و نظارتی و حاکمیتی متوجه مفهوم بد سرپرستی نشوند و هوشمندانه عمل نکنند بازهم همین فجایع در شهرهای کوچک و بزرگ این کشور رخ می دهد.
خانواده ای که نیاز به حمایت مددکاری داشته، صرفا با مداخله ی بجا ولی ناقص نهاد امنیتی بدون حضور مددکار اجتماعی فرزند فراری را تحویل خانواده اش می دهد و از خودش نمی پرسد: چرا فرار رخ داده؟ آیا ممکن است شرایط خانواده، زمینه ی فرار فرزندش را بوجود اورده باشد؟

3_ بجای برخوردهای احساسی کوتاه مدت و ژورنالیستی، فکری عاجل برای پیشگیری از کودک آزاری دردرون خانواده ها کنیم.حمایت های اجتماعی ناکافی است چون باور نداریم که بد سرپرست، وضعیتش از بی سرپرست وخیم تر، شکننده تر و خطرناک تر است.

4_ تا وقتی نهاد حاکمیتی منسجمی در حوزه مسایل اجتماعی و خانواده در کشور ایجاد نشود و همه بار مسایل حمایتی اجتماعی بر دوش سازمان بهزیستی کشور با هزاران مشکل ریز و درشت و هزاران ماموریت بی ربط بیفتد، هیچ دستگاه موثری در این زمینه نمی تواند برنامه‌ریزی نماید.
آیا حوزه آسیب های اجتماعی، ازدواج، خانواده، زنان، کودکان، طلاق، اعتیاد، حاشیه نشینی و.. اهمیتشان از مرغ و گاو و آب و برق کمتر است که برای آنها دستگاه های عریص و طویل و منسجم حاکمیتی شکل می‌گیرد ، اما مسایل اجتماعی در حد یک سازمان ستادی ناکارامد و غیر منسجم تقلیل می یابد؟
آیا وقت آن نرسیده دولت ها و مجلس ها، هوشمندانه به فکر ایجاد وزارت امور اجتماعی و خانواده بیفتند؟

5_ من و شمای پدر و مادر، تا مراقبت از خود را به فرزندمان نیاموزیم، او را تربیت نکرده ایم.
اینکه رومینا با مردی با بیش از 17 سال تفاوت سنی ارتباط عاشقانه در سن 13 سالگی برقرار می‌کند این معنی را می دهد که خانواده مراقبت از خود را به فرزندش نیاموخته و از تربیت، فقط بخش تنبیهش را به صورت احمقانه ای یاد گرفته است.

زمینه های اجتماعی شکل گیری بحران را رفع کنیم.
@kherad_jensi

#رومینا_اشرفی
#کودک_آزاری
#خشونت_خانگی
#اصلاح_قوانین_ناکارآمد
#کمیسیون_اجتماعی_مجلس
https://www.instagram.com/p/CAtPtC-A0Ow/?igshid=1ot06ciuguwyk
درباره فرار دختران تالشی (یادداشت اختصاصی خرد جنسی)
✍️شیوا پروائی، دکترای جامعه شناسی دانشگاه تهران و متولد تالش.
(قمست اول)

لازم است اشاره کنم این نوشتار را کسی می نویسد که خود، فرزند تالش است. در آن فرهنگ زیسته است و آن را خوب می شناسد. فرزند آن خطه و دوران کودکی، نوجوانی و جوانی اش را در آن خطه گذرانده و با زیر و بم آن فرهنگ زیسته و دردهای آنها را چشیده است. فرزند دیاری که در آن فرار دختران از خانه به قصد ازدواج یک فرهنگ دیرپاست.

من دختران بسیاری را دیده ام که در اوائل نوجوانی فرار از خانه را برگزیده اند. از میان آنها برخی ثمره ای دیده اند ولی اغلب آن ها تلخی فرار را چشیده و سال ها در آن تلخی زیسته اند.

فرار دختران از خانه به قصد اخذ مجوز ازدواج به وفور در روستاها و شهرهای تالش دیده می‌شود. دخترانی که از این طریق به خواسته خود می رسند؛ یعنی با جریحه دار کردن غیرت پدر موفق می شوند به ازدواج با پسر مورد علاقه خود برسند. غرور و اقتدار پدر با فرار دختران از خانه خدشه دار می شود و پدر به خاطر حفظ آبروی خانوادگی مجوز ازدواج می دهد اما این بار چنین تکنیکی جواب نمی دهد و پدر نه تنها مجوز ازدواج نمی دهد بلکه فرزند اش را به شکل وحشتناکی به قتل می رساند.

پس نمی توان مسئله را به خشمی آنی تقلیل داد و سوالات بسیاری در مقابل ماست! آیا پدر رومینا خود قربانی نبوده است؟ آیا او می خواسته در مقابل نظام فکری و فرهنگی موجود مقاومت کند؟ چرا نمی پذیرد که دخترش در سن 14 سالگی ازدواج کند؟ چرا در مقابل ازدواج دخترش مقاومت می کند؟ چرا قتل دخترش را انتخاب می کند؟ چرا این بار فرار دختر از خانه به ازدواج منتهی نمی شود؟

و اما درباره رومینا، او می خواهد در سن پایین ازدواج کند و از تکنیک فرار استفاده می کند تا با ایجاد فشار اجتماعی و روانی بر پدر خانواده مجوز ازدواج اش صادر شود. حتی اگر فرض بگیریم که فضای متشنج و پرتنشی در روابط خانوادگی شان حاکم بوده، با اینحال باز این سوال مطرح می شود که چرا رومینا تنها ازدواج را برای فرار از تشنج ها و تنش های خانوادگی انتخاب می کند؟ چرا رومینا نتوانسته راه بهتری جز ازدواج پیدا کند؟

چرا دخترکانی چون رومینا راه های دیگری برای تغییر شرایط زندگی شان پیدا نمی کنند؟ چرا او اهداف دیگری برای پیگیری ندارد؟ چرا او همچنان در دنیای مادران و مادربزرگان خود سیر می کند و ازدواج در سن پایین از طریق فرار از خانه را برمی گزیند؟ آیا دخترانی چون رومینا نباید در این سن به دنبال تحصیل، مطالعه و یادگیری مهارت های مختلف باشند؟

چرا دختران دیار ما همانند گذشته تصمیم می گیرند که در سنین پایین، ازدواج کنند؟ آن هم نه با رضایت پدر و مادر بلکه حتی از طریق فرار. چه می شود که خانه برای کودک ناامن می شود و او در این سن دنبال عشق و عاشقی می رود و حرف از ازدواج می¬زند؟
بسیاری از دختران آنجا درگیر چنین مشکلاتی هستند هر چند همیشه مرگ نصیبشان نمی شود بلکه پیامدهای دیگری را به جان می خرند!
@kherad_jensi
ادامه یادداشت در بخش بعدی👇
درباره فرار دختران تالشی (یادداشت اختصاصی خرد جنسی)
✍️شیوا پروائی، دکترای جامعه شناسی دانشگاه تهران و متولد تالش.
(قمست دوم)


آنها تلخی فرار از منزل را در همه مسیر زندگی شان تجربه می کنند. دختران آنجا با انتخاب ازدواج از طریق فرار از خانه نه تنها از اقتدار و منزلت خانوادگی پدر می کاهند بلکه در جامعه ای با فرهنگ مردسالارانه از همان شروع زندگی متاهلی، قرب و منزلت فردی خود را نیز از دست می دهند.

سالیان سال است که بخشی از دختران برای ازدواج، فرار را انتخاب می کنند و از این طریق در برابر قدرت و اقتدار پدر، مقاومت می کنند؛ فرار دختران به راهکاری برای ایجاد فشار اجتماعی و فرهنگی برای والدین مبدل گشته است و دختران به خوبی دریافته اند که والدین شان تاب تحمل این فشارها را ندارند و به راحتی کوتاه می آیند. مادران نیز این را فهمیده اند و حتی گاهی به دختران خود یادآوری می کنند که تنها راهی که باقی مانده، فرار است.
و اما این بار تکنیک فرار جواب نمی دهد. تکنیکی که در اغلب موارد به مثابه ابزار و اهرم فشاری برای اقتدار زدایی از والدین و کسب مجوز ازدواج عمل می کرد.

شاید به این دلیل که پدر رومینا از نسل جدید است و مایه هایی از مقاومت در برابر ساختارهای فرهنگی و جنسیتی را در خود پرورش داده است. شاید او با این اقدام می خواسته در برابر ازدواج دخترِ کودک خود مقاومت کند. آیا می توان اقدام او را مقاومت در برابر کودک همسری رایج در آن منطقه تلقی کرد؟ آیا می توان واکنش پدر را مقاومتی در برابر فرهنگ ازدواج زودهنگام و نامناسب دخترش تعبیر کرد؟

این اتفاق حتی اگر نشانه مقاومت پدر در برابر کودک همسری، ازدواج در سنین پایین، ازدواج دختر با فردی نامناسب و ... باشد اما او توان مواجهه و مدیریت این چالش را نداشته است. پدر رومینا نیز قربانی ساختار فرهنگی این سرزمین است. این ساختار فرهنگی از او یک قاتلِ فرزند ساخت.

پدر رومینا با قتل دخترش با این شکل از خشونت، مرتکب تصمیم اشتباهی شده است درحالی که می توانست تغییرات دیگری را رقم بزند و دخترش را از چنین ازدواجی مصون نگه دارد. او را متقاعد کند، او را به ادامه تحصیل تشویق کند، برایش اهداف بزرگ بیافریند، او را آماده ورود به دانشگاه کند، برای او اهداف فرهنگی والا تعیین کند و مواردی از این قبیل.

اگر اهداف زندگی رومینا بزرگ بود آیا او در سنین کودکی به ازدواج فکر می کرد؟ چرا دختران ساکن این روستاها کمتر تمایلی به ادامه تحصیل دارند و اغلب در سنین پایین ازدواج می کنند. چرا دختران تصمیم می گیرند که در سنین پایین و بدون مهارت، استقلال و هویت شخصی به فرد دیگری پناه آورند.

خبر قتل رومینا بازنمای اوج خشونت در آن منطقه نیز بود. شواهد میدانی دیگر نیز نشان می دهد که خشونت های خانگی در این منطقه بالاست اما کمتر دیده و شنیده میشود. زیاد شنیده ام که در تالش پدران، فرزندانشان را با تهدید به قتل می ترسانند. حتی مادران به دختران و پسرانشان گوشزد می کنند که مراقب باش پدرت تو را می کشد، حتی می گویند پدرت مجاز است که تو را بکشد.

در آن مناطق این گونه جا افتاده است که پدر مالک و صاحبِ فرزندانش است به نحوی که می تواند حتی آنها را بکشد. مردم روستا که از سواد کمی نیز برخوردارند، این گونه تصور می کنند که پدر بدون هیچ گونه مجازاتی می تواند دست به قتل فرزندش بزند.
ریشه های این ماجرا را کجاها می توان رصد کرد؟

همانطور که نوشتم کودک همسری در این مناطق بسیار رایج است؛ دختران در سنین پایین ازدواج می کنند، تحصیل را رها می کنند و بلافاصله صاحب فرزند می شوند. برای خانواده ها امری رایج است که دختران خود را در سنین پایین به خانه بخت بفرستند. درباره فرار دختران از منزل به قصد ازدواج که فرهنگ دیرپایی است نیز صحبت شد. غلبه فرهنگ مردسالاری و فرهنگ جنسیتی را نیز نباید فراموش کرد.

اما در این میان باید جهل فرهنگی را هم اضافه کرد که در مواردی چون فقر فرهنگی، نبود سواد جنسی، فقدان سواد ارتباطی، عدم توانایی مدیریت خشم، نبود فرهنگ استفاده از مشاوره، حضور تعصب های جنسیتی، قومیتی و مذهبی دیده می شود. مظاهر جهل فرهنگی در این مناطق با شدت بالایی در جریان است و افراد راه های مواجهه با تعصبات جنسیتی، قومیتی و مذهبی را نیاموخته اند.

جامعه ای که در آن همچنان تولد فرزند پسر ستایش و تولد فرزند دختر نکوهش می شود، اسیر جهل فرهنگی است. جامعه ای که در آن پسر 29 ساله هنوز معنای رابطه عاطفی را نمی داند؛ او از یک سو از رابطه تلفنی اش با رومینا صحبت می کند اما از سوی دیگر اظهار می کند با او رابطه عاطفی نداشته است. جالب است که در جایی دیگر از حرف هایش می گوید ما عاشق هم بودیم. رومینا، پدر رومینا و بهمن همگی قربانی حضور چنین ساختارهایی هستند. آن ها تولید این نظام فکری و فرهنگی پرسابقه و محصول محرومیت های فرهنگی هستند.
@kherad_jensi
ادامه یادداشت در بخش بعدی👇
درباره فرار دختران تالشی (یادداشت اختصاصی خرد جنسی)
✍️شیوا پروائی، دکترای جامعه شناسی دانشگاه تهران و متولد تالش.
(قسمت سوم و پایانی)

تا دیروز دختران با فرار با پسر مورد علاقه خود اغلب به خواسته خود می رسیدند و جامعه محلی نیز از آنها حمایت می کرد. همه مهر تایید ازدواج را می زدند و ازدواج صورت می گرفت اما این بار این اتفاق نیفتاد. پدر نخواست واقعیت ازدواج دختر را بپذیرد. او مقاومت کرد.

این اقدام شاید نشانه تغییری باشد. او یک پدر دهه شصتی است و تنها 37 سال دارد. حرکت او می تواند نشانه ای از مقاومت در برابر کودک همسری باشد اما او دانش و روش مقاومت را نمی دانست.

او نمی دانست با دختر کودک خود چگونه باید رفتار کند. توان اقناع و پاسخگویی به دغدغه های فرزند خود را نداشت چون خود آموزش ندیده و بی مهارت است. او در جامعه ای زیسته است که از روابط پیش از ازدواج و از بین رفتن بکارت دختر به شدت می هراسد و آن را ننگی تمام عیار می داند به حدی که دختر را مستحق مرگ می داند.

او در جامعه ای زیسته است که همیشه سنگ آبرو را به سینه می زند. در این اجتماعات آبرو است که حرف اول را می زند به نحوی که حتی پدر قتل دختر را بر گزینه های دیگر ترجیح می دهد. پدر با سر بریدن دختر می خواهد داغ ننگ آبروریزی را از خود و خانواده اش بزداید.

یکی از مهم ترین ترسها در این جوامع، ترس از نگاه ها، حرف ها و برچسب های مردم است. حرفهای مردم از جان فرزندشان هم مهم تر است. آنها تاب تحمل حرف های دیگران را ندارند.
@kherad_jensi
پایان.
همه قربانی هستيم

عباس عبدی

قتل فجيع يك دختر بچه ۱۳ يا ۱۴ ساله همه را متأثر كرد، بويژه هنگامي كه تصويري سرزنده و شاداب از او نيز منتشر، و نحوه قتل نيز تشريح شده باشد. هنگامي كه اين خبر را در چنين فضايي می‌شنویم، بلافاصله صحنه قتل را در ذهن خود تصوير كرده و دچار ناراحتي مضاعف مي‌شويم. داوري‌های عمومی نيز به درستي عليه پدر اين كودك است. به همين علت اطلاعيه مجلس ترحيم اين كودك كه پدرش را در صدر عزاداران قيد كرده بودند، در فضاي مجازي مورد تمسخر واقع شد. با اين حال به گمان بنده بد نيست كه موضوع را از زاويه ديگري نيز ببينيم.

آن كودك به ناحق كشته شد و رفت، ولي آيا نبايد بپرسيم كه دیگران بویژه اين پدر از اين پس چه خواهند كرد؟ آيا او جاني بالفطره است كه از كشتن دخترش هيچ عذابي نخواهد كشيد؟ او چرا دخترش را كشت، تحت چه فشار اجتماعي قرار داشت؟ چه راه‌هايي در برابر او وجود داشت و نرفت و يا نتوانست برود؟ اين دختر و حتی پدر او قرباني جامعه و مقررات حقوقي و اخلاقی مربوط به اين موضوع و نيز نظام آموزشي آن هستند. سعي مي‌كنم برخی از اين موارد را توضيح دهم.

@kherad_jensi
@abdiabbas

https://telegra.ph/همه-قربانی-هستيم-05-28
اندیشکده خرد جنسی
سيزده سؤال درباره قتل رومینا سيزده ساله محمد فاضلي – عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي رومينا دختر سيزده ساله‌اي که با پسري از خانه فرار کرده بود، بعد از دستگيري و بازگرداندن به خانه، توسط پدرش، با داس، در قتلی ناموسي، کشته شده است. چند خبرنگار از صبح…
جناب دکتر محمد فاضلی
با احترام!
افرادی مثل شما هم در مرگ دختر روستای سفید سنگان لمیر از بخش حویق تالشی مقصرند

یاسر شاه پیری

شما جامعه شناس هستید و سالهاست در دانشگاه عضو هیئت علمی و در صحنه اجتماعی کشور نیز فعال هستید

آقای دکتر

جستجو کنید، نه فقط در دانشگاه خودتان در تمام دانشکده های جامعه شناسی سرچ کنید، ببینید چند پایان نامه در خصوص دختران روستایی می یابید؟

آقای دکتر، دختر روستایی امروز غیر از محرومیت های رفاهی، محرومیت های هویتی دارد، هویتی که کسی برایش در کشور فکر نمیکند و برنامه ی ندارد؟

آقای دکتر چند یاداشت/ مقاله و پایان نامه در خصوص تحلیل رفتاری دختران روستایی در این سالها دیده اید؟

اینکه دختر روستایی دیر یا زود ازدواج میکند یا طلاق میگیرد، اینکه دختر روستایی دوست دارد لباس خوب و زیبا بپوشد!

اینکه دختر روستایی با ابعاد مختلف و متنوع سبک زندگی مواجه است. اینکه دختران روستاهای کشور دوست دارند در خانه اش یخچال ساید داشته باشند؟ و پسر تهرانی خواستگار شان شود!

اینکه دختران روستایی علاقمند هستند به شهرهای بزرگ خصوصا شمال تهران سفر کنند؟

کجا و کی به دختران روستایی توجه کرده ایم؟! امروز پسران وقتی به سن و سالی میرسند غالبا از روستاها راهی شهرها می شوند و دختران روستایی می ماند و حسرت و آرزوهای بسیار.

مقصر هستید، به خاطر اینکه که حساسیت های هویتی و منزلتی دختران روستایی را پر اهمیت نکردید.

رومینا های زیادی در روستا ها و شهرستانهای کم برخوردار هستند، که فقر و محرومیت های فرهنگی واجتماعی را چشیده اند و به خاطر تصویری که از پایتخت و شهرهای بزرگ در رسانه ها به نمایش گذاشته شده است، حاضرند با 35 سالها همراه شوند.

کی و کجا بیان شده است دختر روستایی مهم است؟ کجا ارائه شده نقش دختر روستایی اینچنین است؟ دختر روستایی دلش و انگیزه اش به چه چیزی باید خوش باشد، تا حس خوب بودن و برای ماندن در روستا تلاش کند؟!

دکتر فاضلی مباحث قانونی، آموزشی و نگاه اجتماعی صرف درست، اما دختران محترم روستایی را هم ببنیید.

اندکی دو فیلم کامیون(کامیز پرتویی) و فراری( داوود نژاد) فاصله و هویت رها شده دختر روستایی و تصویر گمراه کننده از شهر های بزرگ را به نمایش گذاشتند، پیشنهاد میکنم ببینید.

@kherad_jensi
‍ با این جملات ما هم داس برداشته و گلوی رومینا و رومیناها را می‌بریم.

سروش علیزاده

سال ها پیش که دانشجوی حقوق بودم ارتباط بسیار خوبی با اساتید و کارمندهای دانشگاه داشتم و این ارتباط سبب می شد تا هروقت اراده کنم در دادگاه هایی که اساتیدم قاضی آن شعبات بودند حضور داشته باشم و پشت میزی بنشینم و البته دسترسی به پرونده ها و پیگیر روند دادرسی ها در زمان قاضی القضات بودن آیت الله یزدی که دادسرا را برچیده بود و محاکم حقوقی و کیفری در شعبات جداگانه ای نداشت.

یکی از شعباتی که به آن زیاد رفت و آمد داشتم از اساتید ارجمندم به نام قاضی ...... بود و پرونده ای داشت که دختری ۱۵ ساله به همراه مردی ۳۵ اقامه دعوا کرده بودند تا از دادگاه به دلیل مخالفت خانواده دختر اجازه عقد بگیرند.
پدر و مادری که مثل مار به خود می پیچیدند و دختری که کوتاه نمی آمد و مردی که اتفاقا یک بار ازدواج هم کرده بود منتظر بود تا اجازه عقد بگیرد و دختر نوجوان را با حکم دادگاه به حجله ببرد.
قاضی در ابتدا دختر را فراخواند و حرف هایش را شنید. سپس خواستگار را فراخواند و با پرخاش و تندی و حتی تهدید به او فهماند که تا پایان حکم اگر بفهمد هرگونه ارتباطی به هر شکل با دختر داشته باشد عواقب وحشتناکی خواهد داشت.

سپس مادر دختر را صدا کرد. از مادر پرسید آیا شده پدر دختر نوازشش کند و شب ها برایش قصه بخواند یا با او حرف بزند تا بخوابد؟ زن گفت به هیچ عنوان اجازه نمی دهم یعنی چه. چه معنی دارد پدر به دختر دست بزند! قاضی نگاهی کرد و گفت آیا شما این کار را انجام می دهی و تاکید کرد واقعیت را بگو. مادر گفت نه این کار را نمی کنم. گفت از چه سنی دیگر دخترت را حمام نمی کنی؟ مادر گفت از کودکی به او آموختم خودش حمام کند. و چند سوال دیگر نظیر این سوال ها پرسید و جواب هایی شبیه این جواب ها گرفت.

سپس قاضی دستور داد پدر هم بیاید داخل و به پدر و مادر گفت با این ازدواج مخالفید؟ آن ها گفتند بله ...
قاضی گفت برای سه ماه آینده وقت تعیین می کنم. در این مدت باید به دستوراتی که می دهم عمل کنید. هر شب پدر باید دختر را نوازش کند با او حرف بزند تا بخوابد. مادر هم باید مدام فرزند تان را نوازش کنید و حتی گاهی او را به حمام ببرید و ... دستور های دیگری که برای من عجیب بود.

تاریخ سه ماه بعد را جایی یادداشت کردم و راس مقرر هماهنگ کردم و در شعبه حضور یافتم. به شدت هم می ترسیدم با اصرار دختر و آن مرد به دلیل بلوغ و رشد دختر قاضی و سایر شرایط که مهیا بود قاضی رأی به ازدواج آن دو بدون اذن پدر دهد. در کمال ناباوری دختر به همراه پدر و مادر در شعبه حضور یافت و اعلام کرد که دیگر تمایلی به ازدواج ندارد و ماجرا به اتمام رسید.

پس از خروج آن ها استاد رو به من کرد و گفت من خودم هم دختر دارم این دختر بچه عاشق نبود و شوهر نمی خواست نیاز به نوازش و لمس و توجه داشت.
حال من با شما دوباره قصه ای را مرور می کنیم رومینا دختری سیزده ساله بود ... و پدر رومینا با داس در حالی که دختر خواب بود گردنش را برید...

رومینا و رومیناها نه عاشقند و نه مشکل ناموسی دارند این دختر ها - زن ها- توجه و احترام و لمس و نوازش نیاز دارند که از پدر و مادر دریافت نمی کنند و برای رفع مشکل به سمت بیرون از خانواده می روند. رومینا که رفت اما ما یاد بگیریم که دختر های مان نیاز به توجه و عشق و لمس و نوازش پدر و مادرهای شان دارند.

با گفتن اینکه رومینا عاشق بود، نگوییم کودک همسری چاره درد است ، نگوییم این بچه خودش هم مشکل اخلاقی داشت و چرا به دنبال آن مرد رفت و ...و... بدانیم با این جملات ماهم داس برداشته و گلوی رومینا و رومیناها را می بریم.
@kherad_jensi