Audio
ترانه ای جدید با نام #اندیشه_کشتنی_نیست با صدای محبوب نسل ها #داریوش_اقبالی برای #قیام_دی و #قیام_بهمن
#براندازم
انتشار دهید
@siasattalkh✌️
#براندازم
انتشار دهید
@siasattalkh✌️
30گفتارازاشوزرتشت🔥🔥🔥🔥
@kohandyar_iran 🌺
1- آنچه را #گذشته است فراموش کن و به آنچه نرسیده است رنج و اندوه نبر
۲- پیش ازپاسخ دادن #اندیشه کن
۳- به هیچ کس #ریشخند نزن
۴- نه به راست و نه به دروغ #سوگند نخور
۵- خود برای خود، #همسر برگزین
۶- به زیان کسی #خرسند نشو
۷- تا آنجا که می توانی، از مال خود داد و دهش کن
۸- کسی را گول نزن تا #دردمند نشوی
۹- به هرکس و هرچیز بی گمان نباش
۱۰- فرمان خوب ده تا #بهره خوب یابی
۱۱- بی گناه باش تا #بیم نداشته باشی
۱۲- سپاس دار باش تا شایسته #نیکی باشی
۱۳- با مردم #یگانه باش تا دوست وآبرومند شوی
۱۴- #راستگو باش تا پایدارباشی
۱۵- #فروتن باش تا دوست بسیار داشته باشی
۱۶- دوست بسیار داشته باش تا #سرشناس باشی
۱۷- سرشناس باش تا زندگانی به #نیکی گذرانی
۱۸- دوستدار دانش و خرد باش تا #پاک و #راست گردی
۱۹- بر پایه وجدان خود رفتار کن که #بهشتی شوی
۲۰- دست و دلباز و جوانمرد باش تا #آسمانی باشی
۲۱- روان خود را به #خشم و #کین آلوده نساز
۲۲- هرگز #ترشرو و #بدخو نباش
۲۳- در انجمن نزد مرد #نادان ننشین که تو را نادان ندانند
۲۴- اگر خواهی از کسی #دشنام نشنوی کسی را دشنام نده
۲۵- دورو و سخن چین نباش و نزدیک #دروغگو ننشین
۲۶- چالاک باش تا #هوشیار باشی
۲۷- بامداد خیز باش تا کار خود را به نیکی به #پایان رسانی
۲۸- اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار نزن تا تو را #نگزد و نمیری
۲۹- با هیچ کس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو #آسیب نرسد
۳۰- #خودخواه و #خودپسند نباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی برجای نمی ماند
@kohandyar_iran 🌺
@kohandyar_iran 🌺
1- آنچه را #گذشته است فراموش کن و به آنچه نرسیده است رنج و اندوه نبر
۲- پیش ازپاسخ دادن #اندیشه کن
۳- به هیچ کس #ریشخند نزن
۴- نه به راست و نه به دروغ #سوگند نخور
۵- خود برای خود، #همسر برگزین
۶- به زیان کسی #خرسند نشو
۷- تا آنجا که می توانی، از مال خود داد و دهش کن
۸- کسی را گول نزن تا #دردمند نشوی
۹- به هرکس و هرچیز بی گمان نباش
۱۰- فرمان خوب ده تا #بهره خوب یابی
۱۱- بی گناه باش تا #بیم نداشته باشی
۱۲- سپاس دار باش تا شایسته #نیکی باشی
۱۳- با مردم #یگانه باش تا دوست وآبرومند شوی
۱۴- #راستگو باش تا پایدارباشی
۱۵- #فروتن باش تا دوست بسیار داشته باشی
۱۶- دوست بسیار داشته باش تا #سرشناس باشی
۱۷- سرشناس باش تا زندگانی به #نیکی گذرانی
۱۸- دوستدار دانش و خرد باش تا #پاک و #راست گردی
۱۹- بر پایه وجدان خود رفتار کن که #بهشتی شوی
۲۰- دست و دلباز و جوانمرد باش تا #آسمانی باشی
۲۱- روان خود را به #خشم و #کین آلوده نساز
۲۲- هرگز #ترشرو و #بدخو نباش
۲۳- در انجمن نزد مرد #نادان ننشین که تو را نادان ندانند
۲۴- اگر خواهی از کسی #دشنام نشنوی کسی را دشنام نده
۲۵- دورو و سخن چین نباش و نزدیک #دروغگو ننشین
۲۶- چالاک باش تا #هوشیار باشی
۲۷- بامداد خیز باش تا کار خود را به نیکی به #پایان رسانی
۲۸- اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار نزن تا تو را #نگزد و نمیری
۲۹- با هیچ کس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو #آسیب نرسد
۳۰- #خودخواه و #خودپسند نباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی برجای نمی ماند
@kohandyar_iran 🌺
کهن دیـــــــــار
📃 هابز؛ در برتری پادشاهی (۲) اختلاف میان این سه نوع دولت، ناشی از اختلاف قدرت حکمرانان نیست، بلکه از لحاظ سهولت و لیاقت در برقراری صلح و امنیت مردمان است که دولت بدان منظور تأسیس شده است. و اگر بخواهیم حکومت پادشاهی را با آن دو نوع حکومت دیگر بسنجیم، خواهیم…
📃 هابز؛ در برتری پادشاهی (۳)
از آنجا که همهی انواع حکومت با مسئلهی فانی بودن حکمرانان روبهرو هستند، یعنی نهتنها پادشاهان، بلکه همه اعضای انجمنها عمرشان به سر خواهد رسید، بنابراین برای ابقای صلح مردم لازم است که همانگونه که ترتیباتی برای یک انسان مصنوعی(Artificial man) [یعنی دولت] اتخاذ گردید، یک ابدیت مصنوعی(Artificial Eternity) هم برای حیات آن ایجاد کرد؛ زیرا بدون این جاودانگی، در هر عصری مردمی که تابع حکومت انجمنی قرار دارند، یا در سایه حکومت یک فرد هستند، به مجرد آنکه حکمرانانشان بمیرند، به حال جنگ باز خواهند گشت. این ابدیت مصنوعی را حق جانشینی(Right of Succession) خوانند.
هیچ نوع کاملی از حکومت نیست که در آن حق تعیین جانشین متعلّق به حکمران وقت نباشد؛ زیرا اگر این حق در اختیار فرد دیگر با انجمن خاصی که زیر نفوذ حکمران است قرار داشته باشد، حکمران میتواند به میل خود از حق آنان استفاده کند و در نتیجه، حق در اختیار خود او خواهد بود. و اگر این حق متعلّق به شخصی خاص نباشد، بلکه موکول به انتخاب جدید مردم باشد، آنگاه بعد از مرگ حکمران شیرازهی دولت از هم میگسلد؛ و حق حکمرانی نصیب کسی خواهد شد که بتواند آن را به دست آورد؛ و این خلاف منظور کسانی است که دولت را بهوجود آوردهاند تا امنیت را بهطور دائم، نه بهطور موقت، برای آنان ایجاد کند.
در حکومت دموکراسی، کل انجمن حکمرانان از بین نخواهد رفت، مگر آنکه مردمی که آن انجمن را تشکیل دادهاند از میان بروند. بنابراین در این نوع حکومت به هیچوجه مسألهای به نام حق جانشینی وجود ندارد. در حکومت اشرافی، وقتی یکی از اعضای انجمن حکمرانان بمیرد، حق انتخاب جانشین او به خود انجمن تعلّق خواهد داشت، زیرا حاکمیت در اختیار آن انجمن است و حق انتخاب مشاوران و کارمندان از حقوق اوست.
بزرگترین اِشکال حق جانشینی در حکومت پادشاهی است. و این اشکال از اینجا ناشی میشود که در نظر اول معلوم نیست چه کسی حق تعیین جانشین شاه را دارد؛ و در بسیاری موارد هم روشن نیست که چه کسی برای این کار تعیین شده است... در مورد این مسأله که چه کسی حق تعیین جانشین سلطان حاکم را دارد؛ یا، به عبارت دیگر، چه کسی در مورد حق توارث تصمیم میگیرد... باید در نظر داشت که این حق یا باید به خود شاه تعلّق داشته باشد یا در اختیار جماعت مردم قرار گیرد. زیرا مرگ کسی که قدرت حاکم را در دست داشته است، بهکلی مردم را بدون حکمران خواهد کرد؛ یعنی مردم دیگر نمایندهای نخواهند داشت که بهوسیله او اتحادی میانشان برقرار شود و بتواند از جانب آنان اقداماتی را انجام دهد. بنابراین، مردم در چنین وضعی قادر به انتخاب سلطان جدید نیستند؛ و هر کس بهطور مساوی دارای این حق خواهد بود که خود را به هر آنچه به گمانش بهتر میتواند از او حفاظت کند تسلیم کند یا اگر بتواند با شمشیر خود از وجود خویشتن حفاظت کند و این بازگشت به آشوب و اغتشاش، و رجعت به حالت جنگ همه علیه همه است که خلاف منظوری است که پادشاهی از برای آن تأسیس گردیده است. بنابراین روشن است که در حکومت پادشاهی، حق تعیین جانشین همواره در اختیار کسی قرار میگیرد که صاحب تخت شاهی باشد.
ولی در جایی که گواه کافی و کلمات صریح در میان نباشد، برای درک ارادهی شاه، باید از قراین و نشانههای طبیعی دیگر استمداد کرد. یکی از این قراین، رسم و عادت یا عرف است. بنابراین در جاییکه مثلاً رسم بر این باشد که نزدیکترین خویشاوند شاه جانشین او گردد، حق جانشینی از آنِ نزدیکترین خویشاوند است. اگر قصد شاه خلاف این رسم میبود، میتوانست در طول حیات خود، نیت خویش را بیان کند.»
#اندیشه_سیاسی #هابز #دولت #آزادی
#پادشاهی #شهریاری #شهریاری_قانونی
#امنیت #صلح #جامعه_مدنی #قانون
#دموکراسی #جنگ_همه_علیه_همه
@Kohandyar_iran
از آنجا که همهی انواع حکومت با مسئلهی فانی بودن حکمرانان روبهرو هستند، یعنی نهتنها پادشاهان، بلکه همه اعضای انجمنها عمرشان به سر خواهد رسید، بنابراین برای ابقای صلح مردم لازم است که همانگونه که ترتیباتی برای یک انسان مصنوعی(Artificial man) [یعنی دولت] اتخاذ گردید، یک ابدیت مصنوعی(Artificial Eternity) هم برای حیات آن ایجاد کرد؛ زیرا بدون این جاودانگی، در هر عصری مردمی که تابع حکومت انجمنی قرار دارند، یا در سایه حکومت یک فرد هستند، به مجرد آنکه حکمرانانشان بمیرند، به حال جنگ باز خواهند گشت. این ابدیت مصنوعی را حق جانشینی(Right of Succession) خوانند.
هیچ نوع کاملی از حکومت نیست که در آن حق تعیین جانشین متعلّق به حکمران وقت نباشد؛ زیرا اگر این حق در اختیار فرد دیگر با انجمن خاصی که زیر نفوذ حکمران است قرار داشته باشد، حکمران میتواند به میل خود از حق آنان استفاده کند و در نتیجه، حق در اختیار خود او خواهد بود. و اگر این حق متعلّق به شخصی خاص نباشد، بلکه موکول به انتخاب جدید مردم باشد، آنگاه بعد از مرگ حکمران شیرازهی دولت از هم میگسلد؛ و حق حکمرانی نصیب کسی خواهد شد که بتواند آن را به دست آورد؛ و این خلاف منظور کسانی است که دولت را بهوجود آوردهاند تا امنیت را بهطور دائم، نه بهطور موقت، برای آنان ایجاد کند.
در حکومت دموکراسی، کل انجمن حکمرانان از بین نخواهد رفت، مگر آنکه مردمی که آن انجمن را تشکیل دادهاند از میان بروند. بنابراین در این نوع حکومت به هیچوجه مسألهای به نام حق جانشینی وجود ندارد. در حکومت اشرافی، وقتی یکی از اعضای انجمن حکمرانان بمیرد، حق انتخاب جانشین او به خود انجمن تعلّق خواهد داشت، زیرا حاکمیت در اختیار آن انجمن است و حق انتخاب مشاوران و کارمندان از حقوق اوست.
بزرگترین اِشکال حق جانشینی در حکومت پادشاهی است. و این اشکال از اینجا ناشی میشود که در نظر اول معلوم نیست چه کسی حق تعیین جانشین شاه را دارد؛ و در بسیاری موارد هم روشن نیست که چه کسی برای این کار تعیین شده است... در مورد این مسأله که چه کسی حق تعیین جانشین سلطان حاکم را دارد؛ یا، به عبارت دیگر، چه کسی در مورد حق توارث تصمیم میگیرد... باید در نظر داشت که این حق یا باید به خود شاه تعلّق داشته باشد یا در اختیار جماعت مردم قرار گیرد. زیرا مرگ کسی که قدرت حاکم را در دست داشته است، بهکلی مردم را بدون حکمران خواهد کرد؛ یعنی مردم دیگر نمایندهای نخواهند داشت که بهوسیله او اتحادی میانشان برقرار شود و بتواند از جانب آنان اقداماتی را انجام دهد. بنابراین، مردم در چنین وضعی قادر به انتخاب سلطان جدید نیستند؛ و هر کس بهطور مساوی دارای این حق خواهد بود که خود را به هر آنچه به گمانش بهتر میتواند از او حفاظت کند تسلیم کند یا اگر بتواند با شمشیر خود از وجود خویشتن حفاظت کند و این بازگشت به آشوب و اغتشاش، و رجعت به حالت جنگ همه علیه همه است که خلاف منظوری است که پادشاهی از برای آن تأسیس گردیده است. بنابراین روشن است که در حکومت پادشاهی، حق تعیین جانشین همواره در اختیار کسی قرار میگیرد که صاحب تخت شاهی باشد.
ولی در جایی که گواه کافی و کلمات صریح در میان نباشد، برای درک ارادهی شاه، باید از قراین و نشانههای طبیعی دیگر استمداد کرد. یکی از این قراین، رسم و عادت یا عرف است. بنابراین در جاییکه مثلاً رسم بر این باشد که نزدیکترین خویشاوند شاه جانشین او گردد، حق جانشینی از آنِ نزدیکترین خویشاوند است. اگر قصد شاه خلاف این رسم میبود، میتوانست در طول حیات خود، نیت خویش را بیان کند.»
#اندیشه_سیاسی #هابز #دولت #آزادی
#پادشاهی #شهریاری #شهریاری_قانونی
#امنیت #صلح #جامعه_مدنی #قانون
#دموکراسی #جنگ_همه_علیه_همه
@Kohandyar_iran