کوبه
2.11K subscribers
525 photos
5 videos
50 files
395 links
عرصه‌ای آزاد برای اندیشیدن دربارهٔ معماری ایران
www.koubeh.com
t.me/koubeh
instagram.com/koubeh_com
linkedin.com/company/koubeh/

ارتباط با کوبه:
@koubehmedia_admin
contact.koubeh@gmail.com
Download Telegram
▪️پایان معماری؟

🖋سعید خاقانی | استادیار گروه مرمت و مطالعات معماری دانشگاه تهران

دکتر الهی قمشه‌ای در یکی از داستان‌های شیرینش از ماهی‌فروشی تعریف می‌کرد که بالای دکه‌اش زده بود: «در اینجا ماهی تازه عرضه می‌شود.» اما پس از مدتی «در اینجا» را حذف کرده و نوشته بود: «ماهی تازه عرضه می‌شود»؛ با این استدلال که اظهر من الشمس است که من اینجا و نه جایی دیگر کالایم را عرضه می‌کنم. دوباره بعد از مدتی «عرضه می شود» را هم حذف کرده بود؛ چون پیش خودش می‌گفت همه می‌دانند من برای فروش و نه از سر علافی اینجا ایستاده‌ام. سپس تازه را هم از «ماهی تازه» حذف کرده بود و فقط زده بود «ماهی». چون ماهی‌ها زنده بودند و کهنگی گزینۀ نامعقولی بود. در آخر «ماهی» را هم حذف کرده بود؛ چون اگر قرار بود کسی تابلو را ببیند، حتماً آدمِ ایستاده بالای سر ماهی‌ها را هم می‌دید و دیگر لازم به اعلان دوباره نبود. شاید این داستان را بتوان تمثیلی از عاقبت معماری دانست. اگر معماری را «فضایی فرم‌یافته از طریق مصالح جهت رفع احتیاجات کارکردی خاص» دانست، به‌نظر می‌رسد یکی‌یکی دارد اعلان‌های معماری زده می‌شود تا یک معماریِ بی‌اعلان بماند.

اگر معماری دارای هستۀ سخت عامی بود که در لایۀ نرم طراحی‌های فردی و تفاوت‌های فرهنگی متفاوت می‌شد، انگار دارد خود این هسته کم‌کم نرم می‌شود و معماری خاصیتِ جیوه‌ای بی‌ماهیت پیدا می‌کند. دیوار آزاد «لوکوربوزیه» اولین بیانیه در سختی‌زدایی از معماری بود؛ اما با اینکه عناصر ساختمانی از وظیفۀ کارکردی خاص خود آزاد شدند، در قالب زیبایی‌شناسی هنوز حضور پررنگی داشتند. از بازی صفحه‌های داستیل‌ها تا زمختیِ ساختگی بروتالیست‌ها. «میس وندروهه» گامی بزرگ‌تر برداشت و انگار زیبایی او نه تلاش مازادی بر زمینۀ موجود، که خود حضور ساختار عقلانی بود و با حضور پررنگ شیشه، جداره و به تبع آن، فرم کلاسیک، داشت خداحافظی می‌کرد. برج سیاه سیگرام و عقبه‌هایش که به‌طور مثال در برج‌های نقره‌ای مرکز تجارت جهانی مرحوم دیده می‌شد، درجۀ صفر حضور فرم در معنای زیبایی‌شناختی‌اش بود. بازی سطحی پست‌مدرن تلاشی نه‌چندان خوش‌فرجام در بازگرداندن صلابت این سطح بر پیکره‌ای بود که از درون، سختی‌اش مضمحل می‌شد. اما معماری از شعار مدرن خود هم کم‌کم دور می‌شد که همان تبعیت فرم از کارکرد بود. معماری‌های امروز دو زندگی پیدا کرده‌اند: یکی عمر ساختار اصلی آن و دیگری عمر حضور کارکردهای خاص آن‌ها، که با تغییرات داخلی و پارتیشین و امثالهم، زندگی‌های چندباره‌ای را تجربه می‌کنند. اول تبعیت فرم از کارکرد بود، سپس انعطاف‌پذیری شد و درآخر پیش‌بینی‌ناپذیری و عدم تعین. معماری برای چیزی طراحی می‌شد که نمی‌دانست. اگر روزی ساختمان ادارۀ فلان طراحی می‌شد، امروز ساختمانی با امکان ایجاد کارکردهای عمومی طراحی می‌شود تا بتواند تغییرات گریزناپذیر را در طول عمر ساختمان درونی کند. فرم یک استقلال زیبایی‌شناختی پیدا کرده که بیانیۀ پست‌مدرن‌ها یعنی «فرم از فرم تبعیت می‌کند» به‌خوبی این وضعیت را انعکاس می‌دهد. اما انگار این حذف قیودِ انتهایی ندارد و در عصر دیجیتال، معماری اگر هم باشد به بستری برای یک زندگی کوچ‌نشینی، برای بی‌نهایت تغییر بزرگ تبدیل می‌شود و انسان می‌پرسد پس در پاسخ به چه موقعیتی طراحی می‌گردد؟ باغ کتاب تهران جعبه‌ای است شیشه‌ای که فرمی دارد و منظری؛ طبقات و دسترسی‌هایی که درون آن هر اتفاقی امکان‌پذیر است. انسان از خود می‌پرسد آیا روزی نمی‌رسد که معماری از این قیود زیبایی‌شناسی هم آزاد شود و در خلائی بی‌معماریمعماری آن‌گونه که ما می‌شناسیم – رها شود؟ آیا این یک آزادی دلوزی بی‌ماهیت است یا پایان معماری؟

#پایان_معماری #آیندۀ_معماری #سعید_خاقانی
⭕️ادامۀ مطلب را در سایت کوبه بخوانید:

http://koubeh.com/skh7/
@Koubeh