معرفی کتاب "سیلی واقعیت"
راس هریس در کتاب «سیلی واقعیت»، می آموزد که چگونه با پذیرش واقعیتها، به تعادل و آرامش دست یابید.
«سیلی واقعیت» خوانندگان را تشویق میکند که به جای جنگیدن با احساسات ناخوشایند، آنها را بپذیرند و رشد کنند.
«فاصلهی ما از واقعیت برابر است با میزان رنجی که تحمل میکنیم.» («سیلی واقعیت» نوشتهی راس هریس)
دیر یا زود واقعیت به شما سیلی خواهد زد. “سیلی واقعیت" بیشتر شبیه به مشت است. مرگ یک دوست عزیز، یک بیماری جدی، طلاق، از دست دادن شغل، یک تصادف یا یک خیانت تکان دهنده. بعضی اوقات کمی ملایمتر است حسادت، تنهایی، ناراحتی، ناکامی، ناامیدی و طرد نیز میتواند به همان اندازه بد باشد.
پختگی انسانها نتیجهی از دردها و رنجهايى است، كه روزگار به اجبار به او تحميل كرده است و ناچار به پذیرش و هضم آنهاست. البته گزینهی دیگری هم وجود دارد و آنهم نپذیرفتن واقعیت است که در آن صورت هم تنها به درد اضافه میکند. اما درد چیست؟
تفاوت درد و رنج در چیست؟
درد را زمانی احساس میکنیم که به واقعیت دستیابیم اما رنج را زمانی میکشیم که در حال دور شدن از واقعیت هستیم.
6 مرداد 1404
راس هریس در کتاب «سیلی واقعیت»، می آموزد که چگونه با پذیرش واقعیتها، به تعادل و آرامش دست یابید.
«سیلی واقعیت» خوانندگان را تشویق میکند که به جای جنگیدن با احساسات ناخوشایند، آنها را بپذیرند و رشد کنند.
«فاصلهی ما از واقعیت برابر است با میزان رنجی که تحمل میکنیم.» («سیلی واقعیت» نوشتهی راس هریس)
دیر یا زود واقعیت به شما سیلی خواهد زد. “سیلی واقعیت" بیشتر شبیه به مشت است. مرگ یک دوست عزیز، یک بیماری جدی، طلاق، از دست دادن شغل، یک تصادف یا یک خیانت تکان دهنده. بعضی اوقات کمی ملایمتر است حسادت، تنهایی، ناراحتی، ناکامی، ناامیدی و طرد نیز میتواند به همان اندازه بد باشد.
پختگی انسانها نتیجهی از دردها و رنجهايى است، كه روزگار به اجبار به او تحميل كرده است و ناچار به پذیرش و هضم آنهاست. البته گزینهی دیگری هم وجود دارد و آنهم نپذیرفتن واقعیت است که در آن صورت هم تنها به درد اضافه میکند. اما درد چیست؟
تفاوت درد و رنج در چیست؟
درد را زمانی احساس میکنیم که به واقعیت دستیابیم اما رنج را زمانی میکشیم که در حال دور شدن از واقعیت هستیم.
6 مرداد 1404
❤3👏2🙏1
نکته:
و گفت مردمان به سه گروهاند :
گروهی ناآزرده با تو آزار دارند.گروهی چون بیازاری بیازارند و گروهی چون بیازاری نیازارند. (عطارنیشابوری)
❤3👏3
آیه هفته:
مَّن يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا: هر کس وساطت نیکویی کند، بهره مند خواهد شد. (نساء/۸۵)
کلام هفته:
اگر همه همیشه به تو دروغ بگویند، نتیجهاش این نیست که دروغها را باور کنی، بلکه این است که دیگر هیچچیز را باور نکنی. (هانا آرنت)
شعر هفته:
جهان است شادان ز پندارِ نیک
ز پندار نیک است؛ گفتار نیک
چو پندار و گفتار تـو نیک شـد
نیاید زِ تو غیــر کــردار نیک (مهدی کرمانشاهی)
داستانک:
و گفت سی سالست تا استغفار همی کنم از یک شکر که کردم گفتند چگونه بود گفت آتش اندر بغداد افتاد کسی مرا خبر آورد که دکان تو نسوخت گفتم الحمدللّه و سی سالست تا پشیمانی همی خورم تا چرا خویشتن را از مسلمانان بهتر خواستم. (تذکره الاولیا، ذکر سری سقطی)
طنز هفته:
گدا اومده در خونه میگه یه کم برنج بهم بدین !!
رفتم یه لیوان براش اوردم...
میگه همین؟؟!!
میگم نه اینو برا نمونه دادم ببر دم کن اگه خوب بود بیا یه کیسه ببر 😂😂😂
مَّن يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا: هر کس وساطت نیکویی کند، بهره مند خواهد شد. (نساء/۸۵)
کلام هفته:
اگر همه همیشه به تو دروغ بگویند، نتیجهاش این نیست که دروغها را باور کنی، بلکه این است که دیگر هیچچیز را باور نکنی. (هانا آرنت)
شعر هفته:
جهان است شادان ز پندارِ نیک
ز پندار نیک است؛ گفتار نیک
چو پندار و گفتار تـو نیک شـد
نیاید زِ تو غیــر کــردار نیک (مهدی کرمانشاهی)
داستانک:
و گفت سی سالست تا استغفار همی کنم از یک شکر که کردم گفتند چگونه بود گفت آتش اندر بغداد افتاد کسی مرا خبر آورد که دکان تو نسوخت گفتم الحمدللّه و سی سالست تا پشیمانی همی خورم تا چرا خویشتن را از مسلمانان بهتر خواستم. (تذکره الاولیا، ذکر سری سقطی)
طنز هفته:
گدا اومده در خونه میگه یه کم برنج بهم بدین !!
رفتم یه لیوان براش اوردم...
میگه همین؟؟!!
میگم نه اینو برا نمونه دادم ببر دم کن اگه خوب بود بیا یه کیسه ببر 😂😂😂
❤1
فيلم هفته: "بيوفا" (2002)
"بيوفا" فيلمی به کارگردانی آدریان لین و بازیگری ریچارد گییر و داین لین است.
كنستانس (كاني) مادر و همسر خوب و زيبايي است كه در يك روز طوفاني زخمی می شود. تاکسی گیرش نمی آید. كتاب فروش (پاول) جواني او را براي پانسمان زخم به خانهاش دعوت ميكند و اين آغاز فاجعهاي است كه از مادر و همسري خوب، يك خيانتكار ميسازد.
دوارد مرد آرامي است و قصد انتقامجويي ندارد ولي به ناگاه .....
پاول انساني "شادخوار" است و ميگويد كار، خوب و بد ندارد يا كاري را انجام ميدهي يا نميدهي. كاني مردد و سرگردان بين لذت و احساس گناه است.
اگــر آن روز تاکسی گیر کانی می افتاد، او همان همسر و مادر خوب و وفادار باقی می ماند ولی دیگر کانی به حقیقت وجود خود آگاه نمی شد.
ولی کانی واقعی کدام است؟ کانی وفادار یا کانی بی وفا؟ این پرسش یک جواب مشخص ندارد. آدم ها "خود" تعریف شده و ثابتی ندارند. کانی وفادار و کانی بی وفا هر دو کانی هستند در موقعیت های مختلف. در وجود ما خیر و شر به هم آمیخته اند و شرایط مساعد برای هر جنبه از وجود که فراهم آید، همان پدیدار می شود.
"بيوفا" فيلمی به کارگردانی آدریان لین و بازیگری ریچارد گییر و داین لین است.
كنستانس (كاني) مادر و همسر خوب و زيبايي است كه در يك روز طوفاني زخمی می شود. تاکسی گیرش نمی آید. كتاب فروش (پاول) جواني او را براي پانسمان زخم به خانهاش دعوت ميكند و اين آغاز فاجعهاي است كه از مادر و همسري خوب، يك خيانتكار ميسازد.
دوارد مرد آرامي است و قصد انتقامجويي ندارد ولي به ناگاه .....
پاول انساني "شادخوار" است و ميگويد كار، خوب و بد ندارد يا كاري را انجام ميدهي يا نميدهي. كاني مردد و سرگردان بين لذت و احساس گناه است.
اگــر آن روز تاکسی گیر کانی می افتاد، او همان همسر و مادر خوب و وفادار باقی می ماند ولی دیگر کانی به حقیقت وجود خود آگاه نمی شد.
ولی کانی واقعی کدام است؟ کانی وفادار یا کانی بی وفا؟ این پرسش یک جواب مشخص ندارد. آدم ها "خود" تعریف شده و ثابتی ندارند. کانی وفادار و کانی بی وفا هر دو کانی هستند در موقعیت های مختلف. در وجود ما خیر و شر به هم آمیخته اند و شرایط مساعد برای هر جنبه از وجود که فراهم آید، همان پدیدار می شود.
👍3
صفحات نویسنده در فضای مجازی
روزنوشته های کوتاه محمدامین مروتی در تلگرام
شنبه ها: گفتارادبی/ هنری
یکشنبه ها:گفتار دینی
دوشنبه ها: گفتار اجتماعی-فرهنگی
سه شنبه ها: گفتار عرفانی با تاکید بر مولانا
چهارشنبه ها: گفتار فلسفی
پنجشنبه ها: خودشناسی و شیوه زندگی
جمعه ها: گفتارهای متفرقه
https://telegram.me/manfekrmikonan
لطفا برای دوستان علاقمند ارسال فرمایید.
تلگرام فرهنگی-فلسفی محمدامین مروتی:
https://telegram.me/manfekrmikonan
وبلاگ فرهنگی-فلسفی محمدامین مروتی:
http://amin-mo.blogfa.com/
فیس بوک محمدامین مروتی:
https://www.facebook.com/amin.morovati.9
اگر مطالب را مفید می دانید، لطفا با دوستانتان همرسانی کنید.
روزنوشته های کوتاه محمدامین مروتی در تلگرام
شنبه ها: گفتارادبی/ هنری
یکشنبه ها:گفتار دینی
دوشنبه ها: گفتار اجتماعی-فرهنگی
سه شنبه ها: گفتار عرفانی با تاکید بر مولانا
چهارشنبه ها: گفتار فلسفی
پنجشنبه ها: خودشناسی و شیوه زندگی
جمعه ها: گفتارهای متفرقه
https://telegram.me/manfekrmikonan
لطفا برای دوستان علاقمند ارسال فرمایید.
تلگرام فرهنگی-فلسفی محمدامین مروتی:
https://telegram.me/manfekrmikonan
وبلاگ فرهنگی-فلسفی محمدامین مروتی:
http://amin-mo.blogfa.com/
فیس بوک محمدامین مروتی:
https://www.facebook.com/amin.morovati.9
اگر مطالب را مفید می دانید، لطفا با دوستانتان همرسانی کنید.
🔺اگر فکر میکنی آزادی بیان فقط برای توست و شامل مخالفانت نمیشود، لیبرال نیستی.
🔺اگر چیزی نتواند باورهایت را عوض کند، بنیادگرایی.
🔺اگر فکر میکنی دولت باید کسانی را که نظری متفاوت دارند مجازات کند، تمامیتخواهی.
🔺اگر فکر میکنی باید مخالفانت را با خشونت یا مرگ مجازات کنی، تروریستی.
جی. کی. رولینگ
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
🔺اگر چیزی نتواند باورهایت را عوض کند، بنیادگرایی.
🔺اگر فکر میکنی دولت باید کسانی را که نظری متفاوت دارند مجازات کند، تمامیتخواهی.
🔺اگر فکر میکنی باید مخالفانت را با خشونت یا مرگ مجازات کنی، تروریستی.
جی. کی. رولینگ
💢 جامعهشناسی | IRANSOCIOLOGY 💢
👍2
کوروس سرهنگ زاده
🆔@tanehayeghadimi
#کوروش_سرهنگ_زاده
دیگه عاشق شدن ناز کشیدن ،
فایده نداره نداره •••
دیگه دنبال آهو دویدن ،
فایده نداره نداره •••
دیگه عاشق شدن ناز کشیدن ،
فایده نداره نداره •••
دیگه دنبال آهو دویدن ،
فایده نداره نداره •••
❤1
آدمی که کسی را دوست دارد، همیشه چیزی برای گفتن یا نوشتن به او پیدا میکند، تا آخر عمر.
🌿
🌿
👌5❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چشم آهو.....
چشم جادو مال تو دل آهو مال من
سر سودا مال تو سر دردا مال من
همه دنیا مال تو همه صحرا مال من
همه اشکا مال من همه فردا مال تو
چشم جادو مال تو دل آهو مال من
سر سودا مال تو سر دردا مال من
همه دنیا مال تو همه صحرا مال من
همه اشکا مال من همه فردا مال تو
❤4
گفتار ادبی
رستم و اسفندیار(قسمت سیزدهم)
محمدامین مروتی
گفتیم اسفندیار دست رستم را می گیرد و ضمن این شکل از دلـجویی، دست او را در دست خود می فشارد تا زور بازوی خود را به رخ بکشد، طوری که آب زرد از ناخن رستم مي چکد، ولی رستم خم به ابرو نمی آورد و این بار او دست اسفندیار را می فشارد که اسفندیار آشکارا رنگ می بازد.
اسفندیار دوباره از دست بستن رستم سخن می گوید:
تــو امـروز مَی خور که فـردا بـه رزم
بـپـیـچـی و یـادت نـیـایـد زِ بــزم
بــه نیزه زِ اسـبَت نـهـم بـر زمـیـن
از آن پس نه پـرخـاش جویی، نه کین
دو دسـتـت بـبندم، بـرم نـزد شــاه
بـگـویم کـه مــن زو نـدیـدم گـنـاه
بـباشیم پـیشش بـه خواهـش گـری
بــســازیــم هــر گــونـه ای داوری
رستم در پاسخ می گوید. تو را در آغوش می گیرم و به نزد شاه می برم و تاج شاهی بر سرت می نهم و کمر به خدمتت می بندم:
از آن پس بـیـایم به نزدیـک شــاه
گــرازان و خــنـدان و خــرم بـه راه
بـه مــردی تو را تــاج، بر سر نـهـم
سـپـاسی به گشتاسب، زین بـرنـهـم
از آن پـس بـبـندم کـمر بر مـیـان
چنان چـون ببسـتم به پیشِ کـیـان
بــدو گفت رستم کـه ای نــامـدار
هـمیـشـه خــرد، بــادت آمـوزگـار
گــر این کینه از مغز، بـیرون کنی ،
بـزرگی و دانــش، بـرافـزون کنی،
سـخن هرچه گفتم به جــای آورم
خــــرد پـیـش تـو، رهنـمـای آورم
رستم غمین می شود که اگر بر دستم بند نهند، بدنام می شوم و اگر هم او را بکشم تا ابد به بدی نامم را خواهند برد:
دو کـار است، هر دو به نفرین و بَد
گَـزاینده رســمـی نـو آیـیـن و بَد
کـه رستـم، زِ دستِ جوانی نَجَسـت
به زابل شـد و دســت او را بـبست
وگــر کشـته آیـد بـه دشـتِ نـبرد
شود نـزدِ شـاهـان، مــرا، روی زَرد
که او، شــهـریـارِ جـوانــی بکشت
بدان کو سخن گفت با او، درشــت
وگر من شوم کـشته بر دسـتِ اوی
نـماند بـه زابُلسِتان، رنـگ و بـوی
پس به اسفندیار خطاب می کند تو نخواهی توانست بر دست من بند نهی. پس وسوسه شیطان از دل بیرون کن و جوانی و خیره سری به یک سو نه. گشتاسب دل از تاج و تخت برنمی دارد و هر بار به بهانه ای تو را پی مأموریتی می فرستد و دارد تو را فدای جاه طلبی و دنیاپرستی خود و مرا نیز بدنام می کند:
چـنین گـفـت پـس با ســرافــراز مـرد
که انـدیـشــه روی مــرا، زرد کــرد
کــه چــیـزی بگویی تــو از کــارِ بـند
مـرا بـنــد و رایِ تــو آیــد گــزنـــد
هـمـه پـنـدِ دیــوان، پــذیــری هـمی
زِ دانــش، ســخـن بــرنـگـیـری همی
تو را ســال بــرنــامــد از روزگــــار
نــدانـــی فــریــبِ بــدِ شــهــریــار
کــز آن نـامــور بـر تـو آیــد گـزنــد
بـمـانـد بــدو، تــاج و تـخـتِ بـلـنـد
مـکـن شـهـریــارا، جــوانی مــکــن
چـنـیـن بـر بَـلا، کــامــرانی مـکــن
دلِ مــا مـکـُن، شــهـریــارا، نــژنــد
مـیـاور بـه جــان خــود بــس گـزنـد
زِ یــــزدان و از رویِ مـــن شـــرمدار
مـخـور بـر تـن خـویـشـتن، زیـنـهار
زمانـه هـمی تاخته اسـت بـا سـپــاه
کــه بر دسـت من، گـشت خواهی تباه
بـمانـد بـه گـیـتـی زِ مــن، نــامِ بـد
بـه گـشـتـاسـب بــادا، سـرانـجامِ بـد
اسفندیار می گوید من فریب تو را نمی خورم و فرمان شاه را انجام می دهم که خوب و زشت و بهشت و جهنم از اوست. تو هم بهتر است آماده جنگ شوی تا فردا پیکار مردانِ مرد را ببینی:
بـدانی که من، سر زِ فـرمـانِ شــاه
نــتـابـم نه از بـهـر تـخــت و کلاه
بدو یابم انـدر جهان، خـوب و زشت
بـدویـست دوزخ، بـدو هم بـهـشـت
تــو فــردا بـبـیـنـی بـه آوردگــاه
کـه گیتی شود پیشِ چشمت، سیاه
بـدانی کـه پــیـکارِ مــردانِ مــرد
چــگـونـه بـود روزِ جنـگ و نـبـرد
ادامه دارد...
. به نفرین: نکوهیده
. اندیشه: خیال و نگرانی
. شاید: شایسته است
. زینهار خوردن: امنیت را از بین بردن
. زمانه: روزگار
👍1
نکته:
مخواه که غیر از خودت باشی ولی بکوش بهترین خودت باشی. (دی سلز)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⏳ تا آخر این ویدیو رو ببین…
چون میفهمی چرا چیزی به اسم زمان اصلاً وجود نداره!
اگه با حرفای استاد اسپایرا موافقی قلب قرمز ❤️ توی کامنت بذار
❌ اصلاً چیزی به اسم زمان وجود نداره. تموم. همین.
تا حالا واقعاً به گذشته رفتی؟ یا به آینده؟
نه… فقط فکر کردی بهشون.
🤯 هیچکس تا حالا توی گذشته نبوده. این فقط یه باوره که همهمون بیچونوچرا پذیرفتیم.
واقعا تجربهت اینه که الان روی خطی از گذشته به آینده حرکت میکنه؟
یا «الان» خودش یه حضورِ همیشهجاریه؟
🔍 واقعیت اینه:
«الان» یه لحظه نیست که بین دو نقطه گیر کرده باشه.
«الان» یعنی ابدیّت.
ذهن مثل یه منشور، این «اکنونِ بیزمان» رو میشکنه و تبدیلش میکنه به چیزی به اسم زمان.
@rupertspira1
چون میفهمی چرا چیزی به اسم زمان اصلاً وجود نداره!
اگه با حرفای استاد اسپایرا موافقی قلب قرمز ❤️ توی کامنت بذار
❌ اصلاً چیزی به اسم زمان وجود نداره. تموم. همین.
تا حالا واقعاً به گذشته رفتی؟ یا به آینده؟
نه… فقط فکر کردی بهشون.
🤯 هیچکس تا حالا توی گذشته نبوده. این فقط یه باوره که همهمون بیچونوچرا پذیرفتیم.
واقعا تجربهت اینه که الان روی خطی از گذشته به آینده حرکت میکنه؟
یا «الان» خودش یه حضورِ همیشهجاریه؟
🔍 واقعیت اینه:
«الان» یه لحظه نیست که بین دو نقطه گیر کرده باشه.
«الان» یعنی ابدیّت.
ذهن مثل یه منشور، این «اکنونِ بیزمان» رو میشکنه و تبدیلش میکنه به چیزی به اسم زمان.
@rupertspira1
❤3👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#فلسفه™️
🎥 ویدیو:چگونه یک انسان معمولی به یک هیولا تبدیل میشود؟
نگاه عمیق هانا آرنت به هیولا شدن انسانهای عادی- مروری بر ویژگیهایی که داشتن آن میتواند آدم های معمولی را به جنایت کاران بزرگ تبدیل کند.
#هانا_آرنت
@phiilosophiy
🎥 ویدیو:چگونه یک انسان معمولی به یک هیولا تبدیل میشود؟
نگاه عمیق هانا آرنت به هیولا شدن انسانهای عادی- مروری بر ویژگیهایی که داشتن آن میتواند آدم های معمولی را به جنایت کاران بزرگ تبدیل کند.
#هانا_آرنت
@phiilosophiy
👌3
گفتار دینی
نگاهی به دین مندایی ها
مندایی ها پیروان حضرت یحیی(ع) هستند که قریب 1800 سال در ایران سکنی دارند. جمعیت کل مندایی ها در جهان 75 هزار نفر است. نام این دین و پیروانش بارها در قرآن کریم آمده است.
دکتر مسعود فروزنده، نویسنده کتاب "ایران، سرزمین صلح ادیان" میگوید:
قوم صابئین یا مندایی پیروان حضرت یحیی هستند که نزدیک به 1950 سال پیش به دلیل اذیت و آزار برخی از اهالی شهر قدس (اورشلیم) به سوی رودخانه فرات مهاجرت و در شهرهای بغداد، بصره، عماره، المحمره و حویزه و شوشتر مستقر شدند.
صابئین در روزهای یکشنبه در آب جاری کارون غسل تعمید میکنند. قبلهشان سمت شمال آسمانی است. نمازشان رکوع و سجود ندارد. سه بار در روز نماز میخوانند. ازدواج دارند، اما طلاق ندارند.دروغ نمی گویند و بسیار آرام و متین هستند.
صابئین هیچ عضو جدید نمیپذیرند. روحانیونشان برای شعائر دینی پولی دریافت نمیکنند. بلکه خود صاحب شغل هستند. بیشتر به زرگری و نقرهکاری مشغولند. عید نوروز را جشن میگیرند. به غذاهای گیاهی و ماهی علاقه دارند. ذبح شان با چاقو است.
علاوه بر این، عروس و داماد قبل از محرم شدن باید غسل تعمید شوند و یکی از قسمتهای جالب عروسی آنها این است که روحانی سر عروس و داماد را سه بار به آهستگی به هم متصل میکند که نمادی از وصل روحانی آنهاست.
آنها در سال 34 روز، روزه می گیرند. برای باقی ماندگان طوفان نوح یک غذای متبرک مثل خیرات درست میکنند که "حریصه" نام دارد که با عدس تهیه میشود.
لباس مراسم تعمید همگی سفید و از جنس کتان است. در حین تعمید روحانی تعمید کننده باید عصایی از درخت زیتون در دست داشته باشد. معبد یا مسجد آنها مندی نام دارد که به معنای عقل و عرفان است و از نی و حصیر تهیه میشود و باید به سمت شمال آسمانی باشد. اسم کتاب مقدس شان "گنزا ربا" به معنای گنج بزرگ است. سازمان دینی صابئین ساده است.
"گنجور" یا گنزورا عنوان مرجع دینیشان است. بعد از رتبه گنجور رتبه "ترمیده" و در اخر رتبه "اشکندا" (یاور) قرار دارد.
نزدیک به 120 واژه فارسی به ادبیات مندایی وارد شده و نامهای باستان در بین آنها متداول است. زنان با مردان برابر هستند و جالب اینکه هر مندایی یک نام شناسنامهای دارد و یک نام دینی که نام دینی بر اساس نام مادر است. زبان مندایی شاخهای از زبان آرامی قدیمی است. خط مندایی هم در نوع خود جالب است شاید بتوان گفت ترکیبی از خط عبری و مانوی است.
فروزنده درباره اینکه چرا این دین تا کنون ناشناخته و مجهول باقی مانده است می گوید: آنها خودشان نمیخواستند شاید یک دلیلش این است که بایستی به خاطر آیین غسل تنها در کنار رودخانههای منطقه گرمسیری مانند فرات و کارون زندگی کنند چون به دلیل گرما در اکثر روزهای سال میتوانستند در آب جاری تعمید بجا آورند. از طرف دیگر آنها به سیاست هیچ علاقهای ندارند و تبلیغ و تبشیر و عضوگیری در این دین وجود ندارد یعنی ورود ممنوع و خروج آزاد است.
👏2😁1
نکته:
آنکه انتقام می گیرد یک روز خوشحال است و آنکه می بخشد یک عمر. (حضرت علی ع)
❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در بحث با همسر، حق با هیچکس نیست مگر اینکه هر دو برنده باشند. جردن پیترسون میگوید: اگر در استدلال برتری دارید، بهجای غلبه، به همسرتان کمک کنید تا بهتر بیان کند. شاید حرفی ارزشمند داشته باشد. برندهی واقعی کسی است که رابطهی سالمتری میسازد، نه کسی که صرفاً حرفش را به کرسی مینشاند.
@Beheshteketab
@Beheshteketab
👍5
مایک تایسون تو یه مصاحبه میگه قبل از هر مبارزه گریه میکنم. مجری میپرسه چطور؟ میگه از ناراحتی اینکه باید تبدیل به آدم جنگجو شم. میپرسه اشکالش چیه؟ میگه اون آدم جنگجو همراهش حسادت، خشم، احساس گناه و کلی خصوصیت بد دیگه میاره.
به این فکر میکنم که هر کدوم از ما یه نسخهای داره که وقتی بهش تبدیل میشیم حالمون بد میشه، آدمی که تو چمدونش کلی خصوصیت بد داره. نسخهای که اگه خوب بشناسیمش با گریه میریم استقبالش. نسخهای که دوستش نداریم. (امیرعلی بنی اسدی)
به این فکر میکنم که هر کدوم از ما یه نسخهای داره که وقتی بهش تبدیل میشیم حالمون بد میشه، آدمی که تو چمدونش کلی خصوصیت بد داره. نسخهای که اگه خوب بشناسیمش با گریه میریم استقبالش. نسخهای که دوستش نداریم. (امیرعلی بنی اسدی)
❤3