کانال محمد امین مروتی
1.46K subscribers
1.51K photos
952 videos
132 files
2.64K links
Download Telegram

#رقص_زوربا


رقص یکی از هنرهای هفتگانه است. فیلسوفان و اندیشمندان جملات قصار زیادی درباره ی این هنر گفته اند.

ازجمله : "ملتی که نرقصد بیمار است. "علیرغم همه محدودیت ها و ممنوعیت ها شاید تقریبا هیچ ملتی در دنیا نباشد که مردمانش نرقصند یا رقص محلی خود را نداشته باشند. مردم عادی در مقابل تمام موانع فکری و اعتقادی، برای شاد بودن می رقصند؛ و چه دلیلی موجه تر از این؟
همه در چند نکته اشتراک دارند: رقص(مثل هر هنر دیگری) وسیله ایست برای بیان و نمایش عواطف و احساسات عمیق بشری ،

رمان "زوربا ی یونانی" نوشته نیکوس کازانتراکیس، برگرفته از زندگی شخصیتی واقعی است به همین نام؛ زوربا مردی است که با وجود ظاهر خشن و زمختش، عواطف نیرومندی دارد. به هیچ دین و مسلکی پایبند نیست جز اینکه باید شاد بود و در لحظه زندگی کرد.

زوربا سنتور مینوازد و عاشق رقص است. باورش به زیستن در لحظه، به معنای بی مسئولیتی در قبال دیگران نیست، چون در سخت ترین شرایط به یاری دیگران می شتابد.

رقص زوربا تنها برای شاد بودن نیست. زوربا هنگامی که پسر کوچکش را بخاطر بیماری از دست میدهد، سه شبانه روز می رقصد تا اینکه از هوش میرود. او عزیزترین موجود زندگی‌اش را از دست داده ولی میرقصد؛ نه برای نمایش درد و اندوهش، و نه به قصد یکی شدن با هستی و پذیرفتن تقدیر.

رقص زوربا معنایی عرفانی، فلسفی یا هنری ندارد که از طریق آن بخواهد دردش را تسکین بدهد. رقص او اعتراضی است علیه هر آنچه نامش تقدیر، مشیت، منطق و تصادف است.
حتی حرکتی آگاهانه برای بیان اعتراض نیست، بلکه واکنشی است طبیعی به یک مصیبت.

هرچند سرانجام بی هوش میشود و چاره ای جز پذیرش واقعیت و قبول شکست ندارد، ولی نفس این اعتراض مهم است. زوربا به دنبال توجیه عقلانی یا عاطفی فاجعه ای نیست که غیر عقلانی و بی معناست. رقص اش جلوه ایست از عدم پذیرش و تسلیم نشدن در برابر همه ی استدلالهای بی حاصل و کلیشه ای در چنین مواردی.

راوی داستان زوربا نویسنده ی جوانی است که میخواهد معدن ذغال سنگی را دوباره راه اندازی کند. زوربا که به طور تصادفی با نویسنده جوان آشنا شده، به عنوان مباشر او را یاری میکند. اما در انتها پروژه آنان شکست میخورد و همه آرزوهایشان برباد میرود.
در صحنه ی پایانی فیلمی که از روی این رمان ساخته شده(با هنرنمایی جاودانه آنتونی کویین در نقش زوربا) نویسنده جوان که دار و ندارش را از دست داده، از زوربا میخواهد به او رقص یاد دهد. این لحظه ای است که او بالاخره عمق نگرش زوربا را درک میکند و شاید میخواهد از او چگونه زیستن را فرا گیرد.

آنها در اوج نا امیدی میرقصند تا تسلیم نشوند. بدون اینکه بخواهند تلخی حادثه را با دلایل اخلاقی یا منطقی توجیه کنند.

ازخلال چنین رویکردی است که فردیت و آزادی معنا می یابد و نتیجه اش "آری" گفتن به زندگی در سخت ترین شرایط است. بی علت نیست که زوربا را با ابرمرد نیچه قیاس کرده اند.

خیلی از منتقدان رقص آنتونی کویین در صحنه ی پایانی را زیباترین رقصی میدانند که تا کنون بر پرده ی سینما جان گرفته؛ نه ازنظر مهارت های تکنیکی که از نظر حس و حالتی که هنگام رقص دارد.

گویی تنها هنگام رقص آزاد است و به معنای واقعی کلمه "رستگار".
چه دلیلی بهتر از این برای رقصیدن

#زوربای_یونانی
#رقص_زوربا
☀️☀️

⁠ از بیشتر مراجعه کنندگانم می پرسم: «دقیقا از چه چیز
#مرگ می ترسید؟»
پاسخ های مختلفی که به این پرسش می دهند، غالبا به درمان سرعت می بخشد.
وقتی که از جولیا(یکی از مراجعین) پرسیدم:
«چرا مرگ اینقدر ترسناک است؟ چه چیز خاصی در مرگ هست که تو را می ترساند؟» فورا پاسخ داد:

«همه کارهایی که انجام نداده ام.» پاسخ جولیا به جانمایه ای اشاره می کند که برای همه آنهایی که به مرگ می اندیشند یا با آن روبرو می شوند اهمیت دارد:

رابطه دو جانبه بین ترس از مرگ و حس زندگی نزیسته.

به عبارت دیگر، هر چه از زندگی کمتر بهره برده باشید،
#اضطراب_مرگ بیشتر است. در تجربه کامل زندگی هر چه بیشتر ناکام مانده باشید، بیشتر از مرگ خواهید ترسید.
#نیچه این عقیده را با قوت تمام در دو نکته کوتاه بیانکرده است:
«زندگیت را به کمال برسان و بموقع بمیر.»
همانطور که
#زوربای_یونانی با گفتن این حرف تأکید کرده است:
«برای مرگ چیزی جز قلعه ای ویران به جای نگذار.»

و
#سارتر در زندگینامه اش آورده:
«آرام آرام به آخر کارم نزدیک می شوم ... و یقین داشتم که آخرین تپش های قلبم در آخرین صفحه های کارم ثبت می شود و مرگ فقط مردی مرده را درخواهد یافت.»


📚
#خیره_به_خورشید_نگریستن
👤
#اروین_یالوم
___________🔆_____________
همراه شو عزیز :👇

@mohsenegharib