✳️ قصهٔ ویراستاری
🔻 در واپسین روزهای سال ۱۴۰۱، واپسین صفحات یک پروژهٔ هشتصد صفحهای ویراستاری را کار میکنم. یک دو صفحه ویرایش میکنم و دستم به کار نمیرود. چرا؟
🔻 قریب به سی سال از زمانی که اولین کتاب را ویرایش کردم گذشته است. سی سال یک عمر است. مردم بعد از سی سال کار بازنشسته میشوند. ولی من در همین سال جاری، در شش ماه گذشته پرکارترین دوران ویراستاری همه عمرم را گذراندم. در نیمهٔ دوم امسال، قریب به ۳۵ عنوان کتاب را ویراستاری کردم، حدود شش هزار صفحه کتاب. یعنی ماهی هزار صفحه. البته تقریباً دو برابر اینها هم صفحهآرایی داشتم.
🔻 این حرفه را دوست داشتهام. این که حاصل کار تو، بهبود کیفیت یک کتاب است. هم با زبان فارسی که آن را دوست میداری سر و کار داری و هم در حین کار کتاب میخوانی. خیلی از بهترین کتابهای عمرم را در حین ویرایش خواندهام. به بعضی از این کتابها سخت دل دادهام و بسیار چیزها از آنها آموختهام.
🔻 با ناشران خوبی کار کردهام. نشر عرفان، سپیدهباوران، انتشارات امیری، رخشید، بهنشر و جام جم. همیشه رویههای نیک دیدهام و قدردانی. خیلی از این کتابها برایم عزیز هستند. کتابهای مربوط به افغانستان برای نشر عرفان و امیری، کتابهای ادبیات و کتابهای دکتر شریعتی برای سپیدهباوران، کتابهای روایی جام جم و بسیار کتابهای مهم و ارزشمند دیگر از دوستان شاعر و نویسنده و پژوهشگر.
🔻 ولی طبیعتاً خیلی از کارهای نوشتنی من به زمین ماند. بخشی به خاطر مشغلههای دیگر بود و بخشی هم به خاطر ویراستاریهایی گاه وقتگیر.
🔻 مجموعهای از نقدها و مقالات دربارهٔ شعر معاصر افغانستان و ایران؛ مقالاتی دربارهٔ شعر کهن فارسی؛ مطالب بسیاری دربارهٔ بیدل؛ مطالب بسیاری دربارهٔ نگارش و ویرایش؛ همه اینها منتظر «کتابشدن» هستند. من در دههٔ نود فقط سه کتاب تازه داشتم، در مقابل ده کتاب در دههٔ هشتاد. کارنامهٔ خوبی نیست. سه سال است که بازنویسی گزیدهٔ غزلیات بیدل را بر سر دست دارم و میسر نمیشود تمام کنم. همین کتاب اخیر یعنی «هشترود» هم عملاً هفت سال بر سر دستم بود. در دههٔ هشتاد من چنین کتابی را در هفت ماه مینوشتم.
🔻 پس شاید ضروری و اجتنابناپذیر باشد اگر مدتی کرکرهٔ ویراستاری را پایین بکشم، مگر در مورد کتابهای ناتمام یا ناشرانی که با آنها تعهد یا قرار و مدار کاری دارم و طبیعتاً پایبند این تعهدات هستم. شاید عمری بود و کارهای خود را به یک جایی رساندیم و به این عرصه برگشتیم. یار باقی، کار باقی.
تصویر: چند نمونه از کتابهایی که در این سالها ویرایش کردهام.
#ویراستاری
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
🔻 در واپسین روزهای سال ۱۴۰۱، واپسین صفحات یک پروژهٔ هشتصد صفحهای ویراستاری را کار میکنم. یک دو صفحه ویرایش میکنم و دستم به کار نمیرود. چرا؟
🔻 قریب به سی سال از زمانی که اولین کتاب را ویرایش کردم گذشته است. سی سال یک عمر است. مردم بعد از سی سال کار بازنشسته میشوند. ولی من در همین سال جاری، در شش ماه گذشته پرکارترین دوران ویراستاری همه عمرم را گذراندم. در نیمهٔ دوم امسال، قریب به ۳۵ عنوان کتاب را ویراستاری کردم، حدود شش هزار صفحه کتاب. یعنی ماهی هزار صفحه. البته تقریباً دو برابر اینها هم صفحهآرایی داشتم.
🔻 این حرفه را دوست داشتهام. این که حاصل کار تو، بهبود کیفیت یک کتاب است. هم با زبان فارسی که آن را دوست میداری سر و کار داری و هم در حین کار کتاب میخوانی. خیلی از بهترین کتابهای عمرم را در حین ویرایش خواندهام. به بعضی از این کتابها سخت دل دادهام و بسیار چیزها از آنها آموختهام.
🔻 با ناشران خوبی کار کردهام. نشر عرفان، سپیدهباوران، انتشارات امیری، رخشید، بهنشر و جام جم. همیشه رویههای نیک دیدهام و قدردانی. خیلی از این کتابها برایم عزیز هستند. کتابهای مربوط به افغانستان برای نشر عرفان و امیری، کتابهای ادبیات و کتابهای دکتر شریعتی برای سپیدهباوران، کتابهای روایی جام جم و بسیار کتابهای مهم و ارزشمند دیگر از دوستان شاعر و نویسنده و پژوهشگر.
🔻 ولی طبیعتاً خیلی از کارهای نوشتنی من به زمین ماند. بخشی به خاطر مشغلههای دیگر بود و بخشی هم به خاطر ویراستاریهایی گاه وقتگیر.
🔻 مجموعهای از نقدها و مقالات دربارهٔ شعر معاصر افغانستان و ایران؛ مقالاتی دربارهٔ شعر کهن فارسی؛ مطالب بسیاری دربارهٔ بیدل؛ مطالب بسیاری دربارهٔ نگارش و ویرایش؛ همه اینها منتظر «کتابشدن» هستند. من در دههٔ نود فقط سه کتاب تازه داشتم، در مقابل ده کتاب در دههٔ هشتاد. کارنامهٔ خوبی نیست. سه سال است که بازنویسی گزیدهٔ غزلیات بیدل را بر سر دست دارم و میسر نمیشود تمام کنم. همین کتاب اخیر یعنی «هشترود» هم عملاً هفت سال بر سر دستم بود. در دههٔ هشتاد من چنین کتابی را در هفت ماه مینوشتم.
🔻 پس شاید ضروری و اجتنابناپذیر باشد اگر مدتی کرکرهٔ ویراستاری را پایین بکشم، مگر در مورد کتابهای ناتمام یا ناشرانی که با آنها تعهد یا قرار و مدار کاری دارم و طبیعتاً پایبند این تعهدات هستم. شاید عمری بود و کارهای خود را به یک جایی رساندیم و به این عرصه برگشتیم. یار باقی، کار باقی.
تصویر: چند نمونه از کتابهایی که در این سالها ویرایش کردهام.
#ویراستاری
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
Forwarded from کانال استاد سرآهنگ
امروز نوبهار است، ساغرکشان بیایید
(ای نسیم)
شعر: بیدل ـ آواز: محمدحسین سرآهنگ
مدت: 22:34 دقیقه. کامل. کیفیت صدا و آهنگ: عالی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایام بهار را با بهاریههای استاد سرآهنگ بگذرانیم. این آهنگ آرام و طولانی را با حوصله و در وقت فراغت گوش کنید. از آثار ماندگار استاد است. همه چیز در آن عالی است؛ هم شعر، هم طرز و اجرا و هم بیتهایی که در میانهی شعر اصلی خوانده شده است. در این میان بیتهای پایانی آهنگ جالب است که آنها را به تناسب پایانیافتن وقت برنامه انتخاب کرده است (چه کنم، وقت تنگ میبینم). این هنرمندیها و خواندن بیتهایی به تناسب مقام در بسیاری از آهنگهای او دیده میشود.
این آهنگ در یکی از برنامههای «د آهنگونو محفل» (محفل آهنگها) با گردانندگی جناب عبدالوهاب مددی خوانده شده است. سخنان آقای مددی در ابتدا و انتهای آهنگ هم موجود است. از این شعر یک اجرا با یک طرز دیگر هم دارم که البته کیفیت این آهنگ را ندارد. آن را هم در نوبتی دیگر پیشکش خواهم کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(این بهاریهی حضرت ابوالمعانی بیدل را به راگ پیلو میخوانم)
(ای نسیم از کوی جانان میرسی، آهسته باش
همرهت بوی بهاری هست و من دیوانهام)
امروز نوبهار است، ساغرکشان بیایید
گُل، جوشِ باده دارد، تا گلستان بیایید
(موج گل از در و دیوار چمن لبریز است
کشتی باده بیارید که گل طوفان کرد)
(یار شد بیپرده، دیگر تاب خودداری که راست؟
ای رفیقان! نوبهار آمد، کنون دیوانهام)
(بهار، نامهی یاران رفته میآرد
گُلی که وا کند آغوش، در برش گیرید)
(از گِل و خاک برویند همه نخل و نهال
ای محبت! تو چه نخلی که ز دل میرویی)
(جیب و دامان خیال من چمن میپرورد
بس که چیدم از بهار جلوهات گلهای ناز)
(در جوانی به خزان غم دل پیر شدم
چون گُل زرد، بهارم به خزان میماند)
جز شوق راهبر نیست، اندیشهی خطر نیست
خاری در این گذر نیست، دامنکشان بیایید
(بیطراوت بود بیدل، کوچهباغ انتظار
گریهی نومیدی آخر چشم ما را آب داد)
آغوش آرزوها از خود تهی است اینجا
در قالب تمنّا خوشتر ز جان بیایید
امروز آمدنها چندین بهار دارد
فردا که راست امّید تا خود چهسان بیایید؟
بیدل به هر تب و تاب ممنون التفاتی است
نامهربان بیایید یا مهربان بیایید
(اندکی پیش تو گفتم غم دل، ترسیدم
که دل آزرده شوی، ورنه سخن بسیار است)
(صلح کردم به بوسهی دهنش
چه کنم؟ وقت تنگ میبینم)
#سرآهنگ
#امروز_نوبهار_است
@ostad_sarahang
(ای نسیم)
شعر: بیدل ـ آواز: محمدحسین سرآهنگ
مدت: 22:34 دقیقه. کامل. کیفیت صدا و آهنگ: عالی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایام بهار را با بهاریههای استاد سرآهنگ بگذرانیم. این آهنگ آرام و طولانی را با حوصله و در وقت فراغت گوش کنید. از آثار ماندگار استاد است. همه چیز در آن عالی است؛ هم شعر، هم طرز و اجرا و هم بیتهایی که در میانهی شعر اصلی خوانده شده است. در این میان بیتهای پایانی آهنگ جالب است که آنها را به تناسب پایانیافتن وقت برنامه انتخاب کرده است (چه کنم، وقت تنگ میبینم). این هنرمندیها و خواندن بیتهایی به تناسب مقام در بسیاری از آهنگهای او دیده میشود.
این آهنگ در یکی از برنامههای «د آهنگونو محفل» (محفل آهنگها) با گردانندگی جناب عبدالوهاب مددی خوانده شده است. سخنان آقای مددی در ابتدا و انتهای آهنگ هم موجود است. از این شعر یک اجرا با یک طرز دیگر هم دارم که البته کیفیت این آهنگ را ندارد. آن را هم در نوبتی دیگر پیشکش خواهم کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(این بهاریهی حضرت ابوالمعانی بیدل را به راگ پیلو میخوانم)
(ای نسیم از کوی جانان میرسی، آهسته باش
همرهت بوی بهاری هست و من دیوانهام)
امروز نوبهار است، ساغرکشان بیایید
گُل، جوشِ باده دارد، تا گلستان بیایید
(موج گل از در و دیوار چمن لبریز است
کشتی باده بیارید که گل طوفان کرد)
(یار شد بیپرده، دیگر تاب خودداری که راست؟
ای رفیقان! نوبهار آمد، کنون دیوانهام)
(بهار، نامهی یاران رفته میآرد
گُلی که وا کند آغوش، در برش گیرید)
(از گِل و خاک برویند همه نخل و نهال
ای محبت! تو چه نخلی که ز دل میرویی)
(جیب و دامان خیال من چمن میپرورد
بس که چیدم از بهار جلوهات گلهای ناز)
(در جوانی به خزان غم دل پیر شدم
چون گُل زرد، بهارم به خزان میماند)
جز شوق راهبر نیست، اندیشهی خطر نیست
خاری در این گذر نیست، دامنکشان بیایید
(بیطراوت بود بیدل، کوچهباغ انتظار
گریهی نومیدی آخر چشم ما را آب داد)
آغوش آرزوها از خود تهی است اینجا
در قالب تمنّا خوشتر ز جان بیایید
امروز آمدنها چندین بهار دارد
فردا که راست امّید تا خود چهسان بیایید؟
بیدل به هر تب و تاب ممنون التفاتی است
نامهربان بیایید یا مهربان بیایید
(اندکی پیش تو گفتم غم دل، ترسیدم
که دل آزرده شوی، ورنه سخن بسیار است)
(صلح کردم به بوسهی دهنش
چه کنم؟ وقت تنگ میبینم)
#سرآهنگ
#امروز_نوبهار_است
@ostad_sarahang
کانال محمدکاظم کاظمی
محمدحسین سرآهنگ – امروز نوبهار است
آهنگی بهاری از استاد محمدحسین سرآهنگ تقدیم دوستان.
۲۲ دقیقه است ولی عالی است.
گوش کنید تا رستگار شوید.
متن شعرها هم پیاده شده برای راحتی دوستان.
بازنشر از کانال استاد سرآهنگ.
@ostad_sarahang
۲۲ دقیقه است ولی عالی است.
گوش کنید تا رستگار شوید.
متن شعرها هم پیاده شده برای راحتی دوستان.
بازنشر از کانال استاد سرآهنگ.
@ostad_sarahang
Forwarded from کانال رسمی شبکه جهانی جام جم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حافظ خوانی شنیدی زینب بیات، شاعر و پژوهشگر زبان ادبیات فارسی در برنامه نسیم نوروزی
www.jjtvn.ir
🆔 @jjtvn_ir
www.jjtvn.ir
🆔 @jjtvn_ir
کانال محمدکاظم کاظمی
اهمیت عدد هفت در افغانستان www.jjtvn.ir 🆔 @jjtvn_ir
👆 بخشهایی از برنامهٔ نسیم نوروزی در شب تحویل سال ۱۴۰۲ در شبکهٔ جام جم.
وحید قاسمی
نتهای بهار
🎼 نتهای بهار
🔺تاملی بر آهنگهای بهاری
🔷نویسنده: محمدکاظم کاظمی
🔺تهیه کننده و گوینده: زینب بیات
🔹شعر: بیدل
🔶آواز: استاد قاسم، وحید قاسمی
#بهار
#آهنگهای_بهاری
#وحید_قاسمی
#افغانستان_ایران
@zaynabbayat
🔺تاملی بر آهنگهای بهاری
🔷نویسنده: محمدکاظم کاظمی
🔺تهیه کننده و گوینده: زینب بیات
🔹شعر: بیدل
🔶آواز: استاد قاسم، وحید قاسمی
#بهار
#آهنگهای_بهاری
#وحید_قاسمی
#افغانستان_ایران
@zaynabbayat
عبدالرحیم ساربان
نتهای بهار
🎼 نتهای بهار
🔺تاملی بر آهنگهای بهاری
🔷نویسنده: محمدکاظم کاظمی
🔺تهیه کننده و گوینده: زینب بیات
🔹شعر: بیدل
🔶آواز: عبدالرحیم ساربان، رحیم بخش
#بهار
#آهنگهای_بهاری
#ساربان
#رحیمبخش
#افغانستان_ایران
@zaynabbayat
🔺تاملی بر آهنگهای بهاری
🔷نویسنده: محمدکاظم کاظمی
🔺تهیه کننده و گوینده: زینب بیات
🔹شعر: بیدل
🔶آواز: عبدالرحیم ساربان، رحیم بخش
#بهار
#آهنگهای_بهاری
#ساربان
#رحیمبخش
#افغانستان_ایران
@zaynabbayat
کانال محمدکاظم کاظمی
نتهای بهار – وحید قاسمی
دو برنامه از سلسله برنامهٔ شش قسمتی «نتهای بهار» با تهیهکنندگی زینب بیات. در این برنامهها به آهنگهای بهاری پرداخته شده است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ معرفی کتاب هشت رود به وسیلهٔ شاعر و منتقد گرامی، زهیر توکلی
🔻 منتشرشده در تلویزیون اینترنتی کتاب
https://telewebion.com/live/ketabnama
🔻 منتشرشده در تلویزیون اینترنتی کتاب
https://telewebion.com/live/ketabnama
Forwarded from مدرسه سهنقطه
💠چگونه طنز ننویسیم؟
چگونه از طنز لوده و مسخره فاصله بگیریم و به طنز جدی نزدیک شویم؟
👨🏻امید مهدینژاد
🕓دوشنبهها ۱۶ تا ۱۸
هشت جلسه
🗓 آغاز کلاسها از اردیبهشت ۱۴۰۲
فقط حضوری
💳۷۰۰ هزار تومان
برای ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر به معاونت انضباطی معزز مدرسه پیام بدهید.
💠طنز مسخرهبازی نیست. لااقل میتواند نباشد. طنز میتواند ناشی از جدیترین نگاهها باشد و جدیترین حرفها را بزند. در وضعیت پیچیدهای که این روزها احاطهمان کرده، شاید بهترین کار همین است که حرفهای جدی را به طنز بگوییم و طنز را جدی بنویسیم. اما این وسط چه باید بکنیم و چه نباید بکنیم که طنزمان چنین طنزی بشود؟
امید مهدینژاد، طنزنویس کاملا جدی که اتفاقا خیلی هم اخموست -و از قضا مدیر مجموعه سهنقطه هم هست- در این کارگاه قرار است به همراه شما تلاش کند مشخصات و مختصات طنز جدی را ترسیم کند و شما را به جدی نوشتن طنز وابدارد.
@SeNoghteSchool
چگونه از طنز لوده و مسخره فاصله بگیریم و به طنز جدی نزدیک شویم؟
👨🏻امید مهدینژاد
🕓دوشنبهها ۱۶ تا ۱۸
هشت جلسه
🗓 آغاز کلاسها از اردیبهشت ۱۴۰۲
فقط حضوری
💳۷۰۰ هزار تومان
برای ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر به معاونت انضباطی معزز مدرسه پیام بدهید.
💠طنز مسخرهبازی نیست. لااقل میتواند نباشد. طنز میتواند ناشی از جدیترین نگاهها باشد و جدیترین حرفها را بزند. در وضعیت پیچیدهای که این روزها احاطهمان کرده، شاید بهترین کار همین است که حرفهای جدی را به طنز بگوییم و طنز را جدی بنویسیم. اما این وسط چه باید بکنیم و چه نباید بکنیم که طنزمان چنین طنزی بشود؟
امید مهدینژاد، طنزنویس کاملا جدی که اتفاقا خیلی هم اخموست -و از قضا مدیر مجموعه سهنقطه هم هست- در این کارگاه قرار است به همراه شما تلاش کند مشخصات و مختصات طنز جدی را ترسیم کند و شما را به جدی نوشتن طنز وابدارد.
@SeNoghteSchool
Forwarded from خبرهای شعر خراسان (محمدکاظم کاظمی)
🌻 انجمن شعر امین
✳️ (شعرخوانی و نقد شعر)
🔹با حضور مهمانانی گرامی
♦️چهارشنبه ۱۶ فروردین، ساعت ۱۶ تا صرف افطار
♦️مشهد، بولوار شهید مدرس، شهید مدرس ۴، پلاک ۱۰
🔹حسینیهٔ هنر
✳️ (شعرخوانی و نقد شعر)
🔹با حضور مهمانانی گرامی
♦️چهارشنبه ۱۶ فروردین، ساعت ۱۶ تا صرف افطار
♦️مشهد، بولوار شهید مدرس، شهید مدرس ۴، پلاک ۱۰
🔹حسینیهٔ هنر
Forwarded from کرانه (خورشید)
من #بام_لند را #تحریم میکنم.☀️
انتشار دهید تا احترام به کرامت انسانی را گسترش دهیم.☀️
@karaneyekhorshid
انتشار دهید تا احترام به کرامت انسانی را گسترش دهیم.☀️
@karaneyekhorshid
کانال محمدکاظم کاظمی
من #بام_لند را #تحریم میکنم.☀️ انتشار دهید تا احترام به کرامت انسانی را گسترش دهیم.☀️ @karaneyekhorshid
✳️ توضیح
چندی پیش خبر ممنوعیت ورود مهاجران افغانستان به مجتمع «باملند» اعلام شد و طبیعتاً واکنشهایی از سوی خود دوستان ایرانی همدل و همزبان را برانگیخت.
🔻 صرف نظر از این که چه تصوراتی در پشت اعلام چنین تصمیمهایی نهفته است و اینها چه عواقب بدی دارد، واکنشهای مهربانانهٔ دوستان ایرانی، برای ما جالب و خوشایند بود. از این جمله است واکنش خانم خورشید سلیمانی گرامی که من از باب قدردانی آن را منتشر میکنم. ایشان یادداشت مفصلی هم در این زمینه نوشتهاند که آن را هم منتشر خواهم کرد.
@mkazemkazemi
چندی پیش خبر ممنوعیت ورود مهاجران افغانستان به مجتمع «باملند» اعلام شد و طبیعتاً واکنشهایی از سوی خود دوستان ایرانی همدل و همزبان را برانگیخت.
🔻 صرف نظر از این که چه تصوراتی در پشت اعلام چنین تصمیمهایی نهفته است و اینها چه عواقب بدی دارد، واکنشهای مهربانانهٔ دوستان ایرانی، برای ما جالب و خوشایند بود. از این جمله است واکنش خانم خورشید سلیمانی گرامی که من از باب قدردانی آن را منتشر میکنم. ایشان یادداشت مفصلی هم در این زمینه نوشتهاند که آن را هم منتشر خواهم کرد.
@mkazemkazemi
شب قدر
محمدکاظم کاظمی
🔹 شب قدر
🔸 محمدکاظم کاظمی
ـ شب قدر است، شود سال دگر زنده نباشی
سعی کن ای پسر خوب که شرمنده نباشی
بندۀ منتخب حضرت رحمان که نبودی
میشود حداقل بندۀ یک بنده نباشی...
دختر خوب! تو کم از پسر خوب چه داری؟
سعی کن پیش برادر که سرافکنده نباشی
***
ـ پدرم! حرف شما خوب، ولی میشود آیا
این قدر خشک و نصیحتگر و یکدنده نباشی؟
فکر پروندۀ مایی؟ دمتان گرم، ولی ما
نگرانیم شما «فاقد پرونده» نباشی
شب قدر است، تو صد سال دگر زنده بمانی
و به شطرنج جهان، مهرۀ بازنده نباشی
صد شب قدر دگر میرسد و میرود اما
اوج شرمندگی این است که شرمنده نباشی
۳۰ تیر ۹۳، بامداد شب قدر
#شعر_کاظمی
#شب_قدر
@mkazemkazemi
🔸 محمدکاظم کاظمی
ـ شب قدر است، شود سال دگر زنده نباشی
سعی کن ای پسر خوب که شرمنده نباشی
بندۀ منتخب حضرت رحمان که نبودی
میشود حداقل بندۀ یک بنده نباشی...
دختر خوب! تو کم از پسر خوب چه داری؟
سعی کن پیش برادر که سرافکنده نباشی
***
ـ پدرم! حرف شما خوب، ولی میشود آیا
این قدر خشک و نصیحتگر و یکدنده نباشی؟
فکر پروندۀ مایی؟ دمتان گرم، ولی ما
نگرانیم شما «فاقد پرونده» نباشی
شب قدر است، تو صد سال دگر زنده بمانی
و به شطرنج جهان، مهرۀ بازنده نباشی
صد شب قدر دگر میرسد و میرود اما
اوج شرمندگی این است که شرمنده نباشی
۳۰ تیر ۹۳، بامداد شب قدر
#شعر_کاظمی
#شب_قدر
@mkazemkazemi
Forwarded from آثار محمدکاظم کاظمی
🔹 آمد و رفت...
محمدکاظم کاظمی
برای امیر مؤمنان علی(ع)
🔻
و قسمخوردهترین تیغ، فرود آمد و رفت
ناگهان هرچه نفس بود، کبود آمد و رفت
در خطرپوشی دیوار، ندیدیم چه شد
برق نفرینشدهای بود، فرود آمد و رفت
کودکی، بادیهای شیر، خطابی خاموش:
«پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت»
از خَم کوچه پدیدار شد انبانبردوش
تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد و رفت
از کجا بود، چهسان بود؟ ندانستیمش
اینقدر هست که بخشنده چو رود آمد و رفت
فروردین ۱۳۶۹
#شعر_کاظمی
#علی_بن_ابیطالب
@asarkazemi
محمدکاظم کاظمی
برای امیر مؤمنان علی(ع)
🔻
و قسمخوردهترین تیغ، فرود آمد و رفت
ناگهان هرچه نفس بود، کبود آمد و رفت
در خطرپوشی دیوار، ندیدیم چه شد
برق نفرینشدهای بود، فرود آمد و رفت
کودکی، بادیهای شیر، خطابی خاموش:
«پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت»
از خَم کوچه پدیدار شد انبانبردوش
تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد و رفت
از کجا بود، چهسان بود؟ ندانستیمش
اینقدر هست که بخشنده چو رود آمد و رفت
فروردین ۱۳۶۹
#شعر_کاظمی
#علی_بن_ابیطالب
@asarkazemi
Audio
پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفت
شاعر:محمدکاظم کاظمی
خوانش:امیرحسین پاسبان
افتخار هر ایرانی زندگی و معاشرت با کشور افغانستان و مردم شریف آن است
خدا ببخشد کسانی را که این مردم نجیب را با تفکرات پست خود می آزارند.
شاعر:محمدکاظم کاظمی
خوانش:امیرحسین پاسبان
افتخار هر ایرانی زندگی و معاشرت با کشور افغانستان و مردم شریف آن است
خدا ببخشد کسانی را که این مردم نجیب را با تفکرات پست خود می آزارند.