از زلزلهای به زلزلهای دیگر
باری دیگر زلزلهای مهیب، نه فقط شرق کشور، که دلهای ما را هم تکان داد. زلزلهای در مناطق کوهستانی کُنَر و ننگرهار و پکتیکا با تلفات و ویرانی بسیار.
شعر مهران پوپل را منتشر میکنم که باری برای زلزلهٔ زندهجان سروده شده بود. و چه تلخ است که آدمی ناچار باشد شعرهای اندوهبار را بارها باز نشر کند.
▪️▪️
نه، نمیگردند گنج شایگان پیدا کنند
یا در این آوارها یک لقمه نان پیدا کنند
خوردنی اینجا فراوان است، میگردند که
در دل این خاک، بلکه یک دهان پیدا کنند
درد دارد گشتن مخروبهای با این امید
که در آن مرد و زن و پیر و جوان پیدا کنند
نیمهجانی چیست؟ آری نیمهجان، ما قانعیم
جای مرده کاشکی میشد همان پیدا کنند
حجم ویرانی زیاد است و نفس بسیار کم
ای خدا، ای کاش این مردم زمان پیدا کنند
های مردم، زیر پای من کسی زنده است، کاش
خاکها میشد همین گونه زبان پیدا کنند
دیدهام که خشتها را یک به یک پس میکنند
تا مگر یک زندهجان در «زندهجان» پیدا کنند
#مهران_پوپل
باری دیگر زلزلهای مهیب، نه فقط شرق کشور، که دلهای ما را هم تکان داد. زلزلهای در مناطق کوهستانی کُنَر و ننگرهار و پکتیکا با تلفات و ویرانی بسیار.
شعر مهران پوپل را منتشر میکنم که باری برای زلزلهٔ زندهجان سروده شده بود. و چه تلخ است که آدمی ناچار باشد شعرهای اندوهبار را بارها باز نشر کند.
▪️▪️
نه، نمیگردند گنج شایگان پیدا کنند
یا در این آوارها یک لقمه نان پیدا کنند
خوردنی اینجا فراوان است، میگردند که
در دل این خاک، بلکه یک دهان پیدا کنند
درد دارد گشتن مخروبهای با این امید
که در آن مرد و زن و پیر و جوان پیدا کنند
نیمهجانی چیست؟ آری نیمهجان، ما قانعیم
جای مرده کاشکی میشد همان پیدا کنند
حجم ویرانی زیاد است و نفس بسیار کم
ای خدا، ای کاش این مردم زمان پیدا کنند
های مردم، زیر پای من کسی زنده است، کاش
خاکها میشد همین گونه زبان پیدا کنند
دیدهام که خشتها را یک به یک پس میکنند
تا مگر یک زندهجان در «زندهجان» پیدا کنند
#مهران_پوپل
😢28❤10
Forwarded from خبرهای شعر خراسان (محمدکاظم کاظمی)
✳️ جلسۀ نقد کتاب «گذر سیاوش»
🔹 اشعار برگزیدهٔ شاعران انجمن فرهنگی و هنری سیاوش راستین
🔹به کوشش محمدرضا سرسالاری
🔻 یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴
🔺 ساعت ۱۷ تا ۱۹
🔸 مشهد، بولوار هاشمیه، بین هاشمیه ۲۰ و ۲۲
حوزۀ هنری خراسان رضوی.
🔹 اشعار برگزیدهٔ شاعران انجمن فرهنگی و هنری سیاوش راستین
🔹به کوشش محمدرضا سرسالاری
🔻 یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴
🔺 ساعت ۱۷ تا ۱۹
🔸 مشهد، بولوار هاشمیه، بین هاشمیه ۲۰ و ۲۲
حوزۀ هنری خراسان رضوی.
❤6👍2
Forwarded from کانال زینب بیات
💎اجرای زندهٔ گروه موسیقی روزبه آذر
پنجشنبه و جمعه
آهنگساز و نوازنده گیتار: روزبه آذر
گیتار دو: یاشار شمس
گیتار الکتریک و باس: آرمان پارسیان
ویولن: محراب سید عباسیان
ویولن: محمد صیادی
ویولنسل: علی نعمتیان
پنج شنبه و جمعه: 20 و 21 شهریور
ساعت 19:30
سالن فردوسی فرهنگسرای جهاد دانشگاهی
تهیه بلیط: gishot.ir
پنجشنبه و جمعه
آهنگساز و نوازنده گیتار: روزبه آذر
گیتار دو: یاشار شمس
گیتار الکتریک و باس: آرمان پارسیان
ویولن: محراب سید عباسیان
ویولن: محمد صیادی
ویولنسل: علی نعمتیان
پنج شنبه و جمعه: 20 و 21 شهریور
ساعت 19:30
سالن فردوسی فرهنگسرای جهاد دانشگاهی
تهیه بلیط: gishot.ir
❤1
🔴 ستارۀ احمد
🔸 به مناسبت سالگرد میلاد پیامبر بزرگ اسلام
🔹 محمدکاظم کاظمی
شب روشن است، ولوله در آسمان شده است
این گنبد سیاه، جواهرنشان شده است
این گنبد سیاه، جواهرنشان شده است
آری، در آن ستارۀ احمد عیان شده است
امروز حال دهکدههامان بهاری است
حتی درختِ یخزده هم شادمان شده است
آن سنگ سرد، پر شده است از گل گلاب
آن چوب خشک، شاخچۀ ارغوان شده است
در خانه تا به چند نشینی؟ که مرد و زن
راهی به سمت برزن و کوی و دکان شده است
عبدالعلی به خانۀ فاروق میرود
معصومه نیز عایشه را میزبان شده است
اما جدال مولوی و شیخ، کم نشد
این جنگ، مثل جنگ انار و دهان شده است
(البته شیخ و مولوی خوب نیز هست
با همدگر به سان دو گل مهربان شده است
این یک به دستِ بسته و آن یک به دست باز
با یک زبان به پیش خدا همزبان شده است
دیروز این به خانۀ آن میهمان شده
امروز آن به خانۀ این میهمان شده است)
القصه، شیخ و مولوی بد، در این مقام،
هر یک به سان کورۀ آتشفشان شده است
منبر برای موعظۀ خلقِ بینواست
منبر برای این دو نفر نردبان شده است
دیدم که هر کدام، به قال و مقال خود
میگفت نیمۀ پرِ این استکان شده است
آری، در این مسابقه، صد بار دیدهایم
هر کس میان باختهها قهرمان شده است
هر کس به مذهب پدر خویش، مفتی است
هر کس به زورخانۀ خود پهلوان شده است
دعوا چه میکنی، که به قال و مقالتان
این شیشه بارهاست به سنگ امتحان شده است
دعوا چه میکنی که در این کاروان چرا
گاهی علی و گاه عمر ساربان شده است
فکری بکن که مقصد این کاروان کجاست؟
در راه او چه دزد پلیدی نهان شده است؟
فکری بکن که مال و منال مسافران
اینک نصیب راهزن بیامان شده است
وهابی از طریقی و غالی به گونهای
آمادهی، جویدن این استخوان شده است
×××
هرچند خون ما و شما را مکیدهاند
هرچند خون ما و شما رایگان شده است
ما هر دو تن دو نیمۀ سیبیم، عین هم
سیبی که پروریدۀ یک باغبان شده است
سیبی که آب خوردۀ رود حقیقت است
رودی که از مدینۀ احمد روان شده است
رودی که شاخه شاخه شد و هر طرف که رفت،
آبِ حیاتِ یک طرفِ این جهان شده است
نهری به قندهار رسید و انار شد
نهری درختِ جنگلِ مازندران شده است
نهری به چابهار رسید و بهار کرد
نهری به رودک آمده و مولیان شده است
یک نهر، سوی مزرع ترکان روانه شد
یک نهر، آبخورد خراسانیان شده است
یک نهر آب شیرین، یک نهر آب شور
راهی به هر کرانۀ این خاکدان شده است
شیرین آن رسید به بنگاله، قند شد
شورَش، ملاحت نمک سیستان شده است
یک نهر، سر نهاده به دامان کوهسار
بند امیر در بغل بامیان شده است
×××
نوری که خورده است به منشور کائنات
از آن طرف برون شده، رنگینکمان شده است
یک آیه آمده است و هزاران مفسّرش
هر یک به واژۀ دگری ترجمان شده است
آیینهای شکسته و هر پارهای از آن
روشنگر کرانی از این بیکران شده است
یک پاره نزد مفتی الازهر آمده
یک پاره سهم مجتهد اصفهان شده است
یا در کتاب احمد حنبل نوشته شد
یا با زبان شیخ کلینی بیان شده است
×××
ختم سخن که، مولوی و شیخِ نازنین!
قصد وضو کنید که وقت اذان شده است
خلقی به دستِ بسته و خلقی به دستِ باز
آمادۀ گرفتن آن ریسمان شده است
با این همه ستارۀ پرنورِ رنگرنگ
مسجد نشان دیگری از کهکشان شده است
مسجد نشان دیگری از کهکشان شده است؟
آری، در آن ستارهٔ احمد عیان شده است
۶ دی ۱۳۹۴
#محمدکاظم_کاظمی
#ستاره_احمد
@mkazemkazemi
🔸 به مناسبت سالگرد میلاد پیامبر بزرگ اسلام
🔹 محمدکاظم کاظمی
شب روشن است، ولوله در آسمان شده است
این گنبد سیاه، جواهرنشان شده است
این گنبد سیاه، جواهرنشان شده است
آری، در آن ستارۀ احمد عیان شده است
امروز حال دهکدههامان بهاری است
حتی درختِ یخزده هم شادمان شده است
آن سنگ سرد، پر شده است از گل گلاب
آن چوب خشک، شاخچۀ ارغوان شده است
در خانه تا به چند نشینی؟ که مرد و زن
راهی به سمت برزن و کوی و دکان شده است
عبدالعلی به خانۀ فاروق میرود
معصومه نیز عایشه را میزبان شده است
اما جدال مولوی و شیخ، کم نشد
این جنگ، مثل جنگ انار و دهان شده است
(البته شیخ و مولوی خوب نیز هست
با همدگر به سان دو گل مهربان شده است
این یک به دستِ بسته و آن یک به دست باز
با یک زبان به پیش خدا همزبان شده است
دیروز این به خانۀ آن میهمان شده
امروز آن به خانۀ این میهمان شده است)
القصه، شیخ و مولوی بد، در این مقام،
هر یک به سان کورۀ آتشفشان شده است
منبر برای موعظۀ خلقِ بینواست
منبر برای این دو نفر نردبان شده است
دیدم که هر کدام، به قال و مقال خود
میگفت نیمۀ پرِ این استکان شده است
آری، در این مسابقه، صد بار دیدهایم
هر کس میان باختهها قهرمان شده است
هر کس به مذهب پدر خویش، مفتی است
هر کس به زورخانۀ خود پهلوان شده است
دعوا چه میکنی، که به قال و مقالتان
این شیشه بارهاست به سنگ امتحان شده است
دعوا چه میکنی که در این کاروان چرا
گاهی علی و گاه عمر ساربان شده است
فکری بکن که مقصد این کاروان کجاست؟
در راه او چه دزد پلیدی نهان شده است؟
فکری بکن که مال و منال مسافران
اینک نصیب راهزن بیامان شده است
وهابی از طریقی و غالی به گونهای
آمادهی، جویدن این استخوان شده است
×××
هرچند خون ما و شما را مکیدهاند
هرچند خون ما و شما رایگان شده است
ما هر دو تن دو نیمۀ سیبیم، عین هم
سیبی که پروریدۀ یک باغبان شده است
سیبی که آب خوردۀ رود حقیقت است
رودی که از مدینۀ احمد روان شده است
رودی که شاخه شاخه شد و هر طرف که رفت،
آبِ حیاتِ یک طرفِ این جهان شده است
نهری به قندهار رسید و انار شد
نهری درختِ جنگلِ مازندران شده است
نهری به چابهار رسید و بهار کرد
نهری به رودک آمده و مولیان شده است
یک نهر، سوی مزرع ترکان روانه شد
یک نهر، آبخورد خراسانیان شده است
یک نهر آب شیرین، یک نهر آب شور
راهی به هر کرانۀ این خاکدان شده است
شیرین آن رسید به بنگاله، قند شد
شورَش، ملاحت نمک سیستان شده است
یک نهر، سر نهاده به دامان کوهسار
بند امیر در بغل بامیان شده است
×××
نوری که خورده است به منشور کائنات
از آن طرف برون شده، رنگینکمان شده است
یک آیه آمده است و هزاران مفسّرش
هر یک به واژۀ دگری ترجمان شده است
آیینهای شکسته و هر پارهای از آن
روشنگر کرانی از این بیکران شده است
یک پاره نزد مفتی الازهر آمده
یک پاره سهم مجتهد اصفهان شده است
یا در کتاب احمد حنبل نوشته شد
یا با زبان شیخ کلینی بیان شده است
×××
ختم سخن که، مولوی و شیخِ نازنین!
قصد وضو کنید که وقت اذان شده است
خلقی به دستِ بسته و خلقی به دستِ باز
آمادۀ گرفتن آن ریسمان شده است
با این همه ستارۀ پرنورِ رنگرنگ
مسجد نشان دیگری از کهکشان شده است
مسجد نشان دیگری از کهکشان شده است؟
آری، در آن ستارهٔ احمد عیان شده است
۶ دی ۱۳۹۴
#محمدکاظم_کاظمی
#ستاره_احمد
@mkazemkazemi
❤20👎1🎉1
کانال محمدکاظم کاظمی
🔹کافه کتاب آفتاب با همکاری خانه کتاب 🔻۲۵تا۵۰درصد تخفیف📚 🔸۲۴ تا۲۶ شهریورماه 🌱🏡 www.abook.ir
✳️ قابل توجه دوستداران کتاب در مشهد. 👆
🔻و جهت ریا عرض کنم که کتابهایی که از من در انتشارات سپیدهباوران منتشر شده است هم با تخفیف ۵۰ درصد در همین مجموعه وجود دارد یعنی کتابهای
🔹 روزنه
🔹 شعر پارسی
🔹 شمشیر و جغرافیا
🔹 گزیدهٔ رباعیات بیدل
💎 هر کس این پیام را به ده نفر دیگر بفرستد تا آخر هفته خبر خوشی مبنی بر تعطیلی روز جمعه را دریافت خواهد کرد و این قضیه ردخور ندارد.
کسانی که این کار را نکردند از پنجشنبه به صبح شنبه پرتاب شدند. البته این مورد ردخور داشته است.
🔻و جهت ریا عرض کنم که کتابهایی که از من در انتشارات سپیدهباوران منتشر شده است هم با تخفیف ۵۰ درصد در همین مجموعه وجود دارد یعنی کتابهای
🔹 روزنه
🔹 شعر پارسی
🔹 شمشیر و جغرافیا
🔹 گزیدهٔ رباعیات بیدل
💎 هر کس این پیام را به ده نفر دیگر بفرستد تا آخر هفته خبر خوشی مبنی بر تعطیلی روز جمعه را دریافت خواهد کرد و این قضیه ردخور ندارد.
کسانی که این کار را نکردند از پنجشنبه به صبح شنبه پرتاب شدند. البته این مورد ردخور داشته است.
😁36❤8👍3🤩3😱2
کانال محمدکاظم کاظمی
✳️ قابل توجه دوستداران کتاب در مشهد. 👆 🔻و جهت ریا عرض کنم که کتابهایی که از من در انتشارات سپیدهباوران منتشر شده است هم با تخفیف ۵۰ درصد در همین مجموعه وجود دارد یعنی کتابهای 🔹 روزنه 🔹 شعر پارسی 🔹 شمشیر و جغرافیا 🔹 گزیدهٔ رباعیات بیدل 💎 هر کس این پیام…
پیوست به فرستهٔ قبلی و با این یادآوری که فقط تا فردا یعنی چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴ فرصت خرید هست.
مشهد، احمدآباد، خیابان قائم، نبش قائم ۴، کافه کتاب آفتاب.
مشهد، احمدآباد، خیابان قائم، نبش قائم ۴، کافه کتاب آفتاب.
❤3🤩2
Forwarded from 📚 واژهپرداز وُرد 📚
Telegram
🎥 معرفی «اصول و قواعد صفحهآرایی کتاب»
👤 #محمدکاظم_کاظمی @asarkazemi
🔻 دوستان عزیز، از این نشانی میتوانید همهٔ ۱۲ قسمت فیلمهای تازهٔ «اصول و قواعد صفحهآرایی کتاب» را تهیه کنید.
www.mkkazemi.com/product-category/safhehearaei
📌 بیشتر بدانید: آشنایی با مجموعهٔ «اصول و قواعد صفحهآرایی کتاب»
🔸فهرست مطالب آموزش ویدیویی:
۱. ۱. دربارهٔ صفحهآرایی (۰۰:۵۰)
۱. ۲. جنبههای مختلف صفحهآرایی (۰۲:۰۰)
۱. ۳. اجمالی از مباحث این مجموعه (۰۳:۰۰)
۱. ۴. فنون صفحهآرایی و نرمافزارها (۰۵:۴۵)
۱. ۵. ایندیزاین، نرمافزاری مناسب (۰۷:۲۰)
▫️حداقلها و ارّهبرقیهای خاموش
۱. ۶. اصطلاحات و اجزای کتاب (۱۰:۳۰)
۱. ۷. قطعهای مرسوم کتاب (۰۲:۲۰)
۱. ۸. عوامل مؤثر در تعداد صفحات (۱۶:۳۵)
▫️نقش فرمبندی در تعداد صفحات
▫️صفحات حقیقی و مجازی
▫️نقش صفحات رنگی در تعداد صفحات
۱. ۹. عوامل مؤثر در قطع کتاب (۲۴:۲۰)
▫️نقش تعداد صفحات در تعیین قطع کتاب
▫️نقش محتوا در تعیین قطع کتاب
▫️نقش تعداد ستونها در قطع کتاب
▫️نقش جدول و تصویر در قطع کتاب
▫️سخن پایانی
🔹آثار محمدکاظم کاظمی
🆔 @AsarKazemi
بازنشر: 🔹#واژهپرداز|🆔 @VajehPardaz
🎥 معرفی «اصول و قواعد صفحهآرایی کتاب»
👤 #محمدکاظم_کاظمی @asarkazemi
این مجموعه حاصل تجربههای سیسالهٔ من در زمینهٔ صفحهآرایی کتاب است. در اینجا شما با باید و نبایدهای صفحهآرایی کتاب آشنا میشوید. به کمک این مجموعه و البته با تسلط بر نرمافزاری که با آن صفحهآرایی میکنید، شما میتوانید عموم کتابهای معمول را از آغاز تا پایان صفحهآرایی کنید.
البته در اینجا اصول و قواعد و تصمیمگیریها مطرح میشود. مباحث نرمافزاری مطرح نمیشود. آن مباحث را در مجموعهٔ «صفحهآرایی کتاب در ایندیزاین» میتوانید بیابید.
در پنج دقیقهٔ ابتدایی این قسمت، شما به صورت اجمالی با مباحث این مجموعه و نیز تفاوتهای آن با مجموعهٔ «صفحهآرایی کتاب در ایندیزاین» آشنا میشوید.
🔻 دوستان عزیز، از این نشانی میتوانید همهٔ ۱۲ قسمت فیلمهای تازهٔ «اصول و قواعد صفحهآرایی کتاب» را تهیه کنید.
www.mkkazemi.com/product-category/safhehearaei
📌 بیشتر بدانید: آشنایی با مجموعهٔ «اصول و قواعد صفحهآرایی کتاب»
🔸فهرست مطالب آموزش ویدیویی:
۱. ۱. دربارهٔ صفحهآرایی (۰۰:۵۰)
۱. ۲. جنبههای مختلف صفحهآرایی (۰۲:۰۰)
۱. ۳. اجمالی از مباحث این مجموعه (۰۳:۰۰)
۱. ۴. فنون صفحهآرایی و نرمافزارها (۰۵:۴۵)
۱. ۵. ایندیزاین، نرمافزاری مناسب (۰۷:۲۰)
▫️حداقلها و ارّهبرقیهای خاموش
۱. ۶. اصطلاحات و اجزای کتاب (۱۰:۳۰)
۱. ۷. قطعهای مرسوم کتاب (۰۲:۲۰)
۱. ۸. عوامل مؤثر در تعداد صفحات (۱۶:۳۵)
▫️نقش فرمبندی در تعداد صفحات
▫️صفحات حقیقی و مجازی
▫️نقش صفحات رنگی در تعداد صفحات
۱. ۹. عوامل مؤثر در قطع کتاب (۲۴:۲۰)
▫️نقش تعداد صفحات در تعیین قطع کتاب
▫️نقش محتوا در تعیین قطع کتاب
▫️نقش تعداد ستونها در قطع کتاب
▫️نقش جدول و تصویر در قطع کتاب
▫️سخن پایانی
🔹آثار محمدکاظم کاظمی
🆔 @AsarKazemi
بازنشر: 🔹#واژهپرداز|🆔 @VajehPardaz
❤2👍1🤩1
Forwarded from کاشانه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«میکلآنژ افغانستان» در ایران؛ سرایداری که مجسمهساز شد
علیخان عبداللهی را بیشتر اطرافیانش در تهران با عنوان کارش میشناسند: یک سرایدار افغان. اما اهالی هنر این شهر به او «استاد» میگویند؛ نه استاد سرایداری که استاد مجسمهسازی. معمولا وقتی آثار پاپیه ماشه او در گالریها و نمایشگاههای معتبر تهران به قیمت میلیونی به فروش گذاشته میشود، برای بازدیدکنندگان سخت است باور کنند که خالق آن، دستهای کارگر یک افغان است. برای همین در نظر خیلیها او خودش عجیبوغریبتر از مجسمههایی است که میسازد. مردی ۵۸ سالهای که ۳۱ سال میشود در ایران با کارت شناسایی موقت زندگی میکند و تمام این ۳۱ سال در ساختمانی پنج طبقه در قلب تهران متعهدانه سرایدار بوده است.
🌤
علیخان عبداللهی را بیشتر اطرافیانش در تهران با عنوان کارش میشناسند: یک سرایدار افغان. اما اهالی هنر این شهر به او «استاد» میگویند؛ نه استاد سرایداری که استاد مجسمهسازی. معمولا وقتی آثار پاپیه ماشه او در گالریها و نمایشگاههای معتبر تهران به قیمت میلیونی به فروش گذاشته میشود، برای بازدیدکنندگان سخت است باور کنند که خالق آن، دستهای کارگر یک افغان است. برای همین در نظر خیلیها او خودش عجیبوغریبتر از مجسمههایی است که میسازد. مردی ۵۸ سالهای که ۳۱ سال میشود در ایران با کارت شناسایی موقت زندگی میکند و تمام این ۳۱ سال در ساختمانی پنج طبقه در قلب تهران متعهدانه سرایدار بوده است.
🌤
❤38😢2👎1
Forwarded from خبرهای شعر خراسان (محمدکاظم کاظمی)
✳️ جلسۀ نقد کتاب «پیشانینوشت»
🔹اثر عاطفه جعفری
🔻 یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
🔺 ساعت ۱۷ تا ۱۹
🔸 مشهد، بولوار هاشمیه، بین هاشمیه ۲۰ و ۲۲
حوزۀ هنری خراسان رضوی.
🔹اثر عاطفه جعفری
🔻 یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
🔺 ساعت ۱۷ تا ۱۹
🔸 مشهد، بولوار هاشمیه، بین هاشمیه ۲۰ و ۲۲
حوزۀ هنری خراسان رضوی.
❤3
Forwarded from خبرگزاری معمار Memarpress
📝 گزارش اختصاصی
🖋 شاعران ایرانی و افغانستانی در آیین رونمایی کتاب پیشانینوشت گرد هم آمدند
🔹نشست رونمایی و نقد کتاب شعر «پیشانینوشت» اثر عاطفه جعفری، شاعر افغانستانی، با حضور جمعی از شاعران و علاقهمندان در حوزه هنری خراسان رضوی برگزار شد.
📥ادامه مطلب در سایت
📲 𝕏 | فیسبوک | اینستاگرام | یوتیوب
📡 @MemarPress | www.memar.press
🖋 شاعران ایرانی و افغانستانی در آیین رونمایی کتاب پیشانینوشت گرد هم آمدند
🔹نشست رونمایی و نقد کتاب شعر «پیشانینوشت» اثر عاطفه جعفری، شاعر افغانستانی، با حضور جمعی از شاعران و علاقهمندان در حوزه هنری خراسان رضوی برگزار شد.
📥ادامه مطلب در سایت
📲 𝕏 | فیسبوک | اینستاگرام | یوتیوب
📡 @MemarPress | www.memar.press
❤5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 کاروان حُلّه؛ جشنواره سالانه ادبیات معاصر افغانستان
🔸 بنیاد فرهنگی ـ اجتماعی افغانستانیهای مقیم ج.ا.ایران
@bonyadefarhangi
🔸 بنیاد فرهنگی ـ اجتماعی افغانستانیهای مقیم ج.ا.ایران
@bonyadefarhangi
❤4
Forwarded from خانهٔ آینه
🍁 شبی با بیدل، ۱۸۰
🔹 یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲
اینستاگرام محمدکاظم کاظمی
🔸 http://instagram.com/mkazemkazemi
🔻 متن غزل
تغافل چه خجلت به خود چیدهباشد؟
که آن نازنین سوی ما دیدهباشد
حنایی است رنگ بهار سرشکم
ندانم به پای که غلتیدهباشد
طرب مفتِ دل، گر همه صبحِ بختم
ز گُلکردن گریه خندیدهباشد
به اظهارِ هستی مشو داغ خجلت
همان بِه که این عیب پوشیدهباشد
ندانم دل از درس موهومِ هستی
چه فهمیده باشد که فهمیده باشد
چو موجِ گهر، بِه که از شرم دریا
نگاه تو در دیده پیچیدهباشد
بجوشد دل گرم با جسم خاکی
اگر باده با شیشه جوشیدهباشد
من و یأسِ مطلب، دل و آه حسرت
دعا گو اثر میپرستیدهباشد
نفسسازی، آهنگ جمعیّتت کو؟
سحر، گَرد اجزای پاشیدهباشد
در این دشتِ وحشت، من آن گردبادم
که سر تا قدم دامنی چیدهباشد
حیاپرور آستان نیازت
دلی داشتم، آب گردیدهباشد
اگر بیدل ما دهد عرضِ هستی
به خواب عدم حیرتی دیدهباشد
@khanehayeneh
🔹 یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲
اینستاگرام محمدکاظم کاظمی
🔸 http://instagram.com/mkazemkazemi
🔻 متن غزل
تغافل چه خجلت به خود چیدهباشد؟
که آن نازنین سوی ما دیدهباشد
حنایی است رنگ بهار سرشکم
ندانم به پای که غلتیدهباشد
طرب مفتِ دل، گر همه صبحِ بختم
ز گُلکردن گریه خندیدهباشد
به اظهارِ هستی مشو داغ خجلت
همان بِه که این عیب پوشیدهباشد
ندانم دل از درس موهومِ هستی
چه فهمیده باشد که فهمیده باشد
چو موجِ گهر، بِه که از شرم دریا
نگاه تو در دیده پیچیدهباشد
بجوشد دل گرم با جسم خاکی
اگر باده با شیشه جوشیدهباشد
من و یأسِ مطلب، دل و آه حسرت
دعا گو اثر میپرستیدهباشد
نفسسازی، آهنگ جمعیّتت کو؟
سحر، گَرد اجزای پاشیدهباشد
در این دشتِ وحشت، من آن گردبادم
که سر تا قدم دامنی چیدهباشد
حیاپرور آستان نیازت
دلی داشتم، آب گردیدهباشد
اگر بیدل ما دهد عرضِ هستی
به خواب عدم حیرتی دیدهباشد
@khanehayeneh
❤4
خانهٔ آینه
🍁 شبی با بیدل، ۱۸۰ 🔹 یکشنبه ۶ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲ اینستاگرام محمدکاظم کاظمی 🔸 http://instagram.com/mkazemkazemi 🔻 متن غزل تغافل چه خجلت به خود چیدهباشد؟ که آن نازنین سوی ما دیدهباشد حنایی است رنگ بهار سرشکم ندانم به پای که غلتیدهباشد طرب مفتِ دل، گر…
سلام دوستان گرامی. به امید خدا برآنیم که بعد از یک وقفهٔ طولانی یک سال و نیم، برنامهٔ «شبی با بیدل» را در اینستاگرام به صورت قدیم آغاز کنیم. به امید همراهی شما دوستان عزیز.
❤8
📚 کاروان حُلّه؛ جشنواره سالانه ادبیات معاصر افغانستان
🔻با کاروان حله در واقع قرار است یک رویداد ادبی بزرگ در افغانستان شکل بگیرد. فرصتی باشد برای پرداختن به شعر و ادبیات داستانی در قالب یک رقابت بین همه افغانستانیهای سراسر جهان.
🔻 در این روزگار که زبان و ادبیات ما در معرض تهاجمهای بسیار و نامهربانیهای دولتمداران است، این فرصت را مغتنم بداریم برای تجلیل از صاحبان شعر و داستان.
🔻 از دوستان عزیزی که دست در کار سرودن و نوشتن دارند، برای شرکت در این جشنواره دعوت میکنم. همه سخنوران و نویسندگان افغانستان در داخل کشور و نیز کشورهای دیگر در صورتی که آثاری با شرایط تعیینشده دارند، میتوانند در این رقابت شرکت کنند. تا آخر مهر / میزان ۱۴۰۴ فرصت هست.
🔹 بخشها:
▪️ انتخاب کتاب سال شعر
▪️ انتخاب کتاب سال داستان
▪️ مسابقه شعر و داستان کوتاه جوان افغانستان
🗓 مهلت ارسال آثار:
۱۵ شهریور تا پایان مهرماه ۱۴۰۴
📩 ارسال اثر و دریافت اطلاعات بیشتر:
✉️ Karvaneholle@gmail.com
📞 +989158018761
🔸 بنیاد فرهنگی ـ اجتماعی افغانستانیهای مقیم ج. ا. ایران
@bonyadefarhangi
🔻با کاروان حله در واقع قرار است یک رویداد ادبی بزرگ در افغانستان شکل بگیرد. فرصتی باشد برای پرداختن به شعر و ادبیات داستانی در قالب یک رقابت بین همه افغانستانیهای سراسر جهان.
🔻 در این روزگار که زبان و ادبیات ما در معرض تهاجمهای بسیار و نامهربانیهای دولتمداران است، این فرصت را مغتنم بداریم برای تجلیل از صاحبان شعر و داستان.
🔻 از دوستان عزیزی که دست در کار سرودن و نوشتن دارند، برای شرکت در این جشنواره دعوت میکنم. همه سخنوران و نویسندگان افغانستان در داخل کشور و نیز کشورهای دیگر در صورتی که آثاری با شرایط تعیینشده دارند، میتوانند در این رقابت شرکت کنند. تا آخر مهر / میزان ۱۴۰۴ فرصت هست.
🔹 بخشها:
▪️ انتخاب کتاب سال شعر
▪️ انتخاب کتاب سال داستان
▪️ مسابقه شعر و داستان کوتاه جوان افغانستان
🗓 مهلت ارسال آثار:
۱۵ شهریور تا پایان مهرماه ۱۴۰۴
📩 ارسال اثر و دریافت اطلاعات بیشتر:
✉️ Karvaneholle@gmail.com
📞 +989158018761
🔸 بنیاد فرهنگی ـ اجتماعی افغانستانیهای مقیم ج. ا. ایران
@bonyadefarhangi
❤7
Forwarded from 📚 Bookpak | بوکپَک
📚✨ بوکپَک، جایی که کتاب تبدیل به تجربه میشود!
ما در بوکپَک باور داریم که کتاب فقط کاغذ و جوهر نیست؛
هر کتاب دنیایی تازه است که در دستان شما جان میگیرد.
اینجا هر بستهی کتابی با عشق و دقت انتخاب میشود،
تا نه تنها مطالعه کنید، بلکه سفری کوتاه به آرامش، اندیشه و الهام داشته باشید. 🌿
بوکپَک فقط فروش کتاب نیست…
هدیهای است به روح شما؛ ترکیبی از ادبیات، آرامش و زیبایی
که لحظههای روزمرهتان را پرنورتر و دلنشینتر میسازد. ✨
📖 اگر به دنبال هدیهای خاص برای خود یا عزیزانتان هستید،
بوکپَک انتخابی است که همیشه در خاطر خواهد ماند.
✨ برای سفارش، به آیدی زیر پیام دهید:
@AnjilaOmar
@bookpak
ما در بوکپَک باور داریم که کتاب فقط کاغذ و جوهر نیست؛
هر کتاب دنیایی تازه است که در دستان شما جان میگیرد.
اینجا هر بستهی کتابی با عشق و دقت انتخاب میشود،
تا نه تنها مطالعه کنید، بلکه سفری کوتاه به آرامش، اندیشه و الهام داشته باشید. 🌿
بوکپَک فقط فروش کتاب نیست…
هدیهای است به روح شما؛ ترکیبی از ادبیات، آرامش و زیبایی
که لحظههای روزمرهتان را پرنورتر و دلنشینتر میسازد. ✨
📖 اگر به دنبال هدیهای خاص برای خود یا عزیزانتان هستید،
بوکپَک انتخابی است که همیشه در خاطر خواهد ماند.
✨ برای سفارش، به آیدی زیر پیام دهید:
@AnjilaOmar
@bookpak
❤1
Forwarded from آثار محمدکاظم کاظمی
🟠 کشور خورشید
🔹 محمدکاظم کاظمی
🔸 شعری تازه
از این دریای هولانگیز تا لنگر درآوردم
به جای بادبان، از شوقِ ساحل پر درآوردم
من آن ملک خراسانم که در ایام عُسرت هم
هزاران سکۀ خورشید از خاور درآوردم
میان چاه ظلمت سرنگون یک عمر اگر ماندم
ولی آیینه را از دست اسکندر، درآوردم
سرم را پایکوب تکسواران مغول دیدم
ولی از آن تن بیسر، سری دیگر درآوردم
و از ویرانههای بامیان و بلخ و نیشابور
فقیه و فیلسوف و واعظ و خطاط و خنیاگر
ادیب و شاعر و نقاش و دانشور درآوردم
هم اخبار عرب خواندم هم اقوال عجم دیدم
هم از اسطورههای روم و یونان سر درآوردم
امیران گاو اگر گشتند، من انسانشان کردم
از این گنجینه، قانونی شفاگستر درآوردم
پر طاووس بودم، خامۀ نقاش چین گشتم
و از قونیه تا دهلی، دُر و گوهر درآوردم
دمی با نثر سعدی بابی از معروف وا کردم
دمی با نظم حافظ ریشهٔ منکر درآوردم
سرآهنگ غزل گشتم که با الحان داوودی
نوا از چوب خشک و از گلوی تر درآوردم
تمام متن قرآن را به خط نسخ پیمودم
به نستعلیق، از شهنامهها دفتر درآوردم
دمی شیر خدا گشتم، زمانی رستم دستان
شکستم شاخ دیوان را، درِ خیبر درآوردم
زمانی نان جو را با یتیمان بخش میکردم
دمی کاووس را از قلعۀ ششدر درآوردم
تو ماری گشتی و بر شانهٔ ضحّاک روییدی
من اما داسی از دستان آهنگر در آوردم
امیرالمؤمنین گشتی، مرا در دوزخ افکندی
من از آن دوزخ سوزان، ولی اخگر درآوردم
تو آن کانون اخگر را به خاکستر کفن کردی
ولی من آتشی از زیر خاکستر درآوردم
بدان آتش تمام برف و بوران را به سر بردم
بهار از برفِ سنگین لالۀ احمر درآوردم
تو پی در پی قفس میسازی و یک روز میبینی
که من اینجا به جای نالهکردن، پر درآوردم
مشهد، ۹ مهر ۱۴۰۴
🔹 محمدکاظم کاظمی
🔸 شعری تازه
از این دریای هولانگیز تا لنگر درآوردم
به جای بادبان، از شوقِ ساحل پر درآوردم
من آن ملک خراسانم که در ایام عُسرت هم
هزاران سکۀ خورشید از خاور درآوردم
میان چاه ظلمت سرنگون یک عمر اگر ماندم
ولی آیینه را از دست اسکندر، درآوردم
سرم را پایکوب تکسواران مغول دیدم
ولی از آن تن بیسر، سری دیگر درآوردم
و از ویرانههای بامیان و بلخ و نیشابور
فقیه و فیلسوف و واعظ و خطاط و خنیاگر
ادیب و شاعر و نقاش و دانشور درآوردم
هم اخبار عرب خواندم هم اقوال عجم دیدم
هم از اسطورههای روم و یونان سر درآوردم
امیران گاو اگر گشتند، من انسانشان کردم
از این گنجینه، قانونی شفاگستر درآوردم
پر طاووس بودم، خامۀ نقاش چین گشتم
و از قونیه تا دهلی، دُر و گوهر درآوردم
دمی با نثر سعدی بابی از معروف وا کردم
دمی با نظم حافظ ریشهٔ منکر درآوردم
سرآهنگ غزل گشتم که با الحان داوودی
نوا از چوب خشک و از گلوی تر درآوردم
تمام متن قرآن را به خط نسخ پیمودم
به نستعلیق، از شهنامهها دفتر درآوردم
دمی شیر خدا گشتم، زمانی رستم دستان
شکستم شاخ دیوان را، درِ خیبر درآوردم
زمانی نان جو را با یتیمان بخش میکردم
دمی کاووس را از قلعۀ ششدر درآوردم
تو ماری گشتی و بر شانهٔ ضحّاک روییدی
من اما داسی از دستان آهنگر در آوردم
امیرالمؤمنین گشتی، مرا در دوزخ افکندی
من از آن دوزخ سوزان، ولی اخگر درآوردم
تو آن کانون اخگر را به خاکستر کفن کردی
ولی من آتشی از زیر خاکستر درآوردم
بدان آتش تمام برف و بوران را به سر بردم
بهار از برفِ سنگین لالۀ احمر درآوردم
تو پی در پی قفس میسازی و یک روز میبینی
که من اینجا به جای نالهکردن، پر درآوردم
مشهد، ۹ مهر ۱۴۰۴
❤26👍5
Forwarded from موسسه فرهنگی درّ دری
موسسه فرهنگی درّ دری
Photo
شکاریم یکسر همه پیش مرگ
استاد محمدیونس طغیان ساکایی، ادیب فرهیخته و شاهنامهپژوه بزرگ وطن بعد از تحمل روزها مرارت بیماری، عاقبت به سرای باقی شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. استاد، انسانی آگاه، متواضع، متعادل و منصف بود. بار نخست در بهار سال ۱۳۷۶ در مزارشریف با جمعی از دوستان شاعر، مهمان ایشان شدیم. آن زمان ما در کار فصلنامه دردری بودیم. برای درج در آن فصلنامه گفتوگویی با ایشان انجام شد. استاد تعدادی از دست نوشتههایشان را که با ماشین دستی تایپ شده بود و در واقع کتابگونهای چاپ ناشده بود؛ در اختیار ما گذاشت. نوشتهها اغلب در حوزههای شاهنامهپژوهی بود. این مقالات نیز در شمارههایی از آن فصلنامه به چاپ رسید. بعد از آن نیز ارتباط ما قطع نشد. گاه حضوری و گاه مجازی از خوان دانششان بهرمند میشدیم. این ارتباط با تاسیس دانشنامه هزاره بیشتر شد. در جلسات متواتر شورای علمی و نیز در نظرخواهیهای موارد دیگر با ایشان مشوره صورت میگرفت. دو ماه قبل بود که باز در چند نشست شورای علمی خدمت ایشان بودیم ولی بعد مدتی به علت بیماری از حضورشان محروم ماندیم. امید میبردیم که باز آن جان آشنا و صمیمی را در جمع خود داشته باشیم اما سوکمندانه که این امید مانند بسیار آرزوهای دیگر آدمی، رنگ اجابت نگرفت. امروز صبح از فیسبوک مطلع شدم که دیگر آن وجود ارزنده را در میان خود نداریم. این ضایعه را به خانواده محترم استاد تسلیت میگویم و نیز به جامعه فرهنگی کشور. به قول حکیم توس:
شکاریم یکسر همه پیش مرگ
سری زیر تاج و سری زیر ترگ
#ابوطالب_مظفری
مؤسسه فرهنگی درّ دری
@DorreDarii
استاد محمدیونس طغیان ساکایی، ادیب فرهیخته و شاهنامهپژوه بزرگ وطن بعد از تحمل روزها مرارت بیماری، عاقبت به سرای باقی شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. استاد، انسانی آگاه، متواضع، متعادل و منصف بود. بار نخست در بهار سال ۱۳۷۶ در مزارشریف با جمعی از دوستان شاعر، مهمان ایشان شدیم. آن زمان ما در کار فصلنامه دردری بودیم. برای درج در آن فصلنامه گفتوگویی با ایشان انجام شد. استاد تعدادی از دست نوشتههایشان را که با ماشین دستی تایپ شده بود و در واقع کتابگونهای چاپ ناشده بود؛ در اختیار ما گذاشت. نوشتهها اغلب در حوزههای شاهنامهپژوهی بود. این مقالات نیز در شمارههایی از آن فصلنامه به چاپ رسید. بعد از آن نیز ارتباط ما قطع نشد. گاه حضوری و گاه مجازی از خوان دانششان بهرمند میشدیم. این ارتباط با تاسیس دانشنامه هزاره بیشتر شد. در جلسات متواتر شورای علمی و نیز در نظرخواهیهای موارد دیگر با ایشان مشوره صورت میگرفت. دو ماه قبل بود که باز در چند نشست شورای علمی خدمت ایشان بودیم ولی بعد مدتی به علت بیماری از حضورشان محروم ماندیم. امید میبردیم که باز آن جان آشنا و صمیمی را در جمع خود داشته باشیم اما سوکمندانه که این امید مانند بسیار آرزوهای دیگر آدمی، رنگ اجابت نگرفت. امروز صبح از فیسبوک مطلع شدم که دیگر آن وجود ارزنده را در میان خود نداریم. این ضایعه را به خانواده محترم استاد تسلیت میگویم و نیز به جامعه فرهنگی کشور. به قول حکیم توس:
شکاریم یکسر همه پیش مرگ
سری زیر تاج و سری زیر ترگ
#ابوطالب_مظفری
مؤسسه فرهنگی درّ دری
@DorreDarii
❤10