✳️ دو رویّه در بحثهای هویتی
🔹محمدکاظم کاظمی
در ماههای اخیر در فضای مجازی و رسانهای، شاهد چند فقره بحث در مسائل فرهنگی و تاریخی بودهایم که هرچند اینها در حوزههای مختلف ملی، مذهبی و سیاسی رخ داده است، در همه یک چیز مشترک بوده است و آن نحوهٔ مواجههٔ مدافعان یک فکر یا هویت، از منتقدان آن بوده است.
به راستی وقتی یک تفکر یا گزارهٔ حتی بدیهی از سوی کسی نقد میشود، ما چه رویهای در پیش میگیریم و باید در پیش بگیریم؟
🔻 رویّهٔ اول
آن امر را بخشی از هویت دینی، تاریخی یا فرهنگی خویش بدانیم و بحث در آن مورد را توهین به خود و هویت جمعی خود بپنداریم و با آن انتقاد و انتقادکننده از در انکار، برخورد قلمی، توهین و ارعاب برآییم. طبیعتاً وقتی بحث را هویتی و به تعبیری «ناموسی» (چنان که در یک بحث دینی این مسئله مطرح شد) بسازیم و تشکیک در آن را «ممنوع» و «خط قرمز» بپنداریم گروه وسیعی از کسانی که احساساتشان هم جریحهدار شده است، با ما همراه میشوند دمار از روزگار آن منتقد درمیآورند. یا او را طرد میکنیم، یا به عذرخواهی و توبه وامیداریم و یا حداقل او را و دیگرانی را که ممکن است این فکر در ذهنشان جوانه زده یا این شائبه برایشان ایجاد شده است، مرعوب میسازیم به گونهای که آن عرصه دیگر از هر تهاجمی در امان بماند.
اما آن فکر، آن انتقاد یا شائبه و شبهه خودش چه میشود؟ از بین میرود؟ نه، بلکه به پستوی ذهن آن شخص و دیگران میرود و بدون این که پاسخی یافته باشد، زندگی می کند و باز از جایی دیگر سر برمیآورد (چون پاسخ نیافته است) و باز باید یک لشکر دیگر برای مواجهه با آن بسیج کنیم.
یکی از فعالان فضای مجازی ایراد گرفته است که چرا فردوسی در ابتدای داستان، انتهای آن را فاش کرده یا به تعبیری لو داده است. لحن ایشان هم تند و حتی از نظر بعضیها توهینآمیز بوده است. گیرم که ما او را به قوهٔ قهریه ساکت ساختیم یا طرد کردیم. این ایراد در ذهن بسیاری از آدمها وجود دارد و میچرخد.
اما این تنها عارضهٔ این قضیه نیست. با این برخوردها، ما به عنوان اهالی یک حوزهٔ هویتی، تصویری مخدوش از خود هم به دیگران ارائه کردهایم. تصویر آدمهایی عصبی، کمتحمل، نابردبار و ناسازگار با اندیشههای گوناگون. فردا دیگران از منِ مذهبی که به خاطر تشکیک یک شخص در امری تاریخی (گیرم از منظر من هویتی و ناموسی) او را کافر و گمراه و هزار چیز دیگر مینامم، چه تصویری دارد؟
🔻رویّهٔ دوم
ما صرف نظر از نوع لحن و بیان و حتی تعرض و توهینی که ممکن است از سوی آن منتقد احساس کردهباشیم، هستهٔ بحث او را میگیریم، ارزیابی میکنیم و حلاجی میکنیم. اگر به نتیجهٔ روشنی رسیدیم، آن را بیان میکنیم و پاسخ میدهیم. به این صورت هم روش خردورزانهای در پیش گرفتهایم و هم آن گره برای همیشه گشوده شده و پاسخ مطلوب خود را یافته است.
من در پاسخ آن ایراد به داستانسرایی فردوسی، میتوانم این را بگویم که اتفاقاً در یک سطح دیگر همین که انتهای داستان را در ابتدا بازگو میکنی، خواننده را به نوعی دیگر در تعلیق و درگیری قرار میدهد. این که چطور شد که قهرمان پسرش را کشت؟ چطور شد که تاجبخش پادشاهان، این بار تیر دوسر به چشم پادشاهزاده زد؟ اینجا در طول داستان یک تعلیق دیگر جریان دارد که از آن اولی ممکن است گیراتر باشد. (در این مورد سید ابوطالب مظفری در مقالهای با عنوان «سخنگفتن پهلوانی» در فصلنامهٔ در دری، مفصل بحث کرده و از منظر خود دلایل برتری این شیوهٔ داستانسرایی را بیان کرده است.)
وقتی ما این را بیان کنیم، این مسئله هم برای شخص منتقد حل شده است، هم برای افراد بسیاری که این سخن را دیده باشند.
مزیت دیگر این است که به خشکمغزی و ناشکیبایی متهم نشدهایم. شخص مقابل توهین کرده است؟ گیرم که چنین باشد. ما این را بدانیم که توهینکنندگان محبوب نیستند. چه دیگری، چه ما.
🔻 خط قرمزها برای کیست؟
و همینجا این نکته را هم بیفزایم که گیرم اگر مسئلهای برای ما هویتی و ناموسی و خط قرمز است، ما خود مختاریم که در آن مسئله بحث نکنیم و وارد نشویم (هرچند همین هم به نظر من پسندیده نیست) ولی این را نمیشود به دیگران هم تکلیف کرد. چون ممکن است برای آن اشخاص چنین نباشد. برای کسی که دلبستهٔ فرهنگ ملی است، ممکن است بحث در مورد فردوسی یا کوروش هویتی و ناموسی باشد. برای کسی که دلبستهٔ فرهنگ دینی است ممکن است بحث در مورد قرآن و پیامبر چنین باشد. برای کسی دیگر ممکن است رهبران سیاسی خط قرمز باشد. ما نباید خط قرمزی را که خود در موضوعی داریم، بر دیگری تحمیل کنیم. همان طور که خود ممکن است در حوزهای بحث و انتقاد داشته باشیم که برای دیگران خط قرمز باشد. میدانید که یک زمانی در تاریخ اسلام، بحثکردن در مورد حدوث و قِدم قرآن خط قرمز بود و چه خونها که بر سر این ماجرا ریخته شد؟
@mkazemkazemi
🔹محمدکاظم کاظمی
در ماههای اخیر در فضای مجازی و رسانهای، شاهد چند فقره بحث در مسائل فرهنگی و تاریخی بودهایم که هرچند اینها در حوزههای مختلف ملی، مذهبی و سیاسی رخ داده است، در همه یک چیز مشترک بوده است و آن نحوهٔ مواجههٔ مدافعان یک فکر یا هویت، از منتقدان آن بوده است.
به راستی وقتی یک تفکر یا گزارهٔ حتی بدیهی از سوی کسی نقد میشود، ما چه رویهای در پیش میگیریم و باید در پیش بگیریم؟
🔻 رویّهٔ اول
آن امر را بخشی از هویت دینی، تاریخی یا فرهنگی خویش بدانیم و بحث در آن مورد را توهین به خود و هویت جمعی خود بپنداریم و با آن انتقاد و انتقادکننده از در انکار، برخورد قلمی، توهین و ارعاب برآییم. طبیعتاً وقتی بحث را هویتی و به تعبیری «ناموسی» (چنان که در یک بحث دینی این مسئله مطرح شد) بسازیم و تشکیک در آن را «ممنوع» و «خط قرمز» بپنداریم گروه وسیعی از کسانی که احساساتشان هم جریحهدار شده است، با ما همراه میشوند دمار از روزگار آن منتقد درمیآورند. یا او را طرد میکنیم، یا به عذرخواهی و توبه وامیداریم و یا حداقل او را و دیگرانی را که ممکن است این فکر در ذهنشان جوانه زده یا این شائبه برایشان ایجاد شده است، مرعوب میسازیم به گونهای که آن عرصه دیگر از هر تهاجمی در امان بماند.
اما آن فکر، آن انتقاد یا شائبه و شبهه خودش چه میشود؟ از بین میرود؟ نه، بلکه به پستوی ذهن آن شخص و دیگران میرود و بدون این که پاسخی یافته باشد، زندگی می کند و باز از جایی دیگر سر برمیآورد (چون پاسخ نیافته است) و باز باید یک لشکر دیگر برای مواجهه با آن بسیج کنیم.
یکی از فعالان فضای مجازی ایراد گرفته است که چرا فردوسی در ابتدای داستان، انتهای آن را فاش کرده یا به تعبیری لو داده است. لحن ایشان هم تند و حتی از نظر بعضیها توهینآمیز بوده است. گیرم که ما او را به قوهٔ قهریه ساکت ساختیم یا طرد کردیم. این ایراد در ذهن بسیاری از آدمها وجود دارد و میچرخد.
اما این تنها عارضهٔ این قضیه نیست. با این برخوردها، ما به عنوان اهالی یک حوزهٔ هویتی، تصویری مخدوش از خود هم به دیگران ارائه کردهایم. تصویر آدمهایی عصبی، کمتحمل، نابردبار و ناسازگار با اندیشههای گوناگون. فردا دیگران از منِ مذهبی که به خاطر تشکیک یک شخص در امری تاریخی (گیرم از منظر من هویتی و ناموسی) او را کافر و گمراه و هزار چیز دیگر مینامم، چه تصویری دارد؟
🔻رویّهٔ دوم
ما صرف نظر از نوع لحن و بیان و حتی تعرض و توهینی که ممکن است از سوی آن منتقد احساس کردهباشیم، هستهٔ بحث او را میگیریم، ارزیابی میکنیم و حلاجی میکنیم. اگر به نتیجهٔ روشنی رسیدیم، آن را بیان میکنیم و پاسخ میدهیم. به این صورت هم روش خردورزانهای در پیش گرفتهایم و هم آن گره برای همیشه گشوده شده و پاسخ مطلوب خود را یافته است.
من در پاسخ آن ایراد به داستانسرایی فردوسی، میتوانم این را بگویم که اتفاقاً در یک سطح دیگر همین که انتهای داستان را در ابتدا بازگو میکنی، خواننده را به نوعی دیگر در تعلیق و درگیری قرار میدهد. این که چطور شد که قهرمان پسرش را کشت؟ چطور شد که تاجبخش پادشاهان، این بار تیر دوسر به چشم پادشاهزاده زد؟ اینجا در طول داستان یک تعلیق دیگر جریان دارد که از آن اولی ممکن است گیراتر باشد. (در این مورد سید ابوطالب مظفری در مقالهای با عنوان «سخنگفتن پهلوانی» در فصلنامهٔ در دری، مفصل بحث کرده و از منظر خود دلایل برتری این شیوهٔ داستانسرایی را بیان کرده است.)
وقتی ما این را بیان کنیم، این مسئله هم برای شخص منتقد حل شده است، هم برای افراد بسیاری که این سخن را دیده باشند.
مزیت دیگر این است که به خشکمغزی و ناشکیبایی متهم نشدهایم. شخص مقابل توهین کرده است؟ گیرم که چنین باشد. ما این را بدانیم که توهینکنندگان محبوب نیستند. چه دیگری، چه ما.
🔻 خط قرمزها برای کیست؟
و همینجا این نکته را هم بیفزایم که گیرم اگر مسئلهای برای ما هویتی و ناموسی و خط قرمز است، ما خود مختاریم که در آن مسئله بحث نکنیم و وارد نشویم (هرچند همین هم به نظر من پسندیده نیست) ولی این را نمیشود به دیگران هم تکلیف کرد. چون ممکن است برای آن اشخاص چنین نباشد. برای کسی که دلبستهٔ فرهنگ ملی است، ممکن است بحث در مورد فردوسی یا کوروش هویتی و ناموسی باشد. برای کسی که دلبستهٔ فرهنگ دینی است ممکن است بحث در مورد قرآن و پیامبر چنین باشد. برای کسی دیگر ممکن است رهبران سیاسی خط قرمز باشد. ما نباید خط قرمزی را که خود در موضوعی داریم، بر دیگری تحمیل کنیم. همان طور که خود ممکن است در حوزهای بحث و انتقاد داشته باشیم که برای دیگران خط قرمز باشد. میدانید که یک زمانی در تاریخ اسلام، بحثکردن در مورد حدوث و قِدم قرآن خط قرمز بود و چه خونها که بر سر این ماجرا ریخته شد؟
@mkazemkazemi
❤4
Forwarded from خراسان آنلاین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👤محمدکاظم کاظمی، شاعر و نویسنده افغانستانی در #خراسان_گپ در پاسخ به این سوال که واژه یلدا واژه فارسی نیست و اصالتاً این واژه سوریانی و مربوط به روم باستان است، بنابراین بهتر است یلدا بگوییم یا چله گفت :
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤3
خراسان آنلاین
با سپاس از عزیزان دستاندرکار «خراسان آنلاین»
❤1👍1