Forwarded from راهیانه
♦️آغوشهای فرامرزی♦️
(همایون شجریان و تقریب ِ فرهنگی)
▪️"برای نزدیکتر شدن ما به یکدیگر در خاورمیانه، کار، کار ِ هنرمندان، ورزشکاران و دانشگاهیان است". این جان ِ کلام چیزی است که از چند سال قبل، به آن رسیدهام. قبلترها و بارها، این ایده را نوشتهام: «حفرهی اجتماعی ِ تقریب» یا آنطور که برادرم محسن حسام مظاهری مینویسد: «تعایُش» و همزیستی.
▪️خلاصهی حرفم این بوده که ما، یعنی مردمان خاورمیانه و شمال افریقا، نیاز داریم که فراتر از مرزهای سیاسی، همدیگر را بشناسیم، به همدیگر نزدیکتر شویم و به روی هم شمشیر نکشیم. سنی به روی شیعه، فارس به روی عرب، تُرک به روی کرد.
▪️به تاریخ معاصر ِ این منطقه که نگاه میکنم، جریانی مذهبی بوده به نام «جریان ِ تقریب». این جریان که چهرههای اصلیاش در مصر کسانی چون شیخ محمد عَبدُه و شیخ شَلتوت و در ایران، محمدتقی قمی و آیتالله بروجردی و محمود طالقانی بودهاند. این چهرهها، همگی از علمای دین بودند. اما واقعیت این است که دیگر نه روحانیت ِ شیعه و نه علمای سنی، مرجعیت ِ پیشین ِ اجتماعی را ندارند. پس دیگر نمیتوانند نقش اصلی را در این نزدیکی ملتها به هم داشتهباشند.
▪️در جهان ِ جدید، نقش اصلی را در نزدیکی ِ ملتها، هنرمندان، ورزشکاران، روشنفکران و دانشگاهیان دارند. آنها هستند که میتوانند قلبهای ملتها را به همدیگر نزدیک کنند. امروز، کاری که فوتبال ِ جذاب ِ محمد صلاح فوتبالیست مصری، صدای زیبای ِ ام ّ کلثوم و نانسی عجرم خواننده و ترجمهی آثار علی شریعتی به ترکی و عربی و غزل ِ محمدکاظم ِ کاظمی افغان میتوانند انجام دهند، از دیدار ِ پاپ و آیتالله سیستانی در نجف هم مهمتر است. آنها هستند که قلبهای ما را در این منطقه به هم پیوند میزنند.
▪️ایرانیای که لطافت ِ صدای مِنشاوی و عبدالباسط عرب و سحر ِ نوای ام کلثوم را شنیده باشد، به روی عرب شمشیر نمیکِشد. آذربایجانی و ارمنی که نواختن ِ ساز ِ دودوک ِ گاسپاریان و عاشیقهای آذری را دوست بدارند، سختتر ماشه را به سوی هم میچکانند.
▪️چند روز قبل، به صورت اتفاقی، کاری درخشان از همایون شجریان را شنیدم. قطعهای با عنوان «شعلهور» با شعری از مولانا. او این قطعه را با هنرمندی پاکستانی به نام نصرت فاتح علیخان اجرا کردهاست. شعر مولانا که خود پل ارتباط ما و ترکیه و افغانستان و تمامی فارسیزبانان است با ترکیب دو نوع موسیقی و در هم تنیدن آن، دقیقاً مصداقی است از «تقریب ِ اجتماعی».
▪️باید چنین همکاریهای مشترکی فراتر از مرزهای بیمعنای سیاسی و فراتر از جهان ِ کوچک ِ سیاست و بیمعنایی ِ دنیای سیاستمداران ِ جهان را قدر دانست و از رخ دادنش، شادمان و مفتخر بود.
▪️اگر مای هنرمند و روشنفکر و ورزشکار چنین کنیم، فردای ِ ما در این منطقه، حتماً روشنتر خواهد بود.
#روشنا|#تقریب_اجتماعی|#هنر
راهیانه|ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه|@raahiane
(همایون شجریان و تقریب ِ فرهنگی)
▪️"برای نزدیکتر شدن ما به یکدیگر در خاورمیانه، کار، کار ِ هنرمندان، ورزشکاران و دانشگاهیان است". این جان ِ کلام چیزی است که از چند سال قبل، به آن رسیدهام. قبلترها و بارها، این ایده را نوشتهام: «حفرهی اجتماعی ِ تقریب» یا آنطور که برادرم محسن حسام مظاهری مینویسد: «تعایُش» و همزیستی.
▪️خلاصهی حرفم این بوده که ما، یعنی مردمان خاورمیانه و شمال افریقا، نیاز داریم که فراتر از مرزهای سیاسی، همدیگر را بشناسیم، به همدیگر نزدیکتر شویم و به روی هم شمشیر نکشیم. سنی به روی شیعه، فارس به روی عرب، تُرک به روی کرد.
▪️به تاریخ معاصر ِ این منطقه که نگاه میکنم، جریانی مذهبی بوده به نام «جریان ِ تقریب». این جریان که چهرههای اصلیاش در مصر کسانی چون شیخ محمد عَبدُه و شیخ شَلتوت و در ایران، محمدتقی قمی و آیتالله بروجردی و محمود طالقانی بودهاند. این چهرهها، همگی از علمای دین بودند. اما واقعیت این است که دیگر نه روحانیت ِ شیعه و نه علمای سنی، مرجعیت ِ پیشین ِ اجتماعی را ندارند. پس دیگر نمیتوانند نقش اصلی را در این نزدیکی ملتها به هم داشتهباشند.
▪️در جهان ِ جدید، نقش اصلی را در نزدیکی ِ ملتها، هنرمندان، ورزشکاران، روشنفکران و دانشگاهیان دارند. آنها هستند که میتوانند قلبهای ملتها را به همدیگر نزدیک کنند. امروز، کاری که فوتبال ِ جذاب ِ محمد صلاح فوتبالیست مصری، صدای زیبای ِ ام ّ کلثوم و نانسی عجرم خواننده و ترجمهی آثار علی شریعتی به ترکی و عربی و غزل ِ محمدکاظم ِ کاظمی افغان میتوانند انجام دهند، از دیدار ِ پاپ و آیتالله سیستانی در نجف هم مهمتر است. آنها هستند که قلبهای ما را در این منطقه به هم پیوند میزنند.
▪️ایرانیای که لطافت ِ صدای مِنشاوی و عبدالباسط عرب و سحر ِ نوای ام کلثوم را شنیده باشد، به روی عرب شمشیر نمیکِشد. آذربایجانی و ارمنی که نواختن ِ ساز ِ دودوک ِ گاسپاریان و عاشیقهای آذری را دوست بدارند، سختتر ماشه را به سوی هم میچکانند.
▪️چند روز قبل، به صورت اتفاقی، کاری درخشان از همایون شجریان را شنیدم. قطعهای با عنوان «شعلهور» با شعری از مولانا. او این قطعه را با هنرمندی پاکستانی به نام نصرت فاتح علیخان اجرا کردهاست. شعر مولانا که خود پل ارتباط ما و ترکیه و افغانستان و تمامی فارسیزبانان است با ترکیب دو نوع موسیقی و در هم تنیدن آن، دقیقاً مصداقی است از «تقریب ِ اجتماعی».
▪️باید چنین همکاریهای مشترکی فراتر از مرزهای بیمعنای سیاسی و فراتر از جهان ِ کوچک ِ سیاست و بیمعنایی ِ دنیای سیاستمداران ِ جهان را قدر دانست و از رخ دادنش، شادمان و مفتخر بود.
▪️اگر مای هنرمند و روشنفکر و ورزشکار چنین کنیم، فردای ِ ما در این منطقه، حتماً روشنتر خواهد بود.
#روشنا|#تقریب_اجتماعی|#هنر
راهیانه|ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه|@raahiane
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
همایون شجریان و نصرت فاتح علی خان - شعله ور
Forwarded from راهیانه
ظلم، مسری است
(چرا باید به وضعیت افغانستانیتبارهای ایران حساس باشیم؟)
ظلم، خاصیت سرایت دارد. این ادعا را میتوان از منظر اجتماعی توضیح داد. جامعهای که به انفعال در برابر ستم به یک انسان، به یک «دیگری» آرامآرام عادت و توجیهش کرد، در برابر ستمهای دیگر نیز چنین خواهد کرد. دیروز و همچنان زنان، قومیتها، کارگران، معلمین، افغانستانیتبارها .. حریم امنی برای هیچکداممان جز قدرتمندان نمیماند. بیتفاوتی امروز، سیاهی فرداست..
اگر ظلم، مسری است، ایستادن در برابرش هم شجاعت میدهد. کسی که به ظلمی به دیگری «نه»ای حتی آرام میگوید، جسارت «نه» گفتن به ستمهای دیگر را تکثیر میکند. جامعهای که هر ستم، «نه» میگوید.
مجموعه گزارشهای قمر تکاوران در «پیام ما»، از این «نه» گفتنها به ستم است. هر نوشتهای، فریادی، یاری رساندنی، به این معناست که به ظلم عادت نکردهایم. و نمیکنیم. ما، «جامعه»، جز خودش، کسی را ندارد. باید به هم بپیوندیم. باید به سرنوشت هم حساس باشیم. با هم، قدرتمندیم.
چو پردهدار به شمشیر میزند همه را|کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند..
@raahiane|ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه|راهیانه
#از_رنجی_که_میبریم|#روشنا|#افغانستان_عزیز
(چرا باید به وضعیت افغانستانیتبارهای ایران حساس باشیم؟)
ظلم، خاصیت سرایت دارد. این ادعا را میتوان از منظر اجتماعی توضیح داد. جامعهای که به انفعال در برابر ستم به یک انسان، به یک «دیگری» آرامآرام عادت و توجیهش کرد، در برابر ستمهای دیگر نیز چنین خواهد کرد. دیروز و همچنان زنان، قومیتها، کارگران، معلمین، افغانستانیتبارها .. حریم امنی برای هیچکداممان جز قدرتمندان نمیماند. بیتفاوتی امروز، سیاهی فرداست..
اگر ظلم، مسری است، ایستادن در برابرش هم شجاعت میدهد. کسی که به ظلمی به دیگری «نه»ای حتی آرام میگوید، جسارت «نه» گفتن به ستمهای دیگر را تکثیر میکند. جامعهای که هر ستم، «نه» میگوید.
مجموعه گزارشهای قمر تکاوران در «پیام ما»، از این «نه» گفتنها به ستم است. هر نوشتهای، فریادی، یاری رساندنی، به این معناست که به ظلم عادت نکردهایم. و نمیکنیم. ما، «جامعه»، جز خودش، کسی را ندارد. باید به هم بپیوندیم. باید به سرنوشت هم حساس باشیم. با هم، قدرتمندیم.
چو پردهدار به شمشیر میزند همه را|کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند..
@raahiane|ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه|راهیانه
#از_رنجی_که_میبریم|#روشنا|#افغانستان_عزیز
پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران
استیصال پشت درهای اردوگاه
داشتم حاضر میشدم به جلسۀ مدیران و دبیران انجمن جامعهشناسی برسم که موبایلم زنگ خورد. فکر کردم حتماً میخواهد کتابی که صحبتش را کرده بودیم، به دستم برساند. اما وقتی جواب دادم، دیدم ماجرا چیز دیگری است؛