کانال محمدکاظم کاظمی
2.67K subscribers
1.96K photos
286 videos
96 files
876 links
کانال‌های مرتبط:
آثار (شعرها و نوشته‌های آموزشی)
@asarkazemi
پادکست شعر پارسی
https://castbox.fm/va/5426223
صفحۀ اینستاگرام:
instagram.com/mkazemkazemi
سایت:
www.mkkazemi.com
Download Telegram
🔹 «برتر از انسان» یا «انسان برتر»؟
🔸 محمدکاظم کاظمی

علی(ع) یک شخصیت چندبُعدی است. پس لاجرم هر گروه از دوستدارانش او را با تعدادی از صفات و خصایلش می‌شناسند.
اکنون که بعد از قریب به چهل سال از آن هنگام که در کودکی با علی آشنا شدم، به مراحل مختلف شناخت خودم از او می‌نگرم، به خوبی حس می‌کنم که در روزگارانی شناخت ما و بلکه عموم جامعه، بر پایۀ کرامات او بوده است. از این قبیل داستان‌ها که «در روزگار هارون الرشید، آهویی که از ترس سگان شکاریِ هارون گریخته بود، بر تپه‌ای بالا شد و سگان در پای تپه توقف کردند و چون هارون این راز را از پیرمردی که در آنجا بود پرسید، او گفت که این بلندی، مزار علی است و سگ نمی‌تواند آنجا برود.» یا این که «کسی بر مزار حضرت از در انکار و عداوت ایستاده بود و ناگاه دو انگشت از زمین بیرون آمد و دو چشم او را کور ساخت و او را کشت.»
چنین بود تا در نوجوانی و جوانی و با خواندن کتاب‌های متفکران دینی آن زمان مثل آیت الله مرتضی مطهری، دکتر شریعتی و دیگران با سیمایی دیگر از علی آشنا شدیم، سیمایی که نه «برتر از انسان»، بلکه «انسانی برتر» بود. کسی که به خاطر عدالت، شجاعت، حکمت، عبادت و دیگر صفاتی که خداوند از بندگان مخلص خود خواسته است، قابل ستایش بود، نه به خاطر آن کرامت‌ها.
حال پرسشی که می‌توان طرح کرد این است که به راستی کدام چهره و کدام جلوه از شخصیت آن حضرت، برای ما انسان‌های امروز کارآمدتر است؟ یعنی اگر ما از این منظر پیرو علی باشیم که آهو بر مزار او پناه برده است انسان‌های موفق‌تری در دین و دنیایمان خواهیم بود، یا از این منظر که شمع بیت‌المال را در زمان خارج از وقت کار (به بیان امروز خارج از وقت اداری) خاموش می‌کرد؟
من چند روز پیش در تهران برای شرکت در جلسه‌ای به اداره‌ای رفتم به صرف افطار، و چون زودتر رسیده بودم، ناچار یکی دو ساعت در نمازخانۀ آن اداره استراحت کردم. در نمازخانه احدی نبود، چون وقت نماز نبود. ولی کولر آن با چنان شدتی روشن بود که من از سرما در آن نمازخانه طاقت نمی‌آوردم. درست در همان لحظات بود که در بیرون و در هوای چهل درجه، کارگرانی در صحن اداره مشغول کار بودند.
سخن را کوتاه کنم. سؤال من این است که متولیان تبلیغ مذهبی، اهل منبر، مداحان، شاعران و سرودخوانان ما باید کدام چهره از علی(ع) را بیشتر روشن سازند؟ چهرۀ کرامت و اعجاز، یا چهرۀ عدالت و تقوا را؟ من فکر می‌کنم که آنچه ما را بیشتر به کمال می‌رساند، توجه به این چهرۀ دوم است. ممکن است بسیاری از چیزهایی که در باب کرامت و اعجاز گفته می‌شود، درست و حقیقت باشد، ولی این‌ها برای پیروان علی آن قدر کارساز نیست که آن عدالت و تقوا کارساز است.

(این مطلب در مرداد ۱۳۹۲ در روزنامۀ خراسان چاپ شد.)
#علی
#محمدکاظم_کاظمی
#انسان_برتر

@mkazemkazemi
🔹 دکتر شریعتی و ستم مضاعف
🔸 محمدکاظم کاظمی
(به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی)

سال‌ها پیش عده‌ای جزوه‌ای منتشر کرده بودند علیه دکتر علی شریعتی. در واقع یک جزوه زیراکسی بود و اعتبار علمی نداشت، ولی برای فریب عوام بسیار خوب بود. در آنجا با ترفندهایی زیرکانه بزرگ‌ترین اتهام‌ها را به دکتر وارد کرده بودند، آن هم از قول علمای بزرگ و مراجع تقلید. مثلاً در جایی از آن جزوه ادعا کرده بودند که دکتر شریعتی، حضرت پیامبر اکرم را قبول ندارد و حتی خودش ادعای پیغمبری کرده است. بعد رفته بودند و بدون این که از دکتر نام ببرند، از یک مرجع تقلید پرسیده بودند که «اگر کسی پیامبر را قبول نداشته باشد و خودش ادعای پیامبری کند، حکمش چیست؟» آن مرجع تقلید هم طبیعتاً گفته بود مثلاً که «او مرتد است و باید کشته شود.» و بعد آمده بودند در آن جزوه آن فتوا را چاپ کرده بودند و بالایش نوشته بودند نظر فلان مرجع تقلید در مورد دکتر شریعتی. خوانندۀ معمولی جزوه فکر می‌کرد که آن مرجع تقلید این نظر را در مورد دکتر شریعتی گفته است، در حالی که شاید روح آن مرجع هم از این که این حرف او را علیه دکتر استفاده می‌کنند خبر نداشته است.
مصیبت این بود که این کارها را کسانی می‌کردند که شاید خودشان هم دغدغۀ دینی داشتند و حتی برای حفظ دین (به گمان خودشان) این کار را می‌کردند. و مصیبت بزرگ‌تر این که با شکلی تقلب‌‌آمیز از علمای دین مایه می‌گذاشتند. بعد این‌ها را بین مسلمانان پاکدل و باایمان ولی کم‌اطلاع پخش می‌کردند و نتیجه‌اش این می‌شد که آن حاج‌آقا که در فلان مسجد یا حسینیه این جزوه به دستش رسیده بود پسرش را نمی‌گذاشت که کتاب‌های دکتر را بخواند. و بدین ترتیب کم کم یکی از مدافعان جدی دین و مذهب، کسی که با تمام قوا در برابر جریان‌های روشنفکری ضددین ایستاده بود، در دهه‌های شصت و هفتاد به تدریج منزوی شد؛ نام و نشانش کم کم فراموش شد. من خودم به یادم هست که در سال ۱۳۶۴ و در دبیرستانی در همین مشهد، وقتی یکی از همکلاسی‌های ما در کنفرانسی از دکتر یاد کرد، با انتقاد شدید بعضی دیگر بچه‌ها و حتی آقای معلم روبه‌رو شد و به قول معروف به غلط کردن افتاد.
بعد این جوان‌ها رفتند کتاب‌های متفکران غربی و غرب‌زده را خواندند، ولی پادزهر آن که کتاب‌های دکتر شریعتی بود، بایکوت شده بود. یعنی دین‌دارهای کم‌اطلاع و ساده‌دل به دست خودشان کسی را که آثارش می‌توانست در حمایت از این دین مؤثر باشد، به دست خود کنار زدند.
بعد وقتی آدم می‌رود آثار دکتر را می‌خواند، می‌بیند این آدم نه ضد دین بوده؛ نه ضد امامت بوده؛ نه ضد روحانیت بوده و بلکه جانانه‌ترین دفاع‌ها را از این مفاهیم کرده است. گاهی آدم باورش نمی‌شود که این همان دکتر شریعتی است که او را آن‌چنان تاریک و مخدوش به ما معرفی کرده بودند؟ این که همه‌اش از علی و فاطمه می‌گوید؛ این که همه‌اش از عدل و امامت می‌گوید؛ این که همه‌اش از نقش مهم حوزه‌های علمیه و علمای دین می‌گوید؛ پس کجاست آن حرف‌های ضد دین و ضد امامت و ضد روحانیت؟
هدف اصلی من از نگارش این در این سالگرد در سالگرد درگذشت دکتر شریعتی تجلیل از شخصیت او نیست، چون تجلیل‌های کلی و تشریفاتی فایده‌ای ندارد. می‌خواهم از اثرات مخرب این نوع قضاوت کردن‌ها و این نوع تبلیغ‌ کردن‌ها بگویم و این که متأسفانه امروز هم این ظلم نسبت به دکتر شریعتی و نسبت به خود ما به شکلی دیگر انجام می‌شود. در سال‌های اخیر به ویژه در فضای مجازی بسیار می‌بینیم که جملاتی را که اصل و نسب‌شان معلوم نیست و حتی گاه طنزآمیز و خارج از دایرۀ ادب است، به دکتر شریعتی نسبت می‌دهند. در حالی که دکتر کارش نوشتن جملات قصار نبوده‌ است. او را در این پیامک‌ها و پیام‌های دنیای مجازی خلاصه نکنیم، بلکه بکوشیم که کتاب‌های او را بخوانیم تا بلکه این ظلمی که چندین سال در حق تفکر و اندیشۀ اسلامی روا داشته‌ایم، جبران شود و ثمراتش به همه ما برسد.

(این یادداشت در خرداد ۱۳۹۲ در روزنامۀ خراسان چاپ شد.)

#علی_شریعتی
#دکتر_شریعتی
@mkazemkazemi
🔹 آمد و رفت‌...
محمدکاظم کاظمی
برای امیر مؤمنان علی(ع)
🔻
و قسم‌خورده‌ترین تیغ‌، فرود آمد و رفت‌
ناگهان هرچه نفس بود، کبود آمد و رفت‌

در خطرپوشی دیوار، ندیدیم چه شد
برق نفرین‌شده‌ای بود، فرود آمد و رفت‌

کودکی‌، بادیه‌ای شیر، خطابی خاموش‌:
«پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت‌»

از خَم کوچه پدیدار شد انبان‌بردوش‌
تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد و رفت‌

از کجا بود، چه‌سان بود؟ ندانستیمش‌
این‌قدر هست که بخشنده چو رود آمد و رفت‌

فروردین ۱۳۶۹

#شعر_کاظمی
#علی_بن_ابیطالب
@asarkazemi
🌞"دیداربا روشنان خرد و آب"🌊

📌نشست چهارم

📍"براین رواق مقرنس"
تأملی در آفاق شعر "علی معلم دامغانی" و نقش و جایگاه او در شعر معاصر

شنبه ششم دیماه ۱۳۹۹

🕕ساعت ۱۸

📍مهمان ویژه: استاد محمدکاظم کاظمی

📺پخش از
Www.skyroom.online/ch/
tehranpl.ir/fahangi

#کتابخانه_عمومی_حضرت_فاطمه
#کتابخانه‌های_عمومی_استان_تهران
#دیدار_با‌_روشنان_خرد_و_آب
#مصطفی_محدثی_خراسانی
#علی_معلم_دامغانی
#محمدکاظم_کاظمی
#محفل_ادبی
#در_خانه_بمانیم
https://www.instagram.com/p/CJMOOwRh2QB/?igshid=kyzz6t6n7xe8
🔹 گزیدۀ اشعار علی معلم دامغانی در نمایشگاه مجازی کتاب تهران.

🔻 علی معلم از شاعران جریان‌ساز و موثر این نیم قرن شعر فارسی بوده است، کسی که همچنان شعرش متمایز است و برخوردار از ویژگی‌های صوری و محتوایی یگانه‌ای که در شعر کس دیگری پس از او دیده نشده است. من و بسیاری از هم‌نسلان ما در شعرهایمان بسیار متأثر و مرهون آثار علی معلم بوده‌ایم.
🔻 این گزیده در واقع خیلی هم «گزیده» نیست و تقریباً‌ همه مثنوی‌های جناب علی معلم را در خود دارد. بسیار روی آن زحمت کشیده شد. محمد نورالهی پانوشت‌های بسیاری برای شعرهای دشواریاب این کتاب فراهم کرد و ابوطالب مظفری مقدمه‌هایی برای مثنوی‌ها نوشت که هر کدام مدخلی است برای ورود به آن شعر. ویراستاری و صفحه‌آرایی آن هم با من بود.
🔻 این کتاب در نمایشگاه مجازی کتاب تهران عرضه شده است و من خواندنش را به همه کسانی که دستی در کار شعر دارند توصیه می‌کنم.

🔹 چاپ اول، ۵۱۲ صفحه، رقعی، ۲۳ هزار تومان (بعد از تخفیف)
🔹 لینک کتاب در سایت نمایشگاه مجازی
https://b2n.ir/609716
🔹 نمایشگاه فقط تا چهارشنبه شب دایر است.

#نمایشگاه_مجازی_کتاب
#علی_معلم_دامغانی
#انتشارات_سپیده_باوران

@mkazemkazemi
✳️ علی دهباشی در جدال با کرونا
بعضی آدم‌ها به تنهایی کار یک نهاد فرهنگی را می‌کنند. می‌توان آن‌ها را وزارت‌خانه‌هایی سیار دانست. و علی دهباشی از این آدم‌هاست. کسی که چند دهۀ متوالی با تلاش و همتی تحسین‌آفرین و به شکل خستگی‌ناپذیر برای دانش و ادب این وطن فرهنگی کار کرده و کارنامه‌ای شگفت‌انگیز بر جای نهاده است.
او این روزها با بیماری کرونا دست و گریبان است. خدا نگهدارش باشد.

#علی دهباشی
@mkazemkazemi
علی رسولی
گفتگو
❇️ گفتگو با علی رسولی داستان‌نویس در برنامه‌ی «زنده باد زندگی» رادیو دری
گفتگو‌كننده: زینب بیات
#علی_رسولی
#داستان_نویس
#زنده_باد_زندگی
@zaynabbayat
✳️ عصر جدید سه‌شنبه
در حاشیهٔ اجرای برنامهٔ علی‌رضا محمدی در «عصر جدید» سه‌شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۱

🔻 جناب کارن همایون‌فر
سلام بر شما. ما جامعه‌ای بی‌صدا بودیم. رسانه نداشتیم، و نداریم. سی چهل سال، حرف‌هایی در دل ما بود و مجال بروز پیدا نکرد. وقتی «چهارخونه» پخش می‌شد و بر ما مردم، «سه شنبه» و «چهارشنبه» اسم گذاشتند، ما اعتراض کردیم ولی صدای ما به جایی نرسید. در نهایت گفتند «این طنز است، کمدی است.» و ما تحمل کردیم. در همان زمان من در مورد «چهارخونه» مطلب نوشتم و به روزنامهٔ وابسته به صدا و سیما فرستادم ولی چاپ نکردند.
سال‌ها گذشته و نگرش مردم ایران نسبت به مهاجران افغانستان بسیار بهتر شده است. رسانه‌ها به شکلی روزافزون به افغانستان و مردمش می‌پردازند. ولی در عین حال تنگناها و دشواری‌ها همچنان هست و این حرف‌هایی که از زبان علی‌رضا محمدی درمی‌آید حرف دل گروه وسیعی از مردم است.
مجالی که ما در رسانهٔ ملی داریم، همین مقدار است و همین مجال اندک هم به بیان این همه درددلی که بر دل‌ها تلنبار شده است، کفایت نمی‌کند.
از این روی به نظر من می‌شود شکیبایی پیشه کرد. یک انسان در حد ده دقیقه از صدها ساعت پخش چندین شبکهٔ رسانهٔ ملی را به حرف‌هایی اختصاص داده است که کمتر شنیده شده بود. سخت است انتظار داشته باشیم که او با خودش حساب و کتاب کند که بخشی را به درددل بپردازد و بخشی را به ستایش.
این را هم از نظر دور نداریم که این «طنز است، کمدی است.» و در شعر طنز، در داستان طنز، در فیلم و نمایش طنز، همیشه انتقاد پررنگ‌تر است از ستایش. این تراکم انتقاد در یک برنامهٔ استندآب کمدی را به پای این بگذارید که شخص بعد از سال‌ها و شاید یک بار در عمرش دریچه‌ای و مجالی برای اظهار آن یافته است.

🔻 جناب احسان علی‌خانی
این احساس انسانی شما را که بارها در برنامه‌هایتان بروز کرده است تحسین می‌کنم. چه در «ماه عسل»، چه در «عصر جدید» و آن هم بارها، نشان دادید که می‌شود از شهرت و محبوبیت خود برای نزدیک کردن دل‌ها مایه گذاشت. رفتارتان و گفتارتان همواره بزرگ‌منشانه و از سر همدلی و همدردی بود. قدردان این منش و رفتار هستیم و خوشحالیم که امروزه در جامعهٔ‌ ایران، به خصوص در رسانه‌ها و در میان اهالی هنر، ادبیات و دانش، این رفتار و گفتار‌ها روز به روز بیشتر از پیش بوده است.

#عصر_جدید
#علی_رضا_محمدی
#کارن_همایون_فر
#احسان_علیخانی
@mkazemkazemi
✳️ سنگ‌پشت پرنده
🔻 ما در افغانستان به لاک‌پشت، سنگ‌پشت می گوییم و من در این شعر از حکایت معروف کلیله و دمنه الهام گرفته‌ام که در آن، قرار می‌شود پرندگانی، سنگ‌پشتی را که با دهان خود از چوبی آویزان شده است، از برکه‌ای به برکه‌ای دیگر ببرند.

🔻 این شعر را باری برای عباس رضایی نوشته بودم که به مهاجرتی ناگزیر از راهی پرخوف و خطر ناچار شده بود. اکنون علی مدد رضوانی راهی این مسیر است. البته شباهت ظاهری علی‌مدد رضوانی به سنگ‌پشت زیاد نیست، ولی این شعر می‌تواند بیان وضعیت او و بسیاری دیگر از هموطنان ما باشد.

🔻 جای این شاعر توانا، فعال و خوش‌مشرب در ایران خالی می‌ماند. با رفتن هر یک از این آدم‌ها، ما در اینجا فقیرتر می‌شویم. ولی چرا پنهان کنم؟ از رفتن علی مدد رضوانی خرسندم، همان طور که از رفتن روح‌الامین امینی خوشحال شدم چون دیگر مثل جمع بسیاری از اهل قلم و اهل ادب ما که در این یک سال اخیر آواره شدند، درگیر مسائل ابتدایی اقامت و معیشت نخواهد بود. کاش اوضاع به گونه ای بود که همه این آدم‌هایی که دغدغهٔ ادبیات فارسی دارند، می‌توانستند بدون دغدغهٔ تنگناهای اداری، در گوشه ای از قلمرو زبان فارسی سر کنند، ولی دریغ که ‌‌نیست و در این حال‌‌، باید امیدوار بود که این‌بار، سنگ‌پشت های پرنده به سلامت به مقصد برسند.

تصویر: تابستان ۱۴۰۱، منزل ما، با ابوطالب مظفری، علی رسولی و علی‌مدد رضوانی.

🔻🔻🔻🔻🔻
فصل کوچ پرندگان شده است، چه نشستی که «من دلم تنگ است»
سنگ‌پشت پرنده باش و برو، برو آنجا که نور و آهنگ است

گفته بودی که «هر کجا برویم آسمان رنگ ثابتی دارد»
آسمان را چه می‌کنی جانم؟ به زمین‌ها ببین که صد رنگ است
***
سنگ‌پشت پرنده‌ای شده‌ای، می‌پری از فراز اردوگاه
نه حواست به اخم سرباز است، نه خیالت به خشم سرهنگ است

مرزبانان گیج از حیرت چشم‌شان چار تا شود، چه عجب؟
آنچه نزد تو کمتر از گامی است، نزد آنان هزار فرسنگ است

با صدای بلند داد بزن: «مرزبانان کودن و مفلوک!
چشم‌تان چار تا شود، بشود؛ حق‌تان است پایتان لنگ است»

با صدای بلند داد بزن: «مرزبانان کودن و مفلوک!
چشم‌تان چار تا...» ولی افسوس زیر پای تو صخره و سنگ است
***
بگذرید ای پرندگان از ما، هر کجا می‌روید، خوش بروید
سنگ‌پشت پرنده بودن‌ ما در چنین وضع، مایۀ ننگ است
۱۰ آبان ۹۴

#شعر_کاظمی
#علی_مدد_رضوانی
#سنگ_پشت_پرنده
@mkazemkazemi
🔹 آمد و رفت‌...
محمدکاظم کاظمی
برای امیر مؤمنان علی(ع)
🔻
و قسم‌خورده‌ترین تیغ‌، فرود آمد و رفت‌
ناگهان هرچه نفس بود، کبود آمد و رفت‌

در خطرپوشی دیوار، ندیدیم چه شد
برق نفرین‌شده‌ای بود، فرود آمد و رفت‌

کودکی‌، بادیه‌ای شیر، خطابی خاموش‌:
«پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت‌»

از خَم کوچه پدیدار شد انبان‌بردوش‌
تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد و رفت‌

از کجا بود، چه‌سان بود؟ ندانستیمش‌
این‌قدر هست که بخشنده چو رود آمد و رفت‌

فروردین ۱۳۶۹

#شعر_کاظمی
#علی_بن_ابیطالب
@asarkazemi
Forwarded from گنجشکهای همیشه
💠دوشنبه‌های «قله‌ی زو»، نام برنامه‌ی کوهپیمایی و فرهنگی ست؛ به سر پرستی جناب عباسعلی سپاهی یونسی، علاوه بر اینکه شاعر نام بردار است و فتح المبین ست؛ در امور خیریه، ایشان و ایضا استاد محمد کاظم کاظمی و استاد سید ابوطالب مظفری از آن گونه دوستان است که به خود می گویم؛ چه خوب از این گونه دوستان دارم،.
🔻من هم خوشبخت بودم این دوشنبه در فرار از روزمرگی خسته کننده زندگی ماشینی و فضای مجازی و کار به این جمعیت نجیب و نازنین راه یافتنم و خوب‌تر اینکه در هم پایی استاد سید ابوطالب مظفری شاعر « نوگرا و کلیشه شکن » و «کلاسیک دغدغه مند » مهاجر افغانستانی» بودم و از «در شعر» و کتاب های جدیدمان گپ زدیم و کوه را «احضار» کردیم و به گپ آن بودیم..آن بالا «در بودن» شعر بیدل از زبان استاد محمد کاظم کاظمی می‌شود «طور دیگر معرفت» «نازک خیالی » بیدل را شنید.
🔻و دل به لهجه یِ باد خنکِ شهریور سپردیم، سفره ای انداختند سری بر شانه یِ قله زو گذاشتیم و نصیبِ ما چای گرم و اولیویه دلپذیر و فلافل با طعم آبادانی و انگور کاشمری و کیک قنادی شیرین و شعر خوانی و گپ و گفت و خندیدن بود.
« تا باد چنین بادا »

#علی_آزاد

@Sparrowintherecoveryroom
غزل سنگ
قند پارسی
🔶 یک اتفاق ساده مرا بی‌قرار کرد
باید نشست و یک غزل تازه کار کرد
در کوچه می‌گذشتم و پایم به سنگ خورد
سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد
🔺نگاهی به شعر «سنگ» علی فردوسی با موضوع فلسطین
🔹نویسنده:#محمدکاظم‌کاظمی
🔸تهیه کننده و گوینده:#زینب‌بیات
#شعر_فلسطین
#انقلاب_سنگ
#علی_فردوسی
#غزه
@zaynabbayat
#فصلنامه_پاژ (ویژه‌نامهٔ افغانستان)
با یادکرد: استادان رهنورد زریاب و واصف باختری

دورهٔ جدید ـ سال دوازدهم ـ شمارهٔ سوم ـ پاییز ۱۴۰۲ (شمارهٔ پیاپی ۵۱)
این فصلنامه با مجوّز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره ثبت: ۹۰/۸۰۹۰ منتشر می شود.

#صاحب_امتیاز: مؤسسّۀ فرهنگی خردسرای فردوسی
#مدیرمسئول وسردبیر: دکتر محمّدجعفر یاحقی
#مدیر_علمی: دکتر حمید طبسی
#تحریریه: دکتر کیمیا تاج نیا، دکتر محمود حسن آبادی، دکتر حمید طبسی، دکتر علیرضا قیامتی، رجبعلی لباف خانیکی، دکتر جواد محقّق نیشابوری، دکتر محمّدجعفر یاحقّی
ویراستار: لیلا بخت‌آور
تنظیم و صفحه آرا: مرضیه دلیری اصل
طراح جلد: فرید یاحقی
تلفن و دورنگار: ۳۵۰۱۹۲۷۴-۰۵۱
صفحه خانگی: www.fcwh-ngo.com 

✳️ سرمقاله: ز کابلستان تا به زابلستان #دکتر_محمدجعفر_یاحقی

#فهرست_مقالات:  
✳️ درنگی بر زندگی، کارکردها و آثار استاد محمّداعظم رهنورد زریاب
#عبدالمقیم_نجرابی
 
✳️ از میان قرن‌ها نگاهی به زندگی محمّداعظم رهنورد زریاب، اندیشمند، پژوهشگر و داستان‌نویس افغانستان
#دکتر_شمس_الحق_آریانفر
 
✳️ اندیشه‌های فلسفی در آثار رهنورد زریاب (با تکیه‌بر رمان چار گرد قلا گشتم)
#سیدعارف_اخلاقی  

✳️ راز و رمز افسانه سیزیف در رمان «سکّه‌یی که سُلیمان یافت» اثر رهنورد زریاب
#کاکاخان_شریف_زاده - #علی_اکبر_زاولی و #محمد_رضایی
 
✳️ زریاب؛ روشنگری در آیینۀ روایت‌های داستانی                                                      
#دكتر_نصیراحمد_آرین

✳️ شرح حال و آثار واصف باختری
#مژگان_عثمانی_موحد

✳️ بازتاب مؤلفه‌های آرکائیسم در شعر معاصر افغانستان با تکیه بر اشعار واصف باختری
#دکتر_فضل_الحق_فضل

✳️ آشنایی‌زدایی و هنجارگریزی در اشعار واصف باختری
#دکتر_محمدفاضل_شریفی

✳️ پسوند‌های صفت‌ساز؛ ویژگی سبکی واصف باختری
#دکتر_ام_فرو_موسوی و #ساره_رحیمی

✳️ جلوه‌هایی از مقاومت در اشعار واصف باختری
#دکتر_محمدظاهر_فایز

✳️ تحلیل گفتمان غزلیات واصف باختری با رویکرد نورمن فرکلاف
#محمدشاهپور_قادری

✳️ شاهنامه‎شناسی در افغانستان
#تحریریه_پاژ

  و بخش‌های:  
✳️ با شاهنامۀ فردوسی از طوس تا دوشنبه
(گزارشی همایش جغرافیای تاریخی و فرهنگی شاهنامۀ فردوسی ـ تاجیکستان)
#فاطمه_محمدزاده

✳️ هشیوار و دانادل و زنده‌نام
(چلۀ اندوه درگذشت استاد زنده‌یاد، دکتر محمّدرضا راشدمحصل)
#سمیه_کریمی_پور
  

شعر و داستان:
با آثاری از:
احسان بدخشانی / زنده‌یاد صادق عصیان / مسیح سیامک / تمنا مهرزاد / زنده‌یاد عفیف باختری / بهرام هیمه / مقصود حیدریان / بسی‌گل شریفی / ابراهیم امینی / لیمه آفشید


🌺🍃🌺
@kheradsarayeferdowsi

فصلنامۀ پاژ  شماره ۵۱ (پاییز  ۱۴۰۲) در  ۲۱۶ صفحه از صبح یکشنبه ۳ دی‌ماه در محلّ مؤسسه و انتشارات امام (مشهد) در دسترس است.

(پذیرش سفارش و ارسال برای شهرستانها): ۰۵۱۳۵۰۱۹۲۷۴ - ۰۹۱۵۱۵۹۰۴۸۹


#مؤسسه_خردسرای_فردوسی را در صفحه اینستاگرام همراهی کنید

🆔https://instagram.com/kheradsarayeferdowsi?igshid=12hsf58inenpo