Forwarded from کبری موسوی قهفرخی (کبری موسوی قهفرخی)
"جان پدر کجاستی؟"
چه رازی در این جمله است که جگر همه را میسوزاند و به همدردی با خانوادهی جانباختگان دانشگاه کابل وا میدارد؟!
کلماتی که در این جمله بهکار رفتهاند کلماتی بسیار معمولی و پرکاربردند اما چه شده که ترکیب آنها با هم چنین تاثیر شگرفی بر جان همه گذاشته است؟
این قدرت زبان، نوع ترکیب و چینش کلمات و جادوی موسیقی است که توانسته روح و روان مخاطبان را درگیر کند. بهاحتمال بسیار قوی هیچ پدری در اوضاع بحرانی، مانند آنچه در دانشگاه کابل رخ داد، به دنبال جفتوجور کردن کلام و موسیقی به شکلی ادبی و موثر نیست؛ پس چه شده که نیروی شگفتوخیرهکنندهی این جملهی کوتاه، در این موقعیت آزاد شده و گویشوران فارسی را چنین اندوهگین ساخته؟. اینکه میگویم "گویشوران فارسی"، چون دریافت نکات زبانی، احساسی و موسیقیایی ِ این جمله قطعاً برای همزبانان، بهنسبت غیرهمزبانان، ملموستر است.
برای روشن شدن آنچه در نظر دارم به این مطلب استناد میکنم که "واجها[ حروف] یا بسامد آنها در شعر، تنها بر جنبهی موسیقیایی کلام نمیافزایند، بلکه ممکن است القاگر پدیدهها، احساسات، تصاویر یا اندیشههایی نیز باشند. موریس گرامون نخستین کسی است که این بحث را به شیوهای علمی مطرح میکند".( قویمی، ۱۳۸۳: ۶)
ممکن است کسی بگوید ولی در مطلب بالا سخن از شعر است؛ بله! دقیقاً در پیامک "جان پدر کجاستی" نیز ما با یک شعر روبهروییم. اگر از دیدگاه عروض به این جمله نگاه کنیم نیممصراعی از یک شعر در وزن دوری با وزن "مفتعلن مفاعلن" روبهروی ماست. نیممصراعی که بهعلت برخورداری از غنای احساسی، عصارهی مرثیهای بلند است؛ مرثیهای که نگرانی، عشق، هراس، چشمانتظاری و تمام احساساتِ اینگونهی "پدر-فرزندی" را در خود فشرده و بهطور کامل بازتابانده است. توجه بهکاربرد درست فعل "است" در این جمله، هم به درستیِ وزن انجامیده و هم اینکه نشان میدهد گویشوران فارسی در افغانستان به جایگاه درست کاربرد فعل "است" و تفاوت آن با فعل "هست" واقفاند؛ و بههمین علت، بهاحتمال بسیار قوی اگر این جمله بهصورت " جان پدر کجا هستی؟" بود نمیتوانست چنین بازخوردی پیدا کند.
نکتهی زبانی و موسیقیایی دیگر که در این جمله نهفته است همراه شدن دو حرف (ج، س) است. "واکهایی مانند (ژ، ش، ج، چ) که در زبان فارسی بیانگر حرکتی سریع و غالباً بیصدا هستند، در بیان شکوِه و شکایت بهکار میروند. اینواجها غالباً با واجهای (س، ز) همراه میشوند و تاثرات روحی گوناگونی مانند نگرانی و اضطراب ناشی از هراس، رنج و حیرت هستند و ناخشنودی انسان را نشان میدهند." ( نک: قویمی، ۱۳۸۳: ۶۵_ ۵۳).
جان کلام آنکه تلفیق عمیق موسیقی و کلام در زبان فارسی دری، از پس ِ سدههای بسیار، از میان آتش و خون، خود را چنین نمودار کرده و احساسات را در عرصهی ایرانِ بزرگ بهجوش آورده و به همدردی فرا خوانده است. این خاصیت زبان نامیرای فارسی است.
مطالبی که به آنها استناد کرده ام از این منبع انتخاب شدهاند:
قویمی، مهوش( ۱۳۸۳). آواها و القاها؛ رهیافتی به شعر اخوان ثالث.تهران: هرمس
#کبری_موسوی_قهفرخی
#جان_پدر_کجاستی
@mousavighahfarokhi
چه رازی در این جمله است که جگر همه را میسوزاند و به همدردی با خانوادهی جانباختگان دانشگاه کابل وا میدارد؟!
کلماتی که در این جمله بهکار رفتهاند کلماتی بسیار معمولی و پرکاربردند اما چه شده که ترکیب آنها با هم چنین تاثیر شگرفی بر جان همه گذاشته است؟
این قدرت زبان، نوع ترکیب و چینش کلمات و جادوی موسیقی است که توانسته روح و روان مخاطبان را درگیر کند. بهاحتمال بسیار قوی هیچ پدری در اوضاع بحرانی، مانند آنچه در دانشگاه کابل رخ داد، به دنبال جفتوجور کردن کلام و موسیقی به شکلی ادبی و موثر نیست؛ پس چه شده که نیروی شگفتوخیرهکنندهی این جملهی کوتاه، در این موقعیت آزاد شده و گویشوران فارسی را چنین اندوهگین ساخته؟. اینکه میگویم "گویشوران فارسی"، چون دریافت نکات زبانی، احساسی و موسیقیایی ِ این جمله قطعاً برای همزبانان، بهنسبت غیرهمزبانان، ملموستر است.
برای روشن شدن آنچه در نظر دارم به این مطلب استناد میکنم که "واجها[ حروف] یا بسامد آنها در شعر، تنها بر جنبهی موسیقیایی کلام نمیافزایند، بلکه ممکن است القاگر پدیدهها، احساسات، تصاویر یا اندیشههایی نیز باشند. موریس گرامون نخستین کسی است که این بحث را به شیوهای علمی مطرح میکند".( قویمی، ۱۳۸۳: ۶)
ممکن است کسی بگوید ولی در مطلب بالا سخن از شعر است؛ بله! دقیقاً در پیامک "جان پدر کجاستی" نیز ما با یک شعر روبهروییم. اگر از دیدگاه عروض به این جمله نگاه کنیم نیممصراعی از یک شعر در وزن دوری با وزن "مفتعلن مفاعلن" روبهروی ماست. نیممصراعی که بهعلت برخورداری از غنای احساسی، عصارهی مرثیهای بلند است؛ مرثیهای که نگرانی، عشق، هراس، چشمانتظاری و تمام احساساتِ اینگونهی "پدر-فرزندی" را در خود فشرده و بهطور کامل بازتابانده است. توجه بهکاربرد درست فعل "است" در این جمله، هم به درستیِ وزن انجامیده و هم اینکه نشان میدهد گویشوران فارسی در افغانستان به جایگاه درست کاربرد فعل "است" و تفاوت آن با فعل "هست" واقفاند؛ و بههمین علت، بهاحتمال بسیار قوی اگر این جمله بهصورت " جان پدر کجا هستی؟" بود نمیتوانست چنین بازخوردی پیدا کند.
نکتهی زبانی و موسیقیایی دیگر که در این جمله نهفته است همراه شدن دو حرف (ج، س) است. "واکهایی مانند (ژ، ش، ج، چ) که در زبان فارسی بیانگر حرکتی سریع و غالباً بیصدا هستند، در بیان شکوِه و شکایت بهکار میروند. اینواجها غالباً با واجهای (س، ز) همراه میشوند و تاثرات روحی گوناگونی مانند نگرانی و اضطراب ناشی از هراس، رنج و حیرت هستند و ناخشنودی انسان را نشان میدهند." ( نک: قویمی، ۱۳۸۳: ۶۵_ ۵۳).
جان کلام آنکه تلفیق عمیق موسیقی و کلام در زبان فارسی دری، از پس ِ سدههای بسیار، از میان آتش و خون، خود را چنین نمودار کرده و احساسات را در عرصهی ایرانِ بزرگ بهجوش آورده و به همدردی فرا خوانده است. این خاصیت زبان نامیرای فارسی است.
مطالبی که به آنها استناد کرده ام از این منبع انتخاب شدهاند:
قویمی، مهوش( ۱۳۸۳). آواها و القاها؛ رهیافتی به شعر اخوان ثالث.تهران: هرمس
#کبری_موسوی_قهفرخی
#جان_پدر_کجاستی
@mousavighahfarokhi