انتشار چاپ چهارم رمان برگزیدهی جایزهی منتقدان و نویسندگان مطبوعات و جایزه ادبی اصفهان.
این رمان به عنصر «مکان و زمان» وفادار نیست، اتفاقات در مقیاسِ زمانِ جهانِ واقعی یا حتی زمانِ داستانی (مثل #اولیس #جویس) یا زمانِ ادیانی (مانند مفهوم زمانِ ادواری، خطی و...) روی نمیدهند. بلکه با یک "ضد زمان" محض طرفیم. شخصیتهای داستان در پیریِ خود، کودکیِ پدرشان را به یاد میآورند. رخدادهای داستان در انتها به چند دهه بعد منتقل میشوند. هیچچیز تعینِ زمانی ندارد. متنِ داستان بر استراتژیِ «فلاشبک/فلاشفوروارد» بنا نشده است. قیدهای زمان و جملاتی که ربطِ زمانیِ دو اتفاق را روشن میکنند مبهماند و نمیتوان توالیِ خاصی برای آنها در نظر گرفت... مکان نیز مکانی آشنا نیست، و یک «ناکجاآباد» است که از مفاهیمِ زبانی ساخته شدهاند. نامِ اماکنِ داستان در زبانِ جنوب دقیقا ناکجاآبادند. شخصیتها به دفعات تکرار و از معنا تهی میشوند. بسیاری زن با نام یکسان «گلافروز» میبینیم که تشخیص آن برای شخصیتهای داستانی، نوذر، گودرز و زارپولات و بقیه هم مشکل است.
#من_ببر_نیستم_پیچیده_به_بالای_خود_تاکم
#محمدرضا_صفدری
@qoqnoospublication
این رمان به عنصر «مکان و زمان» وفادار نیست، اتفاقات در مقیاسِ زمانِ جهانِ واقعی یا حتی زمانِ داستانی (مثل #اولیس #جویس) یا زمانِ ادیانی (مانند مفهوم زمانِ ادواری، خطی و...) روی نمیدهند. بلکه با یک "ضد زمان" محض طرفیم. شخصیتهای داستان در پیریِ خود، کودکیِ پدرشان را به یاد میآورند. رخدادهای داستان در انتها به چند دهه بعد منتقل میشوند. هیچچیز تعینِ زمانی ندارد. متنِ داستان بر استراتژیِ «فلاشبک/فلاشفوروارد» بنا نشده است. قیدهای زمان و جملاتی که ربطِ زمانیِ دو اتفاق را روشن میکنند مبهماند و نمیتوان توالیِ خاصی برای آنها در نظر گرفت... مکان نیز مکانی آشنا نیست، و یک «ناکجاآباد» است که از مفاهیمِ زبانی ساخته شدهاند. نامِ اماکنِ داستان در زبانِ جنوب دقیقا ناکجاآبادند. شخصیتها به دفعات تکرار و از معنا تهی میشوند. بسیاری زن با نام یکسان «گلافروز» میبینیم که تشخیص آن برای شخصیتهای داستانی، نوذر، گودرز و زارپولات و بقیه هم مشکل است.
#من_ببر_نیستم_پیچیده_به_بالای_خود_تاکم
#محمدرضا_صفدری
@qoqnoospublication
انتشارات ققنوس
Photo
#گروه_انتشاراتی_ققنوس با همكاری #مجله_بخارا برگزار میکند:
همين پنجشنبه شب، سوم بهمن ماه، نشست مجله بخارا اختصاص يافته به نویسندهی ايرانی، #محمدرضا_صفدری.
این جلسه، در ساعت ۱۷ عصر، در #موسسه_فرهنگی_هنری_ققنوس راوی_دوران برگزار میشود.
محمدرضا صفدری در ۵ مرداد ۱۳۳۲ در خورموج به دنیا آمد. از اول دبستان تا کلاس نهم در همان شهر تحصيل كرد.
دوران دبیرستان را در کرمان، بوشهر و برازجان گذاراند و در سال ۱۳۵۱ ديپلم گرفت.
از سال ۵۱ تا ۵۳ همزمان با گذراندن دوران سربازی، آموزگار روستا بود؛ سپس در کنار کار در آموزش و پرورش در دانشکدهی هنرهای #دراماتیک و هنرهای زیبا در رشته #ادبیات_نمایشی درس خواند.
او از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷ در جلسههای داستانخوانی پنجشنبهها که در خانهی #هوشنگ_گلشیری، و با حضور چند نویسنده جوان تشکیل میشد، شرکت میکرد.
نخستین داستان او به نام "شبنشینی" در سال ۵۴ چاپ شد. سپس داستانهای #سیاسنبو، #اکو_سیاه و #علو در کتاب جمعه منتشر شد.
از ديگر آثار او میتوان به «#تیله_آبی» (مجموعه داستان کوتاه) - ۱۳۷۷، «#من_ببر_نیستم_پیچیده_به_بالای_خود_تاکم» (رمان) – ۱۳۸۱، «#سنگ_و_سایه» (رمان) – ۱۳۹، «#شام_آخر» (نمایشنامه)، «#شوراب» (نمایشنامه)، «۸ داستان از نویسندگان جدید #ایران» با مقدمه هوشنگ گلشیری - انتشارات اسفار، «با شب یکشنبه» (مجموعه داستان کوتاه) انتشارات #نیماژ – ۱۳۹۶ اشاره کرد.
در میان آثار او، رمان "من ببر نيستم پيچيده به بالای خود تاكم" در سال ۱۳۸۱ از طرف هيئت داوران چهارمین دورهی #جایزه_ادبی_مهرگان تحسین شد و همان سال در چهارمین دورهی جایزهی منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی به عنوان رمان برگزیده معرفی شد.
@qoqnoospub
همين پنجشنبه شب، سوم بهمن ماه، نشست مجله بخارا اختصاص يافته به نویسندهی ايرانی، #محمدرضا_صفدری.
این جلسه، در ساعت ۱۷ عصر، در #موسسه_فرهنگی_هنری_ققنوس راوی_دوران برگزار میشود.
محمدرضا صفدری در ۵ مرداد ۱۳۳۲ در خورموج به دنیا آمد. از اول دبستان تا کلاس نهم در همان شهر تحصيل كرد.
دوران دبیرستان را در کرمان، بوشهر و برازجان گذاراند و در سال ۱۳۵۱ ديپلم گرفت.
از سال ۵۱ تا ۵۳ همزمان با گذراندن دوران سربازی، آموزگار روستا بود؛ سپس در کنار کار در آموزش و پرورش در دانشکدهی هنرهای #دراماتیک و هنرهای زیبا در رشته #ادبیات_نمایشی درس خواند.
او از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷ در جلسههای داستانخوانی پنجشنبهها که در خانهی #هوشنگ_گلشیری، و با حضور چند نویسنده جوان تشکیل میشد، شرکت میکرد.
نخستین داستان او به نام "شبنشینی" در سال ۵۴ چاپ شد. سپس داستانهای #سیاسنبو، #اکو_سیاه و #علو در کتاب جمعه منتشر شد.
از ديگر آثار او میتوان به «#تیله_آبی» (مجموعه داستان کوتاه) - ۱۳۷۷، «#من_ببر_نیستم_پیچیده_به_بالای_خود_تاکم» (رمان) – ۱۳۸۱، «#سنگ_و_سایه» (رمان) – ۱۳۹، «#شام_آخر» (نمایشنامه)، «#شوراب» (نمایشنامه)، «۸ داستان از نویسندگان جدید #ایران» با مقدمه هوشنگ گلشیری - انتشارات اسفار، «با شب یکشنبه» (مجموعه داستان کوتاه) انتشارات #نیماژ – ۱۳۹۶ اشاره کرد.
در میان آثار او، رمان "من ببر نيستم پيچيده به بالای خود تاكم" در سال ۱۳۸۱ از طرف هيئت داوران چهارمین دورهی #جایزه_ادبی_مهرگان تحسین شد و همان سال در چهارمین دورهی جایزهی منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی به عنوان رمان برگزیده معرفی شد.
@qoqnoospub