عموما در کتابهای تاریخی بهندرت به تاریخ جوامع قدیمی جنوب صحرای آفریقا پرداخته میشود، در حالی که هنوز هم این جوامع سنتی و خود آفریقا برای تاریخ بشر اهمیت دارد، آفریقا خاستگاه انسانهای اولیه بوده و مهمترین قاره برای مطالعهی انسانهای اولیه است.
برخلاف ذهنیت عموم، همزمان با شکلگیری امپراتوریهای یونان و روم، در جنوب صحرای آفریقا هم پادشاهیهای بزرگی شکل گرفتند که البته به دلیل وجود بیابانهای گسترده، جنگلهای انبوه و رودهای خروشان نه فقط با خارج از قاره بلکه با اقوام و تمدنهای داخل آفریقا هم تعامل و مراوداتی نداشتند یا بسیار اندک بود. با شروع عصر اکتشافات دریایی، دروازههای این قارهی پررمزوراز هم به روی اروپاییان گشوده شد و این رویداد نابودی فرهنگ و تمدن آفریقایی و سلطهی اروپاییان بر این سرزمین غنی و استعمار آن را در پی داشت، هرچند مبارزات و مقاومتهای زیادی هم صورت گرفت و حتی در جاهایی به پیروزی رسیدند، اما سرانجام غلبه با قدرت نظامی برتر بود.
#مجموعه_تاریخ_جهان_۹۰
#آفریقای_قدیم
#لوئیس_مینکس
#پریسا_صیادی
@qoqnoospublication
برخلاف ذهنیت عموم، همزمان با شکلگیری امپراتوریهای یونان و روم، در جنوب صحرای آفریقا هم پادشاهیهای بزرگی شکل گرفتند که البته به دلیل وجود بیابانهای گسترده، جنگلهای انبوه و رودهای خروشان نه فقط با خارج از قاره بلکه با اقوام و تمدنهای داخل آفریقا هم تعامل و مراوداتی نداشتند یا بسیار اندک بود. با شروع عصر اکتشافات دریایی، دروازههای این قارهی پررمزوراز هم به روی اروپاییان گشوده شد و این رویداد نابودی فرهنگ و تمدن آفریقایی و سلطهی اروپاییان بر این سرزمین غنی و استعمار آن را در پی داشت، هرچند مبارزات و مقاومتهای زیادی هم صورت گرفت و حتی در جاهایی به پیروزی رسیدند، اما سرانجام غلبه با قدرت نظامی برتر بود.
#مجموعه_تاریخ_جهان_۹۰
#آفریقای_قدیم
#لوئیس_مینکس
#پریسا_صیادی
@qoqnoospublication
توی پارک با پیرزنی همصحبت شدم. پیرزن لاغر بود و پیراهن سیاهی از پارچهای معمولی با ژاکتی پشمی و خاکستری تن کرده بود و کلاهی سفید با گلدوزی شکوفههای بنفش روی موهای کمپشت و سفید سرش بود.
پرسید: «مال کدوم کشورین آقا؟»
«ایرانیام خانم، ایران.»
پیرزن یکهو کف دو دستش را زد به هم و گفت: «وای... وای خدای من... ایران! ایران خیلی قشنگه. من ایران رفتهم. چهل سال پیش. وقتی شوهرم زنده بود با هم رفتیم. چقدر خوب بود!»
«چطور رفتین ایران؟ کجاهاش رو رفتین؟»
دیگر خودم دوست داشتم حرف بزنم. یک چیز مشترک دوستداشتنی پیدا شده بود.
«خیلی جاها. توی یه شهری... اسمش یادم نیست... یه مرداب پر از نیلوفر بود... یه قایق گرفتیم دم غروب... هیچوقت یادم نمیره...»
چشمهایم را بستم و مرداب انزلی آمد جلوِ چشمهایم با حرکت بیصدای قایق بین نیلوفرها.
«احتمالا انزلی رو میگین.»
«ماه کامل بود... رفتیم لای نیزارها... آب برق میزد... هوا شرجی بود... توی قایق تا صبح خوابیدیم. بهترین خاطرهٔ همهٔ عمرم همون قایقهست.»
اگر من سؤالی نمیکردم، شاید دیگر هیچ حرفی نمیزد. نمیخواست از خاطرهٔ مرداب بیرون بیاید.
#جانِ_وَر
#علی_صالحی_بافقی
#مجموعه_داستان
#بهزودی
@qoqnoospub
پرسید: «مال کدوم کشورین آقا؟»
«ایرانیام خانم، ایران.»
پیرزن یکهو کف دو دستش را زد به هم و گفت: «وای... وای خدای من... ایران! ایران خیلی قشنگه. من ایران رفتهم. چهل سال پیش. وقتی شوهرم زنده بود با هم رفتیم. چقدر خوب بود!»
«چطور رفتین ایران؟ کجاهاش رو رفتین؟»
دیگر خودم دوست داشتم حرف بزنم. یک چیز مشترک دوستداشتنی پیدا شده بود.
«خیلی جاها. توی یه شهری... اسمش یادم نیست... یه مرداب پر از نیلوفر بود... یه قایق گرفتیم دم غروب... هیچوقت یادم نمیره...»
چشمهایم را بستم و مرداب انزلی آمد جلوِ چشمهایم با حرکت بیصدای قایق بین نیلوفرها.
«احتمالا انزلی رو میگین.»
«ماه کامل بود... رفتیم لای نیزارها... آب برق میزد... هوا شرجی بود... توی قایق تا صبح خوابیدیم. بهترین خاطرهٔ همهٔ عمرم همون قایقهست.»
اگر من سؤالی نمیکردم، شاید دیگر هیچ حرفی نمیزد. نمیخواست از خاطرهٔ مرداب بیرون بیاید.
#جانِ_وَر
#علی_صالحی_بافقی
#مجموعه_داستان
#بهزودی
@qoqnoospub
در ظلمت وسط دریا هاشم نمیتواند دوروبریهایش را ببیند، فقط صدای جیغ و داد آنان را میشنود.
دهها نفر توی قایقی چوبی چپیدهاند... خدا میداند قایق کجاست، جایی در جنوب شرق مدیترانه، در تاریکی سرگردان است.
بعضیها به عربی فریاد میزنند، بعضی هم به زبانهای دیگر. از سراسر آفریقا اینجا آدم هست، بعضیها هم اهل خاورمیانهاند.
برخی میخواهند به شمال اروپا بروند، سوئد، آلمان یا هرجایی که آینده بهتری از سرزمین ویرانشان داشته باشد.
در هر قایق قاچاقچیها آنها را مثل گونی سیبزمینی هل میدهند. سرتاپا خیس شدهاند، میلرزند، حالت تهوع دارند، فرد مچالهشده سمت چپ روی او بالا میآورد، او هم روی نفر بعدی همین کار را میکند، اوضاع همه همین است، هر یک دو هزار دلار دادهاند تا روی هم استفراغ کنند.
#مجموعه_تاریخ_جهان
#پناهجویان_در_گذر_تاریخ
#شهربانو_صارمی
#انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
دهها نفر توی قایقی چوبی چپیدهاند... خدا میداند قایق کجاست، جایی در جنوب شرق مدیترانه، در تاریکی سرگردان است.
بعضیها به عربی فریاد میزنند، بعضی هم به زبانهای دیگر. از سراسر آفریقا اینجا آدم هست، بعضیها هم اهل خاورمیانهاند.
برخی میخواهند به شمال اروپا بروند، سوئد، آلمان یا هرجایی که آینده بهتری از سرزمین ویرانشان داشته باشد.
در هر قایق قاچاقچیها آنها را مثل گونی سیبزمینی هل میدهند. سرتاپا خیس شدهاند، میلرزند، حالت تهوع دارند، فرد مچالهشده سمت چپ روی او بالا میآورد، او هم روی نفر بعدی همین کار را میکند، اوضاع همه همین است، هر یک دو هزار دلار دادهاند تا روی هم استفراغ کنند.
#مجموعه_تاریخ_جهان
#پناهجویان_در_گذر_تاریخ
#شهربانو_صارمی
#انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ دوباره میلیونها آواره افغان به کمک دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل شروع به بازگشت به کشورشان کردند. بیش از یک میلیون آواره در پاکستان باقی ماند و تقریبا یک میلیون نفر دیگر در ایران. بهتازگی پاکستان شروع به اخراج افغانها کرده است. مقامات پاکستانی از ژوئیه ۲۰۱۶ اعمال خشونت و تهدید به منظور راندن تقریبا ۶۰۰هزار افغان به خارج از این کشور را آغاز کردهاند.
آوارگان افغان در ترس مداوم زندگی میکنند، ترس از اینکه مقامات آنها را از کسانی که دوستشان دارند جدا کنند یا به کشور از هم گسیختهشان بازگردانند، کشوری که دیگر بیشتر آنها آنجا را خانه خود نمیدانند. دیدهبان حقوق بشر تاکید دارد که مجبور کردن افغانها برای بازگشت به کشورشان خلاف قانون است، زیرا در آنجا هنوز خطر بزرگی تهدیدشان میکند.
#پناهجویان_در_گذر_تاریخ
#مجموعه_تاریخ_جهان
#انتشارات_ققنوس
#شهربانو_صارمی
@qoqnoospub
آوارگان افغان در ترس مداوم زندگی میکنند، ترس از اینکه مقامات آنها را از کسانی که دوستشان دارند جدا کنند یا به کشور از هم گسیختهشان بازگردانند، کشوری که دیگر بیشتر آنها آنجا را خانه خود نمیدانند. دیدهبان حقوق بشر تاکید دارد که مجبور کردن افغانها برای بازگشت به کشورشان خلاف قانون است، زیرا در آنجا هنوز خطر بزرگی تهدیدشان میکند.
#پناهجویان_در_گذر_تاریخ
#مجموعه_تاریخ_جهان
#انتشارات_ققنوس
#شهربانو_صارمی
@qoqnoospub