💢 حرکت در جادهای بدون تابلوی راهنمایی
@qoqnoospub
یادداشتی بر کتاب «من فقط دو نفر را کشتهام»؛ نوشته هادی خورشاهیان؛ نشر هیلا
📝 زهره مسکنی
✅ «من فقط دو نفر را کشتهام» با روایتی از مردی شروع میشود که وقتی دستش در دست زنی غریبه است، همسرش سر میرسد و تا راوی اول شخص بخواهد از این ماجرا پردهبرداری کند که این زن فقط یک فالگیر بوده و بس، نویسنده موفق شده خواننده را در قلاب کنجکاوانۀ داستانی گیر بیاندازد. از همینجاست که طی چهل فصل با این راویِ بدشانس همراه میشویم تا در ماجراهای پُر نشیب و کم فراز زندگیاش همراهیاش کنیم و مدام شاهد بدبیاریهای پی در پی او باشیم.
✅ رامین، اگر چه مردی میانسال است که به گفتۀ مکرر خودش، مدام دچار اشتباهاتی میشود و خود و اطرافیانش را دچار دردسر میکند، چندان بیتقصیر هم نیست و از همان ابتدای داستان متوجه میشویم که در بحبوحۀ شغلش که خرید و فروش ملک است با مشارکت شریکش اقدام به تخلف و کلاهبرداری کرده، اما نه در این حد که جنازۀ این شریک در ماشین او پیدا شود و اتهام قتل به گردنش بیافتد. اینچنین است که او به جرم قتل بازداشت میشود و طی روایتی که بیش از دویست صفحه ادامه دارد، خواننده را درگیر ماجراهایی میکند که رگههایی از داستان معمایی، پلیسی، خانوادگی، طنز و ... (از هر کدام کمی تا قسمتی) در آن وجود دارد.
✅ «من فقط دو نفر را کشتهام» قصۀ آدمهایی است که رفتارهایشان به ظاهر هیچ معنایی ندارد و ما بی آنکه آنها را بشناسیم و با آنها احساس همدردی کنیم، به سرنوشت آنها میخندیم. این قضیه در بسیاری از دیالوگهای شخصیتهای مختلف داستان نیز آشکار است. ما با خط داستانی مشخصی مواجهیم که به کمک دیالوگنویسی متمرکز بر چنین موقعیّتهایی شکل گرفته است. شخصیّتها در این صحنهها به گونهای سه بُعدی نشان داده میشوند تا نامعمول باشند و فضایی ایجاد کنند که پوچی و بیهودگی را به تصویر بکشد...
🔹 لینک متن کامل مطلب در سایت جامعه خبری تحلیلی الف:
https://b2n.ir/022549
كانال ادبى هنرى كافه داستان
@CafeDastanMag
@qoqnoospub
یادداشتی بر کتاب «من فقط دو نفر را کشتهام»؛ نوشته هادی خورشاهیان؛ نشر هیلا
📝 زهره مسکنی
✅ «من فقط دو نفر را کشتهام» با روایتی از مردی شروع میشود که وقتی دستش در دست زنی غریبه است، همسرش سر میرسد و تا راوی اول شخص بخواهد از این ماجرا پردهبرداری کند که این زن فقط یک فالگیر بوده و بس، نویسنده موفق شده خواننده را در قلاب کنجکاوانۀ داستانی گیر بیاندازد. از همینجاست که طی چهل فصل با این راویِ بدشانس همراه میشویم تا در ماجراهای پُر نشیب و کم فراز زندگیاش همراهیاش کنیم و مدام شاهد بدبیاریهای پی در پی او باشیم.
✅ رامین، اگر چه مردی میانسال است که به گفتۀ مکرر خودش، مدام دچار اشتباهاتی میشود و خود و اطرافیانش را دچار دردسر میکند، چندان بیتقصیر هم نیست و از همان ابتدای داستان متوجه میشویم که در بحبوحۀ شغلش که خرید و فروش ملک است با مشارکت شریکش اقدام به تخلف و کلاهبرداری کرده، اما نه در این حد که جنازۀ این شریک در ماشین او پیدا شود و اتهام قتل به گردنش بیافتد. اینچنین است که او به جرم قتل بازداشت میشود و طی روایتی که بیش از دویست صفحه ادامه دارد، خواننده را درگیر ماجراهایی میکند که رگههایی از داستان معمایی، پلیسی، خانوادگی، طنز و ... (از هر کدام کمی تا قسمتی) در آن وجود دارد.
✅ «من فقط دو نفر را کشتهام» قصۀ آدمهایی است که رفتارهایشان به ظاهر هیچ معنایی ندارد و ما بی آنکه آنها را بشناسیم و با آنها احساس همدردی کنیم، به سرنوشت آنها میخندیم. این قضیه در بسیاری از دیالوگهای شخصیتهای مختلف داستان نیز آشکار است. ما با خط داستانی مشخصی مواجهیم که به کمک دیالوگنویسی متمرکز بر چنین موقعیّتهایی شکل گرفته است. شخصیّتها در این صحنهها به گونهای سه بُعدی نشان داده میشوند تا نامعمول باشند و فضایی ایجاد کنند که پوچی و بیهودگی را به تصویر بکشد...
🔹 لینک متن کامل مطلب در سایت جامعه خبری تحلیلی الف:
https://b2n.ir/022549
كانال ادبى هنرى كافه داستان
@CafeDastanMag
جامعه خبری تحلیلی الف
«من فقط دو نفر را کشتهام»؛ هادی خورشاهیان؛ نشر هیلا حرکت در جادهای بدون تابلوی راهنمایی
«من فقط دو نفر را کشتهام»
💠 روایت افسانهها در هفت داستان کوتاه
@qoqnoospub
📚 معرفی مجموعه داستان «تیله آبی»؛ نوشته محمدرضا صفدری؛ انتشارات ققنوس
🖋 فاطمه آزادی
🌀 مجموعهداستان «تیله آبی» نوشته محمدرضا صفدری متشکل از هفت داستان در صد و بیست و هفت صفحه است. چاپ دوم این مجموعه داستان را نشر ققنوس سال نود و هشت منتشر کرده است. محمدرضا صفدری مجموعه داستانهای «سیاسنبو» از نشر قصه ۱۳۶۸؛ «هشت داستان از نویسندگان جدید» با مقدمۀ هوشنگ گلشیری از انتشارات اسفار؛ «با شب یکشنبه» از انتشارات نیماژ؛ نمایشنامۀ «شورآب»، رمان «سنگ و سایه» ۱۳۹۲ و رمان «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» نشر قصه ۱۳۸۱ را در کارنامۀ ادبی خود دارد. این رمان تحسینشدۀ هیئت داوران جایزۀ ادبی مهرگان دورۀ چهارم سال ۸۱ و رمان برگزیدۀ منتقدان و نویسندگان مطبوعات دورۀ چهارم است.
🌀 طرح جلد کتاب، انگشتان پای زنی است که از زیر چادری سیاه در زمینهای با رنگهای گرم بیرون زده. روی انگشتان پای زن، با حنا نقش و نگار، طراحی شده است. بالای زمینه مربعی است به رنگ آبی با طرحی از همان نقش و نگارهای روی پای زن. در پایینمربع هم، اسم مجموعه داستان با رنگ سفید نوشته شده و به جای نقطهها تیلههای آبی طراحیشده است.
🌀 داستانهای کوتاه این مجموعه روایتی است از افسانهها و سنتهای محلی که نویسنده آن را در قالبی مدرن برای خوانندگانش روایت میکند. نثر نویسنده، نثری سختخوان است و با نثر معمولی فاصله دارد. این پیچیدگی با روایتقصهها و فضا و مکان داستانها که گاهی فضای وهم و رویا را به خود میگیرد همخوانی دارد. نویسنده از سه زاویۀ دید اول شخص و دوم شخص و سوم شخص استفاده کرده است...
📍متن کامل در لینک زیر:
https://b2n.ir/209503
🔗 www.Cafedastan.com
كانال ادبى هنرى كافه داستان
@CafeDastanMag
@qoqnoospub
📚 معرفی مجموعه داستان «تیله آبی»؛ نوشته محمدرضا صفدری؛ انتشارات ققنوس
🖋 فاطمه آزادی
🌀 مجموعهداستان «تیله آبی» نوشته محمدرضا صفدری متشکل از هفت داستان در صد و بیست و هفت صفحه است. چاپ دوم این مجموعه داستان را نشر ققنوس سال نود و هشت منتشر کرده است. محمدرضا صفدری مجموعه داستانهای «سیاسنبو» از نشر قصه ۱۳۶۸؛ «هشت داستان از نویسندگان جدید» با مقدمۀ هوشنگ گلشیری از انتشارات اسفار؛ «با شب یکشنبه» از انتشارات نیماژ؛ نمایشنامۀ «شورآب»، رمان «سنگ و سایه» ۱۳۹۲ و رمان «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» نشر قصه ۱۳۸۱ را در کارنامۀ ادبی خود دارد. این رمان تحسینشدۀ هیئت داوران جایزۀ ادبی مهرگان دورۀ چهارم سال ۸۱ و رمان برگزیدۀ منتقدان و نویسندگان مطبوعات دورۀ چهارم است.
🌀 طرح جلد کتاب، انگشتان پای زنی است که از زیر چادری سیاه در زمینهای با رنگهای گرم بیرون زده. روی انگشتان پای زن، با حنا نقش و نگار، طراحی شده است. بالای زمینه مربعی است به رنگ آبی با طرحی از همان نقش و نگارهای روی پای زن. در پایینمربع هم، اسم مجموعه داستان با رنگ سفید نوشته شده و به جای نقطهها تیلههای آبی طراحیشده است.
🌀 داستانهای کوتاه این مجموعه روایتی است از افسانهها و سنتهای محلی که نویسنده آن را در قالبی مدرن برای خوانندگانش روایت میکند. نثر نویسنده، نثری سختخوان است و با نثر معمولی فاصله دارد. این پیچیدگی با روایتقصهها و فضا و مکان داستانها که گاهی فضای وهم و رویا را به خود میگیرد همخوانی دارد. نویسنده از سه زاویۀ دید اول شخص و دوم شخص و سوم شخص استفاده کرده است...
📍متن کامل در لینک زیر:
https://b2n.ir/209503
🔗 www.Cafedastan.com
كانال ادبى هنرى كافه داستان
@CafeDastanMag
کافه داستان
مجموعه داستان-تیله آبی-محمدرضا صفدری-فاطمه آزادی-کافه داستان
زن برخاست.از موهایش آب میچکید.صدای به هم کوبیدن دیگها و پیالهها خوابید. به هم نزدیک شدند ودرهم پیچیدند.از کی و کجا دستش به موهای او رسید، به یادش نمیآمد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتگو با دکتر #مازیار_بهروز
📚کتاب «ناکامی چپ در ایران: شورشیان آرمانخواه» توسط «مازیار بهروز»؛ استادیار دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو نوشته شده است.
به گفته نویسنده، این کتاب براساس پایاننامه ایشان نوشته شده و دربرگیرنده سه دوره از مارکسیستهای ایرانی در طول سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۲ است. به عبارتی کتاب ناکامی چپ در ایران روایتگر دوران پیچیده و به هم ریختهای از تاریخ ایران است که گرایشها و جنبشهای در تضاد باهم، برای به کرسی نشاندن خود با یکدیگر به رقابت پرداخته و اوضاع نابه سامانی را در جامعه ایجاد کرده بودند.
.
🗓چهارشنبه "یازدهم تیرماه" ⏰ساعت ۲۱:۳۰ در گفتگوی زنده دکتر زهره حسینزادگان و آقای علی دهباشی با دکتر مازیار بهروز با ما همراه شوید.
لطفا سوالات خود را در کامنت بنویسید و در لایو چهارشنبه پاسخ آنها را بشنوید.💐
.
#مازیار_بهروز
#زهره_حسین_زادگان
#علی_دهباشی
#انتشارات_ققنوس
#نشر_ققنوس
#تاریخ
#تاریخ_ایران
#کمونیست
#جنبش_چپ
#شورشیان_آرمانخواه
#مارکسیست
@qoqnoospub
📚کتاب «ناکامی چپ در ایران: شورشیان آرمانخواه» توسط «مازیار بهروز»؛ استادیار دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو نوشته شده است.
به گفته نویسنده، این کتاب براساس پایاننامه ایشان نوشته شده و دربرگیرنده سه دوره از مارکسیستهای ایرانی در طول سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۲ است. به عبارتی کتاب ناکامی چپ در ایران روایتگر دوران پیچیده و به هم ریختهای از تاریخ ایران است که گرایشها و جنبشهای در تضاد باهم، برای به کرسی نشاندن خود با یکدیگر به رقابت پرداخته و اوضاع نابه سامانی را در جامعه ایجاد کرده بودند.
.
🗓چهارشنبه "یازدهم تیرماه" ⏰ساعت ۲۱:۳۰ در گفتگوی زنده دکتر زهره حسینزادگان و آقای علی دهباشی با دکتر مازیار بهروز با ما همراه شوید.
لطفا سوالات خود را در کامنت بنویسید و در لایو چهارشنبه پاسخ آنها را بشنوید.💐
.
#مازیار_بهروز
#زهره_حسین_زادگان
#علی_دهباشی
#انتشارات_ققنوس
#نشر_ققنوس
#تاریخ
#تاریخ_ایران
#کمونیست
#جنبش_چپ
#شورشیان_آرمانخواه
#مارکسیست
@qoqnoospub
ما به کرهٔ شمالی گریختیم تا از زندگی فقیرانهمان در ژاپن فرار کنیم نه اینکه بخشی از تلاشی قهرمانانه برای ساخت آرمانشهری سوسیالیستی در آینده شویم. و حالا در کرهٔ شمالی بودیم؟ حالا چه؟راستش یک چیز خیلی زود برایمان روشن شد. درآمد پدرم به هیچ وجه کفاف گذارندن زندگی خانوادهای شش نفره را نمیداد و غذایی که میخوردیم خیلی کمتر از آن چیزی بود که در ژاپن گیرمان میآمد.
#رودخانه_تباهی
#ماساجی_ایشیکاوا
#ترجمهٔ_فرشاد_رضایی
#نشر_ققنوس
@qoqnoospub
#رودخانه_تباهی
#ماساجی_ایشیکاوا
#ترجمهٔ_فرشاد_رضایی
#نشر_ققنوس
@qoqnoospub
با این همه، پول همچنان در مرکز رویکرد کنونی چین قرار دارد. این موضوع در محبوبیت فیلمهای تاینی تایمز (۲۰۱۳-۲۰۱۴) بازتاب مییابد. که زندگی چهار زن جوان ولخرج و آلامد در شانگهای را نمایش میگذارد که با خرج کردن همهٔ درآمدشان تا پایان هر ماه زندگی خود را به رخ میکشند. نفرت کنفوسیوس از طبقهٔ بازرگان کمتر خریداری در میان گردانندگان اقتصاد دارد، که این مشکلی اساسی برای ناظرانی ایجاد میکند که نقش آموزههای این فرزانه را عامل عمدهٔ کشاندن جمهوری خلق چین به سوی برتری جهانی میدانند. ماتریالیسم بند از خواستها و الگوهای رفتاریای میگشاید که با ارزشهای رسمی غریبهاند. پولسازی فردگرایی را میپرورد. از این رو، عامل انسانی اهمیت بیشتری نسبت به روزگاری دارد که امپراتوران یا رهبران انقلابی میتوانستند چینیها را دانهٔ شن یا عددی تلقی کنند که باید تن به ارادهٔ قدرتمندان دهند.
#آیا_چین_بر_قرن_۲۱_سیطره_خواهد_یافت
#جاناتان_فنبی
#شهریار_خواجیان
@qoqnoospub
#آیا_چین_بر_قرن_۲۱_سیطره_خواهد_یافت
#جاناتان_فنبی
#شهریار_خواجیان
@qoqnoospub
Ham Gonah
Alireza Ghorbani
قهر نه
دوری تو
قلب مرا
بی گله کشت
موج موهای بلند تو مرا غرق نکرد
حسم از سردی این بی خبری
از دلم دور شدی فکر تو آمد به سرم
خواب میبینمت از خواب نباید بپرم
خواب پرواز تو با نامه ی خیسی در
مشت
تو نباشی غم این عصر مرا خواهد کشت
عصر تلخی که به جز خاطره ای قرمز نیست
عصر تلخی که به جز ترس خداحافظ نیست
#عليرضا_قرباني
@qoqnoospub
دوری تو
قلب مرا
بی گله کشت
موج موهای بلند تو مرا غرق نکرد
حسم از سردی این بی خبری
از دلم دور شدی فکر تو آمد به سرم
خواب میبینمت از خواب نباید بپرم
خواب پرواز تو با نامه ی خیسی در
مشت
تو نباشی غم این عصر مرا خواهد کشت
عصر تلخی که به جز خاطره ای قرمز نیست
عصر تلخی که به جز ترس خداحافظ نیست
#عليرضا_قرباني
@qoqnoospub
پادشاهی ماد را بیش از دو قرن پیش، دیااکو، سردار ماد، بنیان گذاشته بود. آستیاگ، که حال سه دهه بود که بر قلمروِ مادها حکم میراند، در زمان تاجگذاری تنها پانزده سال داشت، اما در همان سن هم جنگجویی زبده بود.
در دوازده سالگی، با یک نیزه، نخستین حریفش را کشته بود-خدمتکاری که هوخشتره، پدر آستیاگ، را به خشم آورده بود. آستیاگ نخستین بار در سیزده سالگی مفهوم زن را درک کرده بود، خدمتکاری زیبا، و پس از تکیه زدن بر سریر پادشاهی، بر زنان حرم سلطنتی تسلط یافته، و از آن پس از زنبارگی هیچ دریغ نکرده بود.
#منم_کوروش
#الکساندر_جووی
#سهیل_سمی
@qoqnoopub
در دوازده سالگی، با یک نیزه، نخستین حریفش را کشته بود-خدمتکاری که هوخشتره، پدر آستیاگ، را به خشم آورده بود. آستیاگ نخستین بار در سیزده سالگی مفهوم زن را درک کرده بود، خدمتکاری زیبا، و پس از تکیه زدن بر سریر پادشاهی، بر زنان حرم سلطنتی تسلط یافته، و از آن پس از زنبارگی هیچ دریغ نکرده بود.
#منم_کوروش
#الکساندر_جووی
#سهیل_سمی
@qoqnoopub
Salar Aghili - Delbaste Shodam [DarvishMusic.com]
Salar Aghili [DarvishMusic.com]
من آسان دلبسته شدم
افتادم در دام خودم
بشکن دل مرا
که ز دل گلایه دارم
پی هر بهانه ای برود
نمیگذارم
یادت باشد از آنِ تو بود
این دل که شکست
آه از عشق
یادم باشددلتنگی
توتقدیر من است
آه از عشق
@qoqnoospub
افتادم در دام خودم
بشکن دل مرا
که ز دل گلایه دارم
پی هر بهانه ای برود
نمیگذارم
یادت باشد از آنِ تو بود
این دل که شکست
آه از عشق
یادم باشددلتنگی
توتقدیر من است
آه از عشق
@qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✒قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسانها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است.
قلم، زبان دوم انسانهاست. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گستردهتر از آن است که در بیان بگنجد.
هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد.
تمدنها، تجربه های تلخ و شیرین و علوم با نوشتن ماندگار میشوند.
.
📝چهاردهم تیرماه به عنوان «روز قلم» فرصتی است برای یادآوری منزلت و حرمت قلم و صاحبان آن که عمر خود را برای ارتقای فرهنگ و هنر این مرز و بوم در طبق اخلاص گذاشتهاند.
.
این روز را به تمامی اهالی قلم و نویسندگان گرانقدر گروه انتشاراتی ققنوس تبریک میگوییم و امیدواریم بتوانیم قدردان گوشهای از تلاشهای بیشائبه آنان باشیم.🙏🏻💐
.
#انتشارات_ققنوس
#نشر_ققنوس
#نشر_هیلا
#نشر_آفرینگان
#کتاب
#کتاب_بخوانیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
#روز_قلم
#قلم
#نویسنده
#نویسنده_ایرانی
@qoqnoospub
قلم، زبان دوم انسانهاست. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گستردهتر از آن است که در بیان بگنجد.
هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد.
تمدنها، تجربه های تلخ و شیرین و علوم با نوشتن ماندگار میشوند.
.
📝چهاردهم تیرماه به عنوان «روز قلم» فرصتی است برای یادآوری منزلت و حرمت قلم و صاحبان آن که عمر خود را برای ارتقای فرهنگ و هنر این مرز و بوم در طبق اخلاص گذاشتهاند.
.
این روز را به تمامی اهالی قلم و نویسندگان گرانقدر گروه انتشاراتی ققنوس تبریک میگوییم و امیدواریم بتوانیم قدردان گوشهای از تلاشهای بیشائبه آنان باشیم.🙏🏻💐
.
#انتشارات_ققنوس
#نشر_ققنوس
#نشر_هیلا
#نشر_آفرینگان
#کتاب
#کتاب_بخوانیم
#کتاب_خوب_بخوانیم
#روز_قلم
#قلم
#نویسنده
#نویسنده_ایرانی
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📚گپ و گفتی با یوسف علیخانی، نویسنده، ناشر، روزنامه نگار و ...
.
به مناسبت چاپ پنجم کتاب عزیز و نگار، به بازخوانی یک #عشقنامه پرداختیم. و این بار با صاحب این اثر، یوسف علیخانی
.
در این گفتگوی صمیمانه یوسف علیخانی، از تحقیقات نوشتاری این کتاب و همینطور خاطرات تلخ و شیرینش برای چاپ اشاره میکند.
.
جالب است بدانید یوسف علیخانی، کتاب دیگری هم در ققنوس با نام به دنبال حسن صباح، دارد که در این مصاحبه از این کتاب هم برای شما علاقه مندان صحبت میکند.
.
برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با عشقنامهی عزیز و نگار، لطفا به وبسایت گروه انتشاراتی ققنوس سر بزنید :
qoqnoos.ir
.
#یوسف_علیخانی #عزیز_و_نگار #انتشارات_ققنوس #انتشارات #کتاب #معرفی_کتاب #کتاب_تازه #خاطرات
@qoqnoospub
.
به مناسبت چاپ پنجم کتاب عزیز و نگار، به بازخوانی یک #عشقنامه پرداختیم. و این بار با صاحب این اثر، یوسف علیخانی
.
در این گفتگوی صمیمانه یوسف علیخانی، از تحقیقات نوشتاری این کتاب و همینطور خاطرات تلخ و شیرینش برای چاپ اشاره میکند.
.
جالب است بدانید یوسف علیخانی، کتاب دیگری هم در ققنوس با نام به دنبال حسن صباح، دارد که در این مصاحبه از این کتاب هم برای شما علاقه مندان صحبت میکند.
.
برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با عشقنامهی عزیز و نگار، لطفا به وبسایت گروه انتشاراتی ققنوس سر بزنید :
qoqnoos.ir
.
#یوسف_علیخانی #عزیز_و_نگار #انتشارات_ققنوس #انتشارات #کتاب #معرفی_کتاب #کتاب_تازه #خاطرات
@qoqnoospub
گفتوگوي زهره حسين زادگان با بلقيس سليماني
به بهانه تجديد چاپ رمان «خاله بازي»
مرتب داريم از خودمان فرار ميكنيم
ايلان ماسك و استيو جابز براي جوانهاي ما از ادبيات مهمترند
بلقيس سليماني از جمله زنان داستاننويسي است كه بايد گفت آثارشان در اوضاع نهچندان مطلوب كتابخواني در يكي، دو دهه گذشته، خوب ديده و خوانده شد. گواه اين امر، چاپهاي متعدد بعضي از كتابهاي اوست. به طور مثال سه كتاب او تا به حال بيش از 5 بار تجديد چاپ شدهاند كه عبارتند از «بازي آخر بانو، بازي عروس و داماد و خالهبازي» كه انتشار چاپ جديد اين آخري، بهانه انجام گفتوگو با او شده است.
سليمانيزاده 1342 در كرمان است و تاكنون 14 كتاب از او در قالبهاي رمان، داستانكوتاه و پژوهش ادبي منتشر شده است. سليماني علاوه بر اينها جوايزي را هم در كارنامه ادبي خود دارد. او در سال 1385 به خاطر رمان «بازي آخر بانو» توانست دو جايزه ادبي اصفهان و مهرگان ادب را از آن خود كند. او در زمره نويسندگاني است كه از نهاد متولي فرهنگ نشان درجه يك هنري گرفتند. سليماني اين نشان را در سال 1395 دريافت كرد.
سليماني معتقد است كه ايران اين روزها به سرعت در حال جلو زدن از ساختارهاي حاكم بر جامعه و تنظيم قواعد خاص خود است و در اين ميان ادبيات از قافله عقبمانده.
به دنبال تجديد چاپ رمان خالهبازي از سوي نشر ققنوس با بلقيس سليماني گفتوگويي انجام شده است كه ميخوانيد.
رمان «خالهبازي» اولين بار در سال 1387 منتشر و بعد از آن چند بار تجديد چاپ شد. در حالي كه حال و روز كتاب و از آن جمله آثار داستاني در ايران چندان مساعد نيست و خوانندگان به آثار نويسندگان داخلي متناسب با انتظاري كه ميرود، اقبال نشان نميدهند. چرا مردم ما با داستان ايراني هنوز با ترديد مواجه ميشوند؟
من هم قبول دارم كه داستان ايراني آن طور كه بايد مخاطب ندارد. بخشي از اين مساله به فضاي عمومي جامعه و فضاي عمومي جهان برميگردد. اصولا در ايران توليدات داخلي در هر زمينه و حوزهاي خيلي مورد پسند نسلهاي جديد نيست. آثار سينمايي، سريالها، كالاهاي فرهنگي و اقتصادي ديگر هم همين طور هستند و به اصطلاح مرغ همسايه ما بدجور غاز است. بخش ديگر ماجرا اين است كه نسل امروز ما خيلي به داستان ايراني تمايل ندارند، چون اگر قرار باشد داستان ما را در مقابل آينهاي قرار بدهد كه خودمان را در آن ببينيم، اكنون در وضعيت تاريخياي به سر ميبريم كه خيلي مشتاق اين ديدن نيستيم. ما نسبت به گذشته، مناسبات، روابط، الگوها و فضاهاي فكريمان دلزدهايم و ميخواهيم گذشتهمان را فراموش كنيم. به خاطر همين خيلي تمايل به داستان ايراني نداريم، چون ممكن است خودمان را در اين آثار پيدا كنيم. از اين جهت داريم از خودمان فرار ميكنيم.
ادامه گفتگو در روزنامه اعتماد
https://b2n.ir/617122
و در سايت انتشارات ققنوس
https://b2n.ir/241144
به بهانه تجديد چاپ رمان «خاله بازي»
مرتب داريم از خودمان فرار ميكنيم
ايلان ماسك و استيو جابز براي جوانهاي ما از ادبيات مهمترند
بلقيس سليماني از جمله زنان داستاننويسي است كه بايد گفت آثارشان در اوضاع نهچندان مطلوب كتابخواني در يكي، دو دهه گذشته، خوب ديده و خوانده شد. گواه اين امر، چاپهاي متعدد بعضي از كتابهاي اوست. به طور مثال سه كتاب او تا به حال بيش از 5 بار تجديد چاپ شدهاند كه عبارتند از «بازي آخر بانو، بازي عروس و داماد و خالهبازي» كه انتشار چاپ جديد اين آخري، بهانه انجام گفتوگو با او شده است.
سليمانيزاده 1342 در كرمان است و تاكنون 14 كتاب از او در قالبهاي رمان، داستانكوتاه و پژوهش ادبي منتشر شده است. سليماني علاوه بر اينها جوايزي را هم در كارنامه ادبي خود دارد. او در سال 1385 به خاطر رمان «بازي آخر بانو» توانست دو جايزه ادبي اصفهان و مهرگان ادب را از آن خود كند. او در زمره نويسندگاني است كه از نهاد متولي فرهنگ نشان درجه يك هنري گرفتند. سليماني اين نشان را در سال 1395 دريافت كرد.
سليماني معتقد است كه ايران اين روزها به سرعت در حال جلو زدن از ساختارهاي حاكم بر جامعه و تنظيم قواعد خاص خود است و در اين ميان ادبيات از قافله عقبمانده.
به دنبال تجديد چاپ رمان خالهبازي از سوي نشر ققنوس با بلقيس سليماني گفتوگويي انجام شده است كه ميخوانيد.
رمان «خالهبازي» اولين بار در سال 1387 منتشر و بعد از آن چند بار تجديد چاپ شد. در حالي كه حال و روز كتاب و از آن جمله آثار داستاني در ايران چندان مساعد نيست و خوانندگان به آثار نويسندگان داخلي متناسب با انتظاري كه ميرود، اقبال نشان نميدهند. چرا مردم ما با داستان ايراني هنوز با ترديد مواجه ميشوند؟
من هم قبول دارم كه داستان ايراني آن طور كه بايد مخاطب ندارد. بخشي از اين مساله به فضاي عمومي جامعه و فضاي عمومي جهان برميگردد. اصولا در ايران توليدات داخلي در هر زمينه و حوزهاي خيلي مورد پسند نسلهاي جديد نيست. آثار سينمايي، سريالها، كالاهاي فرهنگي و اقتصادي ديگر هم همين طور هستند و به اصطلاح مرغ همسايه ما بدجور غاز است. بخش ديگر ماجرا اين است كه نسل امروز ما خيلي به داستان ايراني تمايل ندارند، چون اگر قرار باشد داستان ما را در مقابل آينهاي قرار بدهد كه خودمان را در آن ببينيم، اكنون در وضعيت تاريخياي به سر ميبريم كه خيلي مشتاق اين ديدن نيستيم. ما نسبت به گذشته، مناسبات، روابط، الگوها و فضاهاي فكريمان دلزدهايم و ميخواهيم گذشتهمان را فراموش كنيم. به خاطر همين خيلي تمايل به داستان ايراني نداريم، چون ممكن است خودمان را در اين آثار پيدا كنيم. از اين جهت داريم از خودمان فرار ميكنيم.
ادامه گفتگو در روزنامه اعتماد
https://b2n.ir/617122
و در سايت انتشارات ققنوس
https://b2n.ir/241144
روزنامه اعتماد
مرتب داريم از خودمان فرار ميكنيم
ايلان ماسك و استيو جابز براي جوانهاي ما از ادبيات مهمترند
Homayoun Shajarian - Sarnevesht [DarvishMusic.com]
Homayoun Shajarian [DarvishMusic.com]
سرنوشت را باید از سر نوشت
شاید این بار کمی بهتر نوشت
عاشقی را غرقِ در باور نوشت
غُصه ها را قِصه ای دیگر نوشت
#سرنوشت
@Qoqnoospub
شاید این بار کمی بهتر نوشت
عاشقی را غرقِ در باور نوشت
غُصه ها را قِصه ای دیگر نوشت
#سرنوشت
@Qoqnoospub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📚باب اسرار کتاب رازهاست: راز شعلهای که اولینبار آتش رابطه شمس و مولانا را برافروخت...
راز جنایتی که هفتصد سال از آن میگذرد اما هنوز رد سرخ آن شاهرگ پیکر تصوف است: قتل شمس تبریزی... راز پیوند کیمیا و کارن... راز آن شهر، راز قونیه... و رازهایی که هر یک دری است برای گشایش دری دیگر.
.
👤احمد امید از تواناترین نویسندگان ترکیه است که آثارش به بیست زبان ترجمه شده است. باب اسرار از محبوبترین آثار این نویسنده است و تنها در ترکیه یک میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است.
.
🗓سهشنبه "هفدهم تیرماه" ⏰ساعت ۲۱ در گفتگوی زنده آقای ارسلان فصیحی و دکتر زهره حسینزادگان با آقای احمد امید با ما همراه شوید.
.
#احمد_امید
#باب_اسرار
#ارسلان_فصیحی
#زهره_حسین_زادگان
#نشر_ققنوس
#کتاب_عارفانه
#کتاب_عاشقانه
#عرفان
#شمس_تبریزی
#مولانا
#شمس_و_مولانا
#تصوف
#ahmet_umit
#bab_iesrar
@qoqnoospub
راز جنایتی که هفتصد سال از آن میگذرد اما هنوز رد سرخ آن شاهرگ پیکر تصوف است: قتل شمس تبریزی... راز پیوند کیمیا و کارن... راز آن شهر، راز قونیه... و رازهایی که هر یک دری است برای گشایش دری دیگر.
.
👤احمد امید از تواناترین نویسندگان ترکیه است که آثارش به بیست زبان ترجمه شده است. باب اسرار از محبوبترین آثار این نویسنده است و تنها در ترکیه یک میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است.
.
🗓سهشنبه "هفدهم تیرماه" ⏰ساعت ۲۱ در گفتگوی زنده آقای ارسلان فصیحی و دکتر زهره حسینزادگان با آقای احمد امید با ما همراه شوید.
.
#احمد_امید
#باب_اسرار
#ارسلان_فصیحی
#زهره_حسین_زادگان
#نشر_ققنوس
#کتاب_عارفانه
#کتاب_عاشقانه
#عرفان
#شمس_تبریزی
#مولانا
#شمس_و_مولانا
#تصوف
#ahmet_umit
#bab_iesrar
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥
آرزو میکردم کاش آدمها میتوانستند مثلِ مه به هر کجا که میخواهند بروند.
گفتم اگر پنجره را باز کنم شاید او را ببینم که در کوچه ایستاده و سرش را بالا گرفته است.
چهار بار رفتم دم پنجره، اما هرگز او را ندیدم.
#عباس_معروفی
#سال_بلوا
#ققنوس
@QOQNOOSPUB
آرزو میکردم کاش آدمها میتوانستند مثلِ مه به هر کجا که میخواهند بروند.
گفتم اگر پنجره را باز کنم شاید او را ببینم که در کوچه ایستاده و سرش را بالا گرفته است.
چهار بار رفتم دم پنجره، اما هرگز او را ندیدم.
#عباس_معروفی
#سال_بلوا
#ققنوس
@QOQNOOSPUB
گفتگو با بلقیس سلیمانی؛
رمان فرزند وضعیتی است که ما هنوز داخل آن نشدیم. به خاطر همین گاهی به ما میگویند که شما رمان نمینویسید، سرگذشت مینویسید. ما در تاریخ ادبیات خودمان سرگذشت داشتیم. رمان در واقع فرزند عصر شهرنشینی است. من همه جا میگویم که ما جمعیتهای مقیم مرکزیم یعنی ما هنوز به یک معنا شهرنشین نشدیم.
@qoqnoospub
رمان فرزند وضعیتی است که ما هنوز داخل آن نشدیم. به خاطر همین گاهی به ما میگویند که شما رمان نمینویسید، سرگذشت مینویسید. ما در تاریخ ادبیات خودمان سرگذشت داشتیم. رمان در واقع فرزند عصر شهرنشینی است. من همه جا میگویم که ما جمعیتهای مقیم مرکزیم یعنی ما هنوز به یک معنا شهرنشین نشدیم.
@qoqnoospub
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم: نتیجه از تاثیرگذاری بسیار دور بود. تلاش برای توسعه یک بازار بورس قویتر بدفرجام بود و سیاست تشویق شرکتها به یافتن تامینکننده مالی سهام، به جای افزایش، بدهیهای بانکی را تحلیل برد. یک رشته اصلاحات مهمی که در شیوه تثبیت ارزش پول انجام گرفت بد مدیریت شد. بیانیههای رسمی درباره شرکتهای دولتی به فراخوان افزایش کنترل حزب کمونیست و به نشانه فقدان برنامه برای افزایش رقابت فروکاسته شد. کارزار پیشبرد اقتصاد عرضهمحور استحکام نداشت.
خبر کامل👇👇👇
https://www.mehrnews.com/news/4968831
@qoqnoospub
خبر کامل👇👇👇
https://www.mehrnews.com/news/4968831
@qoqnoospub
منابع عاطفی ما رو به اتمام است
فردین علیخواه (گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان)
✍🏼با یکی از دانشجویان قدیمیام درباره اوضاع و احوال این روزهای جامعه حرف میزدیم. میگفت در ماههای اخیر گاهی از رفتارهای خودش متعجب میشود. مثلا هنگام تماشای اخبار مربوط به انفجار در بیمارستان سینا اطهر تهران، که باعث مرگ حدود 20 نفر شد، خیلی عادی با همسرش چیپسوماست میخورند و از طعم شگفتانگیز آنها حرف میزنند. خبر بعدی درباره مرگ 156 نفر بر اثر ویروس کرونا در همان روز است و آنها همچنان با مکیدن انگشت شست و اشارهشان که مزه چیپس نمکی روی آنها نشسته ملچملوچ میکنند و درباره مزه انواع چیپس با هم حرف میزنند. نکته او آن بود که چرا مرگ این قدر برای او و برای بسیاری از اطرافیانش عادی شده و دیگر واکنش جدی کسی را برنمیانگیزد؟
«کلانشهر و حیات ذهنی»، اثری از جامعهشناس آلمانی گئورگ زیمل است که در سال 1903 منتشر شد. زیمل در این اثر توضیح میدهد که زندگی در شهرهای بزرگِ زمانه خودش در مقایسه با زندگی روستایی، چه تأثیرات شگرفی بر حیات ذهنی و روانی افراد میگذارد. او در این اثر برای بیان یکی از پیامدهای مهم این زندگی از اصطلاح «دید یا نگرش بلازه» (۱) استفاده کرد. از نظر زیمل فرد در شهر، زیر فشار شدید رفتار کردن به شیوهای عقلانی قرار میگیرد. او با توجه به شرایط زندگی در شهر کمکم یاد میگیرد که درباره پدیدههای اطرافش نه با قلب، که با سر(مغز) واکنش نشان دهد. پیامد این امر از نظر زیمل «بیتفاوتی»، «دلزدگی» و «تحریکناپذیری» تدریجی است. در شهرهای بزرگ محرکها آنقدر زیاد میشوند که فرد نمیداند به کدام یک جواب دهد. منظور از محرکها پدیدههای توجهبرانگیز در زندگی شهری است. فرد یاد میگیرد که دیگر نمیتواند برای هر آنچه میبیند دل بسوزاند، اشک بریزد و غمگین شود. او فرامیگیرد که نمیتواند برای هر کس که در خیابان دید و دلش سوخت بأیستد و به او یاری رساند چون در اداره باید ساعت ورودش را ثبت کند. درغیراینصورت، تأخیرهای مکرر در پایان ماه باعث کسر حقوق و شاید هم اخراج او شود. چرا فرد چنین شیوهای برای زندگی برمیگزیند؟
به بیان زیمل، چون منابع عاطفی و اقتصادی او محدود است. زیمل معتقد بود که منابع عاطفی ما انسانها، درست مانند منابع اقتصادیمان میتواند تمام شود. ما نمیتوانیم به همه محرکهای آزاردهنده اطرافمان واکنش نشان دهیم و مدام رنجیدهخاطر شویم همانطور که نمی توانیم به همه نیازمندان، کمک مالی کنیم. اگر اینگونه رفتار کنیم در جایی منابع عاطفی ما به اتمام می رسد و کم می آوریم. از همین روست که به اعتقاد زیمل شهرنشینان یاد میگیرند که باید نسبت به بعضی پدیدهها چشمهایشان را ببندند یا از آنها کمی فاصله بگیرند چرا که انبوهِ محرکهای بیرونی، خارج از ظرفیت و توان آنها برای نشان دادن واکنش است. زیمل این وضعیت را که در حقیقت مکانیسمی برای بقاست واقعیت تلخ زندگی شهری میداند.
با تکیه بر چارچوب مفهومی زیمل، به مثالی برگردیم که در ابتدای این نوشته به آن اشاره شد. به نظر میرسد که ما به تدریج در حال درونیکردن «دید یا نقطه نظر بلازه» هستیم. اگر تنها حوادت و فجایع سه سال گذشته تا به امروز و ( البته حوادث و فجایع پیش رو) را به خاطر آوریم یا مجسّم کنیم به این نتیجه میرسیم که منابع عاطفی ما چقدر محدود است و دیگر در نقطهای ایستادهایم که نمیتوانیم به همه پدیدههای تراژیک واکنش نشان دهیم. متأسفانه به نقطهای از حیات اجتماعی رسیدهایم که دیگر مرگ 50 یا 100 نفر توجهبرانگیز و باعث تحریک احساسات ما نمیشود چرا که در آن سوی «بی تفاوتی یا تحریکناپذیری عاطفی» واقعیت تلخی به نام «خستگی مطلق» و « دلزدگی از رنج اجتماعی» نشسته است. به راستی آیا ما آنقدر منابع عاطفی داریم که مدام برای همه مرگها در این کشور اشک بریزیم، بر سرمان بزنیم، سوگواری کنیم و همواره غمگین باشیم؟
رفتار آن کسی که با خوردن گوجه سبز، چیپس و ماست، یا شیرینی خامهای ملچملوچ میکند و درعینحال به تماشای اخبار مرگ (هر روزه) هموطنانمان از تلویزیون مینشیند قابل سرزنش نیست. اینها، در حقیقت مکانیسم بقاء و سرپا ایستادن اوست. این وضعیت را به عنوان تراژدی تلخ زندگی در ایران فعلی باید پذیرفت.
آيا واقعا بايد اين را پذيرفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
@QOQNOOSPUB
فردین علیخواه (گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان)
✍🏼با یکی از دانشجویان قدیمیام درباره اوضاع و احوال این روزهای جامعه حرف میزدیم. میگفت در ماههای اخیر گاهی از رفتارهای خودش متعجب میشود. مثلا هنگام تماشای اخبار مربوط به انفجار در بیمارستان سینا اطهر تهران، که باعث مرگ حدود 20 نفر شد، خیلی عادی با همسرش چیپسوماست میخورند و از طعم شگفتانگیز آنها حرف میزنند. خبر بعدی درباره مرگ 156 نفر بر اثر ویروس کرونا در همان روز است و آنها همچنان با مکیدن انگشت شست و اشارهشان که مزه چیپس نمکی روی آنها نشسته ملچملوچ میکنند و درباره مزه انواع چیپس با هم حرف میزنند. نکته او آن بود که چرا مرگ این قدر برای او و برای بسیاری از اطرافیانش عادی شده و دیگر واکنش جدی کسی را برنمیانگیزد؟
«کلانشهر و حیات ذهنی»، اثری از جامعهشناس آلمانی گئورگ زیمل است که در سال 1903 منتشر شد. زیمل در این اثر توضیح میدهد که زندگی در شهرهای بزرگِ زمانه خودش در مقایسه با زندگی روستایی، چه تأثیرات شگرفی بر حیات ذهنی و روانی افراد میگذارد. او در این اثر برای بیان یکی از پیامدهای مهم این زندگی از اصطلاح «دید یا نگرش بلازه» (۱) استفاده کرد. از نظر زیمل فرد در شهر، زیر فشار شدید رفتار کردن به شیوهای عقلانی قرار میگیرد. او با توجه به شرایط زندگی در شهر کمکم یاد میگیرد که درباره پدیدههای اطرافش نه با قلب، که با سر(مغز) واکنش نشان دهد. پیامد این امر از نظر زیمل «بیتفاوتی»، «دلزدگی» و «تحریکناپذیری» تدریجی است. در شهرهای بزرگ محرکها آنقدر زیاد میشوند که فرد نمیداند به کدام یک جواب دهد. منظور از محرکها پدیدههای توجهبرانگیز در زندگی شهری است. فرد یاد میگیرد که دیگر نمیتواند برای هر آنچه میبیند دل بسوزاند، اشک بریزد و غمگین شود. او فرامیگیرد که نمیتواند برای هر کس که در خیابان دید و دلش سوخت بأیستد و به او یاری رساند چون در اداره باید ساعت ورودش را ثبت کند. درغیراینصورت، تأخیرهای مکرر در پایان ماه باعث کسر حقوق و شاید هم اخراج او شود. چرا فرد چنین شیوهای برای زندگی برمیگزیند؟
به بیان زیمل، چون منابع عاطفی و اقتصادی او محدود است. زیمل معتقد بود که منابع عاطفی ما انسانها، درست مانند منابع اقتصادیمان میتواند تمام شود. ما نمیتوانیم به همه محرکهای آزاردهنده اطرافمان واکنش نشان دهیم و مدام رنجیدهخاطر شویم همانطور که نمی توانیم به همه نیازمندان، کمک مالی کنیم. اگر اینگونه رفتار کنیم در جایی منابع عاطفی ما به اتمام می رسد و کم می آوریم. از همین روست که به اعتقاد زیمل شهرنشینان یاد میگیرند که باید نسبت به بعضی پدیدهها چشمهایشان را ببندند یا از آنها کمی فاصله بگیرند چرا که انبوهِ محرکهای بیرونی، خارج از ظرفیت و توان آنها برای نشان دادن واکنش است. زیمل این وضعیت را که در حقیقت مکانیسمی برای بقاست واقعیت تلخ زندگی شهری میداند.
با تکیه بر چارچوب مفهومی زیمل، به مثالی برگردیم که در ابتدای این نوشته به آن اشاره شد. به نظر میرسد که ما به تدریج در حال درونیکردن «دید یا نقطه نظر بلازه» هستیم. اگر تنها حوادت و فجایع سه سال گذشته تا به امروز و ( البته حوادث و فجایع پیش رو) را به خاطر آوریم یا مجسّم کنیم به این نتیجه میرسیم که منابع عاطفی ما چقدر محدود است و دیگر در نقطهای ایستادهایم که نمیتوانیم به همه پدیدههای تراژیک واکنش نشان دهیم. متأسفانه به نقطهای از حیات اجتماعی رسیدهایم که دیگر مرگ 50 یا 100 نفر توجهبرانگیز و باعث تحریک احساسات ما نمیشود چرا که در آن سوی «بی تفاوتی یا تحریکناپذیری عاطفی» واقعیت تلخی به نام «خستگی مطلق» و « دلزدگی از رنج اجتماعی» نشسته است. به راستی آیا ما آنقدر منابع عاطفی داریم که مدام برای همه مرگها در این کشور اشک بریزیم، بر سرمان بزنیم، سوگواری کنیم و همواره غمگین باشیم؟
رفتار آن کسی که با خوردن گوجه سبز، چیپس و ماست، یا شیرینی خامهای ملچملوچ میکند و درعینحال به تماشای اخبار مرگ (هر روزه) هموطنانمان از تلویزیون مینشیند قابل سرزنش نیست. اینها، در حقیقت مکانیسم بقاء و سرپا ایستادن اوست. این وضعیت را به عنوان تراژدی تلخ زندگی در ایران فعلی باید پذیرفت.
آيا واقعا بايد اين را پذيرفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
@QOQNOOSPUB
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌻با تموم شدن بهار و شروع فصل تابستون، قصد داریم که پر فروشترین کتابهای بهار ۹۹، گروه انتشاراتی ققنوس رو به شما عزیزان معرفی کنیم.
.
😇خوشحالیم که در دوران قرنطینه کتابهای انتشارات ققنوس میهمان لحظههای شما بوده و امیدواریم که همهی ما بتوانیم جدا از این شرایط به صورت روزانه زمانی را به مطالعه اختصاص بدهیم.
.
📚پر فروشترین کتابهای بهار ۹۹:
۱. ملت عشق
۲. سمفونی مردگان
۳. تسلی بخشیهای فلسفه
۴. برتری خفیف
۵. سال بلوا
۶. سرگذشت ندیمه
۷. باب اسرار
۸. تاریخ ایران (پژوهش آکسفورد)
۹. عشق در زمان وبا
۱۰. تاملات
۱۱. هنر همیشه بر حق بودن
۱۲. پله پله تا اوج
۱۳. الفبای فلسفه
۱۴. قلمرو رویایی سپید
۱۵. دالان بهشت
.
#کتاب #کتابخوانی #کتاب_بخوانیم #نشر_ققنوس #انتشارات_ققنوس #کتاب_خوب_بخوانیم #ملت_عشق #سمفونی_مردگان #تسلی_بخشی_های_فلسفه #برتری_خفیف #سال_بلوا #سرگذشت_ندیمه #باب_اسرار #تاریخ_ایران #عشق_در_زمان_وبا #تاملات #هنر_همیشه_بر_حق_بودن #پله_پله_تا_اوج #الفبای_فلسفه #قلمرو_رویایی_سپید
#دالان_بهشت
@qoqnoospub
.
😇خوشحالیم که در دوران قرنطینه کتابهای انتشارات ققنوس میهمان لحظههای شما بوده و امیدواریم که همهی ما بتوانیم جدا از این شرایط به صورت روزانه زمانی را به مطالعه اختصاص بدهیم.
.
📚پر فروشترین کتابهای بهار ۹۹:
۱. ملت عشق
۲. سمفونی مردگان
۳. تسلی بخشیهای فلسفه
۴. برتری خفیف
۵. سال بلوا
۶. سرگذشت ندیمه
۷. باب اسرار
۸. تاریخ ایران (پژوهش آکسفورد)
۹. عشق در زمان وبا
۱۰. تاملات
۱۱. هنر همیشه بر حق بودن
۱۲. پله پله تا اوج
۱۳. الفبای فلسفه
۱۴. قلمرو رویایی سپید
۱۵. دالان بهشت
.
#کتاب #کتابخوانی #کتاب_بخوانیم #نشر_ققنوس #انتشارات_ققنوس #کتاب_خوب_بخوانیم #ملت_عشق #سمفونی_مردگان #تسلی_بخشی_های_فلسفه #برتری_خفیف #سال_بلوا #سرگذشت_ندیمه #باب_اسرار #تاریخ_ایران #عشق_در_زمان_وبا #تاملات #هنر_همیشه_بر_حق_بودن #پله_پله_تا_اوج #الفبای_فلسفه #قلمرو_رویایی_سپید
#دالان_بهشت
@qoqnoospub
توسط انتشارات ققنوس؛
@qoqnoospub
«هر روز پنجشنبه است» به چاپ هفتم رسید
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «هر روز پنجشنبه است» نوشته جوئل آستین با ترجمه شبنم سمیعیان بهتازگی توسط انتشارات ققنوس به چاپ هفتم رسیده است.
جوئل اوستین نویسنده اینکتاب، کشیش و سخنران آمریکایی است که هر هفته ۱۶ هزار نفر را بهصورت حضوری به پای سخنرانیهای خود میکشد. سخنرانیهای هفتگی او توسط بیشتر از ۷ میلیون بیننده غیرحضوری در هفته و بیشتر از ۲۰ میلیون نفر در ماه در بیش از ۱۰۰ کشور دیده یا شنیده شدهاند. محل سخنرانیهای اوستین، کلیسای لیکوود بزرگترین کلیسای پروتستان در آمریکاست.
کتاب «هر روز پنجشنبه است» ویرایش و تدوین آستین از برخی سخنرانیهای خود در اینکلیسا است که با اقبال زیادی در دنیا شده است.
راز موفقیت اوستین در اینکتاب و نیز در بسیاری از سخنرانیهایش، تزریق اینایده به مخاطبش است که او (خدا) مهمترین واحد انتخابگر برای چینش موقعیتها و ایجاد کیفیت در زندگی به شمار میرود و تصمیمات اوست که میتواند نوع نگرش به زندگی را ایجاد کند.
مطالب اینکتاب در ۷ بخش گردآوری شدهاند. نخستین بخش آن به راهکارهایی اشاره دارد که به کمک آن مخاطب قدرت درونیاش در زندگی و زیست را از دست نمیدهد و آن را افزایش و به کار میبندد. بخش دوم اما به موضوعاتی اشاره دارد که نباید در زندگی نادیده انگاشته شوند. کتاب در سومین فصل خود با عنوان «زندگی بی عصای زیر بغل» به موضوع نوع ارتباط شما با جامعه ورود میکند و به نحوه تعامل و جلب رضایت صحیح در مواجهه با آنها اشاره دارد.
نویسنده اینکتاب، در فصل چهارم به ارائه راهکارهایی برای زندگی چالاک و به تعبیر خودش سَبُک اشاره دارد؛ راهکارهایی از جمله توانایی بخشودگی، غلبه بر دلسردی، داشتن روحیه انتقادی و دیدن توأم با عشق. در ادامه و در پنجمین فصل کتاب هم موضوع قدرت شفابخش خنده مورد توجه قرار گرفته است. موضوع فصل ششم مساله تحقق بخشیدن به رویاهاست و طی آن نویسنده سعی کرده به ارائه راهکارهایی بپردازد که فرد را در پیروزی دیگران سهیم و تسکین دهنده آلامشان میکند و در هر دو مورد وی را به نیروی جادویی محقق کننده رویاهایش مبدل میکند. کتاب در پایان با توصیههایی درباره امکان تشویق مخاطب توسط خودش و بهجایآوردن شکر نعمات پروردگار به پایان میرسد.
چاپ هفتم اینکتاب با ۴۱۶ و قیمت ۴۸ هزار تومان عرضه شده است.
https://b2n.ir/423770
@qoqnoospub
«هر روز پنجشنبه است» به چاپ هفتم رسید
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «هر روز پنجشنبه است» نوشته جوئل آستین با ترجمه شبنم سمیعیان بهتازگی توسط انتشارات ققنوس به چاپ هفتم رسیده است.
جوئل اوستین نویسنده اینکتاب، کشیش و سخنران آمریکایی است که هر هفته ۱۶ هزار نفر را بهصورت حضوری به پای سخنرانیهای خود میکشد. سخنرانیهای هفتگی او توسط بیشتر از ۷ میلیون بیننده غیرحضوری در هفته و بیشتر از ۲۰ میلیون نفر در ماه در بیش از ۱۰۰ کشور دیده یا شنیده شدهاند. محل سخنرانیهای اوستین، کلیسای لیکوود بزرگترین کلیسای پروتستان در آمریکاست.
کتاب «هر روز پنجشنبه است» ویرایش و تدوین آستین از برخی سخنرانیهای خود در اینکلیسا است که با اقبال زیادی در دنیا شده است.
راز موفقیت اوستین در اینکتاب و نیز در بسیاری از سخنرانیهایش، تزریق اینایده به مخاطبش است که او (خدا) مهمترین واحد انتخابگر برای چینش موقعیتها و ایجاد کیفیت در زندگی به شمار میرود و تصمیمات اوست که میتواند نوع نگرش به زندگی را ایجاد کند.
مطالب اینکتاب در ۷ بخش گردآوری شدهاند. نخستین بخش آن به راهکارهایی اشاره دارد که به کمک آن مخاطب قدرت درونیاش در زندگی و زیست را از دست نمیدهد و آن را افزایش و به کار میبندد. بخش دوم اما به موضوعاتی اشاره دارد که نباید در زندگی نادیده انگاشته شوند. کتاب در سومین فصل خود با عنوان «زندگی بی عصای زیر بغل» به موضوع نوع ارتباط شما با جامعه ورود میکند و به نحوه تعامل و جلب رضایت صحیح در مواجهه با آنها اشاره دارد.
نویسنده اینکتاب، در فصل چهارم به ارائه راهکارهایی برای زندگی چالاک و به تعبیر خودش سَبُک اشاره دارد؛ راهکارهایی از جمله توانایی بخشودگی، غلبه بر دلسردی، داشتن روحیه انتقادی و دیدن توأم با عشق. در ادامه و در پنجمین فصل کتاب هم موضوع قدرت شفابخش خنده مورد توجه قرار گرفته است. موضوع فصل ششم مساله تحقق بخشیدن به رویاهاست و طی آن نویسنده سعی کرده به ارائه راهکارهایی بپردازد که فرد را در پیروزی دیگران سهیم و تسکین دهنده آلامشان میکند و در هر دو مورد وی را به نیروی جادویی محقق کننده رویاهایش مبدل میکند. کتاب در پایان با توصیههایی درباره امکان تشویق مخاطب توسط خودش و بهجایآوردن شکر نعمات پروردگار به پایان میرسد.
چاپ هفتم اینکتاب با ۴۱۶ و قیمت ۴۸ هزار تومان عرضه شده است.
https://b2n.ir/423770
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
توسط انتشارات ققنوس؛ «هر روز پنجشنبه است» به چاپ هفتم رسید
کتاب «هر روز پنجشنبه است» نوشته جوئل آستین با ترجمه شبنم سمیعیان توسط انتشارات ققنوس به چاپ هفتم رسید.
گفتوگو با مازيار بهروز به بهانه چاپ شانزدهم كتاب «شورشيان آرمانخواه»
نسل بعد از انقلاب آرمانخواهي را فراموش كرده
علي دهباشي -زهره حسينزادگان
@qoqnoospb
اعتماد: كتاب «شورشيان آرمانخواه» اثر مازيار بهروز با ترجمه مهدي پرتوي در نشر ققنوس به چاپ شانزدهم رسيد. كتابي كه بر اساس پاياننامه نويسنده كه به زبان انگليسي براي دانشگاه كاليفرنيا در لسآنجلس نوشته بوده، شكل گرفته است.
ادامه مطلب 👇👇
https://cutt.ly/Bpvgasb
نسل بعد از انقلاب آرمانخواهي را فراموش كرده
علي دهباشي -زهره حسينزادگان
@qoqnoospb
اعتماد: كتاب «شورشيان آرمانخواه» اثر مازيار بهروز با ترجمه مهدي پرتوي در نشر ققنوس به چاپ شانزدهم رسيد. كتابي كه بر اساس پاياننامه نويسنده كه به زبان انگليسي براي دانشگاه كاليفرنيا در لسآنجلس نوشته بوده، شكل گرفته است.
ادامه مطلب 👇👇
https://cutt.ly/Bpvgasb
روزنامه اعتماد
نسل بعد از انقلاب آرمانخواهي را فراموش كرده
علي دهباشي -زهره حسينزادگان