انتشارات ققنوس
5.22K subscribers
1.63K photos
586 videos
109 files
1.14K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
کتاب سایه‌ها اثر نیک دریک با ترجمهٔ جواد سید اشرف منتشر شد

رابرت گریوس شاعر و نویسندهٔ بزرگ در جایی نوشته است هدفش از نگارش رمان‌های تاریخی تلاش برای ارائهٔ پیشنهاد و راه‌حل جهت گشودن رمز و راز معماهای تاریخی است. امروزه معماهای تاریخی چندانی که بزرگ‌تر و پررمز و رازتر از معمای زندگی و مرگ توت‌عنخ‌آمون باشند وجود ندارند و این نوشتار تلاش مشتاقانهٔ نویسنده است که می‌خواهد، با تکیه بر نتایج پژوهش‌های تا حد امکان دقیق و علمیِ تاریخی و البته با نیروی تصور و پرواز بر بالِ خیال، مردمی را که قرن‌ها از مرگشان گذشته است در مقام انسان‌هایی زنده و فعال در متن جامعهٔ آن دوران و در میانهٔ زمانهٔ خود توصیف کند.

#کتاب_سایه‌ها
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
کتاب سایه‌ها اثر نیک دریک با ترجمهٔ جواد سید اشرف منتشر شد رابرت گریوس شاعر و نویسندهٔ بزرگ در جایی نوشته است هدفش از نگارش رمان‌های تاریخی تلاش برای ارائهٔ پیشنهاد و راه‌حل جهت گشودن رمز و راز معماهای تاریخی است. امروزه معماهای تاریخی چندانی که بزرگ‌تر…
راوی و قهرمان داستان کتاب سایه‌ها راهوتپ است، مردی درستکار و امین از نیروهای مِدجای. این نیروها در ابتدا و در اصل بیابانگردان نوبیایی بودند. مصری‌ها در دورهٔ امپراتوری میانه نه‌تنها توانایی‌های نظامی این مردان را ارج می‌نهادند و از آنان به عنوان نیروی گشتی و پیشقراول سود می‌بردند، بلکه از استعدادشان به عنوان دیده‌بان و مأمور اکتشاف و خبریابی نیز استفاده می‌کردند و آنان را به‌ویژه در مناطق مرزی کشور برای جاسوسی از بیگانگان به کار می‌گرفتند. تشکیلات مدجای را می‌توان با دستگاه‌های پلیس مدرن و امروزی ما مقایسه کرد؛ یعنی دستگاهی استوار بر سلسله‌مراتب اداری مافوق و مادون بود که می‌خواست و اصرار داشت کارش را مستقل و بدون وابستگی به و دستور پذیری از سایر مراجع کشور انجام دهد و صدالبته در صفوف خود وجود کارآگاهان، یا به قول خود مصری‌ها «حقیقت‌یاب»های، آزاداندیش و درستکاری چون راهوتپ را به‌هیچ‌وجه برنمی‌تابید‌.

#کتاب_سایه‌ها
@qoqnoospub
منتشر شد
تصور این‌که مادرم در جوانی چه شکلی بوده برایم سخت است. در واقع تصور کردن صورتش برایم سخت است‌‌. لایه‌های بسیاری روی آن چهره قرار گرفته، مثل رسوب، که کشف آن دیگری، آن چهره‌ی اولیه را غیرممکن می‌کند. حتی عکس‌هایش با آنچه از او به یاد دارم مطابقت ندارد. وجودش را به یاد می‌آورم، البته: صدایش، بویش، این‌که تکیه دادن به او چقدر لذت‌ داشت، صدای تق‌و‌توق‌های اطمینان‌بخشی که او در آشپزخانه به راه می‌انداخت، حتی صدای آواز خواندنش، عادت داشت بخواند.
زمانی در گروه کُر کلیسا می‌خواند؛ صدایش خوب بود. من فکر می‌کردم از خوشحالی آواز می‌خواند، ولی در واقع آواز می‌خواند تا ما را بخواند. یادم می‌آید با هم روی سنگ‌های گرم در انتظار بازگشت پدر می‌نشستیم و من به پاهای مادرم در شلوار فلانی خاکستری‌اش تکیه می‌دادم. اطمینان داشتم که همه تشریفات آیینیِ او قبل از بازگشت پدر -- راه رفتن در دامنه‌ی تپه، ستون وهم‌انگیز، انتظار و لم دادن در سکوت مطلق -- موجب ظهور او می‌شود، او که سایه‌ی سیاهش در برابر خورشید با حرکت قایق به سمت اسکله‌مان بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد.

#جنون_اخلاقی
رمانی از مارگارت اتوود،
ترجمهٔ منیژه صدیقی
@qoqnoospub
با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ دوباره میلیون‌ها آواره افغان به کمک دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل شروع به بازگشت به کشورشان کردند‌. بیش از یک میلیون آواره در پاکستان باقی ماند و تقریبا یک میلیون نفر دیگر در ایران. به‌تازگی پاکستان شروع به اخراج افغان‌ها کرده است. مقامات پاکستانی از ژوئیه ۲۰۱۶ اعمال خشونت و تهدید به منظور راندن تقریبا ۶۰۰هزار افغان به خارج از این کشور را آغاز کرده‌اند.
آوارگان افغان در ترس مداوم زندگی می‌کنند، ترس از اینکه مقامات آنها را از کسانی که دوستشان دارند جدا کنند یا به کشور از هم گسیخته‌شان بازگردانند، کشوری که دیگر بیشتر آنها آنجا را خانه خود نمی‌دانند. دیده‌بان حقوق بشر تاکید دارد که مجبور کردن افغان‌ها برای بازگشت به کشورشان خلاف قانون است، زیرا در آنجا هنوز خطر بزرگی تهدیدشان می‌کند.
#پناهجویان_در_گذر_تاریخ
#مجموعه_تاریخ_جهان
#انتشارات_ققنوس
#شهربانو_صارمی
@qoqnoospub
به زودی از مجموعهٔ آثار «ژول ورن» منتشر می‌شود؛

تصور کنید شب است، فلیپ و خانوادهٔ کلیفتون همگی در جنگل‌اند، و بعد از جستجوی بسیار در پی چیزی برای خوردن، تصمیم می‌گیرند به غار محل سکونتشان برگردند. اما هرچه می‌گردند، جک‌، این پسرکوچولوی شیطان، را پیدا نمی‌کنند. غیبت او همه را نگران می‌کند.‌ هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید او از کِی ناپدید شده.‌ ماه نو است و ساحل را تاریکی فرا گرفته. بلافاصله مردان دسته پراکنده می‌شوند تا بلکه او را بیابند. تا این‌که عاقبت عمو رابینسون زیر دسته‌های داغداغان، در تاریک‌ترین نقطهٔ پردهٔ درختان، مرد کوچک بی‌حرکتی را می‌بیند که دست‌به‌سینه ایستاده. بله جک است. و او در پاسخ سؤال «این‌جا چه می‌کنیِ» عمو می‌گوید: «شجاع می‌شوم!»

این داستان مملو از لحظات دشوار و نفس‌گیر مبارزه برای بقاست، و نیز تمرین شجاعت!

#عمو_رابینسون
#ژول_ورن
#زهرا_فلاح_شاهرودی
#انتشارات_ققنوس

@qoqnoospublication
عصر سه‌شنبه‌های بخارا

بیست و ششمین نشست از سلسله نشست‌های عصر سه‌شنبه‌های مجلۀ بخارا به مرور کتاب «اقتصاد‌سیاسی نجات سیاره» (بحران آب‌و‌هوایی و پیمان‌نوین سبز جهانی) از سوی نشر ققنوس منتشر شده، اختصاص یافته است.
این نشست در ساعت چهار و نیم بعدازظهر سه‌شنبه ۲۴ مهرماه ۱۴۰۳ با حضور خانم مانیا شفاهی و آقایان: شهریار خوّاجیان و فرهاد محرابی در محل باغ‌‌موزۀ نگارستان برگزار می‌شود.

کتاب «اقتصاد‌سیاسی نجات سیاره» به مباحث مربوط به ماهیت تغییرات آب‌و‌هوایی و ارتباط سرمایه‌داری با ویرانی زیست‌محیطی و بحران آب‌و‌هوایی می‌پردازد و بعد برنامهٔ مورد نیاز برای گذار موفق به اقتصاد سبز را شرح می‌دهد و سرانجام به نقش «بسیج سیاسی برای نجات سیاره» و «سوسیالیسم زیست‌محیطی» برای بسیج عمومی در مبارزه برای ایجاد آینده‌ای سبز می‌پردازد.

کتاب حاصل گفتگوی خواندنی و انتقادی میان نوآم چامسکی روشنفکر، فیلسوف و زبان‌شناس برجسته و شهیر آمریکایی با رابرت پالین اقتصاددان آوانگارد و شناخته‌شده در عرصهٔ جهانی است که بیش از یک دهه رهبر مبارزه در راستای برقراری یک اقتصاد سبز برابری‌جویانه بوده است.
@qoqnoospub
بله، زن بودن دشوار است، خیلی دشوار است، زیرا به‌واقع نه بلدی و نه می‌خواهی عهده‌دار انتظاراتی شوی که در قالب سنت برایت تعریف می‌شوند. بهتر است هیچ باشی تا بتوانی همه‌چیز باشی. به نظرم انتخاب ماری هم همین بود. بله من آن زن مغرور لهستانی [ماری کوری] را به‌خوبی درک می‌کنم که نمی‌خواست خودش را در مقام قربانی ببیند، زیرا جایگاهی مشمئزکننده است، اما در عین حال نمی‌خواست خودش را در جایگاه جلاد ببیند، چنان ناسپاس در نقش جلاد مردان.

#رنج_ندیدن_تو
#روسا_مونترو
#به‌زودی

@qoqnoospub
کتاب «ایدۀ پدیدارشناسی» برای همۀ کسانی که به طور کلی به سنت فکری پدیدارشناسی و مفاهیم اساسی، سرچشمه¬ها و تحولاتش، و به طور خاص به اندیشه¬های بنیانگذار این سنت، یعنی ادموند هوسرل، علاقه¬مندند بسیار سودمند است. خواننده در این کتاب با دورۀ مهمی از سیر تفکر هوسرل پس از چاپ کتاب «پژوهش‌های منطقی» و پیش از چاپ جلد اول کتاب «ایده‌ها» آشنا می‌شود که او در آن به زعم خود نخستین بار به روش لازم برای نقد شناخت دست می‌یاید، و تکلیف اصلی خود را در مقام فیلسوف در تعبیری کانتی «نقد عقل» برمی‌شمرد. این روش تازه همان تقلیل یا بازآوری پدیدارشناختی است که به زبانی روشن نخستین بار در کتاب «ایدۀ پدیدارشناسی» مطرح شده است.
هوسرل این درسگفتارها را با تمایز گذاشتن میان نگرش طبیعی و نگرش فلسفی و در نتیجه علم طبیعی و علم فلسفی آغاز می‌کند.

#ایده_پدیدارشناسی
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
@qoqnoospub
کاری که کرده‌ام قدیمی‌ترین ترفند بشر در مواجهه با وحشت است.

خلاقیت هم درست همین است: تلاشی کیمیاگرانه برای تبدیل رنج به زیبایی. هنر به طور عام و ادبیات به شکل خاص سلاحی قدرتمند در برابر شر و دردند. رمان‌ها نمی‌توانند این دو را شکست بدهند (آن‌ها شکست‌ناپذیرند)، اما هراس را تسلی می‌بخشند.
ادبیات ما را جزئی از کل می‌کند و به عنوان بخشی از کل گویا رنج فردی اندکی کاسته می‌شود.
وقتی کمرمان زیر بار رنج خم می‌شود، این هنر است که موفق می‌شود آن آسیب زشت و کثیف را به چیزی زیبا بدل کند.

#رنج_ندیدن_تو
#روسا_مونترو
#انتشارات_ققنوس
به‌زودی
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فرشاد رضایی از شکسپیر برای فیلمنامه‌نویسان می‌گوید

@qoqnoospub
منتشر شد

"اسپری قهوه" ، اولین داستان کوتاه از مجموعه داستان "جانِ وَر" است.
قصه در شهر آبادان اتفاق می افتد و مواجهه ی فرزند یکی از  قهرمان های جنگ ایران و عراق با فیلمی سینمایی است که از ماجرای قهرمانی پدرش ساخته می شود.
در این داستان، زندگی فلاکت بار و واقعی پسر ، در مقابل نگاه بیرونی به قهرمانی اسطوره ای پدر، قرار گرفته است. تا حدی که پسر، قهرمانی پدر را بر نمی تابد و حتی او و قهرمانی اش را بدلیل نابود کردن زندگی شان، با کنایه زیر سوال هم می برد. سوالی که ذهن بسیاری دیگر را نیز در مورد جنگ و عواقب آن، مشغول کرده است.
آنچه از جنگ نمادسازی و تبلیغ شده، با آنچه واقعا جنگ به روز بازماندگان و انسانهای گمنام آسیب دیده از جنگ آورده، با رگه هایی از طنزی تلخ و گزنده روایت می شود.
و برای این روایت ضد جنگ، کجا بهتر از آبادان؟
...
#جان_ور
#علی_صالحی_بافقی
#نشر_هیلا گروه انتشارات #ققنوس
@qoqnoospub
تجدیدچاپ شد😳

هارولد بلوم گفته بود فیلیپ راث در کنار کورمک مک‌کارتی، تامس پینچون و دان دلیلو یکی از چهار نویسندۀ برتر در ادبیات معاصر آمریکاست.

راث برای کتاب «پاستورال آمریکایی» برندۀ جایزۀ پولتیزر شد، دو بار جایزۀ ملی ادبی را برد و بارها نامزد جوایزی چون جایزۀ انجمن ملی منتقدان و همین‌طور جایزۀ پن/فاکنر شد.

«رئیس جمهور ما» یکی از آثار منحصربه‌فرد راث و هجویه‌ای سیاسی است که شخصیتی الهام‌گرفته از ریچارد نیکسون را دست‌مایۀ شوخی و طعن و کنایه قرار می‌دهد.

بعدها مشخص شد نیکسون در مکالمه‌ای با رئیس دفترش هری رابینز هالدرمن دربارۀ این کتاب صحبت کرده و طبق نسخۀ ضبط‌شدۀ آن مکالمه، هالدرمن کتاب راث را «مسخره و حال‌به‌هم‌زن» توصیف می‌کند و این احتمالاً بهترین بازخوردی بوده است که فیلیپ راث می‌توانسته از مخاطبان «رئیس جمهور ما» بگیرد.

#رئیس‌جمهور_ما
@qoqnoospub
لویی آلتوسر ‌نه‌تنها در تنهایی درگذشت، بلکه سال‌های پایانی حیاتش را نیز در تنهایی گذراند. صدالبته، در پی قتل همسرش، اما همچنین به سبب آن فرمی از تنهایی که خودش آن را شرط تأسیس هر دولت/وضعیت جدید می‌دانست: «برای خلق نیروهای مسلح لازم جهت هر نوع سیاستی، برای وضع قوانین اولیه، برای طراحی و حفاظت از بنیان‌ها».

فیلسوف و مبارزی که بیش از سه دهه در کانون داغ‌ترین محافل فکری و سیاسی در پاریس پس از جنگ جهانی دوم حضور فعال داشت، اندک زمانی پس از نظریه‌پردازی «تنهایی» در مقام شرط تأسیس امر نو، خود نیز به ورطۀ چنین آزمونی افکنده شد و درست در همین دوره بود که سرانجام موفق به ساختن چیزی شبیه فلسفه‌ای خاص خودش شد: ماتریالیسم تصادفی.

فلسفه‌ای که در عین تأکید بر نقش نیروها و عوامل تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در تعین‌بخشی چندوجهی به پدیده‌ها، برای عناصری همچون مواجهه و تصادف  نیز جایگاه تعیین‌کننده‌ای قائل است.

- از پیشگفتار مترجم بر کتاب «لویی آلتوسر»، اثر وارن مونتاگ، ترجمۀ فؤاد حبیبی، ققنوس، در دست انتشار
@qoqnoospub
به مناسبت زادروز کولاکوفسکی


#لشک_کولاکوفسکی
@qoqnoospublication
انتشارات ققنوس
به مناسبت زادروز کولاکوفسکی #لشک_کولاکوفسکی @qoqnoospublication
کولاکوفسکی فیلسوف، مورخ اندیشه، روشنفکر، و بزرگ‌ترین فیلسوف معاصر لهستانی، است و او را یکی از اثرگذارترین افراد در لهستان معاصر دانسته‌اند.

پس از گسستن از حزب کومونیست مجبور شد به پاریس و سپس آمریکا و انگلستان برود و تا پایان عمر در دانشگاه‌های آنجا به تدریس پرداخت.

تجربۀ زندگی کولاکوفسکی در حکومت کمونیستی شوروی در او این عقیده را پدید آورده بود که حکومت‌های توتالیتر خود به خود نافی ایدۀ حقیقت مطلق هستند، تا بتوانند مرز میان دروغ و حقیقت را از میان بردارند و دروغ را به جای حقیقت بنشانند.

همین باشد که باعث شده است کولاکوفسکی برخلاف رسم روزگار خویش مدافع تفکر مابعدالطبیعی و ضرورت و گریزناپذیری آن باشد.

نزد او، پرسش‌های انتزاعی مابعدالطبیعی، و در رأس آن‌ها مسئلۀ امر مطلق، از دل ملموس‌ترین دغدغۀ بشری، یعنی معنای زندگی، سر بر می‌آورد، و بدون امر مطلق، هیچ آریگویی نیچه‌ای به زندگی معنا نخواهد داشت.

 فلسفۀ تحلیلی نخستین و خصوصاً فلسفۀ ویتگنشتاین را به دور خود چرخیدن و فلسفه‌ستیزی توصیف میککرده است؛ فلسفه‌های پسامدرن را مد زمانه و زودگذر می‌نامیده است؛ پراگماتیسم را ضدفلسفه و خیانت به ایدۀ راستین فلسفه قلمداد می‌کرده؛ پدیدارشناسی هوسرلی را کوششی عبث به دنبال آغازی مطلق در معرفت‌شناسی، هرچند کوششی لازم، می‌دانسته؛ آری‌گویی نیچه‌ای به زندگی را بی‌مبنا و ناموجّه تلقی می‌کرده؛ نزد او میان شبکۀ مفهومی الهیات ایجابی و تجربۀ زیسته در دنیای معاصر شکافی پُرناشدنی وجود داشت و لذا کوشش‌های فلسفی نوتوماسی را جدی نمی‌انگاشت.  
#لشک_کولاکوفسکی #علیرضا_عطارزاده #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
تجدیدچاپ شد

«بوطیقای شعر نو» کار خود را با این پرسش ساده آغاز می‌کند که «مؤلفه‌های شعر نو کدام‌اند؟» و در پی آن تلاش می‌کند این مؤلفه‌ها، و سیمای ادبی و شعر نیما یوشیج را بررسی کند. بنابراین نویسنده، برای رسیدن به پاسخ‌های دقیق، آثار و آرای نیما را به‌دقت بررسی می‌کند. و، از سوی دیگر، به این پرسش که «منظور نیما از شعر نو چه بوده» نیز مفصل پاسخ می‌دهد.
جورکش معتقد است کار نیما از سر تفنن‌ نبوده و نیست یا از سر ضدیت او با سنت، بلکه نیما میدان دید تازه‌ای ارائه می‌دهد، نوعی نظام فکری منسجم و درهم‌تنیده که در نحوۀ جهان‌بینی مخاطب نیز تغییر ایجاد می‌کند.
نویسنده، در ادامه، به‌منظور پیگیری دستاوردهای نیما، مصاحبه و گفتگویی با منوچهر آتشی و م‌.آزاد آورده که بسیار خواندنی‌اند.

#بوطیقای_شعر_نو
#شاپور_جورکش

@qoqnoospublication
این کتاب یک قدیسه دارد، یک قهرمان: ماری کوری، نه صرفاً چون دو جایزۀ نوبل را از آن خود کرد، بلکه چون از زندگی بزرگ‌تر بود. بله، ماری کوری، زنی تحسین‌برانگیز، زنی که در زمانه‌ای دست به کارهای بزرگ زد که زنان تقریباً اجازه نداشتند کاری کنند؛ او در پیشرو بودن نمونه‌ای تمام‌عیار بود.

اما روسا مونترو، نویسندۀ متبحر این کتاب، قصد ندارد به ما روایتی زندگینامه‌ای از زندگی مادام کوری بدهد، نه، مونترو از اندوه و رنج، از مرگ، از فقدان، از بی‌باکی و مهم‌تر از همه از زن‌بودن سخن می‌گوید.

ماری کوری، که زخم‌ها و آسیب‌های ناشی از تشعشعات رادیوم را، برای اکتشافات بزرگش، به جان خریده بود و حتی ازشان راضی بود، در برابر مرگِ پیر کوری، همسر و همکارش، ناباورانه فروریخت و جزئیات وسواس‌گونۀ آن مرگ خوفناک و آن عشق آتشین تا همیشه دست از سرش برنداشت. او دانشمندی بزرگ بود که تلاش می‌کرد عواطف و اندوهش را مهار کند، اما درونش جنونی تمام‌عیار ناشی از رنجی بزرگ شعله‌ور بود.


«رنجِ ندیدن تو» برای تک‌تک آدم‌هایی که آن را دستشان می‌گیرند نوشته شده، برای همۀ کسانی که بار اندوه را بر دوش کشیده‌اند.

#رنج_ندیدن_تو
@qoqnoospub
تجدیدچاپ شد
@qoqnoospub