"صدای ملّت"
7.95K subscribers
142K photos
69.2K videos
162 files
4.23K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
#حکایت

گویند شیخی در مسجدی #پیش_نماز بود. روزی در حال سجده #شیخ را دستشویی بگرفت و نتوانست کاری بکند.
پس شلوارش را خیس کرد و سجدهٔ آخر طولانی شد.جماعت پشت سر هم در حالت سجده ماندند.
بعد از مدتی شیخ از سجده بلند شد و سلام داد و نماز را به اتمام برد. 

جماعت پشت سر علت این سجده طولانی را جویا شدند.
شیخ که نمی توانست حال قضیه را باز گوید،
دست به دامان #دروغ شد و گفت :
در حال سجده دیدم زن و شوهر جوانی در دریای سرخ در حال غرق شدن هستند؛
پس به کمک آن ها رفتم 😳😳و علت طولانی شدن این بود که آنجا رفته بودم.

جماعت جاهل و ساده لوح حرف شیخ را باور کرده و با خود گفتند : 

عجب شیخی نصیبمان شده!! 

در بین آن ها یکی خوش باورتر از همه بود؛ به منزل رفت و قضیه #نجات آن زن و مرد جوان توسط شیخ در حال #سجده را برای همسرش تعریف کرد .زن که بسیار #باهوش و عاقل بود،گفت : 

باید چنین شیخی را برای صرف غذا به خانه دعوت کنیم تا خیر و برکت به خانه بیاید.
مرد را این فکر خوش آمد . زن گفت:
تنی چند از یاران شیخ را نیز دعوت کن.
القصه زن غذایی درست کرد و شیخ و یاران از در درآمدند.
زن غذا را در آشپزخانه منزل کشید و #مرغ های پخته شده را بر روی برنج ها گذاشت و مرغ شیخ را زیر برنج پنهان کرد.
غذای هر یک از میهمانان را دادند و شیخ نگاهی به غذای خود انداخت،
به مرد #ساده لوح گفت: 

غذای من چرا مرغ ندارد؟ 

مرد شرمنده شده بانوی خانه را خواست و گفت: 

چرا غذای شیخ مرغ ندارد؟
زن گفت:
دارد،ولی شیخ گفت که ندارد. 
زن گفت :
یا شیخ،
چطور از اینجا توانستی در دریای سرخ زن و مردی را در حال غرق شدن ببینی،
ولی مرغی را که زیر برنج هست ، نمی توانی ببینی...!!

و اما... 
یکی بود که رییس دولتی بود ومی گفت :

من امام زمان را تو جلساتم می بینم و صندلی و بشقاب اضافه می گذاشت... چطور #امام_زمان را می دید،
ولی این همه #دزد را در اطراف خود نمی دید....!
 
امان از #تزویر!!....فغان از #جهالت!!
@sedayeslahat
پیشڪش به پدرانی ڪه در هیاهوی نزدیک شدن به عید شرمنده خانواده شدند...

گفتمش ای پدر تو دانی چیست
رمز خطهای روی پیشانی
گفت هر خط نشانه دردیست
تانباشی پدر نمی دانی

تا ڪه بودست وهست این دنیا
قرعه بر نام و ڪام رندان است
هر پدر را ڪه دست خالی است
زندگانی به حڪم زندان است

آن ڪه زندان ڪشیده می داند
این خطوطی ڪه هست بر دیوار
هرڪدامش نشان سالی سخت
هریڪی سرگذشت شامی تار

لیڪ فرزندم افتخار من
#پینه دست هست نه #پیشانی😏
بهر خدمت دمی نیاسودن
بهتر از #سجده های طولانی😏

❤️🧡💛💚💜💙💚💛🧡❤️💜💙