"صدای ملّت"
7.96K subscribers
142K photos
69.2K videos
162 files
4.23K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
🔴🔴🔴نیروی چهارمی باید

#احمد_زیدآبادی

نیروهای سیاسی در ایران به سه جریان عمده تقسیم می‌شوند: اصولگرایان، اصلاح‌طلبان و براندازان.
اصولگرایان به رغم تنوع‌شان، عمدتاً خود را تافتۀ جدا بافته‌ای فرض می‌کنند که گویی خداوند آنها را صرفاً برای حکومت و حکومت را به عنوان حق ویژه و منحصر به فرد آنان خلق کرده است! از همین رو، قدرت سیاسی را در حد امری قدسی ارتقاء داده‌اند و برای حفظ انحصاری و پیشگیری از ورود دیگر اقشار سیاسی جامعه به ساحت آن، چیزی به نام حقوق مساوی برآمده از مفهوم ملت - دولت مدرن را به رسمیت نمی‌شناسند. آنهاد بدین وسیله خود را به صورت کاستی بسته و مدافع علنی تبعیض سیاسی در آورده‌اند بی آنکه مجال بحث آزاد در این زمینه را به منتقدان خود بدهند.
روشن است که از این جریان نمی‌توان نسخه‌ای شفابخش برای بهبود جراحت‌های جامعه انتظار داشت هر چند که نشانه‌های ضعیفی از تمایل برخی افراد جوانتر آنان به خروج از پیله‌های فکری انزواجویانه از دیگر قشرهای جامعه به چشم می‌خورد و شاید ضرورت حکمرانی در شرایط ضیق اقتصادی نیز به بخشی از آنان تکانی دهد.
در این میان اصلاح‌طلبان عموماً شعارهای برابری‌جویانه‌تری در حوزۀ سیاسی می‌دهند اما کارنامۀ 25 ساله آنان نیز نشان می‌دهد که ذوق کسب پاره‌ای از قدرت سیاسی نزد بسیاری از آنان قوی‌تر از انگیزۀ بهبودخواهی وضعیت جامعه بوده است. آنها انرژی جامعه برای اصلاح امور کشور را به کانال شراکت خویش در قدرت هدایت کردند و با هدر دادن آن، در نهایت چشم‌اندازی جز یأس و نومیدی از خود به جا نگذاشتند.
از این رو، نگاه آنان به دستگاه دولت به عنوان مهمترین و بلکه تنها منبع قدرت، در عمل تفاوت چشمگیری با نگاه اصولگرایان پیدا نکرده است به طوری که افکار عمومی، نه تمام بلکه اکثریتی از آنان را آلوده به رفتارهای فرصت‌طلبانه و جویای انتفاع از منابع تولید رانت می‌داند و از آنان سلب اعتماد کرده است.
هر چند که همۀ اصلاح‌طلبان را نمی‌توان و نباید به یک چوب راند و در میان آنها همچنان چهره‌های صادق و برجسته و معتبری وجود دارد، اما تحت این عنوان دیگر نمی‌توان به بازسازی آنها امید بست و انتظار راه حلی برای کشور از آنان داشت.
براندازان اما تنوع و تفرقی بیش از اندازه دارند و جز عنوان‌شان به سختی می‌توان حلقۀ وصلی بین اجزاء آنها یافت. عده‌ای از آنان مثل سازمان مجاهدین خلق از تمام ویژگی‌های یک فرقۀ توتالیتر برخوردارند. عده‌ای دیگر از آنان چنان در باستانگرایی دگم و ستیزه‌جویانه‌ای مستغرق شده‌اند که گویی هیچ دغدغه‌ای جز تخفیف و نفی و نابودی فرهنگ و میراث‌های معنوی و اخلاقی و ملی تاریخ هزار و چهارصد سالۀ اخیر ایران ندارند. عده‌ای نیز سازمان‌های افراطی چپگرایی‌اند که بیشتر در اوهام خود به سر می‌برند و پنداری هرگز ارتباطی با واقعیت پیدا نکرده‌اند. اینان طبعاً همگی بخش بزرگی از مشکل به حساب می‌آیند تا هرگونه راه حل! در عین حال، نیروهای معقولِ و معتدل اعم از چپ و لیبرال با سابقۀ حمایت از اصلاحات هم در بین حامیان این عنوان کم نیست. اما این نیروها نیز متأسفانه بدون داشتن هر نوع نظریه و سازمان و تشکیلات و امکانات و بی‌توجه به شرایط شکنندۀ ملی، ظاهراً از روی خشم، بحث لزوم "گذار انقلابی" در ایران را به میان آورده‌اند و از این طریق بدبختانه به افزایش گرد و غباری دامن می‌زنند که براندازان سنتیِ تندخو در فضای سیاسی و رسانه‌ای به پا کرده‌اند، به طوری که امکان هر نوع بحث جدی و منطقی و عمیق در بارۀ وضعیت کشور از صاحب‌نظران سلب شده و بازار بدگویی و بدزبانی و بی‌اعتبارسازی به مثابۀ "جنگ همه علیه همه" داغی بی‌سابقه‌ای پیدا کرده است.
این سه جریان، پنداری در توافقی نانوشته اصرار دارند که افراد سیاسی و یا علاقمندان امور اجتماعی در چارچوب یکی از آنها خود را تعریف کنند حال آنکه خیل عظیمی از کنشگران سیاسی و اجتماعی در حصار تنگ و ناموزون آنها نمی‌گنجند و از سترونی فکری و قدرت‌خواهی آنان حتی بسیاری از هواداران خودشان نیز به ستوه آمده‌اند.
درست به همین دلیل، جریان چهارمی باید!
این جریان چهارم لازم است اصول فکری و نظام مفهومی و رویکرد عملی خود را تبیین و به خودش تشخص دهد. چون خود را جزو این جریان چهارم می‌دانم در تبیین موارد فوق خواهم کوشید.
پس منتظر یادداشت‌های آتی من در این زمینه بمانید.

#نیروی_چهارم
#اصولگرایان
#اصلاح_طلبان
#براندازان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📝📝ده شاخص و معیار فکر و عملِ نیروی چهارم

#احمد_زیدآبادی

🔰نیروی چهارم نیرویی است که:

♈️یک- توان خود را صرف تصرف دستگاه دولت یا شراکت در حکومت معیوب نمی‌کند بلکه آن را برای متقاعد کردن حکومت به تغییر روش‌ها و نوع حکمرانی نامطلوب یا ناکارآمدش به کار می‌گیرد تا به صورت حکومتی دمکراتیک و منطبق با موازین اصیلِ حقوق بشری و کارآمد در آید.

♈️دو- کنش سیاسی نیروی چهارم از گزاره‌های کلان ایدئولوژیک نشأت نمی‌گیرد و بر مبنای تحلیل مشخص از شرایط عینی و ذهنی جامعه و نوع تأثیرگذاری بر آن و درک و فهم پیامدهایش استوار است.

♈️سه- چراغ راهنمای نیروی چهارم منافع ملت-دولتی به اسم ایران است. برای استقرارِ نظام حقوقی مساوات‌جویانۀ سیاسی ناشی از پدیدۀ ملت-دولت به معنای حقوق برابر تک تک شهروندان ایران فارغ از هر نوع تفاوت عقیدتی، زبانی، سیاسی و قومی آنان تلاش می‌کند و در عین حال، از هرگونه فعالیت پرهزینه برای کشور و یا تضعیف بنیان‌های حیات و قوام آن می‌پرهیزد. به عبارت دیگر، این نیرو سخت مراقب است که تعارضش با حکومت به اصل مملکت آسیب نزند.

♈️چهار- از دوقطبی سازی‌های کاذب و تقسیم طبقات اجتماعی و گروه‌های سیاسی به سیاه و سفید مطلق خودداری می‌کند و در داوری خود نسبت به رفتار سیاسی دیگران "مورد-محور" است. یعنی به جای داوری کلی و ایدئولوژیک به معنای رد یا قبول تمامیت عملکرد یک نحلۀ سیاسی، هر اتفاق یا رویداد یا موضعگیری یا رفتار را به صورت مستقل و بر اساس موازین کاملاً مشخص و روشن تحلیل و مورد قضاوت قرار می دهد.

♈️پنج- نیروی چهارم از کلیشه‌های ستیزه‌جویانه و فلج کنندۀ رفتار سیاسی در یک قرن اخیر ایران که دشمنی و کینه را با طرف مقابل به نهایتِ خود می‌رساند و در جریان فعالیت سیاسی، هرگونه رابطه و مصالحه با طرف مقابل به نفع کشور و مردم و یا عقب‌نشینی و سازش برای پرهیز از تحمیل هزینه به آن دو را در حکم خیانت و جنایت می‌شمرد، با اعتماد به نفس کامل گذر می‌کند و برای بحث و گفتگو و مجادلۀ مدنی و مصالحۀ انسانی با هر نیرویی آمادگی دارد.

♈️شش- نیروی چهارم جوهری نقّاد دارد اما در نقد، جانب انصاف را مراعات می‌کند یعنی در کنار امکانات به محدودیت‌های طرف مقابل نیز نظر دارد و اضافه بر این، نقد خود را بر نگاهی نیهیلیستی و منتزع از واقعیات پردردسر عینی بنا نمی‌کند و هر آنچه را رد می‌کند برای آن بدیلی منطقی و قابل اجرا و سازنده ارائه می‌دهد.

♈️هفت- نیروی چهارم خود را با منزه‌تر از دیگر نیروها نمی‌داند و از همین رو، به همان میزان که به خود حق انتقاد از دیگر نیروها و مراجع سیاسی و عقیدتی آنها را می‌دهد، به حق انتقاد یگر نیروها از خودش و مراجع فکری و سیاسی‌اش معتقد و در عمل پایبند است.

♈️هشت- نیروی چهارم از هیچ حادثه یا پدیده‌ای قدسیت سازی و یا تابو آفرینی نمی‌کند تا با ارجاع دائمی به آن، مانع اظهار نظر آزاد و نقد دیگران به آن حادثه یا پدیده شود.

♈️نه- نیروی چهارم به جای تلاش بیهوده برای ساخت جامعۀ کمال مطلوب در پی فراهم کردن زمینه‌های ساخت جامعۀ مبتنی بر کمال ممکن است. بنابراین در برابر برخی ناملایماتِ اجتناب‌ناپذیر زندگی شکیباست و با بروز هر حادثه‌ای در صدد به آتش کشدن قیصریه برنمی‌آید.

♈️ده- نیروی چهارم "مردم" را مفهومی قدسی و انتزاعی و خطاناپذیر نمی‌داند و از هر قشر اجتماعی که از اصول صحیح زندگی تخطی کند به راحتی انتقاد می‌کند. به عبارت روشن‌تر، این نیرو از مطالبات منطقی و قابل اجرای اقشار مختلف حمایت می‌کند ومطالبات غیرمنطقی را به صرف آنکه دردسر یا بحرانی برای دولت حاکم ایجاد می‌کند، مورد پشتیبانی قرار نمی‌دهد. از همین رو، بخصوص برای جلب نظر عموم، دامن زدن به مطالبات فزاینده‌ای که هیچ دولت کارآمدی در جهان توان برآورده کردن آنها را ندارد، غیرمسئولانه و مخرب می‌داند.

♈️بر این موارد دهگانه می‌توان موارد دیگری را هم بخصوص در زمینۀ چگونگی عمل اجتماعی و منفصل از دستگاه قدرت افزود، اما اصول کلانش همین است. این اصول به مرور، مورد بحث و کالبدشکافی قرار خواهد گرفت.

♈️به نظرم حداقل تا یکی - دو سال دیگر، امکان اینکه نیروی چهارم بتواند در ایران صورت حزبی و تشکیلاتی پیدا کند و به طور سازمان‌یافته و یا هماهنگ به ایفای نقش بپردازد، وجود ندارد. اما هر فردی که خود را به این نحو تفکر و عمل سیاسی متعلق یا نزدیک می‌بیند، با تقویت این نوع تشخص سیاسی در اندیشه و رفتارِ خود و تعریف و ترویج آن در حلقه‌های ارتباطی خویش، می‌تواند زمینه را برای نقش آفرینی واقعی و اصیل آن در آینده فراهم کند و بخصوص در زمان حاضر، خود را در میان جریان های سیاسی دیگر در خلأ حس نکند.

#نیروی_چهارم
#عمل_سیاسی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴در توضیحِ گزارۀ نخستِ نیروی چهارم

#احمد_زیدآبادی:

آیا تاریخ آنطور که دکتر شریعتی گفته است، صحنۀ نبرد نیروهای متضادِ حق و باطل و داد و بیداد و نور و ظلمت علیه یکدیگر بوده است یا آنطور که خود او در جایی دیگر مطرح کرده است:
"گاهي ما را به جنگ مي‌بردند، جنگ عليه كساني كه نمي‌شناختيم و شمشير كشيدن به روي كسانی ‌كه نسبت به آنها هيچ كينه‌اي نمي‌ورزيديم و حتي كساني‌ كه همراه و هم‌طبقه و هم‌سرنوشت ما بودند.
ما را مي‌بردند و مادران و پدران پير و شكسته‌مان چشم انتظارمان مي‌ماندند و انتظارشان هرگز پاسخي نمي‌يافت.
اين جنگ‌ها به قول دانشمندي عبارت بود از "جنگ دو گروهي كه با هم مي‌جنگيدند بدون اينكه هم را بشناسند و براي كساني كه با هم نمي‌جنگيدند اما هم را مي‌شناختند" و ما را مي‌بردند نابود و قتل‌عام مي‌كرديم، نابود و قتل‌عام مي‌شديم اگر شكست مي‌خورديم، داغ و دردش را پدران و مادران ما و روستاهاي متروك و مزارع خراب ما تحمل مي‌كرد و اگر پيروز مي‌شديم افتخار و قدرت نصيب كساني ديگر مي‌شد و ما هرگز در فخر و غنيمتش سهيم نبوديم."
اگر از جنبۀ رمانتیک و ادبی سخن شریعتی صرف نظر کنیم، در فرازی که از او نقل شد، حقیقتی نهفته است که نه فقط در عصر باستان و میانه ونه فقط در جریان جنگ‌ها بلکه در دوران معاصر و در جابجایی قدرت نیز مصداق دارد.
روشن است که در قرون جدید نوعی نظامات سیاسی در برخی کشورها شکل گرفته است که جابجایی قدرت بین احزاب سیاسی به صورتی آرام و مسالمت‌آمیز صورت می‌گیرد و نقش مردم در این جابجایی حضور در پای صندوق رأی و برگزیدن افراد یا احزاب مورد نظر خود بدون تحمل رنجی عظیم یا پرداخت هزینه‌ای سنگین است.
در کشورهایی که این سنت نهادینه نشده و جابجایی قدرت همچنان خشونت‌آمیز و همراه با هزینۀ بسیار است، متأسفانه مردم عادی نخستین قربانی آن هستند.
در این گونه کشورها، احزاب یا گروه‌ها یا افرادی با داعیۀ نجات مردم و آزادی آنها از جور و استبداد و فقر و فشار و محنت ظهور می‌کنند و مردم را به خیزش و فداکاری برای کمک به آنان جهت تسخیر دستگاه دولت فرا می‌خوانند.
این احزاب و گروه‌ها و افراد، در ابتدای کارِ خود لزوماً قصد فریب و نیرنگ ندارند و چه بسا در ادعاهای خود کاملاً هم صادق باشند، اما به محض دستیابی به قدرت از طریق قدسیت بخشیدن به تحول یا حرکتی که منجر به صعود آنان از پلکان قدرت شده و نیز به بهانۀ حفظ حرمت خون‌های شریفی که از مردم در این راه به زمین ریخته است، ناگهان آن روی دیگر خود را به نمایش می‌گذارند.
آنچه آنان را به این ورطه می‌کشاند عمدتاً بروز مشکلات و موانع و سدهای نفوذ ناپذیری است که آنها در برابر اجرای وعده‌های خود می‌بینند؛ وعده‌هایی که در حقیقت زادۀ توهماتِ ایده آلیزه شدۀ ذهنی و آرزوهای دور و دراز آنهاست و هیچ پایی در واقعیات عینی جامعه و پیچیدگی‌های سامان درست آن ندارد.
در این مرحله از کار، صداقت آنها از طریقِ مکانیسم پیچیده و ناخودآگاهِ ذهنِ فریبکار آدمی رنگ می‌بازد و از همین رو به جای آنکه به اشتباه خود اعتراف کنند، تمام مشکلات و موانع را به رقیبان و مخالفان خود نسبت می‌دهند و در به کارگیری سخت‌ترین خشونت‌هایی که همیشه مورد نفرت‌شان در کلام و ایده بوده است، علیه آنان تردیدی به دل راه نمی‌دهند.
پس جنگ همه علیه همه به راه می‌افتد و هر دسته و گروه و حزبی هواداران خود را به میدان می‌کشاند که چه نشسته‌اید؟ حق و باطل در تمامیت وجود خود در برابر هم قرار گرفته‌اند و لحظه‌ای دیر بجنبید حق برای همیشه در تاریخ مدفون و باطل پیروز می‌شود!
بدین ترتیب، سطح خشونت از حد می‌گذرد و خون‌ها جاری می‌شود و ناامنی و بی‌ثباتی جامعه را در می‌نوردد تا آنجا که مردمان به ستوه آمده از این وضعیت از خیر اجرای همۀ آن وعده‌های رنگارنگ می‌گذرند و به نیروی قدرتمندترِ صحنه پناه می‌برند تا از هر راهی شده حداقل برای‌شان امنیت و ثباتی ایجاد کند.
سطحی از امنیت و ثبات آهنین آرام آرام مستقر می‌شود و امکانی برای اندیشه در بارۀ تحولی که صورت گرفت، برای مردمان آسیب دیده فراهم می‌شود. آنها از خود می‌پرسند؛ خب این چه کاری بود؟ چه سودی داشت؟ کدام معضل را حل کرد؟ این همه سختی و خشونت و خونریزی برای چه بود؟ آیا بهتر آن نبود که نیروی خود را صرف اصلاح و بهبود همان قبلی می‌کردیم و اینگونه بی‌گدار به آب نمی‌زدیم؟ بقیۀ عمر این دسته از مردم به پشیمانی و افسوس می‌گذرد.
نسل‌ها اما عوض می‌شوند. اصلاح را ناممکن و بی‌ثمر می‌بینند. نومید و خسته می‌شوند و سودای تحولی زیر و زبر کننده مسلط می‌شود. یعنی بار دیگر نقطه سر خط!
این زنجیره‌ای است که نیروی چهارم شاید قادر باشد آن را قطع کند!


#نیروی_چهارم
#علی_شریعتی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴سیاستِ مورد به مورد به جای نفی و پذیرش مطلق

#احمد_زیدآبادی؛

ظرفیت فیزیکی ایران بیش از این توان تحملِ سیاست‌های ویرانگر گذشته را ندارد. به عبارت دیگر، ظرفیت کشور تکمیل شده است. تغییر بنیادی سیاست‌ها و روش‌های ادارۀ کشور گریزناپذیر است. یا این اتفاق می‌افتد و یا وارد تونلی بی‌پایان از وحشت می‌شویم.
هر نیرویی که نه صرفاً به موقعیت و منافع خود بلکه به سرنوشت کشور و آیندۀ آن می‌اندیشید لاجرم باید از هر راهِ مقدور به تغییر روش ادارۀ کشور کمک کند و این نیازمند بحث آزاد و بازاندیشی در کلیشه‌های سیاسی مرسوم است.
بزرگترین مانعی که پیشِ روی نیروهای سیاسی برای این کار وجود دارد، مانع روانی است. ما ایرانیان از هر گروه و دسته و حزب و نحله‌ای و با هر نوع مرام و مسلک و اندیشه‌ای، خود را مظهر عموم خیرات و فضایل بشری و رقیب و مخالف و دشمن خود را تجلی همۀ رذایل و شرورِ عالم امکان فرض می‌کنیم و به همین علت هر اختلافی را به صورتِ تضادی لاینحل در می‌آوریم.
اگر مفهوم پیچیدۀ ناخودآگاه جمعی یا کهن الگوی تاریخی کارل گوستاو یونگ را بپذیریم این نوع نگرش و رفتار ما ایرانیان عمدتاً در همین کهن الگو ریشه دارد. نیاکان ما در عهد باستان، جهانِ هستی را عرصۀ نزاع بین خیر و شر و نور و ظلمت می‌دانستند. این ثنویتِ شناختی در آموزه‌های پیامبران ایرانی مانند زرتشت و مانی هم تبلور یافته و ناخودآگاه جمعی ما را شکل داده است. حتی پس از ورود نگرش توحیدی اسلام به ایران و نفی جهان‌بینیِ ثنویت‌گرایی توسط آن، به قول زنده‌یاد محمد اقبال لاهوری پاره‌ای فرقه‌های غالی شیعی آموزه‌های ثنویت‌گراییِ ایران باستان را در پوشش قرائتی از اسلام، بازسازی و احیاء کردند تا در واقع نشان داده باشند که نگاه ثنویت‌گرایانه به جهان و پدیده‌ها، در ژرفای ناخودآگاه جمعی قوم ما لانه دارد.
در صد سال اخیر، عوارض این ناخودآگاه جمعی، وارد منازعات سیاسی و اجتماعی جامعۀ ایران شده و قرائتی از مارکسیسم روسی که پایۀ آن نیز بر تضاد اصطلاحاً آنتاگونیستی بین طبقات اجتماعی استوار است، آن را به شدت تقویت و مستحکم کرده است.
کافی است نگاهی به ادبیات و فرهنگ مبارزۀ سیاسی در یک قرن اخیر ایران بیاندازیم. هر فرد یا گروهی که با دشمن‌سازی از یک پدیدۀ داخلی یا خارجی، بر سازش‌ناپذیری و ادامۀ جنگ و نزاع با آن تا سرحد مرگ بیشتر تأکید کرده، مقبول‌تر و محبوب‌تر بوده، صرف نظر از اینکه سازش‌ناپذیری‌اش چه مصائبی را برای کشور رقم زده است! در مقابل، هر فرد و گروهی که برای کاهش هزینه یا رنجی عمومی، گرایشی از لزوم تعامل و گفتگو از خود نشان داده چنان ملکوک و بی‌حیثیت و رسوا شده است که دیگر نتوانسته سر راست کند!
این فرهنگ با تمام قدرتِ تاریخی خود هم اکنون نیز از سوی همۀ نیروهای سیاسی جاری و ساری است و ظاهراً قرار است بار دیگر تراژدی‌های بی‌پایانِ تاریخ کشورمان را تکرار کند.
نیروهای اصلاح‌طلب خود را از این نگرش جدا می‌بینند اما اگر به روش کار آنها دقت کنیم از قضا، جمع بزرگی از آنها یکی از پایه‌های اصلی تقویت این نگرش در بخشی از بدنۀ اجتماعی خود و در سطحی کلان‌تر در جامعۀ سیاسی ایران بوده‌اند.
در واقع آنها نیز خود را مظهر تمام خیرات عالم فرض می‌کنند و هنگامی که با پدیده‌ای وارد منازعه می‌شوند، آن را تا سرحد شرورترین شیاطین، سیاه و ظلمانی معرفی کرده و جز به خواری و شکست او رضایت نمی‌دهند.
اگر اصلاح‌طلبان نتوانند این نگاه عمدتاً پنهان را تغییر دهند، رقیب اصولگرای آنها در فضای تبلیغاتی و روانی کنونی، امکان تغییر مسیر پیدا نخواهد کرد و حتی اگر هم به فرض تغییر مسیر دهد، کارش یا به چشم نخواهد آمد و یا به فریبکاری محض تعبیر می‌شود و در نتیجه، وضع کشور بیش از پیش پیچیده و نابسامان خواهد شد.
از این رو، به جای شیوۀ نور و ظلمت‌سازی از خود و دیگران، باید "سیاستِ مورد به مورد" را در پیش گرفت. بدین صورت که اگر در هر مورد خاصی، گامی درست در جهت صحیح برداشته شد، آن را دید و ستود و ترغیب و تشویق کرد و در هر موردی هم که گام اشتباه یا مخرب و ویرانگر برداشته شد، بدون هرگونه ترس و واهمه آن را به زبانی عالمانه نقد کرد و از تمام ابزارهای مشروعِ شناخته شده در عرف جهانی برای خنثی‌سازی و مقابله با آن بهره جست. این نوع سیاست‌ورزی هم منصفانه‌تر است و هم کارآمدتر و هم در این شرایط برای کشور کم هزینه‌تر.
اگر برخی اصلاح‌طلبان هم نخواهند اینگونه عمل کنند به طور قطع علاقمندان به راه چهارم لازم است این مسیر را در پیش گیرند.

#ثنویت_گرایی
#فرهنگ_مبارزه
#نیروی_چهارم
#مارکسیسم_روسی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📝📝سیاستِ مورد به مورد به جای نفی و پذیرش مطلق

#احمد_زیدآبادی

♈️ظرفیت فیزیکی ایران بیش از این توان تحملِ سیاست‌های ویرانگر گذشته را ندارد. به عبارت دیگر، ظرفیت کشور تکمیل شده است. تغییر بنیادی سیاست‌ها و روش‌های ادارۀ کشور گریزناپذیر است. یا این اتفاق می‌افتد و یا وارد تونلی بی‌پایان از وحشت می‌شویم.

♈️هر نیرویی که نه صرفاً به موقعیت و منافع خود بلکه به سرنوشت کشور و آیندۀ آن می‌اندیشید لاجرم باید از هر راهِ مقدور به تغییر روش ادارۀ کشور کمک کند و این نیازمند بحث آزاد و بازاندیشی در کلیشه‌های سیاسی مرسوم است.

♈️بزرگترین مانعی که پیشِ روی نیروهای سیاسی برای این کار وجود دارد، مانع روانی است. ما ایرانیان از هر گروه و دسته و حزب و نحله‌ای و با هر نوع مرام و مسلک و اندیشه‌ای، خود را مظهر عموم خیرات و فضایل بشری و رقیب و مخالف و دشمن خود را تجلی همۀ رذایل و شرورِ عالم امکان فرض می‌کنیم و به همین علت هر اختلافی را به صورتِ تضادی لاینحل در می‌آوریم.

♈️اگر مفهوم پیچیدۀ ناخودآگاه جمعی یا کهن الگوی تاریخی کارل گوستاو یونگ را بپذیریم این نوع نگرش و رفتار ما ایرانیان عمدتاً در همین کهن الگو ریشه دارد. نیاکان ما در عهد باستان، جهانِ هستی را عرصۀ نزاع بین خیر و شر و نور و ظلمت می‌دانستند.

♈️این ثنویتِ شناختی در آموزه‌های پیامبران ایرانی مانند زرتشت و مانی هم تبلور یافته و ناخودآگاه جمعی ما را شکل داده است. حتی پس از ورود نگرش توحیدی اسلام به ایران و نفی جهان‌بینیِ ثنویت‌گرایی توسط آن، به قول زنده‌یاد محمد اقبال لاهوری پاره‌ای فرقه‌های غالی شیعی آموزه‌های ثنویت‌گراییِ ایران باستان را در پوشش قرائتی از اسلام، بازسازی و احیاء کردند تا در واقع نشان داده باشند که نگاه ثنویت‌گرایانه به جهان و پدیده‌ها، در ژرفای ناخودآگاه جمعی قوم ما لانه دارد.

♈️در صد سال اخیر، عوارض این ناخودآگاه جمعی، وارد منازعات سیاسی و اجتماعی جامعۀ ایران شده و قرائتی از مارکسیسم روسی که پایۀ آن نیز بر تضاد اصطلاحاً آنتاگونیستی بین طبقات اجتماعی استوار است، آن را به شدت تقویت و مستحکم کرده است.

♈️کافی است نگاهی به ادبیات و فرهنگ مبارزۀ سیاسی در یک قرن اخیر ایران بیاندازیم. هر فرد یا گروهی که با دشمن‌سازی از یک پدیدۀ داخلی یا خارجی، بر سازش‌ناپذیری و ادامۀ جنگ و نزاع با آن تا سرحد مرگ بیشتر تأکید کرده، مقبول‌تر و محبوب‌تر بوده، صرف نظر از اینکه سازش‌ناپذیری‌اش چه مصائبی را برای کشور رقم زده است! در مقابل، هر فرد و گروهی که برای کاهش هزینه یا رنجی عمومی، گرایشی از لزوم تعامل و گفتگو از خود نشان داده چنان ملکوک و بی‌حیثیت و رسوا شده است که دیگر نتوانسته سر راست کند!

♈️این فرهنگ با تمام قدرتِ تاریخی خود هم اکنون نیز از سوی همۀ نیروهای سیاسی جاری و ساری است و ظاهراً قرار است بار دیگر تراژدی‌های بی‌پایانِ تاریخ کشورمان را تکرار کند.

♈️نیروهای اصلاح‌طلب خود را از این نگرش جدا می‌بینند اما اگر به روش کار آنها دقت کنیم از قضا، جمع بزرگی از آنها یکی از پایه‌های اصلی تقویت این نگرش در بخشی از بدنۀ اجتماعی خود و در سطحی کلان‌تر در جامعۀ سیاسی ایران بوده‌اند.

♈️در واقع آنها نیز خود را مظهر تمام خیرات عالم فرض می‌کنند و هنگامی که با پدیده‌ای وارد منازعه می‌شوند، آن را تا سرحد شرورترین شیاطین، سیاه و ظلمانی معرفی کرده و جز به خواری و شکست او رضایت نمی‌دهند.

♈️اگر اصلاح‌طلبان نتوانند این نگاه عمدتاً پنهان را تغییر دهند، رقیب اصولگرای آنها در فضای تبلیغاتی و روانی کنونی، امکان تغییر مسیر پیدا نخواهد کرد و حتی اگر هم به فرض تغییر مسیر دهد، کارش یا به چشم نخواهد آمد و یا به فریبکاری محض تعبیر می‌شود و در نتیجه، وضع کشور بیش از پیش پیچیده و نابسامان خواهد شد.

♈️از این رو، به جای شیوۀ نور و ظلمت‌سازی از خود و دیگران، باید "سیاستِ مورد به مورد" را در پیش گرفت. بدین صورت که اگر در هر مورد خاصی، گامی درست در جهت صحیح برداشته شد، آن را دید و ستود و ترغیب و تشویق کرد و در هر موردی هم که گام اشتباه یا مخرب و ویرانگر برداشته شد، بدون هرگونه ترس و واهمه آن را به زبانی عالمانه نقد کرد و از تمام ابزارهای مشروعِ شناخته شده در عرف جهانی برای خنثی‌سازی و مقابله با آن بهره جست.

♈️ این نوع سیاست‌ورزی هم منصفانه‌تر است و هم کارآمدتر و هم در این شرایط برای کشور کم هزینه‌تر. اگر برخی اصلاح‌طلبان هم نخواهند اینگونه عمل کنند به طور قطع علاقمندان به راه چهارم لازم است این مسیر را در پیش گیرند.

#ثنویت_گرایی
#فرهنگ_مبارزه
#نیروی_چهارم
#مارکسیسم_روسی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴نیروی چهارم و مختصات کنش سیاسی

#احمد_زیدآبادی:

بزی در حال زایش بود و از شدت درد بع بع می‌کرد. رهگذری با مشاهدۀ حال بز غصه‌دار شد و به کمک او رفت تا به زایمانش یاری رساند.
رهگذر که از قابلگی چیزی نمی‌دانست، گردن بزغاله را که از رحم بز بیرون زده بود، به دست گرفت و با فشار بیرون کشید و به خیال خود بز را از درد کشیدن خلاص کرد. بزغاله اما به علت فشار وارده به گردنش خفه شده بود.
به تصور رهگذر، بزغاله از پیش مرده بود و کار او تأثیری در مرگش نداشت. لحظه‌ای بعد صاحب بز از راه رسید. او با مشاهدۀ بزغالۀ مرده از همان ابتدا به اصل ماجرا پی برد. از این رو، گریبان رهگذر را گرفت که با کدام دانش و تجربه و با اجازۀ چه کسی در کار زایمان بز دخالت کرده و بزغالۀ نازنینش را تلف کرده است! رهگذر در پاسخش گفت که درد کشیدن بز را تاب نیاورده و از سرِ مسئولیت و وظیفۀ اخلاقی به کمک بز شتافته است! در همان حال، بز به لیسیدن بزغالۀ مرده‌اش مشغول بود و چون علامتِ حیات در او نمی‌دید بعی بعی جانسور سر می‌داد....
جوانانِ کم سن و سالی که در دهۀ 40 خورشیدی مبارزۀ مسلحانه و جنگ چریکی را نوشداروی معضلات جامعه دانستند با کدام تحلیل روشن از شرایط آن روزِ ایران، به این تشخیص رسیدند؟ اگر در اندک آثار به جا مانده از آنها دقیق شویم، تشخیص آنها بر مبنای تحلیلِ شرایط استوار نبوده و عمدتاً از گزاره‌های کلی مانند "مسئولیت اجتماعی انسان"، "لزوم بی‌تفاوت نبودن در برابر ظلم و ستم و استثمار"، "به بن‌بست رسیدن اوضاع و نیاز به اقدامِ بن‌بست شکنانه" و "ضرورت مبارزه با امپریالیسم و دست نشاندگان آن" نشأت گرفته است.
این منطق در بین کنشگران سیاسی ایران هنوز هم کم و بیش جاری و ساری است. یعنی هنوز هم از گزاره‌های کلانی مانند اینکه "سکوت در مقابل ظلم و ستم و استبداد نارواست" و یا اینکه "انسان نباید در مقابل رنج مردم بی‌تفاوت باشد"، کنش سیاسی مشخصی را استنتاج می‌کنند که چه بسا شبیه کمک کردن آن رهگذر به زایمان بز باشد!
گزاره‌های کلان اعتقادی و اخلاقی طبعاً در ایجاد انگیزش برای اقدام و عمل مؤثرند اما به خودی خود هیچ اقدام مشخصی از آنها قابل استنتاج نیست. کنش سیاسی برای آنکه آسیب‌زا نباشد باید بر تحلیل روشن استوار باشد و تحلیل هم به نوبۀ خود بر سنجش بی طرفانۀ داده‌ها در دستگاهِ نظری قابل ابطال و در نظر گرفتن پیامدهای عمل در تمام جوانب آن تکیه دارد و مختص زمان و مکانی خاص و در نتیجه همیشه منعطف و سیال است.
در واقع کنشِ سیاسی جمعی سودمند، باید در گام نخست از یک تحلیل بی‌طرفانه و خالی از هرگونه حب و بغض استنتاج شود و نه از احکام کلان اعتقادی یا اخلاقی.
نیروی چهارم کنش سیاسی مفید و بی‌زیان را باید از این طریق کشف کند تا انگیزۀ کمک به زایمان بز موجب مرگ بزغاله و داغدار شدن بز شود!

#نیروی_چهارم
#جنگ_چریکی
#تحلیل_سیاسی
#کنش_سیاسی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat