کمونیسم
#اصطلاح_شناسی
▪️ کمونیسم (از واژه لاتینی Communis به معنی مشترک) یک ایدئولوژی بر پایه مارکسیسم و مانیفست کمونیسم است که هدف آن حذف مالکیت خصوصی از ابزار کار است با عنوان مالکیت عمومی ابزار کار و میکوشد تا با مالکیت مشترک و در غیاب مالکیت خصوصی یک سازمان اجتماعی فاقد طبقههای اجتماعی را ترسیم کند. حامیان کمونیسم، کمونیسم را شاخهای از سوسیالیسم میدانند اما نظام سوسیالیستی کشورهای کمونیست حالتی گذار از سرمایهداری خصوصی به کمونیسم مطلق است. در برخی کشورها همچون شوروی، چین ، کره شمالی و خاور جنوبی کمونیسم در دورههایی یا هم اکنون با عنوان دین و مذهبی نو پایه یا گاهی کیش شخصیت شناخته میشود. از شاخههای کمونیسم میتوان به کمونیسم اسلامی (مجاهدین خلق)، کمونیسم مسیحی (en) (فیدل کاسترو در کوبا) یا کمونیسم عربی (صدام حسین) اشاره کرد.
▪️ اشکال اولیه سازمانهای اجتماعی انسانی در مکتب مارکسیسم به «کمون اولیه» مشهور است. با این وجود، کمونیسم یک نوع سازمان اجتماعی را ترسیم میکند. در میان کمونیستها مکتبهای جدیدی شکل گرفتهاست که میتوان به مائوئیسم، تروتئیسم، کمونیسم مشورتی، لوگزامبورگیسم، کمونیسم آنارشیست، کمونیسم مسیحی و در نهایت انواع جریانهای کمونیسم چپ اشاره کرد که دارای تنوع فراوانی است. با این وجود، بقایای مختلف اتحاد جماهیر شوروی (که منتقدان آن را «استالینیسم» مینامند) و تفسیر مائویی مارکسیسم-لنینیسم شاخه (مکتب) جدیدی از کمونیسم را تشکیل دادهاند که در قرن بیستم که ابزار قدرت اصلی کمونیسم در روابط بینالملل محسوب میشد شاخه ترتئوئیسم دارای چنین قدرت متمایزی نیست. کارل مارکس معتقد است برای تبدیل یک جامعه از وضعیت تولید سرمایه داری به حالت تولید کمونیسم، میبایست دوران گذاری را طی کرد و این امر به یکباره امکانپذیر نیست، مارکس این دوران گذار را دیکتاتوری پرولتاریا انقلاب کمونیست مینامد. جامعه کمونیستی مورد نظر مارکس که از کاپیتالیسم برمیخیزد هرگز در عمل تحقق نیافته و به صورت نظری باقیمانده است؛ و در واقع مارکس دربارهٔ خصوصیات جامعه کمونیستی صحبت زیادی نکردهاست. با این وجود، اصطلاح «کمونیسم»، مخصوصاً وقتی با کاپیتالیسم همراه شود بیشتر به رژیمهای سیاسی و اقتصادی تحت سلطه احزاب کمونیست اشاره میکند که مدعی هستند نماینده دیکتاتوری پرولتاریا (طبقه کارگر) میباشند.
▪️ در اواخر قرن ۱۹، نظریات مارکس احزاب سوسیالیست را در سراسر اروپا به طور گستردهای فعال کرد اما در نهایت سیاستهای این احزاب در مسیر کاپیتالیسم «اصلاحی» شکل گرفت و نه در جهت براندازی آن. تنها استثناء در این مورد حزب کارگر سوسیال دموکرات روسیه بود. رهبر یکی از شاخههای این حزب که به بولشویک معروف است لنین بود، پس از سرنگون کردن دولت موقت روسیه در انقلاب ۱۹۱۷ روسیه به قدرت رسید.
▪️ در سال ۱۹۱۸، نام این حزب به حزب حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی تغییر کرد که این عمل بر اختلاف میان کمونیسم و دیگر شاخههای سوسیالیسم دامن زد.
▪️ پس از پیروزی انقلاب اکتبر در امپراتوری روسیه بسیاری از احزاب سوسیالیست در اکثر کشورهای جهان به احزاب کمونیست تبدیل شدند که درجه اطاعتپذیری آنها از حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی متفاوت بود. پس از جنگ جهانی دوم، کمونیستها در اروپای شرقی به قدرت رسیدند و در سال ۱۹۴۹، حزب کمونیست چین (CPC) توسط مائو زدونگ در جمهوری خلق چین تأسیس شد، این حزب در ادامه، مسیر ایدئولوژیکی رشد کمونیستی خود را به گونهای متفاوت طی کرد. در میان کشورهای جهان سوم که دولتهای طرفدار مکتب کمونیسم تشکیل دادند میتوان به دولتهای کشورهای کوبا، کره شمالی، ویتنام شمالی، لائوس، آنگولا، و موزامبیک اشاره کرد.
▪️ از اوایل دهه ۱۹۷۰، اصطلاح «یوروکمونیسم» وارد عرصه سیاست شده که به آن دسته از سیاستهای احزاب کمونیست در اروپای غربی اشاره میکرد که به دنبال سنت شکنی و نقد حمایت بی قید و شرط از اتحاد جماهیر شوروی بود. این احزاب در ایتالیا و فرانسه فعالیت سیاسی زیادی داشتند و وزنههای انتخاباتی مهمی محسوب میشدند.
▪️ یک گرایش ضد کمونیسم و ضد جنگ سرد در ایالات متحده وجود دارد. با این وجود در بسیاری از مناطق آفریقای جنوبی و آمریکای مرکزی احزاب کمونیست و حرکتهای کمونیستی مختلف قدرت زیادی دارند.
▪️ در اواخر دهه ۱۹۸۰، با زوال دول کمونیستی و اروپای شرقی و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۸ دسامبر ۱۹۹۱ قدرت کمونیسم در اروپا کاهش چشمگیری داشت. با این وجود هنوز حدود یک چهارم جمعیت جهان در کشورهای کمونیستی و بخصوص جمهوری خلق چین زندگی میکنند.
▪️ جنگ سرد نیز با سقوط کمونیسم و فروپاشی و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ به پایان رسید.
#علوم_سیاسی
#آموزش_سیاسی
#کمونیسم
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
#اصطلاح_شناسی
▪️ کمونیسم (از واژه لاتینی Communis به معنی مشترک) یک ایدئولوژی بر پایه مارکسیسم و مانیفست کمونیسم است که هدف آن حذف مالکیت خصوصی از ابزار کار است با عنوان مالکیت عمومی ابزار کار و میکوشد تا با مالکیت مشترک و در غیاب مالکیت خصوصی یک سازمان اجتماعی فاقد طبقههای اجتماعی را ترسیم کند. حامیان کمونیسم، کمونیسم را شاخهای از سوسیالیسم میدانند اما نظام سوسیالیستی کشورهای کمونیست حالتی گذار از سرمایهداری خصوصی به کمونیسم مطلق است. در برخی کشورها همچون شوروی، چین ، کره شمالی و خاور جنوبی کمونیسم در دورههایی یا هم اکنون با عنوان دین و مذهبی نو پایه یا گاهی کیش شخصیت شناخته میشود. از شاخههای کمونیسم میتوان به کمونیسم اسلامی (مجاهدین خلق)، کمونیسم مسیحی (en) (فیدل کاسترو در کوبا) یا کمونیسم عربی (صدام حسین) اشاره کرد.
▪️ اشکال اولیه سازمانهای اجتماعی انسانی در مکتب مارکسیسم به «کمون اولیه» مشهور است. با این وجود، کمونیسم یک نوع سازمان اجتماعی را ترسیم میکند. در میان کمونیستها مکتبهای جدیدی شکل گرفتهاست که میتوان به مائوئیسم، تروتئیسم، کمونیسم مشورتی، لوگزامبورگیسم، کمونیسم آنارشیست، کمونیسم مسیحی و در نهایت انواع جریانهای کمونیسم چپ اشاره کرد که دارای تنوع فراوانی است. با این وجود، بقایای مختلف اتحاد جماهیر شوروی (که منتقدان آن را «استالینیسم» مینامند) و تفسیر مائویی مارکسیسم-لنینیسم شاخه (مکتب) جدیدی از کمونیسم را تشکیل دادهاند که در قرن بیستم که ابزار قدرت اصلی کمونیسم در روابط بینالملل محسوب میشد شاخه ترتئوئیسم دارای چنین قدرت متمایزی نیست. کارل مارکس معتقد است برای تبدیل یک جامعه از وضعیت تولید سرمایه داری به حالت تولید کمونیسم، میبایست دوران گذاری را طی کرد و این امر به یکباره امکانپذیر نیست، مارکس این دوران گذار را دیکتاتوری پرولتاریا انقلاب کمونیست مینامد. جامعه کمونیستی مورد نظر مارکس که از کاپیتالیسم برمیخیزد هرگز در عمل تحقق نیافته و به صورت نظری باقیمانده است؛ و در واقع مارکس دربارهٔ خصوصیات جامعه کمونیستی صحبت زیادی نکردهاست. با این وجود، اصطلاح «کمونیسم»، مخصوصاً وقتی با کاپیتالیسم همراه شود بیشتر به رژیمهای سیاسی و اقتصادی تحت سلطه احزاب کمونیست اشاره میکند که مدعی هستند نماینده دیکتاتوری پرولتاریا (طبقه کارگر) میباشند.
▪️ در اواخر قرن ۱۹، نظریات مارکس احزاب سوسیالیست را در سراسر اروپا به طور گستردهای فعال کرد اما در نهایت سیاستهای این احزاب در مسیر کاپیتالیسم «اصلاحی» شکل گرفت و نه در جهت براندازی آن. تنها استثناء در این مورد حزب کارگر سوسیال دموکرات روسیه بود. رهبر یکی از شاخههای این حزب که به بولشویک معروف است لنین بود، پس از سرنگون کردن دولت موقت روسیه در انقلاب ۱۹۱۷ روسیه به قدرت رسید.
▪️ در سال ۱۹۱۸، نام این حزب به حزب حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی تغییر کرد که این عمل بر اختلاف میان کمونیسم و دیگر شاخههای سوسیالیسم دامن زد.
▪️ پس از پیروزی انقلاب اکتبر در امپراتوری روسیه بسیاری از احزاب سوسیالیست در اکثر کشورهای جهان به احزاب کمونیست تبدیل شدند که درجه اطاعتپذیری آنها از حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی متفاوت بود. پس از جنگ جهانی دوم، کمونیستها در اروپای شرقی به قدرت رسیدند و در سال ۱۹۴۹، حزب کمونیست چین (CPC) توسط مائو زدونگ در جمهوری خلق چین تأسیس شد، این حزب در ادامه، مسیر ایدئولوژیکی رشد کمونیستی خود را به گونهای متفاوت طی کرد. در میان کشورهای جهان سوم که دولتهای طرفدار مکتب کمونیسم تشکیل دادند میتوان به دولتهای کشورهای کوبا، کره شمالی، ویتنام شمالی، لائوس، آنگولا، و موزامبیک اشاره کرد.
▪️ از اوایل دهه ۱۹۷۰، اصطلاح «یوروکمونیسم» وارد عرصه سیاست شده که به آن دسته از سیاستهای احزاب کمونیست در اروپای غربی اشاره میکرد که به دنبال سنت شکنی و نقد حمایت بی قید و شرط از اتحاد جماهیر شوروی بود. این احزاب در ایتالیا و فرانسه فعالیت سیاسی زیادی داشتند و وزنههای انتخاباتی مهمی محسوب میشدند.
▪️ یک گرایش ضد کمونیسم و ضد جنگ سرد در ایالات متحده وجود دارد. با این وجود در بسیاری از مناطق آفریقای جنوبی و آمریکای مرکزی احزاب کمونیست و حرکتهای کمونیستی مختلف قدرت زیادی دارند.
▪️ در اواخر دهه ۱۹۸۰، با زوال دول کمونیستی و اروپای شرقی و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۸ دسامبر ۱۹۹۱ قدرت کمونیسم در اروپا کاهش چشمگیری داشت. با این وجود هنوز حدود یک چهارم جمعیت جهان در کشورهای کمونیستی و بخصوص جمهوری خلق چین زندگی میکنند.
▪️ جنگ سرد نیز با سقوط کمونیسم و فروپاشی و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ به پایان رسید.
#علوم_سیاسی
#آموزش_سیاسی
#کمونیسم
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
✍️ تفاوت بین کمونیسم، سوسیالیسم و مارکسیسم
#اصطلاح_شناسی
علی رغم شباهت ها و اشتراکات این اصطلاحات ، جهت تفکیک لازم است به بررسی تفاوت های آن ها بپردازیم :
▪️ ۱ . کمونیسم (communism)؛ در فرضیه های کارل مارکس و فردریک انگلس ، کمونیسم جامعه ای است به اصطلاح بی طبقه با مالکیت واحد همگانی مردم بر وسایل تولید ، برابری کامل اجتماعی همه اعضای جامعه . توضیح بیشتر اینکه ؛کمونیسم از ریشه لاتین (commons) به معنی اشتراک گرفته شده است کمونیسم از قدیمیترین مکاتب سیاسی دنیا است «کارل مارکس» و «فردریک انگلس» در آلمان در سال ۱۸۴۸ با انتشار مانیفست کمونیست حرکت تازهای در نهضت کمونیسم جهانی به وجود آوردند. از نظر فلسفی و اقتصادی کمونیسم و سوسیالیسم دارای ریشه واحدی هستند و هر دو بر مالکیت عمومی وسائل تولید تکیه میکنند، با این تفاوت که کمونیسم مرحله پیشرفت یا مرحله نهایی سوسیالیسم به شمار می آید. مارکس در آثار مختلف خود از «مانیفست» کمونیست گرفته تا کتاب «کاپیتال» تاریخ تحولات جهان را بر مبنای ماتریالیسم تاریخی، یا فلسفه مادی دیالکتیکی بیان می کند مارکس تکامل وسایل تولید و نحوه تملک و بهرهبرداری از این وسایل را زیر بنای تحولات اجتماعی میداند و تاریخ بشر را به صورت تاریخ جنگ های طبقاتی و منازعه بین ظالم و مظلوم و استثمار کننده و استثمار شونده بررسی و تجزیه و تحلیل مینماید. از نظر مارکس دوره های تاریخی عبارتند از: ۱ـ کمون اولیه که در این جامعه بدون طبقه هیچ گونه تملک بر وسایل و ابزار تولید وجود نداشته است، ۲ـ برده داری ۳ـ فئودالیه ۴ـ بورژوازی و سرمایه داری ۵ـ سوسیالیسم ۶ـ کمون ثانویه.
▪️ ۲ . مارکسیسم(Marxism) ؛ عنوان فلسفه مارکس و واضع فلسفه کمونیسم جدید است . این واژه از نام کارل مارکس بنیانگذار سوسیالیسم علمی گرفته شده است .به طور مختصر میتوان اساس تفکر مارکسیستی را در موارد ذیل خلاصه نمود:
الف ) اقتصاد تعیین کننده مسیر تاریخ است و تاریخ جز جنگهای طبقاتی و مبارزه بین گروههایی که منافع اقتصادی آنها با هم متعارض است چیز دیگری نیست. بر اساس این تعبیر جنگ های طبقاتی در مراحل مختلف تاریخی ابتدا بین بردگان و بردهداران، سپس میان فئودالها و «سرفها» یا دهقانان فقیر و بیزمین و بالاخره بین کارگران و سرمایهداران در میگیرد و سرانجام به پیروزی طبقه کارگر یا پرولتار یا و نفی کامل طبقات اجتماعی منتهی میگردد.
ب ) دولتها نقشی جز تأمین طبقه حاکم ندارند و در جوامع سرمایهداری دولت حافظ منافع صاحبان سرمایه ها و استثمار طبقه کارگر است این فشار و استعمار فقط هنگامی خاتمه خواهد یافت که مالکیت خصوصی، به ویژه مالکیت ابزار تولید از میان برداشته شود و طبقه کارگرحکومت را به دست خود بگیرد. (محمود طلوعی، فرهنگ جامع سیاسی، ص ۷۰۳ و ۷۷۹) همان گونه که گذشت کمونیسم قبل از مارکسیسم هم وجود داشت. مارکس در واقع کمونیسم کارگری را فرموله کرد و مارکسیسم تئوری کمونیسم کارگری است. اگر به مانیفست فصل چهارم آن رجوع کنید خود مارکس و انگلس میگویند که قبل از آنها هم سوسیالیسم های غیر کارگری وجود داشتند. ولی بعد کمونیسم مارکس به گرایش اصلی کمونیسم تبدیل شد .
▪️ ۳. سوسیالیسم «socialism» یا جامعهباوری، این اصطلاح که از واژه «سوسیال» به معنای اجتماعی در زبان فرانسه گرفته شده است، معناهای بسیار دارد، اما تعریف معمول این اصطلاح را در واژهنامه انگلیسی آکسفورد، چنین میتوان یافت: «سوسیالیسم تئوری یا سیاستی است که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر وسایل تولید – سرمایه، زمین، اموال و جز آنها – به طور کلی، و اداره آن به سود همگان است» . (داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص ۲۰۴)
🔺 در یک جمع بندی سوسیالیسم به عنوان مکتبی مبتنی براصالت جامعه و اشتراکیت ابزار تولید ، و کمونیسم بیانگر مرحله ای ایده ال از چنین وضعیتی در جامعه ، و مارکسیسم نظریه پردازان چنین تفکری است .
#آموزش_سیاسی
#علوم_سیاسی
#کمونیسم
#سوسیالیسم
#مارکسیسم
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
#اصطلاح_شناسی
علی رغم شباهت ها و اشتراکات این اصطلاحات ، جهت تفکیک لازم است به بررسی تفاوت های آن ها بپردازیم :
▪️ ۱ . کمونیسم (communism)؛ در فرضیه های کارل مارکس و فردریک انگلس ، کمونیسم جامعه ای است به اصطلاح بی طبقه با مالکیت واحد همگانی مردم بر وسایل تولید ، برابری کامل اجتماعی همه اعضای جامعه . توضیح بیشتر اینکه ؛کمونیسم از ریشه لاتین (commons) به معنی اشتراک گرفته شده است کمونیسم از قدیمیترین مکاتب سیاسی دنیا است «کارل مارکس» و «فردریک انگلس» در آلمان در سال ۱۸۴۸ با انتشار مانیفست کمونیست حرکت تازهای در نهضت کمونیسم جهانی به وجود آوردند. از نظر فلسفی و اقتصادی کمونیسم و سوسیالیسم دارای ریشه واحدی هستند و هر دو بر مالکیت عمومی وسائل تولید تکیه میکنند، با این تفاوت که کمونیسم مرحله پیشرفت یا مرحله نهایی سوسیالیسم به شمار می آید. مارکس در آثار مختلف خود از «مانیفست» کمونیست گرفته تا کتاب «کاپیتال» تاریخ تحولات جهان را بر مبنای ماتریالیسم تاریخی، یا فلسفه مادی دیالکتیکی بیان می کند مارکس تکامل وسایل تولید و نحوه تملک و بهرهبرداری از این وسایل را زیر بنای تحولات اجتماعی میداند و تاریخ بشر را به صورت تاریخ جنگ های طبقاتی و منازعه بین ظالم و مظلوم و استثمار کننده و استثمار شونده بررسی و تجزیه و تحلیل مینماید. از نظر مارکس دوره های تاریخی عبارتند از: ۱ـ کمون اولیه که در این جامعه بدون طبقه هیچ گونه تملک بر وسایل و ابزار تولید وجود نداشته است، ۲ـ برده داری ۳ـ فئودالیه ۴ـ بورژوازی و سرمایه داری ۵ـ سوسیالیسم ۶ـ کمون ثانویه.
▪️ ۲ . مارکسیسم(Marxism) ؛ عنوان فلسفه مارکس و واضع فلسفه کمونیسم جدید است . این واژه از نام کارل مارکس بنیانگذار سوسیالیسم علمی گرفته شده است .به طور مختصر میتوان اساس تفکر مارکسیستی را در موارد ذیل خلاصه نمود:
الف ) اقتصاد تعیین کننده مسیر تاریخ است و تاریخ جز جنگهای طبقاتی و مبارزه بین گروههایی که منافع اقتصادی آنها با هم متعارض است چیز دیگری نیست. بر اساس این تعبیر جنگ های طبقاتی در مراحل مختلف تاریخی ابتدا بین بردگان و بردهداران، سپس میان فئودالها و «سرفها» یا دهقانان فقیر و بیزمین و بالاخره بین کارگران و سرمایهداران در میگیرد و سرانجام به پیروزی طبقه کارگر یا پرولتار یا و نفی کامل طبقات اجتماعی منتهی میگردد.
ب ) دولتها نقشی جز تأمین طبقه حاکم ندارند و در جوامع سرمایهداری دولت حافظ منافع صاحبان سرمایه ها و استثمار طبقه کارگر است این فشار و استعمار فقط هنگامی خاتمه خواهد یافت که مالکیت خصوصی، به ویژه مالکیت ابزار تولید از میان برداشته شود و طبقه کارگرحکومت را به دست خود بگیرد. (محمود طلوعی، فرهنگ جامع سیاسی، ص ۷۰۳ و ۷۷۹) همان گونه که گذشت کمونیسم قبل از مارکسیسم هم وجود داشت. مارکس در واقع کمونیسم کارگری را فرموله کرد و مارکسیسم تئوری کمونیسم کارگری است. اگر به مانیفست فصل چهارم آن رجوع کنید خود مارکس و انگلس میگویند که قبل از آنها هم سوسیالیسم های غیر کارگری وجود داشتند. ولی بعد کمونیسم مارکس به گرایش اصلی کمونیسم تبدیل شد .
▪️ ۳. سوسیالیسم «socialism» یا جامعهباوری، این اصطلاح که از واژه «سوسیال» به معنای اجتماعی در زبان فرانسه گرفته شده است، معناهای بسیار دارد، اما تعریف معمول این اصطلاح را در واژهنامه انگلیسی آکسفورد، چنین میتوان یافت: «سوسیالیسم تئوری یا سیاستی است که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر وسایل تولید – سرمایه، زمین، اموال و جز آنها – به طور کلی، و اداره آن به سود همگان است» . (داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص ۲۰۴)
🔺 در یک جمع بندی سوسیالیسم به عنوان مکتبی مبتنی براصالت جامعه و اشتراکیت ابزار تولید ، و کمونیسم بیانگر مرحله ای ایده ال از چنین وضعیتی در جامعه ، و مارکسیسم نظریه پردازان چنین تفکری است .
#آموزش_سیاسی
#علوم_سیاسی
#کمونیسم
#سوسیالیسم
#مارکسیسم
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
♈️♈️♈️ تفاوت بین کمونیسم، سوسیالیسم و مارکسیسم
#اصطلاح_شناسی
♈️علی رغم شباهت ها و اشتراکات این اصطلاحات ، جهت تفکیک لازم است به بررسی تفاوت های آن ها بپردازیم :
♈️ ۱ . کمونیسم (communism)؛ در فرضیه های کارل مارکس و فردریک انگلس ، کمونیسم جامعه ای است به اصطلاح بی طبقه با مالکیت واحد همگانی مردم بر وسایل تولید ، برابری کامل اجتماعی همه اعضای جامعه . توضیح بیشتر اینکه ؛کمونیسم از ریشه لاتین (commons) به معنی اشتراک گرفته شده است کمونیسم از قدیمیترین مکاتب سیاسی دنیا است «کارل مارکس» و «فردریک انگلس» در آلمان در سال ۱۸۴۸ با انتشار مانیفست کمونیست حرکت تازهای در نهضت کمونیسم جهانی به وجود آوردند. از نظر فلسفی و اقتصادی کمونیسم و سوسیالیسم دارای ریشه واحدی هستند و هر دو بر مالکیت عمومی وسائل تولید تکیه میکنند، با این تفاوت که کمونیسم مرحله پیشرفت یا مرحله نهایی سوسیالیسم به شمار می آید. مارکس در آثار مختلف خود از «مانیفست» کمونیست گرفته تا کتاب «کاپیتال» تاریخ تحولات جهان را بر مبنای ماتریالیسم تاریخی، یا فلسفه مادی دیالکتیکی بیان می کند مارکس تکامل وسایل تولید و نحوه تملک و بهرهبرداری از این وسایل را زیر بنای تحولات اجتماعی میداند و تاریخ بشر را به صورت تاریخ جنگ های طبقاتی و منازعه بین ظالم و مظلوم و استثمار کننده و استثمار شونده بررسی و تجزیه و تحلیل مینماید. از نظر مارکس دوره های تاریخی عبارتند از:
۱ـ کمون اولیه که در این جامعه بدون طبقه هیچ گونه تملک بر وسایل و ابزار تولید وجود نداشته است،
۲ـ برده داری
۳ـ فئودالیه
۴ـ بورژوازی و سرمایه داری
۵ـ سوسیالیسم ۶ـ کمون ثانویه.
♈️ ۲ . مارکسیسم(Marxism) ؛ عنوان فلسفه مارکس و واضع فلسفه کمونیسم جدید است . این واژه از نام کارل مارکس بنیانگذار سوسیالیسم علمی گرفته شده است .به طور مختصر میتوان اساس تفکر مارکسیستی را در موارد ذیل خلاصه نمود:
🔰 الف ) اقتصاد تعیین کننده مسیر تاریخ است و تاریخ جز جنگهای طبقاتی و مبارزه بین گروههایی که منافع اقتصادی آنها با هم متعارض است چیز دیگری نیست. بر اساس این تعبیر جنگ های طبقاتی در مراحل مختلف تاریخی ابتدا بین بردگان و بردهداران، سپس میان فئودالها و «سرفها» یا دهقانان فقیر و بیزمین و بالاخره بین کارگران و سرمایهداران در میگیرد و سرانجام به پیروزی طبقه کارگر یا پرولتار یا و نفی کامل طبقات اجتماعی منتهی میگردد.
🔰ب ) دولتها نقشی جز تأمین طبقه حاکم ندارند و در جوامع سرمایهداری دولت حافظ منافع صاحبان سرمایه ها و استثمار طبقه کارگر است این فشار و استعمار فقط هنگامی خاتمه خواهد یافت که مالکیت خصوصی، به ویژه مالکیت ابزار تولید از میان برداشته شود و طبقه کارگرحکومت را به دست خود بگیرد. (محمود طلوعی، فرهنگ جامع سیاسی، ص ۷۰۳ و ۷۷۹) همان گونه که گذشت کمونیسم قبل از مارکسیسم هم وجود داشت. مارکس در واقع کمونیسم کارگری را فرموله کرد و مارکسیسم تئوری کمونیسم کارگری است. اگر به مانیفست فصل چهارم آن رجوع کنید خود مارکس و انگلس میگویند که قبل از آنها هم سوسیالیسم های غیر کارگری وجود داشتند. ولی بعد کمونیسم مارکس به گرایش اصلی کمونیسم تبدیل شد .
♈️ ۳. سوسیالیسم «socialism» یا جامعهباوری، این اصطلاح که از واژه «سوسیال» به معنای اجتماعی در زبان فرانسه گرفته شده است، معناهای بسیار دارد، اما تعریف معمول این اصطلاح را در واژهنامه انگلیسی آکسفورد، چنین میتوان یافت: «سوسیالیسم تئوری یا سیاستی است که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر وسایل تولید – سرمایه، زمین، اموال و جز آنها – به طور کلی، و اداره آن به سود همگان است» . (داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص ۲۰۴)
♈️ در یک جمع بندی سوسیالیسم به عنوان مکتبی مبتنی براصالت جامعه و اشتراکیت ابزار تولید ، و کمونیسم بیانگر مرحله ای ایده ال از چنین وضعیتی در جامعه ، و مارکسیسم نظریه پردازان چنین تفکری است .
#کمونیسم #سوسیالیسم #مارکسیسم
#اصطلاح_شناسی
♈️علی رغم شباهت ها و اشتراکات این اصطلاحات ، جهت تفکیک لازم است به بررسی تفاوت های آن ها بپردازیم :
♈️ ۱ . کمونیسم (communism)؛ در فرضیه های کارل مارکس و فردریک انگلس ، کمونیسم جامعه ای است به اصطلاح بی طبقه با مالکیت واحد همگانی مردم بر وسایل تولید ، برابری کامل اجتماعی همه اعضای جامعه . توضیح بیشتر اینکه ؛کمونیسم از ریشه لاتین (commons) به معنی اشتراک گرفته شده است کمونیسم از قدیمیترین مکاتب سیاسی دنیا است «کارل مارکس» و «فردریک انگلس» در آلمان در سال ۱۸۴۸ با انتشار مانیفست کمونیست حرکت تازهای در نهضت کمونیسم جهانی به وجود آوردند. از نظر فلسفی و اقتصادی کمونیسم و سوسیالیسم دارای ریشه واحدی هستند و هر دو بر مالکیت عمومی وسائل تولید تکیه میکنند، با این تفاوت که کمونیسم مرحله پیشرفت یا مرحله نهایی سوسیالیسم به شمار می آید. مارکس در آثار مختلف خود از «مانیفست» کمونیست گرفته تا کتاب «کاپیتال» تاریخ تحولات جهان را بر مبنای ماتریالیسم تاریخی، یا فلسفه مادی دیالکتیکی بیان می کند مارکس تکامل وسایل تولید و نحوه تملک و بهرهبرداری از این وسایل را زیر بنای تحولات اجتماعی میداند و تاریخ بشر را به صورت تاریخ جنگ های طبقاتی و منازعه بین ظالم و مظلوم و استثمار کننده و استثمار شونده بررسی و تجزیه و تحلیل مینماید. از نظر مارکس دوره های تاریخی عبارتند از:
۱ـ کمون اولیه که در این جامعه بدون طبقه هیچ گونه تملک بر وسایل و ابزار تولید وجود نداشته است،
۲ـ برده داری
۳ـ فئودالیه
۴ـ بورژوازی و سرمایه داری
۵ـ سوسیالیسم ۶ـ کمون ثانویه.
♈️ ۲ . مارکسیسم(Marxism) ؛ عنوان فلسفه مارکس و واضع فلسفه کمونیسم جدید است . این واژه از نام کارل مارکس بنیانگذار سوسیالیسم علمی گرفته شده است .به طور مختصر میتوان اساس تفکر مارکسیستی را در موارد ذیل خلاصه نمود:
🔰 الف ) اقتصاد تعیین کننده مسیر تاریخ است و تاریخ جز جنگهای طبقاتی و مبارزه بین گروههایی که منافع اقتصادی آنها با هم متعارض است چیز دیگری نیست. بر اساس این تعبیر جنگ های طبقاتی در مراحل مختلف تاریخی ابتدا بین بردگان و بردهداران، سپس میان فئودالها و «سرفها» یا دهقانان فقیر و بیزمین و بالاخره بین کارگران و سرمایهداران در میگیرد و سرانجام به پیروزی طبقه کارگر یا پرولتار یا و نفی کامل طبقات اجتماعی منتهی میگردد.
🔰ب ) دولتها نقشی جز تأمین طبقه حاکم ندارند و در جوامع سرمایهداری دولت حافظ منافع صاحبان سرمایه ها و استثمار طبقه کارگر است این فشار و استعمار فقط هنگامی خاتمه خواهد یافت که مالکیت خصوصی، به ویژه مالکیت ابزار تولید از میان برداشته شود و طبقه کارگرحکومت را به دست خود بگیرد. (محمود طلوعی، فرهنگ جامع سیاسی، ص ۷۰۳ و ۷۷۹) همان گونه که گذشت کمونیسم قبل از مارکسیسم هم وجود داشت. مارکس در واقع کمونیسم کارگری را فرموله کرد و مارکسیسم تئوری کمونیسم کارگری است. اگر به مانیفست فصل چهارم آن رجوع کنید خود مارکس و انگلس میگویند که قبل از آنها هم سوسیالیسم های غیر کارگری وجود داشتند. ولی بعد کمونیسم مارکس به گرایش اصلی کمونیسم تبدیل شد .
♈️ ۳. سوسیالیسم «socialism» یا جامعهباوری، این اصطلاح که از واژه «سوسیال» به معنای اجتماعی در زبان فرانسه گرفته شده است، معناهای بسیار دارد، اما تعریف معمول این اصطلاح را در واژهنامه انگلیسی آکسفورد، چنین میتوان یافت: «سوسیالیسم تئوری یا سیاستی است که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر وسایل تولید – سرمایه، زمین، اموال و جز آنها – به طور کلی، و اداره آن به سود همگان است» . (داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص ۲۰۴)
♈️ در یک جمع بندی سوسیالیسم به عنوان مکتبی مبتنی براصالت جامعه و اشتراکیت ابزار تولید ، و کمونیسم بیانگر مرحله ای ایده ال از چنین وضعیتی در جامعه ، و مارکسیسم نظریه پردازان چنین تفکری است .
#کمونیسم #سوسیالیسم #مارکسیسم
شوخی با مکاتب" سیاسی"
اگر دو گاو داشته باشید چه میکنید ؟
سوسیالیسم : باید همسایه مان را هم در شیرشان شریک کنیم .
#کاپیتالیسم : شیرهایشان را روی زمین می ریزیم تا قیمتها پایین نیاید .
#نازیسم : دولت به سوی شما تیر اندازی میکند و گاوها را به زور از شما میگیرد .
#آنارشیسم : گاوها شما را میکشند وسپس یکدیگر را می دوشند
# آپارتاید : شیر گاو سیاه را دوشیده و به گاو سفید میدهید وحق دوشیدن گاو سفید را هم ندارید .
# فمنیسم : به هیچ وجه حق ندارید شیر گاو ماده را بدوشید .
#کمونیسم : بر اثر تضاد دیالکتیکی بین گاو سیاه و گاو سفید جهان به سوی ظهور گاو بدون رنگ میرود .
#دموکراسی : برای دوشیدن گاوها باید از آنها رای بگیرید .
#لیبرالیسم : آنها را نمی دوشیم چون آزادی شان محدود می شود .
#داروینیسم : بر طبق اصل تنازع بقاء گاو ضعیف گاو قوی را سواری می دهد.
_
#سازمان_ملل : گاو سفید حق استفاده گاو سیاه را از چراگاه وتو
میکند .
#بوروکراسی : برای گرفتن مجوز دوشیدن گاوها بیست فرم را در ده نسخه پرمیکنید . پس از هفت سال نوبتتان می شود ولی دیگر گاوها از شیر دادن افتاده اند .
#ایده_آلیسم : شیر گاوهارا میفروشید به امید آنکه بتوانید با پولش ازدواج کنید وهمسرتان آنها را برایتان بدوشد
#پلوراليسم : هر کدام از گاوها باید بتوانند صدای خود را به گوش دیگری برسانند.
@sedayeslahat
شوخی با مکاتب" سیاسی"
اگر دو گاو داشته باشید چه میکنید ؟
سوسیالیسم : باید همسایه مان را هم در شیرشان شریک کنیم .
#کاپیتالیسم : شیرهایشان را روی زمین می ریزیم تا قیمتها پایین نیاید .
#نازیسم : دولت به سوی شما تیر اندازی میکند و گاوها را به زور از شما میگیرد .
#آنارشیسم : گاوها شما را میکشند وسپس یکدیگر را می دوشند
# آپارتاید : شیر گاو سیاه را دوشیده و به گاو سفید میدهید وحق دوشیدن گاو سفید را هم ندارید .
# فمنیسم : به هیچ وجه حق ندارید شیر گاو ماده را بدوشید .
#کمونیسم : بر اثر تضاد دیالکتیکی بین گاو سیاه و گاو سفید جهان به سوی ظهور گاو بدون رنگ میرود .
#دموکراسی : برای دوشیدن گاوها باید از آنها رای بگیرید .
#لیبرالیسم : آنها را نمی دوشیم چون آزادی شان محدود می شود .
#داروینیسم : بر طبق اصل تنازع بقاء گاو ضعیف گاو قوی را سواری می دهد.
_
#سازمان_ملل : گاو سفید حق استفاده گاو سیاه را از چراگاه وتو
میکند .
#بوروکراسی : برای گرفتن مجوز دوشیدن گاوها بیست فرم را در ده نسخه پرمیکنید . پس از هفت سال نوبتتان می شود ولی دیگر گاوها از شیر دادن افتاده اند .
#ایده_آلیسم : شیر گاوهارا میفروشید به امید آنکه بتوانید با پولش ازدواج کنید وهمسرتان آنها را برایتان بدوشد
#پلوراليسم : هر کدام از گاوها باید بتوانند صدای خود را به گوش دیگری برسانند.
@sedayeslahat
🔸جرج شولتز وزیر وقت خارجه آمریکا درمصاحبه ای می گوید:
گورباچف می دانست که کشورش با ارزشهای کمونیستی که برای مردم خمیرمایه جوک و شوخی شده است و آن ژنرال های متمولی که هنوز برای مردم دروغ های باورنکردنی را تکرار می کردند دچار چه وضعیت اسف باری شده است. او امید داشت مصالحه با آمریکا و تمرکز بر مشکلات داخلی، اندکی این وضعیت را بهبود بخشد حال آنکه خوب فهمیده بود که شوروی بخاطر ریشخند به دموکراسی چه تاوان سختی را باید بدهد.
یادم هست که پرزیدنت ریگان در همان جلسه اول به او گفت: «چیزی که یک ملت نیاز دارد آزادی بیان و دموکراسی است، مثلا هر شهروند آمریکایی می تواند به دفتر من بیاید و به راحتی از ریگان انتقاد کند»، گورباچف که فکر می کرد خیلی بامزه است، در جواب گفت: «برخلاف نظر شما، شوروی با دموکراسی و آزادی بیان بیگانه نیست، در شوروی هم مردم می توانند به دفتر من بیایند و به راحتی از ریگان انتقاد کنند!».
Charlie Rose interview with George Shultz. Charlie Rose)
🔸قطار #کمونیسم در حال حرکت بود که دچار نقص فنی شد. رفیق #استالین که این صحنه را دید بعد از تکانه های شدید دستور داد راننده را اعدام کنند، نیمی از مسافران پیاده و مابقی را مجبور به هل دادن قطار کنند.
رفیق #خروشچف که احساس ناراحتی میکرد، پیشنهاد تجدید نظر در روش های اشتباه گذشته را داد، او می گفت که باید از راننده قطار اعاده حیثیت و تلاش کرد، از مسافران عذرخواهی کرد و قطار را به مسیر اصلی اش برگرداند.
رفيق #برژنف مخالف ایده رفیق خروشچف بود. او می گفت اول خروشچف را خفه کنید و بعد همه مسافران را بخوابانید و به هر بدبختی که هست قطار را آرام تکان تکان دهید که آنها فکر کنند قطار در حال حرکت است.
رفیق #گورباچف اما برخلاف همه رفقا، با عصبانیت فریاد زد: این راه ها دیگر بی فایده است باید از قطار بیرون بپریم و همگی فریاد بزنیم: «قطار دیگه راه نمیره، قطار دیگه راه نمیره»
✔️منبع :داس و چکش: تاریخ فرهنگی کمونیسم (بررسی طنز و جنبه های فرهنگی دوران کمونیسم)
Hammer and Tickle: A Cultural History of Communism /by Ben Lewis
👇👇👇
@sedayeslahat
گورباچف می دانست که کشورش با ارزشهای کمونیستی که برای مردم خمیرمایه جوک و شوخی شده است و آن ژنرال های متمولی که هنوز برای مردم دروغ های باورنکردنی را تکرار می کردند دچار چه وضعیت اسف باری شده است. او امید داشت مصالحه با آمریکا و تمرکز بر مشکلات داخلی، اندکی این وضعیت را بهبود بخشد حال آنکه خوب فهمیده بود که شوروی بخاطر ریشخند به دموکراسی چه تاوان سختی را باید بدهد.
یادم هست که پرزیدنت ریگان در همان جلسه اول به او گفت: «چیزی که یک ملت نیاز دارد آزادی بیان و دموکراسی است، مثلا هر شهروند آمریکایی می تواند به دفتر من بیاید و به راحتی از ریگان انتقاد کند»، گورباچف که فکر می کرد خیلی بامزه است، در جواب گفت: «برخلاف نظر شما، شوروی با دموکراسی و آزادی بیان بیگانه نیست، در شوروی هم مردم می توانند به دفتر من بیایند و به راحتی از ریگان انتقاد کنند!».
Charlie Rose interview with George Shultz. Charlie Rose)
🔸قطار #کمونیسم در حال حرکت بود که دچار نقص فنی شد. رفیق #استالین که این صحنه را دید بعد از تکانه های شدید دستور داد راننده را اعدام کنند، نیمی از مسافران پیاده و مابقی را مجبور به هل دادن قطار کنند.
رفیق #خروشچف که احساس ناراحتی میکرد، پیشنهاد تجدید نظر در روش های اشتباه گذشته را داد، او می گفت که باید از راننده قطار اعاده حیثیت و تلاش کرد، از مسافران عذرخواهی کرد و قطار را به مسیر اصلی اش برگرداند.
رفيق #برژنف مخالف ایده رفیق خروشچف بود. او می گفت اول خروشچف را خفه کنید و بعد همه مسافران را بخوابانید و به هر بدبختی که هست قطار را آرام تکان تکان دهید که آنها فکر کنند قطار در حال حرکت است.
رفیق #گورباچف اما برخلاف همه رفقا، با عصبانیت فریاد زد: این راه ها دیگر بی فایده است باید از قطار بیرون بپریم و همگی فریاد بزنیم: «قطار دیگه راه نمیره، قطار دیگه راه نمیره»
✔️منبع :داس و چکش: تاریخ فرهنگی کمونیسم (بررسی طنز و جنبه های فرهنگی دوران کمونیسم)
Hammer and Tickle: A Cultural History of Communism /by Ben Lewis
👇👇👇
@sedayeslahat
✍️ تفاوت بین کمونیسم، سوسیالیسم و مارکسیسم
#اصطلاح_شناسی
علی رغم شباهت ها و اشتراکات این اصطلاحات ، جهت تفکیک لازم است به بررسی تفاوت های آن ها بپردازیم :
▪️ ۱ . کمونیسم (communism)؛ در فرضیه های کارل مارکس و فردریک انگلس ، کمونیسم جامعه ای است به اصطلاح بی طبقه با مالکیت واحد همگانی مردم بر وسایل تولید ، برابری کامل اجتماعی همه اعضای جامعه . توضیح بیشتر اینکه ؛کمونیسم از ریشه لاتین (commons) به معنی اشتراک گرفته شده است کمونیسم از قدیمیترین مکاتب سیاسی دنیا است «کارل مارکس» و «فردریک انگلس» در آلمان در سال ۱۸۴۸ با انتشار مانیفست کمونیست حرکت تازهای در نهضت کمونیسم جهانی به وجود آوردند. از نظر فلسفی و اقتصادی کمونیسم و سوسیالیسم دارای ریشه واحدی هستند و هر دو بر مالکیت عمومی وسائل تولید تکیه میکنند، با این تفاوت که کمونیسم مرحله پیشرفت یا مرحله نهایی سوسیالیسم به شمار می آید. مارکس در آثار مختلف خود از «مانیفست» کمونیست گرفته تا کتاب «کاپیتال» تاریخ تحولات جهان را بر مبنای ماتریالیسم تاریخی، یا فلسفه مادی دیالکتیکی بیان می کند مارکس تکامل وسایل تولید و نحوه تملک و بهرهبرداری از این وسایل را زیر بنای تحولات اجتماعی میداند و تاریخ بشر را به صورت تاریخ جنگ های طبقاتی و منازعه بین ظالم و مظلوم و استثمار کننده و استثمار شونده بررسی و تجزیه و تحلیل مینماید. از نظر مارکس دوره های تاریخی عبارتند از: ۱ـ کمون اولیه که در این جامعه بدون طبقه هیچ گونه تملک بر وسایل و ابزار تولید وجود نداشته است، ۲ـ برده داری ۳ـ فئودالیه ۴ـ بورژوازی و سرمایه داری ۵ـ سوسیالیسم ۶ـ کمون ثانویه.
▪️ ۲ . مارکسیسم(Marxism) ؛ عنوان فلسفه مارکس و واضع فلسفه کمونیسم جدید است . این واژه از نام کارل مارکس بنیانگذار سوسیالیسم علمی گرفته شده است .به طور مختصر میتوان اساس تفکر مارکسیستی را در موارد ذیل خلاصه نمود:
الف ) اقتصاد تعیین کننده مسیر تاریخ است و تاریخ جز جنگهای طبقاتی و مبارزه بین گروههایی که منافع اقتصادی آنها با هم متعارض است چیز دیگری نیست. بر اساس این تعبیر جنگ های طبقاتی در مراحل مختلف تاریخی ابتدا بین بردگان و بردهداران، سپس میان فئودالها و «سرفها» یا دهقانان فقیر و بیزمین و بالاخره بین کارگران و سرمایهداران در میگیرد و سرانجام به پیروزی طبقه کارگر یا پرولتار یا و نفی کامل طبقات اجتماعی منتهی میگردد.
ب ) دولتها نقشی جز تأمین طبقه حاکم ندارند و در جوامع سرمایهداری دولت حافظ منافع صاحبان سرمایه ها و استثمار طبقه کارگر است این فشار و استعمار فقط هنگامی خاتمه خواهد یافت که مالکیت خصوصی، به ویژه مالکیت ابزار تولید از میان برداشته شود و طبقه کارگرحکومت را به دست خود بگیرد. (محمود طلوعی، فرهنگ جامع سیاسی، ص ۷۰۳ و ۷۷۹) همان گونه که گذشت کمونیسم قبل از مارکسیسم هم وجود داشت. مارکس در واقع کمونیسم کارگری را فرموله کرد و مارکسیسم تئوری کمونیسم کارگری است. اگر به مانیفست فصل چهارم آن رجوع کنید خود مارکس و انگلس میگویند که قبل از آنها هم سوسیالیسم های غیر کارگری وجود داشتند. ولی بعد کمونیسم مارکس به گرایش اصلی کمونیسم تبدیل شد .
▪️ ۳. سوسیالیسم «socialism» یا جامعهباوری، این اصطلاح که از واژه «سوسیال» به معنای اجتماعی در زبان فرانسه گرفته شده است، معناهای بسیار دارد، اما تعریف معمول این اصطلاح را در واژهنامه انگلیسی آکسفورد، چنین میتوان یافت: «سوسیالیسم تئوری یا سیاستی است که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر وسایل تولید – سرمایه، زمین، اموال و جز آنها – به طور کلی، و اداره آن به سود همگان است» . (داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص ۲۰۴)
🔺 در یک جمع بندی سوسیالیسم به عنوان مکتبی مبتنی براصالت جامعه و اشتراکیت ابزار تولید ، و کمونیسم بیانگر مرحله ای ایده ال از چنین وضعیتی در جامعه ، و مارکسیسم نظریه پردازان چنین تفکری است .
#آموزش_سیاسی
#علوم_سیاسی
#کمونیسم
#سوسیالیسم
#مارکسیسم
👇👇👇
🅾️ @sedayeslahat
#اصطلاح_شناسی
علی رغم شباهت ها و اشتراکات این اصطلاحات ، جهت تفکیک لازم است به بررسی تفاوت های آن ها بپردازیم :
▪️ ۱ . کمونیسم (communism)؛ در فرضیه های کارل مارکس و فردریک انگلس ، کمونیسم جامعه ای است به اصطلاح بی طبقه با مالکیت واحد همگانی مردم بر وسایل تولید ، برابری کامل اجتماعی همه اعضای جامعه . توضیح بیشتر اینکه ؛کمونیسم از ریشه لاتین (commons) به معنی اشتراک گرفته شده است کمونیسم از قدیمیترین مکاتب سیاسی دنیا است «کارل مارکس» و «فردریک انگلس» در آلمان در سال ۱۸۴۸ با انتشار مانیفست کمونیست حرکت تازهای در نهضت کمونیسم جهانی به وجود آوردند. از نظر فلسفی و اقتصادی کمونیسم و سوسیالیسم دارای ریشه واحدی هستند و هر دو بر مالکیت عمومی وسائل تولید تکیه میکنند، با این تفاوت که کمونیسم مرحله پیشرفت یا مرحله نهایی سوسیالیسم به شمار می آید. مارکس در آثار مختلف خود از «مانیفست» کمونیست گرفته تا کتاب «کاپیتال» تاریخ تحولات جهان را بر مبنای ماتریالیسم تاریخی، یا فلسفه مادی دیالکتیکی بیان می کند مارکس تکامل وسایل تولید و نحوه تملک و بهرهبرداری از این وسایل را زیر بنای تحولات اجتماعی میداند و تاریخ بشر را به صورت تاریخ جنگ های طبقاتی و منازعه بین ظالم و مظلوم و استثمار کننده و استثمار شونده بررسی و تجزیه و تحلیل مینماید. از نظر مارکس دوره های تاریخی عبارتند از: ۱ـ کمون اولیه که در این جامعه بدون طبقه هیچ گونه تملک بر وسایل و ابزار تولید وجود نداشته است، ۲ـ برده داری ۳ـ فئودالیه ۴ـ بورژوازی و سرمایه داری ۵ـ سوسیالیسم ۶ـ کمون ثانویه.
▪️ ۲ . مارکسیسم(Marxism) ؛ عنوان فلسفه مارکس و واضع فلسفه کمونیسم جدید است . این واژه از نام کارل مارکس بنیانگذار سوسیالیسم علمی گرفته شده است .به طور مختصر میتوان اساس تفکر مارکسیستی را در موارد ذیل خلاصه نمود:
الف ) اقتصاد تعیین کننده مسیر تاریخ است و تاریخ جز جنگهای طبقاتی و مبارزه بین گروههایی که منافع اقتصادی آنها با هم متعارض است چیز دیگری نیست. بر اساس این تعبیر جنگ های طبقاتی در مراحل مختلف تاریخی ابتدا بین بردگان و بردهداران، سپس میان فئودالها و «سرفها» یا دهقانان فقیر و بیزمین و بالاخره بین کارگران و سرمایهداران در میگیرد و سرانجام به پیروزی طبقه کارگر یا پرولتار یا و نفی کامل طبقات اجتماعی منتهی میگردد.
ب ) دولتها نقشی جز تأمین طبقه حاکم ندارند و در جوامع سرمایهداری دولت حافظ منافع صاحبان سرمایه ها و استثمار طبقه کارگر است این فشار و استعمار فقط هنگامی خاتمه خواهد یافت که مالکیت خصوصی، به ویژه مالکیت ابزار تولید از میان برداشته شود و طبقه کارگرحکومت را به دست خود بگیرد. (محمود طلوعی، فرهنگ جامع سیاسی، ص ۷۰۳ و ۷۷۹) همان گونه که گذشت کمونیسم قبل از مارکسیسم هم وجود داشت. مارکس در واقع کمونیسم کارگری را فرموله کرد و مارکسیسم تئوری کمونیسم کارگری است. اگر به مانیفست فصل چهارم آن رجوع کنید خود مارکس و انگلس میگویند که قبل از آنها هم سوسیالیسم های غیر کارگری وجود داشتند. ولی بعد کمونیسم مارکس به گرایش اصلی کمونیسم تبدیل شد .
▪️ ۳. سوسیالیسم «socialism» یا جامعهباوری، این اصطلاح که از واژه «سوسیال» به معنای اجتماعی در زبان فرانسه گرفته شده است، معناهای بسیار دارد، اما تعریف معمول این اصطلاح را در واژهنامه انگلیسی آکسفورد، چنین میتوان یافت: «سوسیالیسم تئوری یا سیاستی است که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر وسایل تولید – سرمایه، زمین، اموال و جز آنها – به طور کلی، و اداره آن به سود همگان است» . (داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص ۲۰۴)
🔺 در یک جمع بندی سوسیالیسم به عنوان مکتبی مبتنی براصالت جامعه و اشتراکیت ابزار تولید ، و کمونیسم بیانگر مرحله ای ایده ال از چنین وضعیتی در جامعه ، و مارکسیسم نظریه پردازان چنین تفکری است .
#آموزش_سیاسی
#علوم_سیاسی
#کمونیسم
#سوسیالیسم
#مارکسیسم
👇👇👇
🅾️ @sedayeslahat
⭕️ داستان واقعی یک عملیات شرورانه/۱
⬅️ پشتپردهی روابط چین و سازمان بهداشت چیست و آنها با همکاری هم چگونه "به عمد" کرونا را در جهان گستراندند؟
✍️ساسان آقایی
ناکامی سازمان بهداشت جهانی در مهار #کرونا و رسوایی رییس آن به دلیل ارتباط بسیار نزدیک و مشکوک با حکومت کمونیستی چین، دیگر موضوع تازهای نیست. همهی جهان به چشم دیده که چگونه این سازمان به رهبری 'تدروس آدهانوم' بر فاجعهی کوید ۱۹ در #ووهان سرپوش گذاشت، عملکرد چینیها را را ستود و آمارها و واقعیتها دربارهی کروناوایروس پنهان ساخت تا پاندمی، سراسر جهان را فرا بگیرد و مصبیت بر مردم و جامعه و اقتصاد سراسر جهان ببارد.
آدهانوم که کارنامهی به نسبت پربارش در وزارت بهداشت اتیوپی و پشتیبانی ۵۵ کشور آفریقایی به علاوهی چین، او را به رهبری سازمان بهداشت جهانی رساند، پیشینهی مرموزی دارد. دربارهی پیشینهاش پیش از وزارت بهداشت اتیوپی در سال ۲۰۰۵ در ویکیپدیای انگلیسی چیز دندانگیری به چشم نمیخورد اما به تازگی گزارشهایی منتشر شده که پرده از گذشتهی سیاه آدهانوم برمیدارد. چنین به نظر میرسد که رییس سازمان بهداشت جهانی در جوانی یک تروریست عضو گروه TPLF، «جبههی آزادیبخش خلق تیگرایی» بوده (لینک ۱) و به سیاق بیشتر این گروهها و اعضایش، گرایش بارز و روشنی به #کمونیسم داشته است. این تروریست_کمونیست سابقهدار همراه با جبههی انقلابی دمکراتیک خلق اتیوپی (ائتلافی از چند گروه نظامی کوچکتر) به زور تفنگ و سپس تقلب، قدرت را به دست میگیرند اما با فروپاشی امپراتوری جنایت و دروغ، اتحاد جماهیر #شوروی به سمت غرب تمایل پیدا میکنند.
تدروس آدهانوم از آن پس در نقش یک دکتر مسوولیتپذیر وارد حرفهی خودش و سیستم درمانی اتیوپی میشود و میکوشد گذشتهی خود را بشورد. آدهانوم با انتخاب به سمت وزیر بهداشت در سال ۲۰۰۵، برنامهی نوسازی سیستم بهداشتی و درمانی اتیوپی را با پشتیبانی مالی گستردهی کشورهای غربی و به ویژه آمریکا پیریزی میکند که بهداشت در این کشور را جهش چشمگیری داده و نتیجهی آن ساخت صدها درمانگاه و بیمارستان در اتیوپیست. کاهش ۹۰ درصدی نرخ مرگ و میر بر اثر ابتلا به بیماریهایی چون سل، مالاریا و ایدز، همچنین رشد قابل توجه دانشکدههای پزشکی و ارتقای کمی و کیفی شاغلان در بخش بهداشتی اتیوپی از دیگر دستآوردهایش است که با تکیه بر آنها به رهبری سازمان بهداشت جهانی رسید. با این وجود سهلانگاری، ناکامی و شکست مرگبار آدهانوم برابر پاندمی وبا در سالهای ۲۰۱۱ تا پایان دورهی وزارتش، نکتهی بسیار مهمیست که به شکل عمدی نادیده گرفته شده است.
او سپس به وزارت خارجهی میرود و اینجا آغاز ماه عسل کمونیست قدیمی و کمونیستهای چینی میشود. گویا سکان وزارتخارجهی اتیوپی به چریک دههی ۹۰ فرصت بازگشت به آرمانهای سیاه جوانی را میدهد؛ برقراری یک اتحاد استراتژیک میان اتیوپی و چین در این دوره رخ میدهد و سرنخهای فاجعهای که در ۲۰۲۰ بر سر جهان نازل میشود را باید در آن دوره جست. سکانداری وزارت خارجه به آدهانوم وجههای جهانی میبخشد تا آمادهی مسندی بینالمللی شود. ۱ ژانویهی ۲۰۱۷، نخستین روز کاری تدروس آدهانوم در جایگاه تازهاش است؛ ریاست سازمان بهداشت جهانی، جایی که جهان وظیفهی حیاتی حفاظت از سلامتی انسانها را به آن سپرده.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
⬅️ پشتپردهی روابط چین و سازمان بهداشت چیست و آنها با همکاری هم چگونه "به عمد" کرونا را در جهان گستراندند؟
✍️ساسان آقایی
ناکامی سازمان بهداشت جهانی در مهار #کرونا و رسوایی رییس آن به دلیل ارتباط بسیار نزدیک و مشکوک با حکومت کمونیستی چین، دیگر موضوع تازهای نیست. همهی جهان به چشم دیده که چگونه این سازمان به رهبری 'تدروس آدهانوم' بر فاجعهی کوید ۱۹ در #ووهان سرپوش گذاشت، عملکرد چینیها را را ستود و آمارها و واقعیتها دربارهی کروناوایروس پنهان ساخت تا پاندمی، سراسر جهان را فرا بگیرد و مصبیت بر مردم و جامعه و اقتصاد سراسر جهان ببارد.
آدهانوم که کارنامهی به نسبت پربارش در وزارت بهداشت اتیوپی و پشتیبانی ۵۵ کشور آفریقایی به علاوهی چین، او را به رهبری سازمان بهداشت جهانی رساند، پیشینهی مرموزی دارد. دربارهی پیشینهاش پیش از وزارت بهداشت اتیوپی در سال ۲۰۰۵ در ویکیپدیای انگلیسی چیز دندانگیری به چشم نمیخورد اما به تازگی گزارشهایی منتشر شده که پرده از گذشتهی سیاه آدهانوم برمیدارد. چنین به نظر میرسد که رییس سازمان بهداشت جهانی در جوانی یک تروریست عضو گروه TPLF، «جبههی آزادیبخش خلق تیگرایی» بوده (لینک ۱) و به سیاق بیشتر این گروهها و اعضایش، گرایش بارز و روشنی به #کمونیسم داشته است. این تروریست_کمونیست سابقهدار همراه با جبههی انقلابی دمکراتیک خلق اتیوپی (ائتلافی از چند گروه نظامی کوچکتر) به زور تفنگ و سپس تقلب، قدرت را به دست میگیرند اما با فروپاشی امپراتوری جنایت و دروغ، اتحاد جماهیر #شوروی به سمت غرب تمایل پیدا میکنند.
تدروس آدهانوم از آن پس در نقش یک دکتر مسوولیتپذیر وارد حرفهی خودش و سیستم درمانی اتیوپی میشود و میکوشد گذشتهی خود را بشورد. آدهانوم با انتخاب به سمت وزیر بهداشت در سال ۲۰۰۵، برنامهی نوسازی سیستم بهداشتی و درمانی اتیوپی را با پشتیبانی مالی گستردهی کشورهای غربی و به ویژه آمریکا پیریزی میکند که بهداشت در این کشور را جهش چشمگیری داده و نتیجهی آن ساخت صدها درمانگاه و بیمارستان در اتیوپیست. کاهش ۹۰ درصدی نرخ مرگ و میر بر اثر ابتلا به بیماریهایی چون سل، مالاریا و ایدز، همچنین رشد قابل توجه دانشکدههای پزشکی و ارتقای کمی و کیفی شاغلان در بخش بهداشتی اتیوپی از دیگر دستآوردهایش است که با تکیه بر آنها به رهبری سازمان بهداشت جهانی رسید. با این وجود سهلانگاری، ناکامی و شکست مرگبار آدهانوم برابر پاندمی وبا در سالهای ۲۰۱۱ تا پایان دورهی وزارتش، نکتهی بسیار مهمیست که به شکل عمدی نادیده گرفته شده است.
او سپس به وزارت خارجهی میرود و اینجا آغاز ماه عسل کمونیست قدیمی و کمونیستهای چینی میشود. گویا سکان وزارتخارجهی اتیوپی به چریک دههی ۹۰ فرصت بازگشت به آرمانهای سیاه جوانی را میدهد؛ برقراری یک اتحاد استراتژیک میان اتیوپی و چین در این دوره رخ میدهد و سرنخهای فاجعهای که در ۲۰۲۰ بر سر جهان نازل میشود را باید در آن دوره جست. سکانداری وزارت خارجه به آدهانوم وجههای جهانی میبخشد تا آمادهی مسندی بینالمللی شود. ۱ ژانویهی ۲۰۱۷، نخستین روز کاری تدروس آدهانوم در جایگاه تازهاش است؛ ریاست سازمان بهداشت جهانی، جایی که جهان وظیفهی حیاتی حفاظت از سلامتی انسانها را به آن سپرده.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Bongino
WHO Director Was Formally “Foreign Minister” for Tier III Terrorist Organization
Why is he in charge of anything?...