هراسناک تر از نابینایی،
دیدن است
با دو چشم باز
که چه برسر سرزمینمان می آید
#بلاگا_دی_میتروا
♦️@seemorghbook
دیدن است
با دو چشم باز
که چه برسر سرزمینمان می آید
#بلاگا_دی_میتروا
♦️@seemorghbook
📕#بردگی_اختیاری
✍#اتین_دولابوئتی
لابوئتی در رساله«بردگی اختیاری» ماهیت استبداد و چگونگی تشکیل, تثبیت و استمرار حکومتهای استبدادی را بررسی کرده و با استناد به نمونههای تاریخی, علت دوام جباریت را در طی نسلهای پیاپی بازگفته, افزون بر آن, راههای محو ساختن استبداد را تشریح نموده است .
وی در سراسر رساله خود بر این واقعیت تاکید میورزد که «حکومت استبدادی »چیزی نیست جز قدرتی که تودههای مردم با میل و رضایت خود به شخص حاکم تفویض کردهاند و«جبار» جز اطاعت و انقیاد دواطلبانه تودهها پایگاه دیگری ندارد .
راهکارهای نویسنده در کتاب, مبتنی بر«عدم اطاعت مدنی», شیوهای است که در آن سعی شده تودهها بدون نیاز به خشونت, استبداد را محو نمایند .این شیوه در واقع نوعی «مبارزه منفی» برای از بین بردن استبداد, تلقی میشود .
♦️@seemorghbook
✍#اتین_دولابوئتی
لابوئتی در رساله«بردگی اختیاری» ماهیت استبداد و چگونگی تشکیل, تثبیت و استمرار حکومتهای استبدادی را بررسی کرده و با استناد به نمونههای تاریخی, علت دوام جباریت را در طی نسلهای پیاپی بازگفته, افزون بر آن, راههای محو ساختن استبداد را تشریح نموده است .
وی در سراسر رساله خود بر این واقعیت تاکید میورزد که «حکومت استبدادی »چیزی نیست جز قدرتی که تودههای مردم با میل و رضایت خود به شخص حاکم تفویض کردهاند و«جبار» جز اطاعت و انقیاد دواطلبانه تودهها پایگاه دیگری ندارد .
راهکارهای نویسنده در کتاب, مبتنی بر«عدم اطاعت مدنی», شیوهای است که در آن سعی شده تودهها بدون نیاز به خشونت, استبداد را محو نمایند .این شیوه در واقع نوعی «مبارزه منفی» برای از بین بردن استبداد, تلقی میشود .
♦️@seemorghbook
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✔️ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ.
✔️ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﻨﯿﺪ.
✔️ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻫﻤﻪ ﯼ کاﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ کاﺭﯼ ﺣﺘﯽ کوچک ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ.
✔️ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺮﮒ کسی ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ، اﻣﺎ می توانید ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﯿﺎﺗﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭزید.
✔️ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺮﺳﻨﮕﺎﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ کنید، ﺍﻣﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻪ یکی ﺍﻧﮕﯿﺰۀ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ.
✔️ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺱ ﺑﺪﻫﯿﺪ، ﺍﻣﺎ می توانید ﺍﺯ ﺗﺠﺎﺭﺏ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺱ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ.
♦️@seemorghbook
✔️ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ.
✔️ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﻨﯿﺪ.
✔️ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻫﻤﻪ ﯼ کاﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ کاﺭﯼ ﺣﺘﯽ کوچک ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ.
✔️ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺮﮒ کسی ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ، اﻣﺎ می توانید ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﯿﺎﺗﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭزید.
✔️ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﺮﺳﻨﮕﺎﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ کنید، ﺍﻣﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻪ یکی ﺍﻧﮕﯿﺰۀ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ.
✔️ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺱ ﺑﺪﻫﯿﺪ، ﺍﻣﺎ می توانید ﺍﺯ ﺗﺠﺎﺭﺏ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺱ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ.
♦️@seemorghbook
صبح شد
پنجره ها خندیدند
شاخه ها رقصیدند
همه جا بوی شکفتن جاری ست
فرصت بیداریست
صبح یعنی آغاز
فکر رفتن باشیم
چه کسی میگوید
پشت این ثانیه ها تاریک است
گام اگر برداریم
روشنی نزدیک است
♦️@seemorghbook
پنجره ها خندیدند
شاخه ها رقصیدند
همه جا بوی شکفتن جاری ست
فرصت بیداریست
صبح یعنی آغاز
فکر رفتن باشیم
چه کسی میگوید
پشت این ثانیه ها تاریک است
گام اگر برداریم
روشنی نزدیک است
♦️@seemorghbook
اگر خوب زندگی کنی لزوما شاد نمی شوی
اما اگر شاد باشی خوب زندگی خواهی کرد
دست نیافتنی ترین چیز
زمان از دست رفته است …
#برتراند_راسل
♦️@seemorghbook
اما اگر شاد باشی خوب زندگی خواهی کرد
دست نیافتنی ترین چیز
زمان از دست رفته است …
#برتراند_راسل
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
نه آدم های بزدلی نیستیم، که ما دانا هستیم، که مهارت عقب نشینی کردن را فرا گرفته ایم. که دوست نداریم گُه را هم بزنیم، که ما از همه این آدم هایی که مثل چرخ آسیاب ور می زنند بی آن که دردی از کسی دوا کنند، صادق تریم.
بله، این گونه است که خود را دلداری می دهیم. به خاطر می آوریم که ما جوان هستیم و روشن فکر، که خود را کیلومترها دورتر از انبوه آدم های بی مایه ای که در هم می لولند، نگه می داریم تا بلاهت آن ها به ما سرایت نکند. آن ها را به باد تمسخر می گیریم.
چیزهای بسیاری در سر ماست. چیزهایی بسیار دورتر از قار و قور شکم این نژاد پرست ها. در سر ما پر است از موسیقی ها، از کتاب ها. راه ها، دست ها، آشیان ها. ریسه ی ستارگان روی کارت های تبریک، کاغذهای از لای دفتر کنده شده، خاطرات شاد، خاطرات تلخ.
📕#گریز_دلپذیر
✍#آنا_گاوالدا
♦️@seemorghbook
نه آدم های بزدلی نیستیم، که ما دانا هستیم، که مهارت عقب نشینی کردن را فرا گرفته ایم. که دوست نداریم گُه را هم بزنیم، که ما از همه این آدم هایی که مثل چرخ آسیاب ور می زنند بی آن که دردی از کسی دوا کنند، صادق تریم.
بله، این گونه است که خود را دلداری می دهیم. به خاطر می آوریم که ما جوان هستیم و روشن فکر، که خود را کیلومترها دورتر از انبوه آدم های بی مایه ای که در هم می لولند، نگه می داریم تا بلاهت آن ها به ما سرایت نکند. آن ها را به باد تمسخر می گیریم.
چیزهای بسیاری در سر ماست. چیزهایی بسیار دورتر از قار و قور شکم این نژاد پرست ها. در سر ما پر است از موسیقی ها، از کتاب ها. راه ها، دست ها، آشیان ها. ریسه ی ستارگان روی کارت های تبریک، کاغذهای از لای دفتر کنده شده، خاطرات شاد، خاطرات تلخ.
📕#گریز_دلپذیر
✍#آنا_گاوالدا
♦️@seemorghbook
هیچ انسان آزاده ای با دین مخالف نیست
تمام ادیان و انسانها به یک اندازه محترم هستند ؛ اما تا وقتی که دین ابزار سرکوب و غارت نشود .
#بهرام_مشیری
♦️@seemorghbook
تمام ادیان و انسانها به یک اندازه محترم هستند ؛ اما تا وقتی که دین ابزار سرکوب و غارت نشود .
#بهرام_مشیری
♦️@seemorghbook
📕#مارکس_و_ویتگنشتاین
✍#دیوید_روبینشتاین
هدف اصلی این پژوهش ترکیب اندیشه ی مارکس و ویتگنشتاین و ربط دادن این دو اندیشه به برخی از مسائل اساسی در فلسفه ی علوم اجتماعی است.
به رغم تفاوت های بسیار میان مارکس و ویتگنشتاین، هردو به ردّ ثنویت دکارتی می پردازند و نشان می دهند که ذهن ویژگی کنش است و این که معنای کنش در آگاهی سوبژکتیو نیست، بلکه در نظام پراکسیس اجتماعی ای است که کنش در آن رخ می دهد. این منظر مشترک شالوده ای برای تضعیف مناقشه ی طولانی میان «سوبژکتیویسم» و «ابژکتیویسم» در علوم اجتماعی پی ریزی می کند که کلیدی است برای راهیابی به مفهوم تبیین اجتماعی در نزد مارکس و ویتگنشتاین. از آن جا که معنای کنش، در نظر آن دو، ویژگی نظم اجتماعی است و نه آگاهی فردی، آن نوع از تحلیل را که در ضمن آثار آن ها موجود است نمی توان سوبژکتیویستی یا ابژکتیویستی خواند. بلکه، آن نوع از تحلیل جنبه های مفید هر دو شکل تحلیل را درهم ادغام می کند چراکه از این دیدگاه لازمه ی فهم کنش، فهم نظام کردارها یا رسوم اجتماعی ای است که کنش در آن رخ می دهد. در چندین موضع پای این بحث به میان می آید که سوبژکتیویسم و ابژکتیویسم هردو عمدتا کوشش هایی هستند برای حل مسائلی که ثنویت (دوگانگی) برای علم اجتماعی ایجاد کرده است، و نیز علت توانایی مارکس و ویتگنشتاین در فراتررفتن از این بحث این است که هردو ثنویت دکارتی را رد می کنند.
♦️@seemorghbook
✍#دیوید_روبینشتاین
هدف اصلی این پژوهش ترکیب اندیشه ی مارکس و ویتگنشتاین و ربط دادن این دو اندیشه به برخی از مسائل اساسی در فلسفه ی علوم اجتماعی است.
به رغم تفاوت های بسیار میان مارکس و ویتگنشتاین، هردو به ردّ ثنویت دکارتی می پردازند و نشان می دهند که ذهن ویژگی کنش است و این که معنای کنش در آگاهی سوبژکتیو نیست، بلکه در نظام پراکسیس اجتماعی ای است که کنش در آن رخ می دهد. این منظر مشترک شالوده ای برای تضعیف مناقشه ی طولانی میان «سوبژکتیویسم» و «ابژکتیویسم» در علوم اجتماعی پی ریزی می کند که کلیدی است برای راهیابی به مفهوم تبیین اجتماعی در نزد مارکس و ویتگنشتاین. از آن جا که معنای کنش، در نظر آن دو، ویژگی نظم اجتماعی است و نه آگاهی فردی، آن نوع از تحلیل را که در ضمن آثار آن ها موجود است نمی توان سوبژکتیویستی یا ابژکتیویستی خواند. بلکه، آن نوع از تحلیل جنبه های مفید هر دو شکل تحلیل را درهم ادغام می کند چراکه از این دیدگاه لازمه ی فهم کنش، فهم نظام کردارها یا رسوم اجتماعی ای است که کنش در آن رخ می دهد. در چندین موضع پای این بحث به میان می آید که سوبژکتیویسم و ابژکتیویسم هردو عمدتا کوشش هایی هستند برای حل مسائلی که ثنویت (دوگانگی) برای علم اجتماعی ایجاد کرده است، و نیز علت توانایی مارکس و ویتگنشتاین در فراتررفتن از این بحث این است که هردو ثنویت دکارتی را رد می کنند.
♦️@seemorghbook
خوشحال شدم که کسی نگاهم نمیکرد - چون وقتی یک قطره اشک از دماغ آدم آویزان است، نه میشود قیافهی متأثر داشت و نه انتظار همدردی. فقط میشود امیدوار بود که کسی آدم را نگاه نکند. ولی خب آخر چطور نگاهم نمیکردند؟ من داشتم گریه میکردم. دلم گرفته بود. خیلی خیلی گرفته بود... دلم یک پارچه غم غربت بود.
📘#به_صیغه_اول_شخص_مفرد
✍#مهشید_امیرشاهی
♦️@seemorghbook
📘#به_صیغه_اول_شخص_مفرد
✍#مهشید_امیرشاهی
♦️@seemorghbook
امروز به کلمهی خارجیِ جالبی برخوردم؛
«کراش/ Crush»
به دلبر به دست نیامده اطلاق میشود!
به دلبری که تو هر چقدر دوستش داری،
او همانقدر یا خبر ندارد،
یا دارد و دوستت ندارد...
هر چقدر در خیال توست و با او حرف میزنی،
همانقدر او بودنت را عین خیالش نیست...
و هیچ نیازی به حرف زدن با تو نمی بیند...
به دلبری که هر چقدر عاشقش هستی و دوست داری با تو باشد،
او همانقدر دوست دارد با کسی جز تو باشد!
معانیِ دیگری هم دارد؛
له شدن،
خرد شدن،
و با صدا شکستن...
بهنظرم عجیب هر سه تایش درست است!
خصوصاً آخری...
#سامان_رضايى
♦️@seemorghbook
«کراش/ Crush»
به دلبر به دست نیامده اطلاق میشود!
به دلبری که تو هر چقدر دوستش داری،
او همانقدر یا خبر ندارد،
یا دارد و دوستت ندارد...
هر چقدر در خیال توست و با او حرف میزنی،
همانقدر او بودنت را عین خیالش نیست...
و هیچ نیازی به حرف زدن با تو نمی بیند...
به دلبری که هر چقدر عاشقش هستی و دوست داری با تو باشد،
او همانقدر دوست دارد با کسی جز تو باشد!
معانیِ دیگری هم دارد؛
له شدن،
خرد شدن،
و با صدا شکستن...
بهنظرم عجیب هر سه تایش درست است!
خصوصاً آخری...
#سامان_رضايى
♦️@seemorghbook
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📖#حکایت
مردی ماده گاوی داشت و خری و کره خری.خر بمرد و شیر گاو را به کره خر می دادند و ایشان را دیگر شیری نبود که خود بخورند! مرد روزی دعا کرد که خدایا این کره خر ما را مرگی بده، تا فرزندانم شیر گاو بخورند...فردا روز چون به طویله وارد شد،دید که گاو مرده است...!؟مردک را دود از سر به در رفت و گفت خدایا تو گاو از خر نمی شناسی،پس چگونه خداوندی کنی؟!
#عبید_زاکانی
♦️@seemorghbook
📖#حکایت
مردی ماده گاوی داشت و خری و کره خری.خر بمرد و شیر گاو را به کره خر می دادند و ایشان را دیگر شیری نبود که خود بخورند! مرد روزی دعا کرد که خدایا این کره خر ما را مرگی بده، تا فرزندانم شیر گاو بخورند...فردا روز چون به طویله وارد شد،دید که گاو مرده است...!؟مردک را دود از سر به در رفت و گفت خدایا تو گاو از خر نمی شناسی،پس چگونه خداوندی کنی؟!
#عبید_زاکانی
♦️@seemorghbook
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
♦️@seemorghbook
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
♦️@seemorghbook
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
پیش از این می گفتم
هر کس باید راهش را انتخاب کند
اما گفته ام ناقص بود ؛درستش اینست ،
هر کس باید راهش را اختراع کند ، بسازد ، بیافریند .
#ژان_پل_سارتر
♦️@seemorghbook
پیش از این می گفتم
هر کس باید راهش را انتخاب کند
اما گفته ام ناقص بود ؛درستش اینست ،
هر کس باید راهش را اختراع کند ، بسازد ، بیافریند .
#ژان_پل_سارتر
♦️@seemorghbook
توی زندگیم هر وقت
به دو راهی رسیدم،
بدون استثنا می دونستم
راه درست کدومه،
ولی همیشه راه اشتباهو
انتخاب کردم، می دونی چرا؟
چون راه درست لعنتی همیشه سخت تر بود...
#آل_پاچینو
♦️@seemorghbook
به دو راهی رسیدم،
بدون استثنا می دونستم
راه درست کدومه،
ولی همیشه راه اشتباهو
انتخاب کردم، می دونی چرا؟
چون راه درست لعنتی همیشه سخت تر بود...
#آل_پاچینو
♦️@seemorghbook
☕️ قطعهای از کتاب
هرگز کار ما تمام نخواهد بود تا آنکه جنگ را از میان برداریم. برای تأمین این منظور، باید آدمی را ترغیب کنیم که مسائل بینالمللی را با روشی نو بنگرد، نه به عنوان زورآزمایی، که در آن پیروزی از آن جناحی است که در کشتار عامه نهایت چیرهدستی را دارد، بلکه آنرا حکمیتی بداند که بر اساس اصول و موازین قانونی پذیرفته شدهای عمل میکند. تغییر دادن عادات ذهنی که طی قرنها ملکه آدمی شده است کار آسانی نیست، اما چارهای نداریم جز اینکه به تغییر این عادت ذهنی همت گماریم.
📕#آینده_بشر
✍#برتراند_راسل
♦️@seemorghbook
هرگز کار ما تمام نخواهد بود تا آنکه جنگ را از میان برداریم. برای تأمین این منظور، باید آدمی را ترغیب کنیم که مسائل بینالمللی را با روشی نو بنگرد، نه به عنوان زورآزمایی، که در آن پیروزی از آن جناحی است که در کشتار عامه نهایت چیرهدستی را دارد، بلکه آنرا حکمیتی بداند که بر اساس اصول و موازین قانونی پذیرفته شدهای عمل میکند. تغییر دادن عادات ذهنی که طی قرنها ملکه آدمی شده است کار آسانی نیست، اما چارهای نداریم جز اینکه به تغییر این عادت ذهنی همت گماریم.
📕#آینده_بشر
✍#برتراند_راسل
♦️@seemorghbook
جایی کــه تنــها کارفرما دولت است . مخالفت بــه معنای مرگ از گرسنگی تدریجی است. این اصل قدیمی کــه کسی کــه کار نمیکند . گرسنــه خواهد ماند . با اصل جدیدی جایگزین شده است کــه کسی کــه اطاعت نمی کند . گرسنــه خواهد ماند.
#لئون_تروتسکی
♦️@seemorghbook
#لئون_تروتسکی
♦️@seemorghbook