کتابخانه سیمرغ
75K subscribers
14.1K photos
944 videos
7.02K files
502 links
Download Telegram
وقتی یک سیاستمدار ساکت است
اتفاق بدی می‌افتد ،
سیاستمدارها شبیه مرغ ‌اند :
وقتی تخم می‌گذارند زیاد سر و صدا می‌کنند ، اما وقتی خراب می‌کنند
آرام آن را دفن می‌کنند

#عزیز_نسین

@seemorghbook
تمامی حرفهای دیکتاتورها دروغ است

جز حرفهایی که تکذیب می کنند

#عزیز_نسین

@seemorghbook
در کشورهایی که مردمانش
بیش از ۶۰ درصد خنگ باشند ،
معتبرترین و پردرآمدترین شغل ،
تـجـارت دیــن اسـت !

#عزیز_نسین

@seemorghbook
شرط می‌بندم اگر فردا خشکه مقدسی بگوید مستراح رفتن حرام است در این کشور آنقدر گاو داریم که به مستراح نروند و تنبانشان را پر بکنند !!

#عزیز_نسین

@seemorghbook
اگر صدايى از گذشته
تو را به روزهاى قديمى دعوت كند
بدان كه تنهايى...


#عزیز_نسین

@seemorghbook
در کشورهایی که مردمانش
بیش از ۶۰ درصد خنگ باشند ،
معتبرترین و پردرآمدترین شغل ،
تـجـارت دیــن اسـت !

#عزیز_نسین

@seemorghbook
می‌گردم در خاطره‌ها
جایی در آن‌ها نداری
در دایره‌المعارف‌ها جستجو می‌کنم
عکسی از تو در آن‌ها نیست
در واژه‌نامه‌ها نگاه می‌کنم
نامی از تو نیست
نگاهی به خود می‌کنم
تو را می‌بینم
جز من جایی برایت نمانده، می‌بینی؟

#عزیز_نسین
@seemorghbook
یک روز بر گونه این مملکت یک بوسه
و بالای سرش یک یادداشت می گذارم
و می روم:
"آنچنان زیبا خوابیده ای که دلم نیامد بیدارت کنم..."

#عزیز_نسین

♦️@seemorghbook
انسان فقط در قبال گفتەهایش مسئول نیست
بلکە در قبال سکوتهایش هم
مسئول است!

#عزیز_نسین


♦️@seemorghbook
📕#گوسفندی_که_گرگ_شد

#عزیز_نسین

در بخشی از کتاب گوسفندی که گرگ شد می‌خوانیم:
یکی بود، یکی نبود. در یک سرزمین دورافتاده وضع عجیب و غریبی حکم‌فرما بود! چیزی را که یکی کم داشت دیگری آن‌قدر زیاد داشت که نمی‌تونست تحمل بکنه. کسی که شکمش سیر بود چشمش گرسنه بود و آن که چشمش سر بود از گرسنگی می‌نالید!
کارها حساب و کتاب نداشت. هر کس زورش به دیگری می‌رسید با کمال بی‌انصافی پدرش را در می‌آورد! وجدان و اخلاق و دین و ایمان، جزء افسانه‌ها شده بود و تمام هم و غم و کوشش مردم این بود که چطور سر دیگران را کلاه بگذارند و جیب آن‌ها را خالی کنند!
مردم این سرزمین هر سال خودشان را وزن می‌کردند؛ هر کس سنگین‌تر بود حاکم و سلطان آن سرزمین می‌شد. به همین جهت تمام مردم آن جا از زن و مرد و پیر و جوان و کوچک و بزرگ، صبح تا شب دهانشان می‌جنبید و غذاهای مقوی می‌خوردند و شربت‌های ویتامین‌دار می‌آشامیدند تا بیشتر چاق و سنگین بشوند و بتوانند به مقام و منصب شاهی برسند!
توی این‌همه جمعیت داوطلب پادشاهی یک نفر که از همه لاغرتر و مردنی‌تر بود بیشتر از سایرین فعالیت می‌کرد و غذا می‌خورد تا چاق بشود. می‌گفت:
«اگر من سلطان بشوم کاری می‌کنم که تمام مردم این سرزمین راضی و خوشحال بشوند.
اما کوشش او بی‌نتیجه بود. هر کاری می‌کرد و هر قدر غذا می‌خورد به جای اینکه چاق‌تر بشود لاغرتر می‌شد...

♦️@seemorghbook
☕️قطعه‌ای از کتاب

برادران کارگر!
کسی چیزی برای از دست دادن ندارد. شما چه‌بسا نمی‌توانید لباسی را بپوشید که خودتان می‌دوزید. نمی‌توانید کفشی را بپوشید که خودتان می‌دوزید. در خانه‌ای نمی‌توانید زندگی کنید که خودتان ساخته‌اید. آنها دارا می‌شوند و شما هم‌چنان پابرهنه باقی مانده‌اید. تاکنون برای منفعت دیگران کار کرده‌اید. هرچه وجود دارد را شما درست کرده‌اید اما نفعی از آن نمی‌برید. عرق جبین و سوی چشم شما تبدیل به ادارات و ساختمان‌ هایی می‌شود که افراد داخل آن شما را استثمار می‌کنند. این بهره‌کشی و زجر دیگر کافی‌ست.

📕#مگه_تو_مملکت_شما_خر_نیست

#عزیز_نسین

♦️@seemorghbook
در کشورهایی که مردمانش
بیش از ۶۰ درصد خنگ باشند ،
معتبرترین و پردرآمدترین شغل ،
تـجـارت دیــن اسـت !

#عزیز_نسین

♦️@seemorghbook
هر خبری از سیاستمداران دروغ است

مگر آن که تکذیب شود.

#عزیز_نسین

♦️@seemorghbook
☕️ قطعه ای از کتاب

آیا به قیافه مردمی که در خیابانه‌ا رفت و آمد می‌کنند با دقت نگاه کرده‌اید؟ اغلب همشهری‌های ما قیافه اخم‌آلود دارند يك عده کمی هم هستند که خیلی الکی خوشند و صدای خنده‌شان از چند متر دورتر هم به گوش میرسد. ما آدم معمولی نداریم یا خوب گریه می‌کنیم و یا خوب می‌خندیم ولی آنهایی که گریه می‌کنند تعدادشان از آنهایی که می‌خندند خیلی بیشتر است دلیلش هم این است که زندگی ما پر از درد و غصه است.

مردم ما برای اینکه بتواند به خوبی گریه بکنند و اشک بریزند هر کجا که یک فيلم غم‌انگیز و درام (فیلم هندی) و یا کتاب پر از درد و غم پیدا بکند فورا به طرفش می‌روند و اگر مجلس عزاداری باشد به آنجا رفته و تا آنجایی که می‌توانند گریه می‌کنند. در حقیقت به حال خودشان می‌گریند . به عقیده من مسئله گریه کردن در اجتماع ما سابقه خیلی طولانی دارد و این به مسائل اجتماعی مربوط می‌شود و رفته رفته جزو عادات ملت ما شده است.

📕#خر_مرده

#عزیز_نسین

♦️@seemorghbook
در کشورهایی که مردمانش
بیش از ۶۰ درصد خنگ باشند ،
معتبرترین و پردرآمدترین شغل ،
تـجـارت دیــن اسـت !

#عزیز_نسین

♦️@seemorghbook
وقتی یک سیاستمدار ساکت است
اتفاق بدی می‌افتد ،
سیاستمدارها شبیه مرغ ‌اند :
وقتی تخم می‌گذارند زیاد سر و صدا می‌کنند ، اما وقتی خراب می‌کنند
آرام آن را دفن می‌کنند

#عزیز_نسین

♦️@seemorghbook
📕#کارخانه_بچه_سازی

#عزیز_نسین

مَحمَت نُصرَت معروف به عَزیز نَسین نویسنده، مترجم و طنزنویس اهل ترکیه در ۲۰ دسامبر ۱۹۱۵ به دنیا آمد و در ۶ ژوئیه ۱۹۹۵ درگذشت.
پس از خدمت افسری حرفه‌ای، نسین سردبیری شماری گاهنامه طنز را عهده‌دار شد. دیدگاه‌های سیاسی او منجر به چند بار به زندان رفتن شد. بسیاری از آثار نسین به هجو دیوان‌سالاری و نابرابری‌های اقتصادی در جامعهٔ وقت ترکیه اختصاص دارند. آثار او به بیش از ۳۰ زبان گوناگون ترجمه شده‌اند. بسیاری از داستان‌های کوتاه او را ثمین باغچه‌بان، احمد شاملو، رضا همراه و صمد بهرنگی به فارسی ترجمه کرده‌اند. عزیز نام پدرش بود و او این نام را به عنوان نام مستعار خود انتخاب کرد. همچنین نسین در زبان ترکی به معنای تو چه کاره ای یا تو چه هستی است.
در سال‌های پایانی زندگی، عزیز نسین به مبارزهٔ روزافزون با آن‌چه نادانی و افراطی‌گری دینی می‌خواند پرداخت. او به آزادی بیان و حق انتقاد بدون چشم ‌پوشی از اسلام معتقد بود. بعد از فتوای آیت الله خمینی برای قتل سلمان رشدی، نسین ترجمهٔ کتاب آیات شیطانی را آغاز کرد. این مهم منجر به مورد هدف قرار گرفتن وی از سوی گروه‌های افراطی اسلامی شد. در ۱۹۹۳ هتلی را در شهر سیواس آتش زدند و سبب مرگ ۳۷ نفر در واقعهٔ کشتار سیواس شدند. خود نسین از این جریان جان سالم بدر برد.

♦️@seemorghbook
وقتی یک سیاستمدار ساکت است
اتفاق بدی می‌افتد ،
سیاستمدارها شبیه مرغ ‌اند :
وقتی تخم می‌گذارند زیاد سر و صدا می‌کنند ، اما وقتی خراب می‌کنند
آرام آن را دفن می‌کنند

#عزیز_نسین

♦️@seemorghbook
یک روز بر گونه این مملکت یک بوسه
و بالای سرش یک یادداشت می‌گذارم
و می‌روم:
«آنچنان زیبا خوابیده‌ای که دلم نیامد بیدارت کنم …»

#عزیز_نسین

♦️@seemorghbook
در کشورهایی که مردمانش
بیش از ۶۰ درصد خنگ باشند ،
معتبرترین و پردرآمدترین شغل ،
تـجـارت دیــن اسـت !

#عزیز_نسین

♦️@seemorghbook