کتابخوانی📚
6.26K subscribers
6.04K photos
390 videos
12.1K files
990 links
https://www.instagram.com/azadshafi7


👻مخاطب نوشته هام یه موجود خیالیه :)


Admin:
@ShafiAzad7
Download Telegram
Forwarded from Sciensology
▪️ویروس‌های سرطان‌زا

ویروس‌ها می‌توانند سبب ایجاد طیف وسیعی از بیماری‌های انسان از هاری تا آبله و سرماخوردگی شوند. اغلب این عوامل عفونی از طریق توانایی تکثیر خود در سلول‌های میزبان، کشتن این سلول‌ها و انتشار ذرات ویروسی به جانداران آسیب می‌زنند. اثرات سیتوپاتیک ویروس‌ها که قادر به کشتن سلول هستند، همراه با توانایی آن‌ها برای انتشار سریع در سراسر بافت موجب می‌شود محدودهٔ وسیعی از بافت تخریب شود. برخی از ویروس‌ها ممکن است در عوض کشتن سلول‌های آلوده به شکل کاملاً متناقضی میزبان خود را مجبور به رشد کنند و باعث گردند سلول‌های میزبان به روش غیرقابل کنترلی تکثیر شوند. چنین ویروس‌هایی که معمولاً اونکوویروس یا ویروس‌های سرطان‌زا نامیده می‌شوند با انجام این‌ کار می‌توانند سبب ایجاد سرطان شوند. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ میلادی ویروس‌های سرطان‌زا به شدت مورد مطالعه قرار گرفتند، زیرا گمان می‌رفت عامل بسیاری از سرطان‌های رایج در انسان هستند. این تصور در نهایت بر اساس شواهدی که متعاقباً در آن دهه و دهه‌های بعد جمع‌آوری گردید، رد شد. امروزه مشخص شده است که ویروس‌ها عامل ۱۰ درصد از سرطان‌ها در انسان می‌باشند.

@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️ممتیک

ریچارد داوکینز در سال ۱۹۷۶ کتاب ژن خودخواه را منتشر کرد. او در ده فصل اول کتاب خود توضیحی در مورد افکار فرگشتی ارائه می‌کند و منحصراً بر ژن‌ها به عنوان واحدهای همانندسازی تمرکز می‌کند. داوکینز تنها در آخرین فصل به بیان مفهوم مم‌ها (meme) می‌پردازد و بر وجود آن به عنوان نوع دیگری همانندساز تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که ژن‌ها تنها مولفهٔ این رده نیستند. مم‌ها به عنوان واحدهای فرضی فرهنگ تعریف می‌شوند که از طریق تقلید گسترش می‌یابند و از نسلی به نسل بعد منتقل می‌گردند. داوکینز با کاوش در ایده مم از مفهوم فرهنگ به عنوان یک ویژگی انسانی که انسان خردمند (هوموساپینس) را از گونه‌های دیگر متمایز می‌کند بحث را شروع می‌نماید و از آغاز ایده مم‌ها می‌گذرد و سپس نحوهٔ خودهمانندسازی مم‌ها را توضیح می‌دهد.

سوزان بلک‌مور (۲۰۰۱) اظهار می‌کند که وقتی مم‌ها به وجود آمدند، همه‌چیز در فرگشت تغییر کرد. داوکینز (۲۰۰۶) نیز تصدیق می‌کند که حتی اگر ظهور مم‌ها متأخر باشد، آن‌ها تغییرات فرگشتی را به سرعت گسترش می‌دهند و از ژن‌ها پیشی می‌گیرند. داوکینز (۱۹۷۶) همانندساز را به عنوان یک واحد اطلاعاتی تعریف می‌کند که می‌تواند با برخی تغییرات یا خطاها تکثیر شود. در واقع مم‌ها پدیده‌های فرهنگی و ساختارهای زنده‌‌ای هستند که قادر به تکرار خود می‌باشند و از مغزی به مغز دیگر منتقل می‌گردند (جارزویسز، ۲۰۱۶).

به این ترتیب، یک مم توسط داوکینز به عنوان واحد انتقال فرهنگی در نظر گرفته می‌شود. برای مثال، مم‌ها ممکن است به موسیقی‌ها، مراحل رقص و افکار یا به مد لباس، آداب و رسوم و مراسم گوناگون اشاره داشته باشند. داوکینز با بحث در مورد چگونگی تشخیص واحد مم، وجود واحدهای بزرگ و کوچک و «واحدهای درون واحد» را پیشنهاد می‌کند. به عنوان مثال، داوکینز تأیید می‌کند که یک آواز یک مم است، اما کل سمفونی نهم بتهوون نیز یک مم است. با این‌حال او اشاره می‌کند گزیده‌‌ای به یاد ماندنی از سمفونی که شهرت بیش‌تری نسبت به بقیه پیدا کرده است، شایسته نام مم می‌باشد. همان‌طور که داوکینز فرض می‌کند، تقلید روشی است که مم‌ها می‌توانند خود را تکثیر کنند. اساساً ماندگاری، زایایی و امانت در نسخه‌برداری ویژگی‌هایی هستند که ارزش بقای بالای یک مم را مشخص می‌کنند. به گفته بلک‌مور (۱۹۹۹) این سه ویژگی بدین معناست که همانندساز در فرآیند تقلید به کپی‌های طولانی، متعدد و دقیق نیاز دارد.

@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️زیبایی ایده‌ها و حل مسائل در سیستم استدلالی

حل مسائل دشوار موجب ایجاد احساسی خوب در انسان می‌شود. منشاء این لذت چیست؟ پیشنهاد شده است حل مسائل باید برای انسان احساسی خوب به همراه داشته باشد تا تلاش ما با انگیزه‌ای بیش‌تر ادامه پیدا کند؛ زیرا توانایی حل مسائل دشواری که نیازمند عملیات منظم یا نحوی هستند ممکن است ارزش بقاء داشته باشند (رولز، ۲۰۱۴). اما چه چیزی ایده‌ها و راه‌حل‌های ساده را از نظر زیبایی‌شناختی خوشایند می‌کند؟ پیشنهاد شده است مغز انسان به گونه‌ای سازش یافته که راه‌حل‌های ساده را از نظر زیبایی‌شناختی خوشایند دریابد، زیرا احتمال درستی آن‌ها بیش‌تر است (رولز، ۲۰۱۲). در واقع این همان رانش صرفه‌جویی و تیغ اوکام است؛ یعنی اصل یا مکاشفه‌ای است که می‌گوید موجودیت‌ها و فرضیه‌ها نباید بی‌دلیل اضافه شوند؛ بین دو نظریه رقیب که از سایر جهات به یک اندازه مؤثر هستند، نظریه‌ای که ساده‌تر است ترجیح داده می‌شود. این اصل بیان می‌کند که شرح هر پدیده‌ای باید تا حد ممکن دارای فرض‌های کم‌تری باشد و آن‌هایی را که هیچ تفاوتی در پیش‌بینی‌ قابل مشاهده نظریه ندارند حذف کند.

@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️تفاوت‌های جنسی در رفتار کودکان

ملیسا هاینز استدلال می‌کند که بزرگ‌ترین تفاوت جنسی در رفتار را می‌توان در بازی کودکان مشاهده کرد. کودکان وقت خود را بیش‌تر صرف بازی کردن می‌کنند و اعتقاد بر این است که بازی در رشد مغز نقش مهمی را ایفاء می‌کند. در این یادداشت به شرح اثرات هورمون‌ها بر رفتار و ترجیحات کودکان می‌پردازیم.

@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️علت زیبایی موسیقی

ایجاد صوت برای برقراری ارتباطات احساسی بین انسان‌ها استفاده می‌شود که منشاء آن در سایر نخستی‌ها مشهود است (رولز و همکاران، ۲۰۰۶). به عنوان مثال می‌توان به صداهای هشدار دهنده، تشویق‌ به عمل برای جنگ و لالایی آرامش‌بخش برای نوزاد اشاره کرد. پیشنهاد شده است که این کانال‌های ارتباطات احساسی توسط موسیقی به کار گرفته می‌شوند و در واقع صداهای هماهنگ بالعکس صداهای ناهماهنگ به طور اساسی موجب فعال‌سازی قشر اوربیتوفرونتال می‌گردند (بلاد و همکاران، ۱۹۹۹؛ بلاد و زتوره، ۲۰۰۱) که درگیر درک احساسات است. رولز پیشنهاد می‌کند که موسیقی هماهنگ به طور کلی خوشایند است، زیرا با صداهای طبیعی از جمله صوتی که همراهِ یک منشاء واحد می‌باشد به طور طبیعی هماهنگ است. مثال خوب آن صدای آرام یک زن است. ناهماهنگی معمولاً وقتی رخ می‌دهد که چندین منشاء نامرتبط به هم وجود داشته باشد که ممکن است در اثر پیشامدهایی همچون زلزله یا تخته‌سنگ‌های لغزنده‌‌ای که در حال فروریزی به یکدیگر ساییده می‌شوند و یا تارهای ویولن که هماهنگ با هم کوک نشده‌اند و همچنین صدای انسان وقتی خشمگین است و فریاد می‌زند ایجاد شوند.

@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️غذاهای کم‌ارزش و مغز؛ چگونه رژیم‌های غذایی مدرن منجر به کاهش سلامت مغز می‌شوند؟

در سال‌های اخیر اظهارات عاطفی، غیر منطقی و انفجاری در گفتمان عمومی افزایش یافته است. این تشدید در لفاظی‌های خشمناک گاهی اوقات به رسانه‌های اجتماعی نسبت داده می‌شود، اما آیا عوامل دیگری وجود دارند که بر سبک و سیاق ارتباطات افراد اثر می‌گذارند و آن را تغییر می‌دهند؟ برخی پژوهشگران علوم تغذیه و سلامت روان اذعان دارند که بسیاری از افراد جامعه گرسنگی مغز را تجربه می‌کنند و به عملکرد شناختی و تنظیم احساسات خود آسیب می‌رسانند. بدیهی است که ما دچار کمبود درشت‌مغذی‌ها نیستیم؛ آمریکایی‌ها تمایل دارند به اندازهٔ کافی پروتئین‌ها، چربی‌ها (گرچه معمولاً بهترین چربی‌ها نیستند) و کربوهیدرات‌ها (معمولاً کربوهیدرات‌های پیچیده خوب نیستند) را دریافت کنند. اما ما در مورد ریزمغذی‌ها (مواد معدنی و ویتامین‌ها) فریب خورده‌ایم، به ویژه در مورد «محصولات فوق‌فرآوری شده». محصولات فوق‌فرآوری شده شامل مواردی مانند نوشابه، تنقلات و اسنک‌های بسته‌بندی‌شده، غلات صبحانه شیرین‌شده و ناگت مرغ است. این خوراکی‌ها معمولاً حاوی مقادیر کمی از چند ریزمغذی هستند مگر اینکه غنی شده باشند، اما حتی در این صورت مقادیر آن‌ها اندکی بالاتر است.

بسیاری از ما می‌دانیم که نوع رژیم غذایی یک مسأله مهم برای سلامت جسمانی است، چرا که کیفیت رژیم غذایی با شرایط سلامتی مانند چاقی، دیابت و بیماری‌های قلبی‌عروقی مرتبط می‌باشد؛ با این‌حال عموم مردم کم‌تر از تأثیر تغذیه بر سلامت مغز آگاه هستند. با توجه به اینکه انتخاب‌های غذایی انسان‌ها شدیداً به سمت محصولات فوق‌فرآوری شده حرکت کرده است، باید بدانیم شواهد علمی قابل توجهی وجود دارند که ثابت می‌کنند مصرف ریزمغذی‌ها بر سلامت روان به ویژه زودرنجی، عصبانیت انفجاری و خلق ناپایدار تأثیر می‌گذارند. شواهد علمی برای این نظریه گسترده است، اما در رسانه‌ها به ندرت ذکر شده است و بنابراین تعداد کمی از مردم با آن‌ها آشنا هستند. ده‌ها پژوهش از کشورهایی مانند کانادا، اسپانیا، ژاپن و استرالیا نشان داده است افرادی که رژیم غذایی سالم و کامل دارند نسبت به افرادی که رژیم غذایی نامناسبی دارند (غذای این افراد عمدتاً شامل محصولات فوق‌فرآوری‌ شده می‌شود) علائم افسردگی و اضطراب کم‌تری نشان می‌دهند.

یک تحقیق بر روی ۸۹ هزار نفر در ژاپن با ۱۰ تا ۱۵ سال پیگیری نشان داده است میزان خودکشی در افرادی که رژیم غذایی کامل مصرف می‌کردند نصف آن‌هایی بود که رژیم‌های غذایی‌شان شامل خوراکی‌های کم‌تر سالم بود. زودرنجی و خلق ناپایدار اغلب مشخصه افسردگی است. تحقیقات مستقل متعددی نشان داده‌اند افراد مبتلا به افسردگی که رژیم غذایی نسبتاً ضعیفی دارند، با تغییر رژیم غذایی به سبک مدیترانه‌ای که یک رژیم غذایی کامل است پیشرفت‌های قابل توجهی در سلامت روان خود تجربه می‌کنند. در یکی از این تحقیقات حدود یک‌سوم از افرادی که علاوه بر درمان منظم نیز رژیم غذایی خود را به رژیمی کامل تغییر دادند، افسردگی‌شان پس از ۱۲ هفته بهبود یافت. نتیجه روشن است؛ جمعیتی که به خوبی تغذیه شده باشند بهتر می‌توانند استرس را تحمل کنند. گرسنگی پنهان مغز یک عامل قابل اصلاح و تعدیل است که به طغیان‌های عاطفی، پرخاشگری و حتی از دست دادن نزاکت در گفتمان عمومی کمک می‌کند.

@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️سازگاری مردان برای جنگ

جنگ چه در گذشته و چه در حال حاضر بین گروه‌ها به طور عمده توسط مردان مدیریت و اجرا می‌شود (گلدشتاین، ۲۰۰۱؛ رانگهام و پیترسون، ۱۹۹۶). ریشه این تمایل مردان به جنگ را باید در فرآیندهای انتخاب جنسی جستجو کرد. سازش‌های فرگشتی که جنگ را ترویج می‌کنند فقط در مردان وجود دارد، چرا که مردان از مشارکت راهبردی در جنگ در طول فرگشت انسان مزایای باروری قابل‌ توجهی کسب کردند. مردان دارای چندین سازگاری برای جنگ هستند. برای مثال، مردان تمایل بیش‌تری به تشکیل ائتلاف‌های منسجم از اعضای گروه دارند (توبی و کازمیدز، ۱۹۸۸) و نسبت به اعضای برون‌ گروه دارای تبعیض و خصومت بیش‌تری می‌باشند. همچنین مردان نسبت به زنان ترجیح بیش‌تری برای سلسله‌مراتب گروه‌محور نشان می‌دهند و تمایل بیش‌تری برای ایجاد، حفظ و توجیه روابط حاکم-زیردست در میان گروه‌های اجتماعی دارند (لی و همکاران، ۲۰۱۱). علاوه بر این ممکن است مردان مکانیسم‌هایی روان‌شناختی داشته باشند که خطرات و مزایای مرتبط با مشارکت در جنگ را محاسبه کند و در زمانی که احتمال پیروزی زیاد است منجر به تحریک خشونت شود (توبی و کازمیدز، ۱۹۸۸).

@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️تولید نورون‌های جدید در مغز‌های بالغ

باور سنتی که مربوط به کارهای سانتیاگو کاخال در اواخر دههٔ ۱۸۰۰ میلادی می‌شود این است که مغز مهره‌داران تمام نورون‌های خود را در رشد جنینی یا اوایل دوران نوزادی تشکیل می‌دهد. فراتر از این مرحله نورون‌ها می‌توانند شکل خود را تغییر دهند، اما مغز نمی‌تواند نورون‌های جدیدی ایجاد کند. این نظریه پذیرفته شده بود تا اینکه یک‌سری استثناها توسط پژوهشگران بعدی یافت شد. در جستار پیشِ رو به بررسی این مسأله می‌پردازیم.

@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️زیبایی مناظر طبیعی

بسیاری از ویژگی‌های ریختی مناظر طبیعی ممکن است از نظر زیبایی‌شناختی جذاب باشند؛ زیرا موجب فعال‌سازی سیستم‌هایی از مغز می‌شوند که فرگشت یافته‌اند تا سیگنال‌هایی از ایمنی، غذا و غیره ارائه دهند. فضای باز ممکن است به این علت جذاب باشد که شکارچیان بالقوه را می‌توان دید. سرپناه ممکن است به این علت جذاب باشد که جایی برای پنهان شدن است (اپلتون، ۱۹۷۵). یک منظرهٔ سرسبز و خرم ممکن است به این علت جذاب باشد که نشان‌دهندهٔ فراوانی غذا می‌باشد. گل‌ها ممکن است به صورت پیش‌بینی‌کنندهٔ میوه در اواخر فصل جذاب باشند. رنگ آبی توسط میمون‌ها ترجیح داده می‌شود و این ممکن است به این علت باشد که آسمان آبی چون از ورای پوشش چتر مانند جنگل دیده می‌شود، نشانی از محل ایمنی روی زمین از چنگال شکارچیان است (هامفری، ۱۹۷۱). یک غروب آفتاب قرمز شفاف یا نارنجی ممکن است به عنوان یک پیش‌بینی‌کنندهٔ هوای خوب و ایمنی در طول شب بدون آب و هوای بد جذاب باشد. رولز پیشنهاد می‌کند این عوامل برای ایجاد زیبایی به تنهایی عمل نمی‌کنند، اما شاید به زیبایی زیبایی‌شناختی که تحت‌تأثیر عوامل بسیاری قرار می‌گیرند کمک کنند.

@NeoSciensology
اشتباهی که بنجامین فرانکلین
هرگز فراموش نکرد!

بنجامین فرانکلین در هفت‌سالگی سخت عاشق یک سوت شده بود. اشتیاق او برای خرید سوت به‌ قدری زیاد بود که یک ‌راست به مغازه اسباب‌بازی ‌فروشی رفت و هرچه سکه در جیبش داشت، روی پیشخوان مغازه ریخت و بدون آن‌که قیمت سوت را بپرسد همه سکه‌ها را به فروشنده داد! فرانکلین هفتاد سال بعد برای یک دوست نوشت: سوت را گرفتم و به خانه رفتم و آن‌قدر سوت زدم که همه کلافه شدن! اما خواهر و برادرهای بزرگم متوجه شدن که برای یک سوت پول فراوان پرداخته‌ام؛ و اساسى به من خندیدند...

اوقاتم عجیب تلخ شده بود، و از ته دل گریه می‌کردم. سال‌ها بعد که فرانکلین سفیر آمریکا در فرانسه و شخصیت معروف و جهانی شد هنوز آن را فراموش نکرده بود و می‌گفت: همان‌طور که بزرگ شدم و قدم به دنیای واقعی گذاشتم، اعمال انسان‌ها را دیدم و متوجه شدم بسیاری از آن‌ها بهای گزافی برای یک سوت می‌پردازند. بخش اعظم ناراحتی افراد با ارزیابی غلط آن‌ها از ارزش واقعی چیزها فراهم آمده است.
بدبينى، نااميدى، كم‌تحمل بودن، غصه خوردن، تردیدها و انتخاب‌ها، اختلافات خانوادگی، مشاجره‌ها، بحث‌وجدال بر سر مسائلی که حتی ارزش فکر کردن ندارند. همه سوت‌هایی هستند که بیشتر افراد با ندانستن بهای گزافی برایش می‌پردازند
@ShafiAzad
‏بی‌فرهنگ‌ها رفتارهای متنوعی دارند:
‏یکی آشغال می‌ریزد، یکی متلک می‌گوید،
یکی آلودگی صوتی ایجاد می‌کند.
‏اما همگی یک ویژگی مشترک دارند:
‏کتاب نمی‌خوانند‌‌‌.

@ShafiAzad
📎 #_یک_تکه_کتاب

من دو بابا داشتم؛ یکی دارا و دیگری نادار. یکی بسیار درس‌خوانده و زیرک بود، مدرک دکترا داشت و دوره‌ی 4ساله‌ی کارشناسی را 2ساله گذرانده بود. بابای دیگر، هرگز نتوانسته بود کلاس هشتم را هم به پایان برساند. هر دو مرد، سخت‌کوش و در کار و زندگی خود پیروز بودند. درآمد هر دو رضایت‌بخش بود اما یکی از آنان در زمینه‌ی مالی، پیوسته مشکل داشت. بابای دیگر، از خانواده و دیگران به ارث گذاشت. از دیگری تنها صورتحساب‌هایی به‌جا ماند که می‌بایست پرداخت شوند. هر دو به من اندرزهایی دادند اما اندرزهای‌شان متفاوت بود...

📕 بابای دارا، بابای ندار
✍️🏻 #رابرت_کیوساکی

@ShafiAzad
آدم به سرعت پیر می‌شود، آن هم بدون اینکه بازگشتی در کار باشد.
وقتی بدون اراده، به بدبختی آن عادت کردی و حتی دوستش داشتی، آن‌وقت متوجه قضیه می‌شوی.
طبیعت از تو قوی‌تر است. تو را در قالبی امتحان می‌کند و آن‌وقت دیگر نمی‌توانی از آن بیرون بیایی. نقشت و سرنوشتت را بدون اینکه بفهمی، کم کمک جدی می‌گیری و بعد وقتی سر برمی‌گردانی، می‌بینی که دیگر برای تغییر وقتی نیست. سر تا پا دلشوره شده‌ای و برای همیشه به همین شکل ثابت مانده‌ای.

📕 سفر به انتهای شب
✍🏻 #لویی_فردینان_سلین

@ShafiAzad
📎 #_یک_تکه_کتاب

من در جستجو هستم، می‌دانم نیاز به جستجو دارم، باید خود را بجویم. باد به گلو نمی‌اندازم ولی هر چه هست می‌دانم که هستم و برای خودم یک زندگی دارم، زندگی ناچیزی دارم.
زندگی همچو طولانی نیست، تنها یک بار هم هست. من حق دارم؛ من وظیفه دارم که آن را به هدر ندهم و سرسری از آن نگذرم ...

📕 جان شیفته
✍🏻 #رومن_رولان

@ShafiAzad
Forwarded from Sciensology
▪️کورتیزول؛ هورمون کنش و هشیاری

هنگامی که فرد در حالت «استرس» قرار می‌گیرد، بدن او هورمونی به نام «کورتیزول» ترشح می‌کند. کورتیزول به عنوان تنظیم‌کننده بسیاری از فرآیندها همچون سوخت‌وساز چربی و گلوکز، فشار خون، پاسخ‌های التهابی و ایمنی تعریف می‌شود (استافنبیل، ۲۰۱۳). کورتیزول به طور کلی بدن را «بیدار» می‌کند تا به یک محرک بیرونی پاسخ دهد؛ به واقع کورتیزول بر بسیاری از سیستم‌های بدن تأثیر می‌گذارد تا آن‌ها بدن را در حالت هشدار قرار دهند. ممکن است فرد افزایش ضربان قلب و تنفس، تنش عضلانی و افزایش آگاهی نسبت به اتفاقات اطراف را احساس کند.

چگونگی ترشح کورتیزول بدین صورت است که یک تغییر محیطی استرس‌زا توسط سیستم عصبی محیطی و سپس در داخل سیستم عصبی مرکزی تشخیص داده می‌شود. هنگامی‌که محرک استرس‌زا وارد مغز می‌گردد، محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) فعال می‌شود و نوراپی‌نفرین و آدرنالین آزاد می‌‌گردد؛ استرس همچنین آمیگدال، هسته اکومبنس و هیپوکامپ را فعال می‌کند (جورج کروسوس، ۲۰۰۹). پس از آزاد شدن هورمون‌های مزبور، هیپوتالاموس نیز فعال می‌شود. سپس هیپوتالاموس به هیپوفیز پیغام می‌دهد؛ هیپوفیز سیگنالی را به غدد فوق کلیوی می‌فرستد که کورتیزول را در جریان خون آزاد می‌کنند. کورتیزول معمولاً در جریان خون یافت می‌گردد، اما می‌تواند از طریق ادرار و مو نیز آزاد شود (لی و همکاران، ۲۰۱۵).

کورتیزول معمولاً با ریتم شبانه‌روزی تطابق دارد. این هورمون در صبح به بالاترین میزان خود می‌رسد و در طول روز کاهش می‌یابد. کورتیزول احساس گرسنگی و چرخه خواب و بیداری را کنترل می‌کند و فرآیندهای یادگیری و حافظه را از طریق تعامل با گیرنده‌های ویژه‌ای که در قشر پیش‌پیشانی، هیپوکامپ و آمیگدال قرار دارند، تحت تأثیر قرار می‌دهد (روسو و همکاران، ۲۰۱۳).

@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️نوشیدن الکل و افزایش خطر ابتلا به سرطان

داده‌های ژنتیکی ۱۵۰ هزار نفر به مدت ۱۱ سال نشان می‌دهد که نوشیدن الکل موجب پیشرفت سرطان می‌شود. استالدهید مولکولی سمی است که هنگام سوخت‌و‌ساز الکل در بدن تولید می‌شود و دو واریانت ژنتیکی می‌توانند موجب کاهش توانایی در تجزیه‌ استالدهید شوند. کسانی که دارای یک یا دو کپی از این دو واریانت ژنتیکی هستند، بین ۱۳ تا ۳۱ درصد بیش‌تر در معرض خطر سرطان قرار دارند؛ به ویژه سرطان‌هایی که با الکل مرتبط هستند. سرطان‌های سر و گردن، مری، روده، مقعد و کبد در افرادی که الکل می‌نوشند بیش‌تر مشاهده شده‌اند. کسانی که دست‌کم دارای یک کپی از واریانت کم‌تحمل در برابر الکل هستند و به گونه‌ای منظم الکل می‌نوشند، بیش‌تر در معرض خطر سرطان‌های سر و گردن و سرطان مری قرار دارند. بنابراین ممکن است ناتوانی در تجزیه استالدهید به‌ طور مستقیم بر خطر ابتلا به سرطان تأثیر بگذارد. در مجموع یافته‌ها نشان می‌دهد الکل عامل انواع سرطان است و افرادی که آستانه‌ تحمل کم‌تری در برابر الکل دارند، احتمال مبتلا شدن آن‌ها به سرطان بیش‌تر است، زیرا نمی‌توانند الکل را تجزیه کنند.

@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️فعالیت بدنی و جلوگیری از مرگ زودرس

نتایج تحقیقات در امریکا نشان می‌دهد اگر مردم روزانه ۱۰ دقیقه بیش‌تر پیاده‌روی کنند، در مجموع می‌توانند از مرگ ده‌ها هزار نفر جلوگیری به عمل آورند. حتی مقدار کمی فعالیت بدنی بیش‌تر تمامی افراد می‌تواند به طور بالقوه مانع صدها هزار مرگ زودرس در سال‌های آینده شود. مدل‌سازی انجام شده نشان می‌دهد اگر افراد بزرگسالی که دارای توانایی حرکت هستند، ۱۰ دقیقه بیش‌تر در روز پیاده‌روی ‌سریع کنند، در کل کشور ممکن است از مرگ ۱۱۱,۱۷۴ نفر - حدود ۷ درصد از کل موارد مرگ‌و‌میر در یک سال عادی - پیشگیری شود. هنگامی که پژوهشگران زمان فرضی ورزش را دو برابر کردند و به ۲۰ دقیقه ورزش بیش‌تر در طول روز رساندند، از تعداد مرگ‌و‌میرهایی که به شکل بالقوه می‌شد پیشگیری کرد به ۲۰۹,۴۵۹ مورد افزایش یافت. سه برابر کردن مقدار ورزش و رساندن آن به ۳۰ دقیقه ورزش اضافی در روز از ۲۷۲,۲۹۷ مورد مرگ یا تقریباً ۱۷ درصد از کل موارد مرگ‌و‌میر سالانه معمول جلوگیری کرد. لازم به یادآوری می‌باشد که این داده‌ها پیش از پاندمی کووید ۱۹ جمع‌آوری شده‌ است.

Source: JAMA Network
@NeoSciensology
Forwarded from Sciensology
▪️پردازش شناختی

شناخت (Cognition) یک اصطلاح جامع و گسترده است که شامل فرآیندها و مؤلفه‌های زیادی می‌شود؛ به طور خلاصه می‌توان شناخت را به عنوان جریان پیوسته اطلاعات از مرحلهٔ ورودی تا مرحلهٔ خروجی در نظر گرفت. اطلاعات ورودی در طول مسیر تحت اَشکال مختلفی از پردازش قرار می‌گیرند و بنابراین واضح است که شناخت شامل انواع گوناگونی از پردازش اطلاعات است که در مراحل مختلف رخ می‌دهد. پردازش شناختی با اطلاعات ورودی آغاز می‌شود. اطلاعات دریافت شده توسط اندام‌های حسی مرحلهٔ اولیهٔ ادراک را طی می‌کند که شامل تجزیه‌وتحلیل محتوای آن می‌شود.

حتی در مرحلهٔ اولیهٔ از پردازش نیز مغز به استخراج معنا از ورودی‌ها می‌پردازد و تلاش می‌کند اطلاعاتی را که در آن‌ها وجود دارد درک کند. فرآیند ادراک اغلب منجر به ایجاد نوعی ثبت و ضبط از ورودی دریافتی می‌شود و این شامل یادگیری و ذخیره‌سازی حافظه است. هنگامی‌که یک حافظه برای برخی از اطلاعات ایجاد شد، می‌توان آن را برای استفاده‌های بعدی نگه داشت تا به فرد در موقعیت‌های دیگری کمک کند. این اتفاق معمولاً مستلزم بازیابی اطلاعات است؛ بازیابی گاهی اوقات صرفاً برای دسترسی به برخی از اطلاعات ذخیره شده در گذشته انجام می‌شود.

از سوی دیگر، ما گاهی اطلاعاتی را بازیابی می‌کنیم تا زمینه فعالیت‌های ذهنی بعدی مانند تفکر را فراهم نمائیم. فرآیندهای فکری اغلب از بازیابی حافظه استفاده می‌کنند؛ به عنوان نمونه هنگامی که از تجربهٔ قبلی برای کمک به مقابله با مشکل یا موقعیت جدید استفاده می‌کنیم به واقع بازیابی حافظه صورت گرفته است. گاهی اوقات این شامل بازآرایی و دستکاری اطلاعات ذخیره شده برای تطبیق آن با یک مشکل یا کار جدید است. به این ترتیب، فرآیند تفکر تنها شامل بازیابی خاطرات قدیمی نیست.

Source: An Introduction to Cognitive Psychology; by David Groome
@NeoSciensology
-گفتم خانم‌ جون، این تو چی نوشته؟
-گفت می‌خوای برات بخونم؟
-گفتم «آره.»

قصه‌ی قلعه‌ی سنگبارو خوند
-گفتم خانم، اینا که دروغه

-گفت می‌دونم، اما می‌خوام ببینم این اجداد والاتبار با این چیزا چطور خوابشان می‌برده.

📕 شازده احتجاب
✍🏻 #هوشنگ_گلشیری
@ShafiAzad