👆👆👆
هر آدم عاقلی میپذيرد که ردناپذير بودن قوریهای پرنده، به درد هيچ استدلال جالبی نمیخورد. هيچ کدام از ما نيازی نمیبينيم که هيچ يک از ميليونها چيز عجيب و غريبی را که يک ذهن خلاق يا شوخطبع میتواند خلق کند٬ رد کنيم.
وقتی از من میپرسند که آيا بیخدا هستم، يک راهکار جالب اين است که به سؤالکننده خاطر نشان میکنم که خود او هم در قبال زئوس، آپولو، آمون، رع، ميترا، بعل، ثور، واتو، گوسالهی طلايی و اسپاگتی پرنده٬ بیخداست. من فقط يک خدا پيشتر میروم.
- ریچارد داوکینز، از کتاب پندار خدا
#آتئیست
#آرش
#شفیع آزاد
@shafiazad
هر آدم عاقلی میپذيرد که ردناپذير بودن قوریهای پرنده، به درد هيچ استدلال جالبی نمیخورد. هيچ کدام از ما نيازی نمیبينيم که هيچ يک از ميليونها چيز عجيب و غريبی را که يک ذهن خلاق يا شوخطبع میتواند خلق کند٬ رد کنيم.
وقتی از من میپرسند که آيا بیخدا هستم، يک راهکار جالب اين است که به سؤالکننده خاطر نشان میکنم که خود او هم در قبال زئوس، آپولو، آمون، رع، ميترا، بعل، ثور، واتو، گوسالهی طلايی و اسپاگتی پرنده٬ بیخداست. من فقط يک خدا پيشتر میروم.
- ریچارد داوکینز، از کتاب پندار خدا
#آتئیست
#آرش
#شفیع آزاد
@shafiazad
دانمگرایی، ندانمگویی، ندانمباوری، لاادریگری، یا مسلک لاادریه (به انگلیسی: Agnosticism)، دیدگاهی فلسفی است که دانستن درستی یا نادرستیِ برخی ادعاها و بهطور ویژه ادعاهای مربوط به امور فراطبیعی مانند الهیات و زندگی پس از مرگ و وجود خدا و موجودات روحانی و یا حتی حقیقت نهایی را نامعلوم و یا با توجّه به شکل «ندانمگویی» در اساس ناممکن میداند. لاادریگری، از گرایشهای فلسفی است که در عین اذعان به عینیت و واقعیت جهان، شناخت قسمتی از آن و یا کل آن را ناممکن میداند.
این اصطلاح برای نخستین بار توسط توماس هنری هاکسلی به مفهوم غیرقابلشناخت بودن ماوراء طبیعت بهکار رفت، اما پس از آن، در ادبیات فلسفی و بهویژه مارکسیستی، در معنای غیرقابلشناخت بودن جهان مادی بهکار میرود.
بسیاری از فیلسوفان و اندیشمندان درمورد ندانمگرایی نوشتهاند که میتوان از توماس هنری هاکسلی، رابرت انگرزول، برتراند راسل و ابوالعلاء معری نام برد.
نظریه کانت و نظریه شکاکیت، نوعی ندانمگری بهشمار میروند. هیوم نیز، از فلاسفه باورمند به این مکتب است.
ندانمگرایان حقیقت نهایی را نامعلوم میدانند و معتقد به جمله معروف دانم که ندانم سقراط، فیلسوف یونانی هستند. ندانمگرایان معتقداند که منظور سقراط این بوده که انسان هرگز نمیتواند چیزی راجع به جهان خارج را به یقین بداند، امّا از احوالات درونی خود به یقین میتواند معرفت (شناخت) یابد؛ پس میتواند بگوید که راجع به جهان خارج به یقین چیزی نمیداند و تناقضی پیش نمیآید. به طور کلی ندانمگرایان میگویند اوج دانایی، اظهار به ندانستن است زیرااز طرفی دلایل کافی برای اثبات وجود خداوند وجود ندارد و از طرفی دلایل کافی برای اثبات وجود نداشتن خدا نیز وجود ندارد. البته بسیاری از ندانم گرایان در مورد خداوند خارجی موضع ندانم گرایانه دارند ولی به وجود خداوند درون هر انسان اعتقاد دارند
#آگنوستیک
#شفیع ازاد
این اصطلاح برای نخستین بار توسط توماس هنری هاکسلی به مفهوم غیرقابلشناخت بودن ماوراء طبیعت بهکار رفت، اما پس از آن، در ادبیات فلسفی و بهویژه مارکسیستی، در معنای غیرقابلشناخت بودن جهان مادی بهکار میرود.
بسیاری از فیلسوفان و اندیشمندان درمورد ندانمگرایی نوشتهاند که میتوان از توماس هنری هاکسلی، رابرت انگرزول، برتراند راسل و ابوالعلاء معری نام برد.
نظریه کانت و نظریه شکاکیت، نوعی ندانمگری بهشمار میروند. هیوم نیز، از فلاسفه باورمند به این مکتب است.
ندانمگرایان حقیقت نهایی را نامعلوم میدانند و معتقد به جمله معروف دانم که ندانم سقراط، فیلسوف یونانی هستند. ندانمگرایان معتقداند که منظور سقراط این بوده که انسان هرگز نمیتواند چیزی راجع به جهان خارج را به یقین بداند، امّا از احوالات درونی خود به یقین میتواند معرفت (شناخت) یابد؛ پس میتواند بگوید که راجع به جهان خارج به یقین چیزی نمیداند و تناقضی پیش نمیآید. به طور کلی ندانمگرایان میگویند اوج دانایی، اظهار به ندانستن است زیرااز طرفی دلایل کافی برای اثبات وجود خداوند وجود ندارد و از طرفی دلایل کافی برای اثبات وجود نداشتن خدا نیز وجود ندارد. البته بسیاری از ندانم گرایان در مورد خداوند خارجی موضع ندانم گرایانه دارند ولی به وجود خداوند درون هر انسان اعتقاد دارند
#آگنوستیک
#شفیع ازاد
ﭼﺮﺍ ﻣﻐﺰ ﻣﺎ ﺍﯾﻦﻗﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ؟
ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﻣﻮﺗﺎﺳﯿﻮﻥ ( ﺟﻬﺶ ) ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﮑﺎﻣﻞ ﺳﺮﯾﻊ ﻣﻐﺰ ﻫﻤﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺳﺎﯾﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻋﻀﻼﺕ ﻓﮏ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻞ ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺁﻥﻫﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺭﺷﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﻣﯽﮐﺮﺩ . ﺍﻣﺎ ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻭ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ، ﻣﻮﺗﺎﺳﯿﻮﻧﯽ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻓﻮﺭﺍﻥ ﺭﺷﺪ ﻣﻐﺰ ﻫﻢ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ .
ﺍﯾﻦﮐﻪ ﭼﻪﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﯾﻦ ﻓﻮﺭﺍﻥ ﺷﺪ، ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺳﺖ . ﻣﺤﯿﻂ، ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎﯾﯽ ﺫﻫﻨﯽ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺩﺧﯿﻞ ﺑﻮﺩ .
ﺩﯾﻮﯾﺪ ﮔﯿﺮﯼ، ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺴﻮﺭﯼ ﮐﻠﻤﺒﯿﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺴﺒﯽ ﺍﯾﻦ ﻓﺸﺎﺭﻫﺎ ﭘﺮﻭﮊﻩﺍﯼ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩ .
ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺳﺘﺎ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥﮔﻮﻧﻪﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﻣﺤﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽﺷﺎﻥ- ﻣﺜﻞ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺗﺨﻤﯿﻨﯽ ﺩﻣﺎ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺳﺎﻻﻧﻪ ﻭ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺁﻥﻫﺎ ﻣﺜﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺤﯿﻂ ﻗﺒﯿﻠﻪﺍﯼ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﯽ- ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .
ﻫﺮ ﺩﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻥ ﻣﻐﺰ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺷﺰﺍﯾﻂ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺩﺍﺷﺖ .
ﻣﻐﺰ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﭼﺎﺭﻩﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺟﺰ ﺁﻥﮐﻪ ﺭﮊﯾﻢ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﻐﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﻨﺪ .
ﺭﻭﻧﺪ ﮔﺬﺍﺭ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺖﺧﻮﺍﺭﯼ ﻭ ﻫﻤﯿﻦﻃﻮﺭ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪﻥ ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺭﮊﯾﻢ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺁﻥﻫﺎ، ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺹ ﮐﻤﮏﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪﺧﺼﻮﺹ ﺑﻪﺍﯾﻦﺧﺎﻃﺮ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻭ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ، ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﺳﯿﺪﻫﺎﯼ ﭼﺮﺏ ﺍﻣﮕﺎ ۳ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺳﺎﺯ ﻣﻐﺰ، ﺑﻪ ﺭﮊﯾﻢ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﻨﺪ . ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﭘﺨﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻏﺬﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺹ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻀﻢ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺁﺳﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﺟﺪﺍﺩ ﻣﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻭ ﺭﻭﺩﻩ ﮐﻮﭼﮏﺗﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺖ ﻣﻐﺰ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺩﻫﻨﺪ . ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻐﺰ ﻫﻢ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺧﻄﺮ ﺗﻔﮑﺮ ﻭ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺭﺍ .
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻐﺰ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ ﻭ 1.3 ﮐﯿﻠﻮﮔﺮﻡ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ، ﻃﺮﺡ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ
#شفیع
#آزاد
منبع
http://m.livescience.com/5540-human-brains-big.html
http://science.sciencemag.org/content/338/6103/33
ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﻣﻮﺗﺎﺳﯿﻮﻥ ( ﺟﻬﺶ ) ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﮑﺎﻣﻞ ﺳﺮﯾﻊ ﻣﻐﺰ ﻫﻤﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺳﺎﯾﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻋﻀﻼﺕ ﻓﮏ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻞ ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺁﻥﻫﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺭﺷﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﻣﯽﮐﺮﺩ . ﺍﻣﺎ ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻭ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ، ﻣﻮﺗﺎﺳﯿﻮﻧﯽ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻓﻮﺭﺍﻥ ﺭﺷﺪ ﻣﻐﺰ ﻫﻢ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ .
ﺍﯾﻦﮐﻪ ﭼﻪﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﯾﻦ ﻓﻮﺭﺍﻥ ﺷﺪ، ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺳﺖ . ﻣﺤﯿﻂ، ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎﯾﯽ ﺫﻫﻨﯽ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺩﺧﯿﻞ ﺑﻮﺩ .
ﺩﯾﻮﯾﺪ ﮔﯿﺮﯼ، ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺴﻮﺭﯼ ﮐﻠﻤﺒﯿﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺴﺒﯽ ﺍﯾﻦ ﻓﺸﺎﺭﻫﺎ ﭘﺮﻭﮊﻩﺍﯼ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩ .
ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺳﺘﺎ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥﮔﻮﻧﻪﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﻣﺤﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽﺷﺎﻥ- ﻣﺜﻞ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺗﺨﻤﯿﻨﯽ ﺩﻣﺎ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺳﺎﻻﻧﻪ ﻭ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺁﻥﻫﺎ ﻣﺜﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺤﯿﻂ ﻗﺒﯿﻠﻪﺍﯼ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﯽ- ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .
ﻫﺮ ﺩﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻥ ﻣﻐﺰ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺷﺰﺍﯾﻂ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺩﺍﺷﺖ .
ﻣﻐﺰ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﭼﺎﺭﻩﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺟﺰ ﺁﻥﮐﻪ ﺭﮊﯾﻢ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﻐﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﻨﺪ .
ﺭﻭﻧﺪ ﮔﺬﺍﺭ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺖﺧﻮﺍﺭﯼ ﻭ ﻫﻤﯿﻦﻃﻮﺭ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪﻥ ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺭﮊﯾﻢ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺁﻥﻫﺎ، ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺹ ﮐﻤﮏﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪﺧﺼﻮﺹ ﺑﻪﺍﯾﻦﺧﺎﻃﺮ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍﻫﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻭ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ، ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﺳﯿﺪﻫﺎﯼ ﭼﺮﺏ ﺍﻣﮕﺎ ۳ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺳﺎﺯ ﻣﻐﺰ، ﺑﻪ ﺭﮊﯾﻢ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﻨﺪ . ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﭘﺨﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻏﺬﺍ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺹ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻀﻢ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺁﺳﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﺟﺪﺍﺩ ﻣﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻭ ﺭﻭﺩﻩ ﮐﻮﭼﮏﺗﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺖ ﻣﻐﺰ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺩﻫﻨﺪ . ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻐﺰ ﻫﻢ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺧﻄﺮ ﺗﻔﮑﺮ ﻭ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺭﺍ .
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻐﺰ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ ﻭ 1.3 ﮐﯿﻠﻮﮔﺮﻡ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ، ﻃﺮﺡ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ
#شفیع
#آزاد
منبع
http://m.livescience.com/5540-human-brains-big.html
http://science.sciencemag.org/content/338/6103/33
Forwarded from کتابخوانی📚
👆👆👆
هر آدم عاقلی میپذيرد که ردناپذير بودن قوریهای پرنده، به درد هيچ استدلال جالبی نمیخورد. هيچ کدام از ما نيازی نمیبينيم که هيچ يک از ميليونها چيز عجيب و غريبی را که يک ذهن خلاق يا شوخطبع میتواند خلق کند٬ رد کنيم.
وقتی از من میپرسند که آيا بیخدا هستم، يک راهکار جالب اين است که به سؤالکننده خاطر نشان میکنم که خود او هم در قبال زئوس، آپولو، آمون، رع، ميترا، بعل، ثور، واتو، گوسالهی طلايی و اسپاگتی پرنده٬ بیخداست. من فقط يک خدا پيشتر میروم.
- ریچارد داوکینز، از کتاب پندار خدا
#آتئیست
#آرش
#شفیع آزاد
@shafiazad
هر آدم عاقلی میپذيرد که ردناپذير بودن قوریهای پرنده، به درد هيچ استدلال جالبی نمیخورد. هيچ کدام از ما نيازی نمیبينيم که هيچ يک از ميليونها چيز عجيب و غريبی را که يک ذهن خلاق يا شوخطبع میتواند خلق کند٬ رد کنيم.
وقتی از من میپرسند که آيا بیخدا هستم، يک راهکار جالب اين است که به سؤالکننده خاطر نشان میکنم که خود او هم در قبال زئوس، آپولو، آمون، رع، ميترا، بعل، ثور، واتو، گوسالهی طلايی و اسپاگتی پرنده٬ بیخداست. من فقط يک خدا پيشتر میروم.
- ریچارد داوکینز، از کتاب پندار خدا
#آتئیست
#آرش
#شفیع آزاد
@shafiazad