✳️ دربارهٔ جملهٔ معترضه
▫️برگرفته از: آثار محمدکاظم کاظمی 🆔 @asarkazemi
🔻 این عبارت را ببینید.
اینجا یک جملهٔ معترضه داریم که من به صورت سیاه نشان دادم. خوانندهٔ متن تا کلمهٔ «دربارهٔ جانشین عبدالملک» جلو میآید و میخواهد بداند که دربارهٔ جانشین عبدالملک باید چه کار بشود که همان «نظر بدهد» است. ولی نویسنده یک جملهٔ دیگر اینجا میگنجاند که همان جملهٔ معترضه است.
میشد این اتفاق نیفتد. اول جمله کامل شود بعد آن قسمت معترضه به صورت یک جملهٔ پیرو در دنبال آن بیاید به این صورت:
🔻 حسن این روش چیست؟ مخاطب دریافت بهتری دارد. تکلیف او با عبارتهای قبلی روشن شده و حالا به این میرسد که آن نظردادن در مورد چه چیزی است. وسط درک مطلب یک دستانداز ایجاد نشده، یک راه فرعی باز نشده است.
🔻جملهٔ معترضه گاهی اجتنابناپذیر است و متن را شیواتر میسازد ولی همیشه چنین نیست. اگر میتوانیم عبارت را بدون جملهٔ معترضه به شیوایی بیان کنیم نیازی نیست جملهٔ معترضه بسازیم و تعلیق و دستانداز ایجاد کنیم. جملهٔ معترضه به هر حال مخاطب را در انتظار نگه میدارد و گاهی وقتی شخص به پایان آن میرسد جملهٔ اصلی را فراموش کرده است. بسیار هم رخ میدهد که خود نویسنده سررشتهٔ سخن را از دست میدهد و میان اجزای جملات او ناسازگاری اتفاق میافتد.
🔻به همین دلایل من افراطکردن در کاربرد جملهٔ متعرضه را توصیه نمیکنم و بلکه پیشنهاد من این است که استفادهٔ ما از آن، حداقلی و فقط در مواقع ضرورت باشد، جایی که اگر آن عبارت متعرضه را به آخر ببریم ارتباط آن با کلمات قبل از آن قطع شود و نامفهوم در بیاید.
🔻ما گاهی فکر میکنیم اگر جملهٔ معترضه بسیار به کار ببریم ماهرانهتر و امروزیتر نوشتهایم. خطهای تیرهٔ جملهٔ معترضه را نشانهٔ مدرنبودن میپنداریم. این را من به تجربه دیدهام که نویسندگان جوان، ویراستاران تازهکار و کسانی که تازه با این علایم و این امکانات نگارشی نوین آشنا شدهاند، بیشتر افراط میکنند. حتی گاهی نوعی جوزدگی احساس میشود.
📌چند مثال دربارهٔ جملهٔ معترضه: | ۱ | ۲ | ۳ | ۴ |
|#جمله_معترضه|#ویرایش|#محمدکاظم_کاظمی|
بازنشر: 🔹#واژهپرداز|🆔 @VajehPardaz
✳️ دربارهٔ جملهٔ معترضه
▫️برگرفته از: آثار محمدکاظم کاظمی 🆔 @asarkazemi
🔻 این عبارت را ببینید.
❎ «ابوعلی بلعمی در زمان به الپتگین خبر داد و از او خواست که دربارهٔ جانشین عبدالملک _ که منصور پسر خردسال او باشد یا برادر جوانش _ نظر بدهد.»
اینجا یک جملهٔ معترضه داریم که من به صورت سیاه نشان دادم. خوانندهٔ متن تا کلمهٔ «دربارهٔ جانشین عبدالملک» جلو میآید و میخواهد بداند که دربارهٔ جانشین عبدالملک باید چه کار بشود که همان «نظر بدهد» است. ولی نویسنده یک جملهٔ دیگر اینجا میگنجاند که همان جملهٔ معترضه است.
میشد این اتفاق نیفتد. اول جمله کامل شود بعد آن قسمت معترضه به صورت یک جملهٔ پیرو در دنبال آن بیاید به این صورت:
✅ «ابوعلی بلعمی در زمان به الپتگین خبر داد و از او خواست که دربارهٔ جانشین عبدالملک نظر بدهد که منصور پسر خردسال او باشد یا برادر جوانش.»
🔻 حسن این روش چیست؟ مخاطب دریافت بهتری دارد. تکلیف او با عبارتهای قبلی روشن شده و حالا به این میرسد که آن نظردادن در مورد چه چیزی است. وسط درک مطلب یک دستانداز ایجاد نشده، یک راه فرعی باز نشده است.
🔻جملهٔ معترضه گاهی اجتنابناپذیر است و متن را شیواتر میسازد ولی همیشه چنین نیست. اگر میتوانیم عبارت را بدون جملهٔ معترضه به شیوایی بیان کنیم نیازی نیست جملهٔ معترضه بسازیم و تعلیق و دستانداز ایجاد کنیم. جملهٔ معترضه به هر حال مخاطب را در انتظار نگه میدارد و گاهی وقتی شخص به پایان آن میرسد جملهٔ اصلی را فراموش کرده است. بسیار هم رخ میدهد که خود نویسنده سررشتهٔ سخن را از دست میدهد و میان اجزای جملات او ناسازگاری اتفاق میافتد.
🔻به همین دلایل من افراطکردن در کاربرد جملهٔ متعرضه را توصیه نمیکنم و بلکه پیشنهاد من این است که استفادهٔ ما از آن، حداقلی و فقط در مواقع ضرورت باشد، جایی که اگر آن عبارت متعرضه را به آخر ببریم ارتباط آن با کلمات قبل از آن قطع شود و نامفهوم در بیاید.
🔻ما گاهی فکر میکنیم اگر جملهٔ معترضه بسیار به کار ببریم ماهرانهتر و امروزیتر نوشتهایم. خطهای تیرهٔ جملهٔ معترضه را نشانهٔ مدرنبودن میپنداریم. این را من به تجربه دیدهام که نویسندگان جوان، ویراستاران تازهکار و کسانی که تازه با این علایم و این امکانات نگارشی نوین آشنا شدهاند، بیشتر افراط میکنند. حتی گاهی نوعی جوزدگی احساس میشود.
📌چند مثال دربارهٔ جملهٔ معترضه: | ۱ | ۲ | ۳ | ۴ |
|#جمله_معترضه|#ویرایش|#محمدکاظم_کاظمی|
بازنشر: 🔹#واژهپرداز|🆔 @VajehPardaz