📐 @AdabSar
#ایده = پرمانگ، مانژه
#ایدئولوژی = مانگان
#ایدئولوژیک = مانگانی
#ایدئولوگ = مانژهپرداز
#ایده_آل = مانیژهبنیان
#مفهوم = پَـرمانه
#معنوی #غیرمادی = مینو، مینوی، مینویی
اکنون به پیچیدگی این واژگان در نوشتارهای زبان پارسی میپردازیم؛ سازهای ساده ولی ناهموار بهره بردن از همین ریشه «مان» و افزودن پسوند «ژه» کوچکساز به این ریشه و ساخت واژهی «مانژه» است.
پسوند کوچکساز ژه را در واژههای مژه و نایژه میبینیم. مانژه با این ساخت، به مانک اندیشهی کوچک یا اندیشهی فتادی(موردی)، بهخوبی رسانندهی مانَـک(معنی) «ایده» است. همچنین مانژه ریخت جداسانی (متمایزی) دارد که مایهی آن میشود که واژه از نگر چِبود(هویت) زبانزدی پدافندپذیر باشد: «واژه باید چِبودی روشن و برجسته داشته باشد. از واژههایی که در گفتار مردم، مانک ویژه میدهد و به فردید(منظور)های گوناگون بهکار میرود باید پرهیز کرد» (برداشتی آزاد از: مبانی علمی واژهسازی و واژهگزینی، علی کافی).
«مان/من» به مانک اندیشه در واژههایی چون شادمان، پژمان، دشمن، هومن بودش دارد. در «واژهنامهی مانوی» نیز واژهی «پرمانگ/پرمانه» و «پرمایشن/پرمایش» در مانکهای اندیشه/فکر/ایده و واژهی «پرمای» به مانک اندیشیدن بهکار میرفته است. (برگرفته از: فهرست واژگان ادبیات مانوی در متنهای پارسی میانه و پارتی، مری بویس).
در پارسی میانه هم «مِنیدن» به مانک اندیشیدن بوده است (زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، ژاله آموزگار و احمد تفضّلی).
اکنون براین پایه میتوانیم «مانگان» را نیز برای ایدئولوژی و «مانگانی» را برای ایدئولوژیک بهکار ببریم. «مانژهپرداز» و «مانیژهبنیان» نیز میتوانند برابرنهادهایی برای «ایدئولوگ» و «ایدهآل» باشند. واژهی باپیشینهی «پَرمانه» را نیز میتوان در مانک «مفهوم» جایگذاری کرد. همچنین چنانکه گذشت، «مینو» و «مینویی/
مینوی» نیز برابرنهادههای ریشهداری برای واژههای «غیرماده» و «معنوی» هستند.
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#پیام_پارسی
📐 @AdabSar
#ایده = پرمانگ، مانژه
#ایدئولوژی = مانگان
#ایدئولوژیک = مانگانی
#ایدئولوگ = مانژهپرداز
#ایده_آل = مانیژهبنیان
#مفهوم = پَـرمانه
#معنوی #غیرمادی = مینو، مینوی، مینویی
اکنون به پیچیدگی این واژگان در نوشتارهای زبان پارسی میپردازیم؛ سازهای ساده ولی ناهموار بهره بردن از همین ریشه «مان» و افزودن پسوند «ژه» کوچکساز به این ریشه و ساخت واژهی «مانژه» است.
پسوند کوچکساز ژه را در واژههای مژه و نایژه میبینیم. مانژه با این ساخت، به مانک اندیشهی کوچک یا اندیشهی فتادی(موردی)، بهخوبی رسانندهی مانَـک(معنی) «ایده» است. همچنین مانژه ریخت جداسانی (متمایزی) دارد که مایهی آن میشود که واژه از نگر چِبود(هویت) زبانزدی پدافندپذیر باشد: «واژه باید چِبودی روشن و برجسته داشته باشد. از واژههایی که در گفتار مردم، مانک ویژه میدهد و به فردید(منظور)های گوناگون بهکار میرود باید پرهیز کرد» (برداشتی آزاد از: مبانی علمی واژهسازی و واژهگزینی، علی کافی).
«مان/من» به مانک اندیشه در واژههایی چون شادمان، پژمان، دشمن، هومن بودش دارد. در «واژهنامهی مانوی» نیز واژهی «پرمانگ/پرمانه» و «پرمایشن/پرمایش» در مانکهای اندیشه/فکر/ایده و واژهی «پرمای» به مانک اندیشیدن بهکار میرفته است. (برگرفته از: فهرست واژگان ادبیات مانوی در متنهای پارسی میانه و پارتی، مری بویس).
در پارسی میانه هم «مِنیدن» به مانک اندیشیدن بوده است (زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن، ژاله آموزگار و احمد تفضّلی).
اکنون براین پایه میتوانیم «مانگان» را نیز برای ایدئولوژی و «مانگانی» را برای ایدئولوژیک بهکار ببریم. «مانژهپرداز» و «مانیژهبنیان» نیز میتوانند برابرنهادهایی برای «ایدئولوگ» و «ایدهآل» باشند. واژهی باپیشینهی «پَرمانه» را نیز میتوان در مانک «مفهوم» جایگذاری کرد. همچنین چنانکه گذشت، «مینو» و «مینویی/
مینوی» نیز برابرنهادههای ریشهداری برای واژههای «غیرماده» و «معنوی» هستند.
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#پیام_پارسی
📐 @AdabSar