🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
«ریشهی استورهی "حاجی فیروز" در ايران باستان»
⏳⌛️ نوروز، جشن «دوبارهزایی» و تولد است. تولد بهار. تولد طبیعت. پایان سرما. از قدیم در ایرانباستان رسم بود که پایان زمستان و تولد بهار و رویش مجدد طبیعت را جشن میگرفتند. قدیمیترین نشانههای نوروز در میان ایرانیان، به استورهی "جمشید" نسبت داده شده است. این خود نشان میدهد که ایرانیان، در هزاران سال پیش -خیلی پیشتر از هخامنشیان- آغاز بهار و نوزایی طبیعت را جشن میگرفتند.
🥁🥁 آغاز بهار و سرسبزی طبیعت در نزد ایرانیانِ تشنهی شادی، به اندازهای اهمیت داشت که در کنار جشن اصلی نوروز، چندین بهانه برای شادی بیشتر تراشیده بودند. از آنجملهاند، «گاهنبارِ هَمَسپَثمَئِدِم» در واپسین روزهای سال، جشن "سپندارمزگان"، جشن گرامیداشتِ زمین و روزی خجسته به مناسبت نزدیک شدن به پایان فصل سرما و آغاز باروری زمین که این روزها به اشتباه با جشن ولنتاین یکی انگاشته شده است، و جشن «چهارشنبهسوری» که مشخص نیست نام آن در ایرانباستان چه بود.
همچنین برای شادی بیشتر این روزها، کمکم سنتهایی نیز به بهار نسبت داده شد. از جمله تعیین روز ششم فروردین بهعنوان تاریخ تولد "زرتشت"* و پیداییِ استورهی "خواجهپیروز".
🥁🥁 خواجهپیروز که پس از اسلام با نام "حاجی فیروز" مشهور شد، اشاره به بازگشت پیروزمندانهی "تُموز" (ایزدِ شهید شوندهی سومری/بابلی) و نمونهی ملی آن "سیاوش" دارد.
سیاوش پسر "کیکاووس" پادشاه اساتیری ایران بود که طی ماجرایی، به او تهمت «زنا» زده و او را گناهکار جلوه دادند. سیاوش نیز برای اثبات بیگناهی خویش، به درون آتش رفته و سالم از آن خارج شد. بهدنبال این رویدادها و ماجراهای پس از آن، سیاوش مظلومانه تَرکِ میهن کرد و نیز سالها بعد، به شکل ناجوانمردانهای به دست غیرایرانیان کشته شد.
🐎🐎 این استوره به اندازهای در میان ایرانیان محبوب بود که سرمنشاء بسیاری از سنن ایرانی شد. گذر او از آتش را در دل کهنجشنِ چهارشنبهسوری نهادینه کردند و در مرثیهی مرگ او، تعزیهی سوگِسیاوش (که پس از اسلام به تعزیهی حسینبنعلی تغییر یافت) را ساختند و در آرزوی بازگشتِ دوبارهی او؛ در تولدِ بهار، خواجهپیروز را به وجود آوردند. خواجه در زبان پارسی میانه (زبان رایج دوره اشکانیان و ساسانیان) خواتا+چک xouata chak، تلفظ میشد که معنای تحتاللفظیِ آن «خدای کوچک» و در معنای امروزیتر، «آقا» میباشد. پس میتوان خواجهپیروز را به معنای مَردی دانست که بازگشتی پیروزمندانه از چنگال مرگ، داشته باشد. چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان مُردگان است و جامه سرخ او، نمادِ خونِ سیاوش است که به ناحق ریخته شد.
🔥🔥 ولی همانطور که گفته شد، منشاء بازگشتِ خواجهپیروز از جهانِ مردگان، باید ریشهای قدیمیتر داشته و اصل آن را در میان اساتیر سومری جستجو کرد. با این همه، همانگونه که در اساتیر ایرانی و چکیدهی آن در شاهنامه میخوانیم؛ پس از مرگ سیاوش، از خون او گُلی رویید که به «اشک سیاوش» معروف شد. این تولدِ دوباره منشا خوبی شد تا ایرانیان، استورهی ایرانیِ سیاوش را جایگزین ایزدِ سومری/بابلیِ "تُموز" کرده و بشارت آمدن بهار و تولد دوباره طبیعت را با بازگشت سیاوش از جهان مُردگان و تولدِ دوبارهی او پیوند بزنند تا به درستی، این استوره را تمامن رنگ و بوی ایرانی داده و بشارتِ فرارسیدنِ نوروز، مهمترین جشن ایرانی را، از زبان این استورهی ایرانی بیان کنند. در واقع هزاران سال است که در نزدیکی نوروز، سیاوش از جهان مردگان بازگشته و مژدهی تولد دوباره طبیعت و آغاز بهار را به ما میدهد.
✨✨ باید توجه داشت که خواجهپیروز یکی از کهنترین و دستنخوردهترین باورهای ایرانی است که طی هزارانسال از پیچ و خم تاریخ عبور کرده و امروز به دست ما رسیده است.
__________________
✍🏻✍🏻 نویسنده: #بهمن_انصاری - پژوهشگر تاریخ
فرستنده: #پریشان_سلیمی
#فرهنگ_ایران #نوروز #حاجی_فیروز
___________________
📚📚 برگرفته از:
۱- جستاری چند در فرهنگ ایران
نویسنده: #مهرداد_بهار
۲- گاهشماری و جشنهای ایرانباستان
نویسنده: #هاشم_رضی
۳- ایرانباستان
نویسنده: #موله برگردان: #ژاله_آموزگار
_________________
🖇🖇 پینوشت ادبسار: روز ششم فروردین، زادروز نمادین زرتشت، پیامبر ایرانی است و کسی به درستی زمان آن را نمیداند. ولی پارسیان هند و پاکستان با نگر به اندک بنمایههای پژوهشی باور دارند که زرتشت در واپسین روزهای اسپندماه زاده شد.
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
«ریشهی استورهی "حاجی فیروز" در ايران باستان»
⏳⌛️ نوروز، جشن «دوبارهزایی» و تولد است. تولد بهار. تولد طبیعت. پایان سرما. از قدیم در ایرانباستان رسم بود که پایان زمستان و تولد بهار و رویش مجدد طبیعت را جشن میگرفتند. قدیمیترین نشانههای نوروز در میان ایرانیان، به استورهی "جمشید" نسبت داده شده است. این خود نشان میدهد که ایرانیان، در هزاران سال پیش -خیلی پیشتر از هخامنشیان- آغاز بهار و نوزایی طبیعت را جشن میگرفتند.
🥁🥁 آغاز بهار و سرسبزی طبیعت در نزد ایرانیانِ تشنهی شادی، به اندازهای اهمیت داشت که در کنار جشن اصلی نوروز، چندین بهانه برای شادی بیشتر تراشیده بودند. از آنجملهاند، «گاهنبارِ هَمَسپَثمَئِدِم» در واپسین روزهای سال، جشن "سپندارمزگان"، جشن گرامیداشتِ زمین و روزی خجسته به مناسبت نزدیک شدن به پایان فصل سرما و آغاز باروری زمین که این روزها به اشتباه با جشن ولنتاین یکی انگاشته شده است، و جشن «چهارشنبهسوری» که مشخص نیست نام آن در ایرانباستان چه بود.
همچنین برای شادی بیشتر این روزها، کمکم سنتهایی نیز به بهار نسبت داده شد. از جمله تعیین روز ششم فروردین بهعنوان تاریخ تولد "زرتشت"* و پیداییِ استورهی "خواجهپیروز".
🥁🥁 خواجهپیروز که پس از اسلام با نام "حاجی فیروز" مشهور شد، اشاره به بازگشت پیروزمندانهی "تُموز" (ایزدِ شهید شوندهی سومری/بابلی) و نمونهی ملی آن "سیاوش" دارد.
سیاوش پسر "کیکاووس" پادشاه اساتیری ایران بود که طی ماجرایی، به او تهمت «زنا» زده و او را گناهکار جلوه دادند. سیاوش نیز برای اثبات بیگناهی خویش، به درون آتش رفته و سالم از آن خارج شد. بهدنبال این رویدادها و ماجراهای پس از آن، سیاوش مظلومانه تَرکِ میهن کرد و نیز سالها بعد، به شکل ناجوانمردانهای به دست غیرایرانیان کشته شد.
🐎🐎 این استوره به اندازهای در میان ایرانیان محبوب بود که سرمنشاء بسیاری از سنن ایرانی شد. گذر او از آتش را در دل کهنجشنِ چهارشنبهسوری نهادینه کردند و در مرثیهی مرگ او، تعزیهی سوگِسیاوش (که پس از اسلام به تعزیهی حسینبنعلی تغییر یافت) را ساختند و در آرزوی بازگشتِ دوبارهی او؛ در تولدِ بهار، خواجهپیروز را به وجود آوردند. خواجه در زبان پارسی میانه (زبان رایج دوره اشکانیان و ساسانیان) خواتا+چک xouata chak، تلفظ میشد که معنای تحتاللفظیِ آن «خدای کوچک» و در معنای امروزیتر، «آقا» میباشد. پس میتوان خواجهپیروز را به معنای مَردی دانست که بازگشتی پیروزمندانه از چنگال مرگ، داشته باشد. چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان مُردگان است و جامه سرخ او، نمادِ خونِ سیاوش است که به ناحق ریخته شد.
🔥🔥 ولی همانطور که گفته شد، منشاء بازگشتِ خواجهپیروز از جهانِ مردگان، باید ریشهای قدیمیتر داشته و اصل آن را در میان اساتیر سومری جستجو کرد. با این همه، همانگونه که در اساتیر ایرانی و چکیدهی آن در شاهنامه میخوانیم؛ پس از مرگ سیاوش، از خون او گُلی رویید که به «اشک سیاوش» معروف شد. این تولدِ دوباره منشا خوبی شد تا ایرانیان، استورهی ایرانیِ سیاوش را جایگزین ایزدِ سومری/بابلیِ "تُموز" کرده و بشارت آمدن بهار و تولد دوباره طبیعت را با بازگشت سیاوش از جهان مُردگان و تولدِ دوبارهی او پیوند بزنند تا به درستی، این استوره را تمامن رنگ و بوی ایرانی داده و بشارتِ فرارسیدنِ نوروز، مهمترین جشن ایرانی را، از زبان این استورهی ایرانی بیان کنند. در واقع هزاران سال است که در نزدیکی نوروز، سیاوش از جهان مردگان بازگشته و مژدهی تولد دوباره طبیعت و آغاز بهار را به ما میدهد.
✨✨ باید توجه داشت که خواجهپیروز یکی از کهنترین و دستنخوردهترین باورهای ایرانی است که طی هزارانسال از پیچ و خم تاریخ عبور کرده و امروز به دست ما رسیده است.
__________________
✍🏻✍🏻 نویسنده: #بهمن_انصاری - پژوهشگر تاریخ
فرستنده: #پریشان_سلیمی
#فرهنگ_ایران #نوروز #حاجی_فیروز
___________________
📚📚 برگرفته از:
۱- جستاری چند در فرهنگ ایران
نویسنده: #مهرداد_بهار
۲- گاهشماری و جشنهای ایرانباستان
نویسنده: #هاشم_رضی
۳- ایرانباستان
نویسنده: #موله برگردان: #ژاله_آموزگار
_________________
🖇🖇 پینوشت ادبسار: روز ششم فروردین، زادروز نمادین زرتشت، پیامبر ایرانی است و کسی به درستی زمان آن را نمیداند. ولی پارسیان هند و پاکستان با نگر به اندک بنمایههای پژوهشی باور دارند که زرتشت در واپسین روزهای اسپندماه زاده شد.
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادبسار
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
«ریشهی استورهی "حاجی فیروز" در ايران باستان»
⏳⌛️ نوروز، جشن «دوبارهزایی» و تولد است. تولد بهار. تولد طبیعت. پایان سرما. از قدیم در ایرانباستان رسم بود که پایان زمستان و تولد بهار و رویش مجدد طبیعت را جشن میگرفتند. قدیمیترین نشانههای نوروز در میان ایرانیان، به استورهی "جمشید" نسبت داده شده است. این خود نشان میدهد که ایرانیان، در هزاران سال پیش -خیلی پیشتر از هخامنشیان- آغاز بهار و نوزایی طبیعت را جشن میگرفتند.
🥁🥁 آغاز بهار و سرسبزی طبیعت در نزد ایرانیانِ تشنهی شادی، به اندازهای اهمیت داشت که در کنار جشن اصلی نوروز، چندین بهانه برای شادی بیشتر تراشیده بودند. از آنجملهاند، «گاهنبارِ هَمَسپَثمَئِدِم» در واپسین روزهای سال، جشن "سپندارمزگان"، جشن گرامیداشتِ زمین و روزی خجسته به مناسبت نزدیک شدن به پایان فصل سرما و آغاز باروری زمین که این روزها به اشتباه با جشن ولنتاین یکی انگاشته شده است، و جشن «چهارشنبهسوری» که مشخص نیست نام آن در ایرانباستان چه بود.
همچنین برای شادی بیشتر این روزها، کمکم سنتهایی نیز به بهار نسبت داده شد. از جمله تعیین روز ششم فروردین بهعنوان تاریخ تولد "زرتشت"* و پیداییِ استورهی "خواجهپیروز".
🥁🥁 خواجهپیروز که پس از اسلام با نام "حاجی فیروز" مشهور شد، اشاره به بازگشت پیروزمندانهی "تُموز" (ایزدِ شهید شوندهی سومری/بابلی) و نمونهی ملی آن "سیاوش" دارد.
سیاوش پسر "کیکاووس" پادشاه اساتیری ایران بود که طی ماجرایی، به او تهمت «زنا» زده و او را گناهکار جلوه دادند. سیاوش نیز برای اثبات بیگناهی خویش، به درون آتش رفته و سالم از آن خارج شد. بهدنبال این رویدادها و ماجراهای پس از آن، سیاوش مظلومانه تَرکِ میهن کرد و نیز سالها بعد، به شکل ناجوانمردانهای به دست غیرایرانیان کشته شد.
🐎🐎 این استوره به اندازهای در میان ایرانیان محبوب بود که سرمنشاء بسیاری از سنن ایرانی شد. گذر او از آتش را در دل کهنجشنِ چهارشنبهسوری نهادینه کردند و در مرثیهی مرگ او، تعزیهی سوگِسیاوش (که پس از اسلام به تعزیهی حسینبنعلی تغییر یافت) را ساختند و در آرزوی بازگشتِ دوبارهی او؛ در تولدِ بهار، خواجهپیروز را به وجود آوردند. خواجه در زبان پارسی میانه (زبان رایج دوره اشکانیان و ساسانیان) خواتا+چک xouata chak، تلفظ میشد که معنای تحتاللفظیِ آن «خدای کوچک» و در معنای امروزیتر، «آقا» میباشد. پس میتوان خواجهپیروز را به معنای مَردی دانست که بازگشتی پیروزمندانه از چنگال مرگ، داشته باشد. چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان مُردگان است و جامه سرخ او، نمادِ خونِ سیاوش است که به ناحق ریخته شد.
🔥🔥 ولی همانطور که گفته شد، منشاء بازگشتِ خواجهپیروز از جهانِ مردگان، باید ریشهای قدیمیتر داشته و اصل آن را در میان اساتیر سومری جستجو کرد. با این همه، همانگونه که در اساتیر ایرانی و چکیدهی آن در شاهنامه میخوانیم؛ پس از مرگ سیاوش، از خون او گُلی رویید که به «اشک سیاوش» معروف شد. این تولدِ دوباره منشا خوبی شد تا ایرانیان، استورهی ایرانیِ سیاوش را جایگزین ایزدِ سومری/بابلیِ "تُموز" کرده و بشارت آمدن بهار و تولد دوباره طبیعت را با بازگشت سیاوش از جهان مُردگان و تولدِ دوبارهی او پیوند بزنند تا به درستی، این استوره را تمامن رنگ و بوی ایرانی داده و بشارتِ فرارسیدنِ نوروز، مهمترین جشن ایرانی را، از زبان این استورهی ایرانی بیان کنند. در واقع هزاران سال است که در نزدیکی نوروز، سیاوش از جهان مردگان بازگشته و مژدهی تولد دوباره طبیعت و آغاز بهار را به ما میدهد.
✨✨ باید توجه داشت که خواجهپیروز یکی از کهنترین و دستنخوردهترین باورهای ایرانی است که طی هزارانسال از پیچ و خم تاریخ عبور کرده و امروز به دست ما رسیده است.
__________________
✍🏻✍🏻 نویسنده: #بهمن_انصاری - پژوهشگر تاریخ
فرستنده: #پریشان_سلیمی
#فرهنگ_ایران #نوروز #حاجی_فیروز
___________________
📚📚 برگرفته از:
۱- جستاری چند در فرهنگ ایران
نویسنده: #مهرداد_بهار
۲- گاهشماری و جشنهای ایرانباستان
نویسنده: #هاشم_رضی
۳- ایرانباستان
نویسنده: #موله برگردان: #ژاله_آموزگار
_________________
🖇🖇 پینوشت ادبسار: روز ششم فروردین، زادروز نمادین زرتشت، پیامبر ایرانی است و کسی به درستی زمان آن را نمیداند. ولی پارسیان هند و پاکستان با نگر به اندک بنمایههای پژوهشی باور دارند که زرتشت در واپسین روزهای اسپندماه زاده شد.
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
«ریشهی استورهی "حاجی فیروز" در ايران باستان»
⏳⌛️ نوروز، جشن «دوبارهزایی» و تولد است. تولد بهار. تولد طبیعت. پایان سرما. از قدیم در ایرانباستان رسم بود که پایان زمستان و تولد بهار و رویش مجدد طبیعت را جشن میگرفتند. قدیمیترین نشانههای نوروز در میان ایرانیان، به استورهی "جمشید" نسبت داده شده است. این خود نشان میدهد که ایرانیان، در هزاران سال پیش -خیلی پیشتر از هخامنشیان- آغاز بهار و نوزایی طبیعت را جشن میگرفتند.
🥁🥁 آغاز بهار و سرسبزی طبیعت در نزد ایرانیانِ تشنهی شادی، به اندازهای اهمیت داشت که در کنار جشن اصلی نوروز، چندین بهانه برای شادی بیشتر تراشیده بودند. از آنجملهاند، «گاهنبارِ هَمَسپَثمَئِدِم» در واپسین روزهای سال، جشن "سپندارمزگان"، جشن گرامیداشتِ زمین و روزی خجسته به مناسبت نزدیک شدن به پایان فصل سرما و آغاز باروری زمین که این روزها به اشتباه با جشن ولنتاین یکی انگاشته شده است، و جشن «چهارشنبهسوری» که مشخص نیست نام آن در ایرانباستان چه بود.
همچنین برای شادی بیشتر این روزها، کمکم سنتهایی نیز به بهار نسبت داده شد. از جمله تعیین روز ششم فروردین بهعنوان تاریخ تولد "زرتشت"* و پیداییِ استورهی "خواجهپیروز".
🥁🥁 خواجهپیروز که پس از اسلام با نام "حاجی فیروز" مشهور شد، اشاره به بازگشت پیروزمندانهی "تُموز" (ایزدِ شهید شوندهی سومری/بابلی) و نمونهی ملی آن "سیاوش" دارد.
سیاوش پسر "کیکاووس" پادشاه اساتیری ایران بود که طی ماجرایی، به او تهمت «زنا» زده و او را گناهکار جلوه دادند. سیاوش نیز برای اثبات بیگناهی خویش، به درون آتش رفته و سالم از آن خارج شد. بهدنبال این رویدادها و ماجراهای پس از آن، سیاوش مظلومانه تَرکِ میهن کرد و نیز سالها بعد، به شکل ناجوانمردانهای به دست غیرایرانیان کشته شد.
🐎🐎 این استوره به اندازهای در میان ایرانیان محبوب بود که سرمنشاء بسیاری از سنن ایرانی شد. گذر او از آتش را در دل کهنجشنِ چهارشنبهسوری نهادینه کردند و در مرثیهی مرگ او، تعزیهی سوگِسیاوش (که پس از اسلام به تعزیهی حسینبنعلی تغییر یافت) را ساختند و در آرزوی بازگشتِ دوبارهی او؛ در تولدِ بهار، خواجهپیروز را به وجود آوردند. خواجه در زبان پارسی میانه (زبان رایج دوره اشکانیان و ساسانیان) خواتا+چک xouata chak، تلفظ میشد که معنای تحتاللفظیِ آن «خدای کوچک» و در معنای امروزیتر، «آقا» میباشد. پس میتوان خواجهپیروز را به معنای مَردی دانست که بازگشتی پیروزمندانه از چنگال مرگ، داشته باشد. چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان مُردگان است و جامه سرخ او، نمادِ خونِ سیاوش است که به ناحق ریخته شد.
🔥🔥 ولی همانطور که گفته شد، منشاء بازگشتِ خواجهپیروز از جهانِ مردگان، باید ریشهای قدیمیتر داشته و اصل آن را در میان اساتیر سومری جستجو کرد. با این همه، همانگونه که در اساتیر ایرانی و چکیدهی آن در شاهنامه میخوانیم؛ پس از مرگ سیاوش، از خون او گُلی رویید که به «اشک سیاوش» معروف شد. این تولدِ دوباره منشا خوبی شد تا ایرانیان، استورهی ایرانیِ سیاوش را جایگزین ایزدِ سومری/بابلیِ "تُموز" کرده و بشارت آمدن بهار و تولد دوباره طبیعت را با بازگشت سیاوش از جهان مُردگان و تولدِ دوبارهی او پیوند بزنند تا به درستی، این استوره را تمامن رنگ و بوی ایرانی داده و بشارتِ فرارسیدنِ نوروز، مهمترین جشن ایرانی را، از زبان این استورهی ایرانی بیان کنند. در واقع هزاران سال است که در نزدیکی نوروز، سیاوش از جهان مردگان بازگشته و مژدهی تولد دوباره طبیعت و آغاز بهار را به ما میدهد.
✨✨ باید توجه داشت که خواجهپیروز یکی از کهنترین و دستنخوردهترین باورهای ایرانی است که طی هزارانسال از پیچ و خم تاریخ عبور کرده و امروز به دست ما رسیده است.
__________________
✍🏻✍🏻 نویسنده: #بهمن_انصاری - پژوهشگر تاریخ
فرستنده: #پریشان_سلیمی
#فرهنگ_ایران #نوروز #حاجی_فیروز
___________________
📚📚 برگرفته از:
۱- جستاری چند در فرهنگ ایران
نویسنده: #مهرداد_بهار
۲- گاهشماری و جشنهای ایرانباستان
نویسنده: #هاشم_رضی
۳- ایرانباستان
نویسنده: #موله برگردان: #ژاله_آموزگار
_________________
🖇🖇 پینوشت ادبسار: روز ششم فروردین، زادروز نمادین زرتشت، پیامبر ایرانی است و کسی به درستی زمان آن را نمیداند. ولی پارسیان هند و پاکستان با نگر به اندک بنمایههای پژوهشی باور دارند که زرتشت در واپسین روزهای اسپندماه زاده شد.
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادبسار
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
«ریشهی استورهی "حاجی فیروز" در ايران باستان»
⏳⌛️ نوروز، جشن «دوبارهزایی» و تولد است. تولد بهار. تولد طبیعت. پایان سرما. از قدیم در ایرانباستان رسم بود که پایان زمستان و تولد بهار و رویش مجدد طبیعت را جشن میگرفتند. قدیمیترین نشانههای نوروز در میان ایرانیان، به استورهی "جمشید" نسبت داده شده است. این خود نشان میدهد که ایرانیان، در هزاران سال پیش -خیلی پیشتر از هخامنشیان- آغاز بهار و نوزایی طبیعت را جشن میگرفتند.
🥁🥁 آغاز بهار و سرسبزی طبیعت در نزد ایرانیانِ تشنهی شادی، به اندازهای اهمیت داشت که در کنار جشن اصلی نوروز، چندین بهانه برای شادی بیشتر تراشیده بودند. از آنجملهاند، «گاهنبارِ هَمَسپَثمَئِدِم» در واپسین روزهای سال، جشن "سپندارمزگان"، جشن گرامیداشتِ زمین و روزی خجسته به مناسبت نزدیک شدن به پایان فصل سرما و آغاز باروری زمین که این روزها به اشتباه با جشن ولنتاین یکی انگاشته شده است، و جشن «چهارشنبهسوری» که مشخص نیست نام آن در ایرانباستان چه بود.
همچنین برای شادی بیشتر این روزها، کمکم سنتهایی نیز به بهار نسبت داده شد. از جمله تعیین روز ششم فروردین بهعنوان تاریخ تولد "زرتشت"* و پیداییِ استورهی "خواجهپیروز".
🥁🥁 خواجهپیروز که پس از اسلام با نام "حاجی فیروز" مشهور شد، اشاره به بازگشت پیروزمندانهی "تُموز" (ایزدِ شهید شوندهی سومری/بابلی) و نمونهی ملی آن "سیاوش" دارد.
سیاوش پسر "کیکاووس" پادشاه اساتیری ایران بود که طی ماجرایی، به او تهمت «زنا» زده و او را گناهکار جلوه دادند. سیاوش نیز برای اثبات بیگناهی خویش، به درون آتش رفته و سالم از آن خارج شد. بهدنبال این رویدادها و ماجراهای پس از آن، سیاوش مظلومانه تَرکِ میهن کرد و نیز سالها بعد، به شکل ناجوانمردانهای به دست غیرایرانیان کشته شد.
🐎🐎 این استوره به اندازهای در میان ایرانیان محبوب بود که سرمنشاء بسیاری از سنن ایرانی شد. گذر او از آتش را در دل کهنجشنِ چهارشنبهسوری نهادینه کردند و در مرثیهی مرگ او، تعزیهی سوگِسیاوش (که پس از اسلام به تعزیهی حسینبنعلی تغییر یافت) را ساختند و در آرزوی بازگشتِ دوبارهی او؛ در تولدِ بهار، خواجهپیروز را به وجود آوردند. خواجه در زبان پارسی میانه (زبان رایج دوره اشکانیان و ساسانیان) خواتا+چک xouata chak، تلفظ میشد که معنای تحتاللفظیِ آن «خدای کوچک» و در معنای امروزیتر، «آقا» میباشد. پس میتوان خواجهپیروز را به معنای مَردی دانست که بازگشتی پیروزمندانه از چنگال مرگ، داشته باشد. چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان مُردگان است و جامه سرخ او، نمادِ خونِ سیاوش است که به ناحق ریخته شد.
🔥🔥 ولی همانطور که گفته شد، منشاء بازگشتِ خواجهپیروز از جهانِ مردگان، باید ریشهای قدیمیتر داشته و اصل آن را در میان اساتیر سومری جستجو کرد. با این همه، همانگونه که در اساتیر ایرانی و چکیدهی آن در شاهنامه میخوانیم؛ پس از مرگ سیاوش، از خون او گُلی رویید که به «اشک سیاوش» معروف شد. این تولدِ دوباره منشا خوبی شد تا ایرانیان، استورهی ایرانیِ سیاوش را جایگزین ایزدِ سومری/بابلیِ "تُموز" کرده و بشارت آمدن بهار و تولد دوباره طبیعت را با بازگشت سیاوش از جهان مُردگان و تولدِ دوبارهی او پیوند بزنند تا به درستی، این استوره را تمامن رنگ و بوی ایرانی داده و بشارتِ فرارسیدنِ نوروز، مهمترین جشن ایرانی را، از زبان این استورهی ایرانی بیان کنند. در واقع هزاران سال است که در نزدیکی نوروز، سیاوش از جهان مردگان بازگشته و مژدهی تولد دوباره طبیعت و آغاز بهار را به ما میدهد.
✨✨ باید توجه داشت که خواجهپیروز یکی از کهنترین و دستنخوردهترین باورهای ایرانی است که طی هزارانسال از پیچ و خم تاریخ عبور کرده و امروز به دست ما رسیده است.
__________________
✍🏻✍🏻 نویسنده: #بهمن_انصاری - پژوهشگر تاریخ
فرستنده: #پریشان_سلیمی
#فرهنگ_ایران #نوروز #حاجی_فیروز
___________________
📚📚 برگرفته از:
۱- جستاری چند در فرهنگ ایران
نویسنده: #مهرداد_بهار
۲- گاهشماری و جشنهای ایرانباستان
نویسنده: #هاشم_رضی
۳- ایرانباستان
نویسنده: #موله برگردان: #ژاله_آموزگار
_________________
🖇🖇 پینوشت ادبسار: روز ششم فروردین، زادروز نمادین زرتشت، پیامبر ایرانی است و کسی به درستی زمان آن را نمیداند. ولی پارسیان هند و پاکستان با نگر به اندک بنمایههای پژوهشی باور دارند که زرتشت در واپسین روزهای اسپندماه زاده شد.
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
«ریشهی استورهی "حاجی فیروز" در ايران باستان»
⏳⌛️ نوروز، جشن «دوبارهزایی» و تولد است. تولد بهار. تولد طبیعت. پایان سرما. از قدیم در ایرانباستان رسم بود که پایان زمستان و تولد بهار و رویش مجدد طبیعت را جشن میگرفتند. قدیمیترین نشانههای نوروز در میان ایرانیان، به استورهی "جمشید" نسبت داده شده است. این خود نشان میدهد که ایرانیان، در هزاران سال پیش -خیلی پیشتر از هخامنشیان- آغاز بهار و نوزایی طبیعت را جشن میگرفتند.
🥁🥁 آغاز بهار و سرسبزی طبیعت در نزد ایرانیانِ تشنهی شادی، به اندازهای اهمیت داشت که در کنار جشن اصلی نوروز، چندین بهانه برای شادی بیشتر تراشیده بودند. از آنجملهاند، «گاهنبارِ هَمَسپَثمَئِدِم» در واپسین روزهای سال، جشن "سپندارمزگان"، جشن گرامیداشتِ زمین و روزی خجسته به مناسبت نزدیک شدن به پایان فصل سرما و آغاز باروری زمین که این روزها به اشتباه با جشن ولنتاین یکی انگاشته شده است، و جشن «چهارشنبهسوری» که مشخص نیست نام آن در ایرانباستان چه بود.
همچنین برای شادی بیشتر این روزها، کمکم سنتهایی نیز به بهار نسبت داده شد. از جمله تعیین روز ششم فروردین بهعنوان تاریخ تولد "زرتشت"* و پیداییِ استورهی "خواجهپیروز".
🥁🥁 خواجهپیروز که پس از اسلام با نام "حاجی فیروز" مشهور شد، اشاره به بازگشت پیروزمندانهی "تُموز" (ایزدِ شهید شوندهی سومری/بابلی) و نمونهی ملی آن "سیاوش" دارد.
سیاوش پسر "کیکاووس" پادشاه اساتیری ایران بود که طی ماجرایی، به او تهمت «زنا» زده و او را گناهکار جلوه دادند. سیاوش نیز برای اثبات بیگناهی خویش، به درون آتش رفته و سالم از آن خارج شد. بهدنبال این رویدادها و ماجراهای پس از آن، سیاوش مظلومانه تَرکِ میهن کرد و نیز سالها بعد، به شکل ناجوانمردانهای به دست غیرایرانیان کشته شد.
🐎🐎 این استوره به اندازهای در میان ایرانیان محبوب بود که سرمنشاء بسیاری از سنن ایرانی شد. گذر او از آتش را در دل کهنجشنِ چهارشنبهسوری نهادینه کردند و در مرثیهی مرگ او، تعزیهی سوگِسیاوش (که پس از اسلام به تعزیهی حسینبنعلی تغییر یافت) را ساختند و در آرزوی بازگشتِ دوبارهی او؛ در تولدِ بهار، خواجهپیروز را به وجود آوردند. خواجه در زبان پارسی میانه (زبان رایج دوره اشکانیان و ساسانیان) خواتا+چک xouata chak، تلفظ میشد که معنای تحتاللفظیِ آن «خدای کوچک» و در معنای امروزیتر، «آقا» میباشد. پس میتوان خواجهپیروز را به معنای مَردی دانست که بازگشتی پیروزمندانه از چنگال مرگ، داشته باشد. چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان مُردگان است و جامه سرخ او، نمادِ خونِ سیاوش است که به ناحق ریخته شد.
🔥🔥 ولی همانطور که گفته شد، منشاء بازگشتِ خواجهپیروز از جهانِ مردگان، باید ریشهای قدیمیتر داشته و اصل آن را در میان اساتیر سومری جستجو کرد. با این همه، همانگونه که در اساتیر ایرانی و چکیدهی آن در شاهنامه میخوانیم؛ پس از مرگ سیاوش، از خون او گُلی رویید که به «اشک سیاوش» معروف شد. این تولدِ دوباره منشا خوبی شد تا ایرانیان، استورهی ایرانیِ سیاوش را جایگزین ایزدِ سومری/بابلیِ "تُموز" کرده و بشارت آمدن بهار و تولد دوباره طبیعت را با بازگشت سیاوش از جهان مُردگان و تولدِ دوبارهی او پیوند بزنند تا به درستی، این استوره را تمامن رنگ و بوی ایرانی داده و بشارتِ فرارسیدنِ نوروز، مهمترین جشن ایرانی را، از زبان این استورهی ایرانی بیان کنند. در واقع هزاران سال است که در نزدیکی نوروز، سیاوش از جهان مردگان بازگشته و مژدهی تولد دوباره طبیعت و آغاز بهار را به ما میدهد.
✨✨ باید توجه داشت که خواجهپیروز یکی از کهنترین و دستنخوردهترین باورهای ایرانی است که طی هزارانسال از پیچ و خم تاریخ عبور کرده و امروز به دست ما رسیده است.
__________________
✍🏻✍🏻 نویسنده: #بهمن_انصاری - پژوهشگر تاریخ
فرستنده: #پریشان_سلیمی
#فرهنگ_ایران #نوروز #حاجی_فیروز
___________________
📚📚 برگرفته از:
۱- جستاری چند در فرهنگ ایران
نویسنده: #مهرداد_بهار
۲- گاهشماری و جشنهای ایرانباستان
نویسنده: #هاشم_رضی
۳- ایرانباستان
نویسنده: #موله برگردان: #ژاله_آموزگار
_________________
🖇🖇 پینوشت ادبسار: روز ششم فروردین، زادروز نمادین زرتشت، پیامبر ایرانی است و کسی به درستی زمان آن را نمیداند. ولی پارسیان هند و پاکستان با نگر به اندک بنمایههای پژوهشی باور دارند که زرتشت در واپسین روزهای اسپندماه زاده شد.
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
💃🏻🥁 @AdabSar
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
حافظ
حاجی فیروز، پیامآور بهار، اگر او را همان میر نوروزی بدانیم، کسی نمیداند از کدام راه دور پا به آیین ما گذاشته است. با هم دیدگاه فرهیختگان را در این باره واکاوی میکنیم.
🪗 دکتر مهرداد بهار در نبیک (کتاب) «از استوره تا تاریخ» حاجیفیروز را وابسته به جشنهای سیاوش دانسته است. به گفتهی او گمان میرود که این چهره برگرفته از یکی از استورههای تموز، ایزدِ کشاورزی و چارپایان، در میانرودان باستان باشد. او درباره چهرهی سیاه حاجیفیروز مینویسد: چهرهی سیاه شدهی حاجیفیروز، گویای بازآمدنِ او از سرزمین مردگان است و جامهی سرخ او، نشان از خون سیاوش دارد. او همچنین گفتهاست که واژهی سیاوش میتواند به مانک «مردِ سیاه» یا «سیاهرخ» باشد.
🪗 دکتر کتایون مزداپور داستان اين جنبش نمادین و استورهای را که بنیانیترین نماد نوروز است، چنین باز گفته است: «ایشتر» که همان «ایزدبانوی تموز» است، «شاه دوموزی» را برای همسری برمیگزیند. یک روز ایشتر به زیر زمين میرود. هنوز روشن نیست که چرا میرود. برخی گمان بردهاند که شاید خودش، ایزدبانوی زير زمين نيز باشد. با رفتنش به زير زمين، باروری در روی زمين باز ایستاد. ديگر نه درختی سبز شد و نه ديگر گياهی رویید. زندگی از روند سرشتین ایستاد و هيچ كس برای پرستشگاه خدایان پیشکش نداد. پس خدايان که از ايستایی جهان آزرده بودند، برای یافتن چاره، نشستی سامان میدهند و بر آن میشوند که نيمی از سال را دوموزی به زير زمين برود و زمانی که دوموزی به روی زمين میآيد، نيم ديگر سال را خواهرش كه «گشتی ننه» نام دارد به جای برادر به زير زمين برود. زمانی که دوموزی به روی زمین میآيد، بهار میشود و همهی آیین نوروز هم گوییا و چه بسا به شَوَند آمدن اوست.
زمانی که دوموزی را از زير زمين به بيرون میفرستند، لبانش را قرمز میکنند و دایره و تنبک و ساز و نیلبک به دستش میدهند و اين به چَم (معنی) خود حاجی فيروز است. دكتر مزداپور باور دارد که با برگردان روان این نماد اكدی از استوره حاجی فيروز رازگشایی شد. دموزی نماد نرینگی و باروری است و گشتیننه خواهرش نماد مادینگی.
🪗 بهار مختاریان، استورهشناس، بودن حاجیفیروز را بازنمود نمایش بازگشت مردگان در پایان زمستان و خوشآمدگویی به زنده شدن گیتی میداند. بخشش به این روانها همانگونه که فروردین یشت (یکی از بخشهای اوستا) به روشنی میگوید، مایهی برکت است. گفته میشود که روانهای سپنتا (ارواح مقدس) از خان خود به پرواز درمیآیند و ۱۰ روز با هم در آنجا میچرخند تا بدانند چه کسی آنها را میستاید، چه کسی شادمان میشود و برایشان با دستان بخشنده، با کرپانی (قربانی)، شیر و خوراک میآورد. چه کسی نامشان را میخواند. آنکه برای روانهای نیاکان خود کرپانی آماده سازد، برای خود خوراک جاودان فراهم کرده است.
📕 بازخَنها (منابع):
۱-مهرداد بهار، از استوره تا تاریخ
۲-کتایون مزداپور، مجموعه مقالات
۳-بهار مختاریان، گفت گو با خبرگزاری ایسنا ۴/۱۲/۹۴
✍ فرستنده #بزرگمهر_صالحی
#حاجی_فیروز #نوروز
💃🏻🥁 @AdabSar
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
حافظ
حاجی فیروز، پیامآور بهار، اگر او را همان میر نوروزی بدانیم، کسی نمیداند از کدام راه دور پا به آیین ما گذاشته است. با هم دیدگاه فرهیختگان را در این باره واکاوی میکنیم.
🪗 دکتر مهرداد بهار در نبیک (کتاب) «از استوره تا تاریخ» حاجیفیروز را وابسته به جشنهای سیاوش دانسته است. به گفتهی او گمان میرود که این چهره برگرفته از یکی از استورههای تموز، ایزدِ کشاورزی و چارپایان، در میانرودان باستان باشد. او درباره چهرهی سیاه حاجیفیروز مینویسد: چهرهی سیاه شدهی حاجیفیروز، گویای بازآمدنِ او از سرزمین مردگان است و جامهی سرخ او، نشان از خون سیاوش دارد. او همچنین گفتهاست که واژهی سیاوش میتواند به مانک «مردِ سیاه» یا «سیاهرخ» باشد.
🪗 دکتر کتایون مزداپور داستان اين جنبش نمادین و استورهای را که بنیانیترین نماد نوروز است، چنین باز گفته است: «ایشتر» که همان «ایزدبانوی تموز» است، «شاه دوموزی» را برای همسری برمیگزیند. یک روز ایشتر به زیر زمين میرود. هنوز روشن نیست که چرا میرود. برخی گمان بردهاند که شاید خودش، ایزدبانوی زير زمين نيز باشد. با رفتنش به زير زمين، باروری در روی زمين باز ایستاد. ديگر نه درختی سبز شد و نه ديگر گياهی رویید. زندگی از روند سرشتین ایستاد و هيچ كس برای پرستشگاه خدایان پیشکش نداد. پس خدايان که از ايستایی جهان آزرده بودند، برای یافتن چاره، نشستی سامان میدهند و بر آن میشوند که نيمی از سال را دوموزی به زير زمين برود و زمانی که دوموزی به روی زمين میآيد، نيم ديگر سال را خواهرش كه «گشتی ننه» نام دارد به جای برادر به زير زمين برود. زمانی که دوموزی به روی زمین میآيد، بهار میشود و همهی آیین نوروز هم گوییا و چه بسا به شَوَند آمدن اوست.
زمانی که دوموزی را از زير زمين به بيرون میفرستند، لبانش را قرمز میکنند و دایره و تنبک و ساز و نیلبک به دستش میدهند و اين به چَم (معنی) خود حاجی فيروز است. دكتر مزداپور باور دارد که با برگردان روان این نماد اكدی از استوره حاجی فيروز رازگشایی شد. دموزی نماد نرینگی و باروری است و گشتیننه خواهرش نماد مادینگی.
🪗 بهار مختاریان، استورهشناس، بودن حاجیفیروز را بازنمود نمایش بازگشت مردگان در پایان زمستان و خوشآمدگویی به زنده شدن گیتی میداند. بخشش به این روانها همانگونه که فروردین یشت (یکی از بخشهای اوستا) به روشنی میگوید، مایهی برکت است. گفته میشود که روانهای سپنتا (ارواح مقدس) از خان خود به پرواز درمیآیند و ۱۰ روز با هم در آنجا میچرخند تا بدانند چه کسی آنها را میستاید، چه کسی شادمان میشود و برایشان با دستان بخشنده، با کرپانی (قربانی)، شیر و خوراک میآورد. چه کسی نامشان را میخواند. آنکه برای روانهای نیاکان خود کرپانی آماده سازد، برای خود خوراک جاودان فراهم کرده است.
📕 بازخَنها (منابع):
۱-مهرداد بهار، از استوره تا تاریخ
۲-کتایون مزداپور، مجموعه مقالات
۳-بهار مختاریان، گفت گو با خبرگزاری ایسنا ۴/۱۲/۹۴
✍ فرستنده #بزرگمهر_صالحی
#حاجی_فیروز #نوروز
💃🏻🥁 @AdabSar